شنبه ۶ ارديبهشت ۱۳۸۲ - شماره ۳۰۳۳- April, 26, 2003
افسانه امپراتور صنايع تسليحاتي فرانسه - ۱
دارتانيان* جمهوري
گروه لاگاردر معاش ۴۵ هزار خانواده را به طور مستقيم و ۱۵۰ هزار خانواده را به طورغيرمستقيم تامين مي كند
009075.jpg
ترجمه: رضا  علي اكبرپور
ژان لوك لاگاردر احساس بدي نسبت به اين عمل جراحي داشت و از آن مي ترسيد. چند روز قبل از ورودش به درمانگاه ورزشي، درباره اين حس خود با اطرافيانش حرف مي زد. آنان به احساس خوشبيني او عادت داشتند، اما اضطراب و هيجان او، اين بار موجب نگراني آنها مي شد. او كه از مدافعان بهداشت جسمي از طريق زندگي زاهدانه بود، سلامت جسماني فوق العاده اي داشت، اما توجه زيادي به اين جراحي معمولي كه براي تقويت ران او انجام مي گرفت نشان مي داد. پروتزي در ران او قرار گرفت تا وي بتواند در سن هفتاد سالگي به بازي تنيس ادامه دهد. اما او روز جمعه ۱۴ مارس، در ساعت ۲۲ و ۵۶ دقيقه، حيات را وداع گفت. عمل جراحي به خوبي انجام گرفته بود و لاگاردر روز ۶ مارس به خانه اش بازگشته بود. حتي شامگاه همان روز با دومينيك دو ويلپن شام خورده بود. اما به دليل اينكه درد مي كشيد شب نشيني را كوتاه كرد. صبح فرداي آن روز، او را با اورژانس به بيمارستان بردند و تيم پزشكي بخش عصب شناسي بيمارستان تشخيص داد كه بدن وي به ويروس آلوده شده است. نوعي التهاب مغزي حاد كه هنگام جراحي بر روي ران در درمانگاه ورزشي به او سرايت كرده بود، به مرگش انجاميد، او كه در اوج قدرت بود و به گفته خودش هنوز اهداف بسياري را در سر مي پروراند.
در مقر شركت در پاريس، دستياران با وفاي او كه بيشتر با عنوان «پسران لاگاردر» معروفند، خود را براي هدايت نبردي جديد با شمشيري آخته، آماده مي كنند، به همان شيوه كه لاگاردر در ذهن آنان حك كرده است. مرد هفتاد ساله جذبه آفرين تصميم گرفته بود كه «اضافه كاري» كند. او اخيراً گفته بود: «من طرح هاي بزرگي براي سال ۲۰۰۴ دارم و سال آينده پيشنهاد خواهم كرد كه دوره مديريت مشترك من براي شش سال ديگر تمديد شود. » اين مدت زمان براي تكميل آموزش آرنو، فرزند ۴۲ ساله او، كافي بود. آرنو به عنوان جانشين در راس امپراتوري تاسيس شده توسط پدر او، برگزيده شده بود.
گروه تجاري لاگاردر را در جملات زير مي توان خلاصه كرد: شماره يك مطبوعات مجله اي در جهان (نشريات Elle، پاري مچ و غيره)، سرآمد شركت هاي هوانوردي و تسليحات در اروپا (EADS) و رتبه دوم جهان پس از بوئينگ؛ حضور گسترده در عرصه راديو (Europe2 ,Europe1 و RFM) تلويزيون (Canal satelite و Canalj)، كتاب (انتشارات هاشت) و شركت هاي توزيع (Relay,Virgin). گروه لاگاردر معاش ۴۵ هزار خانواده را به طور مستقيم و ۱۵۰ هزار خانواده را (در سراسر جهان) به طور غيرمستقيم تامين مي كند و تراز كلي آن در بخش هاي فوق العاده حساس به ۱۴ ميليارد يورو بالغ مي شود. خلاصه اين گروه، يك دولت در دولت و قدرتي هراس آور حتي براي بزرگان اين جهان محسوب مي شود. شبكه لاگاردر تمام عرصه جهان را در بر مي گيرد و همه از شاهزادگان حاشيه خليج فارس گرفته تا ملكه انگلستان او را مي شناسند، همان لاگاردري كه روزي مهندسي جوان و نحيف از ناحيه گاسكني در فرانسه بود. سخنگوي شركت EADS (شعبه تسليحاتي گروه لاگاردر) اعلام مي كند كه: «از هنگام درگذشت لاگاردر از پاريس، نيويورك، سنگاپور و ابوظبي كه هم اكنون شاهد برگزاري نمايشگاه تسليحاتي است، موجي از پيام هاي همدردي ارسال مي شود. او توانست يك امپراتوري را بنانهد كه در آن آفتاب هيچگاه غروب نمي كند. » با مرگ او، يكي از آخرين جلوه هاي نوعي از كاپيتاليسم فرانسوي از ميان ما رخت بربست. مرگ او، پايان شيوه اي از مديريت تجاري بود كه براساس آن، منافع شخصي با منافع سياسي در مي آميخت و ثروت برپايه منطق حكومتي گردآوري مي شد. ژان - لوك لاگاردر، هر چند يك ميهن پرست و اروپادوست بود اما ريزبيني لازم را براي شناخت رجال سياسي نداشت. در سال ،۱۹۶۴ عدم قوه تشخيص او موجب شد تا او را در انتخابات رياست جمهوري آن سال از شانبان - دلما در مقابل ژيسكار دستن حمايت كند؛ در سال ۱۹۸۱ نيز ژيسكار را به ميتران ترجيح داد؛ در سال ۱۹۸۸ شاهد طرفداري او از ريمون بار در برابر شيراك بوديم و سپس در سال ۱۹۹۵ نيز بالادور در رقابت با شيراك از پشتيباني او برخوردار شد. شيراك سرانجام در سال ۲۰۰۲ توانست حمايت لاگاردر را جلب كند. به رغم اين اشتباه ها، او كه «بندباز» لقب گرفته بود، همواره مهارت خاصي در پريدن از روي بند داشت و از شكست هاي خود در جهت تقويت منافعش استفاده مي كرد. اما آيا آرنو، تنها پسر ژان - لوك، خواهد توانست مشعل پدر را به دست گيرد؟
مرگ او در بدترين زمان رخ داد. در لحظه اي كه نقطه عطفي تاريخي براي گروه لاگاردر محسوب مي شد. زيرا، اين گروه پس از بلعيدن شعبه فرانسوي انتشارات ويواندي، حسادت بسياري را برانگيخته بود. اين گروه بايد هم با بروكسل (اتحاديه اروپا) كه بر عرصه رقابت ها نظارت دارد، رويارويي كند و هم با ناشرين مستقل فرانسوي كه قدرت زياد از حد اين گروه را مورد انتقاد قرار مي دهد. مهم تر از همه آنكه، مرگ بنيانگذار گروه، پايه هاي امپراتوري او را شكننده مي كند. به گفته يكي از مسئولين مقر اصلي لاگاردر، رئيس پيشين با ژان - رنه فورتو توافق كرده بود كه «كانال پلوس، شبكه تلويزيوني رمزگذاري شده فرانسوي، را از ابتداي سال ۲۰۰۴ و پس از خانه تكاني در اين شبكه، در اختيار بگيرد. » آيا توافقي كه با پدر حاصل شده، با پسر نيز پا بر جا خواهد بود؟ به سختي مي توان چنين چيزي را پيش بيني كرد. چرا كه از سوي ديگر، در بخش فعاليت هاي سنگين شامل هوانوردي (ايرباس، آريان، اوروكوپتر) و اتومبيل (ماترا) شاهد ورود به دوره اي از تلاطم هاي شديد هستيم. در بخش اتومبيل، حتي مي توان اعلام توقف توليد آوانتيم و خط توليد رومورانتن را آغازي بر يك پايان دانست.
آرنو لاگاردر هيچگاه نشاني از آمادگي خود براي رسيدگي به اين بخش هاي صنعتي بروز نداده است. به ويژه در بخش تسليحات او اولين كسي بود كه از لزوم فروش شبعه هاي تسليحاتي سخن گفت، تا دير يا زود اين گروه فعاليت هاي خود را بر روي ارتباطات و رسانه ها متمركز كند. هر چند كه خود در پاييز گذشته در سخناني كه به يك چرخش ۱۸۰ درجه اي شباهت داشت، به مجله لوپوئن گفت كه نمايشگاه بعدي بورژه (كه در ماه ژوئن براي نمايش سلاح ها برگزار مي شود) در واقع نمايشگاه «او» خواهد بود، اما او هيچگاه در علايق و هيجانات پدري سهيم نبوده است.
مثلاً از اسب هاي مسابقه اي شروع كنيم. بوي اصطبل حال او را به هم مي زند. او با ۶۵ كره اسب نورماندي كه در اصطبل پدرش به سر مي برند چه خواهد كرد؟ ژان - لوك لاگاردر يكي از معروف ترين پرورش دهندگان اسب در فرانسه بود. ۵۰ نفر در اصطبل او كار مي كنند و حدود صد نفر ديگر در آنجا آموزش مي بينند. او در سال ۱۹۹۵ رياست موسسه France Galop را به دست گرفت و مرگ وي سايه اي از ترديد بر سرنوشت ۵۵ هزار كاركن در بخش اسب داري افكنده است. اما ميدان اسب دواني او را از منافع صنعتي غافل نمي كرد. او از مسابقات اسب دواني به عنوان فرصتي براي ملاقات با اميران ثروتمند حاشيه خليج فارس استفاده مي كرد. هر سال به هنگام اعطاي جايزه طاق نصرت، او ضيافت مجللي در لونشان سازماندهي مي كرد، برگرد ميز افرادي همچون آقاخان، شيخ المختوم (وليعهد دبي)، شيخ زايد (امير ابوظبي) و ديگران حضور داشتند. روزنامه نگاران در محلي دورتر در زير چادري كه كمتر «ارزش استراتژيك» داشت نگهداري مي شدند و امكان دسترسي آنها به مذاكرات دور ميز وجود نداشت.
پي نوشت:
* دارتانيان نام شخصيت رمان سه تفنگدار نوشته الكساندر دوما است.

برنامه به كشور قدرت مي دهد
009080.jpg
اميرحسين مهدوي
آخرين فصل گفت وگو با دكتر محمد ستاري فر رئيس سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور به نرخ ارز و برنامه چهارم اختصاص دارد.
•••
• در بحث نرخ ارز شما قيمت آن را واقعي مي دانيد؟ يا فكر نمي كنيد علت عدم فروش به نرخ ۶۹۰ تومان، تزريق زياد دلار نفتي از سوي دولت است.
ثبات قيمت تكليف را براي سرمايه گذار و توليدكننده روشن كرده است. ولي براي روشن كردن افق و عمل كردن تثبيت نياز است. مهم ترين رويكرد اين است كه بتوانيم ثبات اقتصادي را داشته باشيم. براي سرمايه گذار، مصرف كننده، واردات و صادرات. حالا اگر آمديد در اين دوران گذار كار كرديد، كارايي اقتصادي و بهره ها بالا رفت، ريال در مقابل دلار تقويت مي شود ولي اگر كاري نكرديد؛ پول بيشتر سقوط مي كند. نمي توانيم بحث را نقطه اي داشته باشيم فقط به صادرات توجه كنيم. من تسلسل را بحث مي كنم. اگر فكر توليدكننده هستيد توليدكننده الان مهم ترين مشكلش عقب ماندگي ساختاري و نداشتن تكنولوژي است.
• سياست تثبيت نرخ ارز عطش واردات مي آورد كه آن هم با توليد رابطه مستقيم دارند.
وزير بازرگاني رسماً تركيب را اعلام كرده گفته از ۲۱ ميليارد دلار كالايي كه آمده تا ۶۲ درصد كالاي سرمايه اي و واسطه اي بود.خود كالاي واسطه اي نويدبخش است. بخشي از مابقي هم دارو و نان و. . . است. اين تركيب خوبي بوده است.
بنابراين اگر بناست كه ما با ديدگاه توسعه ببينيم بحث اصلي توليدكننده است. بعد صادرات. من گفتم جواب سوال شما را در اين دايره پي بگيريم. اگر طرف توليدكننده را بگيريم، از موضع سرمايه گذاري بگيريم يا دلار ارزان تر. از موضع فروش هم كه بگيريم گران است.
• گران و ارزان صفت نسبي است اگر سقف تزريق دلار نفتي در نظر گرفته شود مي توان قيمت را فهميد.
حرف خوبي زديد. الان قيمت دلار در بازار غيررسمي چه قدر است؟ خب بانك مركزي،تزريق را مديريت مي كند. بانك مركزي در فروش همين مقدار پول هم مشكل دارد در ماده ۶۰ هم همين را مي گفتند. ما در قيمتي كه الان تعيين شده يك مقدار مشكل فروش ارز داريم.
• پس چرا از نرخ كوتاه نمي آييد؟
اين را از بانك بپرسيد. من فقط طرح مسئله كردم. دايره اي را در نظر بگيريد كه شما در مركز هستيد و به هر حال هر طيفي دلار بيشتري مي خواهد و توليدكننده در يك گوشه و صادركننده هم در گوشه ديگر است. توليد براي سرمايه گذاري نه ارز ارزان تر مي خواهد. همين توليدكننده در موضع فروش محصول دلار بيشتري مي خواهد و راهكار ارزي بوده كه در واقع به يك تعادل بين اين دو گرايش برسيم. بعد چه قدر بازار آزاد دلار طلب مي كند، نرخش چه قدر است. بانك مركزي آيا الان فشار كمبود فروش ارز دارد يا نه. جواب بدهم كه نه. در اين مقدار محاسباتش را دارد. يكي از علت هايي كه مطرح مي شد اين بود كه نقدينگي بالا رفته چون ما ارز را ارزان تر نمي فروشيم و ارز جذب نشده را بانك خريداري كرد. بانك مركزي ارز را خريداري كرد. پايه نقدينگي كشور را بالا برد. اما بحث نرخ ارز را بايد در كليت اقتصاد به كار برد. به هر حال در اين اقتصاد يك تعادل اوليه داشت شكل مي گرفت. اين تعادل اوليه بايد پايدار باشد، اگر ما بتوانيم بازسازي كنيم ارزش ريال پايين تر مي آيد و اقتصاد ما اگر توانست در مقابل جهان يك مزيت بالاتر نشان بدهد، نرخ دلار پايين تر مي آيد. و بالعكس.
• اين سياست تا زماني تداوم دارد كه شما خيالتان راحت باشد كه يكسان سازي نرخ ارز به طور موفق جا افتاده؟ مثل مهلت خودروسازان است كه هر سال، مي گويند واردات را دو سال عقب تر بيندازيد.
نه. مي خواستم بگويم رويكردي كه انتخاب شده گذار از يك ساختار به ساختار ديگري بوده. اگر شما وارد يك ساختار جديد شديد مي گويند سعي كنيد كه آن ساختار را نهادينه كنيد اما در آن ساخت متوقف نشويد. ساختار تغيير كند.
• يعني توجيه شما اين است كه سياست يكسان سازي نرخ ارز با حداقل هزينه طي شود و براي دوره هاي بعد نرخ ارز واقعي شود؟
اما شما دعا كنيد كه منابع ريالي دولت تغيير كند. مثال در مورد بنزين است. اگر قيمت بنزين به تعادل برسد، مثلاً ۱۸۰ تومان بشود بعداً كه در دنيا پايين آمد ما بايد پايين تر بياوريم. اگر رفت بالا ما هم بايد بالا ببريم. باز نبايد قيمت جديد بدهيم و روي آن بمانيم و بگذاريم براي بعدي ها كه آنها بخواهند ساخت را بشكنند. در واقع پيام اين رويكرد به اين صورت بوده كه ساختار عوض مي شود ولي بايد جوري باشد كه ايستا نباشد و دائم خودش را تطبيق بدهد و در تعادل بماند.
• مجموعه شرايط باعث شد كه شما در برنامه اول به عنوان يك كارشناس و استاد دانشگاه موضعتان اين بود كه اين برنامه با آن چيزي كه اجرا شد فاصله داشت. الان هم در مقام يك مجري به خاطر مجموع شرايط مملكت آن چيزي كه اجرا مي كنيد با برنامه نوشته شده دولت فاصله دارد.
ضبط را خاموش كنيد، جواب برنامه اول را مي دهم.
• حالا برنامه اي كه الان شما مجري آن هستيد با آن چيزي كه برنامه نويسان نوشتند متفاوت است.
برنامه سوم يعني آنچه كه مصوب شده است.
• من با لايحه برنامه مقايسه مي كنم. شما نسبت به آن مصوبه تخطي نكرديد در كليت آن، آن برنامه اي كه نوشته شده با آنچه كه اجرا مي شود كاملاً متفاوت است.
يك سند داريم يا دو سند. ما يك سند داريم. مباني نظري برنامه با واقعيت سازگاري نشان نداد. اين يك سند است. آنچه هم كه گفتم در ارتباط با برنامه چهارم اصلاً به اين معني نيست كه برنامه سوم متوقف شود بلكه از زمان ورود به سازمان دائم ورد زبان من اهداف برنامه سوم است. گزارش اجراي سال اول و دوم برنامه داشت تهيه مي شد كه در مجلس مطرح شود. بحثي كه هست اين است كه هرچه تصويب شد با هزينه تصويب مي شود. بهترين زمان و فرصت صرف تصويب آن مي شود. اگر كسي پسند ندارد نبايد متوقف شود. بلكه اگرچه متوسط است و زياد هم عالي نيست ما آن را انجام بدهيم. هركس ديگري كه بيايد، اين ميثاق برنامه سوم را تا پايان بتوانيم اجرا بگذاريم. بنابراين خيلي از احكام برنامه سوم مثبت و درخشان است كه بايد اجرا شود. بعضي از بخش هايي را اجرا كرديم و بحث برنامه چهارم اصلاً حذف برنامه سوم نبود. اين بود كه اتفاقي در برنامه چهارم از نظر سياسي مي افتد كه در برنامه نبود. سال آينده انتخابات مجلس ششم است. مستحضريد كه در خرداد سال ۸۳ مجلس ششم كنار مي رود و مجلس هفتم روي كار مي آيد. مجلسي كه بعداً مي آيد به فوت و فن اقتصاد آشنا نيست. معمولاً در سال اول و دوم مجلسيان آشنايي پيدا مي كنند و در سال سوم و چهارم است كه عمق كلان نگري را متوجه مي شوند و كار مي كنند.
دولت ۸۳ با مجلس جديد روبه روست. اين مجلس با برنامه سوم عملكرد و نقدها و فرصت ها و چالش ها آشنايي ندارد. دوم اينكه مي گويد مجلس آشنا شود و آبديده شود، بعد سال بعد از آن ـ ۸۴ ـ دولت تغيير كند.
سال ۸۴ دولت كنار مي رود. وزرايي كه روي كار مي آيند، معلوم نيست چه كسي مي آيد و چه كسي مي رود، بنابراين يك هدفي است كه گرايش دولت در سال ۸۲ و ۸۳ به برنامه بدهد و مجلس آبديده شد آن را عوض كند. بايد دولت و مجلس بعدي برنامه بدهند. اين گزينه ها بوده. در جلسه اي كه در خدمت دولت و مجلس در جلسه هماهنگي بوديم، آقايان ترجيح مي دهند كه فكر كنيم سال ۸۲ برنامه چهارم تنظيم شود كه در واقع در سال ۸۲ و ۸۳ تصويب شود و سندبندي اش در سال ۸۴ باشد. بنابراين بحثي كه بود، نه اين بود كه برنامه كنار رود و برنامه سوم، سه سال بشود كه اصلاً اين بحث ها نبود. بحث سند برنامه چهارم بود. سند برنامه چهارم كي اجرا مي شود؟ وقتي كه برنامه سوم تمام نشده. اين حرف و حديث در مديريت ها هست و مي دانيم اين انتخاب براي تدوين برنامه كه هزينه هاي خودش را دارد. اما با صراحت به شما بگويم كه اين جور نظام انتخاباتي كه ما داريم، هر چهار تا گزينه بدون هزينه نيست. شايد انتخاب عالي ندارد. ما كار فكري را انجام مي دهيم، نه زود است و نه كم كار كرديم. سازمان مديريت و كشور را توانمند كرديم. برنامه سوم هم با قدرت دنبال مي شود.
در مورد حوزه هايي كه عقب هستيم بايد بيشتر كار كنيم خود بحث ۲ ميليارد دلار كه قرض گرفته مي شود و انتقاد زيادي از آن مي شود براي اين است كه بعضي از بخش ها مثل آب و آبخيزداري از برنامه عقب تر است. بنابراين عزم كشور كمك به برنامه سوم است كه با بالاترين شتاب ممكن تمام شود. تا اين لحظه هم نه در اينجا و نه در دولت نگفتند ۴ سال برنامه، برنامه سوم. ۵ سال برنامه سوم تمام مي شود. فقط سند برنامه بعدي مي ماند. خودتان مي دانيد كه اين سند هم سياسي است، هم حقوقي و هم اقتصادي است. نظام مي گويد كه من برنامه دارم و با اعلام برنامه خودش دارد به دنيا اعلام قدرت مي كند كه ما ثبات داريم. بنابراين، اين سند يا در ۸۳ دربيايد و يا در ،۸۴ بحثي است كه بايد در بخش اقتصاد دولت بحث شود و هر آنچه كه آنها تصميم گيري كردند همان انجام شود و اگر كه گفتند نه، لايحه را در ۸۲ بدهيد، مي خواهم با جرأت بگويم كه در ۸۲ برنامه اقتصاد چهارم درآمد. در آخر سال ۸۲ و اول سال ،۸۳ وقتي در مجلس ششم قرار گرفت و تصويب شد، برنامه چهارم هيچ تضعيف كننده اي براي برنامه سوم نيست. اين بحثي است كه فقط با توجه به تنوع گزينه ها مطرح بوده است.

جهان در سال ۲۰۰۳
كشورهاي بنلوكس*
009085.jpg
ترجمه: غلامرضا رضايي نصير
از بسياري جهات هلند يك كشور نمونه محسوب مي شود: زيبا، مرفه، مكاني فوق العاده براي فعاليت هاي اقتصادي و با تركيبي نادر از نرخ پايين بيكاري و سطوح بالاي رفاه اجتماعي. اما هيچ كشوري كامل نيست.
علائم تعجب آور نارضايتي در سال ۲۰۰۲ بروز كرد، به خصوص ظهور حيرت آور و قتل تكان دهنده يك سياستمدار پوپوليست به نام پيم فورتوئين. در پي اين قتل، سريعاً دولت ائتلافي راست ميانه كه رهبر پرشور و ترور شده را نيز شامل مي شد، سقوط كرد. پس از موفقيت انفجاري اوليه، حمايت از فهرست پيم فورتوئين به سرعت رو به كاهش گذاشت.
اين كشور با مايه هاي نااميدي بيشتري در آينده روبه رو خواهد بود. ميلياردها يورو لازم است تا صف انتظار در بيمارستان ها و كمبود آموزگاران را از بين برد و گره هاي كور ترافيكي و جرم و جنايت را كاهش داد. پس از برگزاري انتخابات در روز ۲۲ ژانويه مردم هلند خواستار نتايج سريع عملكرد دولت ائتلافي جديد هستند. اقتصاد ضعيف اين كشور بدون معنا خواهد بود كه سياستمداران فقط مي توانند از هزينه ها كاسته بر ماليات ها بيفزايند.
اقتصاد بلژيك كمي قوي تر از اقتصاد هلند بهبود خواهد يافت، اما بازار كار اين كشور وضعيت بدتري خواهد داشت. در هر صورت دولت بلژيك كه يك دولت ائتلافي متشكل از ليبرال هاي راست ميانه، سوسياليست ها و سبزهاست، از محبوبيت برخوردار است و احتمال مي رود كه در انتخابات فدرال ماه ژوئن ۲۰۰۳ نتايج خوبي كسب كند. حزب دست راستي افراطي فلميش (كه بسيار افراطي تر از طرفداران فورتوئين در كشور همسايه هستند) حدود ۲۰ درصد از آرا را در فلاندرز كسب خواهد كرد و اين امر عنوان درشت برخي از روزنامه ها را به خود اختصاص خواهد داد. اما تغيير چنداني ايجاد نخواهد كرد. سال ها است كه سهم اين حزب در آرا ثابت مانده است. جالب آنجاست كه بروكسل، مركز اتحاد اروپا، خود پايتخت كشوري عميقاً تقسيم شده است.
احتمالاً سرمايه گذاران چشمي به بازار مستغلات بروكسل خواهند داشت. با توجه به اينكه ۱۰ كشور جديد خود را براي پيوستن به اتحاديه اروپا آماده مي كنند و با توجه به هجوم مقامات به اين شهر، به نظر مي رسد كه تقاضا براي املاك در بروكسل به شدت افزايش يابد.
وداع با برنامه هاي اقتصادي احمقانه
سياست هاي اروپايي به اين اندازه ديوانه وار نبوده است، اما به هيچ وجه نمي توان آنها را عاقلانه مهم دانست، عملكرد عجيب بانك مركزي اروپا سياست هاي پولي را به بيراهه كشانده است، و حال آنكه برنامه به اصطلاح ثبات و رشد دولت هاي منطقه يورو مانع از اجراي درست سياست هاي بودجه اي مي شود. هر دو مورد نيازمند توجه فوري است. براي آنكه در اروپا كه نرخ تورم از كشوري به كشور ديگر تفاوت مي كند (و قرار است به زودي گسترش هم پيدا كند) خود را بيشتر منعطف سازد، بانك مركزي بايد هدف كمتر جاه طلبانه اي براي متوسط نرخ تورم در نظر بگيرد و به جاي نرخ (تلويحي) فعلي كه متوسط آن يك درصد در نظر گرفته شده، نرخ متوسطي برابر با ۵/۲ درصد هدف قرار گيرد. در ضمن برنامه هاي اقتصادي احمقانه صاف و ساده بايد كناري گذاشته شوند. هر سياستي كه كشوري را با كسري بودجه اي تنها به ميزان ۳ درصد توليد ناخالص داخلي مجبور به افزايش ماليات ها و كاهش هزينه ها سازد - همانطور كه آلمان را اخيراً مجبور كرده است - به هيچ وجه يك جوك بي ضرر نيست. انتظار داشته باشيد كه چنين سياست هايي پاياني خفت بار داشته باشند.
مي توان با اطمينان روي ناتواني ژاپن يا اتحاديه اروپا در ترميم سياست هايي كه شكست آنها كاملاً روشن گشته است، شرط بست. هر چند براي مدتي چنين به نظر مي رسيد كه سياست كشاورزي اروپا احتمالاً در سال ۲۰۰۳ از ريشه اصلاح خواهد شد. اگر چنين شود، كمك فراواني به اقتصاد جهان خواهد بود. اين امر باعث خواهد شد كه بسياري از فقيرترين كشورهاي در حال توسعه جهان به سرعت ثروتمند شوند. مهمتر آنكه چنين اصلاحاتي باعث خواهد شد دور فعلي مذاكرات تجارت جهاني (كه به پيشرفت اصلاحات تجارت كشاورزي بستگي دارد) در جهت صحيح پيشرفت كند و تجارت آزادتر جهان را ثروتمندتر خواهد كرد. اما چنين نخواهد شد. اصلاحات پيشنهادي به اصرار فرانسه به تعويق خواهد افتاد و اين شرم آور است دور مذاكرات دوحه متوقف خواهد شد و فرصت ديگري براي بالا بردن رشد اقتصادي در سال ،۲۰۰۳ بدون لزوم از دست خواهد رفت. اقتصاد جهان رو به بهبود است، اما اين بهبودي را به هيچ وجه مديون رهبرانش نيست.
پي نوشت:
* Benelux شامل كشورهاي بلژيك، هلند و لوكزامبورگ است.
رشد توليد ناخالص داخلي (درصد)
لوكزامبورگ
هلند
بلژيك
۱‎/۰
۱‎/۱
۰‎/۷
۲۰۰۱
۱‎/۵
۰‎/۵
۱‎/۳
۲۰۰۲
۲‎/۵
۱‎/۶
۱‎/۹
۲۰۰۳

حاشيه اقتصاد
• وصل مجدد برق در بغداد
تامين نيروي برق شهر بغداد، كه در خلال دو هفته گذشته در اثر بمباران تاسيسات و نيروگاه هاي عراق قطع بود، در بخش هايي از اين شهر آغاز شد. اين اقدام در آستانه ورود ژنرال «گارنر» حاكم نظامي منصوب دولت ايالات متحده در بغداد، توسط مهندسان عراقي و آمريكايي صورت گرفت. اين مهندسان مي كوشند تا هر چه زودتر برق ساير بخش هاي پايتخت عراق را نيز وصل كنند.
دسترسي دوباره بغداد به برق به دليل آنكه در راه اندازي مجدد زيرساخت هاي خدمات شهري نقش بسيار موثر داشته و از اهميت ويژه اي برخوردار است، در اولويت برنامه هاي پيش بيني شده قرار دارد. با اتصال بغداد به شبكه برق، امكان فني براي راه اندازي شبكه آب لوله كشي فراهم شده و بيمارستان هاي پايتخت عراق خواهند توانست فعاليت عادي خود را از سر بگيرند. با وجود آنكه برق شهر بغداد در اثر بمباران هاي سنگين، توسط مهاجمان به عراق قطع شد اما منابع نظامي آمريكا مدعي شدند كه قطع برق اقدامي عمدي نبوده است. اين ادعا در حالي مطرح شد كه در اثر بمباران اين تاسيسات در بسياري از مناطق و شهرهاي عراق، مردم علاوه بر مشكل خاموشي و بي برقي با كمبود امكانات فني تصفيه آب شرب نيز روبه رو بودند.

• مشاركت در ميادين گازي سوريه
پايگاه اينترنتي البوابه عربستان سعودي از اعلام آمادگي ۱۱ شركت بين المللي نفتي جهت مشاركت در توسعه ميادين گازي سوريه خبر داد.به گزارش گروه اوپك و بازارهاي جهاني شانا، البوابه، روز دوشنبه نوشت: سوريه پيشنهادهايي از سوي ۱۱ شركت بين المللي نفتي جهت توسعه ميادين گازي در منطقه (تدمر) شرق سوريه دريافت كرده است. اين منبع گفت: دمشق سال گذشته پروژه هايي را در زمينه توسعه و كشف ميادين نفتي و گازي به مناقصه گذاشته بود. بر اساس اين گزارش، در ميادين گازي (تدمر) ذخاير عظيم گازي وجود دارد كه سوريه مي تواند از آن در زمينه صادرات و بهره برداري در نيروگاه هاي خود استفاده كند. اين سايت اينترنتي افزود: ذخاير نفت خام سوريه در حدود ۵/۲ ميليارد بشكه و ذخاير گازي آن در حدود ۲۴۰ ميليارد مترمكعب تخمين زده مي شود. البوابه نوشت: توليد نفت خام در سوريه از ۶۰۰ هزار بشكه در روز به ۵۳۰ هزار بشكه در روز كاهش يافته و حجم توليد گاز در اين كشور در حدود ۸/۵ ميلياردمتر مكعب در سال است.

• موفقيت خاتمي در ثبات بازار ارز
يك عضو هيات علمي دانشگاه آزاد گفت: يكي از عوامل اثرگذار بر قيمت ها، نرخ ارز است كه با ثبات در اين بازار، قيمت ها مهار شد. اميرتاش در گفت وگو با خبرنگار اقتصادي خبرگزاري فارس افزود: بزرگترين موفقيت در دولت خاتمي، ثبات در بازار ارز و درواقع ايجاد يك آرامش نسبي در اقتصاد است. وي گفت: عملكرد اقتصادي دولت مثبت و خوب بود و موفقيت هاي نسبي زيادي داشته است، اما مي توانست بهتر از اين باشد. ولي دركل، وضعيت اقتصادي را نسبت به گذشته بهتر ارزيابي مي كنيم. اميرتاش با اشاره به اين مطلب كه نرخ ارز در بازار به تعادل رسيده است، گفت: پايين آوردن قيمت ارز به صادرات لطمه وارد مي كند و از طرفي با پايين آوردن نرخ، امكان دارد بازار با كمبود مواجه شود. وي درباره خصوصي سازي بانك ها گفت: قبل از خصوصي سازي بانك ها، بايستي مديريت آگاه و صادق جايگزين شود و با اين عمل، خصوصي سازي بانك ها مي تواند موفق باشد.اميرتاش در پايان گفت: بانك هاي دولتي نبايد بنگاهداري كنند. اما بانك خصوصي مي تواند بنگاهداري نيز بكند، ضمن اينكه نظارت بر بانك هاي خصوصي بايد با جديت دنبال شود.

• خروج از اوپك در تضاد با منافع عراق
نرسي قربان در گفت وگوبا خبرگزاري فارس گفت: خروج عراق از اوپك با منافع اين كشور در تضاد شديد است.وي اظهار داشت: مطمئناً در صورت وجود حكومت مردمي به هيچ وجه اين كشور از عضويت در اوپك انصراف نخواهد داد. عضو موسسه مطالعات درياي خزر افزود: تنها در صورتي مي توان به كاهش قيمت نفت در بازار جهاني انديشيد كه ميزان عرضه نفت عراق از مرز ۵ ميليون بشكه در روز بگذرد. وي وقوع چنين اتفاقي را به ۴ تا ۵ سال آينده موكول كرد و افزود: مطمئناً به اين زودي عراق نخواهد توانست ميزان عرضه نفت خود را به اين سقف برساند. نرسي قربان در ارتباط با دبيركلي اوپك اظهار داشت: كشورهايي مي توانند دبيركلي اوپك را تصاحب كنند كه از مراودات سياسي پشت پرده برخوردار باشند. وي افزود: اين مراودات طي سال هاي گذشته همواره باعث شده تا ايران نتواند اين پست را به دست آورد.

• پيشرفت در افغانستان
بانك جهاني از فعاليت هاي بازسازي افغانستان كه تاكنون انجام شده دفاع كرده است. «ويليام برد»، نماينده اين بانك در كابل، پايتخت افغانستان، گفته در حالي كه وي تمايلي به بحث درخصوص نارضايتي هاي موجود ندارد، اما معتقد است پيشرفت هايي كه در بازسازي افغانستان صورت گرفته بايد مورد توجه قرار گيرد. البته «برد» تاييد كرد كه در مواردي بخصوص موضوعات مربوط به امنيت پيشرفت ها زياد نبوده است. انتظارات زيادي در افغانستان وجود دارد. براي مردم عادي اين كشور فصل جديدي كه در تاريخ كشورشان گشوده شده به معني دستيابي به منافع ملموس است، يعني ارتقاي سطح زندگيشان به طوري كه بتوانند آن را ببينند و احساس كنند.اما از نظر آنها مشكل كنوني اين است كه آنها هنوز براي رسيدن به چنين منافعي در انتظارند. آنها منتظر تحقق يافتن كمك هاي جامعه بين المللي و دولت افغانستان هستند. اعتبار دولت انتقالي افغانستان به تحقق يافتن چنين كمك هايي وابسته است. سازمان هايي نظير بانك جهاني و بسياري از آژانس هاي كمك هاي بشردوستانه معتقدند كه پيشرفت هاي زيادي در افغانستان صورت گرفته است البته در مقياس كوچك؛ براي نمونه خانه و مدارس بازسازي شده اند. اين سازمان ها همچنين معتقدند كه برخي از پيشرفت هاي حاصل شده در بازسازي ادارات دولتي قابل ديد عمومي نيست. آنچه كه تاكنون صورت نگرفته پيشرفت در زمينه پروژه هاي بزرگ و ملموس مانند بازسازي و ساخت جاده هاي اصلي كشور است. براي بسياري از افغان ها اين گونه پروژه ها نماد بازسازي كشور است. نماينده بانك جهاني در افغانستان گفته است كه جامعه بين المللي تلاش خود را مي كند اگرچه در مواقعي اين تلاش ها با سرعت عمل همراه نبوده است. وي البته بر ايجاد امنيت در كشور براي مردم عادي افغانستان و به منظور اجراي پروژه هاي بازسازي در كشور و همچنين جلب سرمايه تاكيد كرده است.

اقتصاد
ادبيات
ايران
جهان
علم
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  جهان  |  علم  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |