سه شنبه ۱ مهر ۱۳۸۲ - شماره ۳۱۷۵- Sep, 23, 2003
پوشاك و زيور آلات زن عرب خوزستاني
زير ذره بين
اعراب ايراني كه در مقاطع مختلف تاريخي از قبل از اسلام تاكنون به اين مرز و بوم گام نهاده اند و اكثريت عمده آنان، امروزه در خوزستان سكونت دارند، پوشش ساده پيشينيان خود را همچنان حفظ كرده اند و به آن وفادارند.هر چند در زمان هاي متفاوت ، در برخي از اجزاء اين پوشش، به ويژه در ميان خانواده هاي شيوخ و اشراف تغييراتي ايجاد شده است اما به طور كلي مي توان گفت كه پوشش اعراب ايراني چندان تفاوتي با اعراب صدر اسلام ندارد.
دكتر علي نوذرپور
011762.jpg

هر ملت يا قومي مطابق ارزش ها و قواعد فرهنگي خود از جامه هاي ويژه اي استفاده مي كند. البته وضعيت اقليمي و موقعيت طبقاتي افراد، عواملي هستند كه بر نوع پوشاك آنان تأثير مي گذارد. به هر حال آنچه بر تن مردم هر ديار ديده مي شود،صرفاً بيانگر پوشش آنان نيست بلكه تاريخ و فرهنگ آن قوم را نيز بيان مي كند.
از اين رو يكي از ترفندهاي دولت هاي استعماري غرب در تسلط بر ملت هاي جهان سوم، سعي در تغيير لباس هاي بومي مردم اين كشورهاست. اين تغيير به واسطه تبليغات رسانه هاي امپرياليستي در اشاعه الگوها و مدهاي متنوع انجام مي گيرد. در واقع با تحول در نوع پوشاك مردم، زمينه براي چيرگي فرهنگي و اقتصادي استعمارگران آماده مي شود.اين موضوع ايجاب مي كند كه يكي از ويژگي  هاي جوامع در حال انقلاب و كشورهاي مستقل بايد بازگشت به خود و تأكيد بر پوشاك و البسه بومي باشد.
دين اسلام درباره پوشش پيروان خود دستورات خاصي داشته و فرهنگ ويژه اي را تبليغ كرده است. حضرت محمد (ص) در اين زمينه فرموده است كه تجمل نبايد در زندگي مسلمانان راه يابد،زيرا لباس تنها براي پوشش عورت و حفظ انسان از سرما و گرماست و بهتر است جنس آن از پنبه يا كتان باشد.
البته پوشيدن لباس ابريشمي براي زنان مجاز است. پيامبر گرامي اسلام اصرار داشت تا زماني كه لباس كاملاً پاره و وصله دار نشده، آن را از دست ندهند. از اين رو در صدر اسلام، ساده پوشي و دوري از تجمل در جامعه مسلمانان كاملاً عموميت داشت.
اما از دوره بني اميه به بعد بر اثر فتح كشورهاي پهناور توسط مسلمانان و سرازير شدن سيل عوارض و ماليات هاي گوناگون، ساختار اجتماعي و فرهنگي دنياي اسلام دگرگون شد. ديري نگذشت كه اعراب مسلمان به تقليد از اقوام تازه مسلمان، در لباس و خوراك به تجمل روي آوردند و لباس به وسيله اي براي تفاخر و تمايز ميان افراد، طبقات و گروه هاي اجتماعي تبديل شد. در اين ميان لايه هاي تنگدست و كم درآمد، مستثني بودند زيرا همانند گذشته از پوشش ساده و بي پيرايه گذشتگان خود استفاده مي كردند و هنوز هم مي كنند.
اعراب ايراني كه در مقاطع مختلف تاريخي از قبل از اسلام تاكنون به اين مرز و بوم گام نهاده اند و اكثريت عمده آنان، امروزه در خوزستان سكونت دارند، پوشش ساده پيشينيان خود را همچنان حفظ كرده اند و به آن وفادارند.
هر چند در زمان هاي متفاوت ، در برخي از اجزاء اين پوشش، به ويژه در ميان خانواده هاي شيوخ و اشراف تغييراتي ايجاد شده است اما به طور كلي مي توان گفت كه پوشش اعراب ايراني چندان تفاوتي با اعراب صدر اسلام ندارد.
پوشاك زن عرب خوزستاني
مادام ديولافوا در توصيفي كه از زن عرب خوزستاني يك قرن پيش دارد، وي را چنين توصيف مي كند: «زنها با پيراهن قرمز به كنار رود مي آيند، سر و بدنشان را با عباي نيلي پوشانده اند و پارچه اي قهوه اي به دور سرشان پيچيده اند. همه آنها موهايشان را روي پيشاني چيده و در دو طرف بافته اند.»
دمورگان نيز كه در عهد مظفر الدين شاه از قبائل عرب خوزستان ديدن كرده است، رنگ لباس زن عرب را قرمز توصيف كرده است. هم اكنون نيز گرايش به رنگهاي تند و خام قرمز، زرد و نارنجي در ميان زنان عرب مشاهده مي شود. ولي علاوه بر پوشش هاي رنگارنگ، لباس هاي تيره نيز بخش عمده اي از البسه زنان را تشكيل مي دهد.
شيله
نوعي روسري مخصوص زنان است كه از پارچه هاي نخي و ابريشمي تهيه مي شود و به شكل مقنعه بر سر بسته مي شود و سر و سينه را مي پوشاند. رنگ اين روسري سياه است و معمولاً دو نوع است؛ شيله مخصوص فصل زمستان كه ضخيم بافته مي شود و شيله ويژه تابستان كه پارچه آن نازك انتخاب مي شود. زنان ثروتمندي كه براي تزيين سر و گردن خويش از مهره اي به نام قابچي استفاده مي كنند، از روسري هاي نازك تر استفاده مي كنند تا از وراي آن مهره تزييني ديده شود. شيله به وسيله قلابي از جنس طلا و يا نقره- كه چلاب نام دارد- روي سر محكم مي شود.
معروف ترين نوع شيله، فوطه نام دارد. شيله اي كه از الياف كتان بافته مي شود و بلبول ناميده مي شود ويژه استفاده در فصل تابستان است. همچنين بايد از نوعي مقنعه به نام محنكه ياد نمود كه در گذشته (۵۰ سال پيش) مورد استفاده زنان بوده است. شيله «جز» نيز از نوع مرغوب روسري زنان عرب خوزستان است.
بوشيه
011764.jpg

نام روگير ويژه زن عرب در گذشته«بوشيه» بوده است. اكنون نيز به ندرت به كار مي رود. جنس آن از حرير و به صورت توري بافته مي شود. زناني كه از علايق و باورهاي مذهبي محكم تري برخوردار بودند «بوشيه» به صورت مي زدند و چهره از غير مي پوشاندند. يا بخنق نوعي روسري ويژه دختربچه هاست و همانند لچك در بختياري است. رنگ آن معمولاً قرمز و نارنجي است و بندهاي آن معمولاً در زير گلو به هم بسته مي شوند.
عصابه
عصابه يا «چرغديه» پارچه سياهرنگي است از جنس ابريشم يا كتان كه زنان ميانسال و پيرزنان عرب به دور سر خود مي پيچند. در اين حالت «شيله» در بالاي سر، زير «عصابه» قرار مي گيرد. بزرگي يا كوچكي عصابه به چند عامل بستگي دارد. اين عوامل عبارتند از: سن، قشربندي اجتماعي و علويه  بودن زن، بدين معنا كه هر چه سن زن بيشتر باشد يا متعلق به طبقه اجتماعي بالاتر و يا از طايفه سادات باشد، بر تعداد دورهاي عصابه اضافه مي شود و در حقيقت بزرگي عصابه نمايانگر منزلت اجتماعي صاحب آن است. از اين رو زنان شيوخ به ويژه زنان طايفه بني طرف از عصابه هاي بزرگي كه از جنس ابريشم است استفاده مي كنند. البته برخي را نظر آن است كه زنان منطقه بني طرف بر خلاف زنان مناطق حاشيه رود كارون «عصابه» مي بستند كه اين «عصابه» در ميان زنان عشاير حاشيه هورالعظيم و هورالحويزه بزرگتر است. امروزه پوشش عصابه در شهر و روستا معمول است و در مراسم عزاداري نيز اغلب زنان از آن استفاده مي كنند و براي نشان دادن تألم روحي خود، روي عصابه گل مي مالند.
مزويه
مزويه، نوعي عباست كه جنس آن پشمي و معمولاً به رنگ قهوه اي ، سياه  يا سورمه اي است. روي آستين و دور آن با استفاده از تورهاي طلايي رنگ، حاشيه دوزي مي شود. امروزه از مزويه تنها پير زنان و اغلب پيرمردان استفاده مي كنند.
بشت
نوع ديگر عبا، بشت يا «خاچيه» نام دارد كه بر خلاف مزويه در تهيه آن به جاي پشم كلفت از نخ پشمي نازك استفاده مي شود. برخي براي زيبايي، سرشانه ها و آستين ها را با ابريشم زيبا و به رنگ خود «بشت» گلدوزي مي كنند. در مراسم عروسي از «بشت» سفيد رنگ استفاده مي شود.
عبايه
عبايه نام چادر سياهرنگي است كه زن عرب به وسيله آن بدن خود را مي پوشاند.بر خلاف چادر- كه در ميان فارس ها معمول است- در طرفين شانه هاي عبايه، بريدگي هايي وجود دارد كه دست به راحتي از آن بيرون مي آيد. به خاطر نوع دوخت عبايه، در برابر وزش باد به آساني از تن پوشنده آن جدا نمي شود.
اتك، نفنوف، ثوب، دراعه
زيرپوش زنانه- كه نيم آستين و از جنس نخي است- اتك نام دارد و به لباس بلندي كه روي آن پوشيده مي شود، نفنوف گويند. بر روي نفنوف لباس توري شكل بلند و پهني كه در رنگ هاي مختلف- و اغلب سياه- است، پوشيده مي شود كه تا نيمه ساق پا و تا مچ دست ها را مي پوشاند و از پشت گردن گره مي خورد. نام اين پيراهن توري بسيار گشاد و بدون آستين ثوب است و معمولاً زنان روستايي و- حاشيه شهرها- از آن استفاده مي كنند. دراعه نيز نام لباس بلند و گشادي است كه در گذشته زنان مسن عرب آن را به تن مي كردند.
الباس
شلوار زن عرب، الباس نام دارد كه فرقي با شلوارهاي معمول در نزد زنان شهري ديگر اقوام ايراني ندارد. تنوع در فرم شلوار وجود دارد، در برخي از مناطق عرب نشين خوزستان پاچه شلوار تنگ و در بعضي مناطق گشاد دوخته مي شود.

ترميم شكافهاي قومي در كشورهاي جهان سوم
011766.jpg
رحمت قره قوچي
بي گمان كشمكش هاي نژادي و قومي همواره در زندگي سياسي، تكوين و اضمحلال دولتها نقش داشته اند. در تاريخ انديشه هاي اجتماعي و سياسي، انديشه برتري قومي و نژادي از انديشه هاي بسيار كهن و رايج است كه نفس تصور نابرابري نژادها و برتري يكي بر ديگري عواقب سياسي مهمي داشته و كشمكش هاي عمده اي به همراه آورده است(۱) ولي با پايان يافتن جنگ سرد، ما شاهد كشمكشهاي شديد قومي در عرصه بين المللي بوديم، كه اغلب آنها در كشورهاي جهان سوم بوده و تأثير عميقي بر امنيت ملي اين كشورها داشته است، به طوري كه در دهه آخر قرن بيستم، منازعه گروههاي قومي با دولتها باعث مهاجرت و پناهندگي دهها ميليون نفر شده است(۲). بر اثر اين كشمكش ها،  هزاران نفر جان خود را از دست داده اند كه تجاوز بزرگي به حقوق قوميت ها و حقوق بشر است.
البته بسياري از صاحبنظران معتقدند كه با عصر جهاني شدن هويت هاي قومي از بين مي رود، يعني با صنعتي شدن، تفرق ساختاري، شهرنشيني، ميزان باسوادي و رشد فزاينده همگاني، نيروهاي قومي تضعيف مي شود. ولي در حقيقت اين ديدگاه خوش بينانه با واقعيت تطبيق ندارد و برعكس ظهور گروههاي قومي و چند پاره شدن دولتها را در عصر جهاني شدن مي بينيم.
چند پارگي، تشتت و تبديل يك كشور به چند كشور متعدد، ابعاد جديدي را به مساله پيچيده امنيت ملي در جهان سوم افزوده است. شايد ملموس ترين مورد، ناكامي كشورهاي جهان سوم در ايجاد يك احساس مشترك عمومي درباره ارزش ها و علايق مشترك باشد. شكافهاي گروهي ريشه دار، اجازه نمي دهد نيازها، ارزش ها و علايق ملي - بيش از آنچه كه از قبل وجود داشته - گرد هم آيند. هر گروه قومي هويت خاص خود را براساس ارزشها و علايق گروهي ايجاد مي كند. تلاش دولتها براي يكسان ساختن، همساز كردن و مهار نمودن شان (بطريق سخت افزاري) به جايي نرسيده و اغلب موجب پديد آمدن جنبش هاي قهرآميز، تجزيه طلب و جدايي طلب گرديده است. مثلا به رغم تلاشهاي مداوم دولت عراق و تركيه، كردها اهداف ناسيوناليستي خود را در جهت خودمختاري سياسي دنبال كرده اند(۳).
البته مطالعه گروههاي قومي در جهان سوم را نمي توان بدون رجوع به ساختار سياسي شكننده داخلي و توان اين كشورها در سياستگذاري، به نحو معناداري درك كرد. توان آنها براي نشان دادن واكنش نسبت به بحرانها و تهديدهاي قومي يك واكنش پر هزينه مي باشد چون به لحاظ تداوم طولاني و به لحاظ شدت داراي نوسان هستند و نقطه پايان روشني براي آنها وجود ندارد. مثلا بيش از ۶۰ مناقشه محلي در جهان سوم در جريان است كه جملگي داراي ويژگي طولاني بودن و نوسانات مستمر ميان خشونتهاي علني و پنهاني هستند.
برخورد سخت افزاري و عريان با مطالبات قومي در دنياي امروز راه به جايي نبرده بلكه قوميت ها را به واكنش همطراز واداشته است. روي پيرسون در كتاب معماري زور به اين نكته اشاره دارد كه: «زور به مخالفان خود قدرت مي بخشد، و مخالفت عليه خود را بر مي انگيزد و باعث نابودي خود مي شود»(۴). يعني بنيادي ترين پاسخ انسانها به استفاده از زور، ضد زور يا زور متقابل است؛مخصوصا زماني كه قوميتها سياست هاي دولت را عليه خود نامشروع و ظالمانه و عليه بقاي خود بدانند كه در اين صورت به خشم بر مي خيزند. شدت و گستره محروميت ، پتانسيل خشونت جمعي را تعيين مي كند و شدت اين كشمكش هاي قومي علاوه بر امنيت يك كشور، امنيت بين الملل را نيز به خطر مي اندازد. زيرا ملتهاي بدون دولت (يا آنارشيك به معني عملي آن) در عرصه بين الملل پديد مي آيند كه به خاطر پاسخگو نبودن به هيچ نهاد ملي (به خاطر تناقضات و درگيري) و بين المللي (به علت به رسميت نشناختنش) مي توانند معضل بزرگي براي نظم جهاني باشند.
اين پديده در روابط بين الملل به مثابه انسانهاي بدون تابعيت است كه هم از حقوق و هم از تكليف محرومند. سرانجام بايد به اهميتي اشاره كنيم كه مسأله قوميت ها در جامعه شناسي سياسي كشورهاي جهان بخصوص جهان سوم دارند. لذا نبايد بي توجه از كنار اين موضوع گذشت و بر تمام سياستگذاران و پژوهشگران لازم است كه براي يافتن مدل مناسب تلاش كنند تا هم جلو برخورد خشونت آميز گرفته شود و هم قوميت ها به حقوق حداقل خود برسند و نيز هويت ملي ويكپارچگي ارضي كشورها دستخوش تحول نشود. زيرا در آينده ناسيوناليسم ملت هاي فاقد دولت مجددا نيرو مي گيرد(۵). وقتي بسياري از قومها در معرض يكسان سازي مدرن قرار مي گيرند نه تنها هويت متمايز خود را از دست نمي دهند بلكه از طريق تأكيد بر فرهنگ و هويت خويش احساس امنيت و آرامش بيشتري مي كنند(۶). پس دولتها چاره اي ندارند جز اين كه مدلهاي دنياي مدرن را در اين مورد قبول كنند . در زير چند مدل تجربه شده در كشورهاي مدرن كه مي تواند راهگشاي مسائل مطرح شده باشد ذكر مي شود:
۱- مشاركت چند قومي در سطح دولت مركزي.
۲- ترغيب مردم به مشاركت سياسي در چهارچوب نهادهاي بين قومي
۳- تقويت نهادهاي سياسي، محلي و سازمانهاي مردمي كه در سطوح پايين اجتماعي مديريت مسائل قومي را بر عهده دارد.
پانوشتها:
۱- بشريه حسين، جامعه شناسي سياسي، چاپ سوم، ص ۲۷۹ ‎/ ۲- تد رابرت گر، «برخوردهاي فرقه اي و امنيت جهاني» ترجمه محمدخاني،  اطلاعات سياسي - اقتصادي، فروردين ۱۳۷۶ ‎/ ۳- ادوارد اي آرز، «امنيت ملي در جهان سوم»، ترجمه و انتشارات پژوهشكده مطالعات ملي ‎/ ۴- رابرت گر، چرا انسان شورش مي كند، ترجمه علي مرشدي راد ‎/ ۵- مونتسرات گيبرنا، مكاتب ناسيوناليسم، ترجمه مسعود اجتهادي، ص ۲۴۳ ‎/ ۶- ماهنامه چاغري، دانشگاه خواجه نصير، شماره ۱۱


سايه روشن مدارا
ادوارد سعيد در حلقه روشنفكران ايران
كتاب  «نشانه هاي  روشنفكران » اثر«ادوارد سعيد» در جلسه  «نقد كتاب »فرهنگسراي  بانو، بررسي  شد.
به  گزارش  خبرنگار گروه  فرهنگي  ايرنا، اين  جلسه  هفته گذشته با حضور«محمد افتخاري » مترجم  كتاب  و جمعي  از منتقدان  برگزار شد.
مترجم  نشانه هاي  روشنفكران  گفت : در نظر سعيد، روشنفكر فردي  است  كه  تمام هستي اش  درگير احساس  اساسي  اعتراض  و افشاگري  است  و وجود روشنفكر خاص  به عنوان  صداي  مستقل ، تركيبي  از واقعيتي  آرمان گرايانه است .
افتخاري  افزود: دراين  كتاب ، مبارزه  مسلحانه  نفي  نشده  بلكه  تأكيد و لجاجت  بر مبارزه  مسلحانه  رد شده  است .
سعيد معتقد بود كه  مبارزه  مسلحانه بر فلسطينيان  و زندگي  روزمره  آنان  تحميل  شده  است .وي  افزود: ادوارد سعيد كه  در تاسيس  سازمان  آزاديبخش  فلسطين  نقش  مهمي داشت  و از چهره هاي  شاخص  جبهه  ملي  اين  سرزمين  بود، مبارزه  مسلحانه  درفلسطين  را امري  ناگزير مي داند اما معتقد است  كه  ملت  فلسطين  براي  مبارزه فرهنگي  بهاي  كم  و در مقابل  مبارزه  مسلحانه  هزينه  گزافي  پرداخته است .
وي  گفت : از نگاه  سعيد، در بررسي ها بايد تفاوت  وضعيت  جغرافيايي ، فرهنگي  وميزان  فشار و نوع  فشار بر يك  جامعه  با جامعه  ديگر مورد توجه  قرار گيرد.
011768.jpg

تفاوت  مبارزه  در فلسطين  و مبارزه  در هند در اين  است  كه  هنديها را از كشورخود بيرون  نكرده  بودند.
افتخاري  گفت :از ديدگاه  سعيد، روشنفكر در تعريف  سقراطي  مي گنجد نه  تعريف افلاطوني . سقراط معتقد بود خردمند بايد بداند كه  چيزي  نمي داند و افلاطون مي گفت  كه  روشنفكر بايد خردمند باشد و اين  خردمندان  بايد حكومت  كنند.مترجم  كتاب  نشانه هاي  روشنفكران  گفت : پوپر معتقد است  كه  نظريه  افلاطون راه  را برخودكامگي  روشنفكري  باز مي كند و اين  راه  در نظريه  سقراطي  بسته است . سعيد به  تاسي  از سقراط، به  بيان  نقش  روشنفكر بسنده  كرده  تا هرجامعه ، خود، راه  مبارزه  را انتخاب  كند.افتخاري ، درباره  موضع  ادوارد سعيد درباره  اوضاع  خاورميانه  و جنگ ايران  و عراق  گفت : سعيد موافق  با توسل  به  زور و خشونت  و برخوردهاي  ملي كشورهاي  مسلمان  نيست .
وي  در جنگ  ايران  و عراق ، بغداد را محكوم  كرد و ازعرفات  به  سبب  آنكه  در اين  جنگ  طرف  عراق  را گرفت  جدا شد و اين  جدايي درحالي  بود كه  سالها در نهضت  مقاومت  فلسطين  در كنار عرفات  بود.
وي  درباره  مسائل  فني  ترجمه  نشانه هاي  روشنفكران  گفت : ترجمه  يك  فن  وشگرد و يك  اتفاق  در زبان  است  كه  با بازآفريني  و خلاقيت  هنري  همراه  است .
استادي  سعيد در ادبيات  تطبيقي ، لحن  ادبي  خاصي  را با اثر او همراه  كرده كه  ترجمه نيز از آن دور نشده  است .
اين  مترجم  درباره  دليل  خود براي  انتخاب  اين  اثر گفت : ادبيات  غربت  وهويت ، تبعيد و مهاجرت ، همواره  مورد توجهم  بوده  و معتقدم  كه  بدون  تصورغربت ، تصور هويت  ممكن  نيست  و تعبير غربت  تنها زندگي  كردن  در غير وطن  نيست بلكه  غربت ، غريبي  در سرزمين  خود است .
در اين  نشست ، «مريم  خراساني » درباره  كتاب  ادوارد سعيد گفت : بحث نشانه هاي  روشنفكران  سعيد محدود به  عرب  و فلسطين  نيست . سعيد روشنفكر راشخصي  مي داند كه  در برابر قدرتها سر تسليم  فرو نياورد و افشا كند.
اما اعتراض  و افشاگري  و پرده برداري  كه  سعيد مطرح  مي كند، كافي  نيست  و بايد بااقدامهاي  ديگر همراه  شود.
اين  منتقد افزود: روشنفكري ، ابعاد و ظرفيتهاي  ديگري  هم  دارد كه  در اين كتاب  از آنها خبري  نيست .
در «جنبش  ضد جهاني سازي » كه  در حال  حاضر مطرح است ، نوعي  ساختن  از نوع  جديد ديده  مي شود و روشنفكر در اين  تعبير علاوه  برنقد وضع  موجود و درافتادن  باآن ،ساختن  دنيايي  ديگر را وظيفه  خود مي داند.
وي  افزود: در كنار مناسبات  موجود در حوزه هاي  اقتصاد، سياست ، هنر وغيره ، امكان  ساختن  جهان  ديگري  با قوانين  مخالف  جامعه  سرمايه داري  موجود،مساله  روشنفكر امروز است .
خراساني  گفت : جنبش هاي  فكري ، نظري  و فلسفي  كه  در چند دهه  اخير بوجودآمده  به  گسترش  اين  مقوله  كمك  كرده است  كه  نمونه  آن جنبش  تعاوني ها در مكزيك و آمريكاي  لاتين  است  كه  اقتصادي  را براساس  تعاون  مي سازند نه  براساس  سود وسرمايه  و كالايي  را توليد مي كنند كه  در مناسبات  اطراف  اين  توليد برابري ايجاد مي كند.
توليد كنندگان رويكرد اداره  توليد   را در همه  ابعادپيش  مي برند و گسترش  دنياي  ديگر را در وضعيت  فعلي  امكانپذير مي كنند وابزارهاي  آنها عاري  از خشونت  است .
وظيفه  روشنفكر امروز تنها مخالفت  و افشا و نقد و سازش  نداشتن  باقدرت  موجود نيست ، بلكه  همه  اينها در كنار ساختن  دنياي  ديگر امكانپذيراست . ساختن  دنيايي  خارج  از همه  مراتب  سلطه  و قدرت .
مهدي  رفيع  هم  در اين  نشست  گفت : سعيد مبارزه  مسلحانه  را يكي  ازراههاي  رسيدن  به  هدف  دانسته ، اگرچه  به  مبارزه  فرهنگي  و سياسي  نيز اعتقاددارد.
اما مبارزه  گاندي  در هند بدون  دست  بردن  به  اسلحه  به  نتيجه  رسيد واگر فلسطيني ها اسلحه  را كنار مي گذاشتند زودتر به  نتيجه  مي رسيدند چرا كه دوره  مبارزه  مسلحانه  گذشته  است .
«مريم  رئيس  دانا» يكي  ديگر از شركت كنندگان  در جلسه  نقد كتاب  نشانه هاي روشنفكران  ادوارد سعيد گفت : سعيد در كتاب  خود برمبارزه  فرهنگي  و سياسي  وحتي  اخلاقي  تأكيد دارد منتها در مقطعي  كه  دشمن  در خانه  است  آيا مجال  توسعه فرهنگي ، سياسي  و اخلاقي  وجود دارد و سعيد در جنگ  فلسطين  چقدر توانست  به عنوان  روشنفكر با مشكلات  روبرو شود؟

نگاه مدارا
مستندسازي كتيبه هاي اسلامي سراسر كشور
بر اساس طرح مستند سازي كتيبه هاي اسلامي سراسر كشور، مستند سازي كتيبه هاي دوران اسلامي استان كردستان توسط پژوهشكده زبان و گويش ميراث فرهنگي، پايان يافت.
به گزارش «ميراث خبر»، «دكتر سعيد عريان»، رييس پژوهشكده ياد شده با بيان اين مطلب، در خصوص مستندسازي آثار تاريخي گفت: «به هنگام مستند سازي يك اثر تاريخي و كهن، تمام مشخصات آن شناسايي و تدوين مي شود. در مورد كتيبه ها نيز، تمام خصوصيات و ويژگي هاي مندرج در متن اثر نظير اندازه و ابعاد، نوع خط، نوع قرائت متن، موضوع متن، دوره، وابسته بودن به اثري خاص و... شناسايي مي شود.»
عريان، علت انجام اين فعاليت را آماده كردن اطلاعات به منظور آغاز عمليات پژوهشي عنوان كرد و افزود: «براي آغاز فعاليت هاي پژوهشي _ تحليلي نياز به اطلاعات اوليه است كه از طريق مستند سازي آثار به دست مي آيد. در واقع، نتايج عمليات پژوهشي به صحت و درستي نتيجه مستند سازي وابستگي بسيار دارد.»
اين طرح، مجموعه كتيبه هاي سنگي، كتيبه هاي اشياي فلزي، كتيبه هاي اشياي سفالي موزه سنندج، كتيبه هاي بناهايي نظير عمارت مشير ديوان، پل قشلاق، حمام خان، عمارت آصف، كتيبه هاي مساجد و گورسنگ ها را در بر مي گيرد.
طرح مستند سازي كتيبه هاي دوران اسلامي از سال ۱۳۷۹ آغاز شده است. تاكنون كتيبه هاي اسلامي استان يزد، قم و سمنان مستند سازي شده و پژوهش روي آنها نيز پايان يافته است.
انتشار نشريه اقليت هاي قومي در اوكراين
اداره مهاجرت و قوميت ها صندوق رفاه پناهجويان و مهاجران در بندر ادساي اكراين هفته نامه اي به نام مهاجرت منتشر كرده اند كه نخستين شماره آن روز بيست و چهارم شهريور چاپ و توزيع گرديد.
ايوان ساپرانسكي مدير اداره فوق به خبرگزاري اينترفاكس در اكراين گفته است اين هفته نامه با كمك اداره كميسارياي عالي پناهجويان وابسته به سازمان ملل در اكراين منتشر شده است.
ساپرانسكي گفت: طبيعي است كه منطقه ادسا چنين نشريه اي داشته باشد.
وي افزود: موقعيت جغرافيايي اين منطقه براي مهاجران خارجي جذابيت دارد. طبق گفته ايشان بيش از سه هزار خارجي خواهان پناهندگي در اكراين در اين اداره ثبت نام كرده اند. در حالي كه هم اكنون ۷۸۱ بزرگسال و ۱۸۷ كودك در اين كشور به عنوان پناهنده پذيرفته شده اند.
اين نشريه تازه تاسيس بدون ماليات منتشر مي شود و واپسين تغييرات قانونگذاري اكراين و آخرين خبرهاي مربوط به مهاجرت و حمايت از حقوق پناهجويان را پوشش مي دهد.
افزون بر آن، نشريه يادشده به كمك هاي اعطاشده به پناهندگان، به ويژه در زمينه آ موزش و كاريابي خواهد پرداخت.
طبق آخرين سرشماري ملي در اكراين هم اكنون ۱۳۳ مليت در منطقه ادسا سكونت دارند و اين نشريه وضع جوامع فرهنگي اقليت هاي قومي ساكن اين منطقه را منعكس خواهد كرد.
طبق گفته ساپرانسكي، اين هفته نامه نخستين نشريه رسمي چاپ شده خواهد بود كه سياست هاي حكومت اكراين در زمينه هاي قومي را در منطقه ادسا اجرا خواهد كرد.
011770.jpg

تنوع قومي در انگلستان
امروزه مردماني از اقليت هاي قومي و فرهنگ هايي كه با خود آورده اند، بخش جدايي ناپذير از زندگي در انگلستان اند.
* بيش از يك سوم مغازه هاي داراي مالكيت مستقل متعلق به اقليت هاي قومي است.
*بيست و هفت درصد پرسنل قطار زيرزميني لندن از اقليت هاي قومي هستند.
* حدود بيست و سه درصد پزشكان و بيست و چهار درصد صاحبان رستوران هاي انگلستان زاده آن سوي درياها هستند.
* غذاهاي كره اي و چيني نظير غذاي چيپس و ماهي (خاص انگليسي ها) در انگلستان رواج فراوان دارند.
* سازمان خدمات ملي بهداشت انگلستان طي پنجاه سال تاسيس خود به طرز گسترده اي به روي پزشكان، پرستاران و ديگر افراد اين سازمان گشوده بوده است.
* سال كمبل، ناصر حسيني و عدلي هاريسون در ميان بهترين بازيكنان ورزش انگليس هستند.
فرهنگ بريتانيا هنوز پا نگرفته و ادبيات، هنر، موسيقي، رقص و تئاتر، همواره توسط مردماني غني شده و طراوت يافته است كه متاثر از تاثيرات فرهنگي اطراف و اكناف جهان بوده اند.

مدارا
ادبيات
اقتصاد
ايران
سفر و طبيعت
سياست
فرهنگ
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  ايران  |  سفر و طبيعت  |  سياست  |  فرهنگ   |  مدارا  |  ورزش  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |