دو شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۸۱ - شماره ۲۹۷۹- Mon, Feb, 10, 2003
سقوط كلمبيا
پيامدهاي اقتصادي يك حادثه فضايي
پروژه هاي اجرا شده در زمينه شاتل هاي فضايي آمريكا ۲۵ ميليارد دلار هزينه داشته اند كه بخش قابل توجهي از اين مبلغ صرف پرداخت مخارج ناشي از اشتباهات كارشناسان شده است

پس از سقوط چلنجر در سال ۱۹۸۶ دولت ريگان اجراي برنامه هاي مربوط به فضا پيماي سرنشين دار را به مدت ۲ سال متوقف كرد.
در دوران رياست جمهوري كلينتون كاهش ميزان سرمايه گذاري هاي دولت در بخش ماهواره محسوس بود.
بوش اولويت را به فعاليت هاي فضايي نظامي داد و بودجه هاي موجود را به سمت آن ها سوق داد.
ترجمه: عباس فتاح زاده
000585.jpg

سقوط فضاپيماي كلمبيا كليه فعاليت هاي اقتصادي مرتبط با صنايع هوا - فضا را به خطر انداخته است. اين رشته به واسطه مازاد ظرفيت ها و برنامه هاي صرفه جويي دولت آمريكا آسيب هايي جدي مي بيند.
•••
ممكن است سقوط فضاپيماي كلمبيا موجب پديد آمدن موجي از اخراج ها در شركت هاي فعال در رشته هوا - فضا شود. البته اداره هوا - فضاي آمريكا (NASA) و مهم ترين دريافت كنندگان سفارش از آن يعني شركت هاي بوئينگ و لاكهيد مارتين فعلا از هر گونه اظهار نظري پيرامون پيامدهاي سقوط كلمبيا خودداري مي كنند. با اين حال كارشناسان مستقل هشدار مي دهند كه ممكن است پيامدهايي مشابه آنچه كه ۱۶ سال پيش پس از سقوط فضاپيماي چلنجر در ۲۸ ژانويه ۱۹۸۶ پديد آمد، دوباره تكرار شوند. در سال ۱۹۸۶ پس از سقوط چلنجر دولت، اجراي برنامه هاي مربوط به فضاپيماي سرنشين دار را به مدت دو سال متوقف كرد. در آن زمان صدها نفر به خصوص در فلوريدا شغل خود را از دست داده و بيكار شدند. ديويد مور، تحليلگر اقتصادي، مي گويد: «حالا هم دوباره شاهد خواهيم بود كه افراد بسياري شغل خود را از دست مي دهند. » تنها در ايالت فلوريدا و در ارتباط با پايگاه فضايي كيپ كاناورال در حال حاضر حدود ۱۶ هزار نفر مشغول به كار هستند. البته تمامي اين افراد به صورت مستقيم در پايگاه مذكور كار نمي كنند، بلكه مشاغل آن ها وابسته به تداوم فعاليت در اين پايگاه است.
000594.jpg
پس از سقوط چلنجر در سال ۱۹۸۶
دولت ريگان اجراي برنامه هاي مربوط
به فضا پيماي سرنشين دار را
به مدت ۲ سال متوقف كرد.

قبل از حادثه انفجار فضاپيماي كلمبيا هم طي سال هاي اخير مشكلات مالي عديده اي گريبانگير صنعت فضانوردي آمريكا بوده است. اين رشته از مازاد ظرفيت ها رنج مي برد. به عنوان مثال در زمينه بازار توليد ماهواره هاي مخابراتي ظرفيت هاي توليد بسيار بيشتر از ميزان تقاضاي موجود شده اند. بنابر برآوردهاي كارشناسان اين بازار طي سال هاي اخير بيش از ۵۰ درصد كوچك تر شده است. ميزان سرمايه گذاري هاي دولت هم در اين زمينه كاهش يافته است. از دوران رياست جمهوري كلينتون چنين چيزي محسوس بود. دولت كلينتون برنامه صرفه جويي سخت گيرانه اي را تحت عنوان «سريع تر، بهتر و ارزان تر» در اين زمينه به اجرا درآورد. در پي اجراي برنامه مذكور ناسا اجراي پروژه پروازهاي شاتل فضايي را به موسسه يونايتد اسپيس آليانس واگذار كرد. يونايتد اسپيس آليانس يك شركت خصوصي است كه به بوئينگ و لاكهيد مارتين تعلق دارد. از سال ۱۹۹۸ كنگره آمريكا ۶/۱ ميليارد دلار از بودجه جاري و معمول ناسا قطع كرد و آن را به اجراي برنامه هاي آموزشي و ساير پروژه ها اختصاص داد. اين كار هنوز هم مورد مخالفت ناسا قرار دارد. در دوران رياست جمهوري جورج دبليو بوش فعاليت هاي فضايي غيرنظامي با دشواري هاي بيشتري روبه رو شد. بوش اولويت را به فعاليت هاي فضايي نظامي داد و بودجه هاي موجود را به سمت آن ها سوق داد. طي سال مالي ۲۰۰۲ ناسا و شركت هاي خصوصي فعال در حمل و نقل هوايي غيرنظامي حدود يك ميليارد دلار ضرر كردند. اين در حالي بود كه وزارت دفاع بودجه برنامه هاي فضايي نظامي را حدود ۶۰۰ ميليون دلار افزايش داد.
000600.jpg
در دوران رياست جمهوري كلينتون
كاهش ميزان سرمايه گذاري هاي دولت
در بخش ماهواره محسوس بود.

كمبود بودجه طي ماه هاي اخير حتي موجب شده بود تا ترديدهايي پيرامون امنيت پروازهاي شاتل هاي فضايي به وجود بيايد. در آوريل گذشته كميسيون مسئول امنيت فعاليت هاي هوا ـ فضا پديدآمدن «بزرگ ترين نگراني ها پيرامون امنيت پروازها» را اعلام كرد. كارشناسان كميسيون مذكور در آوريل گذشته اظهار داشتند ظرف ۱۵ سال گذشته سابقه نداشته كه امنيت پروازها تا اين حد به مخاطره بيفتد. ريچارد بلومبرگ، رئيس كميسيون ياد شده در آن زمان، گفت: «من تاكنون هيچگاه به اندازه امروز نگران امنيت شاتل هاي فضايي نبوده ام. » در سال جاري ناسا ۹/۱۴ ميليارد دلار بودجه در اختيار داشت. براي سال جديد بوش حداقل رشدي معادل ۱۵ ميليارد دلار را در اين زمينه در نظر گرفته است. قرار است ۲/۳ ميليارد دلار از رقم فوق صرف برنامه شاتل فضايي شود. از جمله موارد مصرف اين بودجه بالابردن امنيت پروازهاي شاتل فضايي ذكر شده بود.
با از ميان رفتن فضاپيماي كلمبيا سه فضاپيماي ديگر براي آمريكا باقي مي ماند كه عبارتند از ديسكاوري، انديور (Endeavour) و آتلانتيس.
ظاهرا ديگر نمي توان انتظار داشت كه به اين زودي ها شاهد پرواز آن ها باشيم. به همان نسبت فعاليت هاي شركت هاي تابعه ناسا و شركت هاي خدمات رساني هم متوقف مي شود. آمريكا از سقوط كلمبيا شوكه شده است. اگر چه جورج بوش در پيامي كه به مناسبت از ميان رفتن اين فضاپيما و كشته شدن ۶ فضانورد صادر كرد، تاكيد داشت «آمريكا سفر خود به فضا را ادامه مي دهد»، اما رانت ديتر مور، مسئول كل پروژه هاي فضاپيماهاي آمريكا، تاكيد مي كند كه شركت هاي فعال در اين زمينه فعلا بايد فعاليت خويش را متوقف كنند. سرنوشت ايستگاه فضايي بين المللي هم به فعاليت اين فضاپيماها وابسته است و معلوم نيست درصدد توقف فعاليت هاي آن ها ايستگاه مذكور و فعاليت هاي مرتبط با آن چه وضعيتي پيدا خواهند كرد. اگر فضاپيماها نيروي جديد و موادغذايي به ايستگاه فضايي نرسانند مشكل بزرگي به موجود خواهد آمد.
هنگامي كه بوش پس از حادثه فضاپيماي كلمبيا در سالن كابينه كاخ سفيد مقابل دوربين ها حاضر شد دريافت تنها جملاتي كه در اين شرايط مي تواند بر زبان آورد عباراتي دلداري دهنده است. مردم آمريكا از زمان يازده سپتامبر به اين سو به صورت پي درپي شاهد حوادثي بوده اند كه نه تنها ترس و احساس ناامني را در كشورشان به وجود مي آورد بلكه اقتصادشان را هم به صورتي جدي به چالش مي طلبد. ترس از بيماري سياه زخم، نگراني پيرامون وضعيت شغلي، ترس از بروز موج جديد حملات تروريستي، جنگ عراق، بحث كره شمالي و حالا هم انفجار كلمبيا همگي در كنار واقعه دوران ساز يازدهم سپتامبر اقتصاد را تحت الشعاع خود قرار مي دهند. دست اندركاران اقتصاد و صنايع آمريكا همواره با اين ادعا كه كشورشان مجموعه اي از نخبگان اقتصادي را از سراسر جهان گرد هم آورده به همكاران خويش از ساير نقاط جهان فخر مي فروختند، اما نمونه اي از همين ملغمه در درون كلمبيا نابود شد و نشان داد كه اين نوع تركيب هم ضربه پذير است.
000603.jpg
بوش اولويت را به فعاليت هاي
فضايي نظامي داد و بودجه هاي
موجود را به سمت آن ها سوق داد.

در ميان سرنشينان كلمبيا هم زن بود و هم مرد، هم سياه پوست و هم سفيدپوست. يكي اهل نواحي روستايي ايالت آيوا بود و ديگري فرزند يك يهودي به جاي مانده از دوران هولوكاست.
كلمبيا با ۲۲ سال فعاليت و ۲۸ پرواز «پرنده بزرگ و قديمي» آمريكا لقب گرفته بود. اين فضاپيما در مسير سقوط خويش آسمان ايالت هاي نوادا، آريزونا و نيومكزيكو را طي كرد. يك كارمند ناسافضاپيماي در حال سقوط را به «سيگاري در حال پرواز» تشبيه كرد. البته اين سيگار با ۱۸ برابر سرعت صوت به سوي زمين حركت مي كرد.
اگر چه برنامه هاي شاتل هاي فضايي طي ۱۱۳ پرواز خويش تنها شاهد دو شكست ويرانگرانه بوده اند، اما همين دو بار هم پيامدهاي اقتصادي بسيار بزرگي دارند. يك تحليلگر اقتصادي، آمار فوق را چنين تحليل مي كند: «اگر بخواهيم ارقام مذكور را بر روي يك راننده اتومبيل كه هر روز با خودرو به محل كار خود رفته و بر مي گردد، منتقل كنيم مي توان گفت احتمال دارد كه وي در طول تنها يك ماه رانندگي بر اثر يك تصادف مرگبار كشته شود. بنابراين مي توان گفت حركت چنين خودرويي چه به لحاظ اقتصادي و چه از لحاظ امنيتي توجيه پذير نيست. »
پروژه هاي بلندپروازانه فضايي از آغاز همواره با «ايرادهايي اقتصادي» همراه بوده اند. بالاتر رفتن هزينه ها از مقدار پيش بيني شده، مشكلات فني و سوء مديريت از موضوعاتي بوده اند كه انتقادات بسياري از ناظران اقتصادي را متوجه خود ساخته اند. پروژه هاي اجرا شده در زمينه شاتل هاي فضايي آمريكا ۲۵ ميليارد دلار هزينه داشته اند كه بخش قابل توجهي از اين مبلغ صرف پرداخت مخارج ناشي از اشتباهات كارشناسان شده است.
با نابودي كلمبيا يك بار ديگر سوال پيرامون درستي يا نادرستي سرمايه گذاري هاي كلان در مورد فضاپيماها با قوت مطرح شده است. از زماني كه امنيت داخلي آمريكا به خطر افتاده، ناسا به تدريج بودجه كمتري دريافت مي كند. مايك دي واين، سناتور جمهوريخواه از ايالت اوهايو، مي گويد: «هيچ گاه آن قدر پول داده نشده كه ما بتوانيم تمامي آنچه را كه مي خواهيم در فضا انجام دهيم. قبل از فاجعه اخير چنين بوده و بعد از آن هم همين گونه خواهد بود. » پروژه هاي بلندپروازانه اي نظير فرود بر روي كره ماه در گذشته موجب شد تا منتقدان هزينه هاي كلان فضايي چندان موفق به تحقق خواسته هاي خود نشوند. روساي جمهور آمريكا طي دهه هاي اخير دريافتند كه پروژه هاي بزرگ فضايي مي توانند موجب ايجاد غرور ميان مردم ايالات متحده شده و امتيازي قابل توجه براي رقابت هاي انتخاباتي باشند. از جان اف كندي گرفته تا جورج دبليو بوش همگي چنين چيزي را به خوبي احساس كرده اند. لذا آن ها اختصاص بودجه به پروژه فضاپيماهاي سرنشين دار را در دستور كار خويش قرار مي دادند. در سال ۱۹۸۶ پس از سقوط چلنجر، رونالد ريگان چنين گفت: «آينده به ترسوها تعلق ندارد بلكه از آن شجاعان است. »
بوش هم پس از انفجار كلمبيا گفت كه ميل به كشف و اشتياق به فهميدن، عامل رفتن انسان به «تاريكي آن سوي دنياي ما» شده است.
منابع: زود دويچه سايتونگ ـ استاندارد

نوبليست هاي اقتصاد
ابوالفضل محمدي
000588.jpg

موريس اله Maurice Allais
روز ۳۱ ماه مه سال ۱۹۱۱ ميلادي در پاريس خانواده اي كه صاحب يك مغازه كوچك پنيرفروشي بودند، صاحب نوزادي پسر شدند كه نام او را موريس گذاشتند. موريس در طبقه اي از جامعه آن دوران پاريس رشد كرد كه به طبقه كارگري معروف بود. ماه اوت ۱۹۱۴ پدر موريس به جنگ فراخوانده شد و يكسال بعد در ۲۶ مارس ۱۹۱۵ در حالي كه به اسارت نيروهاي آلمان درآمده بود، در اسارت درگذشت. موريس در فقدان پدر زندگي سختي داشت. با اين حال هرگز مشكلات زندگي مانع از آن نشد كه او تحصيلات خود را كنار بگذارد. در سال ۱۹۲۸ ديپلم لاتين و علوم و در سال ۱۹۲۹ در دو رشته رياضيات و فلسفه به دريافت مدرك كارشناسي (ليسانس) نائل شد. در تمام دوران تحصيل جزو دانشجويان ممتاز بود. در سال ۱۹۳۱ ميلادي به اصرار مادر خود وارد دانشگاه پلي تكنيك پاريس شد و در سال ۱۹۳۳ فارغ التحصيل شد. سپس به خدمت وظيفه فراخوانده شد و پس از گذراندن دوره هاي لازم در مدرسه توپخانه ارتش از سال ۱۹۳۶ به عنوان مهندس پلي تكنيك مشغول به كار شد. موريس در ۱۹۳۶ ميلادي در حالي كه ۲۶ سال داشت، به عنوان مدير شركت معادن نانت منصوب شد. در سال ۱۹۳۶ ميلادي بار ديگر به ارتش فراخوانده و به جبهه ايتاليا اعزام شد و به سمت فرمانده توپخانه سنگين ارتش فرانسه در منطقه برايانكون منصوب شد. ولي جنگ واقعي تنها دو هفته از دهم ژوئن ۱۹۴۰ كه ايتاليا عليه فرانسه اعلام جنگ كرد تا روز ۲۵ ژوئن كه آتش بس اعلام شد، طول كشيد. با توقف جنگ موريس به پاريس بازگشت و از سال ۱۹۴۳ ميلادي مديريت اداره آمار و اسناد معادن پاريس را عهده دار شد. اما كار و مشغله اداري مانع از آن نشد كه موريس تحقيق و مطالعه را فراموش كند. تا آوريل ۱۹۴۸ ميلادي او توانست نخستين آثار مهم خود را تحت عنوان «در جست وجوي نظمي اقتصادي» و «اقتصاد و سود» و سه عنوان ديگر به نام هاي «اقتصاد محض و كارآمدي اجتماعي»، «مقدمه اي براي احياي اقتصاد جهاني» و «فراواني يا بدبختي» و چندين مقاله مختلف به رشته تحرير درآورد.
به گفته خود موريس اله او در اين ايام روزانه تا ۸ ساعت به مطالعه و تحقيق مشغول بود. از آوريل ۱۹۴۸ ميلادي ضمن كنار گذاشتن همه سمت هاي اداري و دولتي تمام وقت خود را به تدريس در دانشگاه ها، تحقيق و نوشتن كتب مختلف صرف كرد. موريس از ۱۹۴۴ استاد دانشگاه پاريس در رشته تجزيه و تحليل اقتصادي و از سال ۱۹۴۶ مدير مركز تحقيقات علوم بود. وي از سال ۱۹۴۶ تا ۱۹۶۸ در موسسه علوم دانشگاه پاريس به تدريس و تربيت دانشجويان پرداخت. شهرت و آوازه او از مرزهاي فرانسه هم فراتر رفته بود. دانشگاه ويرجينياي آمريكا به مدت يكسال بورسيه ويژه اي به موريس اله اعطا كرد تا ضمن بازديد از اين مركز علمي دانشجويان و اساتيد دانشگاه ويرجينيا را از مطالعات و تحقيقات خود مطلع سازد. موريس از سال ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۰ به تدريس در موسسه مطالعات بين المللي ژنو دعوت شد و از سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۵ نيز عضو هيأت علمي دانشگاه پاريس بوده است. از افتخارات علمي و تحقيقاتي موريس اله بايد به دريافت ۱۴ نشان علمي طي سال هاي ۱۹۳۳ تا ۱۹۸۶ ميلادي اشاره كرد كه مهم ترين اين جوايز نشان طلاي مركز ملي تحقيقات علوم فرانسه (بالاترين نشان رشته علوم فرانسه) بود كه او در سال ۸ دريافت كرد. موريس اله تنها اقتصادداني است كه تاكنون اين نشان ويژه را دريافت كرده است. موريس اله در سال ميلادي به خاطر مطالعات و تحقيقات در زمينه «تئوري بازارها و كاربرد صحيح منابع» جايزه اقتصاد بنياد نوبل را از آن خود كرد.
000597.jpg

ترايگو ـ هاولمو Trygve Haavelmo
بنياد نوبل درباره زندگي هاولمو اين گونه گفته است؛ اقتصادسنجي شاخه اي از علوم اقتصادي است كه روابط اقتصادي را ارزيابي و سعي مي كند تا دريابد آيا روابط فرضي با واقعيت مطابقت دارند يا خير. هاولمو در سال ميلادي و در رساله مقطع دكتراي اقتصاد خود تحت عنوان «نگرش احتمالاتي در اقتصادسنجي» نشان داد كه نتايج بسياري از الگوهايي كه تاكنون در اقتصادسنجي كاربرد داشتند، غلط است و اين الگوها با اين واقعيت دنياي اقتصاد كه مسائل اقتصادي از تقابل روابط اقتصادي منتج مي شود و مقررات اقتصادي در اين مسائل نقشي كليدي ندارند، منطبق نيست. هاولمو در رساله خود با به كارگيري الگوهايي كه در رياضيات آماري كاربرد داشتند، نگرشي نوين و انحصاري را در زمينه برآورد روابط اقتصادي ارائه كرد. اين رساله به اساس و بنيان شاخه جديدي از تحقيقات اقتصادي مبدل شد كه مطالعه و برآورد روابط اقتصادي پيچيده محور آن است.
ريچارد استون از برندگان انگليسي جايزه نوبل رساله هاولمو را كاري بامحتوا عنوان كرده كه به اقتصادسنجي خدمت شاياني كرده است و بر درجه موفقيت ارزيابي روابط اقتصادي تأثيري انقلابي گذاشته است. در سال ميلادي هاولمو استاد دانشگاه اوسلو شد و تحقيقات خود را در تئوري اقتصاد دنبال كرد. يكسال بعد كتابي تحت عنوان «مطالعه تئوري تحول اقتصادي» كه از نخستين كتب منتشره در زمينه علل احتمالي پسرفت اقتصادي كشورها در ارتباط با كشورهاي ديگر محسوب مي شود. هاولمو در ادامه تحقيقات و مطالعات شبانه روزي خود در سال ميلادي كتابي تحت عنوان «مطالعه تئوري سرمايه گذاري» به رشته تحرير درآورد كه مجموعه نظريه هاي وي درباره تقاضاي واقعي سرمايه گذاري در آن گنجانده شده است. همچنين اين كتاب پايه و اساس مطالعات و تحقيقات ديگري شد كه در زمينه سرمايه گذاري به عمل آمدند. هاولمو رساله ديگري هم در زمينه اقتصاد محيطي نوشت كه الهام بخش مطالعات و تحقيقات محققان ديگر بوده است. هاولمو را بايد از جمله افرادي ناميد كه در اقتصاد نروژ اعتباري بسيار داشت. او همچنين طي سال هاي فعاليت در موسسه اقتصاد دانشگاه اوسلو مهم ترين استاد مطرح اين شاخه بود و بسياري از شاگردان و دستياران او در تحقيقات و مطالعات خود نظريات هاولمو را مرجع خود قرار مي دادند. هاولمو در سال ميلادي به خاطر «تلاش در توضيح امكان پذيري اصول نظري اقتصادسنجي و تجزيه و تحليل ساختارهاي اقتصادي موازي» به دريافت جايزه اقتصاد بنياد نوبل مفتخر شد. هاولمو در سال درگذشت.

حاشيه اقتصاد
• عالي نسب و پيوند اخلاق و اقتصاد
جمعي از دوستان و نزديكان ميرمصطفي عالي نسب، مشاور ارشد اقتصادي مهندس ميرحسين موسوي كتابي را در خصوص زندگي وي در دست چاپ دارند. اين كتاب در بخش هايي از كتاب «عالي نسب پيوند اخلاقي واقعيت» آمده است: وي به مدت ۱۵ سال به علامه جعفري اقتصاد آموزش مي داد و علامه جعفري هم به ايشان حكمت و فلسفه و فقه ياد مي دادند. همچنين گفته شده كه ايشان جلسات منظم و هماهنگي با مرحوم آيت الله بروجردي داشتند به گونه اي كه تقريبا هيچ وقت ايشان بدون مشورت با آقاي عالي نسب درباره مسائل اقتصادي تصميم گيري نمي كردند.
در اين كتاب همچنين خاطراتي از وي در خصوص چگونگي راه اندازي توليد سماور و اجاق خوراك پزي كه در آن زمان بازار انحصاري آن در اختيار چند شركت خارجي بود نقل شده است. همشهري به زودي گزارش مفصلي در اين رابطه را كه توسط دوستداران وي ارسال شده است، منتشر خواهد كرد.

• جاده ها ۹۳ درصد انرژي را مصرف مي كنند
000591.jpg

ميزان مصرف انرژي در حمل و نقل ريلي به ازاي حمل يك هزار تن بار ناخالص، نسبت به حمل و نقل جاده اي با شاخص مذكور، ۲۶ ليتر كمتر است.
به گزارش قلم سبز ايران، طبق آمار اعلام شده از سوي بانك جهاني، در بخش حمل و نقل ريلي به ازاي هر يك هزار تن بار ناخالص بالغ بر ۶/۶ ليتر مصرف شده كه براي حمل و نقل جاده اي شاخص ذكر شده برابر ۳۳ ليتر است.
بر اساس اين گزارش با مبنا قرار دادن رقم فوق و اعمال ضريب نسبت بار خالص به ناخالص در حمل و نقل ريلي و جاده اي، صرفه جويي در مصرف سوخت در حمل و نقل ريلي در ازاي حمل هر يك ميليون تن كيلومتر بار خالص معادل ۳۲ هزار و ۵۰۰ ليتر است. اين گزارش حاكي است، چنانچه مصرف سوخت قطار ۱۰ برابر نسبت به مصرف سوخت كاميون افزايش يابد، بار حمل شده توسط قطار ۵۰ برابر افزايش مي يابد. اين در حالي است كه هم اكنون بخش قابل توجهي از حمل بار و مسافر توسط بخش حمل و نقل جاده اي انجام مي شود كه ۹۳ درصد ميزان سوخت مصرفي در بخش حمل و نقل نيز توسط حمل و نقل جاده اي مصرف مي شود.

اقتصاد
ادبيات
ايران
تئاتر
جهان
زندگي
سينما
علم
فرهنگ
موسيقي
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  تئاتر  |  جهان  |  زندگي  |  سينما  |  علم  |
|  فرهنگ   |  موسيقي  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |