چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۸۱ - شماره ۲۹۹۷- March, 5, 2003
مصاحبه با عباس البياتي دبير كل اتحاديه اسلامي تركمان هاي عراق
تجربه كن تا ببيني
البياتي: از ديدگاه ما كركوك شهري براي همه اعم از كرد و تركمن و عرب و مسيحي است كه در آن زندگي مي كنند سرنوشت اين شهر بايد از طريق يك گفت وگوي آرام بين تركمان و كرد و دولت مركزي در بغداد تعيين شود
003130.jpg
«عباس البياتي» دبير كل اتحاديه اسلامي تركمان هاي عراق سال ۱۹۶۲ در شهر نفتي كركوك متولد شد و سال ۱۹۸۱ به دنبال فشارهاي رژيم عراق به سازمان ها و گروه هاي اسلام گرا از كشور خارج شد. شيعه است و در سال ۱۹۹۱ با گروهي از كادرهاي تركمان يك جنبش سياسي را تأسيس كرد كه در واقع نخستين جنبش اسلامي در بين تركمان هاست. هفت سال در حوزه علميه قم تحصيل كرده و از ۱۲ سال پيش تاكنون در دمشق زندگي مي كند. جرياني كه به آن تعلق دارد، نماينده تركمان هاي مسلمان در بين ساير نيروهاي معارض عراقي است. اين اتحاديه در پي رشد آگاهي سياسي و اسلامي تركمان ها تأسيس شد و تحت تأثير انقلاب ايران بود. هدف اين اتحاديه رساندن صداي حق طلبي شيعيان تركمان به گوش محافل سياسي و بين المللي از طريق كار سياسي، رسانه اي و ارتباطي است. اتحاديه در بين گروه هاي تركمان مهاجر و مقيم در ايران، اروپا و ساير نقاط فعاليت داشته و دفاتري در ايران، سوريه، انگلستان، سوئد، هلند، آلمان، استراليا و دانمارك و ايرلند و آمريكا دارد. همچنين در شمال عراق و در سليمانيه نيز يك دفتر دارد. اين اتحاديه نشريه اي به نام «الدليل» دارد كه به زبان هاي عربي، تركماني و انگليسي چاپ مي شود. اتحاديه در چارچوب سه حوزه سياسي حركت مي كند كه قلمرو سياسي و مواضع و گفتمان سياسي اين گروه را تشكيل مي دهد. اين سه حوزه عبارتند از؛ حوزه اسلامي، عراقي و تركمان ها. اتحاديه خود را در كنار جنبش ميهني عراق مي داند و مي كوشد تا در مسير تضمين حقوق تركمان ها حركت كند تا آنجا كه اين حقوق در معادلات سياسي عراق ملحوظ شود. ساختار سياسي اين اتحاديه از دبير كل، شوراي مركزي (مركب از ۱۹ عضو) تشكيل شده كه هركدام نماينده بخشي از مناطق هستند و با دبير كل همكاري مي كنند. به علاوه دفاتر سياسي، تبليغاتي، روابط عمومي، دفتر مالي و. . . است كه در ارتباط با همديگر فعاليت مي كنند.
•تعداد جمعيت تركمان ها چقدر است، آنها در چه شهرهايي مستقر هستند و خواسته هاي مشخص آنها چيست؟
تركمان ها بعد از اعراب و كردها سومين قوميت ساكن عراق هستند كه ۶ تا ۹ درصد از جمعيت اين كشور را تشكيل مي دهند و تعدادشان بين ۵/۱ تا ۲ ميليون نفر است. تركمان ها در شمال عراق زندگي مي كنند و مهم ترين شهرهاي آنها شهر نفتي كركوك، طوز، خورماتو، داقوق، تازه، الامام، آمريي، كفريي، قره تپه، مندلي، قزلرباط، شهربان، بشير، تسعين و. . . است. علاوه بر آنكه گروهي نيز در شهر اربيل و اطراف موصل و بغداد سكونت دارند. خواسته اصلي تركمان ها اين است كه در قانون اساسي موجوديت آنها نيز در كنار اعراب و كردها به رسميت شناخته شود و بتوانند اداره مناطقشان را در چارچوب مقررات دولت مركزي برعهده گيرند. آنها مي خواهند به نسبت جمعيت خود در ساختار حكومت و دستگاه هاي اجرايي و قانونگذاري حضور داشته باشند. تركمان ها تقريبا ۱۳۶۰ سال پيش از آسيا «تركمنستان فعلي» به اين منطقه كوچ كردند و حتي در دربار عباسيان نقش و حضوري نيرومند داشتند. عراق تنها كشوري است كه در آن تركمان هاي شيعه زندگي مي كنند چون در جاهاي ديگر اگر هم باشند وابسته به اهل تسنن هستند. در بين تركمان ها دو گرايش سياسي مشخص وجود دارد كه يكي اسلام گرا و ديگري ملي و سكولار است. جريان اسلامي آن ـ كه غالبا شيعه هستند ـ در اين اتحاديه گرد آمده و جريان ملي گراي آن از طرف آمريكا حمايت مي شوند.
• تركيه، گاه گاه ادعا مي كند كه خواستار حمايت از تركمان هاي عراق است. مگر تركمان ها در معرض چه تهديدهايي هستند و آيا شما اين حمايت را مي پذيريد؟
تركيه پس از حمله عراق به كويت و جنگ دوم خليج فارس، توجه سياسي و رسانه اي بي سابقه اي را به تركمان ها نشان داد و از فعاليت هاي آنها در شمال عراق و به خصوص شهر اربيل حمايت كرد. تركيه اخيرا در زبان مقامات رسمي خود اعم از نظامي ها و سياستمدارانش، كلمه تركمان ها را در كنار ساير اظهارات خود به كار مي برند اما بيشتر به نظر مي رسد كه اين توجه مرتبط با پوشه امنيتي و اقتصادي و نقش منطقه اي تركيه در عراق باشد. از نظر اقتصادي نيز مبادلات تجاري مهمي با عراق وجود دارد و تركيه مي كوشد تا نفوذ و نقش خود را در اين ميان تقويت كند. همچنين تركيه قصد دارد تا بازوي آمريكا در منطقه باشد و تأكيد نمايد كه در اين قلمرو حساس و آشوب زده پيوسته به او نياز است. بنابراين تأكيد تركيه بر وضعيت تركمان ها، عوامل و انگيزه هاي متعددي دارد كه به تركمان ها مربوط نمي شود. از اين رو تركمان ها بايد به خود اتكا داشته باشند و با بقيه اهالي عراق تفاهم برقرار كنند. زيرا دخالت هاي بيگانه زمان خاصي دارد و تابع تحولات سياسي است و به مجرد ايجاد تغيير در معادلات سياسي اين دخالت ها نيز تمام خواهد شد. در مورد حمايت تركيه از تركمان ها هم بيشتر در حد شعار است تا واقعيت. چون تهديد واقعي تركمان ها از طرف رژيم صدام حسين است و تركيه روابط قوي و خوبي با اين رژيم دارد. فعلا موجوديت و بقاي تركمان ها به عنوان يك قوميت مستقل در معرض تهديد است. چون رژيم صدام در سال ۲۰۰۰ فرماني را از طرف شوراي فرماندهي انقلاب صادر كرد كه به موجب آن تركمان ها بايد قوميت خود را در كركوك به عربي برگردانند و ادارات دولتي مجاز نيستند با فرد تركماني كار كنند مگر آنكه نامه اي از ثبت احوال داشته باشد كه نشان دهد او قوميت خود را به عربي برگردانده است. از آن گذشته، رژيم يك سياست تبعيض قومي و طايفه اي را در مورد تركمان ها اعمال مي كند به اين ترتيب در شرايط كنوني تهديد اساسي تركمان ها از سوي اين رژيم است. اما در مورد آينده بايد در درجه اول بين تركمان و كردها تفاهم وجود داشته باشد و بعد از آن با بقيه اهالي عراق، تا بتوان مشكلات را حل كرد.
• بعضي از مقامات نظامي و سياسي تركيه خواستار حفظ منافع اين كشور در كركوك و موصل شدند. آيا تركيه در اين دو شهر منافعي دارد؟ توجيهات تركيه براي اين موضوع و پيش زمينه هاي آن چيست؟
گاه ما هم اظهاراتي را در رسانه هاي تركيه مي شنويم و پس از آن نفي و تكذيب مي شود. به طور كلي، آشكار و پنهان قضيه استان موصل مطرح مي شود. حال آنكه توافقنامه هاي تاريخي و از جمله توافقنامه سال ۱۹۲۶ بين تركيه و بريتانيا و عراق ـ در دوره اي كه تحت قيموميت انگلستان بود ـ مسئله مرزهاي بين تركيه و عراق به طور نهايي و قطعي تعيين شده است و در آن زمان تركيه هيچ اعتراضي نسبت به اين توافقنامه با عراق كه پس از فروپاشي عثماني به صورت يك كشور درآمده بود نداشت. از آن زمان تاكنون موصل و كركوك از شهرهاي عراق به حساب مي آيند و ما منافع هيچ كشوري جز عراق را در آن به رسميت نمي شناسيم.
تركيه دو امر اساسي را مورد نظر دارد. اول اينكه بتواند به كردهاي عراق فشار آورد تا تسليم خواسته هايش شوند و دوم تلاش تركيه براي گرفتن بخشي از كيك عراق و تصرف يك كرسي از ميز مذاكرات بين المللي و منطقه اي است كه آينده عراق را تعيين مي كند. يعني تركيه مي خواهد بگويد كه حضورش را نمي توان ناديده گرفت.
• رابطه تركمان ها و كردها را چگونه مي دانيد. به ويژه آنكه گفته مي شود بين طرفين بر سر كركوك و فدرالي بودن آن اختلافاتي وجود دارد؟ آيا شما هم مثل كردها معتقد به فدراتيو هستيد؟
رابطه بين تركمان ها و كردها در سطح اجتماعي و مردمي طبيعي است. اما در سطح سياسي ركودي در روابط وجود دارد. يعني بعضي از شعارهاي تركمان ها و كردها منجر به تحريك هايي شده و فضاي بين طرفين را غبارآلود ساخته است. گاه نيز درگيري هاي محدودي پيش مي آيد كه فورا بين نيروهاي تركمان و كردها حل و فصل مي شود. ما در اتحاديه تركمان ها پيوسته علاقه مند هستيم كه روابط مثبتي با برادران كرد خود، داشته باشيم و تاكنون توانسته ايم اين رابطه را ۱۲ سال حفظ كنيم. حتي اين رابطه بين اتحاديه اسلامي تركمان ها و حزب دموكرات كردستان و اتحاديه ميهني كردستان و ساير احزاب كرد توسعه پيدا كرد. ما در مورد فدراتيوي كه كردها خواستار آن هستند، با هم اختلافي نداريم و اين موضوع را حق آنها مي دانيم. كما اينكه حق همه است چيزي را بخواهند كه تضمين كننده حقوق آنها اعم از تركمان يا شيعه و غيره باشد. اما مسئله كركوك بسيار حساس و پيچيده است. چون كردها مي گويند كركوك بخشي از نقشه كردستان عراق است و تركمان ها مي گويند اين يك شهر تركمان و مركز ثقل آنهاست. ما مي گوييم كركوك شهري براي همه اعم از كرد و تركمن و عرب و مسيحي است كه در آن زندگي مي كنند. سرنوشت اين شهر بايد از طريق يك گفت وگوي آرام بين تركمان و كرد و دولت مركزي در بغداد تعيين شود. من بيم آن دارم كه كساني تركمن ها و كردها را به سمت اختلاف و سپس جنگ سوق دهند تا راه براي دخالت خارجي فراهم شود. چون برانگيختن اختلاف بر سر مسائلي كه مربوط به آينده است پيامدهاي ناگواري دارد و بايد به خصوص براي جلوگيري از خون ريزي از آن پرهيز كرد. از اين رو ما خودمان در وهله اول فدراتيو را نمي خواهيم ولي اگر رژيم عراق رژيمي فدراتيو شد ما هم به عنوان تركمان ها بايد منطقه خاصي در چارچوب اين فدراتيو داشته باشيم. در حال حاضر ما شعار عدم تمركزگرايي اداري و مديريت محلي را طرح مي كنيم.
• تركمان ها فقط با تركيه رابطه دارند، چرا؟ در حالي كه مخالفين عراق با كشورهاي متعددي رابطه دارند آيا بين ايران و تركمان هاي عراق روابطي وجود دارد؟
بين تركمان ها و ترك ها يك وحدت نژادي وجود دارد. چون جد اعلاي آنها يكي بوده است. اما شرايط تاريخي و اجتماعي، آنها را از هم جدا كرده و هركدام تقريبا يك قوميت مستقل شده اند كه داراي فرهنگ و سنت هاي متمايز با ديگري است. در حال حاضر بين تركمان ها و تركيه ارتباطي جز زبان وجود ندارد كه از دوران عثماني بوده و اين امر تازه اي نيست تركيه هم از آنها با قدرت حمايت مي كند و برنامه سياسي آنها را كه در جبهه تركمان ها تجسم يافته تأييد مي كند. بنابراين بخشي از تركمان ها دوستدار تركيه هستند و نه همه آنها، كه دلايلي سياسي و اعتقادي و مذهبي دارد. به هر حال بسيار ضرورت دارد كه تركمان ها با تمام كشورهاي همسايه خود روابط سياسي خوبي داشته باشند ولي در اين مورد تا حدي كوتاهي شده است. اما روابط تركمان ها با ايران؛ اتحاديه اسلامي تركمان هاي عراق روابط خوبي در چارچوب ارتباط ايران با معارضين عراقي به ويژه معارضين اسلامي و شيعي عراق دارد و اين يك مسئله طبيعي است.
• معارضين عراقي، چندي پيش كنفرانسي را در لندن ترتيب دادند. آيا شما هم در آن شركت داشتيد. نتايج و فضاي آن را به خصوص با توجه به حمله احتمالي آمريكا به عراق مي توانيد براي ما توضيح دهيد؟
بله در اين كنفرانس ما هم شركت كرديم و در كميته پيگيري اين كنفرانس كه شامل (۶۵) نفر مي شود يك كرسي هم به اتحاديه اسلامي تركمان ها اختصاص داده شد. اين كميته در برگيرنده احزاب، شخصيت ها و جنبش هاي سياسي مطرح معارضين عراقي است. كنفرانس لندن، در واقع تلاشي بود از سوي نيروهاي معارض عراقي تا نقش خود را در چارچوب معادله اي سياسي كه ايالات متحده آمريكا تلاش مي كند بر عراق پس از صدام تحميل كند، ايفا كند. درست است كه كنفرانس در سايه طبل هاي جنگ آمريكا بر ضد رژيم صدام برپا شد ولي در كل يك كنفرانس عراقي بود و به طور نسبي موفق شد.
•آيا بحران فعلي بين رژيم حاكم بر عراق با آمريكا به طور مسالمت آميز خاتمه خواهد يافت يا جنگ؟
تا الان صداي جنگ بالاتر و قوي تر به گوش مي رسد. بسيج نظامي آمريكا و اظهارات آتشين جناح بازها در دولت آمريكا اين مسئله را نشان مي دهد. اما در كنار اين روند، كشورهاي منطقه و همسايگان عراق نيز تلاش سياسي و سريع را پي گرفته اند كه هدفش ايجاد يك راه حل مسالمت آميز براي اين بحران و مبتني بر درخواست كناره گيري صدام حسين از قدرت است. موفقيت اين پيشنهاد منوط به سه چيز است و يكي ميزان پذيرش آن توسط آمريكا، دوم امكان اقناع صدام حسين در اين باره و سوم توافق كشورهاي همسايه و منطقه بر تصوير يك آينده واحد براي عراق. چون تاكنون هر دولتي در مورد عراق برنامه خاص خود را داشته است. الان هم به نظر مي رسد كه آنها به يك چيز توافق دارند و آن از بين رفتن شبح جنگ يا تغيير از راه زور است اما آيا اگر دولتي به عنوان جانشين براي عراق پيشنهاد شود آن وقت هم اين توافق را دارند؟ يا سعي مي كنند شرايطشان را از طريق دوستدارانشان در چارچوب دولت جديد عراق بر اين كشور اعمال كنند؟ به اعتقاد من اين گونه تلاش ها هرگز در برابر طرح آمريكا براي عراق ايستادگي نخواهد كردو با حضور مستقيم آمريكا در عراق ـ چه در شرايط جنگي يا صلح ـ به مقابله برنخواهد خاست. سرانجام اينكه نظر آمريكا براي خودش باقي خواهد ماند چون اگر از سوي يك طرح منطقه اي تأييد نشود، شكست خواهد خورد. آمريكا عراق را به صورت دولتي در چارچوب مربع استراتژيك خود، يعني تركيه، اردن، اسرائيل و عراق مي خواهد و بر سياست «تجربه كردن» تكيه دارد. يعني به هر كدام از كشورهاي منطقه و حتي معارضين مي گويد «تجربه كن تا ببينيم» ولي هرگز طرح ويژه خودش را در مورد عراق برملا نمي كند.
•شما به عنوان اتحاديه تركمان هاي اسلامي آينده عراق را چگونه مي بينيد و رژيمي كه مطلوب شما باشد چه رژيمي است؟
تركمان هاي شيعه خود را قرباني رژيم صدام حسين مي دانند. چون بيش از ۵۰۰ تن از آنها اعدام شده و شهرها و روستاهاي آنها منهدم و خانواده هايشان آواره گشته اند. ما خواستار رژيمي هستيم كه با ما به عدالت رفتار كند، موجوديت ما را بپذيرد و حقوق قانوني ما را به رسميت بشناسد. به اعتقاد ما دموكراسي و پذيرش تكثرگرايي مشكل عراق را حل مي كند.

نگاه پژوهشگر
تبارشناسي راست نوين آمريكا ـ ۳
فريد مرجايي*
ترجمه: رضا سادات
خاستگاه نئوكون ها
براساس اظهارات هادار، چهره هاي عمده جنبش نئومحافظه كار در مراحل بدوي تروتسكيست ها بودند. افرادي مثل ايروينگ كريستول كه بعدها عضو تحريريه وال استريت ژورنال شد، نرمن پودورتز سردبير كنوني نشريه Commentary كه از مهم ترين خاستگاه ها و بسترهاي نئومحافظه كاري است، بن واتنبرگ از فعالان حزب دموكرات، ميج دكتور همسر پودورتز و دونالد رامسفلد وزير دفاع كنوني كه همگي از اعضاي كميته جهان آزاد بوده اند. بعدها گروهي از جنگجويان دوران جنگ سرد و حاميان اسرائيل به اين هسته اوليه نئومحافظه كار پيوستند كه افرادي مثل پاتريك موين هات، جئان كرك پاتريك، والت واگوئن روستف، ريچارد پرل، اليوت آبراهامز (داماد پودورتز)، كنت ادلمن، ماكس كمپل من ( دستيار سناتور هوبرت هامفري) و همچنين مايكل لدن در بين آنها بودند. تعداد قابل توجهي از اين افراد اكنون به دولت بوش راه يافته اند تا حدي كه گويي دولت او احياي مجدد دولت ريگان است. اسرائيل به هدف و محركه اصلي نئومحافظه كار تبديل شد و همان طور كه هادار عنوان مي كند شعار محوري اين گروه اين است: «تنها ارتش مقتدر و مداخله جوي آمريكا است كه مي تواند امنيت اسرائيل را تضمين كند. » جنبش هاي حقوق مدني و حال و هواي اكتساب عدالت اجتماعي حاكم بر شرايط سياسي دهه ۶۰ ميلادي بر فلسفه حزب دموكرات اشراف و نفوذ دارد و همين مسئله موجب شده نوع گويش و فعاليت هاي اين حزب نسبت به حمايت و پيشبرد ديدگاه هايي كه داعيه كسب حق تصميم گيري افراد بر سرنوشت خود را دارند - كه مي تواند متضمن تلاش هاي فلسطينيان براي كسب حقوق خود باشد - آسيب پذير باشد. به هر حال و در اين مرحله، جنگ ويتنام به لحاظ مسائل اخلاقي مورد انتقاد قرار مي گيرد. به واقع چنان كه جورج مك گورن را نماينده نيروهاي ليبرال ضدجنگ حزب دموكرات در سال ۱۹۶۲ بدانيم نئومحافظه كارها در جهت بسيج پشتيباني و حمايت از هنري جكسون اقدام كردند كه نماينده شاخه طرفدار اسرائيل و تداوم جنگ سرد در اين حزب بود. به عنوان وزنه اي در برابر پيروزي مك گورن در ،۱۹۶۲ نئوكون ها ائتلاف براي اكثريت دموكراتيك را در سال ۱۹۶۳ به وجود آوردند. بعدها ريچارد پرل و اليوت آبراهامز براي آنكه مشاوران ارشد سناتور جكسون باشند انتخاب شدند. كارتر اعضاي چنداني از ائتلاف براي اكثريت دموكراتيك را در دولت خود نگماشت. عناصر مشخصي از برنامه سياست خارجي او از جمله ارتقاي روابط آمريكا و شوروي و حل و فصل مسئله فلسطينيان موجبات نگراني نئومحافظه كار را فراهم آورد. در حالي كه تا پيش از اين مقطع نئومحافظه كارها بين دو حزب متفرق و پراكنده شده بودند در اين شرايط و با نوعي احساس تاسف و پشيماني، آنان تصميم گرفتند جبهه خود را منسجم كنند و به سوي حزب جمهوريخواه بروند چرا كه اعتقاد داشتند اين حزب از نفوذ فكري و روابط رسانه اي آنان استقبال خواهد كرد و به واقع و در عمل هم چنين شد. اين چنين بود كه نوعي همگرايي و پيوند منافع و ديدگاه ها شكل گرفت. اعضاي نئوكون به ائتلاف براي اكثريت دموكراتيك در شكل دادن به برنامه كاري دولت ريگان كمك كرد و در مقابل و به دليل آنكه دغدغه هاي اصلي و منافع هاي اولويت دار آنها حول محور موضوعات خارجي و هژموني مي گرديد به پست هاي عالي سياست خارجي در دولت ريگان گمارده شدند. افرادي به مناصب ارشد رسيدند از جمله كرك پاتريك (از نويسندگان Commentary)، كنث ادلمن مدير كنترل تسليحاتي شد، ريچارد پرل به معاونت وزير دفاع رسيد، ريچارد پاپيس از دانشگاه هاروارد به عنوان عنصر شوراي امنيت ملي منصوب شد و اليوت آبراهامز ستاره اي در حال صعود معاون وزير امور خارجه شد. اينان با استفاده از موقعيت هاي بالاي خود در دولت، بوش را ترغيب مي كردند موضوعات بومي و منطقه اي مثل ملي گرايان فلسطيني، انقلاب نيكاراگوئه و مناقشات آفريقاي جنوبي و خاورميانه را از منشوري بنگرند كه جنگ سرد، كمونيسم بين الملل و توسعه طلبي اتحاد جماهير شوروي را در پس زمينه اكثر مناقشات جهان سوم مي نگريستند. در ابتدا و به دلايل ايدئولوژيك اكثر محافظه كاران قديمي از سنخ بري گولدواتر و ريچارد نيكسون از ظهور اين از راه رسيده ها احساس ناخشنودي مي كردند اما بعدها و باجا افتادن اين عده آنها را پذيرفتند و همكاري با آنها را ادامه دادند. اكنون مدت ها از حضور نويسندگان نئوكون در نشنال ريويو مي گذرد. بخش هايي از راست كه خود را به ارزش هاي اجتماعي محافظه كاران پاي بند مي دانند به نئومحافظه كارها به ديده ليبرال هاي پشت پرده مي نگرند و حضور آنها را در جنبش محافظه كاري حضوري خصمانه و نيز تسخير مواضع خود مي پندارند. راست قديمي نيز نئومحافظه كارها را به دليل اهتمام و توجه بيش از اندازه شان به سياست خارجي مداخله جويانه به بي توجهي به حجم دولت و سيستم رفاهي كشور متهم مي كنند. پاتريك بوچانان در مقدمه چاپ دوم كتاب جاستين ادموندو: « مشروعيت و ميراث گم شده جنبش محافظه كار: احياي راست آمريكا» مي نويسد: «با پيروزي ريگان نئومحافظه كارها حيات تازه اي يافتند و به بطن دولت و جنبش او راه يافتند. ادموندو نئومحافظه كارها را حزب جنگ مي پنداشت. ليبرال ها و چپ هاي جديد هم نسبت به پديده محافظه كار واكنش هاي متفاوتي نشان داده اند. گورويدال نويسنده شهير آمريكايي به دليل پرداختن به حيطه هاي ممنوعه اجتماعي، سياسي معروف است. او در مقاله اي تاريخي با عنوان «عشاق امپراتوري باز مي گردند» [مجله ۲۲,Nation مارس ۱۹۸۶] افراد مسن تر موج محافظه كار را هدف رفته بود. آن ها نيز در مقابل به او اتهام ضدسامي بودن وارد آوردند. ويدال در آن مجله رهبران اين جنبش را «مبلغان اسرائيل» يا ستون پنجم خوانده و اعلام داشت لابي هاي حامي اسرائيل با گروه هاي تندرو اهدافي مشترك دارند تا آمريكاييان را هراسان كنند و آنان را به خرج كردن وجوهي سنگين در حيطه هاي دفاعي، در برابر اتحاد جماهير شوروي و در حمايت از اسرائيل وا دارند.
از يك وجه نفس ساختار محافظه كارها، خود محوري آكادميك، فرهنگي، رسانه اي و سياسي است كه در تعقيب برنامه كاري شفاف و تعريف شده اي است.
* برنامه ريز شهري و پژوهشگر سياست خارجي آمريكا
منبع: Counterpunch

حاشيه جهان
• سپرها فرار كردند
003135.jpg

چندي پيش در خبرها بود كه گروهي متشكل از مردم مليت هاي مختلف به ويژه اروپايي و آمريكايي با نام سپر زنده به سوي بغداد حركت كرده وارد اين شهر شدند. هدف اين گروه تشكيل سپري انساني در مقابل حملات و بمباران هاي آمريكا بود. در ابتدا اين گروه با صلابت در پالايشگاه هاي عراق و در نقاط مختلف بغداد تحصن كرده و اعلام كردند كه به هيچ وجه دست از هدف خود برنمي دارند اما جالب اينكه با جدي تر شدن احتمال حمله آمريكا به عراق گروهي از انگليسي ها ترسيده و بغداد را ترك كردند. كريستن بريجز نماينده گروه انگليسي مخالف جنگ در بغداد با بيان اينكه ۱۲ نفر از اين گروه به دليل دغدغه هاي مالي و ترس از بمباران عراق را ترك كرده اند افزود كه هنوز ۱۲ نفر ديگر در بغداد مستقر هستند. بريجز در ادامه گفت كه با توجه به اين شرايط پروژه سپر انساني بايد از نو بررسي شود چرا كه شايد تا قبل از جنگ حتي يك نفر هم در عراق نماند.

• جاسوسان آمريكايي
شوراي امنيت ملي آمريكا براي يافتن دليلي مشروع براي آغاز جنگ اكنون به حربه هاي مختلف و حتي غيرقانوني و غيراخلاقي متوسل شده است. روزنامه آبزرور با اعلام اين نكته كه آمريكايي ها منتظر قطعنامه دوم و مجوز شوراي امنيت سازمان ملل براي حمله به عراق هستند نوشت كه ماموران شوراي امنيت آمريكا اخيرا سعي كرده اند كه با نصب دستگاه هاي شنود، تلفن هاي بازرسان تسليحاتي را كنترل كنند. علاوه بر اين به نظر مي رسد اين گروه حتي نامه هاي الكترونيكي بازرسان را در اينترنت نيز رديابي كرده و به صندوق هاي پستي الكترونيكي آنها نيز راه يافته اند. اين روزنامه در ادامه افزود آژانس امنيتي در آمريكا در راستاي شنود تمام تلفن ها و كنترل تمام پست هاي الكتريكي مهم دنيا براي حفظ منافع كاخ سفيد تشكيل شده است و اين روزنامه به طور تصادفي از طريق پيامي الكترونيكي در يك سايت به اين واقعيت دست يافته است.
طبق گزارش آبزرور آنگولا، كامرون، شيلي، بلغارستان، گينه و پاكستان از جمله اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل هستند كه بيش از ديگر كشورها تحت كنترل هستند. چرا كه آمريكا و انگليس از مدت ها پيش براي اطمينان از مثبت بودن آراي اين كشورها جهت حمله به عراق دست به تلاش هاي گسترده اي زده اند و اكنون نيز با شنود و كنترل ارتباط افراد خاص اين كشورها سعي دارند از عدم تغيير راي آنها مطمئن شوند.

جهان
ادبيات
اقتصاد
ايران
علم
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |