دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۱۳۳ - Aug. 11, 2003
گزارشي از نشست «سهروردي شناخت»
سهروردي فيلسوفي ايراني- اسلامي
اشاره: شهاب الدين سهروردي، بزرگ ترين فيلسوفي است كه حكمت اشراق در آثار و روش فلسفي او به كمال رسيد و به همين جهت به «شيخ اشراق» ملقب شد.
008345.jpg

با وجود اهميت بسيار او در فلسفه اسلامي و به رغم تلاشهاي افرادي چون هانري كوربن، دكتر سيد حسين نصر ودكتر حسين ضيايي تربتي در معرفي او به ايرانيان و جهانيان، اما هنوز آنچنان كه بايسته و شايسته است درباره او كه در كنار ابن سينا و ملاصدرا كه يكي از سه قله فلسفه اسلامي به شمار مي آيد كار چنداني صورت نگرفته است. به همين مناسبت در آستانه روز بزرگداشت سهروردي كتاب ماه ادبيات و فلسفه با همكاري مركز بين المللي گفت وگوي تمدنها، نودو سومين نشست خود را با عنوان «سهروردي شناخت» در خانه كتاب برگزار كرد. مطلبي كه از پي مي آيد، گزارشي است از خلاصه اي از مجموع سخنراني هاي ارائه شده در اين نشست.
دكتر غلامحسين ابراهيمي ديناني در ابتداي اين نشست ضمن معدود خواندن آثاري كه در باب سهروردي نوشته شده است، درباره هشتصد سال بي توجهي به آراء و انديشه هاي او گفت: هر چند بعد از هانري كوربن درباره سهروردي مقالات و آثاري نوشته شد اما تا بيش از آن توجه چنداني به اين شخصيت چند بعدي نشده بود. سهروردي تنها فيلسوفي بود كه بايد از جايگاه خاصي در تفكر ايراني برخوردار مي شد و هزاران اثر درباره او به رشته تحرير درمي آمد، اما اين امر به شدت مورد بي توجهي قرار گرفت، چون سهروردي دقيقاً فيلسوفي ايراني- اسلامي است.بن سينا كمي متمايل به فلاسفه يونان است و عنصر اصلي تفكر او از يونان نشأت مي گيرد. فارابي نيز عقايد يوناني خود را بعدها به صورت اسلامي عرضه مي كند. حتي ملاصدرا نيز كم وبيش يوناني است. تنها فيلسوفي كه ضمن احترام قائل شدن براي نحله هاي فلسفي يوناني، نمي خواهد يوناني باشد، سهروردي است. او نه يوناني است و نه يوناني زده و به همين دليل هم در طول اين هشتصد سال مغفول واقع شد. شايد اين امر بيانگر آن باشد كه ما در گذشته به اندازه كافي ايراني نبوديم. به هر صورت سهروردي فيلسوفي ايراني- اسلامي است و ما امروز بيش از هر چيز نيازمنديم كه معناي ايراني- اسلامي را بفهميم و براي فهم آن بايد سهروردي را خوب بشناسيم.
وي در باب بحث نور و وجود در آراء سهروردي و ديگر فلاسفه اسلامي اظهار داشت: مهم ترين بحث سهروردي، بحث نور است، البته نه از جنبه فيزيكي. ابن سينا، فارابي و حتي ملاصدرا به نوعي وجودي هستند. اما سهروردي معتقد است در هيچ آيه و روايات اسلامي كلمه وجود به كار نرفته است، اما درقرآن كلمه «نور» به كار رفته و خداوند نور  آسمان و زمين خوانده شده است. ممكن است گروهي معتقد باشند كه نور هم وجود است اما سهروردي وجود را اعتباري دانسته است و هيچ كجا ذكر نكرده كه ماهيت اصيل است. اگر به فرهنگ ايران باستان رجوع كنيم، زرتشت قائل به نور و تقابل ظلمت و نور بود كه در نهايت به غلبه نور بر ظلمت ختم مي شد. سهروردي بين فرهنگ ايران باستان و فرهنگ اسلامي اتصالي برقرار مي كند و مي گويد اين نور به تمام و به كمال در شعله فراگير عالم، نور محمدي است.
دكتر ديناني در تفسير «عقل سرخ» سهروردي اذعان كرد: از نظر قدما، رنگ سرخ تركيبي از سياه و سفيد است. سهروردي وقتي از عقل سرخ بحث مي كند يعني عقلي كه در انسان وجود دارد. عقل انسان بر حسب ذات، سفيد و نوراني است اما بدن او تاريكخانه و ظلمت است. پس عقل سفيد و شفاف و ذاتاً نوراني وقتي در اين ظلمت قرار مي گيرد، سرخ مي شود. پس عقل سرخ يعني عقل آدمي.
وي در تبيين تأثيرپذيري سهروردي از شاهنامه فردوسي تصريح كرد: سهروردي بسيار از شاهنامه متأثر است و شايد بارها آن را خوانده بود. اما از آنجا كه يكي از خصايص سهروردي مرموز بودن و با رمز و راز سخن گفتن است، وقتي مسائل اشراقي خاص خود را مطرح مي كند در هيچ جا از كسي يا منبعي كه از آن بهره گرفته، اسم نمي برد. البته او در اين مسئله تعمد دارد. به همين سبب است كه حتي نام فردوسي را نياورده است، البته اين امر مي تواند دلايل سياسي و اجتماعي هم داشته باشد.
دكتر يحيي يثربي استاد دانشگاه و نويسنده داستان «قلندر و قلعه»كه بر اساس زندگي سهروردي نگاشته شده در ادامه نشست به اختصار درباره زندگي شهاب الدين سهروردي مطالبي را ايراد كرد. وي در باب پيامي كه از آراء و انديشه هاي شيخ اشراق مي توان دريافت، اظهار داشت: پيام سهروردي اين است كه جسارت و جرأت داشته باشيم. اسير گذشته نباشيم و همه چيز را در گذشته دنبال نكنيم. خود را دريابيم و به سوي آينده اي مستحكم تر گام برداريم.
همه حقيقت آن چيزي نيست كه گذشتگان ما گفته  اند. آراي گذشتگان گزارشي از فهم آنها از حقيقت است نه حقيقت ناب. چنانچه كسي موجودي گذشته اش را حقيقت ناب بپندارد، در گذشته در جا مي زند. ما بايد گزارش گذشتگانمان را نقد و بررسي كنيم.
وي در باب آثار شيخ اشراق گفت: حدود هفتاد درصد از آثار سهروردي بر اساس روش مشائي است. يك سلسله از رسالات فارسي او از حال و هواي عرفاني برخوردار است كه در آن به مسائلي اشاره شده كه قبل و بعد از سهروردي در آثار افرادي چون عطار و ابوطالب مكي به چشم مي خورد. برخي از  آثار سهروردي جنبه تأسيسي دارد و او مي خواهد مكتب نويني را بنيان نهد. تبلور اين امر در كتاب «حكمت الاشراق» او به چشم مي خورد. اگرچه اين كتاب به فارسي ترجمه شده و شرحهايي هم بر آن نوشته اند اما اين ترجمه ها نيازمند ويرايش هستند و پس از اين همه سال نقدي بر آن ترجمه ها نوشته نشده است. سهروردي علاوه بر ابداع در برخي از موارد از متكلمان و بزرگان پيش از خود تبعيت كرده است. برخي از آثار او مختص خود اوست. من باب مثال ارسطو جهان را در ده مقوله طبقه بندي مي كند كه متشكل از يك جوهر و نه عرض است. سهروردي در اين طبقه بندي دخل و تصرف كرده، مقولات را به چهارمقوله عرضي و يك مقوله جوهري تقليل مي دهد. اين مسئله در تمام آثاري كه به سهروردي مي پردازد، ذكر شده است. اما هنوز در آثار او مسائل ابداعي ديگري به چشم مي خورد كه به آنها توجه نشده است. سهروردي جهان را بر اساس نور و ظلمت طبقه بندي كرده و معتقد است نور و ظلمت را مي توان به جوهر و عرض تقسيم نمود. او حتي در علم الهي نيز صاحب نظريات جديدي است و بر عهده مراكز علمي است كه به صحت و سقم اين نظريات توجه كنند.
پس از آن دكتر ابوالقاسم اسماعيل پور در تبيين بهره گيري سهروردي از فرهنگ ايران باستان اظهار داشت: اگر معتقديم كه سهروردي فيلسوفي به تمام معنا ايراني است و از فرهنگ ايران باستان استفاده كرده،يكي از اين موارد، بهره گرفتن از اساطير ايران باستان است.
008340.jpg

سيزده رساله مختصر به زبان فارسي دارد كه از ميان آنها در پنج رساله الالواح العماديه، عقل سرخ، صفير سيمرغ ، آواز پر جبرئيل و رساله الطير مستقيماً از مضامين اساطيري ايران باستان استفاده كرده است.
وي افزود: سهروردي در داستانهاي تمثيلي خود از مضاميني كه در اوستا به كار رفته و شخصيتهاي اساطيري اوستا و شاهنامه بهره برده است البته مقصود اين نيست كه سهروردي اسطوره نوشته اما براي اثبات مقاصد فلسفي اش از داستان هاي رمزي و سمبوليك استفاده كرده است و به همين دليل مي توان از جنبه داستاني و ادبيات روايي به آثار او پرداخت. در جاهايي كه اين تمثيلات رمزي مي شود و مربوط به نور و ظلمت است، دقيقاً سهروردي از بن مايه هاي اصيل ايراني بهره گرفته است. وقتي از فريدون در داستانهايش ذكر مي كند به ويژه در الواح عماديه درباره رستاخيز است اما تم فريدون را به عنوان نماد انسان كاملي مي توان ديد و با اينكه كشنده ضحاك در اوستاست، در واقع جهاد با نفس مي كند و همچنين فريدون را مظهر نور و ضحاك را مظهر ظلمت مي داند. او نور وظلمت را به شكل اساطيري در تمثيلات خود وارد كرده است. حتي زماني كه از كيخسرو صحبت مي كند، او را به عنوان نمادي براي رهبري معنوي ذكر مي كند.
وي در باب تمايز اسطوره سازي و اسطوره پردازي و اسطوره  سازي سهروردي در عقل سرخ اظهار داشت: اسطوره پردازي به اين معناست كه از شخصيت هاي اسطوره اي استفاده شود و نتيجه اي كه از مباحث عرفاني و فلسفي گرفته مي شود به مدد اين شخصيت ها عنوان گردد. اما اسطوره سازي به اين معناست كه خود نويسنده اسطوره هاي خاص خود را بپردازد. سهروردي در اين زمينه بسيار خلاق است و اسطوره هاي عقل سرخ فرآورده  ذهن خلاق اوست. عقل سرخ نماد عقل كل و حقيقت مطلق است و دليل ظهورش به صورت پيرمردي سرخ موي به خلاقيت سهروردي باز مي گردد. او در عقل سرخ از سيمرغ، درخت طوبي و مضامين ديگر بهره  مي گيرد. مضامين بسيار زيبايي كه نوآفريده هستند. او حتي از داستان زال استفاده بي نظيري مي كند. زال در زبان اوستايي به معني زمان است و چون سفيدموي است، اورا توأمان سمبل نور و زمان مي داند وهمچنين او را رانده شده مي شمارد، چون بر طبق اساطير زال توسط پدرش طرد مي شود و به بياباني رانده مي گردد و در آنجا سيمرغ او را نجات مي دهد.
سيمرغي كه از نظر سهروردي بر درخت طوبي آشيان دارد، گويا با اين بن مايه داستاني سهروردي مي خواهد هبوط نور را مطرح كند. به همين دليل گمان مي رود بيش از آنكه سهروردي ادامه دهنده و وارث فرهنگ ايران باستان بعد از زرتشت باشد، راه گنوستيكها را ادامه داده است.
البته اين بدان معنا نيست كه سهروردي گنوستيك بوده است. با اين حال مضمون اصلي اساطير گنوستيكي، هبوط نور و آميزش آن با عالم ماده است كه اين امر در عقل سرخ قابل بررسي است.
دكتر اسماعيل پور در باب «آواز پر جبرئيل» گفت: به نظر مي رسد كه در اين رساله هم سهروردي به اسطوره سازي دست زده است. او شخصيت هاي نو مي آفريند. وقتي مي گويد كه جبرئيل را دو پر است، پر راست نور است و پر چپ ظلمت، يك نگاه تازه به اين تمثيل عرفاني دارد و خود نيز در پايان اين رساله ذكر مي كند كه اينها همه رمز و وسيله  اي براي رسيدن به حقيقت است. به هر ترتيب دو پر جبرئيل هم مي توانند نماد نور و ظلمت باشند.
وي ضمن اشاره به قدرت داستاني برخي از آثار سهروردي در توضيح اين مطلب يادآور شد: با توجه به اينكه نسل امروز علاقه مند به داستانهاي سوررئاليستي و پست مدرنيستي است من علاقه مندان را به اين نكته متوجه مي سازم كه از اين داستانها مي توان به عنوان سرچشمه و سرمشق داستانهاي نوين استفاده كرد. با خواندن عقل سرخ گويا با داستاني سوررئاليستي و مدرن آشنا مي شويم. آن پير سرخ موي و راوي كه به صورت شاهيني در دست صيادان قضا و قدر است آفرينش هاي نويني هستند كه مي توانند در بخش داستان پردازي معاصر نقش بسزايي داشته باشند. با خواندن اين داستانها درمي يابيم كه تا چه اندازه از نظر پردازش خيال و رمز غني هستيم.
پس از آن محمدعلي سجادي- كارگردان سينما- در باب قابليتهاي بصري آثار سهروردي اظهار داشت: آنچه در سهروردي بسيار جالب توجه است، مسئله نور است. تقابل بين تاريكي و روشنايي به لحاظ زيبايي شناختي بسيار جذاب است. ديگري قضيه و وجه سوررئاليستي بودن برخي از آثار سهروردي است. همچنين سهروردي بسيار متبحرانه وجوه فرهنگي ايران باستان و فرهنگ اسلامي را در هم تنيده است. اين مسئله با شرايط روزگار ما بسيار همساز است و در عصر حاضر نمي توانيم اين دو را از هم تفكيك كنيم. شيوه روايت در آثار سهروردي به شدت شرقي است.
وي در باب چگونگي به تصوير كشيدن آثار بزرگان ايراني گفت: براي به تصوير كشيدن اين  آثار با دو شيوه مواجه هستيم: نخست اينكه به شيوه هاليوودي عمل كنيم يعني بازسازي كرده و تروكاژها را دربياوريم كه اين كار نه در يد قدرت ماست و نه اينكه كار تازه اي صورت مي گيرد. حتي احتمال دارد در انتها كار به شدت مضحك باشد چون امكانات و تكنولوژي غربيها را نداريم. روش دوم و بهترين روش كه من آن را تجربه كردم اين است كه به كتيبه ها و نقاشيهاي ايراني توجه كنيم. مهم ترين نكته اي كه در نقاشي ايراني وجود دارد، حذف پرسپكتيو است. پس فيلمساز بايد به عكس هايي نخست دست يابد كه بسيار به نقاشي هاي ايراني نزديك است. عقل سرخ ذاتاً بسيار تصويري است و فيلمساز در ساختن آن چندان با زحمت مواجه نمي شود .تنها كافي است بي واسطه عقل سرخ را بازخواني كند و آن را به صورت تصويري در اختيار مخاطب قرار دهد.

انديشه
اجتماعي زنان
اجتماعي
اقتصادي
آموزشي
خارجي
سياسي
شهري
علمي فرهنگي
محيط زيست
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
همشهري ضميمه
|  اجتماعي زنان   |   اجتماعي   |   اقتصادي   |   آموزشي   |   انديشه   |   خارجي   |   سياسي   |   شهري   |  
|  علمي فرهنگي   |   محيط زيست   |   ورزش   |   ورزش جهان   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |