جمعه 17 مرداد ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۱۳۰
روزنامه نگاران و فرصت هاي از دست رفته
چه كسي از خبرنگاران دفاع خواهد كرد؟
001180.jpg
كسي انتظار ندارد كه روزنامه نگاران از دردها، رنج ها، پلشتي ها و بالاخره بايدها و نبايدهاي زندگي اجتماعي ننويسند، همان طور كه باز كسي تصور نمي كند قاضي حكم به انشاي راي غيرقانوني دهد.با اين حال هر دو در تكاپوي آن هستند كه حق و حقوق شهروندان را از منظر قانوني برآورده سازند و چه بسا در اين هنگامه نبرد قلم ها، جرمي رخ دهد.
همه  ساله در اين روز مسئولان قواي سه گانه، متوليان حوزه هاي ارتباطي و در نهايت تمامي اقشار مرتبط با رسانه هاي گروهي به نوعي به پاسداشت «روز خبرنگار» مي پردازند اما يك نكته را نبايد فراموش كرد. روز خبرنگار تنها به ۱۷ مرداد ماه هر سال ختم نمي شود، روز خبرنگار تمام روزهاي سال است .تمامي روزهايي كه با تلاش روزنامه نگاران حقوق مردم برآورده مي شود و در نهايت، بايد گفت چه كسي از حقوق روزنامه نگاران دفاع خواهد كرد. مطلبي در اين زمينه تهيه شده كه با هم مي خوانيم:
به راستي اگر شهيد والاقدر «محمودصارمي» قرباني خشم و كينه طالبان نمي شد آيا باز هم نشاني از روز خبرنگار در ادبيات ارتباطات ايران وجود داشت يا نه؟
تمامي روزنامه نگاران به اين نكته مي بالند كه متوليان نامگذاري چنين مناسبتي با علم بر ويژگي هاي مسئوليت يك خبرنگار در هنگامه انتشار اطلاعات توانسته اند به نوعي از مقام روزنامه نگاران وظيفه شناس تجليل كنند.
اين روز را، به گونه اي برگزار مي كنيم كه دو خبرنگار مستندساز ايراني همچنان در زندان نيروهاي آمريكايي در عراق در پي كسب آزادي خود هستند. علاوه بر آن عده اي از زندانيان مطبوعاتي نيز به خاطر تخلفات مطبوعاتي دوران محكوميت خود را سپري مي كنند. با اين حال هيچ يك از روزنامه نگاران به خاطر ترس از جان و يا محكوميت احتمالي در دادگاه هاي صالحه مطبوعاتي هيچ گاه دست از فعاليت مطبوعاتي خود برنمي دارند.
به باور برخي از روزنامه نگاران آنچه كه بيش از همه آنها را مي آزارد «خود سانسوري» حاكم بر حوزه هاي اطلاع رساني است. به عبارت ديگر بعضي از روزنامه نگاران ،با نوعي پنهانكاري آگاهانه درصدد هستند تا از انتشار اطلاعات جلوگيري كنند.
واضح است كه قوانين مطبوعاتي،حوزه فعاليت روزنامه نگاران را به طور روشن مشخص كرده است ولي نگراني از تفسيرهاي متفاوت از قانون در طول اين سال ها به خودي خود زمينه را براي رواج پديده خودسانسوري در بين روزنامه نگاران فراهم كرده است.
با اين حال كسي منكر قوانين مصوب مجلس پنجم شوراي اسلامي در حيطه مطبوعات نيست اما مي توان با بازنگري مجدد نسبت به تعيين حدود وظايف روزنامه نگاران تعريف جديدي ارائه كرد چرا كه اغلب روزنامه نگاران به خاطر تفسيرهاي متفاوت از قانون مطبوعات از سوي شهروندان و يا محاكم قضايي امكان دارد دچار محدوديت هايي در حوزه نشر اخبار و اطلاعات شوند. بنابراين ناخودآگاه و يا خودآگاه سعي دارند تا مطالب خود را كمرنگ تر در رسانه هاي گروهي انعكاس دهند.
محدوديت در حوزه كار روزنامه نگاري، تنها به شرايط قانوني موجود ختم نمي شود. ارزيابي قوانين تصويبي در طول يكصد سال اخير نشان مي دهد كه اغلب روزنامه نگاران چون با موضوع اطلاع رساني براي مردم و انتشار اطلاعات سروكار دارند لذا لازم است به نوعي در چارچوب فرآيند قانوني فعاليت كنند.
همانطور كه در اصل ۱۳ قانون اساسي مصوب ۱۴ ذي القعده ۱۳۲۴ هجري قمري آمده است:«... عموم روزنامجات مادامي كه مندرجات آنها مخل اصلي از اصول اساسيه دولت و ملت نباشد مجاز و مختارند كه مطالب مفيده عام المنفعه را همچنان مذاكرات مجلس و صلاح انديشي خلق را بر آن مذاكرات به طبع رسانيده، منتشر نمايند و اگر كسي در روزنامجات و مطبوعات برخلاف آنچه ذكر شد و به اغراض شخصي چيزي طبع نمايد يا تهمت و افترا بزند قانوناً مورد استنطاق و محاكمه و مجازات خواهد شد.»
البته تا سال ۱۳۲۶ هجري قمري قاعده مشخصي در زمينه جرائم مطبوعاتي ارائه نشده بود تا اينكه در همان سال طبق ماده ۳۴ قانون مطبوعات «نويسنده و ناشر با شكايت مدعي خصوصي، در زمينه توهين، ناسزا، هتك حرمت و شرف و كسر اعتبارات افراد يا هيأت ها از ۸ روز تا ۶ ماه حبس و از ۵۰۰ ريال تا ۵۰ هزار ريال جريمه نقدي و از هشت روز تا سه سال به توقيف روزنامه محكوم خواهد شد».
بي گمان طرح چنين جرائمي موجب شد كه روزنامه نگاران قبل از آنكه به فكر انتشار اخبار و اطلاعات باشند صرفاً با آگاهي كامل و ارزيابي جوانب سياسي و اجتماعي مضامين را مطرح كنند.
به باور «دكتر مهدي محسنيان راد» در مقاله «سانسور و خودسانسوري در ايران» ،خودسانسوري ناشي از اضطراب و ترس از انتشار اطلاعات است. به عبارت ديگر خودسانسوري نوعي دروازه باني پيام است، اما هر دروازه باني پيام خودسانسوري نيست.
نتايج نظرسنجي انجام شده از ۱۱۸ روزنامه نگار در سال ۱۳۶۴ نشان داد كه عواملي چون نبود امنيت شغلي، ايجاد دردسر براي خبرنگار، ترس از ادامه پيگيري خبر، ناامني شغلي خبرنگار موجب بروز خودسانسوري در آنان شده است.
با اينكه اصل ۲۴ قانون اساسي جمهوري اسلامي تصريح مي كند كه: «نشريات و مطبوعات در بيان مطالب آزادند مگر آنكه مخل به مباني اسلام يا حقوق عمومي باشند. تفصيل آن را قانون معين مي كند». به باور روزنامه نگاران، قوانين مطبوعاتي حدود و ثغور قلم زدن در زمينه هاي انتشار اطلاعات را روشن كرده است اما آنها به خوبي نمي دانند كه اين اطلاعات چگونه و بر چه اساسي تفسير مي شوند.
در طول اين سال ها هم  صحبت از نبايدهاي كار مطبوعاتي است ولي كسي هنوز تعريف مشخصي از جايگاه، مسئوليت، وظيفه و اختيارات روزنامه نگاران ارائه نكرده است. حتي بازنگري در قوانين مطبوعاتي مصوب سال هاي اخير هم نشان مي دهد كه قانونگذاران صرفاً به نبايدها توجه كرده اند تا بايدهاي حوزه كار مطبوعاتي.
همه روزنامه نگاران وظيفه شناس قبل از آنكه به فكر جرائم مطبوعاتي باشند اغلب در تكاپوي آن هستند تا براي احقاق حق شهروندان به طرح كمبودها، مشكلات و انتقادات در حوزه هاي اجتماعي، سياسي و اقتصادي بپردازند. از آنجا كه اين نوع فعاليت هاي روزنامه نگاري مي تواند در برخي مواقع مورد خوشايند برخي از شهروندان و سازمان هاي دولتي و غيردولتي نباشد چه بسا كه با طرح شكوائيه در محاكم قضايي نه تنها روزنامه نگاران را بلكه فرصت و وقت متوليان قضايي را هم تلف كنند.
اميدواريم همان طور كه روزنامه نگاران درحكم دروازه بان خبري نقش ايفا مي كنند، متوليان حوزه قضايي هم با تعبيه فيلترهاي مناسب و روشن در زمينه طرح شكايت مطبوعاتي از هرز رفت منابع انساني و وقت و بودجه بكاهند.
روزنامه نگاران وظيفه شناس بر اين باور هستند كه حفظ قواعد حقوقي و اخلاقي در زمينه اطلاع رساني يكي از اصول حرفه اي اين شغل است اما همچنان اين نكته مطرح است كه چه كساني از حقوق حرفه اي روزنامه نگاران دفاع مي كنند؟
انتظار مي رود همان گونه كه قوه قضائيه به عنوان مدعي العموم حقوق شهروندان را دنبال مي كند آنها تدابيري را هم در چارچوب قانون براي حمايت از روزنامه نگاران در نظر بگيرند.
هومن صدفي

در شهر
بيانيه هيأت داوران نهايي دهمين جشنواره مطبوعات
هيأت داوران نهايي دهمين جشنواره مطبوعات ديروز با صدور اطلاعيه اي پيش از اعلام نتايج جشنواره به تجربه سالهاي اخير مطبوعات اشاره كرده و گسترش و محدوديت هاي اين عرصه را يادآوري كردند. در اين بيانيه آمده است: يك دهه از برپايي نخستين جشنواره مطبوعات، اين آوردگاه رقابت قلم و انديشه گذشت. روزنامه نگاران و مطبوعات كشور به ويژه در نيمه دوم اين دهه، پديده اي متناقض نما و در عين حال تجربه اي گرانسنگ را از سر گذراندند.
در ادامه بيانيه به تاثير منفي اين تحولات بر محتوا و كيفيت مطبوعات اشاره شده و آمده است:جشنواره دهم تا حدي چهره آثار نامطلوب فشارهاي وارد آمده بر مطبوعات و روزنامه نگاران طي اين سال ها را به نمايش گذارد. چهره اي كه خطوط مرئي و نامرئي افت مشاركت روزنامه نگاران در جشنواره و نيز تنزل كيفيت برخي آثار چه در حوزه عملكرد حرفه اي و چه در عرصه تفكر و انديشه به ويژه در زمينه نقد و تحليل سياسي را مي توان بر جاي جاي آن به وضوح مشاهده كرد.
هيات داوران نهايي دهمين جشنواره مطبوعات با پاسداشت روزنامه نگاري آزاد و مستقل و نيز با گراميداشت ياد شهيدصارمي و ديگر شهيدان قبيله قلم و همه روزنامه نگاراني كه در راه كشف و انتشار آزادانه اطلاعات و حقايق، تن به مشقت و محدوديت داده اند، پيش از اعلام نتايج نهايي، يادآوري نكاتي چند را در ارتباط با جشنواره امسال، ضروري مي داند و اميد آن دارد كه با اعمال مشي و رفتار خردورزانه چه در قلمرو روزنامه نگاري و چه در عرصه برخورد با مطبوعات، شاهد اعتلاي بيش از پيش اين حرفه شريف باشيم.
و اما آن نكات:
۱- تكرار ترجيع بند سال هاي گذشته، همچنان ضروري مي نمايد كه حوزه داوري جشنواره محدود به آثاري بوده كه به دبيرخانه جشنواره ارسال گرديده است،  بنابراين آثار مذكور را نمي توان نماينده تام و تمام بضاعت روزنامه نگاري كشور دانست.
۲- امسال براي نخستين بار، مطبوعات محلي از مطبوعات سراسري تفكيك شدند و در طبقه بندي مستقل خود مورد ارزيابي قرار گرفتند. بدين ترتيب گرچه مشاركت مطبوعات محلي در جشنواره امسال در حد انتظار نبود، اميد مي رود كه اين تفكيك، هم داوري ها را منصفانه تر سازد و هم مشاركت هرچه بيشتر دست اندركاران مطبوعات محلي را در پي داشته باشد.
۳- داوران نهايي، سطح فعلي مشاركت را ناكافي مي دانند و همچنان چشم به مشاركت گسترده تر و جدي تر همه روزنامه نگاران، اعم از پيشكسوتان و تجربه اندوختگان و نسل نوپا و پوياي فعال در اين عرصه دارند.
۴- داوران نهايي از خلال بررسي آثار دريافتند كه توليد اخبار مستقل در مطبوعات به شدت دچار ركود است. اين امر مي تواند حاكي از كم توجهي مديريت هاي تحريري از يك سو، فقر نيرو و سازمان تحريري از سوي ديگر و بالاخره مخاطرات احتمالي باشد.
۵- در جشنواره امسال شاهد رشد و غناي اميدواركننده در عرصه هايي چون مقالات معارف اسلامي، گفت وگوهاي غالباً عمقي و كمتر خبري،نقد ادبي و هنري، گزارش هاي توصيفي- تحليلي و ضعف قابل اعتناي خبر، تيتر، مقالات و تحليل هاي سياسي، يادداشت و سرمقاله، گزارش هاي تحقيقي، طنز مكتوب و تصويري بوديم.
۶- مطبوعات محلي به ويژه از ضعف شديد فنون علمي و تخصصي روزنامه نگاري رنج مي برند، اين در حالي است كه در مقوله هاي فكري و كيفي همچون نقد و مقاله، وضعيت قابل قبول تري دارند.
۷- ضعف هاي نگارشي، ويرايشي و مقوله هاي تخصصي در مطبوعات، همچنان وضعيت هشداردهنده اي دارد. اين امر در كنار مشكلات پيش گفته، ضرورت توجه و سرمايه گذاري در زمينه آموزش حرفه اي و تخصصي را يادآور مي شود.
۸- پاره اي آثار از سوي صاحبانشان به كميته هاي تخصصي غيرمرتبط ارسال شده بودند كه به همين دليل از دور مسابقه حذف شدند. ضروري است همكاران ارجمند به تعاريف هر يك از مقوله ها كه در فراخوان جشنواره ارائه شد و تطبيق آن با كار خود و ارسال به كميته تخصصي ذي ربط، توجه ويژه داشته باشند.
۹- در جشنواره امسال دو مقوله عكس و طنز تصويري از حيطه قضاوت داوران نهايي، خارج ماند. اين امر بدان دليل بود كه ماموريت ارزيابي و انتخاب آثار در اين دو حوزه در جريان برگزاري دهمين نمايشگاه مطبوعات در ارديبهشت ماه سال جاري به عهده كميته هاي تخصصي منتخب ستاد برگزاري جشنواره واگذار شده بود.
داوران نهايي، با قدرداني از همه كساني كه آثار خود را براي شركت در بخش مسابقه جشنواره ارسال كرده اند و نيز با سپاسگزاري از دبيرخانه جشنواره و داوران كميته هاي تخصصي بررسي آثار، اميدوارند، توفيق انجام داوري بي طرفانه و عادلانه، بركنار از حب و بغض ها نصيبشان شده باشد، گرچه احتمال خطاهاي جزئي ناخواسته را كاملاً منتفي نمي دانند. اميد است اصحاب قلم، انديشه و روزنامه نگاران متعهد و فرهيخته، ما را از نقد مشفقانه خود محروم نسازند.
فريبرز بيات - عليرضا رجايي - ليلا رستگار - افشين سبوكي - محمدمهدي فرقاني - علي اكبر قاضي زاده - علي مزروعي

از هفت  گوشه  جهان
گفت و گو با رحمت ا... رجايي سيد ميرانيبرنده جايزه جشنواره مطبوعات
گزارش زندگي با آهنگي از «كي برد» و «كرگاه»
ضمن معرفي خودتان،بفرماييد كار مطبوعاتي را از كجا آغاز كرديد؟
رحمت ا... رجايي سيد ميراني هستم. نخستين بار در هفته نامه گلستان ايران آغاز به كار كردم. هم اكنون در گرگان امروز سمت مدير اجرايي را دارم و  با بسياري از نشريات كشوري همچون روزنامه ايران و نشريات تخصصي تاريخ ارتباط دارم.
فلسفه برگزاري جشنواره از نظر جنابعالي چيست؟
از نظر من فلسفه برگزاري جشنواره ارتقاي سطح علمي مطبوعات كشور و تقدير و تشكر از كساني است كه با همه مشكلات تلاش مي كنند وظيفه اطلاع رساني خود را به انجام برسانند و همچنين اين جشنواره بايد متكفل معرفي خبرنگاران و روزنامه نگاراني باشد كه با جديت تمام در سراسر ايران تلاش مي كنند اما نام و نشاني در اين عرصه از آنان نيست.
به نظر جنابعالي چرا هيأت داوران شما را كانديداي جايزه جشنواره كردند؟
من در بخش گزارش تحليل و توصيفي كانديداي دريافت جايزه شدم، علت آن تهيه سه گزارش بود:
گزارش نخست تحت عنوان« خورجين هاي پر از كامپيوتر و زندگي با آهنگي از كي برد و كرگاه» (كرگاه وسيله جاجيم بافي است) كه گزارشي از اتصال يك روستا به نام شاهكوه، در اعماق كوهستان به اينترنت بود. اين گزارش حاصل كار ميداني و تحقيق در فرهنگ و آداب و رسوم اين روستا بود كه در هفته نامه گلستان ايران منتشر شده است.
گزارش دوم تحت عنوان آلبرت شوايتزر و مهاتما گاندي در گنبد كه معرفي يك يتيم خانه و مركز درماني براي فقرا در شهر گنبد با همين نام بود. با توجه به شناخت و علاقه اي كه به زندگي شوايتزر پزشك خوب دهكده لامبارنه داشتم،وقتي اين مركز را ديدم،گزارشي از آن تهيه كردم. همچنين مركز ديگري به نام گاندي كه بچه هايي در آن نگهداري مي شوند برايم بسيار جالب بود و وظيفه خود دانستم كه نسبت به آن اطلاع رساني مجملي به عمل آورم. اين گزارش نيز در نشريه گرگان امروز به چاپ رسيد.
گزارش سوم من درباره معرفي يك بازار محلي گرگان بود كه اسم آن نعلبندان است. تحت اين عنوان:« اين جا نعلبندان است اما هيچ اسبي نيست» كه اشاره اي به موقعيت امروزي و گذشته آن داشت. اين گزارش قبلاً در هفته نامه گلستان ايران به چاپ رسيده است.
فكر مي كنم علت انتخاب من،موضوعات نو، تيتر خوب، و پردازش درست در معرفي زندگي مردم ساده و صادق با تمام كمبودهايشان بود.
به نظر شما آيا همه روزنامه نگاران و نويسندگان در جشنواره شركت كردند؟
من نمي دانم چه كساني شركت كردند ولي منعي در شركت افراد نبود، چنانكه من كه شهرستاني هستم در آن شركت كردم.
براي ارتقاي جشنواره چه پيشنهاد هايي داريد؟
تقسيم بندي دقيق حوزه هايي كه افراد برتر در آن معرفي مي شوند ضروري است.همچنين ضروري است اطلاع رساني بيشتري نسبت به جشنواره صورت بگيرد،  علاوه بر اين معرفي علي الخصوص نيروهاي روزنامه نگار شهرستاني در جشنواره بايد جايگاه ويژه اي داشته باشند. چرا كه آنان نسبت به تهراني ها، از امكانات بسيار كمتري برخوردار هستند. ضمن آن كه در شرايط بسيار سختي نيز به سر مي برند.در گرماي شرجي شمال، عرق ريختن و نوشتن بسيار سخت است ولي روزنامه نگاران شهرستاني به هر حال رسالت اطلاع  رساني در اين اوضاع را به عهده گرفته اند.

گفت و گو با اميرحسين ناصري
برنده جايزه جشنواره
اميرحسين ناصري يكي ديگر از برگزيدگان رشته مقاله  ورزشي دهمين جشنواره مطبوعات گفت:«من سعي كردم در كارم سبكي مخصوص به خود داشته باشم، سبكي كه به زبان مردم نزديك باشد. البته برخي ساده نويسي را با بي معني نويسي اشتباه مي گيرند. منظور من از ساده نويسي اين است كه خيلي خشك ننويسند به طوري كه وقتي شروع به خواندن متني مي كنيد آنقدر جذب آن شويد كه تا آخرش را بخوانيد.»
وي ادامه داد:«البته در زمينه مقاله انتخاب موضوع خيلي مهم است، اما مهمتر از آن نوع پرداختن به آن است. ممكن است دو نفر يك موضوع يكسان را انتخاب كنند. اما اينكه در نهايت چه مطلبي به نگارش دربيايد بستگي به هدف، نوع نگاه و سياست آنها نسبت به موضوع انتخابي دارد.»

نگاه جمعه
طرح از داود كاضمي
001155.jpg

گفت وگو با ايرج تنظيفي، نقاش و مجسمه ساز به مناسبت برگزاري نمايشگاه آثارش در گالري برگ
تنديس هايي كه صلح را فرياد مي كشند
ايرج تنظيفي از نقاشان و مجسمه سازان باسابقه است كه با آثارش تاكنون تاثيرات زيادي بر جامعه هنري ايران به جاي گذاشته است. توجه وي به صنعت مسگري در ابتداي دهه پنجاه شمسي و استفاده  وي از دستاوردهاي اين صنعت سنتي در هنر مدرن خود راهي نوين در هنر اين مرز و بوم مي گشايد كه در كنار نقاشي ها و تنديس هايش در مجموع جايگاه ويژه اي به وي اعطا مي كند. ايرج تنظيفي در آخرين حضورش در عرصه هنرهاي تجسمي به ارايه دو اثر در نخستين نمايشگاه گروهي گالري برگ كه با همكاري انجمن مجسمه سازان از اول تا بيست وسوم مردادماه ۸۲ برپا شده پرداخته است كه از اين ميان يكي از آثارش براي اولين بار در ايران به نمايش درآمده. به همين مناسبت با وي به گفت وگو نشسته ايم كه مي خوانيد
001235.jpg

در نمايشگاه اخير شما دو مجسمه متفاوت ارايه كرده ايد؛ يك مجسمه كه در سال ۱۳۵۱ خلق كرده ايد و از جنس فلز مس است و ديگر مجسمه اي كه از تركيب ۲ تابلو نقاشي و يك تنديس برنزي به وجود آمده. علت اين امر چيست؟
ـ بايد توجه داشت كه يك هنرمند طي دوران عمر هنري اش براساس دانش و دريافت هايش نسبت به محيط زيست خود دچار تغيير و تحول فكري و دروني مي شود. همين امر نيز در آثار يك هنرمند به خوبي قابل پيگيري است. به اين مفهوم كه آثاري در بيست يا سي سال قبل خلق شده اند بازگوكننده وضعيت و نحوه تفكر هنرمند در آن زمان است و آثار جديد نحوه نگرش هنرمند در حال حاضر را نشان مي دهد. بايد توجه داشت كه هنرمند براساس آنچه فكر مي كند مواد مناسبي را براي بيان اهدافش برمي گزيند و تفاوت بين اين دو مجسمه نيز از همين جا ناشي مي شود.
براي چه در طي دهه پنجاه به مس به عنوان ماده اوليه مجسمه سازي روي آورديد؟
ـ توجه من به مس به سال ها قبل از آن بازمي گردد. در واقع طي دوران دانشگاه در دهه چهل در كارگاه هاي حجم، من از مس براي ساخت مجسمه استفاده مي كردم. شايد بتوان علت آن را در زمينه هاي پررنگ زندگي من جست وجو كرد. من دوران كودكي و جواني خود را در شهر گرگان سپري كردم و حتي سال ها در قصبات و نواحي آن به تدريس مشغول شدم. ظروف ابزار مسي در آن زمان نه تنها در گرگان بلكه در سراسر ايران و حتي همين ابرشهر تهران نيز رايج بود. در واقع اين ماده جزيي از زندگي روزمره ايراني بوده است و فرم هاي ابزاري كه با استفاده از آن ساخته مي شد جزيي از زيبايي شناسي جامعه ايراني را به وجود آورده بود. در همان زمان ما با انديشه اصالت مدرنيسم هم مواجه بوديم،  به شكلي كه به نظر مي رسد اروپا مهد مدرنيسم است و تنها انديشه اروپايي است كه قادر به خلق اصيل است. اين نوع تفكر درباره مدرنيسم كه در واقع نوعي خاص و ظريف از نژادپرستي را ارايه مي كرد باعث شده بود تا زمينه لازم براي تفكر درباره چيستي و ماهيت مدرنيسم فراهم شود. به اين ترتيب بررسي الگوواره مدرنيسم باعث شده بود تا هنرمندان طي آن دوره به شكلي ريشه اي سنت هاي هنري رايج در ايران را بررسي كنند و سپس از رسيدن به درونمايه هاي اين سنت ها با ديد مدرن خود به خلق آثار هنري اقدام كنند. نتيجه اين كار به شكل آنچه مكتب سقاخانه ناميده مي شود، تبلور يافت. در مجسمه هاي آن سال ها نيز من به دنبال ارايه همان ديد بودم. يعني سعي داشتم مجسمه هايي برگرفته از بن مايه هاي فرهنگ ايراني ولي مدرن ارائه كنم.
001230.jpg

ايرادي كه به مكتب سقاخانه گرفته مي شود اين است كه به ظاهر سنت ها پرداخته است، اين مسئله را در مورد مجسمه هاي خود چگونه توجيه مي كنيد؟
ـ مكتب سقاخانه طيف هاي متعددي داشت ضمن اينكه من شخصاً هنرمندي مستقل بودم و هيچگاه به جمع هنرمندان سقاخانه وارد نشدم،  در مورد مجسمه هايم بايد بگويم، در اين مجسمه ها از الگوهاي هنري موجود و شناخته شده در صنايع دستي ايراني در تركيب هايي استفاده شده است كه گويشي انتقادي و سنت گريز دارند. شما هنگامي كه به مجسمه هاي آن سال هاي من نگاه مي كنيد نوعي پرخاش و قاعده گريزي را در آنها مي بينيد كه به شكل اصلي فناناپذير بيان مي شوند. به اين ترتيب يك دوگانگي ذاتي در اين آثار به وجود مي آيد كه چالش دروني خود را به ذهن مخاطب تسري مي دهد، به اين معني كه شما در مواجهه با اين مجسمه ها همواره با اين مسئله روبه رو هستيد. با وجودي كه اين آثار به علت اجزاي برگرفته از سنت شان، بسيار آشنا به نظر مي رسند اما در كل آثاري مدرن و نوظهورند.
اما اين امر برخلاف آموزه هاي مدرنيسم است!
ـ نكته اساسي نيز در همين جا نهفته است. در واقع مدرنيسم راهي را پيشنهاد مي كرد كه در صورت درك و به كار بستن صحيح آن خود را نقد مي كرد و اساساً  منجر به بروز پديده اي ديگر مي شد كه امروزه به نام پست مدرنيسم مطرح است.
يعني بايد اين مجسمه ها را با ديدي پست مدرنيستي نقد كرد!؟
ـ شما اگر معتقد به پست مدرنيسم باشيد، در آن صورت هر اثر هنري را با ديدي پست مدرنيستي بررسي مي كنيد،  اما در اين مورد بايد بگويم مشابه همين قضيه در آثار هنرمنداني مثل پيكاسو و مارسل دوشان نيز اتفاق افتاده است. به اين مفهوم كه در صورت نقد آثار آنها نطفه پست مدرنيسم در آثارشان هويدا مي شود، كه البته چارلز جنكز در كتاب «پست مدرنيسم چيست؟» به توضيح آن پرداخته و مثال هايي از اين هنرمندان را نيز نقل كرده است.
به اين ترتيب تفكر مدرنيسم شما را به سمت پست مدرنيسم كشانده است؟
ـ البته. در همين نمايشگاه من دو اثر از دو دوره مختلف به نمايش درآورده ام تا اين دگرديسي كاملاً آشكار شود. اثري كه با نام «جنگ زده پشت به افق دارد» در واقع يك مجسمه با تعاريف كلاسيك آن نيست. در اين اثر بيننده با يك نوع فضاسازي يا چيدمان روبه رو است. درك اين اثر را با درك كامل نحوه قرار گرفتن مجسمه در برابر دو تابلوي افق ممكن مي شود و اين چيزي است كه در مجسمه سازي مدرن به آن توجهي نمي شد. در واقع مجسمه در اين اثر تنها قسمتي از كل اثر است در حالي كه نحوه چينش اثر است كه به وجودآورنده مفهوم آن است.
در واقع به اين ترتيب از اين پس شما به سوي هنر مفهومي كشيده خواهيد شد؟
ـ نكته در همين جا نهفته است. مجسمه هاي من از ابتدا نيز داراي مفهوم بوده اند. در واقع اين مفاهيم بوده اند كه تجسم مجسمه هاي من را به وجود مي آورند، اما اكنون من سعي مي كنم كه از همه امكاناتي كه موجود است براي بيان اين مفاهيم استفاده كنم و فقط به مجسمه سازي بسنده نكنم. در مورد نقاشي هم همينطور است.
از چه زماني به اين ديدگاه دست يافتيد؟
ـ «جنگ زده پشت به افق دارد» را من در سال ۱۳۷۵ طراحي كردم و قالب مجسمه را هم با گچ ساختم،  تابلوها را نيز در همان موقع كشيدم اما امكان ساخت مجسمه فلزي از روي اين قالب گچي تا سال ۱۳۷۹ براي من فراهم نشد.
مشكلاتي كه براي اجراي اين اثر داشتيد چه بود كه چنين تاخير طولاني اي را باعث شد؟
ـ از اين تاخير مصيبت بارتر اين است كه تا همين نمايشگاه اخير، اين اثر در هيچ جاي ديگر به نمايش درنيامده بود. البته اين مسائل به نبود بازار سالم هنري در ايران باز مي گردد. وقتي كه كار هنري تنها منجر به تحميل هزينه باشد و هيچگونه بازگشت مادي نداشته باشد. در آن صورت امكان اجرا براي هنرمند روزبه روز كمتر مي شود.
نبود اين بازار به چه مسائلي بازمي گردد؟
ـ پيش از هر چيز به موقعيت تاريخي. در ايران از ابتداي شكل گيري تمدن ايراني همواره دولت پشتيبان مالي هنرمندان بوده است. شكل گيري نگارگري در ايران بدون خواست و حمايت دولت هاي آن زمان ممكن نبود. همين امر به شكل يك كهن الگو در جامعه ايراني نهادينه شده است. خانواده ايراني هرگز ضرورتي براي خريد نقاشي و يا مجسمه هنري و داراي ارزش احساس نكرده است، بنابراين اقدام چنداني هم براي صرف هزينه در اين مسير نمي كند.
اما در حال حاضر نهادهاي دولتي متولي هنر مثل موزه هنرهاي معاصر و ارشاد چنين كاري را انجام مي دهند...
ـ دقيقاً همين  جا با يك ايراد اساسي روبه رو هستيم. ما در حال حاضر بازوهاي اجرايي موثري براي جست وجو و شناخت آثار ارزشمند در ايران نداريم. اين خود هنرمند است كه بايد با اين نهادها رابطه برقرار كند تا آثارش به فروش برسد.
اين بازوهاي اجرايي كه از آن نام مي بريد،  چه هستند؟
ـ در يك بازار هنر سالم، يك هنرمند، داراي يك مدير برنامه و يك وكيل است. همچنين با يك گالري خاص كار مي كند كه آن گالري نيز براي شبكه اي از كلكسيونرها آثار هنري خريداري مي كند. به اين ترتيب اين افراد به هنرمند كمك مي كنند تا جايگاه واقعي خود در جامعه را به دست آورد. اما در صورت نبود چنين زنجيره اي، هنرمندي كه خلاق است همواره از گردونه رقابت حذف مي شود، زيرا ذهن خلاق چنين هنرمندي درگير حل مسائل و مشكلات هنري است و وقت و انرژي براي بازاريابي خود ندارد.
جنگ زده را با چنين مشكلاتي اجرا كرديد؟
ـ بله، اجراي اين اثر براي من بسيار سخت بود،  اما از آن سخت تر اين است كه طرح هاي كنوني ام را نمي توانم اجرا كنم. زيرا هزينه اجراي آنها از توان هنرمند ايراني خارج است. طرح هاي بسيار زيبايي دارم، اما اجراي آنها احتياج به فضا و هزينه مناسب دارد كه در اختيار من قرار نمي گيرد.
جنگ زده پشت به افق دارد را به چه منظوري ساختيد؟
ـ اين اثر بيانگر تفكر من درباره جنگ است. جنگ انسان ها را نابود مي كند. اين شرايط بسيار دردناك است و من سعي داشتم اين عذاب و درد را به مخاطب منتقل كنم. افق براي انسان ها كهن الگويي است كه نهايت خواست خود را در آن جست وجو مي كند. همه تجربه لحظاتي كه در اثر عشق به افق خيره شده ايم و يا لحظاتي كه از شدت ناراحتي به آن خيره شويم را به ياد داريم. افق چيزي است كه ما داريم تا به زندگي خود انگيزه بدهيم. هنگامي كه كسي به افق پشت كند در واقع به زندگي پشت كرده و مصيبتي دارد كه انسان را وادار به انجام چنين كاري مي كند.
اين برداشت تلخ درباره زندگي، از چه چيزي ناشي شده است؟
ـ تجربه جنگ در ايران طي هشت سال استمرار با زندگي روزمره مردم عجين شده بود. جنگ چيزي نبود كه بتوان به سادگي از آن عبور كرد. طي زمان جنگ هر لحظه ممكن بود كه انساني با معلوليت و يا مرگ مواجه شود و نكته اينجا بود كه دشمن با حمله هوايي به شهرها احتمال اين امر را براي افرادي كه هيچ گونه درگيري نيز نداشتند، ايجاد كرده بود.
001225.jpg

تغيير فرم مجسمه از انسان به استخوان نيز به همين دليل است؟
ـ بله. شما در اين مجسمه مي بينيد كه قالب مثالي يك انسان در اثر درد و رنج فراوان به يك تكه استخوان تبديل شده است. اين تبديل نيز از ناحيه سر مجسمه آغاز شده و بايد توجه داشت كه در هنگام جنگ، انسان چنان در معرض خطر است كه تنها هدفش حفظ زندگي مي شود به اين ترتيب مفهوم حيات انسان از بين مي رود. اين مسئله باعث شد به اين انديشه دست يابم كه انسان در اثر جنگ تبديل به استخواني مي شود كه درد و رنج خود را فرياد مي كند.
در واقع اين مجسمه اثري است كه ضرورت صلح را فرياد مي كشد؟
ـ بله،  صلح زيباترين چيزي است كه انسان ها قادر به خلق آن هستند. همواره بايد تلاش كنيم تا صلح در جهان حاكم شود. تنها در اين صورت است كه انسان قادر مي شود تا مفهوم حيات خود را معني كند. انديشه جهاني بدون جنگ بسيار زيبا است. در اين جهان انسان مي تواند نهايت خلاقيت مثبت فرد را به ظهور رساند و بنابراين طبيعي است كه من در آرزوي تحقق آن باشم.
و آيا اين امر به انديشه ابرآرمان منتهي نمي شود؟
001505.jpg

ـ ابرآرمان هنگامي مطرح مي شود كه بخواهيد چيزي را كه وجود ندارد، خلق كنيد اما در مورد صلح بايد بگويم كه در شرايط عادي وجود دارد اين تنها شرايطي بحراني است كه آن را زائل مي كند. بنابراين صلح يك ابرآرمان نيست بلكه شايد بتوان گفت نبود صلح يك ابرآرمان بزرگ اما منفي است.
به اين ترتيب انديشه جهاني كه در صلح كامل باشد منافاتي با پست مدرنيسم ندارد؟
ـ ابداً، حتي بايد حرف شما را اينگونه تصحيح كنم كه حتي انديشه ابرآرمان هم به نوعي در پست مدرنيته قابل پذيرش است. در واقع تحقق پست مدرنيته خود يك ابرآرمان است. زيرا منوط به خلق ابزارهايي است كه پيش از اين وجود نداشته اند و شرايطي جديد و مجزا از آنچه پيش از اين بر زندگي انسان ها حاكم بوده است، به وجود مي آورد.

نگاه
001250.jpg
تاثيرات فيلم كوتاه
ابل انكار نيست
عليرضا اميني - كارگردان سينما - مقوله  فيلم كوتاه را مقوله اي مجزا از عرصه  فيلم بلند دانست ولي گفت: اين دو، علير غم وجود تفاوت ها در عرصه ، تاثيرات بسياري را بر روي هم مي گذارند. به گزارش ايسنا، عليرضا اميني كه پيش از اين از فعالان عرصه  فيلم كوتاه در ايران بوده است با دو فيلم «نامه هاي باد» و «دانه هاي ريز برف» در جشنواره  لوكارنو حضور دارد. اميني روز دوشنبه در گفت وگو با خبرنگار سينمايي تصريح كرد: تاثيرات فيلم كوتاه روي فيلم بلند، غيرقابل كتمان است. وي افزود: داستان گويي و تجربه گرايي در فيلم كوتاه بيشتر از فيلم بلند است ولي موضوع بازگشت سرمايه و اهميت مخاطب در فيلم بلند آن را متفاوت از فيلم كوتاه مي كند. وي در ادامه گفت: بعد از موجي كه آقاي آفريده در چند سال پيش در جهت افزايش توليدات فيلم كوتاه راه انداختند و نتيجه آن نيز ورود تعدادي فيلمساز به سينماي حرفه اي بود بعد از آن قضيه يكي، دو سال است كه توليدات به اين شكل قطع شده است. اميني افزود: من با صحبت هايي كه با مسئولان انجمن داشتم مثل اينكه آنها تصميم دارند حركت جديدي را براساس همان تجربيات قبلي كه تاكيد بر توليد انبوه بود، شروع كنند. كارگردان فيلم نامه هاي باد توضيح داد: مسئولان انجمن سعي دارند با استفاده از تجارب قبلي، ضايعات مربوط به افزايش فيلم كوتاه را كاهش دهند. وي درباره ادغام انجمن و مركز گسترش گفت: حضور آقاي آفريده در اين دو مركز خيلي مفيد است و فكر مي كنم با توجه به تجربه گذشته ايشان در انجمن و مركز گسترش سينماي مستند، با ادغام اين دو مركز با نتايج خوبي مواجه خواهيم شد. عليرضا اميني درباره  تفاوت فيلمسازي كوتاه در ايران با ساير كشورها گفت: در دنيا، سينماي كوتاه روند خود را طي مي كند ولي تنها در ايران است كه عرصه فيلم كوتاه اينقدر بالا پايين مي شود و فراز و نشيب دارد آنها اصول و چارچوبي دارند كه براساس آن هم سينماي بلند و هم سينماي كوتاه به جلو حركت مي كند. وي توضيح داد: حجم فيلمسازي كه در ايران وجود دارد، در هيچ كشور دنيا نيست و فقط به شكل انبوه، در ايران فيلم كوتاه توليد مي شود. عليرضا اميني تاكيدكرد: اين امر مي تواند مثبت باشد به شرطي كه كيفيت آثار توليدي بالا باشد و در صورت توليد آثار با كيفيت نازل، مي تواند منفي باشد. وي افزود: در مجموع، نفس عمل ساخت فيلم كوتاه خيلي خوب است ولي انشاءالله اگر كميت آثار توليدي بالا مي رود به همان نسبت نيز بايد به كيفيت توجه شود. وي در ادامه گفت و گوي خود با ايسنا تصريح كرد: فيلم كوتاه جايگاهي براي ديده شدن ندارد و هم اكنون نمايش فيلم كوتاه به تلويزيون و موسسه رسانه هاي تصويري محدود شده است و بقيه فيلم ها براي نمايش مجبورند در جشنواره ها شركت كنند كه البته اين چيز بدي نيست. اميني تصريح كرد: فيلمي كه ساخته مي شود بايد ديده شود و فكر مي كنم هم اكنون جشنواره ها بهترين جا براي ديدن فيلم هاي كوتاه هستند. وي با اشاره به اكران آثار كوتاه در يكي از سينماهاي تهران در چند سال پيش گفت: اين نمايش هفتگي آثار كوتاه، بسيار خوب بود و فيلمساز مي دانست كه حداقل، فيلمش براي يكبار نمايش داده مي شود و با واكنش تماشاگر آشنا مي شد. عليرضا اميني گفت: اين نمايش آثار كوتاه، باعث بده بستان بين تماشاگر و فيلمساز خواهد شد و باعث پيشرفت فيلمساز مي شود. وي افزود: هفته اي يك سانس صبح را به فيلم كوتاه اختصاص دادن، آن هم در ساعت ده صبح، چه چيز از سينماي ايران كم مي كند كه آن را حذف كردند، در حالي كه ادامه  آن باعث تشويق فيلمسازان كوتاه مي شد.

سپنتا در كرج
با تلاش و پيگيري هاي انجام شده توسط مسعود جعفري جوزاني و با همكاري شهرداري و شوراي شهر كرج پروانه ساخت مجموعه فرهنگي اجتماعي سپنتا صادر شد. اين مجموعه كه با ياد اولين كارگردان سينماي ايران عبدالحسين سپنتا نام گذاري شده شامل ۴ سالن سينما با آخرين استاندارد هاي جهاني و يك سالن ورزشي است كه محل مناسبي براي اوقات فراغت خانواده ها و جوانان كلان شهر كرج فراهم خواهد كرد.
در صورت همكاري مسئولين وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به زودي با حضور مقامات و هنرمندان كلنگ مجموعه سينمايي سپنتا به زمين زده مي شود و حداكثر تا دو سال ديگر به بهره برداري خواهد رسيد. مجموعه فرهنگي سپنتا در خيابان طالقاني بين هفت تير و پل زيرگذر، كه يكي از پر رفت وآمد ترين و بهترين نقاط كرج است واقع شده است.

صحنه
مجموعه تئاتر شهر اين هفته فعاليت هاي خود را با اجراي ۷ نمايش ادامه مي دهد. به گزارش روابط عمومي تئاتر شهر، نام نمايش ها، محل اجرا، نويسنده و كارگردان،  ساعت اجرا، مدت اجرا و قيمت بليت به شرح زير است:
«در مصر برف نمي بارد» تالار اصلي- نويسنده: محمد چرمشير،  كارگردان: علي رفيعي، ساعت ۳۰/۱۹، مدت ۱۴۰ دقيقه، قيمت بليت ۲۰۰۰ تومان.
« چيستا» تالار چهارسو- نويسنده و كارگردان: نادر برهاني  مرند،  ساعت: ۴۵/۱۹، مدت ۷۰ دقيقه،  قيمت بليت ۱۵۰۰ تومان.
«برخورد نزديك از نوع آخر» تالار قشقايي، نويسنده:  چيستا يثربي، كارگردان: سيما تيرانداز، ساعت: ۱۹ مدت: ۷۰ دقيقه،  قيمت بليت ۱۵۰۰ تومان.
«روي زمين» تالار سايه، نويسنده و كارگردان: افروز فروزند، ساعت: ۱۸، مدت: ۹۰ دقيقه، قيمت بليت: ۱۵۰۰ تومان.
« الكتر» تالار سايه، نويسنده: نغمه ثميني، كارگردان: سپيده نظري پور، ساعت: ۴۵/۱۹، مدت: ۶۰ دقيقه،  قيمت بليت: ۱۵۰۰ تومان.
«شيون» تالار كوچك( شماره ۲ )،  نويسنده و كارگردان: علي عابدي، ساعت ۳۰/۱۹، مدت: ۶۰ دقيقه،  قيمت بليت: ۱۰۰۰ تومان.
«ببر كاپيتان» تالار نو،  نويسنده: آثول فوگارد، مترجم: داود زينلو، كارگردان: ايمان افشاريان،  ساعت: ۱۹، مدت: ۹۰ دقيقه، قيمت بليت: ۱۰۰۰ تومان.
گيشه تئاتر شهر هر روز به جز شنبه ها از ساعت
( ۱۶ الي ۱۹ ) آماده پيش فروش بليت نمايش ها است. «تئاتر شهر شنبه ها تعطيل است.»

چيستا
001240.jpg

نمايش«چيستا» نوشته و كار«نادر برهاني مرند» در تالار چهارسو تئاتر شهر به روي صحنه رفت.
الهام پاوه نژاد، مهدي سلطاني سروستاني، پيام دهكردي و فرزين محدث بازيگران نمايش هستند. دراماتوژر«چيستا»،«ايوب آقاخاني» و طراح صحنه آن«منوچهر شجاع» است. طراحي لباس نمايش را «پريدخت عابدين نژاد» انجام داده است.«چيستا» كاري از گروه تئاتر معاصر است.
«برهاني مرند» درباره اين نمايش نوشته است:« چيستا« براي بودنش، از سختي ها عبور مي كند؛  گران و سخت و صعب... و رازمند مي شود و دريغ گو و هراسناك... آن گاه،  زمان گشودن رازها مي رسد و دست و دلبازي كلام... اصطكاك و تشويش و تلواسه ... نگاه و دريغ و بغض... زمان، زمان گشودن تمام درهاي پنهان خانه است...

روي زمين
نمايش«روي زمين» نوشته و كار «افروز فروزند» در تالار سايه تئاتر شهر به روي صحنه آمده است.
«فروزند» درباره «روي زمين» نوشته است: همه ما در خانه هامان زندگي مي كنيم. خانه هايي كاملاً مشابه و شايد با تغييراتي جزيي. اما آن چيز كه يكسان است خود «خانه» است. حالا گاهي اوقات تنهاييم، گاهي اوقات شاد، گاهي اوقات اندوهگين و...
چيزي كه واقعيت دارد، اين است كه ما تصور مي كنيم كه تنهاييم! هميشه در تنهايي هاي ما كساني هم حضور دارند، حتي اوقاتي كه در خانه تنها هستيم...
طراح صحنه نمايش«روي زمين»، «منوچهر شجاع» است و شبنم طلوعي، آناهيتا اقبال نژاد، نگار عابدي، مريم باقري، امير آقايي، منوچهر شجاع، نيما بانكي، سعيد فروتن و امير جاويد در آن بازي دارند. اين نمايش برنده جايزه دوم بازيگران زن در بيست و يكمين جشنواره بين المللي تئاتر فجر است.

شيون
نمايش «شيون» نوشته و كار «علي عابدي» در تالار كوچك( شماره ۲ ) تئاتر شهر به روي صحنه است.
در اين نمايش كه طراحي صحنه آن را «علي عابدي» انجام داده است، پرستو كرمي و حسن عابدي بازي دارند و آهنگساز نمايش«مجيد وطنيان» است. «شيون» زن كرد ايلياتي با «سلطان» مرد غريبه افغاني سال ها است كه در قفس با لباس خرس براي مردم نمايش مي دهند. روزي « شيون» كه پوست خرس بر تن دارد عاشق مردي مي شود كه هر روز با لباس نظامي به تماشاي خرس بازي آنها مي آيد « شيون» از قفس بيرون مي رود و با مرد نظامي ازدواج مي كند. و پس از سالي صاحب فرزندي مي شوند و درگيري «شيون» با حقيقت و تقدير پيش آمده آغاز مي شود و...

ببركاپيتان
001245.jpg

نمايش «ببر كاپيتان» نوشته «آثول فوگارد» با كارگرداني«امان افشاريان» در تالار نو تئاتر شهر به روي صحنه رفت.
«ببر كاپيتان» را «داود زينلو» ترجمه كرده است و طراح صحنه و لباس آن «سپهر گودرزي» و آهنگساز نمايش «پيروز ارجمند» است.در نمايش «ببر كاپيتان» اشكان صادقي، نسيم ادبي، علي صلاحي و مهدي رضا خاني بازي دارند.
در نمايش «ببر كاپيتان» نويسنده از جواني خود مي گويد. از زماني كه در پي يك سفر دريايي تصميم مي گيرد رمان زندگي مادرش را بنويسد و در اين سفر با سياه پوست درشت اندامي آشنا مي شود كه حرف هاي او را نصفه و نيمه متوجه مي شود، ذهنيت هاي نويسنده به صورت جواني هاي مادرش از قاب عكس ديوار جدا شده و او را همراهي مي كند...

گزارشي از وضعيت دستگاه هاي موجود در مراكز تفريحي
سقوط سفينه
001460.jpg
هواپيماها سقوط مي كنند، جاده ها به ناگهان دهان باز مي كنند و چند اتومبيل را مي بلعند، سيل بي امان راه مي افتد و از روي تنه هاي بركنده شده درختان مي گذرد و مردم را به كام خود مي كشد، قايقي در مركز شهر در درياچه اي كه سال ها لايروبي نشده فرو مي رود و فاجعه مرگ شش دانش آموز را پديد مي آورد، دو صندلي «سفينه» شهربازي سقوط مي كند و جان چهار نفر را مي گيرد و سه نفر را مجروح مي كند، تنها فرزند پنج ساله يك زوج جوان از سرسره سقوط مي كند،  زمين زير سرسره، برخلاف استانداردهاي بين المللي فاقد چمن يا شن نرم است و آسفالت به شدت به كودك آسيب مي رساند و...
آيا در فصل تعطيلي تابستاني كسي قصد رسيدگي به «تفريحگاه ها» را ندارد؟
بيش از يك سال از فاجعه دلخراش پارك شهر تهران گذشته است، فاجعه اي كه شايد اندكي دقت در سلامت قايق و ضرورت استفاده از وسايل ايمني
001465.jpg

مي توانست از بار اندوه آن بكاهد. اگرچه پرونده مرگ شش دانش آموز با غرامت ۵۰ ميليون توماني پايان خواهد يافت اما در صورت بي توجهي به چنين مواردي در مراكز تفريحي، بعيد نيست كه اتفاقات مشابهي مجدداً تكرار شود. وسايل بازي در سطح وسيعي مورد استفاده كودكان و بزرگسالان قرار مي گيرد. اگرچه تضمين ايمني صد در صد وسايل پيشرفته و الكترونيكي شهربازي امكان پذير نيست اما يك نظارت دقيق بر سيستم ورود و نحوه انتخاب وسايل و نظارت و دقت در نگهداري آنها به روش عملي روز مي تواند حوادث را كاهش دهد. در چند ماه گذشته و به فاصله تنها يك هفته، دو مورد قطع و اتصالي برق در چرخ و فلك بزرگ پارك (...) رخ داد. ظاهراًً به سبب قطع برق منطقه، متصدي چرخ و فلك سعي در استفاده از ژنراتور برق داشته، ولي به علت نقص فني، چرخ و فلك از كار افتاد و مردم به كمك نيروهاي آتش نشاني پا برزمين گذاشتند. بارها وحشت سراسر شهربازي بزرگ تهران را در برگرفته، يك بار در سال گذشته در نيمه شب برق قطع شد و هشت دختر و پسر پنج تا بيست و هفت  ساله دو ساعت در هوا معلق ماندند و همراه با سبدهاي چرخ و فلك تاب خوردند. لحظات پراضطرابي بود. كارگران شهربازي نتوانستند دمي آنها را آرام كنند، ضمن اين كه وسيله اي هم براي نجات دادنشان نداشتند. سرانجام باز هم آتش نشاني آمد و به داد مردم رسيد.
اكثر وسايل بازي در خارج از كشور ساخته شده و به ايران وارد مي شوند و غالباً نيز دست دوم اند. منوچهر فاتح ، طراح صنعتي، معتقد است: «اين وسايل با توجه به آب و هواي كشورهاي سازنده ساخته مي شود. شرايط جوي كشوري مثل سوئد بسيار متفاوت با كشور ماست و به همين دليل در كشورهاي سازنده از موادي كه جوابگوي همان شرايط محيطي است استفاده مي شود.» در عين حال گفته مي شود بسياري از سيستم ها پس از آنكه در كشورهاي سازنده كنار گذاشته شده اند، به علت ارزاني و به رغم دست دوم بودن وارد ايران مي شوند. فرزين، مدير اداره آمار آتش نشاني مي گويد:«اكثر سيستم هاي مورد استفاده در شهربازي ها قديمي، فرسوده و غيراستاندارد هستند و با شرايط فعلي تناسبي ندارند. به همين خاطر تاكنون حوادث ناشي از خرابي دستگاه ها در تهران به وفور ثبت شده است.»
اما آنچه بيشتر موجب نگراني و پرسش برانگيز است نحوه نگهداري از اين سيستم هاست. اگرچه مسئولان پارك ها مي گويند كه اين دستگاه ها به طور مرتب سرويس مي شوند و در نگهداري از آنها نهايت مراقبت صورت مي گيرد، اما مدير اداره آمار آتش نشاني نظر ديگري دارد: «بيشتر ماموريت هايي كه در خصوص شهربازي ها انجام مي دهيم ناشي از خرابي دستگاه هاست. افرادي كه دست اندركار اين امر در شهربازي ها هستند، خصوصاً متصديان وسايل، آموزش نديده اند و حرفه اي نيستند. اين وسايل بايد مرتباً سرويس شوند ولي ما بارها شاهد بوديم كه يك زنگ زدگي مهم را با رنگ مي پوشانند و تعمير اساسي نمي كنند، چرا كه وقت و هزينه بيشتري مي برد.»
در اين خصوص مديرعامل مركز پژوهش مهندسي جوش، نيز معتقد است:«برخي از حوادث مختلف شهري از جمله در شهربازي ها كه منجر به خسارت جاني نيز شده است از جوشكاري غيراصولي ناشي مي شود» به گفته وي: «هم اكنون در ايران در بيش از ۸۰ درصد موارد از الكترود براي جوشكاري استفاده مي شود كه مرغوب نيست و اگر آن را با نوع ديگري كه از گاز محافظ در آن استفاده مي شود مقايسه كنيم، هم كيفيت كار بالاتر است و هم زمان و هزينه كار به نصف مي رسد. اما ناآگاهي منجر به استفاده زياد از الكترود شده است.»
تحقيقات سازمان آتش نشاني تهران نشان مي دهد كه تمامي دستگاه هاي موجود در مراكز تفريحي فعال در شهرهاي كشور كه به «شهربازي» شهرت يافته اند ناايمن هستند چون استانداردهاي لازم در توليد، نصب و بهره برداري از آنها رعايت نشده است. شاهد آن هم حوادث فراواني است كه در اين مراكز رخ مي دهد. به اعتقاد رئيس اداره بررسي علل حريق و حوادث در سازمان آتش نشاني تهران: «اصولاً بايد نظارت دقيقي بر توليد اين گونه وسايل از سوي موسسه استاندارد ايران انجام شود ولي متاسفانه اينگونه نظارت ها چشمگير نبوده و تا به حال برخوردهاي قانوني جدي اي نيز صورت نگرفته است. در هيچ نهادي سندي وجود ندارد كه نشان دهد چه سازمان مسئولي در مراحل توليد نصب و بهره برداري از وسايل بازي در مكان هاي تفريحي ناظر و گواهي كننده سلامت دستگاه هاست. در پيگيري هاي مفصل به عمل آمده، حتي نامي از يك شركت ثبت شده كه فعاليت رسمي خود را توليد و عرضه اين نوع دستگاه ها اعلام كرده باشد،يافت نشد.»
نتايج بررسي هاي كارشناسان حاكي از آن است كه اكثر افراد شاغل در مراكز تفريحي كم سواد و فاقد ابتدايي ترين آگاهي هاي فني وحتي تجربي از وسايلي هستند كه اداره آنها را برعهده گرفته اند. بازرسي هاي كارشناسان آتش نشاني نشان مي دهد كه اغلب مراكز تفريحي، به خصوص شهربازي ها با توجه به وضعيت كاملاً ناايمن و محيط خطرزاي آنها و نيز مواد به كار رفته در آنها كه به شدت قابل اشتعال اند، خطرناك هستند و در صورت وقوع  انفجار و يا آتش سوزي در اين اماكن، با توجه به تراكم جمعيت در آنها، قطعاً يك فاجعه انساني رخ خواهد داد.
در حال حاضر دو شهربازي بزرگ (پارك ارم و شهربازي) و چند شهربازي كوچك در تهران فعال اند. منوچهر فاتح، طراح صنعتي، دستگاه هاي نصب شده در دو شهربازي بزرگ تهران را قديمي مي داند و معتقد است: «اين سيستم ها در سال هاي اخير تعويض نشده اند و صرفاً قطعات از كار افتاده آنها از سيستم جدا شده است.» بسياري از كارشناسان در نقد چنين وضعيتي، از نبود آيين نامه مشخصي براي نظارت بر ساخت و راه اندازي وسايل شهربازي در كشور سخن مي گويند و تاكيد دارند كه بايد مسئوليت تدوين استاندارد دستگاه ها برعهده موسسه استاندارد قرار گيرد و مسئولين شهربازي اجراي آن را تقبل كنند.
البته اخيراً مدير كل اداره استاندارد و تحقيقات صنعتي استان تهران، از اجراي طرح استاندارد تجهيزات شهربازي ها خبر داد و گفت: «با توجه به اتفاقات ناگواري كه در شهربازي ها رخ داده است، اين اداره درصدد استاندارد كردن تجهيزات اين مراكز است و براي اين منظور تفاهم نامه اي بين موسسه استاندارد و معاونت فني- عمراني وزارت كشور امضا شده است.»
باري گفته مي شود سالانه ۳۰۰ ميليون نفر از شهربازي هاي كشورهاي اروپايي استفاده مي كنند و تنها سهم فرانسه در اين ميان يك سوم از استفاده كنندگان است. پس از آن شهربازي هاي ايتاليا از نظر حجم استفاده كننده در رتبه دوم قرار دارند. حال تصور كنيد اگر حجم استفاده كنندگان شهربازي هاي ما به يك دهم اين تعداد برسد، در صورت بروز حوادثي مشابه آنچه ذكر شد، چه فجايعي رخ خواهد داد؟

در شهر
جلال ذوالفنون امروز مي نوازد
براي نخستين بار، جلال ذوالفنون، نوازنده برجسته سه تار با همراهي گروه پاپ  «ساز بارون» به خوانندگي داريوش خواجه نوري به نوازندگي تار و سه تار خواهد پرداخت.
رضا كريمي، مدير گروه ساز بارون در خصوص اين اجرا به خبرنگار ما گفت: ۱۷ ، ۱۸ و ۱۹ مردادماه كنسرت بزرگي در سالن آمفي تئاتر پارك نياوران توسط گروه ساز بارون برگزار خواهد شد.
وي افزود: در اين كنسرت هنرمنداني چون ذوالفنون، فريد شب خيز، فرهاد مجذوب، مهران سراجيان و... به رهبري محمدعلي خواجه نوري به هنرنمايي خواهند پرداخت.
وي در ادامه، از اجراي برخي قطعات آلبوم جديد پنجره در اين اجرا خبر داد و كريمي گفت: پيشنهاد برگزاري اين كنسرت توسط مسئولين فرهنگي منطقه به دليل رونق مجدد دوباره سالن آمفي تئاتر پارك نياوران صورت گرفته كه قبل از اين كاربري لازم را نداشت.
وي افزود: اين كنسرت به همت مؤسسه فرهنگي ـ هنري راه زندگي برگزار مي شود.

۱۷ فيلم
امروز در سينماهاي تهران
سالن هاي سينمايي تهران اين هفته علاوه بر جشنواره هاي فيلم هاي خارجي در يكي از سالن ها ۱۷ فيلم سينمايي توليد داخل را اكران مي كنند.
به گزارش روابط عمومي معاونت امور سينمايي و سمعي و بصري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و براساس اعلام دبيرخانه شوراي صنفي نمايش فيلم عروس خوش قدم ساخته كاظم راست گفتار با در اختيار داشتن ۱۶ سالن سينما بيشترين تعداد سالن هاي تهران را به خود اختصاص داده است.
اسامي فيلم ها و سينما هاي نمايش دهنده به اين شرح است: فرش باد ساخته كمال تبريزي در سينماهاي عصر جديد، فرهنگ، سروش، شهر تماشا، شقايق، قيام و ميلاد به روي پرده مي رود.
ديوانه اي از قفس پريد ساخته احمدرضا معتمدي در سينماهاي آفريقا، ايران، بلوار، جمهوري، گلريز، ملت، عصرجديد۱، سپيده، كريستال، مركزي، پايتخت، جي۱ و شاهد.
هفت ترانه ساخته بهمن زرين پور در سينماهاي سعدي، ايران۲، قدس، جوان، جام جم، جي۲، گلريز۲، پيوند، اروپا، بهمن۲، المپيا، پيام، انقلاب، فلسطين۲، توسكا و مركزي۲ به نمايش در  مي آيد.
عروس خوش قدم در سينماهاي شهرقشنگ، بهمن۱، استقلال، آستارا، مركزي۱، صحرا، پيروزي، تهران۱، حافظ، ناهيد، دهكده المپيك، كارون، شيدا، فردوسي، كانون و عصر جديد۳ اكران مي شود.
عطش در سينماهاي پارس۱ و جي۲، مونس در سينما مراد، دنيا در سينما فلسطين، جاسوس تصادفي در سينما رودكي، صورتي ساخته فريدون جيراني در سينماهاي آسمان آبي و فلسطين۳، فستيوال فيلم هاي خارجي در سينما  آرش، بالاي شهر پايين شهر در سينما سارا، گاوميش ها در سينما رنگين كمان،كانيمانگا در سينما فرخ، شام آخر در سينما شهرزاد، تلفن در سينما برليان، ياران در سينما تابان و سيزدهمين مبارز در سينما سحر، رنجر در سينما تمدن اكران مي شود.

فروش فيلم ها
در سينماهاي تهران
001455.jpg

فروش روزانه فيلم هاي ايراني و خارجي نمايش اول تهران تا تاريخ ۱۲ مرداد ماه اعلام شد.
به گزارش خبرنگار سينمايي، عروس خوش قدم بعد از ۳۸ روز نمايش در ۲۰ سينما، ۲۳۷ ميليون تومان فروخت.
ديوانه اي از قفس پريد به كارگرداني احمدرضا معتمدي و بازي پرويز پرستويي، علي نصيريان، عزت اله انتظامي و نيكي كريمي، بعد از ۱۱ روز نمايش در ۱۴ سينما، فروشي معادل ۵۷ ميليون تومان داشت. فرش باد به كارگرداني كمال تبريزي بعد از ۱۸ روز نمايش در ۸ سينما، ۳۹ ميليون تومان فروخت. هفت ترانه، بعد از ۱۱ روز نمايش در ۱۶ سينما، ۲۱ ميليون تومان فروش كرد.
فيلم هاي خارجي اين دوره عبارتند از: «جاسوس تصادفي» بعد از ۱۱ روز نمايش در پنج سينما، پنج ميليون تومان فروخت.
«پيشگويي هاي مرد شاهپركي» بعد از ۳۰ روز نمايش در يك سينما ۴ ميليون تومان فروش كرد و مشكلات خانوادگي بعد از ۱۰ روز نمايش در يك سينما ۶۰۰ هزار تومان فروخت.
پرفروش ترين فيلم همچنان عروس خوش قدم و پرفروش ترين سينما به ترتيب ممتاز، درجه يك و دو عبارتند از: آفريقا ـ آستارا ـ كارون و تعداد كل بيننده اين دوره ۶۸۰ هزار و ۸۹۹ نفر هستند.

كلانشهر
خرده فرهنگ هاي يك شهر
امروزه  بسياري  از شهرهاي  كشور از جمله  تهران  و كرج  به  علت  مهاجرپذيري  و تلاقي  خرده  فرهنگ ها با مشكلات   و معضلات  زيادي  مواجه  شده اند كه  اين  امر به  برنامه ريزي  سريع  و اصولي  نياز دارد
كارشناسان  امور اجتماعي ، فرهنگي  و بهداشتي  مي گويند: برخورداري  از محيطي سالم  در زمينه هاي  مختلف ، نيازمند مقررات  خاص ، مشاركت  مردم ، نهادهاي  مدني  و اتخاذ راهكارهاي  مناسب  از سوي  مسئولان  و تصميم گيران  جامعه  است . به  عقيده  آنان ، امروزه  بسياري  از شهرهاي  كشور از جمله  تهران  و كرج  به  علت  مهاجرپذيري  و تلاقي  خرده  فرهنگ ها با مشكلات  و معضلات  زيادي  مواجه  شده اند كه  اين  امر به  برنامه ريزي  سريع  و اصولي  نياز دارد.
يك  كارشناس  امور اجتماعي  در كرج  گفت : ايجاد مقررات  و برنامه هاي  خاص  شهرنشيني  در شهرهاي  كشور موجب  خواهد شد تا شهروندان  ضمن  آشنايي  با اين  مقررات ، در طرح هاي  مختلف  نيز مشاركت  كنند. مهران  مصاحبي ، ساخت  و سازهاي  غيرمجاز، وضعيت  نامناسب  بهداشت  شهري  و ترافيك  را از مهمترين  معضلات  و مشكلات  در كلان شهرهاي  كشور به ويژه  كرج  دانست . وي  افزود: ارائه  برنامه هاي  آموزشي  در زمينه هاي  حقوقي ، فرهنگي  و بهداشتي  از عمده  راه هاي  ساماندهي  كلان شهرها است .
يك  پزشك  كرجي  نيز گفت : ترويج  فرهنگ  جمع آوري  زباله  و آموزش  آن  به  مردم  و نهادينه  شدن  اين  امر به  عنوان  يك  فرهنگ  عمومي  براي  پاكيزگي  شهرها، علاوه  بر زيبايي  مناطق شهري  از شيوع  بيماري هاي  عفوني  و ميكروبي  در بين  شهروندان  جلوگيري  خواهد كرد.
دكتر شهرام  آقايي  افزود: متاسفانه  برخي  شهروندان  با اين  نگاه  كه  ماموران  شهرداري  وظيفه جمع آوري  زباله  و نظافت شهرها را برعهده  دارند، باقيمانده  مواد غذايي ، ته  سيگار و ساير اشيا را در سطح معابر، خيابان ها و جوي ها رها مي كنند. وي  گفت : انباشتگي  انواع  زباله  ضمن  انسداد آبراه ها، سبب  شيوع  بيماري ها در بين  مردم  مي شود. اين  پزشك  افزود: آشنايي  مردم  با عواقب  اين گونه  مسائل  و فراهم  كردن  امكانات  لازم  براي  ريختن  زباله ها در جاهاي  مشخص  بايد در اولويت  برنامه هاي  مسئولان  شهري  قرار گيرد.
يك  كارشناس  فني  و امور ترافيك  گفت : امروز يكي  از مشكلات  عمده  شهرهاي  كشور به ويژه  كلان شهرها وجود ترافيك  سنگين  و آلودگي  صوتي  و هواي ناشي  از آن  است . محمود كامياب  افزود: آشنايي  شهروندان  با مقررات  راهنمايي  و رانندگي  و يكسان  بودن  اين  مقررات  براي  همگان  (عابران  پياده  و رانندگان ) از آمار تصادفات  و حجم  ترافيك  در شهرها مي كاهد. وي  خاطر نشان  كرد: برخورداري  از فرهنگ  رانندگي  مطمئن و بدون  مزاحمت  نياز به  برنامه هاي  آموزشي  مداوم  دارد.
يك  كارشناس  امور فني  و مهندسي  نيز يكي  ديگر از معضلات  شهرهاي  كشور به ويژه  كلان شهرها را ساخت  و سازهاي  غيرمجاز ذكر كرد. رضا نيكوكار گفت : اين  ساخت  و سازها نتيجه  فقر مالي ، مهاجرت هاي  بي رويه ، نبود سيستم  نظارتي در ساخت  و سازها و فقدان  برنامه  حمايتي  منسجم  براي  تامين  مسكن  خانوارهاي  كم  توان  مالي  در كشور است . وي  افزود: امروزه  بسياري  از مردم  شهرها و روستاهاي  مختلف  كشور با پناه  آوردن  به  كلان شهرها از جمله  تهران  و كرج  درپي  راهكاري  مناسب  براي  دستيابي  به  امكانات  اوليه  رفاهي ، آموزشي  و غيره  هستند. اين  كارشناس  اظهار داشت : روند سريع  مهاجرت  در كرج  موجب  شده  تا اراضي  منطقه به سرعت  از مزروعي  به  مسكوني  تبديل  شود.
وي  گفت : به  دليل  نبود سيستم هاي  كنترلي  و حمايتي ، علاوه  بر تخريب  اراضي  كشاورزي ، احداث  واحدهاي  مسكوني  غيرمقاوم  در اطراف تهران  و كرج  روز به  روز درحال  افزايش  است . وي  افزود: مهاجرت هاي  بي رويه  كه  با خود معضلات  اجتماعي  و اقتصادي  زيادي  براي  شهرها به ويژه  كلان شهرهاي  كشور داشته ، بايد با برنامه ريزي هاي  مناسب  مهار و فرهنگ  اصولي  شهرنشيني  در ابعاد مختلف  در اين  شهرها پياده  شود.

شهر
ادبيات
ايران
جامعه
رسانه
زمين
عكس
ورزش
صفحه آخر
|  ادبيات  |  ايران  |  جامعه  |  رسانه  |  زمين  |  شهر  |  عكس  |  ورزش  |
|  صفحه آخر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |