چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۱ - شماره ۳۰۰۹- March, 19, 2003
گفت وگو با مديرعامل شركت ملي نفت ايران
از ۸۳ در خزر حفاري مي كنيم
رضا زندي ـ بهمن احمدي امويي
سه سال و چند ماه پس از ملي شدن صنعت نفت ايران در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ كه با نهضت مردمي دكتر مصدق و آيت الله كاشاني رقم خورد سيدمهدي ميرمعزي به دنيا آمد و در هفتمين روز از هشتمين ماه سال ۸۰ به عنوان دومين مديرعامل شركت ملي نفت ايران (NIOC) پس از انقلاب، حكم خود را از وزيري گرفت كه براي جداسازي حوزه مديريت شركت ملي نفت از وزارتخانه متبوعش تحت فشار بود. اگر چه اين حكم براي اولين بار در زمان تصدي مهندس غرضي بر وزارت نفت صادر شد اما بيش از چند ماه معتبر نماند و پس از آن هيچ وزيري حاضر نشد تا كسي غير از خودش در راس شركتي باشد كه بودجه كشور متكي به در آمد اوست.
005270.jpg

تحصيلكرده مهندسي صنايع دانشگاه شريف بين سال هاي ۶۴ تا ۶۸ در معاونت توليدي سازمان برنامه و بودجه وقت و پس از آن نيز تا سال ۶۳ در پتروشيمي بندر امام خميني مسئوليت داشته و سه سال پس از آن نيز مديرعامل شركت سرمايه گذاري صنايع پتروشيمي بوده است.
پاي ميرمعزي يك سال پس از آمدن بيژن نامدار زنگنه به وزارتخانه باز شد و دو سال با عناوين معاون وزير در امور مهندسي و طرح ها و معاون وزير در امور توليدي با چالش هاي وزارتخانه آشنا و تا سال ۸۰ در سكوت كامل قائم مقام شركت ملي نفت شد.
برخي معتقدند نزديك ترين شخص به زنگنه در وزارت نفت ميرمعزي است. كم حرف مي زند و اندكي خجالتي است. وي مسائل فني را مي داند اما در انتقال مفاهيم تبحر وزير را ندارد.در يك عصر باراني با پوشه اي حاوي آخرين اطلاعات پشت ميز كنفرانس مي نشيند.
• مهندس ميرمعزي! به عنوان مسئولي كه بيش از يك سال در راس شركت ملي نفت ايران ايستاده ايد. كارنامه فعاليتتان را چگونه عرضه مي كنيد؟
مهم ترين كاري كه از ابتداي حضور من در شركت ملي نفت چه آن وقت كه قائم مقام بودم و بعد هم مديرعامل شدم شكل گرفت جداسازي دو نهاد شركت ملي نفت و وزارت نفت بود كه سال ها در هم ادغام بودند. در اين مدت توانستيم تشكيلات خود را سازمان دهيم و بين عوامل مختلف هماهنگي ايجاد كنيم و با جدا كردن ۸-۶ سازمان از وزارت نفت و الحاق آن به شركت ملي نفت چارت سازماني آنها را مشخص كرديم و در عين حال به اصلاح ساختار اين شركت ها پرداختيم و در مواردي كه لازم بود شركت هاي جديد تشكيل داديم. به عنوان مثال در اين مدت شركت هاي بهره برداري نفت مناطق جنوب و مناطق مركزي تشكيل شد.
• تولد سازمان ها و شركت هاي جديد چه ويژگي مثبتي ايجاد كرده است؟
تا پيش از اين براساس قانون نفت و آيين نامه هاي آن تمام قراردادهايي كه بيش از ۲۰۰ ميليون تومان بود مي بايست در هيأت مديره اصلي شركت نفت تصويب مي شد كه اين موضوع هم روند تصميم گيري ها را دشوار و طولاني كرده بود و هم مديران ارشد را از سياستگذاري دور نگه داشته بود. بنابراين با ايجاد شركت هاي جديد عملا يك نوع تمركززدايي در شركت نفت انجام شد و بسياري از تصميم گيري ها به رده هاي پايين تر منتقل شد تا شركت نفت به عنوان شركت مادر به مسائل كلي تر نظير افزايش درآمدها، كاهش هزينه ها، بالا بردن كيفيت محصولات بپردازد و از كار عملياتي فاصله گيرد كه فكر مي كنم در سال هاي آينده نتايجش ملموس تر باشد.
• فكر نمي كنيد تولد سازمان هاي جديد مشكلاتي نظير تداخل مسئوليت ها و چندباره كاري ها را در پي داشته باشد؟ به عنوان مثال سازمان بهينه سازي مصرف سوخت، صرفه جويي در مصرف را تبليغ مي كند از آن طرف هم شركت ملي پخش و پالايش فرآورده هاي نفتي به طور موازي تبليغ صرفه جويي مي كند.
من همين نكته اي را كه شما گفتيد اشاره مي كنم. از شركت ملي پخش و پالايش به طور طبيعي نمي توان انتظار داشت كه صرفه جويي را تبليغ كند. وظيفه اين شركت تبليغ صرف جويي نيست. اين موضوع از اعمال حاكميت دولت است و ارتباطي به يك بنگاه اقتصادي ندارد. البته كار سازمان بهينه سازي مصرف سوخت هم خيلي وسيع تر است و در بخش هاي مختلفي از جمله خودروسازي، لوازم خانگي، صنايع و. . . براي مصرف بهينه سوخت سرمايه گذاري مي كند.
• اساسا فلسفه تشكيل سازمان بهينه سازي مصرف سوخت با آن بودجه هنگفت چه بود؟
به خاطر شرايط سوبسيدي كه در كشور ما وجود دارد قيمت نفت و برخي فرآورده هاي آن نظير بنزين بسيار پايين تر از قيمت هاي بين المللي است. بنابراين هر چه ما بتوانيم مصرف را در داخل كاهش دهيم درآمد بيشتري از قبل افزايش صادرات نصيب كشور مي شود البته اگر قيمت هاي داخلي روزي به قيمت هاي واقعي برسد آن وقت ديگر بهينه سازي مصرف سوخت جزو وظايف يك بنگاه اقتصادي نظير شركت ملي نفت نخواهد بود چون براي ما فرقي نمي كند در داخل بفروشيم يا صادر كنيم. در آن زمان وظيفه وزارت نفت و دولت است كه اين بحث را پيگيري نمايد و با هزينه اعتبارات عمومي مصرف داخلي را پايين بياورد.
• پس اين سازمان از شركت ملي نفت جدا مي شود. اگر با اين فرضيه موافقيد بفرماييد اين اتفاق چه زماني رخ خواهد داد؟
به نظر من نيز اين طور مي رسد. چون كشور به سمت قيمت هاي بين المللي پيش مي رود. ببينيد، ما به عنوان شركت نفت نبايد يارانه بدهيم. دولت مي تواند با دريافت ماليات بيشتر از شركت نفت و حقوقي مثل حقوق بهره مالكانه كسب درآمد كند و بعد آن را به قشر آسيب پذير اختصاص دهد. به هر حال روند فعلي در پرداخت يارانه از سوي شركت نفت روند درستي نيست. اما در خصوص تاريخ تحولات بايد گفت كه اين كار با يك سال و يك تبصره امكان ندارد. يك قانون جديد مي خواهد.
• برنامه اي براي تبديل شركت ملي نفت به يك بنگاه اقتصادي واقعي در دست داريد؟
اين موضوع در قالب برنامه پنج ساله چهارم مطرح خواهد شد و برآنيم تا با آماده كردن مقدمات آن مناسبات شركت ملي نفت براساس اصول اقتصادي شكل گيرد و سازماندهي شود و وزارت نفت نيز وظيفه حاكميتي خود را انجام دهد.
• ميزان تعهدات خارجي شركت ملي نفت تا پايان سال ۸۱ چقدر بوده است؟
كل تعهدات شركت نفت كه به صورت بيع متقابل ايجاد شده حدود ۲۶ ميليارد دلار است كه تا پايان سال ،۸۱ حدود ۴ ميليارد دلار آن بازپرداخت شده است. ۶۰ درصد از ۲۳ ميليارد دلار باقي مانده نيز در بخش گاز است و كمتر از ۶ ميليارد دلار آن به بخش نفت اختصاص دارد كه بايد ظرف ۸-۷ سال آينده بازپرداخت گردد. بنابراين در بخش نفت حدود ۸۰۰ ميليون دلار در سال تعهد داريم كه با فرض قيمت ۲۰ دلار براي هر بشكه روزانه بين ۱۲۰ تا ۱۳۰ هزار بشكه از توليد نفت صرف بازپرداخت تعهدات خارجي مي شود. اگر هم قيمت نفت به حدود ۱۵ دلار برسد در بدترين شرايط روزانه حدود ۱۵۰ هزار بشكه صرف تعهدات مي شود كه باز هم در مقايسه با ظرفيت توليد ۴ ميليون بشكه در روز براي كشور بسيار ناچيز است.
• از اين بدتر نيز امكان دارد. ما شاهد قيمت هاي ۸-۷ دلار براي هر بشكه نيز بوده ايم. در آن شرايط وضعيت چه خواهد بود؟
اين بدترين حالت ممكن است. در آن شرايط هم تازه مي شود روزي ۳۰۰ هزار بشكه كه باز هم كمتر از ۱۰ درصد توليد روزانه ماست. بنابراين كشور در بازپرداخت قراردادهاي بيع متقابل به هيچ وجه با مشكلي روبه رو نخواهد بود.
• با توجه به اينكه وزير نفت برنامه استرتژيك خود را رسيدن به توليد ۵ ميليون بشكه در روز عنوان كرده مهم ترين برنامه شما در سال ۸۲ چيست؟
توسعه ميادين نفتي، انعقاد قراردادهاي ميادين مشترك، توسعه فازهاي ديگر پارس جنوبي و اكتشاف نفت در نقاطي كه تا به امروز به جهت عدم توجيه اقتصادي معطل مانده از مهم ترين برنامه هاي سال آينده ماست كه فكر مي كنم در صورت انعقاد قراردادهايي كه سال ۸۱ در نظر داريم، سياست توليد ۵ ميليون بشكه نفت در روز اواخر سال ۸۵ به تحقق برسد.
• يكي از بحث هاي مهم اين روزها مربوط مي شود به ميدان نفتي آزادگان و احتمال انعقاد قرارداد با شركت JNOC ژاپن. آيا اساسا اين شركت توان فني لازم براي حضور در توسعه اين ميدان را دارد؟
ميدان نفتي آزادگان، ميدان بزرگي است و حجم ذخيره قابل توجهي دارد و به خاطر همين موضوع در نظر داريم توسعه اين ميدان را در چند فاز انجام دهيم كه احتمالا توسط چند شركت پيمانكاري انجام مي شود. درباره سوال شما هم بايد بگويم در تفاهم نامه اي كه با شركت ژاپني امضا شده تأكيد كرده ايم كه بايد شريك معتبر فني همراه خود داشته باشد. بنابراين فقط شركت JNOC يا شركت نفتي ژاپن درگير پروژه نخواهد بود بلكه براساس قاعده بين المللي به صورت يك كنسرسيوم وارد عمل خواهند شد. از طرفي هم هيچ شركتي حاضر نيست ريسك توسعه يك ميدان بزرگ چند ميليارد دلاري را به تنهايي برعهده بگيرد، بنابراين هم خود آنها مايل بودند و هم ما به خاطر اطمينان از عملكرد فني شان خواستيم كه شركت هاي معتبر هم شريك شوند.
• آيا پيشرفت هايي در مذاكره با ژاپني ها حاصل شده است؟
بله، در يك ماه گذشته پيشرفت هاي خوبي داشته ايم و خيلي اميدواريم كه تا قبل از پايان تاريخي كه در تفاهم نامه پيش بيني شده به نتيجه مثبت برسيم. يعني تا پايان ماه جولاي.
• انعقاد قرارداد توسعه ميدان آزادگان با JNOC قطعي است؟
محتمل است. همانطور كه گفتم پيشرفت خوبي داشتيم. اميدواريم. اما نمي شود گفت قطعي است ولي روند مذاكرات نشان مي دهد كه احتمالا بتوانيم قبل از پايان تفاهم نامه به قرارداد برسيم.
• در ميدان آزادگان چند فاز توسعه اي تعريف كرده ايد؟
تاكنون سه فاز براي توسعه اين ميدان تعريف شده است.
• مشخصات فني هر فاز براي توليد نفت روشن شده است؟ آيا در ارتباط با گاز ميدان هم فكري كرده ايد؟
مشخصات ميدان پس از بررسي فني با ژاپني ها روشن خواهد شد و بعد از انعقاد قرارداد مي توان به صورت دقيق اعلام كرد اما مي توان گفت ميدان آزادگان پس از توسعه كامل پتانسيل توليد روزانه ۶۰۰ هزار بشكه در روز را دارد. اما گاز ميدان بسيار كم است كه بنا داريم آن را پس از برداشت به خود ميدان تزريق كنيم.
• براي توسعه ميدان آزادگان چرا به سراغ شركت هاي اصلي نرفتيد كه آنها نيز مايل به همكاري در ميدان بودند؟
دليلش اين است كه ما ۳ ميليارد دلار وام ارزان قيمت از ژاپني ها دريافت كرده ايم. قراردادهاي معمول بانك مركزي در حال حاضر لايبور به اضافه ۲ درصد است كه وام ژاپني ها لايبور به اضافه نيم درصد است. الان هم كه نرخ لايبور پايين آمده اين وام كمتر از نصف هزينه وام هاي معمول را در بردارد.
• ژاپني ها وام ۳ ميليارد دلاري را در ازاي گرفتن چه امتيازي به شما دادند؟
ما در ازاي اين وام انحصار مذاكره را تا پايان ماه جولاي سال ميلادي جاري به ژاپني ها داده ايم كه اگر به نتيجه اي نرسيم هيچ تعهدي نخواهيم داشت و فقط بازپرداخت وام را بر اساس توافق انجام شده تعهد كرده ايم. البته ما اميدواريم بتوانيم با ژاپني ها به نتيجه برسيم. تاكنون هم ۲ ميليارد دلار از وام دريافت شده است.
• آقاي مهندس! با توجه به ابراز علاقه طرف ژاپني آيا بهتر نيست كه قرارداد توسعه آزادگان به صورت فاينانس منعقد شود؟
توسعه بخش بالادستي ميادين نفتي با ريسك هاي بسياري مواجه است. به ويژه اگر اين ميدان شناخته شده نباشد پيچيدگي هاي خاص خودش را دارد. با توجه به اين مسئله، ما ترجيح مي دهيم اين گونه قراردادها را در قالب بيع متقابل منعقد كنيم كه از طريق توليد محصول بازپرداخت شود. آزادگان نيز ميدان بسيار پيچيده اي است و براي ما مهم است كه حداكثر برداشت را از اين ميدان داشته باشيم. بنابراين با قراردادهاي بيع متقابل هم ريسك عدم توليد يا كاهش آن و افزايش هزينه را از بين مي بريم و هم راه را براي استفاده از تكنولوژي روز براي افزايش ظرفيت هموار خواهيم كرد. با فرض اينكه ميدان آزادگان حدود ۳۰ ميليارد بشكه ذخاير نفت داشته باشد اگر بتوانيم با استفاده از تكنولوژي نوين ۱ درصد افزايش توليد داشته باشيم حدود ۳۰۰ ميليون به نفع كشور است كه با فرض بشكه اي ۲۰ دلار مي شود ۶ ميليارد دلار افزايش درآمد كه رقم كمي نيست. اين را هم بدانيد كه تكنولوژي توسعه ميادين نفتي در اختيار شركت هاي بزرگ است و آنها نيز حاضر نمي شوند صرفا به عنوان پيمانكار وارد پروژه شوند.
005285.jpg

• ميدان نفتي بنگستان چهار سال است كه با وجود پيشنهادهايي از طرف شركت هايي مثل BP، شل و توتال قراردادش معطل مانده، علتش چيست؟
ميدان هايي كه در حال توليد است مذكرات و قراردادش خيلي سخت تر از ميدان هايي است كه در آن توليد صورت نگرفته و چون در بنگستان مناقصه سه ميدان در حال توليد برگزار شده بود مقايسه پيشنهادها را چه از نظر فني و چه از نظر مالي پيچيده و دشوار كرد. از طرفي روش توسعه در اين ميدان به تكنولوژي شركت عمل كننده بستگي دارد. برخي مي گويند با تعدادي چاه جديد و تزريق گاز توليد را بالا مي بريم و پيمانكار ديگري مي گويد به چاه عمودي چاه افقي مي زنيم ولي تعدادش را كم مي كنيم. از طرف ديگر هم نمي توان پيمانكاران را مجبور كرد كه فقط يك طرح بدهند. احصاي اينكه كدام طرح بيشتر منافع ما را تامين مي كند آن هم براي ميادين در حال كار كه مرتب اطلاعاتش عوض مي شود و خودمان هم چاه جديد مي زنيم و تعمير مي كنيم علت عمده تاخير در توسعه ميدان بنگستان است. اين نكته هم لازم به يادآوري است كه بعد از يك سال شركت ها آخرين اطلاعات نفتي را مي خواهند و براساس آن طرح هايشان را تغيير مي دهند.
• بالاخره قرارداد توسعه ميدان بنگستان چه وقت منعقد مي شود و پس از توسعه چه مقدار نفت استحصال خواهد شد؟
ميادين بنگستان متشكل از سه ميدان نفتي است كه مجموعا حدود ۲۶۰ هزار بشكه در روز توليد نفت دارد. اخيرا به خاطر اينكه از پيچيدگي كار كم كنيم و براساس ميزان اعتبارات كار را پيش ببريم طرح توسعه را به يك ميدان كاهش داديم و از بين سه ميدان اهواز - آب تيمور و منصوري فعلا عمليات توسعه را متوجه ميدان اهواز كرده ايم ولي از شركت ها خواسته ايم كه مطالعه طرح توسعه دو ميدان ديگر را ارائه كنند. در ميدان اهواز نيز كارهاي فني ما به پايان رسيده و اميدواريم ظرف هفته هاي آينده پاكت هاي مالي مناقصه را باز كنيم و در فصل بهار قرارداد توسعه ميدان اهواز را منعقد نماييم.
• به غير از ميادين آزادگان و بنگستان شركت ملي نفت چه قراردادهايي را سال آينده منعقد خواهد كرد؟
با انعقاد قرارداد توسعه ميادين بنگستان و ميدان چشمه خوش كه آن هم به دليل شرايط خاص پيمانكارش طولاني شده تقريبا برنامه هاي توسعه ميادين نفتي با سقف اعتباراتي كه اختصاص يافته بود به پايان مي رسد. البته در مورد آزادگان شركت نفت اجازه جديدي گرفته تا ميدان را از ۳۰۰ هزار بشكه در روز به توليد ۶۰۰ هزار بشكه برساند. قرارداد ديگري نيز سال آينده براي توسعه ميدان فروزان منعقد خواهيم كرد كه قرارداد توسعه مرحله اول آن را در سال جاري بستيم يك اجازه ديگر هم براي توسعه لايه نفتي پارس جنوبي گرفتيم. چون در اين ميدان ۳۵ هزار بشكه اجازه داشتيم كه به علت كوچكي رقم از آن استقبال نشد بنابراين در سال آينده اين برداشت از اين لايه را نيز گسترش خواهيم داد.
• زمان برگزاري مناقصه توسعه ميادين فروزان - پارس جنوبي - چشمه خوش و آزادگان چه وقتي است؟
در مورد آزادگان كه بحث روشن است و ما براي ميدان مشتركي كه در كنارش قرار دارد، فعلا برنامه جديدي نداريم و در حال بررسي و تكميل اسناد و مدارك هستيم. مناقصه چشمه خوش نيز انجام شده و مذاكراتش كمي طولاني شده است. لايه نفتي پارس جنوبي هم در حال مناقصه است و ما در حال گرفتن پيشنهادات هستيم. در مورد فروزان هم منتظر قطعي شدن مطالعاتيم.
• در فازهاي جديد پارس جنوبي چه پيشنهادهايي ارائه شده است ؟
عمليات توسعه ۴ فاز پارس جنوبي را كه امسال مجوز گرفتيم از سال آينده با برگزاري مناقصه آغاز مي كنيم. اما براي ۴ فاز قبلي كه براي توليد GTL و LNG در نظر گرفته شده مذاكرات و مناقصاتش در حال انجام است و در فصل بهار برنده يكي از فازها را اعلام مي كنيم.
• در اين ۴ فاز چه شركت هايي در مناقصه شركت كرده اند؟
شركت اني ايتاليا، توتال فرانسه، BP انگلستان و استات اويل نروژ.
• خزر و ميادين نفتي نهفته در آن بحث بسيار مهم و استراتژيكي است. اين منطقه چه جايي در سياست هاي آتي شما دارد؟
ببينيد شركت نفت به عنوان يك شركت اقتصادي تا وقتي كه در خليج فارس و خشكي، منابع نفتي دارد ترجيح مي دهد كه از آنها بهره برداري كند چون به فرض آنكه منابع قابل توجهي در خزر باشد هزينه استخراجش بيشتر از ۲ برابر خليج فارس است و طبيعتا هر بنگاه اقتصادي مي خواهد با صرف هزينه كمتر و بازگشت سرمايه سريع تر برنامه هايش را پيش ببرد ولي با اين حال به لحاظ مسائلي كه از بعد اعمال حاكميت مطرح بود حدود ۳ سال پيش وزارت نفت به ما اعلام كرد كه در خزر سرمايه گذاري كنيم و چون به نظر مي رسيد مناطق كم عمق خزر منابع نفتي آنچنان ندارد و خزر هم درياي بسته است هيچ راهي نبود كه دكل حفاري در خود خزر ساخته شود.
• اين دكل را كي و چطور آغاز كرديد؟
قرارداد ساخت اين دكل اواخر سال ۶۹ امضا شد و براي ساخت آن و شناورهاي متعلقه و همين طور مراحل لرزه نگاري شركت ملي نفت تاكنون حدود ۵۰۰ ميليون دلار از منابع خودش متعهد شده است و اميدواريم تا اواخر سال ۸۲ يا اوايل سال ۸۳ دكل حفاري آماده بهره برداري شود. دولت نيز مي بايست تلاش كند تا هزينه اعمال حاكميت در خزر را از منابع عمومي بپردازد.
• نخستين چاه نفت در خزر چه تاريخي حفاري مي شود؟
از اواسط سال ۸۳ حفاري ها به منظور اكتشاف نفت و گاز خزر آغاز خواهد شد.
• اما كشورهاي ساحلي ديگر سال ها است كه از منابع خزر استخراج مي كنند؟
بله، همين طور است. كشورهاي ديگر ساحلي چون در خشكي نفت ندارند بيشتر در دريا حفاري كرده اند و دكل هاي حفاري قديمي شوروي سابق را با افزايش سطح فني به بهره برداري رسانده اند.
• آيا ممكن نيست ما در خزر منابع نفتي مشترك داشته باشيم؟ اگر اين طور باشد آيا حق ايران تضييع نمي شود؟
تا حدود مرزهاي كشورها در خزر تعيين بشود هيچ شركتي حاضر نيست در آنجا فعاليت كند. ما نيز احتمال مي دهيم بيشترين نفت مان در مناطق مورد اختلاف باشد. بنابراين اين موضوع بسيار مهم است و در واقع تا حدود مرزها مشخص شود كار كردن در منطقه مورد اختلاف از جانب هر كشوري غيرممكن است.
• آيا شركت هاي بين المللي حاضرند با (NIOC) در حوزه هاي مورد اختلاف شركت كنند؟
شركت هاي بزرگ نه با ما، نه با هيچ كشور ديگري حاضر به مشاركت در حوزه هاي مورد اختلاف نيستند. مثلا يك روزي كشور آذربايجان با شركت BP مذاكراتي انجام داد وقتي آن شركت فهميد حوزه مورد مذاكره مورد اختلاف است از مذاكره كنار كشيد.
• گه گاه مشاهده شده كه برخي شركت هاي خارجي با NIOC به مشكل برخورده اند. مثلا در سيري ۱ و ۲ شركت توتال با شركت نفت مشكلاتي پيدا كرد كه با وساطت يك شركت كانادايي حل شد. در اين باره چه راهكارهايي انديشيده شده است؟
وجود اختلاف در قراردادها طبيعي است. چون هر قرارداد دو نفر دارد و در موارد گوناگوني احتمال اختلاف وجود دارد. اينها چيزهايي نيست كه به روزنامه ها كشيده شود و بعدهاي ديگري پيدا كند. در همه قراردادها اعم از بيع متقابل و غير از آن بر سر تغيير حجم و شكل كار برخي موارد اختلافي پديد مي آيد كه عموما نيز با تفاهم حل مي شود و چون اصل بر اين است كه هر دو طرف منتفع شوند نه ما انتظار داريم كه در قراردادها هميشه برنده باشيم و ديگري بازنده و نه از پيمانكارها اين موضوع را مي پذيريم. اصول منصفانه كار اين است كه هم ما و هم پيمانكار ما سود ببرد. بنابراين همه اختلافات براساس اصول كاري و حرفه اي حل مي شود و به همين دليل است كه اختلافات در همه دنيا به دادگاه كشيده نمي شود.
• مشاركت شركت هاي خارجي را در پروژه هاي NIOC چگونه ارزيابي مي كنيد؟
به صورت كلي بايد گفت كه پروژه ها براساس قراردادها پيش مي رود و ما به درصد بالايي از اين مشاركت ها راضي هستيم.
• موردي هست كه از قراردادها عقب باشيم و يا تخلفي صورت گرفته باشد؟
ما به تخلفي برخورد نكرده ايم. البته جلوتر بودن يا عقب تر بودن از قراردادها در همه جاي دنيا يك امر طبيعي است كه به دلايل مختلف ممكن است اتفاق بيفتد كه به حساب تخلف نمي شود گذاشت. اين بحث در قراردادها به صورت جريمه و تشويق پيگيري مي شود. اين مسئله در قرارداد با شركت هاي داخلي نيز همين طور است. اما چون رقم قرارداد شركت هاي خارجي بالاست بيشتر به چشم مي آيد.
• خيلي ها درباره شركت پتروپارس اظهارنظر كرده اند. حالا كه پتروپارس زيرمجموعه شما شده است، نظرتان در اين خصوص چيست. پتروپارس خصوصي بود و در همان زمان از شركت ملي نفت كمك مي گرفت؟
بله، اولا سهامدارهاي پتروپارس اشخاص نبودند بلكه صندوق هاي بازنشستگي بودند كه عمومي است ثانيا نمي توان شركتي را در اين حجم ايجاد كرد و به كار انداخت و از همان اول انتظار داشت كه خودش كسب اعتبار كند. شما شركت استات اويل نروژ را ملاحظه كنيد. اين شركت سال ها از حمايت دولت برخوردار بود تا بالاخره متكي به خودش شد.

حاشيه اقتصاد
005280.jpg
• بودجه پيشنهادي افغانستان معقول است
اخضر ابراهيمي، فرستاده ويژه دبير كل سازمان ملل متحد در امور افغانستان، بودجه پيشنهادي دولت اين كشور براي سال آينده خورشيدي را، معقول و متعارف دانست و گفت: «دولت افغانستان تقاضاي پول زيادي نكرده است و خود نيز تلاش مي كند كه بخش زيادي از اين بودجه، يعني دويست ميليون از پانصد ميليون دلار را، از محل درآمدهاي خود تأمين كند. »
ابراهيمي در عين حال، تأكيد كرد كه نيازمندي هاي افغانستان، بسيار بيشتر از دو ميليارد دلاري است كه دولت اين كشور پيشنهاد كرده است. او گفت: «اگر ما بخواهيم فقط كابل را بازسازي كنيم، به پول بسيار بيشتر از اين مبلغ نياز خواهيم داشت. » ابراهيمي در پاسخ به اين پرسش كه «اگر دولت افغانستان، خود سرپرستي كمك هاي جامعه جهاني براي بازسازي كشور را به عهده بگيرد، شما تعداد كارمندان خود را كاهش خواهيد داد؟» گفت: «بسياري از مؤسسات خارجي و بين المللي در افغانستان، سعي دارند، ۲۰ تا ۳۰ درصد، و در برخي موارد، حتي تا ۵۰ درصد كارمندان خود را كاهش دهند.» او گفت: «هدف نهايي ما، واگذاري كار به ديگران است و اگر روزي به ما گفته شود كه ديگر نيازي به حضور شما در افغانستان نيست، آن روز براي ما، روز موفقيت خواهد بود.» فرستاده ويژه دبير كل سازمان ملل متحد در امور افغانستان، در مورد اين احتمال كه آغاز جنگ آمريكا در عراق، بر وضع امنيتي افغانستان تأثير منفي خواهد گذاشت، گفت: «مردم افغانستان، احساسات ضدجنگ دارند، اما نبايد كاري بكنند كه صلح و امنيت شكننده كشورشان خدشه دار شود. » ابراهيمي تأكيد كرد كه صدمه زدن به خود، كمكي به مردم عراق نمي كند.

• پيشگيري هاي دولت آلمان
جمهوري فدرال آلمان ماهانه در كل، حدود ۹ ميليون تن نفت خام وارد مي كند. ميزان نفت خام وارداتي به آلمان در سال گذشته، جمعا بر حدود ۱۰۵ ميليون تن بالغ مي شد. به علاوه بايد حدود ۳۵ ميليون تن توليدات نفتي، مانند بنزين، نفت سبك و سنگين براي مصارف گرمايي، گاز مايع، سوخت براي توربين هاي پرواز هواپيماها و مشابه آن را نيز، به حساب آورد.
به اين ترتيب در سال گذشته بهاي نفت وارداتي به آلمان افزايش يافت. در دسامبر سال ۲۰۰۲ بهاي نفت به ميزان ۲۰۴ يورو، در ازاي هر بشكه نفت خام، بيش از يك سوم افزون تر از بهاي آن، در سال ۲۰۰۱ ميلادي بود. در حالي كه صاحبان اتومبيل هاي شخصي در پمپ بنزين ها همه روزه آه عميق تري از نهاد برمي آورند، صنايع آلمان با خونسردي تمام نظاره گر بالا رفتن قيمت ها هستند. مانند ولفانگ مولكنز كارشناس امور انرژي در اتحاديه صنايع جمهوري فدرال آلمان، كه توضيح مي دهد: «به طور كلي صنايع آلمان وظايف خود را در اين زمينه انجام داده اند. اين صنايع در سال هاي ۶۰ هنوز به ميزان ۳۰ درصد وابسته به نفت خام بودند. در اين ميان اين رقم تا حد بسياري كاهش يافته است. از يك سو به اين دليل كه، صنايع در مصرف انرژي و بدين ترتيب در مصرف نفت صرفه جويي كرده اند. از سوي ديگر آن ها اقدام به جايگزين كردن انرژي مصرفي خود نمودند. در آن جايي كه پيشترها نفت به كار گرفته مي شد، اينك گاز مورد استفاده است و برخي از كارها همچنين از طريق الكتريسيته انجام مي گيرند.» مولكنز مي گويد، درباره ماليات اكولوژيكي در آلمان، بيشتر تفكر مي شود زيرا، با مسئله افزون تر شدن بهاي نفت در سطح بين المللي، همه مواجه هستند، همچنين رقباي خارجي. اگر از لحاظ اقتصادي به قضيه نگاه كنيم، خونسردي در حد اتحاديه صنايع فدرال آلمان باقي مي ماند. بهاي بالاي نفت خام، روند رشد اقتصادي را تحت تاثير قرار مي دهد و اين روند در حال حاضر نيز به اندازه كافي كند است. كارشناس امور انرژي ويلكنز اما، هنوز اميدوار است. او مي افزايد: «من انتظار ندارم كه قيمت نفت خام بيش از اينها افزايش يابد. آخرين جنگ خاورميانه و بحران كويت را به خاطر آوريد. در آستانه بروز اين بحران ها قيمت نفت خام، به ميزان زياد افزايش يافت، اما با آغاز درگيري ها به سرعت كاهش پيدا كرد. » در حال حاضر هنوز نمي توان از يك بحران نفتي سخن گفت. اگر چنين بحراني پديد آيد، جمهوري فدرال آلمان به خوبي آمادگي آن را دارد. از سال ۱۹۶۶ به اين سو، در سراسر آلمان ذخاير نفتي به وجود آمدند. در طول بحران نفت، طي سال هاي ،۶۰ در سال ۱۹۶۸ دولت وقت آلمان، قانون ذخيره نفت خام را تصويب كرد و اتحاديه ذخيره نفت خام را تاسيس كرد كه، موسسه اي است با حق بهره برداري براي عموم و مركز آن در شهر هامبورگ است. تمامي توليدكنندگان و واردكنندگان مواد و توليدات نفتي، عضو اجباري اين اتحاديه هستند و بايستي به ذخيره نفت خام مبادرت ورزند كه ميزان آن برابر است با، ميزان نفت خالص وارداتي آن ها، طي مدت ۹۰ روز. مخارج اين امر به عهده مصرف كننده است.
اين ذخاير بايستي به گونه اي در سراسر آلمان پراكنده باشند كه، دسترسي به آن ها در كوتاه مدت امكان پذير باشد.
در جريان بحران نفت، طي سال هاي ،۶۰ علاوه بر اين درباره ساختار وارداتي نفت خام به آلمان، تصميم گرفته شد. در سال ۱۹۶۴ بيش از ۹۵ درصد از واردات نفت خام آلمان از سوي كشورهاي عضو اوپك تامين مي شد. امروزه اين مقدار به ميزان ۲۲ درصد كاهش يافته است. بزرگ ترين بخش از نفت وارداتي آلمان، در حال حاضر، از نفت درياي شمال و روسيه منشا مي گيرد.

نوبليست ها
ميرون اس اسكلز
ابوالفضل محمدي
005275.jpg

ميرون اسكلز در اول ژوئيه سال ۱۹۴۱ در شهر تيمينس واقع در اونتاريو كانادا چشم به جهان گشود. تا سن ۱۰ سالگي در همين شهر بود و سپس به همراه خانواده به هميلتون واقع در ۶۵۰ كيلومتري جنوب زادگاه اوليه نقل مكان كردند. ميرون دانش آموز خوبي بود و در ميان همكلاسي هاي خود هميشه جزو بهترين ها محسوب مي شد. اما چند سالي از ورود به هميلتون نمي گذشت كه مادرش بر اثر ابتلا به سرطان جان سپرد. اين واقعه دردناك چند روز پس از شانزدهمين سالگرد تولد ميرون رخ داد. اما روزهاي تلخ ميرون به همين جا ختم نشد. هر دو چشم ميرون بر اثر نوعي بيماري بينايي خود را تا حد زيادي از دست دادند به طوري كه او قادر نبود به آساني تكاليف خود را به جا آورد. از اين رو خود را عادت داد تا مطالب را با شنيدن به خاطر بسپارد و در اين كار نيز موفق بود. سرانجام در سن ۲۶ سالگي با عمل پيوند قرنيه بينايي خود را بازيافت. او به اقتصاد به خصوص به سرمايه گذاري علاقه مند بود. از اين رو كتب بسياري در زمينه سرمايه گذاري موفقيت آميز و فروش مطالعه مي كرد. او با ورود به دانشگاه مك مستر هميلتون و تحت راهنمايي هاي استاد پروفسور مك آيور با آثار جورج استيگلر و ميلتون فرايدمن دو تن از اساتيد بنام اقتصاد و برندگان اقتصاد نوبل آشنا شد.
در سال ۱۹۶۲ پس از فراغت از تحصيلات كارشناسي اقتصاد در موسسه انتشاراتي علوي خود مشغول به كار شد، اندكي بعد وارد دانشگاه شيكاگو شد تا در مقطع كارشناسي ارشد تحصيلات خود را ادامه دهد. ميرون كه شيفته مطالعه و تحقيق بود در مدتي كوتاه موفق به دريافت مدرك كارشناسي ارشد در رشته اقتصاد شد و بلافاصله در همين دانشگاه در مقطع دكترا رشته اقتصاد مالي را برگزيد. ميرون رساله دكتراي خود را در زمينه رابطه حسابداري و اقدامات مورد نظر بازار در خصوص ريسك سرمايه گذاري تهيه كرد و در سال ۱۹۶۸ پس از ارائه اين رساله به دريافت دكتراي اقتصاد نائل آمد. دانشكده مديريت اسلوآن دكتر اسكلز را به عنوان استاديار گروه اقتصاد جهت تدريس سرمايه گذاري برگزيد. به واسطه روابط خوبي كه با اساتيد ديگر داشت دكتر اسكلز فعاليت تحقيقاتي و مطالعاتي خود را گسترش داد. در همين دانشكده بود كه با رابرت مرتون آشنا شد.
دكتر اسكلز به همراه دكتر مرتون و دكتر فيشر بلك شاخه قيمت گذاري دارايي را محور مطالعات خود قرار دادند و سرانجام مدل جديدي از نحوه قيمت گذاري دارايي سرمايه اي را ارائه كردند. در سال ۱۹۶۳ ميلادي دكتر اسكلز به دانشكده بازرگاني دانشگاه شيكاگو رفت و در كنار تدريس دانشجويان، مطالعه بر روي آثار ماليات بندي سهام براساس قيمت اسناد بهادار آغاز كرد كه نتيجه آن انتشار سه مقاله با همت مشترك مرتون ميلر و فيشر بلك بود. سرانجام در سال ۱۹۹۶ بنياد نوبل دكتر اسكلز و دكتر رابرت مرتون را به خاطر ارائه مدلي جديد براي تعيين ارزش مشتق ها برنده جايزه اقتصاد خود معرفي كرد. دكتر اسكلز ده ها كتاب و آثار ديگر منتشر كرده است.
جان اف ناش
005290.jpg

جان اف ناش در سيزدهم ژوئن سال ۱۹۲۸ ميلادي در مركز بهداشت بلوفيلد واقع در غرب ويرجينيا متولد شد كه ديگر وجود ندارد. پدر او مهندس برق بود و از دانشگاه كشاورزي و مهندسي تگزاس فارغ التحصيل شده بود. مادرش نيز تحصيل كرده دانشگاه وست ويرجينيا و معلم بود. جان پيش از ورود به دبستان به كودكستان نيز رفته بود. او در ميان هم سن و سالان خود اطلاعات و هوش بيشتري داشت و علت آن دايره المعارفي بود كه پدر و مادرش براي او تهيه كرده بودند. دايره المعارف تصويري كامپتون بزرگ ترين كتاب در بين كتب ديگر جان بود. زماني كه جان وارد دبيرستان شد علاوه بر آشنايي با بزرگان علم رياضيات تجربياتي در زمينه برق و شيمي نيز داشت. جان پس از طي دوره دبيرستان با استفاده از بورسيه تحصيلي وارد هنرستان فني كارنگي شد كه هم اينك به دانشگاه كارنگي ملون تغيير نام داده است.
جان كه با استفاده از بورسيه معروف جورج وستينگ هاوس در رشته برق مشغول به تحصيل شده بود، از بعضي دروس دانشگاهي از جمله طراحي صنعتي متنفر بود. لذا پس از يك ترم تحصيلي به مهندسي شيمي تغيير رشته داد ولي بار ديگر با دروسي مانند تجزيه و تحليل ها مقداري مشكل پيدا كرد. زيرا اين گونه مسائل چيزي نبود كه به نحوه فكر و درك فردي و يا فراگيري حقايق بستگي داشته باشند. جان براي سومين بار تغيير رشته داد و وارد دانشكده رياضيات شد. ميزان موفقيت جان ناش در اين رشته به حدي بود كه در پايان دوره چهار ساله معمول دانشگاه او موفق به دريافت مدرك كارشناسي ارشد رياضيات شد. جان كه از قهارترين دانشجويان بود حائز شرايط استفاده از بورسيه تحصيلي دوره دكتراي دانشگاه هاي هاروارد و پرينستون بود. جان دانشگاه دوم را انتخاب كرد.
مشوق او در اين تصميم نامه اي بود كه پروفسور تاكر يكي از اساتيد پرينستون به او نوشت و رسما از وي براي ورود به اين دانشگاه دعوت كرد. به علاوه اين دانشگاه به زادگاهش پلوفيلد نزديك تر بود. جان رساله خود را در باب متغيرهاي جبري حقيقي نوشت كه در نهايت به ارائه نظريه معروف «بازي هاي انفرادي» انجاميد. در سال ۱۹۵۱ به عنوان استاد رياضيات به دانشگاه تگزاس دعوت شد و مدت ۹ سال در اين دانشگاه فعاليت داشت تا اينكه حادثه ناگواري رخ داد. دكتر ناش دچار نوعي بيماري روحي رواني و در نتيجه مجبور به استعفا شد. دكتر ناش پس از ۵۰ روز بستري شدن در بيمارستان مك لين به اروپا عزيمت كرد تا شايد در كشوري ديگر اقامت گزيند ولي موفق نشد و به آمريكا بازگشت. دكتر جان ناش پس از سال ها دست و پنجه نرم كردن با اين افسردگي در دهه ۶۰ عمر خود بهبود يافت. اما ۲۵ سال بيماري، خلاء بزرگي در تحقيقات و مطالعات او پديد آورد. ايشان هم اينك دوره نقاهت خود را سپري مي كند و اميدوار است بتواند به دستاوردهاي علمي باارزشي دست يابد و نظريه هاي جديدي ارائه كند. دكتر ناش در سال ۱۹۹۴ ميلادي به اتفاق دكتر هارسني و دكتر سلتن به خاطر تحقيق و مطالعه در زمينه تجزيه و تحليل پديده تعادل در تئوري بازي هاي غيرهماهنگ از سوي بنياد نوبل به عنوان برندگان جايزه اقتصاد نوبل انتخاب شدند.

اقتصاد
ادبيات
ايران
جهان
علم
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |