چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۸۱ - شماره ۳۰۰۹- March, 19, 2003
به بهانه ديدار رئيس جمهور فرانسه از الجزاير
بايگاني كينه ها
بدون ترديد موضع ژاك شيراك نسبت به مسئله عراق و مخالفت كشورش با حمله نظامي آمريكا به ديدار او از الجزاير وجهه اي مثبت تر بخشيد
005180.jpg
ترجمه: عباس فتاح زاده
ديدار ژاك شيراك از الجزاير نخستين سفر رسمي رئيس جمهور فرانسه به الجزاير از زمان استقلال آن در سال ۱۹۶۲ محسوب مي شود كه هدف از اين ديدار، كارآمد ساختن روابط بين فرانسه و الجزاير و بالا بردن سطح روابط بين دو كشور بود. زيرا ديدارهاي پيشين از جمله سفر رؤساي جمهوري چون والري ژيسكاردستن (۱۹۶۳) و فرانسوا ميتران (۱۹۸۹) در چارچوب تعريف هاي ديگر قرار مي گرفت كه به سبك يك «ديدار كاري» يا غيره معرفي مي شد. اين دومين كوشش در اين راه و پس از ديدار عبدالعزيز بوتفليقه رئيس جمهور الجزاير به فرانسه (۲۰۰۰) محسوب مي شود كه گرچه اميدهايي كه بر آن ديدار مي رفت تقريبا برباد رفت، به خصوص وقتي قطعي شد كه كشورهاي مغرب عربي و در قلب آنها الجزاير، بر محور مشاركت با ايالات متحده آمريكا مي چرخند.
بدون ترديد، موضع «دوگلي» ژاك شيراك نسبت به مسئله عراق و مخالفت كشورش با حمله نظامي به عراق و تاكيد بر اينكه تنها هدف فرانسه در اين باره خلع سلاح مسالمت آميز عراق است چون جنگ بدترين راه حل خواهد بود، به ديدار او از الجزاير وجهه اي مثبت تر بخشيد. استقبال انبوه از او در الجزاير و وهران چيزي جز اين نبود كه الجزاير مي خواهد با اين ميهمان خود كه از محبوبيت مردمي خوبي در بين اعراب و محافل ديپلماتيك مغرب عربي در فرانسه برخوردار است سنگ تمام بگذارد. محبوبيتي كه در پي موضع گيري شجاعانه شيراك در قبال عراق به دست آمد و حتي بعضي از روزنامه نگاران مقيم پاريس او را «تنها رئيس جمهور عربي» و يا «اولين مدافع عراق» توصيف كرده و او را نخستين كسي دانستند كه با ابهت آمريكا به چالش برخاسته است.
شيراك، گرچه ديدار خود را از الجزاير «تاريخي» توصيف كرد اما در اين رابطه تحليلگران امور الجزاير مي پرسيدند كه آيا اين ديدار قادر خواهد بود جراحت هاي تاريخي را كه به مرور زمان حل نشده ترميم كند و اين تاريخ پر از سوء تفاهم و تنش را كه عامل اصلي عدم نزديكي بين الجزاير و فرانسه در گذشته بوده به پايان رساند؟ «عبور از گذشته براي ساختن آينده» قاعده اي است كه ژاك شيراك سخت بر آن تاكيد ورزيد اين قاعده هر چند در گذشته خدمات زيادي داشته اما هميشه يكنواخت نبوده است و هر از چند گاهي روابط عاطفي و جدال آميز بين الجزاير و فرانسه با توجه به پشتوانه يك قرن و نيم استعمار و درگيري هاي نظامي، خدشه دار شده و در هر حال مانع يك آشتي تاريخي بين دو ملت شده است. اما اينك زمان آن رسيده كه بدون قراري يا بدون سكوت كردن بر اين مراحل تاريخي يا ناديده گرفتن تاثير فرهنگي فرانسه بر الجزايري ها يك نزديكي مشترك حاصل شود.
گرچه عادي سازي روابط بين دو كشور از دوران شاذلي بن جديد شروع شد و او خود در پاييز سال ۱۹۸۳ به فرانسه رفت، اما روابط بين دو كشور به خصوص پس از بحران سال ۱۹۹۲ دچار ركود گشت. زيرا با لغو نتايج انتخابات آن سال كه جبهه نجات اسلامي به رهبري شيخ عباس مدني در آن اكثريت را كسب كرده بود دولت سيد احمد غزالي واكنش نشان داد و در پي بيم هاي سازمان نظامي، بن جديد استعفا داد. از آن زمان الجزاير درگير يك جنگ داخلي شد كه تاكنون بيش از ۱۳۰ هزار قرباني گرفته و شعله هاي آن از طريق يك سلسله انفجارها كه توسط «جماعت اسلامي» ترتيب يافت به فرانسه هم كشيده شد. ترور روحانيون فرانسوي در وهران و تيزي وزو و اقدامات پيشگيرانه دولت فرانسه در مورد شهروندان الجزايري و حتي درمورد شركت هواپيمايي الجزاير اموري بود كه روابط دوجانبه بين اين كشورها را از نو تيره كرد.
اما در سفر اخير، ژاك شيراك به وضوح توانست ميزان تطابق بين ديدگاه هاي خود و همتاي الجزايري اش را پيرامون اتخاذ يك شيوه فراگير در مبارزه با تروريسم و ريشه كني آن احساس كند. شيراك در همين سفر بود كه گفت جنگ با «سازمان القاعده» يك گام مهم و اساسي در راه ريشه كني تروريسم محسوب مي شود ولي در عين حال نبايد بگذاريم در دام «جنگ تمدن ها» بيفتيم. طرحي كه به نظر رئيس جمهور فرانسه غيرمعقول و خطرناك خواهد بود. شيراك همچنين «جنگ تمدن ها» را دامي توصيف كرد كه «تعدادي از بنيادگرايان يا افراطي ها» مي خواهند ما را گرفتار آن كنند. وي گفت «هيچكس مالك حقيقت نيست. بنابراين بايد ما به همديگر احترام بگذاريم و براي اينكه به هم احترام بگذاريم بايد گفت وگو كنيم. » شيراك همچنين بر ضرورت پرهيز از خلط بين دين و تروريسم تاكيد و در رابطه با كساني كه مي خواهند با به راه انداختن «جنگ تمدن ها» جهان را تكه تكه كنند گفت: ما بايد با گفت وگوي تمدن ها و فرهنگ ها با آنها برخورد كنيم. بهترين پاسخ ما اين است.
درست است كه دموكراسي نمي تواند بحران هاي پيچيده و روزمره الجزاير را حل كند، با اين وجود بهترين و مسالمت آميزترين راه براي جلوگيري از مصادره ثروت هاي ملي الجزاير توسط يك اقليت متنفذ در درون نهادهاي نظامي اين كشور است تا با عبور از بوروكراسي حاكم بر اين كشور اجازه دهد ثروت ها بين گروه هاي مختلف عادلانه تقسيم و موجب پيشرفت اقتصادي الجزاير شود. زيرا در حال حاضر بيكاري در كشور فراگير گشته و بيش از نيمي از ساكنان زير سي سال كه هفتاد درصد از جمعيت الجزاير را دربر مي گيرد گرفتار بيكاري اند و براي خروج الجزاير از عقب ماندگي و حل مشكل بيكاري اين كشور نيازمند رشدي معادل ۳ درصد است. از اين رو تحليل گران اقتصادي احساس مي كنند كمك ژاك شيراك مي تواند نيروي تازه اي به مشاركت سياسي و اقتصادي بين فرانسه و الجزاير بخشيده و در حد خود به سرمايه گذاري فرانسه در الجزاير شتاب بيشتري دهد. بايد دانست كه فرانسه همچنان از نظر اقتصادي نقش مهمي را در الجزاير بر عهده دارد و حدود ۳۳ درصد از بازار داخلي اين كشور را اشباع و بر كشورهايي چون آمريكا و ايتاليا كه سهم شان بيش از ۵/۹ درصد نيست حق تقدم دارد. به هر حال استراتژي كشورهاي مغرب عربي در دوره آماده شدن آمريكا به منظور حمله به عراق و انزواي آمريكا در سطح كشورهاي عربي و بين المللي فرصتي را براي فرانسه فراهم آورده است تا دست به ابتكار تازه اي در منطقه مغرب عربي زده و مواضع مفقود شده خود را بازيابي كند در ضمن تا حد امكان به اين اميد پايان دهد كه در آينده ممكن است الجزاير به نخستين هم پيمان آمريكا در شمال آفريقا تبديل شود.

رامسفلد و سرپيچي ناتو
005195.jpg
دونالد رامسفلد، وزير دفاع هفتادساله آمريكا، جزو جناح افراطي دولت آمريكا محسوب مي شود. اظهارنظرهاي تند وي پيرامون نقش آلمان و اروپا در جنگ عراق در كشور آلمان جسارت و گستاخي تلقي شده است. او در مصاحبه اي با روزنامه زود دويچه سايتونگ به بيان نظرات خويش پيرامون كمك ناتو به تركيه و انگيزه آمريكا از جنگ با عراق پرداخته است. متن مصاحبه مذكور كه توسط اشتفان كورنليوس، خبرنگار زود دويچه سايتونگ، صورت گرفته در زير از نظرتان مي گذرد.
•••
• آقاي وزير! شما معتقديد اختلافات ميان اروپايي ها بيشتر از اختلافات آلمان و آمريكاست. آيا به دنبال آن هستيد تا دوباره ميان اروپايي ها تفرقه ايجاد شود؟
من فقط خواستم كه روابط و شرايط موجود را بيان كنم. هيجده كشور اروپايي طي دو نامه رسمي همبستگي خود را با ايالات متحده اعلام كرده اند. مفاد اين نامه ها تنها مخالف نظر دو كشور هستند: آلمان و فرانسه.
• دولت شما چه هدفي را در عراق دنبال مي كند؟ تغيير رژيم عراق، سلاح هاي كشتار جمعي، خلع سلاح، حقوق بشر و دموكراسي يا چيز ديگري؟
بعضي ادعا مي كنند كه مسئله نفت مطرح است. اين بي معني ترين چيزي است كه مي توان گفت. بعضي هم مي گويند كه اين جنگي است با انگيزه هاي مذهبي. اين در واقع همان بحثي است كه صدام حسين مطرح مي كند. قضيه تغيير رژيم عراق موضوعي است كه كنگره از سال ها پيش آن را مورد حمايت قرار داده است و نمي توان آن را بخشي از تصميم هاي صورت گرفته در قالب قطعنامه هاي سازمان ملل دانست. انگيزه ما خلع سلاح عراق است (!) البته مي توانيد در كنار آن جلوگيري از نقض حقوق بشر در عراق را هم ذكر كنيد.
• در مورد دوران پس از جنگ در عراق چه تصوراتي داريد؟
اين كشور ديگر اجازه نخواهد داشت سلاح كشتار جمعي داشته باشد. ديگر نبايد همسايگانش را تهديد كند و آن ها را بي ثبات نمايد. همچنين بايد سيستمي به وجود بيايد كه در آن گروه هاي مذهبي و قومي حضور داشته باشند. اين گروه ها بايد نسبت به سيستم جديد در عراق احساس تعلق خاطر داشته و در آن محفوظ از هر آسيبي باشند. من شخصا ترجيح مي دهم كه جامعه بين المللي به سلاح هاي كشتار جمعي عراق بپردازد. اين كار تنها زماني ميسر است كه صدام نباشد. بهترين حالت آن خواهد بود كه صدام كلا از صحنه خارج شود و دوستان و خانواده اش را هم با خود ببرد.
• شما قادر نيستيد ضرورت جنگ را به شكلي قانع كننده به اثبات رسانده و توجيه كنيد. انگيزه شما ديگر مثل افغانستان و كوزوو چندان روشن نيست. واكنش شهروندان اروپايي و حتي مردم كشور خودتان گواهي است بر اين ادعا. آيا فكر مي كنيد در جلب نظر ديگران ناموفق بوده ايد؟
با موضوع پيچيده اي سروكار داريد. فرض كنيد الان روز دهم سپتامبر بود و شما مي دانستيد كه چند فرد خاص سوار هواپيما خواهند شد. اندكي هم راجع به اسامه بن لادن اطلاعات داشتيد. خب چطور مي توانستيد اين پازل را به شكلي بچينيد كه دنيا را متقاعد كنيد وقايع يازده سپتامبر اتفاق خواهد افتاد؟ مسئله موجود تنها خريدار پيدا كردن براي ايده هاي خود نيست.
• ولي مسئله متقاعد كردن مردم مطرح است. شما بايد مردم را با مدرك متقاعد كنيد.
روشن است كه ما بايد آن ها را متقاعد كنيم. اما مردم به تهديدات قرن گذشته عادت كرده اند و از نگاه آن دوران به خطرات مي نگرند.
• خطرات غيرقابل ديدن مربوط مي شد به القاعده و نه صدام. صدام ديكتاتوري است متعلق به قرن گذشته. او حاكمي است با علائق ملي و كشوري و از قرن گذشته آمده است.
حرف شما درست است. اما تهديدات موجود به واسطه ارتباط سلاح هاي كشتار جمعي صدام با شبكه هاي تروريستي و دولت هاي در حال فروپاشي پديد آمده اند. از همان قبل از جنگ اول خليج فارس اين پيشنهاد مطرح بود كه قضيه با استفاده از اقداماتي نظير تحريم و بازرسي حل شود. اما چنين روشي عملا كارايي ندارد.
• ولي خيلي از اروپايي ها معتقدند كه چنين روشي درست است.
خب كارايي ندارد. با اين روش حتي خطرناك ترين كالاها و محصولات هم از مرزها رد مي شوند. به عنوان مثال عراق كاميون هاي بزرگ حمل زباله به كشور مي آورد. در اين كاميون ها مي توان آشغال جاي داد، و هم قسمت حمل بار آن ها را برداشت و به جاي آن موشك گذاشت. عراقي ها هواپيماهاي بدون سرنشين هم مي خرند و هم خودشان مي سازند با استفاده از آن ها مي توان مزارع را سمپاشي كرد، مي توان هم سلاح هاي شيميايي و مواد آلوده كننده پخش كرد. نمي توانيم صبر كنيم تا يك حمله جديد اتفاق بيافتد. علاوه بر اين به تدريج دولت هاي بيشتري نسبت به وجود خطر متقاعد مي شوند. به همين نامه هايي كه اروپايي ها فرستاده اند نگاه كنيد. چه چيزي باعث شد كه آن ها به خطر موجود توجه كنند؟
• شايد قدرت آمريكا و ترس از آن؟
چنين تفكري موجب پديد آمدن مشكلات بزرگي مي شود. برخي مي گويند ما مي گرديم بين كشورها و آن ها را تهديد مي كنيم. ما تنها آنچه را كه موجب نگرانيمان مي شود بيان مي كنيم. كالين پاول عملكرد خوبي داشت و توانست خيلي ها را متقاعد كند. خب اگر با وجود استدلالاتي كه ما آورده ايم باز هم بعضي دولت ها مي خواهند مسير ديگري را بروند، حرفي نداريم و اميدواريم در پيمودن مسيري كه براساس حاكميت ملي خويش اتخاذ نموده اند موفق باشند.
• كره شمالي اخيرا اعلام كرده است كه حق خود را براي انجام حمله پيشگيرانه به آمريكا محفوظ مي دارد. بدين ترتيب استراتژي آمريكا مبني بر پيشگيري نظامي و حمله پيشگيرانه حالا عليه خودش به كار گرفته مي شود. نظرتان در اين مورد چيست؟
رژيم هاي جنايتكار هيچ گاه در هنگام حمله خويش دليلي ارائه نمي كنند. ژاپني ها در پرل هاربر اين كار را نكردند، هيتلر هم چنين كاري را نكرد. عراق نيز در هنگام حمله به كويت دليل نياورد. سياست پيشگيرانه از آغاز تاريخ وجود داشته است و ارتباطي با آنچه ژاپني ها، هيتلر و يا عراق انجام داد ندارد. ما در افغانستان پيشگيري كرديم. جان اف كندي هم با محاصره كوبا پيشگيري كرد.
• آلمان و فرانسه خواهان آنند كه با افزايش تعداد بازرسان كارايي آن ها بالا برود. آيا چنين كاري موفقيت آميز است؟
بازرسي ها تنها زماني نتيجه بخش هستند كه عراق همكاري كند. ما در گذشته در آفريقاي جنوبي و اوكراين چنين چيزي را به خوبي شاهد بوده ايم. بازرسان تنها وظيفه دارند بر نابودي داوطلبانه سلاح ها نظارت داشته باشند. وقتي دولت همكاري نمي كند آن ها نمي توانند كاري انجام دهند. آن ها چقدر ديگر بايد صبر كنند و به تجسس مشغول باشند؟ بعضي ها سخن از تصويب يك قطعنامه ديگر در مورد بازرسان به ميان مي آورند. ما هفدهمين قطعنامه را هم تصويب كرده ايم. بعضي هم مي گويند بايد زمان بيشتري داد. ما دوازده سال زمان داده ايم. اين ها اهداف قطعنامه ۱۴۴۱ نيستند.
• بدين ترتيب به نظر مي رسد شما دنبال قطعنامه اي هستيد كه خشونت و جنگ را قانوني و منطقي كند. چنين نيست؟
من در اين مورد اظهارنظري نمي كنم. بوش فقط گفته است كه تصويب قطعنامه دوم مفيد خواهد بود.
• هم پيمانان آمريكا از اين كه مي بينند بوش با اين شدت درصدد پياده كردن نقش رهبري جهان است، كمي شوكه شده اند. آن ها احساس مي كنند دولت آمريكا مايل است چنين بحثي را كه ديگر خاتمه يافته تلقي مي شود، مجددا پيگيري كند. اظهارات شما پيرامون آلمان و ليبي و مقايسه كردن اين دو با هم نيز مي تواند در همين جهت تفسير شوند. آيا اين نوع حرف زدن شما موجب افزايش تشنج ميان دو سوي آتلانتيك نمي شود؟
من در مقابل كميسيون امور خارجي كنگره سخنراني كردم. در جريان اين سخنراني از من پرسيده شد كه چه كشورهايي از ما حمايت مي كنند، چه كشورهايي ممكن است از ما حمايت كنند و چه كشورهايي اصلا به ما كمك نمي كنند بعد از آن من شروع كردم نام كشورها را يكي يكي بر زبان بياورم. چندين كشور را در رديف آن هايي كه هيچ كمكي نمي كنند ذكر كردم...
• از جمله كره شمالي؟
كره شمالي هم يكي از آن ها بود. من در آن جلسه چيز جديدي نگفتم.
تنها مطالبي را كه دولت هاي كشورهاي فوق خطاب به ما بيان كرده بودند، تكرار كردم. شما بايد حرف هايي را كه من در مورد آلمان زدم در اين چارچوب كلي ببينيد.
• اما حرف ما اين است كه همين چارچوب كلي هم كه شما درست كرده ايد مي تواند اشتباه باشد. آلمان در جنگ عليه تروريسم مشاركت دارد. به لحاظ نيروهاي به كار گرفته شده آلمان دومين كشور در اين زمينه محسوب مي شود. انتظار مي رفت كه شما بين آلمان با ديگران تمايز بيشتري قائل مي شديد.
حرف شما درست است. من هم آن را تاييد مي كنم. اما در جلسه كنگره ما در مورد جنگ عليه تروريسم صحبت نمي كرديم بلكه به صورت اخص موضوع عراق مطرح بود. من هم سوال ها را فقط در چارچوب قضيه عراق پاسخ دادم.
• چنين بحثي موجب شده تا روابط فراآتلانتيكي به صورتي جدي به مسخره گرفته شود.
اختلاف فرانسه و آلمان با آمريكا به معناي اختلاف اروپا با آمريكا نيست. هشت كشور اروپايي فراخوان همبستگي با آمريكا را امضا كرده اند. پس آن ها چه مي شوند؟ رسم شده كه هر وقت فرانسه و آلمان چيزي مي گويند خيلي ها آن را نظر كل اروپا تلقي مي كنند. آيا مبناي حقوقي اي وجود دارد كه ما براساس آن براي فرانسه و آلمان نقش رهبري اروپا را قائل شويم؟
• آيا شما در مورد نقش رهبري اين دو كشور در اروپا شك داريد؟
من خودم در اين مورد اظهار نظر خاص نمي توانم بكنم. تنها سوال فوق را مطرح مي كنم.
• بحث كنوني چه پيامدهايي براي ناتو خواهد داشت؟ قضيه تركيه نشان داد كه حتي موضوع حفاظت از يكي از هم پيمانان هم زير سوال رفته است.
ناتو به بقاي خود ادامه خواهد داد. اگر تركيه از سوي ناتو مورد محافظت قرار نگيرد، شاهد اتفاقي ننگين خواهيم بود. تركيه كشور مهمي است، يك كشور مسلمان و نوگرا، از اين كشور در مقابل سلاح هاي شيميايي و ميكربي محافظت خواهد شد و هواپيماهاي آواكس از آن مراقبت مي كنند. بدون كمك ناتو هم تركيه مورد محافظت قرار خواهد گرفت. اما اجتناب ناتو از كمك به تركيه اشتباه بزرگي خواهد بود و رويدادي غافلگيركننده و شوك دهنده محسوب مي شود.
منبع: زود دويچه سايتونگ

حاشيه جهان
• آخرين ميانجي
005185.jpg

گفته مي شود در طرح سري اي كه واشنگتن هماهنگي و هدايت آن را به عهده داشته نمايندگاني براي ترغيب صدام به خروج از عراق و كناره گيري داوطلبانه از قدرت طي دو هفته اخير به بغداد سفر كرده اند. گفته مي شود آخرين كسي كه به عنوان ميانجي براي جلوگيري از وقوع جنگ طي روزهاي اخير راهي بغداد شده امين جميل رئيس جمهور اسبق لبنان بوده است. ظاهرا او روز شنبه اين هفته را در بغداد به سر برده تا در سومين ديدار خود از عراق طي دو هفته اخير پيشنهاد ويژه آمريكا مبني بر مصونيت او و خانواده اش از هر گونه تعرض و تعقيب قضايي را در صورت كناره گيري از قدرت به اطلاع رئيس جمهور عراق برساند. نشريه اطلاعاتي دبكا كه اين خبر را منتشر كرده تاكيد مي كند به موازات اين پيشنهاد آمريكا به صدام وعده داده است در صورت كناره گيري اموال او در بانك ها و موسسات مالي بين المللي بلوكه نخواهد شد. گفته مي شود جميل در سفر خود سرهنگي آمريكايي را به همراه داشته كه از دوستان و مشاوران صدام در امور نظامي بوده كه در بغداد با پذيرايي گرم او روبه رو شده است. گفته مي شود سرهنگ مذكور كه نامش افشا نشده در جنگ هشت ساله عراق عليه ايران به كرات به عراق سفر كرده و مشاور نظامي و دلال عرضه تسليحات به اين كشور بوده است.

• اين صدام جنايتكار
جورج بوش رئيس جمهور ايالات متحده در نطق راديويي هفتگي خود كه روز شنبه ايراد شد سخنانش را با يادآوري حمله شيميايي ارتش عراق به حلبچه آغاز كرد. روزي كه ارتش عراق در حدود پانزده سال پيش شهر حلبچه را هدف حمله شيميايي قرار داد كه در آن هزاران شهروند كرد عراقي جان باختند. بوش بمباران شيميايي به حلبچه را تنها يكي از ۴۰ موردي دانست كه ارتش عراق عليه مردم اين كشور دست به اقدام نظامي زده است. رئيس جمهور آمريكا با يادآوري اين حادثه ادعا كرد پس از آن بود كه شوراي امنيت خواستار خلع سلاح همه جانبه عراق شد. او به اظهارات اخير الي ويسل، از برندگان جايزه صلح نوبل پرداخت كه به رغم مخالفت هاي قبلي اش با جنگ عليه عراق ناگهان تغيير موضع داده و به حامي جنگ تبديل شده است. ويسل كه ادعا دارد از بازماندگان هولوكاست است گفته: «ما تعهدي اخلاقي براي جلوگيري از شرارت داريم. امروز اين نقطه عراق است. » آنچه بوش در اظهاراتش خطاب به مردم آمريكا فراموش كرد بگويد علت سكوت اين كشور در برابر حملات شيميايي ارتش عراق عليه نيروهاي ايراني و نحوه تجهيز عراقي ها به تسليحات شيميايي مرگبار بود.
005190.jpg

• هموار كردن مسير حمله
دو فروند هواپيماي بمب افكن غول پيكر بي يك آمريكا طي روزهاي جمعه و شنبه سايت هاي راداري متحرك در جنوب عراق را هدف حملات خود قرار دادند. اين اولين بار طي پنج سال گذشته و پس از عمليات روباه صحرا در سال ۱۹۹۸ است كه از اين بمب افكن ها براي درهم كوبيدن سايت هاي راداري در نزديكي پايگاه هوايي H3 و يك پايگاه راداري ديگر در نزديك مرز اردن استفاده شده است. يك نشريه وابسته به ارتش اسرائيل ادعا كرد انجام عمليات بمباران گسترده واحدهاي وابسته به ارتش اسرائيل طي روزهاي اخير نشانه تلاش نيروي هوايي آمريكا براي هموار كردن راه براي آغاز تهاجم نيروهاي زميني بريتانيا و ايالات متحده است. در حال حاضر تيپ ۲۴ نيروهاي ويژه تفنگداران دريايي ارتش ايالات متحده در اردن مستقر شده تا بلافاصله پس از آغاز جنگ پايگاه هاي هوايي استراتژيك H3 و H4 را در غرب و جنوب غرب عراق به اشغال خود درآورد.

• راهپيمايي به نفع جنگ
روز دوشنبه بسياري از شهرهاي آمريكا شاهد برگزاري تظاهرات و همايش هاي عمومي در حمايت از تصميم بوش براي ورود به فاز نظامي عليه عراق بود. برخلاف تظاهرات ميليوني عليه جنگ، راهپيمايي هايي كه به نفع جنگ انجام شد فروغ چنداني نداشت وعده محدودي در آنها شركت جستند و اگر حمايت گسترده ارتش آمريكا نبود اين راهپيمايي ها بيشتر به شوخي شباهت داشت تا جدي. ظهر روز دوشنبه حدود ۵۰ نفر كه واحدهايي از ارتش آمريكا حمايت شان مي كردند بزرگراه ۵۳ شرقي آمريكا را مسدود و براي دو ساعت عبور و مرور خودروها را با مشكل مواجه كردند.
شبكه ۱۳ تلويزيون آمريكا ضمن تهيه گزارش مفصلي از اين راهپيمايي با دو نفر از حاضران گفت وگو كرد. فردي كه خود را جان نبليسك و از ترتيب دهندگان اين راهپيمايي معرفي كرد خطاب به خبرنگار شبكه ۱۳ گفت: «واقعا لازم بود كاري انجام شود. هر كس با من روبه رو مي شود به خاطر برگزاري اين همايش ابراز خوشحالي كرده و تشكر مي كند!»

• هشدار به بريتانيايي ها
وزارت امور خارجه بريتانيا از اتباع اين كشور كه در منطقه خليج فارس اقامت دارند خواست هر چه زودتر اين منطقه را ترك گويند. شبكه خبري ABC آمريكا روز دوشنبه اعلام كرد كه دولت بريتانيا از همه اتباع اين كشور در منطقه خليج فارس به استثناي اعضاي هيأت هاي ديپلماتيك انگلستان خواسته هر چه سريع تر منطقه را ترك كنند.
علت طرح اين هشدار احتمال حملات تلافي جويانه عراق عليه كشورهاي همسايه اش عنوان شده است. در بيانيه وزارت امور خارجه بريتانيا تصريح شده احتمال دارد عراق از سلاح هاي شيميايي و بيولوژيك عليه همسايگان خود استفاده كند و امكان انجام حملات تروريستي عليه اتباع انگليسي هم از ديگر دلايل صدور اين بيانيه عنوان شده است.

خاورميانه ـ بخش پاياني
زير پوشش نژادپرستي غرب
احمد ابوزيد*
ترجمه: محمد ماجد نجار
هنوز هيچيك از قطعنامه ها و بيانيه ها و تصميمات سازمان هاي بين المللي درباره حقوق بشر و همچنين قوانين تصويب شده در غرب به ويژه در ايالات متحده آمريكا نتوانسته است جلوه هاي تبعيض نژادي در غرب به ويژه در آمريكا را از بين ببرد. تاريخ آمريكا از همان آغاز با عمليات پاكسازي قومي سرخپوستان همراه بود. پس از آن و با بدرفتاري با سياهپوستان ادامه يافت. اين در حالي است كه واشنگتن به خود اجازه مي دهد كشورهاي جهان سوم و به ويژه آنهايي را كه در محور سياست هاي آمريكا قرار ندارند به اعمال تبعيض نژادي، مذهبي عليه اقليت هايي كه در اين كشورها حضور دارند متهم كند. تضاد و حالت «يك بام و دو هوا» بسيار زننده اي در اين موضعگيري آمريكا به چشم مي خورد به خصوص كه واشنگتن خود را سردمدار دموكراسي مي داند اما در جامعه خود همچنان موارد تبعيض ميان سفيدپوستان و سياهپوستان وجود دارد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي از امكانات و توانمندي هاي استثنايي براي همسو نشان دادن سياست هاي نژادپرستانه خود با تحولات بين المللي برخوردار هستند به گونه اي كه ظاهر قضيه، هدف هاي ناپاكي را پشت خود پنهان مي كند و به اين كشورها فرصت مي دهد تا نقشه هاي خود را عملي سازند بدون آنكه نيازي به ارائه علت و انگيزه هاي ساختگي براي اقدامات خود عليه ديگر ملت ها و گروه هاي قومي و فرهنگي باشد كه غرب و آمريكا آنها را پائين تر و كم اهميت تر از خود مي شمارند و عقيده دارند كه ديگر ملت ها نمي توانند به آنچه كه آمريكا و ديگر غربيان و به اصطلاح سفيدپوستان در زمينه هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بدان دست يافته اند، برسند. ممكن است غربي ها اين دستاوردها را به امكانات و توانمندي هاي برتر يكايك اعضاي جوامع خود در بهره برداري از فرهنگ تشكل يافته از تمدن هاي عبري، مسيحي، يوناني و رومي بدانند كه بر فرهنگ آسيايي و آفريقايي برتري دارد. به خصوص كه عده اي از دانشمندان غربي عقيده دارند كه اين تضادها داراي علل بيولوژيكي است و نه اختلافات فرهنگي و آن موارد بيولوژيكي ساختار بنيادين و مشخصات ملت ها را تعيين مي كند همچنان كه اعراب به تعصب شهرت يافته اند و هندي ها به شادي و ناپايداري و سياهپوستان به تنبلي و يهوديان به نيرنگ و دروغگويي شهرت يافته اند و تنها اين سفيدپوستان جوامع غربي هستند كه از انديشه و خرد برخوردار مي باشند. البته اين طبقه بندي ها در پس خود انگيزه هاي برتري جويي را پنهان مي كند و اين چنين مي شود كه نژادپرستي به صورت الگويي براي طبقه بندي ميان مردم در غرب در مي آيد.
ايالات متحده آمريكا از همان آغاز پيدايش نمونه و الگوي اين تبعيض ها بوده و هست و همواره مردم آن (سفيدپوستان) به برتري و حاكميت بر ديگر ملل و جوامع و فرهنگ هاي غير غربي شهرت يافت. با وجود كوشش هاي دولتي به عمل آمده براي از ميان برداشتن اين جلوه هاي تبعيض در آمريكا به ويژه درباره برخورد با سياهپوستان، روابط ميان شهروندان اين كشور همچنان بر اصل رنگ پوست استوار است كه به خودي خود از هر گونه پيشرفت در زمينه همياري اجتماعي جلوگيري مي كند همچنان كه ريچارد رايت رمان نويس سياهپوست آمريكايي در نوشته هايش به وجود «ديوار رنگين» و خشونت و زياده روي در تبعيض نژادي در جامعه آمريكا اشاره مي كند و با وجود مبارزه دولت آمريكا با سازمان ها و تشكيلات سري تبعيض نژادي از جمله «كوكلاس كلان» و نيز مخالفت علني شخصيت هاي جامعه آمريكا با اين گروه ها، در عين حال ستايش خود را از اين سازمان هاي نژادپرست پنهان نمي كنند تا آنجا كه ويلسن يكي از رؤساي جمهوري آمريكا در اين گروه عضويت داشت. با توجه به آنكه قوانين مصوب در آمريكا تاكنون نتوانسته است تبعيض درباره سياهپوستان آمريكا را از ميان بردارد، دولت دست به اقداماتي (ظاهري) مي زند تا از پيامدهاي ناگوار و ناخواسته آن بكاهد و حقوق آنها را (در كمترين اندازه) تأمين كند از جمله سيستم سهميه بندي در مشاغل و آموزش به ويژه در دانشگاه ها و اين مسئله به خودي خود تبعيض درباره سياهپوستان را و برتري سفيدپوستان را در اين جامعه به اثبات مي رساند. در عين حال اين قوانين مصوب و تصميمات و اقدامات دولت بيش از پيش كينه سفيدپوستان را عليه سياهپوستان برمي انگيزد. به خصوص كه سفيدپوستان آمريكا عقيده دارند هر امتيازي كه به سياهان داده مي شود به كاهش يافتن امتيازات سفيدپوستان مي انجامد در نتيجه سياهان همچنان خود را خارج از چارچوب اصلي جامعه اين كشور مي دانند. تسلط سياه پوستان بر محله هارلم در نيويورك و كنترل مديريت هاي سياسي، قضايي و آموزشي بوسيله سپاهيان به خودي خود اين منطقه را به صورت منطقه ويژه و منزوي براي سياه پوستان در آورده است. دانيل موينهان استاد جامعه شناسي و علوم سياسي دانشگاه هاروارد آمريكا در مقاله اي در مجله آتلانتيك مي نويسد: اجراي سيستم سهميه بندي در مورد سياهپوستان در مشاغل به ويژه در كادر آموزشي دانشگاه ها، خشم يهوديان را برانگيخته است چون يهوديان اكثريت اعضاي كادر آموزشي دانشگاه هاي آمريكا را تشكيل مي دهند و اينان اعلام كردند در هر دانشگاهي كه استادان سياه پوست به جاي يهوديان تعيين شوند، دانشجويان يهودي آن دانشگاه را ترك خواهند كرد. همين تبعيض درباره شهروندان چيني تبار و ژاپني تبار در آمريكا نيز اعمال مي شود. يهوديان اين مسئله را به عنوان يكي از جنبه هاي يهودي ستيزي (دشمني با نژاد سامي) مي دانند و حتي آنكه سياه پوستان را به ستيز با يهوديان متهم مي كنند در حالي كه برخي از نويسندگان آمريكايي، يهوديان اين كشور را به نژادپرستي و دشمني با سياهپوستان متهم مي كنند. در حقيقت يك ستيز پنهان و به اصطلاح دشمني پنهان و متقابل ميان يهوديان و سياهپوستان آمريكا وجود دارد به ويژه كه سياهپوستان عقيده دارند كه كوشش هاي يهوديان در زمينه «حقوق مدني اقليت ها» فقط با هدف دستيابي به امتيازهايي براي خودشان است.
پي نوشت:
۱. الحيات چاپ لندن ۲. تحليلگر مصري

جهان
ادبيات
اقتصاد
ايران
علم
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |