، شماره‌ 1595‏‎22 July 98 چهارشنبه‌ 31 تير 1377 ، ‏‎
Front Page
National
International
Across Iran
Metropolitan
Features
Accidents
Life
Letters
Business
Stocks
Sports
Science/Culture
Arts
Articles
Last Page
به‌ بازيگر شليك‌ كنيد‏‎


بررسي‌ سينماي‌ امريكا در سال‌ گذشته‌‏‎
من‌ دوست‌ ندارم‌ به‌ وودي‌ آلن‌ نگاه‌ كنم‌ ، دوست‌ ندارم‌ به‌‏‎
حرفهايش‌ گوش‌ دهم‌ ، ولي‌فكر مي‌كنم‌ او روز به‌ روز در اين‌‏‎
چيزي‌ كه‌فيلمسازي‌ مي‌نامندش‌ بهتر و بهتر عمل‌ مي‌كند‏‎

شالوده‌ شكني‌ هري‌ واپسين‌ فيلم‌ وودي‌آلن‌ همچون‌ ديگر فيلم‌هاي‌‏‎
سالهاي‌ اخيرش‌ به‌ رابطه‌هاي‌ ناهنجار و ناجور انسانهاي‌‏‎
مقاله‌ زير به‌ قلم‌ ديويد تامسون‌شالوده‌‏‎.‎معاصر مي‌پردازد‏‎
شكني‌هري‌ را بهانه‌اي‌ براي‌ بررسي‌سينماي‌ معاصر امريكا مي‌كند‏‎
و از دل‌ فيلم‌نقبي‌ بر فيلم‌ها و چهره‌هاي‌ خبرساز سينماي‌معاصر‏‎
تامسون‌ با مقايسه‌فيلم‌ با آثار مهم‌ سال‌ 1997‏‎.‎امريكا مي‌زند‏‎
همچون‌تايتانيك‌ ، اصالت‌ و سبك‌ منحصر به‌ فرد آلن‌ را تحسين‌‏‎
مي‌كند و نشان‌ مي‌دهد كه‌ همكاران‌ معاصرش‌ در برابر سعه‌صدر‏‎
.هنرمندانه‌ او تا چه‌ حد تنگ‌ نظر و كهنه‌ جلوه‌ مي‌كنند‏‎
كارگرداني‌ باعث‌ مي‌شود باور كنيد هنوز سينما بهتر از‏‎
.هنرهاي‌ ديگر مي‌تواند مدرن‌ بودن‌ را نشان‌ دهد‏‎
كامبيز كاهه‌‏‎:‎ترجمه‌‏‎
شماها چه‌ توقعي‌ از من‌ دارين‌؟ به‌ نظر مي‌رسد اين‌ پرسشي‌ است‌‏‎
در تمام‌ طول‌ فيلم‌شالوده‌‏‎(‎وودي‌ آلن‌‏‎)‎كه‌ هري‌ بلوك‌‏‎
او به‌ اين‌ پرسش‌ و نحوه‌ ادايش‌ ، حالت‌ به‌‏‎.شكني‌هري‌ مي‌پرسد‏‎
شدت‌ رقت‌آميزي‌ مي‌بخشد ، حتي‌ اگر چه‌ او يك‌ بازيگر نيست‌ و‏‎
اوفضايي‌ را شكل‌‏‎.‎بيشتر يك‌ بلوك‌ است‌ ، يك‌ بازدارنده‌ احساس‌‏‎
مي‌دهد كه‌ در آن‌ خودش‌همواره‌ حي‌ و حاضر است‌ تا آخرين‌ كوشش‌‏‎
اين‌ بخشي‌ از‏‎;رابراي‌ برآوردن‌ نظرات‌ هر كسي‌ به‌ خرج‌ دهد‏‎
هرگز كنترلش‌ را از دست‌‏‎-‎خونسردي‌ كسالت‌بار و لجوجانه‌اوست‌‏‎
و مهم‌ نيست‌كه‌ اينهمه‌‏‎-‎نمي‌دهد ، هرگز صحنه‌ را خراب نمي‌كند‏‎
زن‌هاي‌ قد علم‌ كرده‌ در برابراو ، دير يا زود ، به‌ سنگدلاني‌‏‎
;خشمگين‌ ، آشفته‌ و غير منطقي‌ سخت‌ بيگانه‌ با او بدل‌مي‌شوند‏‎
اين‌ پرسش‌ شعاري‌ است‌ كه‌ به‌ اواجازه‌ مي‌دهد درباره‌ خودش‌ به‌‏‎
عنوان‌ مردي‌بي‌نهايت‌ شكيبا و پرطاقت‌ فكر كند ، كسي‌كه‌ حاضر‏‎
بويژه‌ چيزهايي‌ كه‌‏‎-است‌ درباره‌ همه‌ چيز هوشمندانه‌صحبت‌ كند‏‎
- و اين‌ زيربناي‌خود‏‎;بيش‌ از همه‌دردناك‌ و غير منطقي‌اند‏‎
دلسوزي‌ اوست‌ ، شيوه‌اي‌ كه‌ با آن‌ هراتفاقي‌ بيفتد ، هر ضربه‌ يا‏‎
شليكي‌ كه‌ او رانشانه‌ رود ، هر نطق‌ دورودرازي‌ كه‌ او‏‎
باشانه‌هاي‌ افتاده‌ و كله‌ دفرمه‌اش‌ شنونده‌ آن‌باشد ، او همچنان‌‏‎
حاضر است‌ تا آلت‌ دست‌همه‌ باشد ، كسي‌ كه‌ مي‌نشيند و تحمل‌‏‎
و همه‌ اينها با موفقيت‌ همراه‌است‌ تا اينكه‌‏‎.‎قرباني‌‏‎!مي‌كند‏‎
سرآخر فرصتي‌ مي‌يابيد تارك‌ و راست‌ به‌ او بنگريد و آن‌‏‎
وقت‌غمگين‌ترين‌ چشم‌ها را در سينماي‌ امروزخواهيد ديد ، حاكي‌‏‎
از اطمينان‌ سفت‌ و سختي‌بر اينكه‌ همه‌اش‌ درباره‌ اوست‌ و‏‎
مقاومت‌منفعلانه‌ كسي‌ كه‌ مي‌داند اگر به‌ همين‌ شكل‌بي‌اعتنا و‏‎
شكوه‌آميز به‌ پرسيدن‌چه‌ توقعي‌از من‌ دارين‌ ادامه‌ دهد ، ‏‎
ولي‌ به‌‏‎.‎مجبور نخواهد شدبا خود پرسش‌ كلنجار برود‏‎
راستي‌وودي‌ چه‌ مي‌خواهد يا چه‌ توقعي‌ دارد؟‏‎
من‌ دوست‌ ندارم‌ به‌ وودي‌‏‎:بايد چند چيز را رك‌ و راست‌ بپذيرم‌‏‎
ولي‌‏‎; دوست‌ ندارم‌ به‌ حرفهايش‌ گوش‌ دهم‌‏‎;آلن‌ نگاه‌ كنم‌‏‎
فكرمي‌كنم‌ او روز به‌ روز در اين‌ چيزي‌ كه‌فيلمسازي‌ مي‌نامندش‌‏‎
بهتر و بهتر عمل‌مي‌كند و حالا ديگر عادت‌ كرده‌ام‌ كه‌‏‎
خيلي‌ سخت‌‏‎-‎ برخلاف‌ فيلم‌هايشان‌‏‎-‎دريابم‌دوست‌ داشتن‌ فيلمسازها‏‎
منظورم‌ اين‌است‌ كه‌ بگويم‌ تا وقتي‌ وودي‌ آلن‌ نه‌‏‎.‎است‌‏‎
تنهابسيار شيفته‌ خودش‌ است‌ ، بلكه‌ اصلا هيچ‌چيز ديگري‌ را‏‎
اينقدر مشتاقانه‌ وحرمت‌گذارانه‌ نمي‌نگرد ، در من‌ تنشي‌‏‎
ولي‌ آياواقعا هيچ‌ فيلمساز‏‎.‎ميان‌خصومت‌ و علاقه‌ برمي‌انگيزد‏‎
امريكايي‌ ديگري‌دوروبرمان‌ هست‌ كه‌ ارزش‌ چنين‌ كلنجاررفتني‌ را‏‎
داشته‌ باشد؟‏‎
و راستي‌ ، ما از وودي‌ چه‌مي‌خواهيم‌؟ در فصل‌ كريسمس‌1997 ، ‏‎
-تقريبا هر منتقدي‌مشاهده‌ كرد كه‌ تقريباهمه‌فيلم‌ها‏‎
زياده‌ از حد طولاني‌ بودند و به‌‏‎-‎خوب ، بد و احمقانه‌‏‎
ولي‌شالوده‌‏‎.‎اقتضاي‌ طول‌ زماني‌شان‌ ، حركت‌كندي‌ داشتند‏‎
شكني‌هري‌ 95 دقيقه‌ است‌ ، با بيست‌و خرده‌اي‌ شخصيت‌ مهم‌‏‎
وچهار ياپنج‌ خط داستاني‌ در هم‌ بافته‌ ، با شخصيت‌هايي‌ كه‌‏‎
هم‌ در نقش‌خودواقعي‌شان‌ ظاهر مي‌شوند وهم‌در خيالات‌ مزمن‌‏‎
هري‌ و همه‌ چيزواضح‌ و عملي‌ است‌ ، قطعات‌ واپيزودها ، ‏‎
-خنده‌دارترين‌ جمله‌ها و موقعيت‌هاي‌ سينمايي‌ اين‌ فصل‌ ، خود‏‎
فرصتي‌ براي‌ نظاره‌ اليزابت‌ شو و ديدن‌ حجب‏‎-‎بيزاري‌ زيركانه‌‏‎
غريب و كيم‌نواك‌ گونه‌ او و در ضمن‌ دوباره‌ ديدن‌ اينكه‌ بيلي‌‏‎
كه‌ در مراسم‌ اسكار يا بيس‌بال‌ كن‌ برنز آن‌ همه‌‏‎)‎ كريستال‌‏‎
آيا‏‎)‎ نهايتا بازيگري‌ با چنته‌ خالي‌‏‎(‎درخشان‌ و جذاب است‌‏‎
و فرصت‌ ديدن‌‏‎(‎وودي‌ اين‌ را در ديگران‌ مي‌بيند؟ حتما مي‌بيند‏‎
آن‌ سي‌ ثانيه‌ نفس‌گير ريتم‌ پيچيده‌ و تدوين‌ قاطعانه‌ از سوزان‌‏‎
مورس‌ در حالي‌ كه‌ جودي‌ ديويس‌ از اتومبيلش‌ بيرون‌ مي‌آيد ، ‏‎
گويي‌ براي‌ اينكه‌ پرسيده‌ شودآيا هرگز فكر مي‌كرديد فيلم‌ها‏‎
بتوانند اين‌ شكلي‌ باشند؟و به‌ اين‌ ترتيب چشمانتان‌ بار ديگر‏‎
و من‌ ياد اظهار نظر ديويد هاكني‌ حدود ده‌ سال‌ پيش‌‏‎-‎باز شود‏‎
افتادم‌ كه‌ مي‌گفت‌ سينما را به‌ اين‌ دليل‌ رها كرده‌ كه‌ هميشه‌‏‎
و حالا‏‎-‎مي‌دانسته‌ چه‌ نمايي‌ بعد از نماي‌ فعلي‌ خواهد آمد‏‎
.همان‌ ميلي‌ كه‌ زماني‌ درگدار وجود داشت‌ ، در وودي‌ وجود دارد‏‎

به‌ طور خلاصه‌ چه‌ فيلم‌‏‎.ميل‌ به‌ يافتن‌ شيوه‌ جديدي‌ ازديدن‌‏‎
رابامزه‌ يا گيرا بيابيد و چه‌ نه‌ ، آيا فيلم‌ ديگري‌ سال‌‏‎
پيش‌ وجود داشت‌ كه‌ اين‌ همه‌ اتفاق‌ در آن‌ بيفتد و اين‌ همه‌‏‎
پراطمينان‌ و روان‌ باشد كه‌ آدم‌ بگويد هر چه‌ بيشتر ، بهتر يا‏‎
طوري‌ كه‌ اندكي‌ پس‌ از شروع‌ فيلم‌ خودتان‌ را به‌ راحتي‌ به‌‏‎
حركت‌ روان‌ آن‌ بسپاريد ، با علم‌ به‌ اينكه‌ فيلم‌ خودش‌ مي‌داند‏‎
كه‌ به‌ كجا مي‌رود؟ و البته‌ اين‌ها ربطي‌ به‌ دوست‌ داشتن‌ يا‏‎
.نداشتن‌ فيلم‌ ندارد‏‎
من‌ در مرور سالانه‌ فيلم‌ كامنت‌دريافتم‌ كه‌ چندين‌ نويسنده‌‏‎
من‌ هم‌ فيلم‌‏‎.‎آن‌عروسي‌ بهترين‌ دوستم‌ را دوست‌داشته‌اند‏‎
را به‌ نحو خوشايندي‌ غافلگيركننده‌ يافتم‌ ، ولي‌ آيا در حيطه‌‏‎
گسترده‌ كمدي‌ رمانتيك‌ كسي‌ مي‌تواند صادقانه‌ ادعا كند كه‌ اين‌‏‎
فيلم‌ قدرت‌ رقابت‌ با مردم‌شناسي‌ ، سرعت‌ ، مهارت‌ ، جسارت‌‏‎
لحن‌هاو‏‎[نه‌ آلن‌ پاركر‏‎]فرماليتي‌ يا تغييرات‌ پاركر وار‏‎
صداها درشالوده‌شكني‌هري‌رادارد؟ مي‌خواهم‌ بگويم‌ ، آيا لازم‌‏‎
- نيست‌ تا برخي‌ واقعيت‌هاي‌مهارت‌ دراماتيك‌ را بپذيريم‌‏‎
، قصه‌ جنايي‌ منهتن‌‏‎(‎‎‏‏(مثلاشوهران‌ و همسران‌ 107دقيقه‌‏‎
(‎‏‏93‏‎) ، آفروديت‌ توانا‏‎(‎‎‏‏99‏‎) ، گلوله‌ها برفراز برادوي‌‏‎(‎‎‏‏108‏‎)‎
؟ و وقتي‌‏‎(‎‎‏‏82‏‎) ، رز ارغواني‌ قاهره‌‏‎(‎‎‏‏85‏‎)‎ يا روزهاي‌ راديو‏‎...
از مهارت‌ دراماتيك‌ حرف‌ مي‌زنم‌ ، در واقع‌ مقصودم‌ همان‌ حركت‌‏‎
ظريف‌ خطوط و انگيزش‌هاي‌ متفاوتي‌ است‌ كه‌ به‌ تدريج‌ يك‌ كليت‌‏‎
اگر هنوز شك‌ داريد كه‌ معني‌‏‎.‎دلپذير و هماهنگ‌ درست‌ مي‌كنند‏‎
اين‌ حرف‌ چيست‌ از شما مي‌خواهم‌ همين‌ الان‌ بنشينيد يك‌ خلاصه‌‏‎
داستان‌ نصفه‌ و نيمه‌ مناسب از مثلارز ارغواني‌ قاهره‌ يا‏‎
روزهاي‌ راديو يا شالوده‌ شكني‌ هري‌ بنويسيد ، نخواهيد توانست‌‏‎
چون‌ناگهان‌ در مي‌يابيد كه‌ اين‌فيلم‌ها چقدر غني‌ ، ريزبافت‌ و‏‎
گول‌ زننده‌ هستندو تا چه‌ حدآنچه‌ رخ‌ مي‌دهد بسته‌ به‌ اين‌‏‎
در حالي‌ كه‌ مثلا اگر‏‎.‎دارد كه‌ شما چطور تماشايش‌كنيد‏‎
خلاصه‌ داستان‌كازينو را بنويسيد ، به‌ شگفت‌ مي‌آييد كه‌‏‎
البته‌ 182 دقيقه‌‏‎.‎چطور چنين‌ چيزي‌ به‌ 182 دقيقه‌ رسيده‌ است‌‏‎
سينماي‌ ناب كه‌ لزوما اينها هيچكدام‌ تعيين‌ نمي‌كند كه‌‏‎
كازينو را بيشتر يا كمتر از روزهاي‌ راديو دوست‌ داشته‌‏‎
.باشيم‌‏‎
ولي‌ اين‌ شما را به‌ فكرمي‌اندازد و شناور بر سطح‌رودخانه‌‏‎
ناآرام‌ افكار ، بزودي‌مي‌بينيد داريد اعداد و ارقام‌ بيشتري‌‏‎
و بعد كشف‌ مي‌كنيد كه‌ آلن‌ تا به‌ حال‌‏‎.‎را وارد كار مي‌كنيد‏‎
يك‌ سوم‌ اعشار همان‌ سهم‌ او در‏‎-‎‎‏‏333/26 فيلم‌ ساخته‌ است‌‏‎
آدم‌ به‌ طور خود به‌ خود يك‌‏‎.‎داستان‌هاي‌ نيويوركي‌ است‌‏‎
. ادوارد ل‌‏‎-‎كارگردان‌ را به‌ خاطر پركاري‌اش‌ تحسين‌ نمي‌كند‏‎
كان‌ بين‌ سالهاي‌ 1931و 1963 بيش‌ از شصت‌ فيلم‌ ساخت‌ و تا به‌‏‎
حال‌ چند جشنواره‌اي‌ او را به‌ عنوان‌ مردي‌ فراموش‌ شده‌ بر سر‏‎
ولي‌ شايد تب جشنواره‌اي‌ بعضي‌ اوقات‌ از‏‎.‎زبان‌ها انداخته‌اند‏‎
اين‌ گرايش‌ مي‌تواند مايه‌ گمراهي‌‏‎;پربار بودن‌ چشم‌پوشي‌ كند‏‎
بنابراين‌ يك‌ كوبريك‌ ، كه‌ تنها هفت‌ سال‌ پيرتر‏‎.‎خودش‌ هم‌ باشد‏‎
از وودي‌ است‌ ، صرفا به‌ اين‌ خاطر فيلمساز معظم‌ شناخته‌‏‎
آيا‏‎.‎مي‌شود كه‌ در تدارك‌ بيرون‌ دادن‌ سيزدهمين‌ فيلمش‌ است‌‏‎
برخي‌ از ما مايل‌تر نبوديم‌ وودي‌ كم‌كارتر مي‌بود ، حسابگرتر‏‎
تا او را جدي‌ تر مي‌گرفتيم‌؟ ولي‌ بعدش‌ به‌‏‎-‎بلوكه‌تر مي‌بود‏‎
سيدني‌ پولاك‌ فكر كنيد ، در 63 سالگي‌ ، يك‌ سال‌ بزرگتر از آلن‌‏‎
;بله‌ ، اوكارهاي‌ بيشتري‌ كرده‌ است‌‏‎)‎ و كارگردان‌ شانزده‌ فيلم‌‏‎
-اوتهيه‌ كننده‌ بوده‌ و كمك‌رسانده‌ است‌ و او بازي‌ كرده‌ است‌‏‎
آيا او همان‌ ابله‌ موقر و خودبين‌ شوهران‌ و همسران‌ نبود؟‏‎
و موسسه‌ 154 دقيقه‌‏‎(‎چرا مردم‌ در فيلم‌هاي‌ او بازي‌ مي‌كنند؟‏‎
.بود و از دل‌ آفريقا ، 161 دقيقه‌‏‎
با اين‌ حال‌ اگر روزي‌ روزگاري‌دوباره‌ به‌ اين‌ فكر بيفتيم‌‏‎
كه‌ كارگرداني‌ هنر يا حرفه‌ يا شعبده‌اي‌ است‌ كه‌ از تمرين‌‏‎
وتجربه‌ منتفع‌ مي‌شود ، شايد آنگاه‌ حسرت‌ بخوريم‌ كه‌ اين‌ همه‌‏‎
كارگردانهاي‌ بهتر ما اينقدر كم‌ و با فاصله‌ كار‏‎
چرا؟ چون‌ خسته‌ مي‌شوند يا چون‌ وقت‌ زيادي‌ لازم‌ دارند‏‎)‎مي‌كنند‏‎
شكي‌ نيست‌ كه‌ آلن‌ با بي‌توجهي‌‏‎(‎تا اول‌ معاملات‌ را جوش‌ بدهند؟‏‎
با‏‎.‎به‌ قراردادهايش‌ خود را تقريبا به‌ تنگدستي‌ كشانده‌ است‌‏‎
اين‌ حال‌ او همان‌ كاري‌ را كرده‌ كه‌ اكثر منتقدين‌ و‏‎
و هرگز پروژه‌اي‌‏‎-‎ فقط ادامه‌ كار‏‎-‎آموزگاران‌ توصيه‌ مي‌كنند‏‎
مگر آن‌ كه‌ قبلش‌ پروژه‌ بعدي‌ را رديف‌‏‎.‎را به‌ پايان‌ نرسانيد‏‎
آيا اين‌‏‎-‎ چه‌ خوشتان‌ بيايد چه‌ نيايد‏‎-‎ و‏‎.‎كرده‌ باشد‏‎
:كارورزي‌ مداوم‌ نتيجه‌اش‌ را نشان‌ نداده‌ است‌؟ مي‌خواهم‌ بگويم‌‏‎
آيا او بهتر از سابق‌ نشده‌ است‌؟ سرآخر ، هيچ‌كس‌ نمي‌تواند‏‎
همه‌ چيزشالوده‌شكني‌ هري‌ را درك‌ كندمگر اينكه‌ آموخته‌‏‎
باشد كه‌ چقدرسريع‌ و واضح‌ مي‌شود چيزها رانشان‌ داد و‏‎
درست‌ همانطور كه‌وودي‌ آلن‌ از يك‌ نوع‌فيلمسازاسلپ‌ استيك‌‏‎
به‌ يك‌ معركه‌‏‎(‎ موزها ، عشق‌ ومرگ‌ ، خوابآلود‏‎)‎ آماتور‏‎
خاطرات‌‏‎)‎ گردان‌ غمگين‌ كمدي‌هاي‌ تلخ‌ اميدهاي‌ عاطفي‌‏‎
بدل‌ شد و درست‌‏‎(‎استارداست‌ ، منهتن‌ ، هانا و خواهرانش‌‏‎
همانطور كه‌ او كشف‌ كرد استفاده‌ از كارلودي‌ پالما و‏‎
سانتولوكواستو به‌ عنوان‌ همكاران‌ دائمي‌ چه‌ امتيازاتي‌ دارد ، ‏‎
به‌عنصربصري‌ هم‌ در فيلم‌هاي‌ او به‌ طور فزاينده‌اي‌ متكي‌ بر‏‎
كله‌هاي‌ سخنگو و روابط مكاني‌ بسياركاملي‌ در نماهاي‌ متغير‏‎
فيلم‌هاي‌ آلن‌ به‌ عنوان‌ چيزي‌ براي‌ تماشا‏‎.‎يك‌ گروه‌ آدم‌هاست‌‏‎
وودي‌ آلن‌ كم‌ كم‌ شبيه‌ رنوار‏‎.بسيار مجذوب كننده‌تر شده‌اند‏‎
-اواخر دهه‌ سي‌ شده‌ است‌ ، البته‌ منهاي‌ سرزندگي‌ حركات‌ دوربين‌‏‎
نشاط فيلم‌هاي‌ وودي‌ تماما در حاشيه‌ صوتي‌ است‌ ، در كلام‌ و‏‎
البته‌ اگر اين‌ مقايسه‌ بر شما گران‌ مي‌آيد ، لازم‌‏‎.‎موسيقي‌‏‎
.نيست‌ فيلم‌ها را آنقدر جدي‌ بگيريد‏‎
ولي‌ چرا يك‌ بار ديگر نگاهشان‌ نمي‌كنيد؟‏‎
موضوع‌ فقط اين‌ است‌ كه‌ آلن‌ طوري‌ به‌ كار ادامه‌ مي‌دهد كه‌‏‎
گويي‌ تنها اين‌ نظم‌ كاري‌ مي‌تواند او را سر حال‌ نگه‌ دارد يا‏‎
او بسيار بيشتر‏‎.‎افسردگي‌هاي‌ در كمين‌ نشسته‌ را عقب براند‏‎
مي‌رود تا به‌ مدل‌ يك‌ فيلمساز مدرن‌ بدل‌ شود ، مدلي‌ كه‌‏‎
ليبرال‌ترين‌ وانسانگراترين‌ منتقدين‌ و مفسرين‌ سينما ترسيم‌‏‎
او هرگز سراغ‌ قمارهاي‌بزرگي‌ چون‌ تايتانيك‌ يا‏‎.‎كرده‌اند‏‎
پيغام‌بر نمي‌رود ، او نمي‌داند با مخلوقات‌ و جنگ‌افزارهاي‌‏‎
از‏‎.‎رستاخيز بيگانه‌ يا سپاهيان‌ فضاپيما چه‌ كار بايد كرد‏‎
زليگ‌ كه‌چشم‌پوشي‌ كنيدالبته‌ چشم‌پوشي‌ نسبتا بزرگي‌ است‌ كه‌‏‎
بگذاريد بگوييم‌ در زمينه‌قراردادن‌ شخصيت‌هاي‌ خيالي‌ در جوار‏‎
در فيلم‌هاي‌ وودي‌‏‎-‎مشاهير واقعي‌ سالها از هاليوود جلوتر است‌‏‎
در عوض‌ او اصرار دارد‏‎.‎آلن‌ جلوه‌هاي‌ ويژه‌ نخواهيد يافت‌‏‎
كه‌فيلمسازي‌ يعني‌ مكان‌هاي‌ واقعي‌ و نور طبيعي‌ و هيچ‌ درامي‌‏‎
روح‌ افزاتر و هيچ‌ تاثيري‌خاص‌تر از ناآرامي‌ چهره‌ يك‌ انسان‌‏‎
چه‌ اين‌ چهره‌ جودي‌ ديويس‌ باشد كه‌ تقلامي‌كند تا غرور‏‎.‎نيست‌‏‎
خويش‌ را در رقابت‌ با خواهرش‌ در شالوده‌ شكني‌هري‌ پنهان‌ كند‏‎
ياخرد بچگانه‌ مري‌ يل‌ همينگوي‌ در منهتن‌ كه‌ به‌ وودي‌‏‎
ببين‌ ، بايد يك‌ باوركوچولويي‌ به‌ آدم‌ها داشته‌ باشي‌؟‏‎:‎مي‌گويد‏‎
يا شايد هم‌ منظور باوري‌ به‌ آدم‌هاي‌ كوچولوست‌؟‏‎
او مدعي‌ شناختن‌ ، ‏‎.‎وودي‌ آلن‌ براي‌ خودش‌ يا ما چاخان‌ نمي‌كند‏‎
درك‌ كردن‌ يا علاقه‌مندبودن‌ به‌ مثلا گنگسترهاي‌ واقعي‌ يا‏‎
در عوض‌ بارها و بارها اوفيلم‌هايي‌ مي‌سازد‏‎.‎دالايي‌لامانيست‌‏‎
درباره‌ آدم‌هايي‌ كه‌ مي‌شناسد ، شهري‌ كه‌ خودش‌ را در آن‌‏‎
محبوس‌كرده‌ خيابان‌ها و آپارتمان‌هايي‌ كه‌ شبيه‌ محبس‌ دوست‌‏‎
كنايه‌آميز اينكه‌ كمابيش‌ اين‌ دنيا به‌‏‎.‎داشتني‌ خودش‌ هستند‏‎
درست‌ مثل‌ جولز فايفر‏‎-‎دنياي‌ ما نزديك‌ است‌ ، چرا كه‌ وودي‌ آلن‌‏‎
در كارتون‌هايش‌ ، به‌ طور مداوم‌ مخاطب خويش‌ را ترسيم‌‏‎
دنيايي‌ مملو از آدم‌هايي‌ كه‌ نگران‌ اين‌ هستند كه‌‏‎.‎كرده‌است‌‏‎
همزمان‌ در امان‌ و ماجراجوباشند ، نگران‌ عاشق‌ بودن‌ ، مورد‏‎
ستايش‌ بودن‌ ، شيك‌ و آلامد بودن‌ و خونسرد و گرم‌بودن‌ در‏‎
اين‌ آدم‌ها نگران‌ كارشان‌ ، تشخصشان‌‏‎.‎سالهاي‌ آخر قرن‌ بيستم‌‏‎
و رفته‌ رفته‌ آنها به‌ جاي‌‏‎-انگيزه‌هايشان‌ ، صداقتشان‌ هستند‏‎
اينكه‌ نگران‌ وودي‌ باشند ، كمي‌ ناراحت‌و معذباند كه‌ نزديك‌ او‏‎
.باشند ، يا آنقدر نزديك‌ او باشند كه‌ جزء مخلوقاتش‌شوند‏‎
كه‌ مطمئنا همانقدر راحت‌ كه‌‏‎-اسمش‌ را خودآگاهي‌ بگذاريد‏‎
مي‌تواند شريف‌ وگيرا باشد ، مي‌تواند احمقانه‌ و بيهوده‌ هم‌‏‎
ولي‌ واقعا چه‌ كس‌ ديگري‌ درچشم‌انداز فيلمسازي‌ ما‏‎.‎باشد‏‎
هوش‌ ، دقت‌ ، راحتي‌ و بي‌تفاوتي‌ لازم‌ به‌ رنج‌ و درد انساني‌‏‎
راداشته‌ است‌ تا بتواند از اين‌ تشويش‌ها و دلواپسي‌ها چنان‌‏‎
مضمون‌ ژرفي‌ بسازد وبپردازد؟‏‎
و آيا آهي‌ از سر توافق‌ نمي‌كشيم‌ وقتي‌ جيمز كامرون‌ بسيار پر‏‎
استعداد ولي‌ قطعا گشوده‌ دست‌ مي‌گويد كه‌ حالا فقط مي‌خواهد‏‎
براي‌ اينكه‌‏‎-‎دو سه‌ تا فيلم‌ خيلي‌ كوچك‌ و جمع‌ و جور بسازد‏‎
تشويقش‌ كنيم‌ بايد بگوييم‌ بله‌ ، بله‌ ، هنر و عمق‌ اين‌ جاست‌‏‎
آنقدر بونار و مونه‌ را مطالعه‌‏‎.‎جيم‌ ، نه‌ فقط در ته‌ دريا‏‎
كنيد تا از شرآن‌ علاقه‌ كودكانه‌ به‌ بريده‌هاي‌ داستان‌هاي‌‏‎
و آيا اين‌ همان‌ كاري‌نيست‌ كه‌ وودي‌ آلن‌‏‎.‎مصور خلاص‌ شويد‏‎
.بيست‌ و پنج‌ سالي‌ است‌ كه‌ مي‌كند ، طوري‌ كه‌ يك‌ صحنه‌ از‏‎
مثلا بر آشفتگي‌هاي‌ چند باره‌ كيريستي‌‏‎-‎شالوده‌ شكني‌ هري‌‏‎
يا‏‎-‎ دريفوس‌‏‎-‎ جوليالويس‌‏‎-‎الي‌ ، قرار ملاقات‌ريچارد بنجامين‌‏‎
كافي‌ است‌ تا به‌ يك‌‏‎-‎مكالمه‌ ميان‌ ديويس‌ و ايمي‌ ايرونيگ‌‏‎
طرفدار تايتانيك‌ بفهماند كه‌ بله‌ ، عرشه‌هاي‌ كاملا متفاوت‌ و‏‎
طبقات‌ كاملا متفاوتي‌ از حرف‌ زدن‌ ، خميره‌ و ادراك‌ آدم‌ها‏‎
وجود دارد و بعضي‌ آدم‌ها در اين‌ رده‌ها هستند و بعضي‌ها‏‎
وودي‌ مي‌تواند نخاله‌ ، متلك‌گو و زيادي‌ لوس‌ و بدون‌‏‎.‎نيستند‏‎
او مي‌تواند مثل‌ گور‏‎-اينكه‌ بداند زيادي‌ ناخوشايند باشد‏‎
ويدال‌ باشد ، طوري‌ كه‌ نتوانيد درست‌ قضاوت‌ كنيد كه‌ كجا‏‎
ولي‌‏‎-‎حرمتتان‌نسبت‌ به‌ او وبيزاري‌تان‌ از او تلاقي‌ مي‌كنند‏‎
وودي‌ آلن‌ درباره‌ چيزهايي‌ فكرمي‌كند ، اطلاع‌ دارد و‏‎
(حتي‌ اگر راجع‌ به‌ مهارتش‌ نگران‌ هستيد‏‎)مي‌تواندحرف‌ بزند‏‎
.كه‌بسياري‌ فيلمسازان‌ ديگر گوش‌ شنيدنش‌ را ندارند‏‎
بنابراين‌ چيزي‌ كه‌ ما اينجا داريم‌ ، صرفا يك‌ آدم‌ 62 ساله‌‏‎
است‌ كه‌ نمي‌تواند دست‌ از فيلم‌ ساختن‌ بردارد ، كه‌ فيلمها را‏‎
به‌ همان‌ تلقي‌هاي‌ از مد افتاده‌اي‌ كه‌ ما ترجيح‌ مي‌دهيم‌‏‎
مي‌سازد ، كه‌ فيلم‌ها را جمع‌ و جور مي‌سازد ، و از دوربين‌ و‏‎
فيلم‌ استفاده‌ معقولي‌ مي‌كند ، ما را به‌ خودمان‌ نشان‌ مي‌دهد ، ‏‎
اين‌‏‎-‎و‏‎.حماقت‌مان‌ و روياهايمان‌ را ، كمابيش‌ با كمدي‌ و رقت‌‏‎
وقتي‌ با ملهم‌ترين‌ مشكل‌ زندگي‌اش‌‏‎-‎يكي‌ را فراموش‌ نكنيم‌‏‎
يا به‌ عبارت‌ ديگر وقتي‌ بهره‌برداري‌‏‎;برخورد مي‌كند‏‎
و وقتي‌‏‎;خودخواهانه‌ و خونسردانه‌اش‌ از ديگران‌ كشف‌ مي‌شود‏‎
عموما اطرافيانش‌ اورا خوار مي‌كنند ، به‌ مسخره‌ مي‌گيرند و‏‎
با او بدرفتاري‌ مي‌كنند او متزلزل‌ نمي‌شود يا سرش‌ را توي‌ لاك‌‏‎
نمي‌كند ، استراحت‌ نمي‌كند ، عقب نمي‌كشد ، يا خودش‌ را در جلسات‌‏‎
در عوض‌ ، او پاپيش‌ مي‌گذارد و‏‎.‎روانكاوي‌ اضافي‌ غرق‌ نمي‌كند‏‎
نه‌ تنها طبق‌ معمول‌ سالي‌ يك‌ فيلمش‌ را مي‌سازد ، بلكه‌ شوهران‌‏‎
بر فراز برادوي‌ ، ‏‎.‎و همسران‌ ، داستان‌ جنايي‌ منهتن‌ ، گلوله‌ها‏‎
آفروديت‌ توانا ، همه‌ مي‌گويند دوستت‌ دارم‌ و شالوده‌ شكني‌هري‌‏‎
.رامي‌سازد‏‎
! بهش‌ احتياج‌ داشتم‌‏‎-‎گويي‌ مي‌خواهد بگويد ، ممنون‌ دردسر‏‎
تنها‏‎.‎خيلي‌ خوب ، لازم‌ نيست‌ اين‌ فيلم‌ها را دوست‌ داشته‌ باشيد‏‎
كاري‌ كه‌ بايدبكنيد اين‌ است‌ كه‌ آدم‌ ديگري‌ را در آمريكا‏‎
نشانم‌ بدهيد كه‌ اصلا به‌ يك‌ چنين‌روندكاري‌ نزديك‌ شده‌‏‎
و مسلما مي‌توانيد بگوييد اين‌ صرفا وودي‌ است‌كه‌‏‎.‎باشد‏‎
كاري‌اش‌نمي‌توان‌ كرد ، كه‌ او فيلم‌ها را آنقدر سريع‌ مي‌سازد‏‎
كه‌فكر‏‎-‎تا مجبور نباشد مكث‌ كند يا درباره‌شان‌ بينديشد‏‎
بسيار خوب ، من‌ هم‌‏‎.‎كردن‌ ونگران‌ بودن‌ او همه‌اش‌ ياوه‌ است‌‏‎
نمي‌خواهم‌ كه‌ با او باشم‌ يا به‌‏‎;از او خوشم‌ نمي‌آيد‏‎
ولي‌ ما داريم‌ كشوري‌ را مي‌بينيم‌‏‎.‎توجيهاتش‌ حضوراگوش‌ كنم‌‏‎
در نظر‏‎.‎كه‌ مهياست‌ تا اين‌چيز موسوم‌ به‌ شخصيت‌ را طرد كند‏‎
برادوي‌ دني‌رز ، هانا و‏‎:‎بگيريد اين‌ فيلم‌ها را‏‎
خواهرانش‌ ، روزهاي‌ راديو ، شوهران‌ و همسران‌ ، گلوله‌ها برفراز‏‎
برادوي‌ ، آفروديت‌توانا ، همه‌ مي‌گويند دوستش‌ دارم‌ ، شالوده‌‏‎
لازم‌ نيست‌ براي‌خوشايند من‌ آنها را دوست‌ داشته‌‏‎-‎ شكني‌هري‌‏‎
ولي‌ با اين‌ حال‌ ، ‏‎.‎باشيد ، يا سعي‌ كنيد تا دوست‌ داشته‌باشيد‏‎
آني‌هال‌ ، منهتن‌ و رزارغواني‌ قاهره‌ را هم‌اضافه‌ كنيد و بعد‏‎
خيلي‌ خوب ، اصلا اين‌ حرفها راول‌‏‎.‎.‎.‎دوازده‌ فيلم‌ داريد كه‌‏‎
آيا مي‌توانيد روراست‌ به‌ خودتان‌ بگوييد كه‌ در حضور‏‎.‎كنيد‏‎
يك‌كارگردان‌ بزرگ‌ نيستيد؟ مثلا گلوله‌ها بر فراز برادوي‌ را‏‎
،‏‎(جان‌ كيوزاك‌‏‎)‎ در نظر بگيريد ولحظه‌اي‌ را كه‌ ديويد‏‎
الايو‏‎(‎چزپالمنتيري‌‏‎)‎ نمايشنامه‌ نويس‌ ، درمي‌يابد كه‌ چيچ‌‏‎
را كشته‌ است‌ ، زني‌ كه‌ اصلا براي‌ حمايت‌ از او‏‎(‎جنيفر تيلي‌‏‎)
الايو معشوقه‌ گنگستر بود و يك‌ دختر‏‎.‎استخدام‌ شده‌ بود‏‎
بنابراين‌ گنگستر‏‎.‎نمايشات‌ كه‌ روياي‌ تئاتر را مي‌پروراند‏‎
را براي‌ اين‌ داده‌‏‎-‎خداي‌ پدرانمان‌‏‎-پول‌ اجراي‌ نمايش‌ ديويد‏‎
.بود كه‌ الايو در نمايش‌ نقشي‌ داشته‌ باشد‏‎
مي‌دانم‌ ، درباره‌ كنگسترها حرف‌ مي‌زنم‌ وشما خواهيد گفت‌ مگر‏‎
تو نبودي‌ كه‌ قبلاگفتي‌ آلن‌ از گنگسترها استفاده‌‏‎
منظور من‌ اين‌ بود كه‌ او به‌ ما يا خودش‌ الكي‌‏‎.‎نمي‌كند‏‎
نمي‌گويد كه‌ گنگسترها را مي‌شناسد يا درك‌ مي‌كند يا به‌‏‎
گردن‌ كلفت‌هاي‌ دهه‌ سي‌ در‏‎.‎گنگسترهاي‌ واقعي‌ علاقه‌مند است‌‏‎
گلوله‌ها برفراز برادوي‌ از آن‌ نوع‌ چهره‌هايي‌ هستند كه‌ تخيل‌‏‎
آلن‌ از سينما به‌ ارث‌ برده‌ است‌ ، و او تنها به‌ چيزي‌ كه‌‏‎
آنها عناصر‏‎.‎مي‌تواند به‌ تخيل‌ درآورد ، علاقه‌مند است‌‏‎
بازي‌اند ، و نيز آدمهاي‌ يك‌ نمايش‌ ، دلقك‌هايي‌ كه‌ به‌ او امكان‌‏‎
.مي‌دهند حرف‌ توي‌ دهانشان‌ بگذارد و چند بازيگر استخدام‌ كند‏‎
ولي‌ حضور آنها بلافاصله‌ حسي‌ از يك‌ شكاف‌ ميان‌ واقعيت‌ و بازي‌‏‎
همين‌ حس‌ را تمام‌ مدت‌ در هاوكز داريد ، ‏‎.‎را به‌ جا مي‌گذارد‏‎
جايي‌ كه‌ شوخي‌ هميشگي‌ اين‌ بود كه‌ هوارد مرد اين‌ دنياي‌ها‏‎
همين‌ شكاف‌ نزد ديويد‏‎.‎ و نه‌ يك‌ خيال‌پرداز‏‎-‎خشن‌ واقعي‌ است‌‏‎
وجود دارد ، ميان‌ تصريح‌ نيرومند او مبني‌ بر اينكه‌ يك‌‏‎
هنرمند است‌ و وضعيت‌ واقعي‌اش‌ به‌ صورت‌ يك‌ قلم‌ به‌ مزد‏‎
چرا كه‌ او همه‌اش‌ حرف‌ مي‌زند و چندان‌ مايه‌اي‌‏‎.فرصت‌طلب‏‎
.ندارد‏‎
گرچه‌جنيفرميكي‌ اين‌ محدوديت‌ را‏‎)‎ الايو نمي‌تواند بازي‌ كند‏‎
.(به‌ زيبايي‌اجرا مي‌كند و به‌ خاطرش‌ نامزد اسكارهم‌ شد‏‎
او در تمرين‌ها خوب پيش‌‏‎.‎با اين‌ حال‌ ، نقش‌ او كوچك‌است‌‏‎
مي‌رودو چيچ‌ فقط آنجا در تاريكي‌هاي‌ سالن‌تئاتر منتظر‏‎
او به‌ اين‌ خاطر آنجاست‌ كه‌ رئيس‌‏‎.تمام‌شدن‌ كار او مي‌نشيند‏‎
گنگسترها مي‌داند مردمان‌ اهل‌ حرفه‌نمايش‌ آنقدر كلك‌اند كه‌‏‎
.نمي‌توان‌ آدم‌ خنگي‌ چون‌ الايو را با آنها تنها گذاشت‌‏‎
سپس‌ يك‌ روز سر تمرين‌ چيچ‌ عصباني‌ وبه‌ تنگ‌ آمد ، از دل‌‏‎
تاريكي‌ سالن‌ايده‌اي‌ را براي‌ بهبود يك‌ لحظه‌ ضعيف‌‏‎
اين‌ صحنه‌ در نماي‌دور مي‌گذرد طوري‌‏‎.‎نمايشنامه‌ مي‌پراند‏‎
و با يك‌‏‎-‎كه‌ ما صحنه‌ ، رديف‌هاي‌جلويي‌ صندلي‌هاي‌ اركستر‏‎
قبلش‌ هيچ‌‏‎.‎ محل‌ نشستن‌ چيچ‌ راببينيم‌‏‎-حركت‌ پن‌ پرنوسان‌‏‎
نمايي‌ ، چه‌ برسد به‌يك‌ نماي‌ درشت‌ پرمعنا ، از چيچ‌ در حال‌‏‎
گوش‌ كردن‌ به‌ نمايشنامه‌ خام‌ ومتظاهرانه‌ ديويد و مثلا‏‎
آلن‌ در كل‌ فيلم‌ زيبايش‌‏‎.‎برهم‌ فشردن‌دندانهايش‌ نداشته‌ايم‌‏‎
به‌ ندرت‌ به‌ ما يك‌ نماي‌ درشت‌ مي‌دهد ، در مقابل‌ آن‌ دورنماهاي‌‏‎
فريبنده‌اي‌ را ترجيح‌ مي‌دهد كه‌ در آن‌ آدم‌ها براي‌ يافتن‌‏‎
.جايگاهي‌ تقلا مي‌كنند و ما مجبوريم‌ نگاه‌ كنيم‌ و ببينيم‌‏‎
مي‌توانيد بگوييد دليلش‌ اين‌ است‌ كه‌ فيلم‌ درباره‌ يك‌ نمايش‌‏‎
صحنه‌اي‌ است‌ ، ولي‌ در واقع‌ آلن‌ همواره‌ متمايل‌ به‌ نقطه‌ نظر‏‎
فاصله‌گيرانه‌ و نامعين‌ بوده‌ است‌ ، و نيز متمايل‌ به‌ صحنه‌‏‎
.شلوغي‌ كه‌ در آن‌ هر كس‌ دلايل‌ خودش‌ ، و فرصت‌هاي‌ خودش‌ را دارد‏‎

او نيازي‌ نمي‌بيند كه‌ هنرمند درون‌ چيچ‌ را كشف‌ يا برجسته‌‏‎
ولي‌ به‌ محض‌‏‎.‎كند ، يا او را در داستان‌ از ديگران‌ جدا سازد‏‎
اينكه‌ ما ايده‌ اين‌ محافظ ملال‌ زده‌ را مي‌شنويم‌ به‌ نبوغي‌ كه‌‏‎
گويي‌ به‌ يك‌‏‎-درون‌ خود دارد پي‌ مي‌بريم‌ و دوربين‌ مي‌لرزد‏‎
و سپس‌ ايده‌‏‎-‎ثانيه‌ وقت‌ احتياج‌ داشته‌ تاخودش‌ را تنظيم‌ كند‏‎
از‏‎.‎را به‌ صورت‌ يك‌ رهيافت‌ ، يك‌ پاسخ‌ به‌ حرفه‌اي‌ها مي‌رساند‏‎
البته‌ هر‏‎)‎ اين‌ لحظه‌ به‌ بعد ، چيچ‌ مولف‌ مشترك‌ نمايشنامه‌ است‌‏‎
وقت‌ كه‌ بتواند به‌ ياد بياورد كه‌ در برابر ديويد مودب‏‎
(باشد‏‎
بنابراين‌ چيچ‌ كم‌كم‌ به‌ اين‌ نقطه‌ مي‌رسد كه‌ درمي‌يابد الايو‏‎
مي‌كشد ديويد مي‌گويد كه‌ نه‌ ، او‏‎-‎دارد نمايش‌ را خراب مي‌كند‏‎
الايو‏‎.‎به‌ اين‌ بدي‌ هم‌ نيست‌ و هر چه‌ باشد ، نقش‌ كوچكي‌ دارد‏‎
بار ديگر نماي‌ درشتي‌ نيست‌ تا افكار‏‎.‎يك‌ مصالمه‌ ضروري‌ است‌‏‎
اگر چه‌ نگراني‌ مضمون‌ بزرگ‌ آلن‌ است‌ ، او‏‎:‎چيچ‌ را نشان‌ دهد‏‎
وقتي‌ در بهترين‌ حالت‌ خويش‌ است‌ كه‌ نگراني‌ را از بقيه‌ حالات‌‏‎
( دلسوزي‌ در نمي‌آورد‏‎-‎و آن‌ را به‌ صورت‌ خود‏‎)‎ تفكيك‌ نمي‌كند‏‎
.بلكه‌ اجازه‌ مي‌دهد حس‌ و حال‌ نگراني‌ در فضاي‌ گروه‌ پخش‌ شود‏‎
اين‌ كاري‌ معمول‌ براي‌‏‎:‎بنابراين‌ چيچ‌ الايو را با تير مي‌زند‏‎
بلكه‌‏‎;(‎و مسلما به‌ معناي‌ نابودي‌ چيچ‌ است‌‏‎) يك‌ گنگستر نيست‌‏‎
چرا كه‌ اين‌ نوع‌‏‎-‎كاري‌ است‌ كه‌ يك‌ هنرمند انجام‌ مي‌دهد‏‎
اراده‌مندي‌ چاره‌اي‌ جز اين‌ نمي‌بيند و با سازش‌ ميانه‌اي‌‏‎
.ندارد‏‎
ديويد فورا حدس‌ مي‌زند كه‌ چه‌ اتفاقي‌ افتاده‌ و به‌ سرعت‌ نزد‏‎
صداي‌ بسته‌ شدن‌ در ، آغازگر‏‎.‎چيچ‌ به‌ يك‌ سالن‌ بيليارد مي‌رود‏‎
صحنه‌ است‌ و سپس‌ ديويد را دنبال‌ مي‌كنيم‌ كه‌ طول‌ سالن‌ را طي‌‏‎
اين‌ نماي‌ معرف‌ و تنها نماي‌ صحنه‌‏‎.مي‌كند تا به‌ چيچ‌ برسد‏‎
آلن‌ بدون‌اينكه‌ يك‌ نماي‌ آنچناني‌ به‌ شما بدهد ، به‌‏‎.‎است‌‏‎
يكي‌ از خالقين‌ زيباترين‌ و كنجكاوي‌برانگيز تركيببندي‌ها‏‎
اين‌ سبك‌دوربيني‌ است‌ كه‌‏‎.‎در سينماي‌امريكا بدل‌ شده‌ است‌‏‎
يك‌ مدعي‌ بزرگ‌ شك‌و‏‎) آدم‌ در بهترين‌ آثارپره‌مينجر مي‌يابد‏‎
. و چيزي‌ كه‌ در طول‌ سالها كمتر توضيح‌ داده‌ شده‌ است‌‏‎(‎ترديد‏‎

راهي‌‏‎;زيبايي‌ تصوير كاملا غير چشمگير وغير نمايشي‌ است‌‏‎
است‌ براي‌بازنگه‌ داشتن‌ ذهن‌ ما و وادار كردنمان‌به‌‏‎
بارها وبارها ، كارگردانان‌ علاقه‌مند‏‎)‎ دريافت‌ حرف‌هاي‌ آدم‌ها‏‎
ديويد‏‎(‎به‌ كلام‌بهترين‌ تركيب بندي‌ها را خلق‌ كرده‌اند‏‎
گنگستر را به‌ خاطر سنگدلي‌اش‌ به‌ باد ملامت‌ مي‌گيرد و حين‌‏‎
ارزيابي‌ حادثه‌ از خودش‌ هم‌ دفاع‌ مي‌كندمن‌ انسان‌ شريف‌ و با‏‎
.اخلاقي‌ هستم‌‏‎
ادامه‌ دارد‏‎




© 1998 HAMSHAHRI, All rights reserved.