چهارشنبه۷ خرداد ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۰۶۲ - May .28, 2003
تنوع زيستي در آب هاي شيرين
016085.jpg
زيستگاه هاي آب شيرين:
هم تمدن هاي دنياي قديم (آسيا، اروپا، آفريقا) و هم تمدن هاي دنياي جديد (آمريكا) هر دو بر اكوسيستم هاي آب شيرين متكي بوده اند (تمدن بابل بين رودهاي دجله و فرات، مصر بر رود نيل، رم برتايبر)، پايتخت آزتك ها بر جزايري در درياچه تنوكتيتلان، پاريس بر روي لين، كنيشاسا بر رودخانه زئير و...) رودها، درياچه ها، رودخانه ها و تالابها (كه اكوسيستم هاي آب شيرين هستند) بخش اعظم آب مورد نياز براي آشاميدن، كشاورزي، بهداشت و صنعت در سراسر جهان را تأمين مي كنند و مأواي بسياري از ماهيان و ساير آبزيان كه غذاي بشر را فراهم مي نمايند هستند.
تنوع زيستي آب شيرين:
آب هاي شيرين منزلگاه انواع بسيار اعجاب آور و فراواني از ماهيان، دوزيستان، گياهان آبزي، بي مهرگان و موجودات ذره بيني هستند. رود آمازون به تنهايي حدود ۳۰۰۰ گونه ماهي- فقط ۲۵ درصد كمتر از تعداد كل پستانداران جهان- را در بر دارد. تنوع زيستي آب شيرين ناشناخته ترين تنوع زيستي جهان است. دانشمندان معتقدند كه تايلند احتمالاً حدود ۱۰۰۰ گونه ماهي آب شيرين دارد، در حالي كه فقط حدود ۴۷۵ گونه از آنها مورد شناسايي و ثبت قرار گرفته اند. همچنين يك بررسي جديد در مالزي نشان داد كه فقط كمتر از نيمي از ۲۶۶ گونه ماهي در اين كشور تاكنون شناخته شده اند. در جزيره سنگاپور ۱۸ گونه ماهي آب شيرين به غير از ۵۳ گونه اي كه تا سال ۱۹۳۴ جمع آوري شده  بوده اند تا ۳۰ سال بعد نمي توانند به طور كامل و جامع مورد بررسي قرار گيرند.
تنوع زيستي در اكوسيستم هاي آب شيرين بر اساس الگويي كاملاً متفاوت نسبت به اكوسيستم هاي آب شور يا اكوسيستم هاي خشكي پراكنده شده است. موجودات زنده روي خشكي يا ساكن در درياها و اقيانوس ها در محيط هايي زندگي مي كنند كه كم و بيش در منطقه اي وسيع و پيوسته هستند. گونه هاي زيستي در اين اكوسيستم هاي وسيع و پيوسته، تا حدي با محدوده تغييرات شرايط آب و هوايي يا بوم شناسي آنها سازگاري يافته اند. ولي زيستگاه هاي آب شيرين نسبتاً منقطع و ناپيوسته هستند و بسياري از گونه هاي آب شيرين نمي توانند به سادگي در طول محدوده هاي خشكي كه اين حوزه ها را به واحدهاي مجزا تقسيم كرده اند انتشار يابند. اين مسأله، سه پيامد مهم دارد:
۱- گونه هاي آب شيرين ناچارند تغييرات آب و هوايي و بوم شناسي را در محدوده كم وسعت خود تحمل كنند تا بتوانند زنده بمانند؛
۲- تنوع زيستي آب شيرين معمولاً تا حد زيادي محدود به يك منطقه ويژه و متمركز در وسعتي اندك هستند و حتي در اكوسيستم هاي رود يا درياچه هاي كوچك، گونه هاي زيستي وجود دارند كه در همين ناحيه كوچك تكامل يافته اند و تنها منحصر به همان ناحيه هستند؛
۳- تنوع زيستي آب شيرين حتي در اكوسيستم هاي كم وسعت، زياد است و گونه ها در اين اكوسيستم ها از هر نقطه به نقطه ديگر متفاوتند زيرا به دليل جدا و گسسته بودن اين مناطق، گونه ها مسيرهاي تكاملي جداگانه و گوناگوني را در آنها طي كرده اند.
درياچه هاي آب شيرين از جمله «زيستگاه هاي جزيره اي» هستند، با اين تفاوت كه در اين مورد، حجمي از آب توسط خشكي هاي وسيع احاطه گرديده است. بر همين اساس، درياچه هاي آب شيرين نيز مثل جزيره ها داراي تعداد زيادي گونه انحصاري هستند و هر چه اين درياچه ها قديمي  و بزرگتر باشند تعداد گونه  هاي انحصاري آنها بيشتر است. به عنوان مثال درياچه هاي شرق آفريقا با داشتن صدها گونه زيستي (كه ۹۰ درصد آنها در اين موارد در هيچ جاي ديگري در دنيا يافت نشده اند) برخي از بزرگترين تمركزهاي گونه هاي جهان را دربردارند. در درياچه بايكال در آسياي مركزي و در بسياري از درياچه هاي آب شيرين ديگر نيز به همين ترتيب شاهد گونه هاي انحصاري و تنوع گونه اي شگفت آور و هيجان انگيز مي باشيم.
تهديدات عليه اكوسيستم هاي آب شيرين:
تنوع زيستي آب شيرين امروزه به طور جدي مورد تهديد قرار گرفته است و اين مسأله در مورد تمام اكوسيستم هاي آب شيرين جهان صدق مي كند. در جنوب شرقي ايالات متحده آمريكا۴۰ تا۵۰ درصد از گونه هاي حلزون هاي آب شيرين تاكنون به علت بتن يا كاناليزه كردن رودها منقرض شده  اند يا در خطر انقراضند. در آمريكاي شمالي، يك سوم گونه هاي بومي آب شيرين منقرض شده اند يا در معرض انقراض قرار دارند. تمامي ماهيان بومي در دره مكزيك منقرض شده اند.
درياچه هاي آب شيرين متأسفانه همانطور كه از نظر غناي تنوع زيستي و گونه هاي انحصاري شبيه به جزاير هستند، از نظر خطراتي كه در معرض آنها قرار دارند نيز شبيه آنها مي باشند: آنها نيز هنگامي كه تغيير زيستگاه آغاز مي شود يا هنگامي كه گونه هاي بيگانه و غير بومي وارد مي شوند با انقراض تعداد زيادي از گونه ها مواجه مي گردند. وارد نمودن گونه هاي غيربومي- كه متأسفانه هنوز غالباً توسط دولت ها تجويز يا پيش برده مي شود- باعث كاهش تنوع زيستي و اضمحلال ماهيگيري در درياچه هاي آب شيرين مي گردد. درياچه چاپالا در مكزيك، درياچه گاتون در پاناما و درياچه كبير در آمريكاي شمالي از جمله اين درياچه ها هستند.
آلودگي هاي شيميايي و حرارتي،  بهره برداري هاي بي رويه و ايجاد تغييرات در اكوسيستم  (مثل سدسازي) از جمله عوامل ديگري هستند كه در تخريب اكوسيستم هاي آب شيرين و نابودي تنوع زيستي آنها مؤثرند. اين عوامل، تنوع زيستي را در مناطق صنعتي و مناطق در حال توسعه به ميزان متفاوتي مورد آليبا قرار مي دهند. در اروپاي شمالي، آلودگي، اسيدي شدن و تغيير فيزيكي رودها بيشترين تأثير را در كاهش تنوع زيستي داشته اند در حالي كه در اكثر رودهاي آمريكاي جنوبي و  آفريقا، بهره برداري بي رويه و وارد كردن گونه هاي غيربومي، عوامل مهمتري در تخريب تنوع زيستي هستند.
متأسفانه برنامه هاي حفاظت از تنوع زيستي آب شيرين در كشورهاي صنعتي بسيار عقب تر از برنامه هاي حفظ تنوع زيستي خشكي است. بسياري از نواحي حفاظت شده شامل درياچه ها يا بخش هاي كوچكي از حوزه هاي آبريز هستند ولي رودها و رودخانه ها اغلب از چنين حفاظتي بي بهره اند زيرا كم وسعت تر از آن هستند كه به عنوان ناحيه حفاظت شده در نظر گرفته شوند. علاوه بر اين، رودها و رودخانه ها غالباً از بيش از يك قلمرو سياسي عبور مي كنند و يا در مواردي مرز اين قلمروها را تشكيل مي دهند، مثل رود دانوب كه از ۷ كشور اروپايي مي گذرد يا مرز آنها را تشكيل مي دهد. چنين رودهايي به علت اينكه متعلق به يك قلمرو سياسي يا كشور خاص نيستند از مديريت حفاظتي مناسب بي بهره اند و بيش از ساير اكوسيستم هاي آب شيرين، قرباني سياست ها مي گردند.
در حال حاضر اكثر شيوه هاي حفاظتي تنوع زيستي آب هاي شيرين، نتايج چندان مطلوبي به دست نداده اند و گونه هاي زيستي اين اكوسيستم ها همچنان در معرض انقراض و نابودي اند و بسياري از اين برنامه ها در حال شكست خوردن مي باشند.
و مسلماً اين شكست خوردن ها و اين از دست دادن ها تا زماني كه حفاظت از تنوع زيستي و جلوگيري از تخريب اكوسيستم ها و نابودي گونه ها براي ما انسان ها ارزش حقيقي خود را پيدا نكنند و از حد برنامه اي در كنار ساير برنامه هاي سياسي بالاتر نروند ادامه خواهند داشت. اي كاش قبل از اينكه خيلي دير شود و همه فرصت ها را از دست بدهيم، به اهميت فوق العاده و حياتي حفظ اين گنجينه هاي ارزشمند هستي پي  ببريم.
ترجمه: ستاره مدني

خشكسالي شديد ،كانگوروها را تهديد مي كند
016090.jpg
بدترين خشكسالي در ۱۰۰ سال اخير جمعيت كانگوروها را تهديد مي كند به طوري كه كشاورزان استراليايي مي گويند شمار آنها اكنون ۳ برابر جمعيت ۲۰ ميليوني مردم استرالياست. برآورد تعداد آنها اين جانور زيبا و جذاب را تبديل به يك آفت بزرگ نموده است.
به گزارش خبرگزاري رويتر از سيدني استراليا «برايان راتلج» يك كارشناس كانگوروها گفته است: تمام بيشه ها، زير هر درخت كانگوروهاي مرده مي بينيد، به اين ترتيب هزاران كانگورو در زمان كوتاهي خواهند مرد.
راتلج كه در مزرعه ۲۷۵۰۰۰ هكتاري خود در محلي به نام «كانامولا» در هزاركيلومتري غرب «بريسبين» كار مي كند، مي گويد: درچند دهه گذشته هرگز چنين چيزي را نديده و اين نشان مي دهد مديريت كانگوروهاي استراليا به سامان نيست.
«پت اوبراين»، رئيس انجمن حفاظت از حيات وحش استراليا نيز مي گويد:
«اما سئوال كنيد مسأله چيست و ببينيد ميان گاوچرانها و هواداران محيط زيست مانند دو قطب اختلاف و فاصله است.»
اين خشكسالي بحث و جدل تلخي را بر سر كانگوروها در استراليا برانگيخته است.
راتلج كه نماينده كشاورزان ايالت كوئينزلند و مشاور كميته مديريت كانگوروهاست مي گويد: استعمارگري اروپاييان منشاء انفجار جمعيت كانگروهاست چرا كه آنان جنگل ها را قطع كرده و آب و زمين براي گله ها و گوسفندان فراهم ساختند: هرچه زمين جنگلي تراشيده شود چراگاه بيشتري به وجود مي آيد و كانگوروها زادآوري بيشتري مي كنند.
دولت استراليا در سال ۲۰۰۲ اعلام كرد جمعيت كانگوروها ۶۳ ميليون است. راتلج بحث مي كند كه اكنون شمار آنها صدها بار بيش از زماني است كه براي نخستين بار اروپاييان ۲۰۰ سال پيش به اين قاره نيمكره جنوبي زمين پا گذاشتند.
وي به رويتر گفت: زماني كه پدربزرگ من درست پيش از جنگ جهاني اول به اينجا آمد، تنها ۶ كانگورو در اينجا بودند. حالا دستكم شبي ۶ قلاده فقط از كناره پنجره اتاق خواب من عبور مي كنند.
وي گفت: هنگامي كه اروپاييان به اينجا آمدند به قدركافي علف در استراليا وجود داشت كه مي توانست براي ۴۰۰ ميليون كانگورو كافي باشد.
اما اكنون يك كارشناس استراليايي با ابراز نگراني در مورد گونه هاي كمياب كانگورو مي گويد: برآورد كنوني جمعيت كانگوروها شايد دقيق نباشد. آنها گونه اي هستند كه به سرعت در حال انقراض اند. مي توان گونه كانگورو را در خطر نابودي دانست. به ويژه كانگوروهاي قرمز ساكن بيابانها بيشتر درخطرند.
مرگ شمار زيادي از كانگوروها طي خشكسالي شديد طبيعي است. اما با درنظر گرفتن آتش سوزي جنگل ها و بيشه ها كه اخيراً شدت يافته است، برخي مي گويند شايد هيچ وقت زاد و ولد كانگوروها به حال اول برنگردد.
ترجمه - سعيد علوي نائيني

مهاجرت خرس هاي قهوه اي به فنلاند
016080.jpg
خرس  ها جانوراني باهوش اند و حس بويايي بسيار قوي دارند و به خاطر همين ويژگي ها كمتر در دام صيادان مي افتند. فرار به موقع از دام و دامگاه رفتاري است هوشمندانه از خرس ها كه زبانزد شكارچيان مي باشد. شكارچيان خرس در فنلاند، درباره مخفي كاري ها و هوش فوق العاده خرس، داستان هاي بسياري را نقل مي كنند كه گاهي رنگ افسانه به خود مي گيرد. اما به هرحال شهرت خرس ها در هوش بالا و سرعت جابجايي و گريز از غافلگيري، زبانزد مي باشد. به همين دليل، شكارچيان همواره در فصل زمستان كه خرس هاي قطبي به خواب زمستاني مي روند، به شكار آنها مي پردازند كه در ۲۰ سال اخير با اعتراض وسيع جمعيت هاي دوستدار حفظ حيات وحش و تعادل زيستي، اين روش شكار بيرحمانه و ناجوانمردانه، بسيار كاهش يافته است و در بعضي كشورها، مجازات هاي سنگين نقدي و حبس در پي دارد.
خرس هاي قهوه اي فنلاند، نسبت به بوي انسان بسيار حساس اند و بلافاصله بعد از استشمام بوي آدمي، از آن محدوده دور مي شوند. آن ها طبق عادت غريزي، شكارچيان را به خوبي شناسايي مي كنند و به محض احساس خطر ناشي از نزديك شدن يك شكارچي، از تيررس وي مي گريزند. اما همين حيوان، نسبت به افراد غيرشكارچي و كشاورزاني كه كاري به آنها ندارند، حس منفي ندارند و ديده شده است كه در بسياري از مناطق فنلاند، خرس هاي قهوه اي در نزديكي مزارع، زندگي مي كنند. متأسفانه به دليل شكار بي رويه، جمعيت خرس هاي قهوه اي فنلاند نيز با خطر انقراض روبه رو شده است. به همين دليل مأموران حفاظت از محيط زيست فنلاند، در فصل زمستان مساعي لازم را به كار مي برند تا از شكار غافلگيرانه خرس ها جلوگيري كنند. شكارچيان براي دوري جستن از تعقيب و مراقبت مأموران، سعي مي كنند با نيزه به شكار خرس هاي قهوه اي بپردازند، اما اين كار اغلب منجر به مرگ شكارچي مي شود. زيرا يك خرس زخمي، بسيار خطرناك است و واكنش شديد و مرگباري از خود نشان مي دهد. به همين علت، شكار با نيزه ريسك بالايي به همراه دارد و كمتر شكارچي حاضر به قبول آن است.
در نيمه دوم قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم جمعيت بزرگي از خرس هاي قهوه اي به دليل شكار بي رويه و فشاري كه به محيط زيست آنها در سرزمين هاي شمالي تحت سلطه شوروي سابق وارد مي آمد، به دشت هاي فنلاند مهاجرت كردند و به دليل حمايت تشكل هاي زيست محيطي و اقشار مردم و مجازات هاي سنگيني كه براي شكار خرس قهوه اي در نظر گرفته شده است، اين گونه زيستي، در دشت هاي فنلاند زندگي بي خطر و آرامي دارد. جمعيت خرس هاي قهوه اي در فنلاند به ويژه نواحي غربي اين كشور به هزار قلاده رسيده است. در سال جاري براي نخستين بار، سازمان حفاظت محيط زيست فنلاند، در موقع معيني از سال، به بعضي از شكارچيان امكان شكار خرس هاي قهوه اي را مي دهد تا از افزايش بي رويه جمعيت آنها پيشگيري كند. اين مجوز سقف زماني محدودي دارد كه شكارچيان ملزم به رعايت آن مي باشند. شكارچيان به خوبي مي دانند كه علاوه بر مأموران رسمي محيط زيست، تشكل هاي زيست محيطي نيز با جمعيت وسيع و پراكنده خود به دقت، آنها را زير نظر دارند و مانع از تخلفات احتمالي مي گردند.
ترجمه: محمد توكلي ملايري

محيط زيست
اجتماعي
اقتصادي
انديشه
حقوق شهروندي
خارجي
سياسي
شهري
علمي
علمي فرهنگي
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
همشهري جهان
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   انديشه   |   حقوق شهروندي   |   خارجي   |   سياسي   |   شهري   |   علمي   |  
|  علمي فرهنگي   |   محيط زيست   |   ورزش   |   ورزش جهان   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |