شنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۲- سا ل يازدهم - شماره ۳۱۹۲ - Oct.11, 2003
در راستاي انتظار حضرت مهدي (عج) واپسين بخش
معناي انتظار
016788.jpg
اشاره: در شماره قبل، بخش نخست مقاله «قدر اصغر و قدر اكبر»، كه در آن به ارزش و اهميت نيمه شعبان از زواياي مختلف پرداخته شد از نظر خوانندگان گرامي گذشت، واپسين بخش اين مبحث به فلسفه انتظار اختصاص دارد.
گروه انديشه
آيت الله محمدرضا مهدوي كني
امروزه برخي از علماي علوم سياسي قائل اند كه مردم خودشان حكومت را انتخاب مي كنند و به آن مشروعيت مي بخشند. اما در مورد ولايت اميرالمؤمنين و ائمه معصومين عليهم السلام چنين نمي گوييم. گرچه برخي چنين پنداشته اند، ولي اين مطالب درباره ولايت ائمه اطهار سلام الله عليهم اجمعين قطعاً نادرست است. لذا شما ملاحظه كنيد تعبير روايت را كه مي فرمايد:
«بني الاسلام علي خمس: الصلاه و الزكوه و الحج و الصوم و الولايه و لم يناد احد بشي كمانودي بالولايه»(۹)
اين ولايت داير مدار ضرورت اجتماعي و نشأت گرفته از خواست مردم نيست تا مردم تأسيسش كنند و به آن مشروعيت ببخشند.
شگفت تر آن كه برخي اشتباه بزرگتري مرتكب شده اند و گفته اند كه مشروعيت ولايت الله هم به پذيرش مردم است! و به آيه «انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا»(۱۰) استناد جسته اند، كه ما راه را به انسان نشان داده ايم، مي خواهد بپذيرد يا نپذيرد. يعني اين مردم اند كه مي توانند به اختيار خود ولايت خود را بپذيرند و يا نپذيرند. پس ولايت خدا نيز وابسته به اراده مردم است، ولي بطلان اين استدلال روشن است. زيرا آيه شريفه در مقام نفي جبر است نه در مقام نفي تكليف و الزام. يعني انسان در عين حال كه مختار آفريده شده، ولي شرعاً ملزم است كه راه راست را اختيار كند و ولايت خدا را بر ولايت ديگران مقدم بدارد. اين آيه هيچ ربطي به تغيير تشريعي و مشروعيت ندارد، بلكه اشاره بر يك واقعيت عيني و خارجي است كه انسان تكويناً با اراده و اختيار آفريده شده است. لذا در آيه بعد مي فرمايد: «انا اعتدنا للكافرين سلاسل و...» يعني ما براي كافران غل ها و زنجيرها در دوزخ آماده كرديم. انسان بالطبع آزاد است، ولي شرعاً مكلف است. اصولاً تا انسان داراي اختيار نباشد تكليف معني ندارد. يعني چون قادر به انجام كارهاي خوب و بد است، خداوند او را مكلف به كارهاي نيك كرده و از كارهاي زشت بازداشته است، تا با اختيار به خوبي ها عمل و از بدي ها پرهيز كند.
تأسف حقير از اين است كه اين مطالب در مركز تشيع و در مركز حكومت اسلامي گفته مي شود. آنگاه كه ما اعلام خطر مي كنيم، متوسل به مسأله آزادي بيان مي شوند و بانگ و فرياد برآرند كه مسلماني نيست. بحث بر سر اين نيست كه نظريات طرح نشود. بحث بر سر اين است كه بي پايه ترين مطالب و پايين ترين مطالب از لحاظ سطح علمي، به عنوان مطالب باارزش علمي  به مخاطبي كه در اين امور آگاهي كافي ندارد، ارائه مي شود. اين نوعي خيانت به مخاطب و تضييع حقوق آنان است. مقصود ما احساس خطر از شخص يا افراد يا اصل طرح يك مطلب نيست. مقصود ما احساس مسئوليت نسبت به سرنوشت مردم است.
اولين اصلي كه در طرح مطالب علمي بايد رعايت شود، رعايت حق مخاطب است. مخاطب بايد بداند كه اين مطلبي كه ارائه شده، تا چه حد از سطح علمي قابل قبول برخوردار است. طرح هر مسأله علمي نياز به اصول موضوعه و مشتركي دارد كه مورد قبول باشد. بدون آن اصول، ايراد اين گونه مباحث به سفسطه و مغالطه نزديك تر است. شما امروز با نمونه هايي از آن آشنا شديد. مطالب به گونه اي مطرح مي شود كه گويي مطالب ارائه شده از بديهيات است!  لذا ما نسبت به اين مخاطب و اين مردم احساس مسئوليت مي كنيم. والا مسأله مخالفت با شخص يا گروه مطرح نيست. اين گونه افراد،  هر زمان كه با واكنش عمومي روبه رو مي شوند و از پاسخ منطقي در مي مانند، اعتراض و انتقادها را سياسي و يا گروهي جلوه مي دهند!
نكته آخر، مسأله «انتظار» است. «انتظار» به معناي اميد خام نيست. بلكه مفهوم درست آن «چشم به راه بودن» است. حالا ببينيم چشم به راه بودن چه آثاري دارد؟
آيا ما در حكومت حضرت مهدي عليه السلام نيازي به عالم، حوزه و دانشگاه نداريم؟!  آيا در زمان آن حضرت تمام حوزه ها و دانشگاه ها بسته مي شود؟
خير اين گونه نيست. گرچه در حديث آمده است:(۱۱)
«هنگامي كه قائم آل محمد صلي الله عليه وآله و سلم ظهور كند، خداوند دست عنايت بر سر بندگانش مي نهد تا عقول آنها مجتمع  و رشدشان به كمال برسد.»
يعني: موانع از سر راه برداشته و استعدادها شكوفا مي شود، ولي اين مطلب ظاهراً  از طريق اعجاز و خرق عادت رخ نمي دهد كه مدرسه و دانشگاه ها را ببندند و مردم دست از كار و كوشش بكشند. پس معني انتظار آن نيست كه دست روي دست بگذاريد و هيچ گونه آمادگي نداشته باشيد و آن حضرت بيايد و همه چيز را يك دفعه درست كند. چنين نيست. اين انتظار براي ما آنقدر جدي و مهم است كه در دعاي عهد از خدا مي خواهيم: اگر «مرگ» ميان من و آن حضرت جدايي افكند، خدايا مرا از آرامگاهم برانگيز، در حالي كه شمشير و نيزه ام در دستم باشد، (۱۲) يعني كاملاً آماده باشم.
در حديث آمده: «وليعد احدكم لخروج القائم و لو سهماً».(۱۳) يعني با فراهم كردن يك تير هم كه شده، براي ظهور آن حضرت آماده باشيد. پس جوانها بايد از لحاظ علمي و فني و نظامي آموزش ببينند و مهمتر از همه، تقوا داشته باشند، تقوا از همه امور بالاتر است. اين معناي «انتظار» است كه فرمود:
«افضل اعمال امتي، انتظار الفرج«(۱۴)
من روايات «افضل الاعمال» را در معجم بحارالانوار مرحوم علامه مجلسي بررسي كردم. در ميان عبادات، اعمال بسياري است كه افضل شمرده شده است. ولي تفاوت اساسي آن اعمال با مسأله انتظار فرج در اين است كه همه آن اعمال جنبه فردي دارد. ولي مسأله انتظار، انتظار جمعي است. يعني انتظار امت براي امر مهمي كه مربوط به امت است. حديثي كه من ديدم،  دنباله اي هم دارد:
«افضل اعمال امتي، انتظار الفرح من الله» (۱۵)
لذا ما بايد اين انتظار را از جنبه فردي فراتر بدانيم و جنبه امتي و جمعي به آن بدهيم تا «انتظار الامه» محقق شود.
پس آن چه برخي گفته اند كه همه كارها را بايد به حضرت حواله دهيم تا تشريف بياورند و اصلاح كنند، سخن درستي نيست. اين گونه انتظار و اين گونه حوالت دادن راحت ترين اعمال است، نه افضل اعمال. كه فرموده اند:
«افضل الاعمال، احمزها» (۱۶)
«بالاترين عمل آن است كه سخت باشد.»
پس بايد براي اين امر مهم، انتظار سختي كشيد و ضررها مادي و جاني را تحمل كرد تا افضل الاعمال صدق كند.
جمله آخر من به شما طلاب و دانشجويان عزيز اين است كه جامعه اسلامي به عالم متقي نياز مبرم دارد. لذا شما بايد خود را براي رفع اين نيازها آماده كنيد. دانشگاهها، قوه قضاييه، مردم، نيروهاي انتظامي و نظامي، كشورهاي خارج از لحاظ درك معارف ديني، همه و همه به عالم متقي نيازمندند. امروز بايد به يك يا چند زبان خارجي مسلط شد. غفلت نكنيد و فرصت ها را غنيمت بشماريد. من به عنوان كسي كه بيش از پنجاه سال تجربه دارم مي گويم كه اگر درست درس بخوانيد و تقوا داشته باشيد و خود را در مسير خدمت به قرآن و اهل بيت عليهم السلام و مردم قرار بدهيد، زندگاني دنياي شما نيز بهترين زندگاني خواهد بود. غصه دنيا را نخوريد كه در دنيا و آخرت آبرومند خواهيد بود.
يثبت الله الذين امنوا بالقول الثابت في الحيوه الدنيا و في الاخره (۱۷)
خداوند مؤمنان را با قول ثابت در دنيا و آخرت استوار مي دارد.
حضرت مهدي روحي له الفدا خادمان خود را رها نمي كند. به شرط اين كه ما در خادم بودن صادق باشيم. البته ممكن است كه نوسانات و مشكلاتي در زندگي هر كس پيدا شود كه براي امتحان است. خداوند فرموده است:
«احسب الناس ان يتركوا ان يقولوا امنا و هم لايفتنون (۱۸)
آيا مردم گمان دارند همين كه بگويند ما ايمان آورده ايم آنها را رها مي كنيم و آنها مورد آزمايش قرار نمي گيرند.
اين آزمايش هاي الهي براي ساخته شدن ما لازم است. اگر در زندگي مشكلات نداشته باشيم و همواره در رفاه و آسايش باشيم،  در آينده نمي توانيم با مسائل و مشكلاتي كه در جهان هست، مبارزه كنيم. قهراً بايد طعم سختي ها را بچشيم. اما اگر در اين راه ثابت قدم باشيم، يقين داشته باشيم كه آبرومند و سربلند خواهيم بود.
برادران من،  هوشيار باشيد. ما بايد بيش از ديگران مراقب اعمال خود باشيم و مواظبت كنيم. مبادا يك قلم خطا، يك قدم، يك سخن خطا و يك نگاه خطا موجب سقوطمان بشود. اميد است كه همه ما از ياران صادق و منتظران واقعي امام منتظر عليه السلام باشيم. ان شاءالله تعالي.

پانوشتها:
۹- بحارالانوار، چاپ المكتبه الاسلاميه، ج ۶۸، ص ۳۳۱.
۱۰- سوره انسان، آيه ۳.
۱۱. بحارالانوار، چاپ المكتبه الاسلاميه، ج ۵۱، ص ۳۵.
۱۲. مفاتيح الجنان، فرازي از دعاي عهد. متن عربي آن چنين است:
«اللهم ان حال بيني و بينه الموت الذي جعلته علي عبادك حتماً  مقضياً فاخرجني من قبري مؤتزراً كفني شاهراً  سيفي مجرداً.»
۱۳. بحارالانوار، چاپ المكتبه الاسلاميه، ج ۵۲، ص ۳۶۶.
۱۴. بحارالانوار، چاپ المكتبه الاسلاميه، ج ۵۲، ص۱۲۸.
۱۵. بحارالانوار، چاپ المكتبه الاسلاميه، ج ۵۲، ص۱۲۸.
۱۶. بحارالانوار، چاپ المكتبه الاسلاميه، ج ۷۰، ص۲۳۷؛ ميزان الحكمه، ج ۳، ص ۲۱۲۶، حديث ۱۴۳۱۲، حديث از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم است.
۱۷. سوره ابراهيم، آيه ۲۷.
۱۸. سوره عنكبوت، آيه ۲.

ظهورت روشني بخش نظرباد...
016796.jpg
موعود مقدس فرهنگ ساز است چراكه همه فضايل عالي انساني را در خود مجتمع مي سازد فضايلي كه در همه ادوار مورد تقديس مردان و زنان ايراني بوده است. شجاعت، سخاوت، جوانمردي، عدالت، صفا، رحمت، شفقت و ماندن بر سر عهد و پيمان، بي گمان رمز ماندگاري آثاري چون شاهنامه، خمسه نظامي، الهي نامه عطار، فتوت نامه ها، داستان هاي عاميانه سمك عيار، گلستان و بوستان، مثنوي، بهارستان جامي و حتي آثار عبيد زاكاني در اين است كه جملگي آئينه مرام و سنتي هستند كه مردم اين سرزمين در طول تاريخ، حافظ آن بوده اند؛ به همان سان كه همه اين آثار نامردي، جبن، ريا، زهدفروشي و دروغ را در زمره لشكريان اهريمن معرفي مي كنند و با همه توان و با زبان و عمل قهرمانان با آن مي ستيزند.
اين مردم، رسم فتوت را در سينه داشتند و خاطره اش را در ضمير ناخودآگاه و يادش را در حضور پهلوانان، تا آن كه، جملگي را در سنت و سيره علي و فرزندان او يافتند و اهل بيت را از خود دانسته و با جان در خدمتش درآمدند؛ در سوگشان به سوگ نشستند و با سورشان به شادي برخاستند تا شيعه باشند و پيرو.
شيعگي، مترادف با جوانمردي شد و از شيعه بودن علي وار زيستن و حسين وار بودن و زينب وار پاي در ركاب مردي گذاردن را فهميدند تا به امروز كه مهدي(ع)، موعود اديان، فرزند علي، تمثال سوشيانت، نماد اسم رحمت، فتي و جوانمرد اهل بيت با شمشير آخته علي، اسب محمد، منتقم خون حسين، هادم ابنيه شرك و نفاق، گريزان از دروغ و نيرنگ و ريا، چونان شهاب ثاقب مي آيد تا آرزوهاي مانده در سينه ها را مبدل به واقعيتي انكارناپذير كند؛ او كه عموم يارانش جوانند و مشاورانش از ايرانيان اند.

انديشه
اجتماعي
اقتصادي
خارجي
سياسي
سينما
شهري
علمي فرهنگي
محيط زيست
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
همشهري ضميمه
بازارچه همشهري
همشهري دانشجو
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   انديشه   |   خارجي   |   سياسي   |   سينما   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |  
|  محيط زيست   |   ورزش   |   ورزش جهان   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |