دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۸۱ - شماره ۳۰۰۷- March, 17, 2003
گفت وگو با رئيس جمهوري تركمنستان
رايزني دوبه دو
تا قبل از تعيين رژيم حقوقي دريا نمي توان به راحتي درباره تقسيم آن به بخش هايي كه متعلق به كشوري باشد صحبت كرد
004880.jpg

گروه بين الملل، نفيسه كوهنورد: تركمن باشي نامي است كه صفرمراد نيازاف رئيس جمهور تركمنستان براي خود برگزيده است. تركمنستان تا سال ۱۹۹۰ بخشي از اتحاد جماهير شوروي سابق بود. در ۲۶ اگوست ۱۹۹۰ اين كشور اعلام استقلال كرد و عشق آباد به عنوان پايتخت برگزيده شد. آخر همان ماه صفرمراد نيازاف به رياست جمهوري تركمنستان انتخاب شد و به خود لقب تركمن باشي به معني رئيس همه تركمن ها را داد. حساسيت وي بر لقبش به حدي است كه در كشورش تقريبا همه چيز با نام تركمن باشي عجين شده است. او نام مادرش را بر ماه آوريل و كلمه نان گذارده است، اكنون در تركمنستان به  «چورك»(نان)، «قربان سلطان اجه» (ننه قربان سلطان) گفته مي شود.تركمن باشي حتي به مادرش لقب مادر عدالت نيز داده و تنديسي از او ساخته است. نيازاف دبيركل حزب دموكراتيك تركمنستان است كه از بين ۵۲ هزار عضو حزبش ۴۸ هزار نفرش از كمونيست هاي سابق هستند. او برخلاف ساير رهبران كشورهاي مشترك المنافع كه به انعقاد معاهدات امنيتي، اقتصادي در بين خود اشتياق نشان مي دهند تقريبا در همه عرصه ها به روسيه روي آورده است. درواقع تنها نهاد فرامليتي كه تركمنستان علاوه بر سازمان ملل متحد در آن عضو شد سازمان همكاري هاي اقتصادي موسوم به اكوست.
• • •
• با توجه به اينكه ايران و تركمنستان دو كشوري هستند كه برخلاف ساير كشورهاي حاشيه خزر كه با روسيه رايزني دوبه دو داشته و سهم خود را از دريا تقريبا مشخص كرده اند، هنوز نتوانسته اند بر سر اين موضوع با ساير كشورهاي ذي نفع به توافق برسند، تركمنستان چه راهكارهايي را براي اين امر پيشنهاد كرده است؟
الان ما مدتي است كه بر سر اين موضوع در حال مذاكره با طرف ايراني و ساير كشورها هستيم. در حال حاضر به نظر مي رسد كه امكان دستيابي به توافقات چندجانبه نيست و ما هم بايد همان روش رايزني دوبه دو را انجام دهيم. به هر حال ديگر كشورها هم از همين راه به توافق رسيدند. همانطور كه قزاقستان و روسيه با هم اين كار را كردند، حال ما هم سعي داريم با روسيه و ديگر كشورها به توافق برسيم.
004900.jpg

• يكي از مسائل محوري مذاكرات شما و همچنين اجلاس سران كشورهاي ساحلي درياي خزر موضوع رژيم حقوقي درياي خزر است، به نظر مي رسد يكي از كشورهايي كه چندان اتفاق نظري با ساير كشورها ندارد تركمنستان است. موضع گيري شما نسبت به اين موضوع چيست؟
مسئله رژيم حقوقي درياي خزر مسئله اي پيچيده است اما ابعاد مختلف آن بايد به طور مثبت بررسي شود. در اين موضوع بايد نظر تمام كشورهاي ذي نفع در نظر گرفته شود. در غير اين صورت مسئله به طور لاينحل درمي آيد. طرحي كه تركمنستان در اين موضوع دنبال كرده و در روابط دوجانبه خود در درياي خزر از آن پيروي مي كند بر پايه مذاكره دوبه دو است. اما اين روابط به منافع طرف ثالث لطمه اي وارد نمي كند. ليكن در نهايت جهت گيري ما به گونه اي است كه تعادل كلي روابط متقابل پنج جانبه را مختل نمي كند به اين معنا كه كشور ما ايدئولوژي تقابل و رويارويي در درياي خزر و ايجاد اتحادها و بلوك ها و مخالفت چند كشور عليه يك يا دو كشور ديگر را نمي پذيرد.
• ايران و تركمنستان هنوز بر سر موضوع خط مياني و نحوه محاسبه آن مشكل دارند شما چه گامي در جهت رفع اين اختلاف برداشته ايد؟
يكي از مسائلي كه اكنون وجود دارد مسئله مربوط به مالكيت ملي مناطق مورد اختلاف درياي خزر است. در واقع در درياي خزر هيچ گاه مرزهايي به عنوان مرزهاي كشورهاي همجوار وجود نداشته است در حال حاضر نيز چنين است و به همين دليل تا قبل از تعيين رژيم حقوقي دريا نمي توان به راحتي درباره تقسيم آن به بخش هايي كه متعلق به كشوري باشد، صحبت كرد، اين موضوع جست وجو و تحقيقات فراواني را لازم دارد. چنانچه مالكيت ملي را بر اساس مذاكرات دوجانبه نتوان تعيين كرد تركمنستان عقيده دارد كه موضوع بايد به دادگاه بين الملل ارجاع گردد. چنين برخوردي بر اساس نرم هاي شناخته شده و همگاني حقوق بين الملل و اصول اساسي احترام به حاكميت ملي كشورها در منشور سازمان ملل متحد است. با ايران نيز ما اميدواريم به توافق برسيم. به هر حال تعيين رژيم حقوقي درياي خزر مي تواند كمك خوبي براي آن باشد.
• شما در سخنراني مطبوعاتي خود از محور نظامي ايران و تركمنستان براي مقابله با تهديدات ياد كرده و گفتيد كه اين دو كشور با يكديگر توافقنامه اي را نيز در اين باره امضا كرده اند. منظور شما از تهديدات چيست؟
منظور تهديدات و بلاياي طبيعي است، البته طبق توافقات نيروهاي نظامي هر دو كشور در اين دريا براي محافظت از منافع يكديگر نيز در دريا مستقر خواهند شد.
004905.jpg

• ازبكستان اكنون به يكي از پايگاه هاي آمريكا تبديل شده است. علاوه بر اين در اين مدت اخير نفوذ آمريكا در منطقه قفقاز و خاورميانه به طور جدي تر صورت گرفته است. با توجه به اينكه تركمنستان همواره سعي كرده سياست مستقلي را در اين باره داشته باشد موضع گيري اين كشور در قبال تحركات اخير چه خواهد بود؟
ترجيح مي دهم در مورد مسائل بين المللي صحبت نكنم.
• شما افغانستان را در زمره شركاي مهم پروژه اقتصادي خود ناميديد. اين كشور كه نزديك ترين همسايه ايران و تركمنستان است در حال حاضر با مشكلات فراواني روبه رو است. به نظر شما مساعي مشترك دو كشور در كمك به افغانستان و در كل در جهت تأثيرگذاري بر تحكيم ثبات در منطقه چيست؟
روز جزا، اين همسايه است كه به كمك تو مي شتابد اين كلمات در حقيقت انعكاس سياست حسن همجواري است كه شالوده و سنگ بناي كل استراتژي سياست خارجي ما را تشكيل مي دهد. ملت افغانستان قدرت را در خود خواهد يافت تا صلح را در سرزمين خود احيا نمايد. در افغانستان يك سري پروژه هاي اقتصادي ديگر را نيز در حال اجرا داريم كه از جمله آنها تحويل نيروي برق، فروش گاز مايع است، همچنين در چارچوب خط لوله انتقال گاز از طريق افغانستان مسيرهاي راه هاي مواصلاتي آينده را نيز در حال تحقيق و تهيه داريم. ما مي دانيم كه همسايه ما ايران با موضع حسن همجواري و كمك فعال به افغانستان موافقت دارد. مي خواهم خاطرنشان نمايم كه هر آنچه كه ما به اتفاق ايران انجام مي دهيم در خدمت منافع همه ملت هاي منطقه از جمله ملت افغانستان است. ما بدين منظور آماده همكاري هاي وسيع در جهت تحكيم حسن همجواري هستيم.
• امروز موضوع تروريسم سرآمد بحث هاي بين المللي است با توجه به اينكه منطقه آسياي ميانه نيز با اين معضل مواجه است به نظر شما همكاري منطقه اي كشورها تا چه حد مي تواند سدي براي گروه هاي تروريستي باشد؟
تروريسم پديده اي است خارج از مليت و در زمان ما كه حالت كلي به خود گرفته اين امر كاملا روشن شده است. اين بدان معناست كه مبارزه با آن نيز بايستي در سطح كلي و توسط جامعه بين المللي و سازمان هاي بين المللي انجام گيرد كه موثر بودن اقدامات مشترك را در مقابله با اين خطر گسترش يافته تأمين نمايند. متأسفانه ما هم با تروريسم مواجه شده ايم من حتي مي خواهم بگويم كه با فاحش ترين مظهر آن كه به صورت تجاوز و تعرض به استقلال و تماميت كشورها و در تلاش براي ساقط نمودن حكومت قانوني و به عبارت ديگر براي انجام كودتاي دولتي بروز نمود روبه رو شديم. اين حوادث انعكاس وسيعي در سطح بين المللي پيدا نمودند. جامعه بين الملل و سران بسياري از كشورهاي جهان از ما حمايت كردند و جناب آقاي سيدمحمد خاتمي رياست جمهوري ايران نيز موضع قاطع خود را در محكم نمودن اين واقعه در عشق آباد اعلام نمود. مي خواهم از اين فرصت استفاده كنم و يك بار ديگر مراتب تشكر عميق خود را از ايشان ابراز نمايم. من حتي مي خواهم بگويم كه با فاحش ترين مظهر آن كه به  صورت تجاوز به استقلال و تلاش براي ساقط كردن حكومت قانوني و به عبارت ديگر براي انجام كودتاي دولتي روبه رو شديم و اما از اين واقعه ما چه نتايج و درس هايي گرفتيم؟ قبل از هر چيز ما پي برديم كه نياز به يك مكانيسم حقوقي داريم كه در سطح مناسبي امنيت ملي را تأمين نمايد اين مكانيسم اكنون در كشور ما به وجود آمده است اما مهم تر اينكه با ايجاد اين مكانيسم ما همه استانداردها و موازين بين المللي موجود در آن را پيش بيني كرده ايم. تروريسم هيچ گاه پيروز نخواهد شد به شرط آنكه جامعه بين الملل ارزيابي واحدي از ماهيت آن داشته باشد و همه مساعي خود را بر اين اساس استوار به كار گيرد. و امروز ما شاهد اين موارد هستيم و مي بينيم كه دنيا در جست وجوي چنين برخوردها و روش هايي است و در اينجا همه گونه ابتكار داراي اهميت است از جمله ابتكاراتي كه در مقياس منطقه به كار گرفته مي شود اتفاقا يكي از اين ابتكارات را سازمان ملل متحد در اولين همايش و نشست براي جلوگيري از مناقشات و تحقق توسعه پايدار در آسياي مركزي در آينده نزديك در عشق آباد برگزار مي كند. آقاي كوفي عنان در گفت وگوي خود با اينجانب خاطر نشان نموده است كه اين همايش مي تواند به منزله مكانيسم مفيدي براي گفت وگوي پايدار بين كشورهاي منطقه و همكاران بين المللي در زمينه مسائلي چون حمل و نقل، منابع انرژي، منابع آبي، مبارزه با مواد مخدر، جلوگيري از اختلافات مرزي و ساير مسائل مهم منطقه باشد.

نگاه اول
با گرگ ها مي رقصيم
عارف واحد ناوان
«ما دنبال دستيابي به جايگاه قدرت در جهان نيستيم بلكه روسيه در حال حاضر يك قدرت جهاني است». اظهارات ولاديمير پوتين رئيس جمهوري فدراسيون روسيه در حالي مطرح مي شود كه مقامات آمريكايي نه تنها در بازي هاي بين المللي جايگاه مناسبي را براي اين كشور به عنوان يك قدرت برتر جهاني در نظر نگرفته اند بلكه تلاش هاي احتياط آميز خود را براي نفوذ در منطقه آسياي ميانه و قفقاز (حياط خلوت روس ها) آغاز كرده اند. شايد بايد پروژه گسترش ناتو به سوي شرق را در همين راستا ارزيابي كرد. در چنين شرايطي انتشار اخبار مربوط به برگزاري رزمايش نظامي مشترك ايالات متحده آمريكا و جمهوري قزاقستان در درياي خزر مقامات كرملين را سخت به وحشت انداخته است. اين رزمايش نظامي كه قرار است در آينده اي نزديك و در چارچوب برنامه مشاركت به خاطر صلح نيروهاي «ناتو» صورت گيرد با هدف جلوگيري از هرگونه اقدام خرابكارانه تروريستي عليه منابع و خطوط انتقال نفت قزاقستان برگزار خواهد شد. گفته مي شود آمريكايي ها درصددند تا بخشي از نيروهاي مستقر در خليج فارس را براي شركت در اين مشاركت به درياي خزر منتقل كنند. همزمان با انتشار اين خبر يك روزنامه چاپ مسكو از بالا گرفتن اختلافات ميان روسيه و قزاقستان پرده برداشت. اين روزنامه طي گزارشي نوشت: مذاكرات مربوط به تعيين رژيم حقوقي درياي خزر به تدريج از ابعاد حقوقي وارد مرحله نظامي شده است. اين اخبار در حالي منتشر مي شود كه پيش از اين منابع مختلف خبري به نقل از مقامات و مسئولان رده بالاي دو كشور از توافق كامل تقسيم شمال درياي خزر ميان مسكو و آستانه همچنين باكو سخن به ميان مي آوردند و با فشار به ايران و تركمنستان خواستار همگرايي آنها با سه كشور ديگر حاشيه درياي خزر بودند. هر چند پيش از اين نيز روسيه و قزاقستان درخصوص برخي جزاير با همديگر اختلافات اساسي داشتند اما مقامات دو كشور چنين وانمود مي كردند كه اختلافات با رايزني هاي ديپلماتيك به طور كامل حل و فصل شده و دو طرف درخصوص استفاده مشاع از جزاير مورد بحث به توافق كامل رسيده اند. اكنون آستانه آشكارا خود را براي رقابت نظامي با مسكو آماده مي كند و در اين ميان روي كمك هاي نظامي آمريكا و انگليس حساب هايي باز كرده است. احترام خودسرانه قزاق ها خشم روس ها را برانگيخته است به طوري كه مسكو طي هشداري اعلام كرد: «اين عمل قزاقستان نه تنها به بنياد روابط دو كشور خدشه وارد مي كند بلكه قرارداد امنيت دسته جمعي ميان شش كشور عضو همسو را زير سوال مي برد.»
بر اساس اين قرارداد، مسكو متعهد شده است تا به ساير اعضا براي پيشبرد اهداف نظامي خود كمك كند. پر واضح است كه روس ها با پيش كشيدن چنين پيشنهادهايي در پي اعاده قدرت در سرزمين هايي هستند كه قبلا به نوعي جزو خاك اصلي آنها محسوب مي شد. از اين رو ارائه طرح سه سال مبارزه با تروريسم در پايان نشست كشورهاي مشترك المنافع از سوي پوتين حكايت از ژست جاه طلبانه اين مامور سابق امنيتي كا.گ.ب براي نگه داشتن روسيه در اندازه هاي يك ابرقدرت جهاني و فراهم ساختن شرايط براي گسترش نفوذ نظامي در منطقه دارد. اين در حالي است كه تيم سياست خارجي آمريكا هرگز حاضر نيست تا اين منطقه بار ديگر زير چتر حمايتي روس ها قرار گيرد. اكنون از تعامل در سياست خارجي واشنگتن و مسكو در منطقه آسياي ميانه و قفقاز مي توان دريافت هدف رقابت براي نفوذ بيشتر و برتري در منطقه است. در اين ميان، به نظر مي رسد ايران مي تواند با ارائه يك بازي ظريف ديپلماتيك از شرايط ايجاد شده براي اعمال سياست هاي خود جهت به دست آوردن حداقل ۲۰درصد از آب هاي خزر استفاده نمايد. حال با وضعيتي كه قزاق ها پيش آورده اند و شكافي كه ميان مسكو و آستانه ايجاد شده است، ديپلمات هاي ايراني مي توانند مقامات كرملين را براي تقسيم دريا به ۵ قسمت مساوي ۲۰ درصدي به همگرايي دعوت نمايند.البته نبايد اين نكته را ناديده انگاشت كه روس ها همواره در برترين شرايط براي رسيدن به منافع ملي خود بهترين دوستانشان را قرباني كرده اند.

اعراب دموكراسي نمي خواهند
در تاريخ هيچ استدلال قاطعي وجود ندارد كه اثبات كند دموكراسي براي مبارزه با فقر
يا تنش هاي داخلي يا بحران هويت يا تأمين رشد كافي است
004885.jpg
شاه بحرين در انگلستان
طلال حسيني
سوالي را كه اعراب از خودشان مي پرسند، سوال دموكراسي نيست بلكه سوال قدرت است. سوال قدرت، سوال جوامع عربي و همچنين سوال افراد ساكن در اين جوامع است. نه فقط براي برخورد با دشمن يا خارج يا حاكم بلكه براي برخورد با خود اين جوامع نيز. نه فقط براي مردان كه زنان هم در مقابل مردان و نه تنها يك نسل كه يك نسل در برابر نسل ديگر نيز. يا يك گروه ديني و اجتماعي و اقتصادي در مقابله با قدرت گروه هاي اجتماعي يا اقتصادي يا ديني ديگر.
ما جز با در نظر گرفتن اين حقيقت نمي توانيم حمايتي را كه امثال صدام حسين يا بن لادن يا گروه هاي ديگر به رغم تفاوت هاي هركدام از آن برخوردار مي شوند، درك كنيم. كما اينكه جز با درك اين حقيقت نمي توانيم طرفداري از حكام يا ثبات آنها در همان حال را دريابيم. زيرا مصدر محبوبيت اين حاكمان به خاطر ناتواني آنها براي انجام فلان مأموريت داخلي يا ناتواني آنها در قبال خارج نيست. منبع ثبات حكومت آنها ناتواني حكومت شوندگان براي رهايي از آنها يا قدرت اين حاكمان در مهار حكومت شوندگان يا ناتوان ساختن آنها چه با ترس از بيرون و يا با استفاده از عامل خارجي است. اگر ما اين حقيقت را در نظر نگيريم، به همان چيزي خواهيم رسيد كه بعضي از روشنفكران عرب و غيرعرب بدان رسيده اند. يعني تحليلي كه هيچ چيزي را تحليل نمي كند و اينكه: اعراب عقل ندارند!
اين تحليل هيچ چيزي را توضيح نمي دهد زيرا آن چيزي را كه بايد تحليل كند، نمي كند. آيا آن چيزي كه بايد تحليل شود اين است كه در جوامع عربي استقبال خوبي از دموكراسي نمي شود؟ اما اين سوال، سوال خود اين جوامع نيست تا استقبال از آن دليلي بر عقلانيت يا غيرعقلانيت اعراب باشد. سوال دموكراسي بيگانه با اين جوامع است حال چه از طرف غربي ها مطرح شده باشد يا غرب زده ها. از طرف كساني كه در حاشيه قرار دارند يا به حاشيه رانده شده اند. بر اين اساس هرگز سوال دموكراسي سوال قابل قبولي نمي تواند باشد تا پاسخي مقبول يا غيرمقبول، عقلاني يا غيرعقلاني داشته باشد مگر با در ميان گذاشتن سوال قدرت. يعني با اين استدلال كه دموكراسي، ابزاري براي يك قدرت مطلوب باشد. اما آيا ما چنين استدلال قاطعي را در اختيار داريم؟
در تاريخ دموكراسي ها چيزي نيست كه نشان دهد يك رژيم دموكراتيك خودش بتواند ـ مي گويم خودش بتواند ـ قدرت ملت ها را در مقابله با دشمنان كفايت كند. حتي هيچ استدلال قاطعي وجود ندارد كه اثبات كند دموكراسي براي مبارزه با فقر يا تنش هاي داخلي يا بحران هويت يا تأمين رشد كافي است. بله، ما مي توانيم اثبات كنيم كه بين آزادي حركت ذاتي جوامع ـ چه اين آزادي در قبال اكنون اين جوامع يا تاريخ آنها باشد يا در قبال فشارهاي محيط پيرامون آنها و طبعا قدرت آنها را براي انطباق با شرايط و پيشروي و مقابله با چالش ها نشان دهد ـ و رژيم هاي متكي بر قانون يعني قانوني كه احتياجي به تسليم كامل بودن در برابر آن نيست و مشروط به اين خواهد بود كه همين جوامع آن را وضع كرده و يا جرح و تعديل كنند، نه قانوني تحميلي از خارج، نوعي همخواني وجود دارد. تحليل اينكه اعراب عقل ندارند، جز اينكه تحليل نژادپرستانه باشد هيچ چيز ديگري نيست. زيرا اين تحليل در چارچوب اين ارزيابي نژادي، هيچ معنا و مفهومي ندارد. براي اينكه چگونه ممكن است به جست وجوي دموكراسي خاصي برخاست كه با خصلت هاي ثابت آن تناقض داشته باشد؟ به اين خاطر طرفداران اين تحليل چاره اي ندارند تا تحليلشان مفهومي عملي داشته باشد مگر آنكه پيشنهاد دهند تا اين نژاد دشمن با دموكراسي حذف شود! اما چگونه ما قدرتمند خواهيم بود يا به تعبيري درست تر چگونه مي توانيم امكانات ذاتي خود و امكانات روابطمان با ديگران را در اختيار داشته باشيم تا قدرتمند باشيم؟ سوال اين است. اين قدرت ممكن است براي مقابله با اين يا آن مشكلات كه گاه تا حد بقاياي انقراض ما مطرح مي شود كافي يا ناكافي باشد چون هيچ ضمانتي از درون تاريخ يا بيرون آن وجود ندارد. اين سوال را اگر سوال اين جوامع به حساب آوريم ـ كما اينكه سوال افراد است و هيچ تناقضي بين خواسته هاي گروه ها و افراد وجود ندارد ـ تحليل معقول را در اختيار ما مي گذارد و ياوه گويي بعضي از روشنفكراني را كه در هنگام پيش آمدن مهاجمان دموكراسي را به عنوان طعمه اي لذيذ مطرح مي كنند نشان مي دهد. آنها در چنين شرايطي مي پرسند چرا اين ملت ها قيموميت را به عنوان بهايي براي دموكراسي نمي پذيرند؟ پس آنها مردماني بي عقل هستند! مي گويم ياوه گويي بعضي از اين روشنفكران در حالي است كه نبايد رياكاري يا مزوري آگاهانه يا ناآگاهانه بعضي ديگر را از نظر دور داشت.
اين سوال را اگر ما سوال اين جوامع و در عين حال سوال افراد اين جوامع به حساب آوريم خواهيم دانست كه دموكراسي سوال آنها نيست. زيرا سوالي كه همچنان احتياج به پاسخ در اين جوامع دارد، سوال مربوط به تأسيس اين جوامع و نه فقط نحوه اداره آنهاست. زيرا با عوامل برانگيزاننده اي كه عملا منجر به فعاليت و كارايي اشخاص در اين جوامع مي شود ارتباط دارد يا با نوع فرهنگ و ضرب المثل هايي كه نقل شده يا توليد مي شود يا همين روشنفكران در اين جوامع آنها را تكرار مي كنند، ارتباط دارد. چگونه ما مي توانيم براي مثال از نيروهاي طرفدار انتفاضه فلسطين با اين توصيفاتي كه روشنفكران مذكور از ارزش هاي انساني و تمدن تكرار مي كنند ستايش كنيم در حالي كه آنها خود بيشترين فاصله را در حرف و عملشان دارند. عرصه ملي كه حتي در عرصه دموكراسي، چون هركدام قدرت هايي پراكنده دارند؟
چگونه مي توانيم ملت فلسطين را بدون عقلانيت تصور كنيم كه چنين خالصانه با جان و مال و حتي خون خود به دفاع از انتفاضه برخاسته است و برايش وعده هاي دروغين يا اصلاحاتي فريبكارانه اهميتي ندارد و آنها را در شرايطي تلقي مي كند كه دشمن براي شعله ور كردن جنگ داخلي در بين آنها مطرح كرده است. چگونه مي توان آنها را اين چنين توصيف كرد مگر آنكه دفاع از خويشتن را كه واجب است نه مستحب ناديده بگيريم. چون مستحبي وجود ندارد مگر پس از انجام اين تكليف كه نه فقط حق بلكه وظيفه مبرم است. چگونه مي توان اين قضاوت را داشت مگر آنكه خواسته هاي ملت فلسطين كه از اعماق وجود به عنوان يك وظيفه تلقي مي كند ناديده گرفت. ملتي كه مي خواهد چون ساير ملت ها با توجه به امكانات موجودش قدرتمند باشد پيش از آنكه حقي متعارف را طلب كند. اين ملت چه پيشنهادي را بايد بپذيرد و كدام را بايد رد كند؟ اين مرزهاي زميني يا رابطه با ديگران؟ آنچه را اين ملت مي پذيرد يا رد مي كند فقط يك معيار واحد دارد: قدرت داشتن به عنوان يك ملت. آيا انتفاضه او يك ريسك كردن است؟ آري. اما آيا معناي اين ريسك را روشنفكران ياد شده مي فهمند؟ فلسطيني ها اين زندگي تنگدست را از كف داده اند براي همين آنها دست به خطر مي زنند تا ملتي در بين ساير ملت ها باشند. بيگناهان شهروندان عادي هستند نه شهرك نشينان يا سربازان يا كساني را كه اسرائيل مسلح كرده است. آري، وقتي يك فلسطيني را بين مرگ و اشغالگري يا كوچ كردن از سرزمينش مختار مي گذارند چه چيزي مي تواند او را در انجام وظيفه اش براي دفاع از خود مقيد كند؟ مسئوليت حاكمان جنايتكار اسرائيل و طرفداران و حاميان آنها كه ملتي را در برابر چنين وضعيتي قرار داده اند چيست؟ حتي مسئوليت ما و جهاني كه شاهد چنين فاجعه اي است چه خواهد بود؟ ملتي كه در برابرش هيچ راهي جز مرگ براي دسترسي به زندگي نمانده، حتي اگر اين زندگي دوش به دوش مرگ باشد. آيا حقوق پايمال شده ملتي را با روح كساني كه احكامي واقع گرايانه صادر مي كنند بي آنكه ذره اي از مروت بو برده باشند مي توان بازپس گرفت؟ آيا فراموش كرده ايم كه همين ملت مدت ها تحقير مي شد كه چرا در موقع اشغال سرزمين و آواره شدنش، از خود دفاع نكرد؟ آيا اين پذيرفتني است كه جنايت هاي جنگي آمريكا را ضررهاي جانبي جنگ توصيف كنيم و سپس با بلاهت يا مزورانه اميدوار باشيم كه پيامد اين جنگ دموكراسي باشد؟ آيا ما انفجارهاي يك ملت پايمال شده را كه نه تنها از خود بلكه از هر فرد عربي يا مسلمان و هر انساني به عنوان يك انسان، دفاع مي كند و ارواح شهدايش را كه چون شهابي تاريكي اين جهان را روشن مي كند نمي بينيم؟
ادامه دارد
السفير

نگاه روزنامه نگار
خطر فوري كدام است
استنلي كورتس
ترجمه: غلامرضا رضايي نصير
امروز ايالات متحده در آستانه جنگ قرار دارد... البته با كره شمالي. جنگ با كره شمالي از آنچه دولت آمريكا يا رسانه ها نشان داده اند بسيار محكم تر است. در ضمن حمله آتي به عراق ممكن است تحولاتي را به وجود آورد كه ما را به درگيري در شبه جزيره كره نزديك تر سازد. كره شمالي كه در حين ارتكاب به جرم ديده شده است، اكنون آشكارا اعتراف مي كند كه در نقض چارچوب توافقاتي كه در سال ۱۹۹۴ با دولت كلينتون به امضا رسانده، داراي برنامه اي فعال در زمينه سلاح هاي هسته اي است. كره شمالي در ضمن بازرسان تسليحاتي را از كشور خود اخراج و كارخانه يونگ بيون را كه پلوتونيوم توليد مي كند، بار ديگر راه اندازي كرده است. كره اي ها هر چه را در توان دارند به كار گرفته اند (خروج از پيمان منع توليد و تكثير سلاح هاي هسته اي، تهديد به زير پا گذاشتن آتش بس جنگ كره) تا احساسي از بحران ايجاد كنند ـ با اين هدف كه ايالات متحده را مجبور به مذاكره كنند. در عين حال روابط ايالات متحده و كره شمالي به بن بست رسيده است. آمريكا كه نمي خواهد به كره شمالي براي نقض وعده هاي پيشين اش مبني بر رها كردن برنامه هاي سلاح هاي هسته اي در ازاي كمك هاي اقتصادي پاداش بدهد، هر گونه مذاكره با اين كشور را تا زماني كه برنامه هاي هسته اي خود را به حالت تعويق در نياورد، رد كرده است. از سوي ديگر، كره اي ها تا زماني كه آمريكا قول دهد كه به اين كشور حمله نمي كند و كمك هاي اقتصادي بيشتري به آن ها ندهد، حاضر نيستند برنامه هاي هسته اي خود را متوقف سازند. اين حالت بن بست قطعا ناپايدار است. كره شمالي مشغول اقداماتي است كه تا تابستان منجر به توليد مقدار پلوتونيوم كافي براي ساخت شش بمب اتمي است. به محض آنكه كره شمالي موفق شود پلوتونيوم قابل تبديل به سلاح را توليد كند و آن را از نيروگاه يونگ بيون خارج سازد، ديگر ماهواره هاي جاسوسي قادر نخواهند بود اين پلوتونيوم را ردگيري كنند و به راحتي مي توان آن را از چشم بازرسان يا از حملات نظامي در امان نگاه داشت. در آن زمان كره شمالي آزاد خواهد بود كه نه تنها سلاح هاي هسته اي بيشتري توليد كند بلكه آن ها را به القاعده، عراق، ايران، ليبي، سوريه يا هر كس ديگري كه حاضر باشد در مقابل مبلغي بپردازد، بفروشد.
ادامه چنين وضعيتي براي ايالت متحده مصيبت بار خواهد بود. در كوتاه مدت فروش پلوتونيوم از سوي كره شمالي مي تواند منجر به انفجار بمب هايي در شهرهاي آمريكايي شود و بخش هايي از واشنگتن يا نيويورك را تا نسل ها بعد غيرقابل سكونت سازد. در ميان مدت اين امر بدون شك به انفجار بمب هاي تمام عيار هسته اي در شهرهاي آمريكا توسط تروريست ها خواهد شد. اين بمب ها جان صدها هزار و شايد حتي ميليون ها نفر آمريكايي را خواهد گرفت. در عمل قدرت نظامي متعارف آمريكا خنثي خواهد شد و ماجراجوياني نظير صدام به تهديدي هميشگي تبديل خواهند شد. كوتاه سخن اين كه اگر ما صدام را سرنگون كنيم و در عين حال به كره شمالي اجازه دهيم تبديل به موتور هسته اي جهان شود، بدون شك جنگ عليه تروريسم را خواهيم باخت.
چهار واكنش در برابر شرايط كنوني در كره شمالي ممكن است؛ اجازه دهيم كه وضعيت بن بست روابط فعلي ادامه يابد؛ مجموعه اي از تحريم ها را به منظور به زانو در آوردن رژيم كره شمالي بر اين كشور تحميل كنيم؛ با آن ها مذاكره كنيم يا به جنگ آنان برويم. همان طور كه قبلا اشاره شد امكان ادامه وضعيت فعلي وجود ندارد. ادامه توليد پلوتونيوم غني شده توسط كره مي توان منجر به آن شود كه هر گروه تروريستي و رژيم سركشي در جهان به سلاح هاي هسته اي دست يابد. بعيد به نظر مي رسد كه بوش چنين چيزي را بپذيرد. در نبود مذاكراتي كه بتواند به حل و فصل همه جانبه اين معضل منجر شود، تحريم هاي بين المللي نيز قادر نيست مانع از توليد و فروش مواد هسته اي در كره شمالي شود. تحريم هاي تنبيهي تنها به صورت تدريجي مي تواند رژيم ها را به زانو در آورد. در ضمن تحريم ها به همان چيزي منجر مي شود كه هم اكنون با آن مواجه هستيم: تلاش كره شمالي براي ايجاد بحران و مجبور كردن آمريكا به مذاكره.
حقيقت تلخ آن است كه مذاكرات نيز، با آنكه هم بسياري از دموكرات ها و هم دولت جديد كره جنوبي خواستار آن شده اند، بعيد است كارساز باشد. علت آن است كه كره شمالي تقريبا بدون شك كاري را خواهد كرد كه تاكنون انجام داده است: گرفتن پول و تضمين هاي امنيتي از آمريكا و ادامه مخفيانه ساخت زرادخانه هاي هسته اي. با توجه به دشواري هايي كه كشور آمريكا در جلب همكاري روسيه و چين در قضيه عراق با آن روبه رو است، اين عقيده كه مي توانيم براي تضمين امنيت در شبه جزيره كره روي آن ها حساب كنيم، مضحك به نظر مي رسد. بنابراين تنها گزينه باقيمانده جنگ است. اما مسلما جنگ با كره شمالي وحشتناك خواهد بود. درست است كه ايالات متحده و كره جنوبي در نهايت پيروز اين جنگ خواهند بود، اما در مراحل اوليه جنگ كره شمالي احتمالا صدها هزار نفر از مردم كره جنوبي را به دام مرگ خواهد كشاند. اما اگر آمريكا اول دست به حمله بزند تا حدود زيادي مي توان از بدترين سناريوي ممكن اجتناب كرد. تاكنون پاسخ دولت آمريكا به كساني كه آن ها را متهم به سياست يك بام و دو هوا در قبال عراق و كره شمالي مي كنند، اين بوده است كه دقيقا به اين علت به صدام حسين حمله مي كنيم و با كره شمالي كاري نداريم كه صدام حسين هنوز سلاح هسته اي ندارد، حال آنكه كره شمالي داراي چنين قدرتي است. آن ها مي گويند سعي دارند، نگذارند صدام نيز در وضعيت فعلي كره شمالي قرار گيرد. پاسخ خوبي است اما قانع كننده نيست. حقيقت تلخ آن است كه ما در مواجهه با كره شمالي نيز با همان وضعيتي روبه رو هستيم كه در مقابله با صدام. يا بايد اجازه دهيم كه گروه هاي تروريستي شبيه القاعده مسلح به سلاح هاي هسته اي شوند، يا به تضمين هاي بين المللي و رژيم هاي بازرسي اميد ببنديم و يا به جنگ با كره شمالي برويم. چنين جنگي با قدرتي كه قادر است صدها هزار نفر از مردم كره جنوبي و همچنين آمريكايي ها را به قتل برساند، ممكن است ما را مجبور سازد كه از سلاح هاي هسته اي تاكتيكي خود استفاده كنيم.
منبع: نشنال ريويو

حاشيه جهان
• افشاي اسرار چيني ها
004890.jpg

به رغم تكذيبيه هاي صادره از سوي فرانسوي ها مقامات اطلاعاتي، نظامي ايالات متحده تاكيد دارند عراق از شركت هاي چيني مواد پايه شيميايي با كاربرد دوگانه اي خريداري كرده كه در ساخت سوخت موشك هاي دوربرد مورد استفاده قرار مي گيرد و اينكه دلالان فرانسوي و سوري نقش اساسي را در انجام اين خريد ويژه داشته اند. مقامات آمريكايي ادعا دارند اين معامله اواسط ماه اوت سال گذشته ميلادي ـ هفت ماه پيش ـ صورت گرفته است. به گزارش روزنامه واشنگتن تايمز در اسناد طبقه بندي شده اطلاعاتي آمريكا اين معامله در زمره خريد و فروش مواد با كاربرد دوگانه قرار گرفته است. اين خبر اولين بار توسط نيويورك تايمز در مقاله اي كوتاه به قلم ويليام سفاير مطرح شد كه فرانسوي ها آن را تكذيب كرده و بي پايه و اساس خواندند اما مدتي بعد مقامات آمريكايي بر اين ادعاي پاي فشردند و آن را منطبق با اطلاعات موجود در وزارت دفاع و آژانس اطلاعاتي مركزي آمريكا موسوم به سيا دانستند.

• اسكادران هوايي اف بي آي
هواپيماهاي اف بي آي براي شناسايي و رديايي افراد مظنون به فعاليت هاي تروريستي بر فراز خاك ايالات متحده به پرواز در آمده اند. شبكه خبري فاكس نيوز از وجود ناوگان هوايي ويژه اف بي آي خبر داد كه برخي به ادوات شناسايي در شب و تجهيزات پيشرفته استراق سمع مجهز شده اند كه با پرواز بر فراز خاك آمريكا مظنونين به اقدامات تروريستي و ساير جنايتكاران را شناسايي كرده و در موردشان اطلاعات جمع آوري مي كند. هر چند اف بي آي از اعلام تعداد هواپيماهاي خود اجتناب ورزيده اما فاكس نيوز تعداد هواپيماهاي ناوگان هوايي اف بي آي را حداقل هشتاد فروند تخمين مي زند. اين هواپيماها مجهز به سيستم هاي مادون قرمز هستند كه به خدمه شان اجازه مي دهد خودروها و افراد را در شب و حتي در تاريكي محض هم شناسايي كنند. دايره مركزي تحقيقات آمريكايي پس از حوادث يازدهم سپتامبر مبارزه با تروريسم را در دستور كار خود قرار داده و به كارگيري اين هواپيماها در همين راستا صورت گرفته است.

•كويت دوست شماره يك آمريكا
004895.jpg

طي ماه هاي اخير و درست زماني كه همه نگاه ها متوجه جنگ مناقشه انگيز احتمالي ايالات متحده عليه عراق است و همه كشورهاي همسايه عراق از همراهي و همكاري با ايالات متحده ابا دارند يا لااقل به طور شفاف و آشكار حاضر نشده اند از جنگ آمريكا عليه عراق حمايت كنند كويت تنها كشوري بوده كه آشكارا نظاميان آمريكايي را پذيرفته و ميزبان تعداد قابل توجهي از نيروهاي پياده ايالات متحده است. در صورت وقوع جنگ با آمريكا كويت بي شك نقطه آغاز حملات نيروهاي پياده ارتش آمريكا از عرصه هاي جنوبي عليه عراق بوده و جبهه جنوبي عليه نيروهاي عراق از طريق اين كشور گشوده خواهد شد. روزنامه آمريكايي اينترنشنال هرالد تريبون با انتشار گزارشي در مورد وضعيت نيروهاي آمريكا در كويت از احتمال انجام حملات تروريستي عليه حوزه هاي نفتي كويت پس از آغاز عمليات عليه عراق خبر داد. در اين گزارش كويت كشوري عاري از احساسات ضدآمريكايي توصيف شده است.

• كناره گيري آمريكا از سازمان ملل
با بالا گرفتن اختلاف نظرها بين دولت بوش و برخي كشورهاي اروپايي بر سر خط مشي خاورميانه اي آمريكا و خصوصا عزم واشنگتن براي حمله به عراق طي روزهاي اخير برخي سايت هاي اينترنتي وابسته به روزنامه هاي كثيرالانتشار آمريكا اقدام به نظرسنجي در مورد كناره گيري آمريكا از عضويت در سازمان ملل متحد كردند! سايت ورلدنت ديلي روز شنبه علاوه بر آنكه از كاربراني كه از اين سايت ديدار مي كنند در مورد كناره گيري آمريكا از سازمان ملل متحد نظرسنجي مي كرد سازمان ملل را به تلاش براي تحريك ساير كشورهاي جهان به رويارويي نظامي با آمريكا و بريتانيا متهم كرد. اين سايت همچنين از تلاش حاميان كاخ سفيد براي ترتيب دادن تظاهرات گسترده طرفداران جنگ عليه عراق طي هفته آينده خبر داد كه هدف آن ايجاد جايگاهي مناسب براي به منصه ظهور گذاشتن ديدگاه هاي اين بخش از جامعه آمريكايي است. ظاهرا همايش هاي هفته آينده به موازات گسترش تظاهرات ضدجنگ ترتيب داده شده است.

• خداحافظي با اروپاي قديم
راهي كه به عراق پس از صدام ختم مي شود هر روز روشن تر مي شود. پيش از آنكه جنگ آغاز شود بايد ديد عراق چه طور به زنجيره اي از ساير حوادث و تحولات مهم تر و بنيادي تر مرتبط خواهد شد. در بريتانيا و اروپا و به ويژه در نظم سياسي جهان تحولات گسترده اي به وقوع خواهد پيوست. گستره جنگ با عراق كه اكنون فراروي ما قرار گرفته به رغم اهميت و عظمت اش مهم ترين بازي اي نيست كه آمريكا و انگلستان پيش روي خود دارند. اين جملات آغازين مطلبي است كه روز شنبه در روزنامه انگليسي گاردين منتشر شد. مخالفت سرسختانه فرانسه و آلمان با سياست هاي آمريكا و انگليس در قبال عراق و رويارويي دو طرف موافق و مخالف جنگ عليه عراق در ناتو و شوراي امنيت سازمان ملل تا بدانجا موجبات نگراني سياستمداران و صاحب نظران غربي را فراهم آورده كه بسياري از آن تحت عنوان سرآغاز شكاف جدي در غرب ياد مي كنند. گاردين عنوان مقاله خود را خداحافظي با اروپاي قديم انتخاب كرده كه منظور از اروپاي قديم فرانسه و آلمان و در كل مخالفان جنگ عليه عراق است.

جهان
ادبيات
اقتصاد
ايران
علم
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |