يكشنبه ۹ شهريور ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۵۳- Aug, 31, 2003
مدارس خاص
زير ذره بين
برخي از مدارس خاص ، در اوج رژيم ستم شاهي و براي ارائه خدمات آموزشي به متدينين پا به عرصه وجود گذاشتند و به غير از طراحي يك نظام مدرسه اي مطلوب، نقش عمده اي نيز در نيروسازي براي جامعه اسلامي برعهده گرفتند
008555.jpg
محرم حيدري
اشاره؛
گزارش «مدارس خاص»، نگاهي است تحليلي به برخي از مدارس كه سابقه اي ديرينه در نظام آموزشي كشورمان دارند. برخي از اين مدارس، اگرچه در حال حاضر در زمره مدرسه هاي غيرانتفاعي طبقه بندي مي شوند، ولي به طور اساسي تفاوت هاي ماهوي با اين قبيل مدرسه ها دارند. برخي از اين مدارس، در اوج رژيم ستم شاهي و براي ارائه خدمات آموزشي به متدينين پا به عرصه وجود گذاشتند و به غير از طراحي يك نظام مدرسه اي مطلوب، نقش عمده اي نيز در نيروسازي براي جامعه اسلامي برعهده گرفتند، به طوري كه در پگاه پيروزي انقلاب اسلامي و بلافاصله پس از فروپاشي نظام شاهنشاهي، بسياري از فارغ التحصيلان اين مدارس -بويژه علوي- مسئوليت هاي كليدي و حساس مديريتي كشور را عهده دار شدند. از اين رو، علت انتخاب اين مدارس براي موضوع گزارش حاضر، صرفا غيرانتفاعي بودن آنها نيست و در صدديم به نوعي تاريخ پنجاه ساله اين مدارس را تحليل كنيم.
در گزارشي كه پيش روي شماست و امروز و چند روز آينده چاپ خواهد شد به سراغ چند مدرسه مطرح در شهر تهران رفته ايم. مجموعه فرهنگي علوي (دبستان تا دبيرستان) در منطقه ۱۲، دبيرستان مفيد در منطقه ۲ و دبيرستان امام خميني(ره) در منطقه ۱۶ كه هر سه پسرانه هستند و دبيرستان رفاه در منطقه ۱۲ كه دخترانه است. در مقام قياس، يك دبيرستان خاص دولتي دخترانه- نمونه دولتي رشد منطقه ۱۶- هم وارد گزارش شده است كه مشخص شود پول، چه از ناحيه دولت باشد و چه از ناحيه ملت، از چرك كف دست تبديل به حلال مشكلات مي شود و در امر آموزش، مي توان به درستي از آن بهره گرفت.
اين گزارش در پنج فضاي متفاوت و در پنج روز از مردادماه تهيه شده است. در دبيرستان رفاه خانم ها مليحه سادات صدرعاملي مدير، حوري آزمون معاون آموزشي و منيره باستان مدير قبلي و تازه بازنشسته شده مدرسه و در دبيرستان نمونه دولتي رشد دختران خانم معصومه عنايت پور مدير مدرسه، به پرسش هاي ما پاسخ گفتند. از مدارس پسرانه نيز، آقايان خواجه پيري مدير دبستان شماره ۲ علوي، دكتر فياض بخش مدير قبلي مدرسه راهنمايي علوي و محمدرضا اويسي مديرعامل مجموعه علوي، محمد شارعي يكي از مسئولين دبيرستان امام خميني(ره) و رضا افشار مقدم مدير دبيرستان مفيد شماره ۱، در اين گفت وگو شركت كردند. با توجه به مفصل بودن گفت وگوها، متأسفانه امكان چاپ تمام مطالب ميسر نشد. از طرفي فضاي متفاوت مدارس و نوع پاسخ مسئولين آنها به برخي سؤالات مشترك، باعث طرح پرسش هايي ويژه همان مدرسه شده است. لذا در تنظيم گزارش و به منظور سهولت مطالعه براي خوانندگان، از ذكر اسامي افراد هنگام پاسخ به سؤالات خودداري شده و فقط به نام مدرسه اشاره شده است.
هنگام تهيه اين گزارش و در زمان تعطيلات تابستاني اغلب مدارس، مدارس يادشده روزهاي شلوغ و فعالي را طي مي كردند. از تمامي مسئولين اين آموزشگاه ها كه با وجود مشغله و گرفتاري فراوان در تهيه اين گزارش با ما همكاري  كردند، سپاسگزاريم.


* مختصري در زمينه تاريخچه و پيشينه مدرسه توضيح دهيد.
- علوي: بناي مؤسسه فرهنگي علوي در سال ۱۳۳۵ توسط مرحوم آقاي علامه كرباسيان پايه گذاشته شد. ايشان در آن سال از قم به تهران تشريف آوردند. وي از شاگردان مبرز مرحوم آيت الله بروجردي بودند كه ۱۱ سال در خدمت ايشان بود و خدماتي در قم داشتند. به اظهار خودشان، با شنيدن حديثي از زبان آيت الله بروجردي در ارتباط با هدايت انسان ها، تصميم به آمدن به تهران مي گيرند، با اين هدف و نيت كه بتوانند دست افرادي را بگيرند و از آنها انسان هايي متدين و عالم بسازند. مرحوم علامه با همفكري روحاني بزرگوار ديگري به نام مرحوم حاج مقدس و انسان شريفي به نام مرحوم روزبه كه بعداً به عنوان مدير مدرسه انتخاب شد، اقدام به پايه ريزي مدرسه علوي كردند. هريك از اين افراد، در زمان خودشان يك رجل علمي بودند، مثلاً مرحوم روزبه، در زمان خودشان اجتهاد داشتند. در آن زمان، بحث تشكيل يك مدرسه غيرانتفاعي در ميان نبود. در سال هاي ۳۳، ۳۴ و ۳۵ كالج هاي متعددي فعال شده بودند و خيلي از نيروهاي نخبه ايران را جذب مي كردند، از جمله جردن كه كالجي تشكيل داده بود و مدارس سابق انديشه. نيروهاي جذب شده اين كالج ها، پس از فراغت از تحصيل به خارج از كشور مي رفتند و خيلي از آنها مي ماندند و بعضي ها هم كه برمي گشتند، با همان فرهنگ خاص برمي گشتند. آن موقع آقايان احساس كردند كه هيچ پايگاه امني وجود ندارد كه هم از نظر علمي در سطح عالي باشد و هم دانش آموزاني متدين بار بياورد و به دانشگاه بفرستد. همين انگيزه باعث شد تا دور هم جمع بشوند و اين، نيت خير بنيانگذاران مدرسه بود.
مدرسه علوي از دبيرستان شروع شد. از يك كلاس اول متوسطه كه در دوره اول ۱۳ نفر دانش آموز جذب كرده بود. آقاي علامه، عجله اي در كار نداشتند، يعني كيفيت برايشان مهم بود، نه كميت. طول دوره نظام آموزشي در آن زمان ۶ كلاس ابتدايي و ۶ كلاس متوسطه بود و تا سال سوم متوسطه تعيين رشته وجود نداشت و از سال سوم، رشته رياضي در مدرسه تدريس مي شد. الان پس از نيم قرن تلاش، دو دبستان، يك مدرسه راهنمايي و يك دبيرستان، مجموعه علوي را تشكيل مي دهند.
- مفيد: مجموعه مجتمع آموزشي مفيد زير نظر يك مؤسسه خيريه به نام مكتب اميرالمومنين(ع) فعاليت مي كند. اين مدرسه توسط آيت الله موسوي اردبيلي كه زمان امام مسئول شوراي عالي قضايي بودند و الان از مراجع محترم هستند، راه اندازي شد. اين مؤسسه، هم كارهاي اقتصادي مي كند و هم كارهاي فرهنگي. درآمدهاي اقتصادي خودش را صرف بخش فرهنگي خودش مي كند. بخش فرهنگي مؤسسه، شامل ۴ مدرسه (دو راهنمايي و دو دبيرستان) است و يك دانشگاه؛ دانشگاه غيردولتي مفيد در قم كه بيشتر، رشته هاي علوم انساني مثل حقوق، سياست و فلسفه را دارد. ولي دبيرستانها تك رشته اي و فقط داراي رشته رياضي هستند. كار فرهنگي مدرسه از سال ۵۳ آغاز شده، ولي عمده كارهاي فرهنگي از سال ۵۶ و از دبيرستان مفيد شماره يك كه قدمت بيشتري نسبت به بقيه مجتمع دارد، شروع شد. اين مدرسه دولتي بود و تا سال ۶۹ كه مجوز غيرانتفاعي گرفته شد، حدود ۱۲ سال مدرسه به شكل دولتي اداره مي شد. البته به اين شكل كه مؤسسه مكتب اميرالمومنين(ع) ساختمان هايش را اجاره داده بود به آموزش و پرورش و املاكش هم كه وقفي بوده و هست. نوعاً افراد خير در ساخته شدنش كمك كردند و نفعش به كسي نمي رسد، الا به مؤسسه كه عمدتاً صرف كارهاي خير و برنامه هاي فرهنگي مي شود، بويژه دانشگاه كه خيلي خرج دارد.
- مدرسه امام خميني(ره): مدرسه به طور رسمي تأسيس ۱۳۶۹ است. يك هيأت امناي غيررسمي دارد كه همان تشكيلات خانه كارگر است. از جمله آقايان عراقي نيا، معاون آموزش عمومي سازمان آموزش و پرورش شهر تهران و زنديه، معاون متوسطه شهر تهران، به همراه افراد ديگر در اداره مدرسه دخيل بوده اند.
- نمونه دولتي رشد: مدرسه از سال ۱۳۷۸ تأسيس شده است.
- رفاه: مدرسه قدمتي ديرينه دارد، ولي در سال ۱۳۶۸ رسماً افتتاح شده است.
* نحوه جذب دانش آموزان در مدرسه شما چگونه است؟
- علوي: بنابر اين است كه در اين مؤسسه، تعليمات و پرورش هاي بنياني اسلامي صورت بگيرد. به همين جهت شاخص هاي جدي و ويژه اي براي دانش آموزان كلاس اول ابتدايي كه در بعد علمي و تخصصي مطابق استانداردهاي روز مطرح است، از جمله از آخرين قسمت هاي قابل دسترسي و كار شده و حتي المقدور استاندار شده موجود در ايران استفاده مي شود. سال هاست كه از قسمتي استفاده مي شود كه هرسال به لحاظ شكلي و صوري نو مي شود، هرچند كه از لحاظ شاكله و ساختار تست خاصي است. پس از گزينش علمي، فيلترهايي كه مؤسسه از نظر صلاحيت هاي اخلاقي و خانوادگي، آن حداقل ها و حدنصاب هاي ديني و مذهبي را به ارزشيابي مي كشاند، مطرح است و در نهايت چيزي بين ۹۰ تا ۱۰۰ دانش آموز را مي پذيرد.
* يك نوآموز خردسال چطور مي تواند در آزمون ورودي شركت كند، در حالي كه هيچ آموزشي دراين زمينه نديده است؟
- علوي: ما براي سنجش مسايل مختلف در زمينه هاي علوم تربيتي تست هاي مختلفي داريم. تست پيشرفت تحصيلي، زماني به كار مي آيد كه دانش آموزي بخشي از تحصيل را پشت سرگذاشته باشد. بعد آن تست، براساس آموخته هاي قبلي پيش بيني مي كند كه فرد به چه ميزان پيشرفت تحصيلي خواهد رسيد. تست هاي پيش بيني، تست هاي ملاك محور و تست هاي مختلفي كه در اين زمينه هست. تستي كه ما براي نوآموز استفاده مي كنيم، يك تست هوش عمومي است؛ يعني يك تست كلي در زمينه سنجش هوش عمومي، و مقياسمان هم براين مبناست كه دانش آموز از يك حد ومرزي پايين تر نباشد، بلكه از يك نرم- دو نرم بالاي مرز، بالاتر باشد. فقط به اين عنوان كه ما دانش آموز كاملاً كندذهن را كه بايد به مدارس استثنايي هدايت شوند و دانش آموزاني را كه هر چند عادي هستند، اما براي يك كار پيشرفته و با كيفيت تحصيلي، توانايي همپايي با همسالان خودشان را ندارند، از اين جهت بچه ها را طبقه بندي مي كنيم.
* در زمينه فيلترهاي مؤسسه از نظر صلاحيت اخلاقي و خانوادگي، دانش آموز در سن ۷ سالگي هنوز شكل پيدا نكرده و اگر به واسطه خانواده كسي را كنار بگذاريد، شايد ظلم و اجحافي در حق دانش آموز كرده باشيد.
- علوي: چون تعداد داوطلبان، بويژه در اين سال هاي اخير زياد است، آن ميزان درصد اجحاف احتمالي پايين مي آيد. به اين معنا كه ما ۱۰۰ نفر پذيرش داريم، وقتي ۵ الي ۶ برابر حد نصاب پذيرشمان، داوطلب مي آيد، حق انتخابمان بالا مي رود و به اين ترتيب، درصد و احتمال اجحاف نيز پايين مي آيد. البته هيچ كس در هيچ كار انساني كه در همين عرف اجتماع ما صورت مي گيرد، با استطاعت هاي محدود انساني ما، نمي تواند مدعي باشد كه كارش ايده آل و بدون خدشه و نقص است. مهم اين است كه شائبه، شائبه خاصي نباشد و جهت، جهت گيري صميمي باشد. نكته دوم در مورد سنجش هاي اخلاقي، بله در مورد يك نوآموز۵- ۶ ساله چندان ملاك ها و معيارهاي سنجش اخلاقي، ملاك هاي عيني و كميت گرايانه نيست و به همين سبب، نگاه موسسه روي  وضع عمومي خانواده است. در مورد وضع عمومي خانواده هم آن كنكاش هايي كه اصلاً وظيفه ما نيست، چه شرعاً، چه اخلاقاً را انجام نمي دهيم و سنجش ما يك حد عمومي فرهنگ ديني كه مدرسه مي خواهد در جهت آن فرهنگ حركت كند. مثلاً حجاب براي يك خانواده مسلمان، از ديدگاه ما قطعي، لازم الاجرا و يك ضرورت هماهنگي در يك جمع ديني است. يا مثلاً تقيدهايي كه صورت بارز اجتماعي دارد كه در يك گپ و گفت وگو مي تواند خودش را نشان دهد. سنجش ما، يك حد عمومي صلاحيت اخلاقي است.
* براي ورود به دوره راهنمايي و دبيرستان هم مجدداً آزمون مي گيريد؟
- علوي: آمار و ارقام و تجربه هاي مبتني بر يافته هاي علمي، هميشه نشانگر اين است كه بچه ها در سير تحصيلي خود دچار افت و خيزها، جهش ها و واپس روي هايي در پيشرفت تحصيلي مي شوند. به اين ترتيب از مقاطع تحصيلي كه به لحاظ طبيعي، محل ريزش و گزينش مجدد هست، ما به نحو نسبتاً مطلوبي استفاده مي كنيم. به اين ترتيب از بچه هايي كه به دوره راهنمايي مي رسند، ما مجدداً يك آزمون ورودي مي گيريم. آن هم از جهت اطمينان به حفظ كيفيت علمي قبلي، كه بچه ها افت فاحش و چشمگيري نكرده باشند. از طرف ديگر بچه هايي كه پس از طي يك دوره تحصيلي، نشان مي دهند براي مقاطع بعدي، توانايي و استطاعت كشش بار مؤسسه را ندارند، لازم است به جاهايي كه اين بار سبك تر است، هدايت شوند و اين نوع هدايت تحصيلي، وقت زيادي از مشاوران مدرسه را مي گيرد. البته ما اين را جزو وظايفمان مي دانيم كه حتي المقدور بچه ها و اولياء با طيب خاطر و با توجيه يك مشاور تحصيلي، دقيق بشوند و به جاي اين بچه ها، داوطلبان جديدي كه همان صلاحيت ها را بتوانند احراز كنند، به مجموعه تزريق مي شوند. البته حجم وسيعي از بچه هايي كه به راهنمايي وارد مي شوند را دانش آموزان دبستان تشكيل مي دهند چرا كه به هرحال توسط مؤسسه روي اينها سرمايه گذاري شده، اما چيزي حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد جذب خارج از رفاه هم داريم. در طول سه سال راهنمايي نيز، بچه ها يك مقدار افت و خيز تحصيلي دارند. چون ما اعتقادمان اين است كه سطح كارمان از لحاظ علمي بالا باشد، همان جور كه از گذشته هم همينطور بوده. حتي قبل از انقلاب هم كه فارغ التحصيلان مدرسه ما به خارج از كشور مي رفتند، آنجا موسسه علوي را مي شناختند. حتي اگر كسي با معدل ۱۴ يا ۱۵ از مؤسسه مي رفت، براي آنها كاملاً قابل قبول بود و مي گفتند كساني كه از مدارس علوي مي آيند، از سطح علمي بالايي برخوردارند. ما سعي كرده ايم اين را در طول دبيرستان هم حفظ كنيم. طبيعي است كه در اين افت و خيزها، بعضي از دانش آموزان نمي توانند با كار مدرسه تطبيق پيدا كنند. اينها در همين مقطع ورودي راهنمايي به دبيرستان، به مدارس ديگر انتقال مي يابند و باز ما براي جايگزيني ايشان، از بين مراجعين بسياري كه وجود دارد، امتحان ورودي مي گيريم و افرادي را كه هم پا و هم سطح بچه هاي خودمان باشند، جذب مي كنيم.
- مفيد: ما براي اين كه دانش آموزان را گزينش علمي بكنيم يك آزمون، ورودي در ابتداي كارمان برگزار مي كنيم. البته دانش آموزان راهنمايي خودمان هم بايد همراه با ساير دانش آموزان آزمون بدهند و با ساير دانش آموزان مقايسه شوند.
* همه مي توانند شركت كنند؟
- مفيد: شرط معدل نداريم و از هر منطقه اي هم بيايند مي پذيريم و از آنها استقبال مي كنيم. خيلي كار كرديم روي اين كه مردم را معطل نكنيم، اذيتشان نكنيم. حتي روي اين كه ۲ دقيقه معطلي مردم هنگام پيش ثبت نام به يك دقيقه برسد، كار كرديم. مهندس صنايع آورديم و روي اين مطلب كار شد. امسال حدود ۱۴۰۰ نفر به ما مراجعه كردند، البته همراه با دانش آموزان خودمان و علاوه بر آزمون علمي، آزمون تشريحي را هم اضافه كرديم كه نخبگان، بيشتر معلوم شوند، چون قابليت اعتماد به آزمون چند گزينه اي پايين تر است. از ۴۰۰ نفر اول، آزمون تشريحي هم گرفتيم و نفرات برگزيده را انتخاب كرديم. ظرفيت پذيرشمان قبلاً ۱۲۶ نفر بود كه امسال آن را به ۱۰۸ نفر رسانديم. از پذيرفته شدگان ۸۰ نفر دانش آموز از راهنمايي خودمان و ۲۸ نفر بقيه، پذيرش بيرون بودند. براي دانش آموزان راهنمايي خودمان به جز اين آزمون ها، مرحله ديگري نداريم، چرا كه به لحاظ اخلاقي و ميزان انطباقشان با سيستم مدرسه، مشكلي ندارد. ولي براي آن ۲۸ نفر بيرون حدود سه برابر يعني ۸۴ نفر اعلام مي كنيم و با اين افراد و خانواده هايشان، يك گفت وگوي خصوصي صورت مي گيرد.
* اين گفت وگو به چه منظوري است؟
- مفيد: به منظور اين كه ببينيم چقدر مي توانند با سيستم مدرسه منطبق شوند. متأسفانه مصاحبه در كشور ما بار منفي پيدا كرده، ولي اصلاً ما، ديدمان اين نيست.
* يعني گزينش نمي كنيد؟
- مفيد: بناي اين را نداريم كه بگوييم تو آدم بدي هستي، تو آدم خوبي هستي. اين ملاك ما نيست. بحث اين است كه مدرسه را كامل معرفي مي كنيم و مي گوييم اين مدرسه ماست و اين برنامه هاي ما. يك مدرسه فقط علمي نيستيم و برنامه هاي ديگري هم داريم. حتي تعدادي از پذيرفته شدگان مدرسه راهنمايي خودمان نمي آيند ثبت نام كنند و مي روند به مدرسه ديگري و اين به اين معنا نيست كه مدرسه ما مثلاً يك امتيازي دارد، آنها بد هستند، ما خوبيم، نه. در معارفه خصوصي مي نشينيم و با هم صحبت مي كنيم. ما شرايط مدرسه را مي گوييم، آنها هم شرايط خودشان را مي گويند. قديم مدرسه مفيداين بود كه دانش آموز جدا معارفه مي شد و اوليا جدا، كه آن را به هم زديم كه حالت مچ گيري و اين قبيل چيزها پيش نيايد و در نهايت افرادي را كه شرايطشان منطبق با شرايط مدرسه است، انتخاب مي كنيم.
- رفاه: اول آزمون ورودي مي گيريم. بعد مصاحبه مي كنيم و بعد از مصاحبه، تحقيق و تجسس انجام مي دهيم و ثبت نام مي كنيم.
* تحقيق و تجسس چگونه انجام مي شود؟
- رفاه: از معرفيني كه در برگه مي نويسند، سؤال مي كنيم.
ادامه دارد

زندگي با ميكروب ها-۱
شناسايي ميكروب ها
نوشته: جول ال سوردلو و اري دي جانسون
مترجم: وحيدرضا نعيمي
در ژانويه سال ۲۰۰۰ يعني حدوداً دو سال پيش از آن كه تروريست ها مركز تجارت جهاني را ويران و به پنتاگون حمله كنند، پيش از آن كه نامه هاي آغشته به ويروس سياه زخم باعث انتشار رعب و مرگ در سراسر شبكه پستي آمريكا شود، شوراي اطلاعات ملي اين كشور هشدار داد بيماري هاي واگيردار طبيعي به تهديدي جديد عليه امنيت ملي و ثبات بين المللي تبديل شده اند.
اين تهديد رو به رشد است. در خلال ۲۰ سال گذشته، حدود ۳۶ ميكروب مرگبار براي نخستين بار شناسايي شده اند. از جمله اين ميكروب ها مي توان به ويروس هاي عامل هپاتيت سي،دي،اي، ويروس ابولا، ويروس هانتا (كه به دستگاه تنفسي حمله مي كند) و از همه شايع تر اچ اي وي (ويروس دستگاه ايمني انسان يا ايدز) اشاره كرد. شيوع تب دنگه، مننژيت، آنفلوانزا، وبا و ساير بيماري ها به طور فزاينده اي عادي شده است. در حال حاضر از هر ۱۲ نفر ساكن كره زمين يك نفر مبتلا به بيماري مالارياست. بخشي از علت اين امر ناشي از مقاوم شدن فزاينده پشه آنوفل به حشره كش ها و نيز اثر پديده گرم شدن آب و هواست كه باعث شده است اين حشره اكنون در مناطقي يافت شود كه پيشتر نبود. با ظهور باكتري هاي مقاوم به درمان چنددارويي و بيماري همه گير ايدز، ميزان مرگ و مير ناشي از سل براي نخستين بار ظرف چهل سال گذشته افزايش يافته است.
نخستين دسته جديد از آنتي بيوتيك ها كه ظرف ۳۰ سال گذشته كشف شده است، با مقاومت روبه رو شده است، هرچند كه هنوز به طور گسترده از آن استفاده نشده است. چنين چيزي در مورد داروهاي ضد ويروس جديد نيز صادق است. تا سال ۲۰۰۵، نيمي از تمام بيماران مبتلا به ايدز در سانفرانسيسكو به هيچ درماني كه اكنون موجود است، جواب نخواهند داد. شواهد فزاينده حكايت از حضور باكتري ها، ويروس ها و پروتوزوا در دسته اي از بيماري ها و امراض است كه تا بيش از اين تصور مي شد رابطه اي با عفونت ندارد، مانند بيماري قلبي، آرتروز رماتيسمي، ديابت، ام اس، اتيسم، بيماري هاي مزمن ريوي و دست كم يك چهارم از گونه هاي شناخته شده سرطان در انسان.
با اين حال، اميد براي خوشبيني وجود دارد در خلال دو دهه گذشته زيست شناسان تكاملي، ميكروبيولوژيستها و ساير پژوهشگران تدريجاً به چگونگي و چرايي تكامل ميكروب ها پي برده اند. در اين فرايند، آنان راهي مؤثر از اعلان جنگ براي نابودي آنها به منظور مقابله با امراض عفوني پيدا كرده اند. اين فهم تازه مبتني بر روابط تكاملي ما با ميكروب هاست. اين نگرش به ما مي گويد كه سرسختي ميكروب ها در آسيب رساني از طريق عفونت حاصل بازي تكاملي بين ميكروب ها و انسان ها است و نيز نشان مي دهد چگونه مي توانيم تكامل ميكروبي را از بيماري هاي عفوني دور و به سوي رابطه اي هدايت كنيم كه به نفع هر دو طرف است. توماس كوهن ۲۰ سال پس از انتشار كتاب پربار خود به نام «ساختار انقلاب هاي علمي» در سال (۱۹۶۲) در مقاله اي نوشت كه در برخي دوره ها قطعات خود به خود به هم متصل مي شوند و به شكلي تازه گردهم مي آيند. اين دقيقاً همان چيزي است كه در حال حاضر در جريان است.
008560.jpg

تكامل هرگونه اي نيازمند به وجود جمعيتي با حوضچه ژنتيك متنوع است تا هر كدام از افراد گونه صفات منحصر به فردي داشته باشند. همان گونه كه چارلز داروين در كتاب «منشاء گونه ها» (۱۸۵۹) نوشت، نيروهاي زيست محيطي به نفع بقا و توليد نسل افرادي است كه صفات خاصي دارند. انگشت انسان را در نظر بگيريد. وجود انگشت هاي متمايز در نياكان كهن ما مستلزم آن بود كه افرادي با ژن هاي متفاوت پيش از آنان وجود داشته كه مي توانستد ابزار و سلاح در دست بگيرند. اين توانايي امتياز بزرگي در بقاي آنان در محيط زيست آن روز و در نتيجه انتقال آن ژن ها به نسل بعدي بود. در طول زمان كساني كه فاقد آن ژن هاي خاص بودند به سمتي ديگر تكامل يافتند يا از بين رفتند.
حال به سازوكار شگفت آور تكامل ميكروبي برمي گرديم. داروين هنگامي كه كتاب منشاء گونه ها را منتشر كرد، هيچ اطلاعي از اهميت ميكروب ها نداشت، اما ميكروب ها از نظريه تكامل داروين به خوبي پيروي مي كنند. برخي باكتري ها مي توانند ظرف يك ساعت سه نسل توليد كنند. چنين عمر كوتاهي به همراه ميزان بالاي جهش رشد سريع و انتقال گونه هاي داراي تغييري اندك را امكان پذير مي كند. اما در اينجا يك نكته وجود دارد. ميكروب ها ميلياردها سال است كه به تدوين راهبرد بقا مشغولند و توانسته اند صفات قابل توجهي را پديد آورند. مثلاً باكتري ها و ويروس ها مي توانند دي ان اي ساير ميكروب ها گياهان و جانوران را بگيرند، تلفيق كنند و اين دي ان اي را در نسل هاي بعدي خود بگنجانند.
انسان ها روابط بسيار تنگاتنگي با اين اندامواره هاي داراي توانايي شگفت انگيز تطبيق پذيري دارند. در واقع ما بدون آنها قادر به زيستن نيستيم. مطالعات جديد نشان مي دهد دست كم ۳ درصد ماده ژنتيكي مان را مديون ويروس ها هستيم و بسياري از ژن هاي ما منشاء باكتري هايي دارند. ميتو كونه ريا- ساختارهاي بسيار كوچك ميله مانند كه در بيشتر سلول ها كمك كننده به تغيير گلوكز به انرژي وجود دارد- محصول تكامل باكتري ها هستند. اين اندامواره نشان دهنده رابطه اي- بهره آور براي دو طرف و بسيار نزديك است كه هويت مجزاي باكتريايي آن مدتها پيش از پيدايش انسان، جذب سلول هاي جانوران شدند.
آمار شگفت انگيز است. ميكروب هايي كه در بدن هر انسان زندگي مي كند، بيش از جمعيت كره زمين است. تعداد ميكروب هايي كه در بدن ما و روي پوست ما زندگي مي كنند، ۹ برابر تعداد سلول هاي بدن ماست. ميكروب ها در رگ هاي ما جاري هستند، روي چشم هايتان قرار دارند و در دستگاه گوارش و تنفس ما سكني گزيده اند. از جمله فوايد وجود آنها آن است كه به گوارش كمك مي كنند، توليد ويتامين كا و ساير عناصر حياتي را امكان پذير مي كنند و ايجاد دستگاه ايمني را باعث مي شوند. تمام اين كارها در حالي انجام مي شود كه از وجود چيزهاي زنده اي كه در درون ما مشغول به كار هستند، ناآگاه هستيم. برخي دانشمندان عصب شناس معتقدند وجود باكتريها شايد حتي براي رشد طبيعي مغز انسان ضروري باشد. وجود ميكروب ها براي هويت انسان به قدري مهم است كه جاشوا لدربرگ عبارت «ميكروبيوم» را براي توصيف واحد زيست شناختي انسان ها و ميكروب هايي كه در آن زندگي مي كنند، پيشنهاد كرده است. با اين حال در اين ميكروبيوم، انسان ها مي توانند نيروهايي را كه طرفدار ادامه نسل برخي ميكروب ها نسبت به بقيه است، هدايت كنند. حتي كوچك ترين تغييرات در داخل بدن ما مي تواند تعيين كند كدام ميكروب ها بميرند و كدام ها زنده بمانند و توليد مثل كنند. به اين شكل مي توانيم سير تكامل ميكروب ها را معين كنيم. لدربرگ در سال ۱۹۵۸ برنده جايزه نوبل پزشكي براي اكتشافات در زمينه نوتركيبي ژنتيك و سازمان دهي ماده ژنتيك در باكتري ها شد.

كتاب فرهنگ - ۱
انضباط مثبت در كلاس درس
ترجمه: دكتر غلامرضا حسين نژاد
مرتضي مجدفر
سرآغاز؛
«انضباط مثبت در كلاس درس»  يا به تعبيري «تأديب مثبت در كلاس درس»، ترجمه فارسي كتاب علمي و باارزش «Positive Discipline in the classroom» است كه حاصل پژوهش هاي كاربردي، علمي و عملي انديشمندان تربيتي آن سوي آب ها «جين نلسون»، «لين لات» و «اچ. استفان گلن» است. اين كتاب، با طرح مباحثي پيرامون نشست هاي كلاسي و ديگر روش هاي انضباط مثبت، راهبردهاي ياددهي- يادگيري و شيوه هاي پرورشي اثرگذار متعددي را پيشنهاد مي كند كه مي تواند راهگشاي بسياري از مشكلات و مسائل رفتاري در مدارس و ارائه دهنده الگوهاي رفتار مثبت و برخورد با دانش آموزان باشد. مباحث كتاب طوري تنظيم شده كه معلمان، مربيان، مشاوران و پدران و مادران، هر يك به فراخور نياز خود، مي توانند از بخش هاي گوناگون آن بهره مند شوند. كتاب به وسيله انتشارات پريما، در ايالات متحده آمريكا به چاپ رسيده و مترجمان، از روي ويرايش دوم، آن را به فارسي برگردانده اند. به دليل ناهمخواني فرهنگي برخي از بخش هاي كتاب، مترجمان، تغييرات اندكي در متن ترجمه شده اعمال كرده و از مثال ها و مصداق هاي مدرسه اي ايران، بهره جسته اند. متن اصلي كتاب، در پايگاه اينترنتي ناشر، به نشاني www.primapublishing.com قابل دسترسي است.
گروه علمي فرهنگي همشهري، همزمان با فرا رسيدن سال تحصيلي جديد، ترجمه اين كتاب را به صورت پي درپي و در شماره هاي گوناگون صفحه «فرهنگ»، براي آگاهي فرهنگيان فرهيخته و خانواده هاي محترم منتشر خواهد كرد. اميد است اين هديه علمي، مورد استفاده مخاطبان گرامي روزنامه قرار گيرد.
فصل اول: انديشه اداره كلاس مثبت
روش درست آموزش كودكان، به درستي با رفتار درست با شهروندان مشابه است. ما يك انديشه داريم . آرزوي ما، درباره مدارسي است كه در آنها با نوجوانان، با احترام رفتار مي كنند و فرصت هايي براي يادگيري مهارتهايي كه آنها براي زندگي توأم با موفقيت خود نياز دارند، فراهم مي شود. اين انديشه، در مورد مدرسه هايي است كه بچه ها هرگز تجربه تحقير به هنگام شكست را نداشته باشند، و در عوض با فرصتهاي يادگيري كه از اشتباه هاي خود در يك فضاي ايمن به دست مي آورند، احساس قدرت كنند. در اين مدرسه ها، خطا و اشتباه پذيرفته مي شود و به مثابه يك فرصت يادگيري مورد توجه قرار مي گيرد. اين، انديشه اي است در مورد مدرسه هايي كه در آنها، دانش آموزان احساس همكاري را توأم با رقابت صحيح فرا مي گيرند. در اين مدرسه ها، معلمان و دانش آموزان، براي حل مسائل، با هم تشريك مساعي دارند. اين انديشه، درباره دانش آموزان و معلماني است كه به يكديگر كمك مي كنند تا محيطي خلق كنند كه در آن روح هيجان براي زندگي و يادگيري بدمد، براي اينكه ترس و احساس هاي بي كفايتي و نااميدي ديگر نتواند بخشي از محيط يادگيري آنان باشد و در نهايت، نتيجه اين است كه يك سامانه آموزشي موفق كه نوجوانان را پرورش مي دهد و به آنها مهارتها و نگرشهايي مي دهد، پديد خواهد آمد. اين سيستم مدرسه اي به آنها كمك خواهد كرد كه فقر شادي نداشته باشند و به مثابه عضوي از افراد جامعه ، مشاركت داشته باشند. معلمان و دانش آموزان عضو اين سامانه مي دانند كه انديشه پديد آمدن چنين مدرسه هايي، بر پايه روشهايي مبتني بر احترام متقابل استوار است.
لازمه احترام متقابل اين است كه بزرگترها، بچه ها را به عنوان انسان و افرادي منحصر به فرد ببينند. در اين سامانه معلمان، كساني هستند كه دانش آموزان را به عنوان موجوداتي زنده درك كنند و با آنها به عنوان روباتهايي خشك و بي روح رفتار نكنند. در واقع معلمان نبايد به دنبال اين باشند كه فقط دانش آموزان را كنترل كنند و آنها را تحت نفوذ داشته باشند. در پژوهشي كه ما انجام داديم معلمان دانش آموزان را به عنوان منابع ارزشمندي مملو از ايده ها و مهارتهاي گرانبها ديدند.
احترام متقابل خياباني دو طرفه است، اين مفهوم،  نوجوانان را دعوت مي كند كه بزرگسالان خود را به عنوان انساني قبول كنند. بزرگسالان نيز نياز به پرورش و تشويق دارند و حتماً  مي توانند، به اين تشويق و پرورش، در احترام متقابل- به عنوان يكي از راهكارهاي تربيتي- نائل شوند. شرايط براي احترام متقابل، وقتي پديد مي آيد كه معلمان اجازه درگير شدن با روشهايي را بدهند كه مي توانند همراه با دانش آموزان به يكديگر گوش دهند و هر دو طرف يكديگر را جدي تلقي كنند؛ با يكديگر در جهت حل مشكلات كار كنند و براي بهره وري، همه، هر نوع كاري را انجام دهند. در شرايط احترام متقابل، با دانش آموزان به عنوان سرمايه هايي كه براي مشاركت، قابليت فراواني دارند، رفتار مي شود. معلمان وقتي كه مهارتهاي همكاري و مشاركت را ياد مي دهند، مجبور نيستند، همه كاره باشند. اين معلمان، به دانش آموزان خود اجازه مي دهند كه به آنها در امر ياددهي- يادگيري كمك كنند. اين، معلمان حق ندارند وقتي كه همه دانش آموزان با احترام با يكديگر كار مي كنند، آنها و كلاس درس را به صورت يكطرفه كنترل كنند.
به وجود آوردن مديريت مثبت در كلاس درس،  هم جريان ساختن مسيرهاي گوناگون يك رودخانه پرخروش و آسيب زاست. اين جريان سازي، شامل به وجود آوردن شرايط مراقبت بر پايه مهرباني، صلابت، بزرگي و احترام متقابل است. ابزارهاي استفاده از مديريت مثبت در كلاس درس و در نتيجه ايجاد انضباط مثبت را در فصل هاي آتي ، اين گونه، به بحث و گفت وگو خواهيم گذاشت:
* درك چهار خطاي هدفمند رفتاري؛
* همكاري متقابل معلمان براي حل مشكل؛ 
* برگزاري جلسه هايي براي همدلي يا كنفرانس هاي مشترك والدين- دانش آموزان در جهت پيشرفت ارتباطات و پيدا كردن راههايي براي تشويق دانش آموزان و توجيه اوليا.
* برقراري برنامه هاي منظم كلاسي و استفاده از تشويق به خاطر ايجاد تعامل هاي مثبت در ميان عوامل فرآيند ياددهي- يادگيري.

فرهنگ
ادبيات
اقتصاد
سفر و طبيعت
سياست
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |