دوشنبه ۳۰ تير ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۱۳- July, 21, 2003
مادريد و فوتبال درهم آميخته اند
من بكهام هستم
001625.jpg
جهانگير كوثري
خط ارتباطي بريتانيا با اسپانيا از سال پيش از طريق فوتبال وجود داشته است. حكايت رئال مادريد اين پديده شگفت انگيز فوتبال در جهان دهان به دهان گشته و در تاريخ اين رشته به ثبت رسيده است. از دهه پنجاه و پس از پايان جنگ دوم جهاني و رفتن فرانكو، اسپانيا را جدا از ماتادورهاي بزرگ و آوازه خوانهاي بنام با نام فوتبال شناخته اند.
كاتالوني ها سالها تلاش كردند تا اين عامل تبليغاتي را از دولت اسپانيا بگيرند و به نوعي فوتبال را كه عامل همبستگي و اتحاد جامعه بود شكل مردمي ببخشند، اما اين تاكتيك باسكي ها مؤثر واقع نشد. يكسري فعاليت هاي سياسي در سلتاويگو، بارسلون نيز عليه حكومت و فوتبال برپا شد. اما هيچكدام نتوانست از درخشش و تبلور فوتبال در نزد مردم بكاهد و سرانجام رئال مادريد با پنج دوره قهرماني در اروپا بر تمام اين تلاشها سايه انداخت و باسكي ها براي آنكه از آريستوكراتهاي مادريدي عقب نيافتند دنباله فوتبال را محكم چسبيدند. از زماني كه اتريش فوتبال را به منطقه كاتالوني ها برد نزديك ۱۰۱ سال مي گذرد و امروز خود بارسلونا كه بخش عمده كاتالوني ها را در خود جاي مي دهد از فوتبال به اهداف مهمي دست يافته است، حالا ديگر اسپانيا ناامن نيست، حالا ديگر باسكي ها خود يك عامل گسترش فوتبال به حساب مي آيند و حالا ديگر هيچ خانواده اي بحث بچه هاي زنداني خود را در فصل فوتبال به رسانه ها نمي كشاند. امروزه فوتبال در اسپانيا يك پديده به معناي واقعي اجتماعي است. از خوان كارلوس پادشاه گرفته تا اصطبل داران ميدانهاي گاوبازي عاشق فوتبالند. شايد تنها ماتادورها كه جان خود در ميدان گاوبازي در كف دست مي گذارند همپاي بازيكنان فوتبال محبوبيت دارند البته در درآمد. اسپانيا مركز ثقل تمام نقل و انتقالات فوتبال جهان گشته است. ثروت هاي مادريد در باشگاه رئال جمع شده است و ستاره اي نيست كه طي پنجاه سال اخير درخشيده باشد و به مادريد نيامده باشد. به دهه پنجاه نگاه كنيد، در دوران شكوفايي فوتبال مجارستان و آغاز حكومت رئال مادريد در عرصه فوتبال جهان. در همان سال اول مسابقات باشگاه هاي اروپا، دي استفانو از آرژانتين به مادريد مي پيوندد و كوپاي فرانسوي، پوشكاش مجارستاني و هجوم بازيكنان برزيلي و آرژانتيني و امروز كه رئال مادريد به حكومت دوباره و اقتدار در فوتبال اروپا و جهان دست يافته است، زيدان - فيگو و روبرتو كارلوس گل سرسبد فرانسه، پرتغال و برزيل سمبل هاي مادريدي ها شده اند.
اما در فصل جديد رئال مادريد يك بريتانيايي محبوب، امروزي،اهل هنر و با دنيايي از تبليغات بازي خواهد كرد. او نسل امروز و جوان بريتانيا و حتي بسياري از كشورها را به دنبال خود دارد. ديويد بكهام از جمله مردان افسانه اي تاريخ فوتبال انگليس است. اگر فوتبال اين جزيره حيرت انگيز را در دهه هاي مختلف تقسيم كنيم و القاب سر را نيز در كنارشان قرار دهيم، حالا نوبت بكهام است كه اين آقايي را براي بريتانيا حفظ كند. او به رئال مادريد پيوست. در واقع رئال مادريد او را شكار كرد تا در كنار زيدان، رائول، فيگو، كارلوس، ماكله، مورينتس، هلگرا و... قرار دهد. تمام دنيا توجهشان به مادريد است و آينده اين تيم و بكهام.
ديويد در تازه ترين گفتگوي خود كه به سختي و تحت زمان بسيار كوتاه صورت گرفت از اين ماجرا سخن گفت:

* در مادريد زندگي كردن سخت نيست؟
- كدام سختي، از چه نوعش، من در زندگي خود برنامه ريزي دارم. تمرين، استراحت، گردش و رسيدن به زندگي خصوصي. كدامش منظور شماست (با خنده).
* بهتر است سئوالم را به گونه ديگري مطرح كنم. زندگي ورزشي شما در مادريد زندگي خصوصي و تقريباً بسته خانوادگي را تحت تأثير قرار نمي دهد.
- چرا؟ نمي توان از اين واقعيت چشم پوشيد كه در مادريد واقعاً مردم و بخش عمده آن جوانان ديوانه فوتبالند. عشق آنها به فوتبال براي من شگفت انگيز است و طبيعي است كه گاه قهرمانان محبوب آنها به دليل اين علاقه كه گاه افراطي مي شود سختي بكشند. من سعي مي كنم برنامه هايم با بچه هايم و ويكتوريا جدا از فوتبال باشد، اما باور كنيد در شهر شما (مادريد) اين امكان پذير نيست. بله زندگي خصوصي من تحت الشعاع جريان عميق و عظيم فوتبال است. بايد به نوعي با آن كنار بيايم.
* در زمان تمرين و سفر با رئال روحيات ديويد چگونه است؟
- خوب، باور كنيد بهترين وقت ۲۴ ساعته من زمان تمرين است .من دوستان خوبي پيدا كرده ام و كارلوس (مربي تيم) كه با هم چندسالي در منچستر يونايتد كار كرديم. در رئال هر بازيكن وظيفه و رفتار شخصي و گروهي خود را خوب مي داند و شما چندان مشكلي نداريد. همه چيز روي ديسيپلين خاص است و مربي هم كارخود را انجام مي دهد. من بارائول دوست شده ام. او علاوه بر اينكه بازيكن خوبي است، انسان بزرگي هم است و در مادريد او را مي پرستند و....
* و شما را چي؟ دوست دارند؟
- من را با رائول مقايسه نكنيد. او شاهزاده فوتبال مادريد است.
* و ديويد شاهزاده فوتبال جزيره؟
- نه، موافق شما نيستم. در انگليس بازيكنان بزرگي حضور دارند. من با آنها خيلي فاصله دارم.
* اما ترا بيشتر از بقيه دوست دارند.
- فكر نمي كنم. من با مردم راحت حرف مي زنم. چندان پيچيده نيستم و در زمين بازي به فكر آنها هستم.
* در رئال مادريد هم به فكر مردم مادريد خواهيد بود؟
- كاملاً - بايد چنين باشد.
* اما مادريدي ها رائول را خيلي دوست دارند؟
- به آنها حق مي دهم كه روي بازيكنان خود اين اندازه حساس باشند و آنها را دوست داشته باشند. اين يك امتياز بزرگ است.
*كوئيروز مي تواند جانشين خوبي براي دل بوسكه باشد؟
- دل بوسكه مربي هوشمندي بود، اما رئال فراتر از اينها بايد برود. آنها نبايد جام قهرماني اروپا را به اين راحتي از دست مي دادند. كوئيروز تمام رموز امروز فوتبال را مي داند. او خوب ترين است، خوب حرف مي زند و خوب تيمش را آرايش مي كند و به توانايي هاي تك تك بازيكنان واقف است. شما نتيجه كار كوئيروز را با وجود آنكه فرگوسن در آنجا بود به راحتي مي توانستيد در منچستريونايتد ببينيد.
* مشكل شما با فرگوسن بالاخره روشن نشد؟
- من هنوز جواب سئوال قبلي شما را نداده ام، اجازه بدهيد آن را تمام كنم، شايد به همين سئوال شما مي رسيدم. من با فرگوسن هيچگونه مشكلي نداشتم. او سياست مقتدرانه و خشن خود را دارد و من بازيكن وظيفه شناس و منظمي هستم. بديهي است كه بهانه اي به او نمي دادم.
* آن كفش و شكافتن ابروي تو...
- يك اتفاق بود كه بعضي ها دوست داشتند آن را عامل اختلاف بين من و آلكس بكنند. ما بچه نبوديم و همه چيز را خوب مي دانستيم. آن ماجرا خيلي كهنه شده است. اگر سئوالات شما ته كشيده اجازه بدهيد من هم به قرار خود برسم.
* قرار - مگر از تعطيلات آخر هفته خود استفاده نمي كنيد؟
- اين همان موضوعي است كه خدمتتان گفتم، دخالت در امور داخلي و خصوصي آدم ها.
* براي آمدن به اسپانيا، نظر ويكتوريا را نيز پرسيده بوديد؟
- صد درصد، من در تمام زمينه ها با او مشورت مي كنم.
* و او جواب مثبت داد؟
- بله جواب مثبت داد، مگر جز اين انتظار داشتيد.
* در اسپانيا خبرنگاران كنجكاوتر از بريتانيا هستند؟
- من نگران همين مسئله هستم، اجازه بدهيد اين مصاحبه را تمام كنيم.
*چند تا سئوال ديگر باقي مانده است؟ زيدان را بازيكن بزرگي مي دانيد؟
- هم زيدان، هم فيگو، هم رائول و هم كارلوس و بقيه را بزرگ مي دانم.
* دوست داشتيد اريكسون مربي رئال مادريد مي شد؟
- خيلي دوست داشتم به جاي مسئولين باشگاه تصميم نگيرم. اريكسون شخصيت جذابي است و كوئيروز مثل اريكسون و فرگوسن هم چيز ديگري است.
* «رونالدينهو» را نيز تأييد مي كنيد؟ حتماً اطلاع داريد كه وي به بارسلونا پيوست؟
- او نيز چون بقيه برزيلي ها بازيكن بزرگي است. زيبايي هاي بازي او را همه مي پسندند، اما من ترجيح مي دهم به نوع ديگري فوتبال بازي كنم، نه مثل رونالدينهو.
* مثلاً؟
- زيدان را ترجيح مي دهم.
* رونالدو را خير؟
- چرا او جاي خود را دارد، اينها را نبايد در يك ظرفيت ريخت.
* و سئوال آخر - در رئال دوام مي آوري؟
- انگليسي ها يك ضرب المثل معروف دارند كه مي گويند: مسئوليت قبول نكن، اگر قبول كردي تا آخرش محكم بايست.

سايه روشن ورزش
001630.jpg
استاد و شاگرد
همه او را دوست داشتند. در اولدترافورد او را يگانه منجي منچستر مي دانستند. او هم سرخپوشان را تا انتهاي افتخار پيش برد تا ته لذت جامهاي مختلف. يكي همپاي او در روي سكوها و در رسانه ها با او رقابت داشت. او را به دلايل مختلف دوست داشتند. او چون جورج بست، بابي چارلتون در قلب جوانان جاي داشت. شايد تقابل ناخواسته اي در بين اين دو شخصيت معروف و نامي وجود داشت كه يكبار فرگوسن از روي عصبانيت كفش استوك دار را به سمتي پرتاب كرد و كفش بر روي ابروي بكهام فرود آمد و آن حادثه به موضع گيري سخت تري تبديل شد. گاه نيز فرگوسن او را به ميدان نمي فرستاد و گاه بكهام آرام به بازي مي نگريست و لب فرو مي بست و هيچ نمي گفت. از سر حادثه در روزهايي كه منچستر خوب نمي آورد، بكهام مي درخشيد و در اوج نااميدي گلهايي مي زد كه سكوها به وجد مي آمدند و روزنامه ها لقب هاي شاهانه به او مي دادند و تلويزيون از او به عنوان يك سردار بزرگ پيروزي نام مي برد. سرانجام فرگوسن با لقب سر ماند و بكهام با رقمي اعجاب انگيز به سرزمين گاو بازها رفت. از اين ماندن و رفتن منچستر به پول رسيد، فرگوسن آرام شد و بكهام خوشبخت.
به عكس بنگريد، ايستادن فرگوسن، گوش دادن بكهام و استقرار او كه انگار دوست ندارد به چشم استاد نگاه كند و تمام حرفهاي او را تأييد نمايد. استاد و شاگرد. فرگوسن و بكهام در دنياي پرهياهوي امروز فوتبال كدام به عرش مي رسند و در نهايت كدام پيروزند!؟ نهفته معنايي كه بايد به دنبالش گشت.
حالا بكهام در مادريد پرهياهو براي خود دنياي تازه اي يافته است و به جمع ستارگان بزرگ جهان پيوسته و قصد دارد پا در جاي بزرگاني چون دي استفانو، جنتو، پوشكاش، كوپا و رونالدو بگذارد. اين انگليسي پر هواخواه در بين مادريدي ها به شاهزاده بريتانيايي معروف شده است. او رفت تا فرگوسن آسوده تر در اولدترافورد تيمش را براي مقابله بزرگ فوتبال اروپا آماده كند.

ورزش
ادبيات
اقتصاد
آلبوم
زندگي
سياست
موسيقي
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  آلبوم  |  زندگي  |  سياست  |  موسيقي  |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |