سه شنبه ۱۹ فروردين ۱۳۸۲ - سا ل يازدهم - شماره ۳۰۱۶ - April.8,2003
سخنگاه آزاد
Front Page

بوق غيرمجاز، وسيله مردم آزاري
008065.jpg
روزهاي تعطيل عيد اين فرصت را فراهم مي كند تا خانواده هايي كه در شهر مانده اند، فارغ از هواي آلوده، ترافيك سنگين و فرساينده اعصاب با اتومبيل در خيابان ها تردد كنند و ديدارهاي نوروزي را به جا بياورند. بنده نيز مثل آن دسته از شهرونداني كه به دليلي نتوانستند تهران بزرگ را به صوب شهرهاي شمالي، خارج از كشور و... ترك كنند، امسال را در خانه ماندگار شدم و كمر به خدمت عائله بستم. روز سوم عيد، هنگام حركت در يكي از خيابان هاي غربي تهران، صداي بوق گوشخراش يك خودرو بزرگ مثل كاميون يا اتوبوس و... را شنيدم. از آئينه روبه رو و بغل ، نگاه كردم، ديدم خيابان خلوت است، درحالي كه صداي بوق كاملا از نزديك شنيده مي شد. فكر كردم دچار توهم شده ام و آثار ترافيك سنگين و بوق هاي گوشخراش شهر در آخرين روزهاي اسفند، همچنان در روح و روان من باقي مانده است. اما پس از طي مسافتي دوباره صداي بوق گوشخراش به گوشم خورد. باز به آينه ها نگاه كردم. با كمال تعجب ديدم كه از كاميون، تريلي و اتوبوس خبري نيست و تنها وسيله نقليه اي كه از پشت سر من در حركت بود، يك دستگاه موتورسيكلت با دو سرنشين جوان بود. با خود گفتم: خير، پاك خيالاتي شده ام، بايد به يك پزشك اعصاب و روان مراجعه كنم... در همين فكر بودم كه نفير بوق گوشخراش به مراتب شديدتر و نزديك تر، پرده گوشم را هدف گرفت. به ناچار، سرعت ماشين را كم و آرام در سمت راست توقف كردم تا راز اين صداي نابهنگام و دل آشوب را پيدا كنم. همچنان كه خيره و نگران به اطراف و اكناف نگاه مي كردم، موتورسيكلتي كه در پشت سر من حركت مي كرد، از كنار ماشين من عبور كرد و لحظاتي بعد، صداي بوق گوشخراش، دوباره پرده گوشم را نوازش كرد! تازه متوجه شدم كه اين نفير اعصاب فرسا از موتورسيكلت برمي خيزد نه اتوبوس يا كاميون و... راننده و سرنشين موتورسيكلت، همچنان كه در خيابان از شمال به جنوب طي طريق مي كردند، مكرر، صداي گوشخراش بوق را به صدا درمي آوردند. ساعتي بعد كه موضوع را در منزل يكي از بستگان كه ميزبان من بود، مطرح كردم گفت: اي آقا، كجايش را ديدي!؟ بوق هاي گوشخراش و اعصاب خردكن مثل نقل و نبات در تهران به فروش مي رسد و هيچ قانوني هم جلودار اين تخلف نيست.
يكي ديگر از ميهمانان گفت: چند سالي است كه بوق نه به عنوان وسيله هشداردهنده درخودروها كه بايد در چهارچوب قوانين و مقررات راهنمايي و رانندگي نصب و مورد استفاده قرار بگيرد، بلكه به صورت سليقه اي توسط عده اي از رانندگان وسيله مردم آزاري شده است. بعضي  ها با نصب بوق دوبل يا مضاعف قانون را زير پا مي گذارند، اعصاب و روان شهروندان را درمعرض هجوم صداهاي گوشخراش قرار مي دهند، بي آنكه پاسخگو باشند. به گفته اين ميهمان، مسئله اصلي از واردات و عرضه بي حساب و كتاب اين نوع بوق ها ريشه مي گيرد. عده اي براي تأمين منافع خودشان با اعصاب مردم بازي مي كنند. شما مي توانيد با مراجعه به فروشندگان لوازم يدكي اتومبيل، انواع بوق هاي گوشخراش را به راحتي ابتياع كنيد و آن را روي اتومبيل خودتان نصب و در خيابان ها به حركت درآييد. قطعا آن فروشندگان هم بوق ها را توسط واردكنندگان تأمين مي كنند و از اين رهگذر به جنگ اعصاب و آرامش مردم مي روند.
در آن منزل به اين نتيجه رسيديم كه بارها در مطبوعات و صدا و سيما، مسئله بوق هاي غيرمجاز و ايجادكننده آلودگي صوتي مطرح شده است اما تخلف به صورت روزافزون همچنان ادامه دارد و اين نوع بوق ها آزادانه وارد و به فروش مي رسد. خوب است اداره راهنمايي و رانندگي همچنان كه براي كنترل سرعت غيرمجاز خودروها، چاره انديشي مي كند، براي جلوگيري از واردات، فروش و نصب بوق هاي غيرمجاز نيز اقدام كند. جاي تأسف است كه سازمان حفاظت محيط زيست كه براي حفاظت از لايه اوزون يك دبيرخانه هم دارد، نسبت به مسئله بوق هاي آلاينده صوتي در تهران، كوچكترين عكس العملي نشان نداده است و مسئله را در دولت و يا مجلس مطرح نمي كند. اينكه ما در ابعاد بين المللي نگران محيط زيست باشيم و به تبع آن سفرهاي مكرر خارجي داشته باشيم ايرادي ندارد، اما اگر در ازاي اين غفلت از مسائل داخلي از جمله آلودگي هاي صوتي در شهرها باشد، سؤال برانگيز مي شود.
جواد سفري

قامت بلند قانون و ديوار كوتاه تعاوني مسكن ما
008060.jpg
اشاره: نامه اي كه مي خوانيد توسط يكي از اعضاي تعاوني مسكن وزارت جهاد كشاورزي به همشهري ارسال شده است. زمين مورد بحث در اراضي پارك ملي سرخه حصار واقع شده است و سازمان حفاظت محيط زيست به موجب قانون، ساخت و ساز در اين اراضي را منع كرده است.
بر اين باوريم كه حقوق اعضاي محترم تعاوني مسكن وزارت جهاد كشاورزي بايد تأمين شود و دفاع از ذخاير طبيعي ازجمله پارك ملي سرخه حصار نبايد، اين حق را ناديده بگيرد. اما همانطور كه بعضي از اعضاي محترم تعاوني فوق متذكر شده اند، بهترين طرح آن است كه با شناسايي دقيق و تهيه ليست قطعي از اعضاي واقعي تعاوني مسكن وزارت جهاد كشاورزي، نسبت به واگذاري زمين معوض و تأمين حقوق قانوني آنها توسط دستگاههاي ذيربط اقدام به عمل آيد. ضمنا چون نامه ارسالي دربرگيرنده اسامي بعضي اشخاص حقوقي بود ضمن حذف اسامي قدري تلخيص شده است.
سخنگاه آزاد
حدود ۱۷ سال پيش وزير محترم وقت وزارت كشاورزي در امري خداپسندانه و دلسوزانه به لحاظ كمك و مساعدت به قشر ضعيف كارمندان و كارگران قطعه زميني را در تپه هاي اراضي سرخه حصار واگذار نمودند كه در آن موقع به لحاظ اينكه زمينهاي مرغوب و باارزشتر در سراسر تهران- شمال، جنوب، شرق، غرب- وجود داشت، كسي به آن نقطه نگاهي نمي كرد. لذا كارمندان و كارگراني كه حدود ۲۰ سال پيش جوان و برنا بودند و اكنون گرد سفيد پيري بر موهاي آنان نشسته و صاحب فرزندان ۲۰ ساله و نوه مي باشند، در حال حاضر اميدوار به اين مهم بوده و هستند. مي دانيم كه بزرگترين ثروت يك كشور، نسل جوان آن كشور است و تمام دنيا به نسل جوان به عنوان يك ثروت ملي مي نگرند و كارمنداني كه از ساعات اوليه صبح ساعت ۶ تاپاسي از شب جواني خود را جهت خدمت به كشور خود به طبق اخلاص و ايثار نهاده اند و با مشقت و سختي فرزنداني رشيد تحويل جامعه اسلامي ايران نموده اند كه مايه افتخار و سرافرازي ايران در تمامي زمينه ها گردند. در حال حاضر با حقوق اندك و بخور و نمير بازنشستگي تنها اميدشان به قطعه زميني است كه ۱۷ سال پيش قول واگذاري آن را گرفته اند.
متأسفانه چند صباحي است كه سازمان محيط زيست به مخالفت با اين قشر ضعيف برخاسته و عليرغم دعاوي مختلف در دادگاههاي زياد و محاكم قضايي و صدور رأي مثبت به نفع تعاوني مسكن جهاد كشاورزي، با رأي قانون به ستيز برخاسته و مانع از اين مي شود كه بعد از ۱۷ سال اين قشر ضعيف صاحب سرپناهي گردند. آيا سازمان محيط زيست مي تواند جواني آنان را باز پس دهد؟ چرا بعد از گذشت ۱۷ سال از آن تاريخ و به لحاظ اينكه ديگر زمين جوان در اطراف تهران- شمال، جنوب، شرق، غرب- به ندرت يافت مي شود چنين موضوعي را مطرح مي نمايند، لذا امكان دارد كه زمين معوضي بدهند كه احيانا هزاران مشكل ديگر داشته باشد و براي رفع آن احتياج به سالها دوندگي باشد.
آيا دفاع از محيط زيست و منابع طبيعي تنها شامل قشر كارمند مي شود؟ آيا بهره برداري مخرب از جنگل ها، احداث بي رويه جاده در محدوده واقع در منابع طبيعي (امثال جاده تهران- شمال) و يا تصرف غيرمجاز اراضي در شمال جاده دماوند به طول ۲۰ كيلومتر تا آبعلي و به عرض ۱۰ كيلومتر تا زير سد لتيان... از تخلفات بزرگي نيست كه سازمان حفاظت محيط زيست بايد با آنها برخورد قانوني كند. يا ساخت و ساز روزافزون غيرمجاز در اطراف شهر تهران و در كوهها خلاف عمده زيست محيطي نيست كه بايد با آنها برخورد قانوني به عمل آيد... در هر صورت برخورداري از داشتن مسكن آن هم پس از ۱۷ سال حق قانوني ما مي باشد و اميدواريم به اين حق مسلم عنايت شود.
حميدرضا مساحي
عضو تعاوني مسكن جهاد كشاورزي

راههاي بهينه سازي بازارچه هاي تره بار
008070.jpg
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي بازارچه هاي تره بار رشد زيادي در شهرها داشته اند و زمينه اشتغال را براي قشري از جامعه فراهم نموده اند كه در اين راستا مركز استان هاي بزرگ و بخصوص شهر تهران با كنترل و نظارت سازمان يافته از سوي مسئولين ذيربط توانسته اند بخشي از ارزاق عمومي مردم را با قيمت مناسب تأمين كنند و لذا كنترل در هر بخشي از سيستم مديريت جامعه ما نقش حساس و پر اهميتي را به خود اختصاص داده، اما فقط در دستورالعمل ها و بخشنامه  ها، پررنگ و زيباست ولي در عمل پوسته اي از آن باقي مانده است. در نتيجه به منظور رفع بعضي از مشكلات تهيه مايحتاج مردم از طريق اينگونه بازارچه ها نظارت جامعي از سوي مسئولين مربوطه را مي طلبد،ازجمله:
(شهرداري، شوراي شهر، فرمانداري، دستگاه قضايي، نيروي انتظامي و شوراي امور صنفي) كه با احداث بازارچه هاي استاندارد كه شامل ايجاد غرفه هاي متنوع غذايي، كميته نظارت بر فروش بازارچه ، نمايشگاه بهترين محصولات غذايي جهت ايجاد رقابت سالم، نمازخانه، غذاخوري بازارچه، سرويس بهداشتي بازارچه و غيره بتوانيم پل سالمي از توليد به مصرف در زمينه مواد غذايي داشته باشيم، در نتيجه يكي از عوامل توسعه دهنده در افزايش مصرف، نوع عرضه اينگونه محصولات است كه هر چند بخشي از آن به صورت نو جايگاه مصرف كنندگان را به خود اختصاص داده اما كسب تجربيات جديد در جهت تنوع بخشي هر چند بيشتر و بهتر به اينگونه مراكز عرضه، مي تواند اميدي تازه براي رونق بيش از پيش توليد و مصرف مايحتاج مردم را فراهم كند و در نهايت در ايجاد اشتغال مؤثر واقع خواهد شد.
در اين ميان اكثر شهرهاي كشورمان كه از توليد كنندگان عمده محصولات كشاورزي هستند و نيز از صادركنندگان اصلي تره بار كشور مي باشند، مي توانند موفقيت هاي فراواني را به بار آورند كه زمينه ساز تحولي در عرضه تره بار كشور مي باشد.
وجود چنين قابليت ها و ظرفيت هايي بيانگر استعدادهاي چشمگير شهرهاي حاصل خيز در اين زمينه است، اما به اين نكته بايد اشاره داشت كه هر گونه تحركي در جهت رشد و توسعه فعاليت هاي كشاورزي و بالفعل كردن ظرفيت هاي موجود نيازمند عزم واحد و همه جانبه همه مسئولين است و لذا همكاري و معاضدت همه دستگاههاي ذيربط را مي طلبد كه به علت نبود يك سياست واحد اجرايي باعث ناهماهنگي و تفرق تصميم گيري در بهينه سازي بازارچه هاي تره بار شهرها شده كه تبعات آن در قالب مشكلات زير بروز كرده است:
الف) عرضه تره بار غيربهداشتي.
ب) عدم كنترل بر قيمت محصولات.
پ) ايجاد ترافيك در مراكز شهرها.
ج) حضور بعضي عناصر ناسالم در اطراف اين بازارچه ها.
بنابراين به منظور توسعه و بهينه سازي اين بازارچه ها نياز مند «تقويت راهكارهاي جديد سرمايه گذاري» است، در نتيجه پيشنهاد مي شود در مرحله نخست به منظور هدايت، كنترل و نظارت اين بازارچه ها، شورايي مركب از مسئولين فوق الذكر تشكيل شود.
- بازارچه هايي در محل هاي مناسب ازجمله محلات پرجمعيت و مناطق با بار ترافيك كم، احداث و بازارچه هاي قديمي به آن محل ها انتقال يابند.
- مسئولين ذيربط كه مركب از افراد مورد اشاره بوده تحت عنوان «شوراي توسعه و كنترل بازارچه هاي تره بار» از اين قشر خدوم حمايت مادي و معنوي به عمل آورند.
- با فروشندگان خاطي كه از مصوبات اين شورا تبعيت نمي كنند، از طريق دستگاه قضايي و انتظامي برخورد قانوني شود.
- با فروشندگان خوب كه نسبت به مصوبات شورا تابع و موجبات «رضايت مندي مردم» را ايجاد مي نمايد آنها را تشويق نمايند.
- اينگونه بازارچه ها را به صوت تعاوني اداره كنيم «بازارها در صورت داشتن شركاي بيشتر و اطلاعات بهتر، عملكرد بهتري خواهند داشت، اين بخشي از موفقيت اقتصاد جديد است.»(۱)
عباس چراغ چشم ، استاد دانشگاه

۱- پيتر، شوارتز. عصر شكوفايي (ناهيد سپهرپور و... مترجمان)، تهران: انتشارات رخش.

از ميان نامه ها و پيام ها
راه پيشنهادي براي حل معضل مسكن
اگر شرايط فروش مجاني تراكم به افراد فاقد مسكن جهت خانه دار شدن كليه اقشار در كليه شهرها با شرايط زير مراعات شود تا حد زيادي عدالت اجتماعي رعايت مي گردد.
۱- متأهل بودن متقاضي
۲- اقامت دائم در محل سكونت
۳- نداشتن مسكن خود و همسر متقاضي در هيچ يك از شهرها و شهرك هاي ايران از يك سال قبل تا زمان صدور مجوز
۴- عدم استطاعت مالي و تجاري نبودن ملك متقاضي
۵- نداشتن مسكن بيش از يك واحد پدر يا مادر فرد متقاضي (مسكن اضافه نداشته باشد)
كليه شهرداريها مكلف مي باشند، طبق ضوابط بالا براي افراد فاقد مسكن برحسب حداقل نياز فرد تراكم مجاني بدهند(حداقل نياز مي توان تعداد افراد تحت تكفل را در نظر گرفت) صاحبان املاك و يا بساز بفروش ها بر مبناي تراكم در نظر گرفته شده در همان محل كار ساخت و ساز،بانكها مكلف هستند با شرايط فوق به افراد فاقد مسكن وام مسكن پرداخت نمايند.
با رعايت موارد فوق از بالا رفتن بهاي مسكن جلوگيري مي شود، اقشار بدون مسكن از اين حق برخوردار مي گردند، بورس بازي زمين از بين مي رود و از تبديل ساخت و ساز به كالاي سرمايه اي كه موجب مشكلات اقتصادي فراواني شده، جلوگيري به  عمل مي آيد. انجام اين طرح مستلزم شناسايي دقيق افراد فاقد مسكن است، تا فرصت طلبان، حقوق متقاضيان واقعي را پايمال نكنند.
علي  اكبر پور- تهران
چرا جابجايي درختان...؟
در روزهاي پاياني سال در جزيره كيش درختان كهنسالي را كه ساليان دراز زينت بخش رفوژ مياني خيابان جامي اين جزيره بود، ريشه كن كردند تا به جاي آن درخت نخل را بكارند. آيا، درختاني كه سالها وقت و انرژي صرف نگهداري از آنها شده بود و موجب شادابي و سرزندگي طبيعت اين جزيره بودند، بايد اين چنين آسان ريشه كن مي شدند. آيا نمي شد، نهال هاي وارداتي را در جاي ديگري كاشت تا اين اندازه گران تمام نشود؟
«نام محفوظ»
تقاضاي رسيدگي دارم
با عنايت به مقررات جمهوري اسلامي ايران مبني بر بازگشت اتباع افغاني به كشورشان، اينجانب نيز تصميم به خروج از كشور گرفتم اما هنگام انگشت نگاري، سهوا نام بنده و پدرم، اشتباه ثبت شد. وقتي درخواست اصلاح و رفع اشتباه را دادم، اين تصور پيش آمد كه بنده خواهان تغيير نام خود و پدرم مي باشم، در حالي كه اين  طور نيست، بلكه تقاضاي رفع اشتباه را دارم. اميد است مسئولان محترم به اين تقاضاي بنده رسيدگي كنند.
نشاني نويسنده نامه
در همشهري محفوظ است

هردمبيل شهروند سخاوتمندي بود!
008080.jpg
شايد از واژه «هردمبيل» كه در محاورات ميان مردم هم اغلب به كار برده مي شود، نوعي آشفتگي و هرج و مرج استنباط شود، اما بد نيست بدانيم كه شخصي به همين نام در تهران قديم، با روشي عيارانه، مي كوشيد به فقرا و درماندگان كمك كند. مي گويند:در تهران نه چندان قديم، در ضلع غربي چهارراه حسن آباد (ميدان حسن آباد) تهران و محل فعلي آتش نشاني قبرستاني بود و طبعا فقيران و گدايان هم براي بهره گيري از خيرات و مبرات در آنجا جمع مي شدند، در اين جمع شخصي بود بلند قد و لاغر اندام به نام «هردمبيل». صبح ها كه رجال آن عهد و اعيان كه منزلشان اكثرا در غرب تهران در خيابان آشيخ هادي و اطراف آن بود با كالسكه و درشكه (آن زمان هنوز اتومبيلي در كار نبود) عازم منزل و محل كارشان بودند، وقتي از چهارراه حسن آباد مي گذشتند، هردمبيل از فرصت استفاده مي كرد با پاهاي بلندي كه داشت بدو بدو مي پريد توي ركاب كالسكه و يا درشكه و مي گفت: حضرت والا پول بده- بده، آنها هم با خنده و شايد هم با تشر پولي به كف دست او مي گذاشتند و او سريع پياده مي شد و اين كار تا وقتي كه تشخيص مي داد ديگر پولداري از آنجا عبور نمي كند، ادامه داشت، آنوقت مي آمد توي قبرستان و فقرا و بينوايان را جمع مي كرد به ترتيب و به تساوي هر چي گرفته بود و در جيب هايش بود تقسيم مي كرد و آخر سر تمام جيبهايش را وارونه مي كرد و مي گفت ببينيد ديگر چيزي نيست، آنوقت سرش را پايين مي انداخت و تكه ناني پيدا مي كرد و در گوشه اي از قبرستان مي نشست، مي خورد و شكر خدا مي كرد.
تقي محتاط

با سبزه عيد مهربان تر باشيم
نوروز رفت اما...
008075.jpg
۱۳ فروردين ماه امسال به يمن يك روز آفتابي، ميليون ها نفر از هموطنان ما راهي دشت و دمن شدند. امسال نيز همچون سال هاي گذشته و عيلرغم سفارش ها و هشدارهايي كه در وسايل ارتباط جمعي كشورمان مبني بر حفظ طبيعت، انعكاس يافته بود بسياري از افراد هنگام ترك محل، زباله هاي گوناگون بخصوص كيسه هاي نايلوني، قوطي هاي كنسرو، بطري هاي پلاستيكي نوشابه را در دامان طبيعت رها كردند، بي آنكه بينديشند، چه كسي بايد اين زباله ها را جمع آوري و از آلودگي محيط زيست جلوگيري كند. اما صحنه هاي تأسف برانگيز تر، رها شدن و يا در واقع لگد مال شدن سبزه هاي عيد در خيابان ها، معابر و گذرگاهها بود. اين كار عين ناسپاسي و ناديده گرفتن بركت پروردگار است. جاي تعجب است، ما كه از آخرين روزهاي اسفند، با مراقبت و وسواس، دانه هاي گندم را، براي روياندن سبزه آماده مي كنيم و با نخستين جوانه ها، رويش سبز زندگي را در سيماي شاداب سبزه هاي جوان مي بينيم و در طول ۱۳ روز، سبزه زيبا، اين مظهر جواني، شادابي و زندگي، زينت بخش سفره عيد ماست چگونه راضي مي شويم، آن را كه در واقع زنده است و دوست دارد به زندگي خود تا تبديل شدن به خوشه هاي قشنگ و پربركت گندم ادامه بدهد، در نهايت لاقيدي در خيابان ها، در ميان زباله ها، در نهرهاي آلوده و يا زير چرخ اتومبيل ها رها مي كنيم و صحنه هاي تأسف آوري را به وجود مي آوريم. اين مشكل از آنجا به وجود آمده است كه در شهرهاي بزرگ بخصوص تهران، آداب و سنن نوروزي و رفتارهايي كه معرف پاسداري از ميراث هاي طبيعي و فرهنگي ماست به مرور رنگ باخته است و به نوعي بي هويتي مبتلا شده است. اين است كه هر سال ميليون ها كيلو گندم پس از اينكه تبديل به سبزه عيد مي  شوند، بدون هيچ گونه بهره برداري لاقيدانه رها و نابود مي شوند. تحريف و دگرگوني زيانبار آيين هاي نوروزي باعث شده است كه ما نسبت به سبزه تا اين اندازه بي مهر شويم. بنا به آيين هاي كهن در بسياري از مناطق كشور پهناور ما، مردم سبزه ها را پس از پايان تعطيلات و در روز ۱۳ فروردين در خاك مي كارند، به اين اميد كه به زندگي و حيات خود تا تبديل شدن به سنبله گندم ادامه بدهند قطعا اين آيين هدفدار قصد داشته است در آغاز سال روياندن سبزه به دست آدمي و تداوم زندگي آن در دامان طبيعت تا تبديل شدن به گندم به عنوان نماد رويش، سرسبزي و حاصلخيزي، همواره به ما بياموزد كه چه رفتاري با طبيعت كه تأمين كننده اصلي نيازهاي اقتصادي ماست داشته باشيم، اما تحريف اين آيين به مرور زمان در شهرهايي چون تهران و برخي شهرهاي بزرگ ايران باعث شده كه مردم سبزه ها يا درواقع ميليون  ها كيلو گندم را، در روز ۱۳ فروردين در خيابان ها رها كنند.
در بعضي نقاط ايران نيز روش هاي تهيه سمنوي خانگي با استفاده از جوانه  گندم رواج دارد و روياندن سبزه، يكي از بهترين روش هاي تهيه مواد اوليه براي تهيه سمنوي خانگي است كه غذاي بسيار خوشمزه، مقوي و لذيذي است. به هر حال از هم اكنون به ياد داشته باشيم كه در نوروزهاي آينده با سبزه عيد مهربان تر باشيم و آن را كه مظهر زندگي و شادابي و بركت پروردگار است، لاقيدانه در خيابانها رها و نابود نكنيم.
بلال خيري

|   اجتماعي    |    ادب و هنر    |    اقتصادي    |    آموزشي    |    انديشه    |    خارجي    |
|   سخنگاه آزاد    |    سياسي    |    شوراها    |    شهري    |    علمي فرهنگي    |    محيط زيست    |
|   معلولين    |    موسيقي    |    ورزش    |    ورزش جهان    |    صفحه آخر    |

|    صفحه اول    |    آرشيو    |    شناسنامه    |    بازگشت    |