دوشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۸۲
شماره ۳۰۱۵- April, 7, 2003
علم
Front Page

تاريخچه عملكرد بمب افكن هاي B-52
دژ پرنده
005915.jpg
ترجمه: كيوان فيض اللهي
بمب افكن هاي-52 B آمريكايي كه انتظار مي رفت سردمدار يورش آغازين به عراق باشند، شب نوزدهم مارس براي ترك گفتن پايگاه نيروي هوايي سلطنتي فيرفورد در گلوسستر شاير آماده شدند. اين پايگاه در حدود چهار ساعت پرواز با عراق فاصله دارد و نيروي هوايي ايالات متحده ۱۴ فروند از اين هواپيماي غول پيكر را در آن مستقر كرده است. اين هواپيماها به كمك كاروان كاميون هاي حامل مواد منفجره كه در ميان اسكورت پليس حركت مي كردند با بمب ها و ديگر مهمات بارگذاري شدند.-52 Bها در آنچه كه به نظر مي آيد بزرگ ترين بمباران هوايي تاريخ باشد و مقامات آمريكايي آن را عمليات «شوك و وحشت» مي خوانند، نقشي كليدي ايفا مي كند. انتظار مي رود اين هجوم طي چندين روز هسته ماشين جنگي عراق را درهم بكوبد. -52 B در ۱۹۴۸ طراحي و در ۱۹۵۲ نخستين بار به پرواز در آمد. گرچه هدف از ساخت اين هواپيما در ابتدا آن بود كه وسيله اي باشد قادر به حمل بمب اتم تا اتحاد جماهير شوروي سابق، اما بعدا معلوم شد كه با تعدادي از ماموريت هاي گوناگون نيز قابل انطباق است. فاصله دو نوك بال-52 B به ۵۶ متر و طول آن به ۴۹ متر مي رسد. نيروي آن توسط هشت موتور جت كه در چهار محفظه زير بال هايش جاسازي شده تامين مي شود. حداكثر سرعت اين هواپيما در ارتفاع ۱۶ هزار متري به ۹۶۰ كيلومتر بر ساعت مي رسد و در فاصله چند صدپايي از سطح زمين مي تواند با سرعت ۶۰۰ كيلومتر بر ساعت حركت كند. شش نفر خدمه دارد و تنها وسيله دفاعي آن يك تفنگ گردان كنترل از راه دور است كه بر روي دم هواپيما نصب شده است.
-52 Bها قادرند ۳۰ تن بمب و موشك را رها كنند. سه هواپيما-52 Bچنانچه به نوبت وارد عمل شوند مي توانند دهانه آتشفشاني با سطح ۵/۲ كيلومتر مربع و عمق ۱۵ متر از خود باقي گذارند. در حالي كه اين هواپيما عملياتش را در ارتفاع چند كيلومتري بر فراز زمين انجام مي دهد، توده هاي عظيم كامپيوتر در مشخص كردن اهداف به خدمه ياري مي دهند اگر چه آنها قادر به ديدن ويرانه هايي كه زير پايشان جا مي گذارند نيستند. اين هواپيماي هشت موتوره كه به طور معمول ۶ سرنشين را حمل مي كند در سال ۱۹۵۵ توسط نيروي هوايي ايالات متحده به خدمت گرفته شد و آوازه هولناكش را با بمباران هاي وسيع در خلال جنگ ويتنام به دست آورد. بمب افكن هاي -52 B در جنگ خليج سال ،۱۹۹۱ ۶۰ ماموريت از پايگاه فيرفورد در انگلستان انجام دادند و بالغ بر ۱۱۵۸ تن مهمات پرقدرت را در يورش هاي عليه گارد جمهوري صدام حسين و ديگر اهداف كليدي در عراق و كويت رها كردند. هيأت رهبري ارتش متحد حمله رعدآساي آغازيني را طراحي كرده بود كه بنا به هشدار كارشناسان نظامي به حدي سريع و شديد خواهد بود كه عراقي ها نمي فهمند چه چيزي به آنها اصابت كرده است. اهداف استراتژيك كليدي در ۴۸ ساعت آغازين جنگ با بيشتر از سه هزار عدد از مرگبارترين بمب هاي هدايت شده با ماهواره و موشك هاي كروز درهم كوبيده شدند. اين عمليات براي وارد كردن شوك به دشمن و فلج كردن آنها طراحي شده بود كه -52 B-ها سهم بزرگي در آن داشتند. در واقع هواپيماهاي بريتانيايي و آمريكايي به عنوان پيش درآمد در شب نوزدهم مارس به ده واحد كليدي توپخانه در جنوب منطقه پرواز ممنوع كه گمان مي رود داراي سلاح هاي شيميايي و بيولوژيكي باشند كه ممكن است عليه سربازان نيروي متحد استفاده شود، حمله كردند. به گفته دريابان تيموتي كيتينگ (T.Keating) فرمانده ناوگان دريايي فرا خوانده عليه عراق «به عنوان هشداري هولناك براي تلفات ناشي از اين عمليات هوايي بايد اذعان كرد كه احتمالا اين حمله با دقتي نفس گير، سرعتي خارق العاده، تداوم، چالاكي و مرگباري شبيه هيچ كدام از آن چيزهايي كه ما در صحنه هاي نبرد در طول تاريخ ديده ايم نخواهد بود. » بر طبق نقشه قرار بود تا با هجوم همه جانبه هواپيماهاي جنگنده بريتانيايي و آمريكايي، مراكز فرماندهي نظامي، پايگاه هاي ارتباطي و پدافندهاي هوايي همگي پاك شوند تا راه براي يورش ۳۰۰ هزار سرباز باز شود.
هواپيمايH BUFF -52 B (اين چهار حرف مخفف كلمات دوست چاق زشت گنده است) اولين بمب افكن هسته اي در فهرست نيروي هوايي ايالات متحده است. -52 B تنها هواپيمايي است كه امكان پرتاب هوايي موشك هاي كروز را در نيروي هوايي آمريكا فراهم مي كند. اين بمب افكن قادر است با سرعت هاي بالاي مادون صوت و ارتفاعي بالغ بر ۱۵ هزار متر پرواز كند و نيز مي تواند مهمات هسته اي يا معمولي را با قابليت جهت يابي دقيق جهاني حمل كند. -52H B كه آخرين مدل از اين هواپيماي غول پيكر است با وزن ناخالص ۲۲۰ تن حتي امروزه نيز يكي از سنگين ترين هواپيماهاي نظامي مهاجمي است كه تاكنون به كار رفته است. بيشينه سرعت -52H B در ارتفاع ۶۳۰۰ متري، ۱۰۲۵ كيلومتر بر ساعت يا عدد ماخ ۹۱/۰ است در حالي كه سرعت بهينه آن ۸۴۰ كيلومتر بر ساعت است. شعاع ماموريت آن با يك محموله مهمات ۵/۴ تني ۶۲۰۰ كيلومتر است كه ساير تركيبات وزن بار و برد پرواز نيز شدني است و البته برد پرواز با سوخت گيري هوايي به ميزان زيادي افزايش مي يابد.
-52 B اساسا براي رها كردن مهمات از ارتفاع هاي بسيار بالا روي اهداف، طراحي شده است. به هر حال مشابه هواپيماي -47 B با افزايش كارايي پدافند ضدهوايي دشمن، تغيير تاكتيك هاي نفوذ سريع و در ارتفاع پايين-52 Bها را ايجاب مي كند. بسان -47 B، -52 Bها نيز از مشكلات فرسودگي ساختاري رنج مي برند. براي حل اين مشكلات، در طول دوره حيات اين هواپيما اصلاحات بسياري صورت گرفته است. از آغاز تاكنون ۶۴۴ فروند انواع مدل هاي -52 B ساخته شده است اما مدل -52H B در اكتبر ۱۹۶۲ عرضه شد. -52H B تنها مدل موجود در فهرست نيروي هوايي ايالات متحده است و تمامي آن به فرماندهي رزم هوايي واگذار شده است. اولين سري ۱۰۲ تايي هواپيماهاي -52H B در ماه مه ۱۹۶۱ به فرماندهي هوايي استراتژيك تحويل شد. مدل H قادر به حمل ۲۰ موشك كروز است كه از هوا شليك مي شوند. علاوه بر اين مي تواند موشك هاي كروز معمولي كه در خلال عمليات طوفان صحرا از هواپيماهاي -52G B شليك مي شد را نيز حمل كند. امروز ۹۴ فروند -52H B تنها بازماندگان از آن ۶۴۴ هواپيمايي است كه در دهه هاي ۵۰ و ۶۰ ساخته شدند. به عنوان بخشي از پيمان كاهش جنگ افزارهاي استراتژيك كه در سال ۱۹۹۱ توسط ايالات متحده و روسيه امضا شد، خلبانان و خدمه هاي هواپيماهاي G و F، E، D، -52C B آخرين ماموريت هواپيماهايشان را به مقصد مركز نوسازي و نگهداري هوافضا در پايگاه نيروي هوايي ديويس - مونتان واقع در آريزونا، انجام دادند. اين مركز كه معمولا با اسم بونيارد شناخته شده است به آخرين ايستگاه، البته نه براي به گل نشستن، بسياري از جنگنده هاي فرماندهي هوايي استراتژيك تبديل شده است. هنوز بر تعدادي از اين بمب افكن ها شعارهاي «صلح حرفه ماست»  به چشم مي خورد كه در اعماق توده اي درهم و برهم مثل بره هاي قرباني منتظر مرگ، انبار شده اند. سپس تمامي بخش هاي قابل استفاده بمب افكن هايي كه دو جنگ را به پايان رساندند و اتحاد جماهير شوروي قدرتمند را تحت كنترل قرار داده بودند، جدا و بدون هيچ تشريفاتي به ۵ تكه و يك تيغه فولادي ۶ تني شكافته مي شوند. گيوتين روزگار مدرن چهار مرتبه بر هر هواپيما فرود مي آيد و بال هاي اين ماموت را قطع مي كند و سه قطعه از بدنه را باقي مي گذارد. سپس تكه پاره ها به مدت چهار ماه در آنجا مي مانند تا ماهواره هاي مداري روسيه تاييد كنند كه چيزي جز ۹۰ تن زباله باقي نمانده است.

تاريخچه
به مدت ۳۵ سال B-52 اولين بمب افكن استراتژيك سرنشين دار ايالات متحده بود. -52 B قادر است گستره چشمگيري از سلاح هاي موجود در فهرست ارتش آمريكا از جمله بمب هاي گرانشي (بمب هايي كه تنها به واسطه گرانش زمين سقوط مي كنند و قابل كنترل و هدايت نيستند)، بمب هاي خوشه اي و موشك هاي دقيقا هدايت شونده را شليك يا رها كنند. قدرداني از بي همتايي -52 B نيازمند بازبيني پرونده ۳۵ ساله اصلاحات ماموريت ها و تغييرات در استراتژي امنيت ملي است. نه تنها نقش ها و ماموريت ها بلكه بايد تغيير طرح ها، تاكتيك ها و بهينه سازي سلاح ها به منظور تمركز در فرآيند انطباقي، مورد بررسي قرار گيرد. در سال ۱۹۴۵ يگان هوايي ارتش يك رقابت طراحي براي نسل دوم بمب افكن هاي استراتژيك جديد در ادامه B-36ها به راه انداخت.(هواپيمايي كه از آن براي ريختن بمب اتم بر هيروشيما (بمب اورانيوم) و ناكازاكي (بمب پلوتونيوم) در تاريخ ۶ و ۹ اوت ۱۹۴۵ استفاده شد، بمب افكن سنگين -29 B بود.)
به دنبال تعيين نيازهاي بيشتر از سوي يگان هوايي ارتش در ،۱۹۴۶ كمپاني بوئينگ كنتراست طرح اين هواپيماي جديد را از آن خود كرد. نيازهاي اوليه هواپيمايي را مشخص مي كرد كه بتواند ۵/۴ تن بار را تا مسافت ۸ هزار كيلومتر و در ارتفاع عملياتي ده هزار و پانصد متري حمل كند. همچنين بايد در ارتفاع تاكتيكي اش مي توانست با حداقل سرعت ۶۲۰ كيلومتر بر ساعت پرواز كند. بوئينگ در تلاش براي برآوردن اين خواسته هاي جاه طلبانه با مشكلات جدي در انتخاب موتوري كه بتواند هر دو عامل سرعت و برد مورد نياز را تامين كند، مواجه بود. ظهور هواپيمايي تمام جت بال كج B-52 كه با سرخوردگي نيروي هوايي از موتورهاي پيشران بسيار بزرگ همراه بود باعث شد بوئينگ مطالعات داخلي را با سرمايه خودش آغاز كند. اين مطالعات براي يك بمب افكن تمام جت با استفاده از موتور جديدي بود كه توسط پرات و ويتني طراحي شده بود و مي توانست از عهده ماموريت خواسته شده برآيد. سرانجام نتايج اين مطالعات و آزمايش هاي بيشتر روي -47 B بوئينگ را به سوي طراحي جت هشت موتوره -52 B سوق داد. در اوايل سال ۱۹۴۹ بوئينگ دو نمونه اوليه از همان طرحي كه در سال ۱۹۴۶ كنتراست شده بود، آماده كرد: B-52 X و YB-52 اين هواپيماها با وزني معادل ۱۶۵ تن از بزرگ ترين انواع ساخته شده تا آن زمان بودند. همزمان با ساخت اين دو هواپيما فرماندهي هوايي استراتژيك (SAC) از بوئينگ خواست تا امكان ساخت يك نسخه شناسايي را نيز بررسي كند. اين اولين ابراز علاقه در گسترش ماموريت تهاجم هسته اي براي -52 B بود. نتيجه درخواست SAC طرحي بود كه مي توانست بدون از دست دادن كارايي و عملكرد به هر دو ماموريت بمباران يا شناسايي اختصاص يابد، هر چند كه اين قابليت تا زمان معرفي -52 B-B به هواپيما افزوده نشد. به هر حال اولين آزمايش پرواز اين هواپيماي غول پيكر در ۱۹۵۲ موفق از كار درآمد و عملكرد آن فراتر از مشخصات ابتدايي خواسته شده بود.

عملكرد
قابليت هاي -52 B در خلال جنگ ويتنام كاملا مشهود بود. ده سال پس از عملي شدن طرح هواپيما عمليات غيراتمي آن زماني آغاز شد كه ۲۶ فروند -52F B از پايگاه هوايي اندرسون در گوام دژهاي ويت كنگ در جنوب ويتنام را در هجدهم ژوئن ۱۹۶۵ درهم كوبيدند. در خلال جنگ ويتنام موشك هاي زمين به هوا ۱۹ فروند از هواپيماهاي نيروي هوايي آمريكا را سرنگون كردند كه اين تعداد شامل ۱۵ فروند -52 B نيز بود. همچنين ۳۵ درجه دار نيروي هوايي كشته و ۳۹ تن ديگر اسير شدند. در پايان جنگ خلبانان و خدمه هاي -52 B، به طور عمده با مدل هاي D و G، مجموعا ۱۲۶۶۱۵ حمله هوايي انجام دادند كه طي آنها بالغ بر دو و نيم ميليون تن بمب روي اهداف واقع در لائوس، كامبوج و ويتنام شمالي رها كردند. در عمليات طوفان صحرا هواپيماهاي -52 Bمناطق وسيعي از محل تجمع سربازان، تاسيسات و سنگرها را بمباران كردند. در خلال اولين ساعات بامداد روز حمله -52 Bها چهار هزار كيلومتر از ديه گو گارسيا در اقيانوس هند به سوي عراق پرواز كردند. -52 B در جريان جنگ خليج گاهي با پرواز نزديك به سطح و در ارتفاعي حدود ۱۲۰ متر بمب هاي خوشه اي رها مي كرد كه چهار فرودگاه را به اين طريق ويران و شاهراه حركت زميني را فراهم كرد. در مجموع -52 Bها ۱۶۲۴ ماموريت در عمليات طوفان صحرا انجام دادند و ۶۲ هزار سلاح به وزن ۲۵۶۰۰ تن شليك يا رها كردند كه اين مقدار ۲۹ درصد از كل بمب هاي پرتاب شده آمريكا و ۳۸ درصد از كل بمب هاي نيروي هوايي بود و با وجود گذشت ۳۰ سال از عمرش نرخ ظرفيت ماموريت ۸۱ درصدي آن ۲ درصد بيشتر از زمان صلح است.

پيامدهاي زيست محيطي جنگ عراق و آمريكا
كويري در دل نيزار
005935.jpg

آليستر دويل
ترجمه: زينب همتي
با ترس از تجربه جنگ خليج فارس در سال ۱۹۹۱ و سال ها مديريت غلط تحت رژيم صدام حسين، محيط زيست قرباني ديگر جنگ فعلي آمريكا و عراق خواهد بود. هنوز هم كشاورزان كويتي از مواد سمي در عذابند كه از به آتش كشيده شدن ۶۰۰ چاه نفت به وسيله سربازان عراقي به وجود آمده بود. اين اقدام بزرگ ترين معضل اكولوژيكي بود كه در تاريخ معاصر جهان به وجود آمده بود. آتش زدن چاه هاي نفت در كويت باعث سقوط درجه حرارت، از بين رفتن صنعت ماهيگيري و از ميان رفتن منابع آب شيرين شده است. اين صدمات مدت ها پس از آنكه جنگ به پايان رسيده بود همچنان به چشم مي خورد.
مشكل محيط زيستي ديگري كه تحت رهبري صدام حسين رئيس جمهور عراق ايجاد شد خشك كردن تالاب هاي دجله و فرات بود. اين امر باعث شد كه صدها هزار نفر از ساكنين اين نيزارها كه براي امرار معاش خود به اين نيزارها وابستگي داشتند مجبور به مهاجرت شده و منطقه تبديل به يك كوير شود.
عوارض محيط زيستي جنگ جاري هنوز معلوم نيست وليكن متخصصين گمان دارند كه دامنه تخريب محيط زيست در جنگ فعلي گسترده تر از جنگ قبلي است.
نيك نوتال (N.Nuttall) سخنگوي برنامه محيطزيست سازمان ملل (UNEP) مي گويد: «هم اكنون عوارض محيط زيستي جنگ نگراني هاي جدي اي ايجاد كرده است. » او در ادامه مي گويد: «طي دهه هاي گذشته در جنگ ايران و عراق، جنگ خليج فارس و همچنين پروژه هاي داخلي نظير زهكشي تالاب ها صدماتي بر سيستم هاي حياتي موجود در عراق وارد آمده است. »
سگ آبي هندي و همچنين نوعي جونده كه زماني در نيزارهاي دجله و فرات ديده مي شدند اكنون به نظر مي رسد كه منقرض شده باشند. نيك نوتال مي گويد كه سازمان هاي وابسته به سازمان ملل متحد مي خواهند برنامه هاي زهكشي اين تالاب ها متوقف شده و بار ديگر آب به اين سرزمين هاي خشك بازگردانده شود. جاناتان لش (J.Lash) مدير انيستيتوي جهاني منابع طبيعي در واشنگتن مي گويد: «بدترين چيز در مورد جنگ ها كشتن انسان ها است. وليكن بايد در نظر داشت كه در هر جنگي صدمات فراواني نيز بر محيط زيست وارد مي شود. »
در جنگ خليج فارس، عراقي ها ۶۰۰ تا ۶۰۰ چاه نفت را به آتش كشيدند و ستوني از دود به وجود آوردند كه از فضا قابل ديدن بود. اگر چنانچه همه چاه هاي عراق كه ۳ برابر بيشتر از چاه هاي نفت كويت است (۲۰۰۰ چاه نفت) آتش مي گرفتند صدمات ناشي از آن بر محيط زيست بسيار بيشتر مي بود.
در جنگ خليج فارس بيش از ۲۵ هزار پرنده به لحاظ اثر لكه هاي نفتي كشته شدند. اميد آن وجود دارد كه در جنگ جاري به لحاظ كنترل منابع نفتي، نفت خام فراواني به خليج فارس نفوذ نكند. قطع منابع انرژي در جنگ ايران و عراق منجر به تخريب پردامنه جنگل ها شد چرا كه مردم از درختان براي سوخت استفاده مي كردند. علاوه بر اين صدمه ديدن منابع توزيع آب شيرين باعث گسترش بيماري هاي عفوني شد. بنياد كودكان سازمان ملل متحد، يونيسف، معتقد است كه مرگ و مير كودكان كمتر از ۵ سال طي ۵ ساله منتهي به ،۱۹۹۹ دو برابر شده و به ۱۳۱ در ۱۰۰۰ رسيده است. اين مقامات معتقدند كه اين افزايش در ميزان مرگ و مير بخشا تحت تاثير محاصره اقتصادي سازمان ملل متحد به وجود آمده است. از اين رو بسياري از منتقدين، سازمان ملل متحد را مسئول كشته شدن كودكان در عراق مي دانند. مسئولين نظامي آمريكا گفته اند كه تانك ها و زره پوش هاي عراقي را با مهمات محتوي اورانيوم رقيق شده هدف قرار مي دهند. اين مهمات در جنگ خليج فارس نيز به كار گرفته شده و بسياري معتقدند كه باعث به وجود آمدن سرطان مي شود. البته مقامات وزارت دفاع آمريكا مخاطره آميز بودن اين مهمات را قويا رد كرده اند. اكنون ۳ هفته است كه از جنگ تمام عيار آمريكا و متحدانش با رژيم صدام حسين مي گذرد. در اين مرحله توجه اصلي به سوي قربانيان انساني اين فاجعه است و مدت ها طول خواهد كشيد تا صدمات محيط زيستي جنگ بر همگان مشخص شود.
abc.net.au,April.2003

ژن خودخواه
مارپيچ هاي ناميرا ـ ۵

ريچارد داوكينز
ترجمه: كاوه فيض اللهي
استعاره صفحه براي ژن در اينجا كارآيي اش را از دست مي دهد. در كلاسوري كه برگه هايش به راحتي جابه جا مي شوند، مي توان يك صفحه كامل را وارد كرد، برداشت يا جاي دو صفحه را با هم عوض كرد، اما نمي توان اين كارها را درباره بخشي از يك صفحه انجام داد. اما كمپلكس ژني صرفا رشته بلندي از حروف نوكلئوتيدي است و به هيچ وجه نمي توان به طريق روشني آن ها را به صفحات مجزا تقسيم كرد. براي اطمينان، نمادهاي ويژه اي براي «پايان پيام زنجيره پروتئيني» و «آغاز پيام زنجيره پروتئيني» وجود دارند كه با همان الفباي چهار حرفي خود پيام هاي پروتئيني نوشته شده اند. در اين ميان دو علامت نقطه گذاري دستورالعمل هاي رمزي براي ساخت يك پروتئين قرار دارند. اگر بخواهيم مي توانيم يك ژن را توالي حروف نوكلئوتيدي تعريف كنيم كه در حد فاصل ميان يك نماد آغاز و يك نماد پايان قرار دارند و يك زنجيره پروتئيني را رمزگذاري مي كنند. براي واحدي كه به اين ترتيب تعريف مي شود، كلمه «سيسترون» به كار رفته است و بعضي ها كلمه ژن را مترادف با سيسترون استفاده مي كنند. اما كراسينگ آور به مرزهاي ميان سيسترون ها توجهي ندارد. پارگي ممكن است درون سيسترون ها و نيز بين آن ها رخ دهد. چنان است كه گويي نقشه هاي معمار نه بر صفحات مجزا بلكه بر ۴۶ حلقه نوار كاغذي نوشته مي شود. طول سيسترون ها ثابت است. تنها راه براي تعيين آنكه يك سيسترون در كدام نقطه پايان يافته و سيسترون بعدي آغاز مي شود، خواندن نمادهاي روي نوار و جست وجو براي نمادهاي «پايان پيام» و «آغاز پيام» است. در اين صورت، كراسينگ آور يعني گرفتن نوارهاي جفت مادري و پدري و برش و مبادله بخش هاي نظير، بدون توجه به اين كه چه چيزي روي آن ها نوشته شده است.
كلمه ژن در عنوان اين كتاب نه به معناي يك سيسترون بلكه داراي مفهومي ظريف تر است. تعريف من به ذائقه همه خوش نخواهد آمد اما هيچ تعريفي از ژن وجود ندارد كه مورد توافق همگان باشد. اگر هم وجود داشته باشد، تعاريف هيچ تقدسي ندارند. يك كلمه را مي توان طوري تعريف كرد كه با اهداف مورد نظر سازگار باشد، به شرط آنكه اين كار روشن و بدون ابهام انجام شود. تعريفي كه مي خواهم از آن استفاده كنم از جورج ويليامز گرفته شده است، طبق اين تعريف ژن به هر بخشي از ماده كروموزومي اطلاق مي شود كه بالقوه بتواند در امتداد نسل ها آن قدر دوام بياورد كه به عنوان واحد انتخاب طبيعي به كار رود. به زبان فصل پيش، ژن همانندسازي با وفاداري بسيار زياد در نسخه برداري است. وفاداري در نسخه برداري همان ديرپايي در ساخت نسخه ها است و من به اختصار از آن فقط با ديرپايي ياد خواهم كرد. اين تعريف در چند مورد نيازمند توجيه است.
در هر تعريف، ژن به ناچار بايد بخشي از يك كروموزوم باشد. پرسش آن است كه اندازه اين بخش چقدر است ـ به عبارت ديگر چقدر از نوار كاغذي؟ يك توالي از حروف رمزي مجاور را روي نوار تجسم كنيد. اين توالي را يك «واحد ژنتيكي» بناميد. اين توالي ممكن است تنها ده حرف درون يك سيسترون باشد. يا هشت سيسترون يا آنكه ممكن است درون يك سيسترون آغاز شده و همان جا پايان گرفته باشد. اين واحد ژنتيكي به هر حال با واحدهاي ديگر تداخل خواهد داشت. واحدهاي كوچك تري را در بر خواهد گرفت و خود بخشي از واحدهاي بزرگ تر را تشكيل خواهد داد. با توجه به اهدافي كه در استدلال كنوني دنبال مي كنيم، اين همان چيزي است كه ما فارغ از كوتاهي يا بلندي آن يك واحد ژنتيكي مي ناميم. واحد ژنتيكي صرفا قطعه اي از كروموزوم است كه به لحاظ فيزيكي به هيچ وجه تمايزي با بقيه كروموزوم ندارد.
اكنون نكته مهم هويدا مي شود. واحد ژنتيكي هر چه كوچك تر باشد، احتمال بقاي آن ـ در طول نسل ها ـ بيشتر مي شود. مخصوصا آنكه احتمال پاره شدنش در هر كراسينگ آور كاهش مي يابد. فرض كنيد يك كروموزوم كامل به طور متوسط هر بار كه اسپرم يا تخمكي طي تقسيم ميوزي ساخته مي شود متحمل يك كراسينگ آور شده و اين كراس آور در امتداد طول كروموزوم در هر نقطه اي مي تواند رخ دهد. اگر واحد ژنتيكي بسيار بزرگي را در نظر بگيريم، مثلا نيمي از طول كروموزوم، ۵۰ درصد احتمال دارد كه در هر ميوز اين واحد پاره شود. اگر واحد ژنتيكي مورد نظر تنها يك درصد از طول كروموزوم را تشكيل دهد، مي توان فرض كرد كه احتمال پاره شدن آن در هر تقسيم ميوزي تنها يك درصد است. يعني مي توان انتظار داشت كه اين واحد در فرزندان آن فرد، نسل هايي پرشمار باقي بماند. يك سيسترون واحد احتمالا بسيار كوچك تر از يك درصد طول كروموزوم است. حتي مي توان انتظار داشت كه گروهي متشكل از چندين سيسترون مجاور پيش از آنكه توسط كراسينگ آور از هم جدا شوند نسل هاي بسيار به همان شكل باقي بمانند.
طول عمر متوسط يك واحد ژنتيكي را مي توان به راحتي بر حسب نسل بيان كرد كه به نوبه خود قابل تبديل به سال است. اگر واحد ژنتيكي مفروض ما يك كروموزوم كامل باشد، تاريخچه زندگي آن تنها يك نسل طول خواهد كشيد. فرض كنيد كه اين كروموزوم، كروموزوم شماره a۸ باشد كه از پدرتان به شما ارث رسيده است. اين كروموزوم اندكي پيش از آنكه نطفه شما بسته شود در يكي از بيضه هاي پدرتان ايجاد شد. پيش از آن در كل تاريخ جهان هرگز چنين كروموزومي وجود نداشت. اين كروموزوم طي فرايند برخوردن ميوزي با تجمع قطعات كروموزومي مادربزرگ و پدربزرگ پدري شما ساخته شد. درون يك اسپرم خاص جاي گرفت و بي همتا بود. آن اسپرم يكي از چند ميليون اسپرم، يك كشتي از ناوگان عظيم كشتي هاي كوچكي بود كه همه با هم دست به مسافرتي دريايي به درون بدن مادر شما زدند. اين اسپرم خاص (مگر آنكه شما دوقلوي غيريكسان باشيد) تنها كشتي از اين ناوتيپ بود كه در يكي از تخمك هاي مادرتان لنگر انداخت ـ و به اين علت است كه شما وجود داريد. واحد ژنتيكي مورد نظر ما، يعني كروموزوم شماره a،۸ همراه با بقيه ماده ژنتيكي شما اقدام به همانندسازي از خود مي كند. اين كروموزوم اكنون در تمام سلول هاي بدن شما به شكل دوتايي وجود دارد. اما هنگامي كه شما به نوبه خود بچه دار شويد، اين كروموزوم موقع ساخت تخمك (يا اسپرم) ويران مي شود.
قطعاتي از اين كروموزوم با قطعاتي از كروموزوم مادري شماره b۸ شما تعويض مي شود. در هر سلول جنسي كروموزوم شماره ۸ جديدي ايجاد خواهد شد، شايد بهتر از كروموزوم قبلي، شايد بدتر از آن، اما جز در صورت رخ دادن تصادفي بسيار نامحتمل، قطعا متفاوت، قطعا بي همتا. طول عمر هر كروموزوم يك نسل است.
Dawkins,R.1999.the Selfish Gene. Oxford.
خوانندگان در صورت تمايل مي توانند درباره اين ستون در آدرس زير اظهارنظر كنند:
Selfish-gene1@hotmail.com

حاشيه علم

• كليد ترشح انسولين
005920.jpg

پژوهشگران ژاپني موفق به كشف ماده اي شده اند كه كليد افزايش دهنده ترشح انسولين در داخل لوزالمعده است. پژوهشگران شركت دارويي «تاكه دا» گفتند اين كشف مي تواند به ساختن داروي جديدي براي درمان بيماري ديابت كمك كند. به گفته آنان اگر ميزان قند خون افزايش يابد از سلول هاي B(بتا) در داخل پانكراس، انسولين ترشح مي شود. پيشتر مشخص شده بود كه تجزيه چربي هاي خنثي، باعث توليد اسيد NEFA شده و اين امر موجب افزايش ميزان ترشح انسولين مي شود اما جزييات اين سازوكار روشن نشده بود. پژوهشگران در تحقيقات خود به بررسي پروتئين GRP-40 موجود در داخل لوزالمعده پرداخته اند. اين پروتئين در موجودات زنده اي همچون انسان، ميمون و موش وجود داشته و در حفظ حيات آنها نقش مهمي ايفا مي كند. پژوهشگران در آزمايش هاي خود مشاهده كرده اند كه پروتئين GRP-40 كه به مقدار زياد در لوزالمعده وجود دارد با اسيد NEFA تركيب مي شود. آنان در آزمايش هاي خود همچنين مشاهده كرده اند كه در صورت تركيب شدن پروتئينGRP-40 با NEFA، اين پروتئين فعال و به دنبال آن ترشح انسولين در لوزالمعده افزايش مي يابد. پژوهشگران اميدوارند كه با مهار فعاليت GRP- 40 بتوانند داروئي براي تنظيم فعاليت ترشح انسولين بسازند.

• برنامه آموزشي براي ديسلكسيا
005925.jpg

پژوهشگران دريافته اند برنامه هاي استانداردي كه به بهتر خواندن كودكان مبتلا به ديسلكسيا (خواندن پريشي) كمك مي كند درواقع نحوه فعاليت مغز آنها را تغيير مي دهد. اسكن مغزي كودكان مبتلا به ديسلكسيا نشان مي دهد كه مغز اين كودكان بعد از گذشت تنها دو هفته آموزش اضافي بسيار شبيه مغز كودكان سالم شروع به فعاليت مي كند. گروهي از پژوهشگران دانشگاه كورنل به سرپرستي آليس تمپل با انجام اسكن MRI كاربردي از مغز ۲۰ كودك مبتلا به ديسلكسيا، افزايش فعاليت در قسمت هايي از مغز كه به طور طبيعي با پردازش زبان ارتباط دارد مشاهده كردند.اين تحقيق نشانگر مفيد بودن اين برنامه براي كودكان مبتلا به ديسلكسيا بود. اين كودكان ۸ هفته با يك برنامه رايانه اي به نام زبان پيشرفته سريع كه توسط شركت آموزش علمي در كاليفرنيا تهيه شده است كار كردند. اين شيوه بهبود قابل توجهي در توانايي روخواني كودكان مبتلا به ديسلكسيا پديد آورد. ديسلكسيا بين ۵ تا ۱۶ درصد جمعيت جهان را مبتلا كرده و با كاهش فعاليت مغزي در يكي از مراكز پردازش زبان يعني قشر چپ گيجگاهي - آهيانه اي مرتبط است. بعد از استفاده از اين برنامه، فعاليت بيشتري در اين قسمت از مغز كودكان مبتلا به ديسلكسيا مشاهده شد.

• سرطان در كمين ورزشكاران
005930.jpg

كارشناسان مي گويند زياده روي در استفاده از مكمل هاي آهن كه مصرف آنها در ميان زنان يائسه و ورزشكاران پرورش اندام بسيار رايج است، بالقوه خطرناك است. بسياري ديگر از ورزشكاران نيز براي رفع خستگي از مكمل هاي آهن استفاده مي كنند. يك متخصص تغذيه در مركز پزشكي دانشگاه نيويورك گفت: «نكته اي كه اكثر مردم از آن بي اطلاع اند آن است كه آهن، يك عنصر اكسيد كننده است و زماني كه در داخل بدن در معرض اكسيژن قرار مي گيرد به صورت راديكال آزاد درمي آيد با همان ويژگي هاي ديگر راديكال هاي آزاد كه همه به شدت از آنها پرهيز مي كنند. » پژوهشگران معتقدند در افرادي كه به لحاظ شرايط محيطي و يا به دليل داشتن سابقه جدي سرطان در خانواده در معرض خطر ابتلا به سرطان هستند وارد شدن بيش از حد آهن به بدن، زمينه را براي شروع فرآيند اين بيماري فراهم مي كند. به گفته پژوهشگران، اين امر در همه مواقع و در مورد تمامي مردان صادق است و نيز در مورد زنان پس از دوران يائسگي كه نياز بدن به آهن به شدت كاهش مي يابد، خطر تجمع آهن به مراتب بيشتر مي شود. كارشناسان بهترين راه براي تامين مواد مورد نياز بدن را مصرف متناسب مولتي ويتامين و خوردن غذاهاي پر ويتامين به مقدار زياد مي دانند.

• تلويزيون ممنوع
روانپزشكان به والدين توصيه مي كنند مانع از ديدن تصاوير جنگ از سوي كودكانشان نشوند اما در عين حال نگذارند آن ها هر روز اخبار مربوط به جنگ را مشاهده كنند. بسياري از كودكان از زمان آغاز جنگ آمريكا با عراق از طريق كانال هاي مختلف تلويزيوني تصاوير مربوط به جنگ را مشاهده مي كنند و والدين آن ها نگران تاثيرات سويي هستند كه ديدن اين تصاوير مي تواند روي فرزندانشان بگذارد. روانپزشكان به والدين توصيه مي كنند كه در خصوص تصاوير غيرمنتظره اي كه ممكن است كودكان ببينند از جمله افرادي كه زخمي يا كشته شده اند با آن ها توضيح داده و بگويند برخي تصاوير الزاما واقعي نيست و مربوط به شرايط فعلي است. آن ها معتقدند توضيح و اطلاعات داده شده توسط والدين به كودكان، قبل از تماشاي تصاوير ضروري است. اين در حالي است كه بسياري از والدين اذعان داشته اند از زمان جنگ، تلويزيون هاي خود را خاموش كرده اند.

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   ايران  |   جهان  |   علم  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |