شنبه ۱۷ آبان ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۱۹ - Nov 8, 2003
بررسي آثار زيانبار توسعه بي رويه شهرها بر اراضي كشاورزي و توليد غذا
كالايي به نام زمين
در جهاني زندگي مي كنيم كه شهر و شهرنشيني در آن رو به توسعه مي باشد. هم اكنون ۷۵ درصد مردم كشورهاي به اصطلاح صنعتي شده در شهرهاي كوچك و بزرگ زندگي مي كنند و از نيمه دوم قرن بيستم شهرنشيني به صورت پديده اي جهاني درآمده است. در نتيجه حركت توده اي انسانها از مزارع و مناطق روستايي به سوي شهرها، بزرگترين مهاجرت انساني در طول تاريخ اتفاق افتاده است.
001082.jpg

در حالي كه معمولاً به شهرنشيني به عنوان پديده اي جمعيتي يا اقتصادي نگريسته شده است، اين پديده داراي پيامدهاي مهم بوم شناختي نيز مي باشد. مهم تر اين كه، از ديدگاه انسجام اكوسيستم ها، شهرها به طور قابل ملاحظه اي چرخه هاي طبيعي منابع غذايي و شيميايي مهم را تغيير مي دهند. دور نگه داشتن انسان و دام از زميني كه زندگي آنها را تأمين مي كند، مانع از بازيافت اقتصادي فسفر، نيتروژن و ديگر مواد مغذي و آلي مي شود و از برگشت اين مواد به زمين هاي كشاورزي و جنگلي جلوگيري مي كند. خلاصه آن كه به عنوان يكي از پيامدهاي شهرنشيني، آنچه كه زماني محلي بود (سيستم توليد بوم شناختي كه چرخه منظمي داشت) به صورت جهاني درآمده است و به طور خطرناكي ظرفيت پذيرش سيستم ها را نابود مي سازد. براي مثال به جاي اين كه در شهرونكوور (كانادا) مواد معدني حاصل از زباله هاي روزانه به زمين بازگردد، مستقيماً به دريا ريخته مي شود.
در نتيجه اين فرايند، تخريب خاك هاي كشاورزي صورت گرفته است (بيش از نيمي از مواد مغذي و آلي موجود در خاك دشت هاي غني كانادا در دوره كشاورزي مكانيزه از بين رفت) و اينك كشاورزان از كودهاي مصنوعي تجديدناپذير به جاي كودهاي تجديدپذير استفاده مي كنند.
پيامد مهم اجتماعي- فرهنگي شهرنشيني اين است كه انسانها را اول از لحاظ فضايي و سپس از لحاظ رواني از زميني كه آنها را تغذيه مي كند دور كرده است. براي ساكنان شهري، غذا كه مهمترين نياز انسان مي باشد به طور روزافزوني از منشأ آن يعني خاك و خورشيد تفكيك شده است. زماني توليدات مزارع محصول نهايي براي بازار بودند اما امروزه اين توليدات در مزارع، تنها مواد خامي براي فرايند پيچيده صنعتي و عمدتاً شهري به حساب مي آيند. در واقع، در كشورهاي شمال قسمت اعظم ثروت توليد شده در بخش غذا به خاطر فرايندهاي ارزش افزوده، بسته بندي، حمل و نقل و خرده فروشي مي باشد كه خود به خود باعث كم اهميت جلوه  دادن فعاليت اقتصادي و شيوه زندگي كشاورزي مي شود. جاي تعجب نيست كه غذا و كشاورزي جاي بسيار كمي را در ذهن مردم شهرهاي جهان توسعه يافته اشغال مي كند.
وضعيت در كشورهاي ثروتمند
بيگانگي شهروندان با زمين با اين واقعيت همراه است كه در كانادا در سال ۱۹۹۱ شمار متصديان امور كشاورزي فقط ۴/۱ درصد جمعيت را تشكيل مي داد. اين گروه به همراه خانواده شان جمعاً ۳ درصد جمعيت اين كشور را شامل مي شدند كه نسبت به ۳۱ درصد سال ۱۹۳۱ كاهش زيادي داشته است. در سال ۱۹۸۸ در ايالات متحده فقط ۳ ميليون نفر (۲ درصد جمعيت اين كشور) مالك زمين هاي كشاورزي بودند و ۴۴ درصد اين مالكان بيش از آنكه بر روي مزارع خود كار كنند آنها را اجاره داده بودند. به همين ترتيب در بريتانيا نيز فقط
۲/۲ درصد از جمعيت در بخش كشاورزي اشتغال دارند. اين اطلاعات بيانگر آن است كه چه تعداد از شهرنشينان اروپايي و آمريكاي شمالي مي توانند بدون اينكه تماسي با كشاورزي داشته باشند به زندگي خود ادامه دهند.
در فرهنگ صنعتي كانادا منطق اقتصادي كوتاه مدت و زبان كارآيي باعث شده تا بعضي از ارزشها و مسائل زندگي خصوصي و عمومي تحت الشعاع قرار گيرند و مشكلات پيچيده شوند. در اين شرايط بسياري از زمين ها كه زير كشت قرار داشت به كالاي سرمايه اي تبديل شده اند. از نظر تحليلگران دانشگاهي و مالكان زمين، امروزه ديگر زمين كشاورزي يك كالاي قابل معامله است و كشاورزان بايد براي دستيابي به آن با ديگر كاربري ها رقابت كنند. بنابراين به همين دليل است كه امروزه بهترين زمين هاي كشاورزي جهان در اطراف شهرها به صورت قطعات پاركينگ يا مراكز خريد و فروش پر سود درآمده است. بنابراين ما با تناقض مواجه هستيم. غذا براي بقا ضروري است و دسترسي به غذاي ارزان و با كيفيت بالا مورد درخواست اكثر مردم كشورهاي داراي درآمد بالا مي باشد، با وجود اين كشاورزي در چشم اندازهاي ملي دوره جديد، كاملاً ناديده گرفته مي شود. در اين شرايط، نظر اكثر ساكنان شهري در كشورهاي پيشرفته درباره كشاورزي شهري مبتني بر باغچه هاي خانگي است كه شماري از مردم به خاطر علاقه و سرگرمي به پرورش گوجه فرنگي و ساير سبزيجات به انجام آن مي پردازند.
در اين حال تعداد كمي از مردم مي توانند نياز به كشاورزي شهري را به عنوان يك فعاليت جدي و مزاياي بالقوه آن در باور خود بگنجانند.
نياز كشورهاي فقير به كشاورزي شهري
يك كارشناس كانادايي چهار انگيزه و نقش مهم زراعت شهري در جهان در حال توسعه را چنين ذكر مي كند: برطرف كردن گرسنگي، تكميل فرايند رژيم غذايي نشاسته اي، بهبود درآمد خانواده و كاهش مخارج غذايي به منظور ايجاد فرصت براي خريد ديگر كالاها. علي رغم اين واقعيت هاي اجتماعي- اقتصادي و تغذيه اي، اغلب دولت هاي مركزي از كشاورزي شهري حمايت نمي كنند. در واقع، بسياري از آنها فعاليت كشاورزي شهري را ناديده مي گيرند يا به طور جدي با آن مقابله مي كنند.
اين بي توجهي ممكن است مربوط به تغييراتي باشد كه با آن كل كشاورزي در سراسر جهان وارد مرحله جديدي شد. به نظر مي رسد كه در دوره بعد از جنگ جهاني دوم، توليد غذا در جهان به حالت ركود درآمده باشد. حداقل از نيمه دهه ۱۹۸۰ علي رغم افزايش تقاضا، توليد سرانه غلات عملاً كاهش پيدا كرد. در واقع مناطق زيركشت غلات از لحاظ سرانه با افت مواجه شده اند. در واقع حدود ۸۶ ميليون هكتار از زمين هاي تخريب شده (دو برابر مناطق حاصلخيز كشور كانادا) قدرت توليد خود را از دست داده اند. در حال حاضر اكثر زمين هاي زراعي زيركشت هستند و بسياري از تحليلگران معتقدند كه كشاورزان مناطق بسيار حاصلخيز از تكنولوژيهايي استفاده مي كنند كه بعد از انقلاب سبز به وجود آمدند. اين تكنولوژيها عبارتند از: شيوه هاي آبياري، كود شيميايي و آفت كش ها.
متأسفانه ممكن است در آينده شوك هايي به وجود آيد. نشانه هايي از تغيير اقليم جهان ديده مي شود. بالا رفتن درجه حرارت متوسط جهان و شدت گرفتن ذوب يخ هاي شناور قطب شمال و جنوب از آن جمله هستند. مطالعات نشان مي دهند كه كاهش لايه ازون، بهره وري اقيانوس هاي جنوبي را تحت تأثير قرار داده است.
كشاورزي شهري (توليد غذا براي شهرها در درون يا نزديك  آنها) شيوه اي براي كاهش آسيب پذيري جمعيت هاي شهري جهان در برابر تغييرات اكولوژيكي جهان است. زراعت در شهر بايد يكي از عناصر كاربري زمين شهري و برنامه ريزي اجتماعي براي توسعه پايداري همه كشورهاي جهان شود.
منافع كشاورزي شهري در دنياي ناپايدار
كشاورزي شهري در كشورهاي پردرآمد و كشورهاي در حال توسعه علاوه بر كمك به تأمين نيازهاي غذايي، مي تواند به شيوه هاي مختلفي به پايداري جهان كمك كند: استفاده از سوخت فسيلي براي حمل و نقل، حدود يك سوم انتشار دي اكسيدكربن جهان را باعث مي گردد (يك مكانيسم نيرومند در گرم شدن اقليم) و تجارت جهاني به تنهايي حدود ۸/۱ درصد استفاده انرژي جهان را شامل مي شود. اكثر حمل و نقل هاي بين المللي و درون كشوري مرتبط با مواد غذايي مي باشند. در دنياي صنعتي يك لقمه غذا حدود دو هزار كيلومتر راه را از مزرعه تا مصرف كننده طي مي كند. حتي در بريتانيا حمل و نقل هاي مربوط به مواد غذايي حدود ۲۵ درصد سفرها را شامل مي شود. بنابراين توليد غذاي محلي براي مصارف محلي توان بسيار زيادي را براي كاهش نياز به حمل و نقل دارد. در نتيجه، ميزان انتشار دي اكسيد كربن به جو و امكان تغيير اقليم كاهش مي يابد.
گرما و آب تلف شده در نتيجه وسايل توليد برق شهري مي تواند براي گرم كردن و آبياري گلخانه هاي شهري مورد استفاده قرار گيرد و بدين وسيله بازدهي اقتصادي استفاده از انرژي و كارايي اكولوژيكي گلخانه ها را افزايش داد.
محصولات توليد شده محلي به بسته بندي، منجمدسازي و ديگر وسايل نگهدارنده كمتري نياز دارند بنابراين حجم زباله هاي ناشي از بسته بندي، استفاده از انرژي و به كارگيري مواد شيميايي در مواد غذايي كاهش مي يابد. توليد محصولات غذايي در شهرها و مناطق نزديك آنها اين امكان را به وجود مي آورد تا چرخه غذايي مرتبط با توليد- مصرف محدودتر شود. ضايعات آلي خانگي را مي توان تصفيه و به كود تبديل كرد و در باغها و مزارع به كار برد. اين فرايند، صرفه جويي هاي بوم شناختي و اقتصادي زيادي را به همراه دارد:
۱- اين عمل، مقدار مواد آلي اي را كه اكنون در گورستان زباله ها دفن مي شوند و باعث آلوده سازي آبهاي سطحي و زيرزميني نزديك شهرها مي گردند، كاهش مي دهد.
۲- استفاده از كودهاي آلي، مصرف سوختهاي فسيلي را به منظور توليد و توزيع كودهاي شيميايي كاهش مي دهد. بنابراين از انرژي حفاظت مي شود، انتشار دي اكسيد كربن كاهش مي يابد و طول عمر معادن فسفات افزايش پيدا مي كند.
۳- مصرف كودهاي آلي، مقدار كودهاي مصنوعي مورد نياز كشاورزان را كاهش مي دهد و از محتواي مواد آلي خاك حفاظت مي كند. اين عمل مي تواند امكان  آلودگي آب و زمين كه با زراعت ارتباط دارد را كاهش دهد و از فرسايش خاك جلوگيري نمايد.
001080.jpg

۴- سرانجام اينكه برنامه بازيافت مواد آلي ممكن است هزينه توليد كشاورزان و قيمت مواد غذايي مصرف كنندگان را پايين بياورد.
كشاورزي شهري مي تواند با دو روش به ارتقاي تنوع زيستي كمك كند. اول اينكه باعث توليد مستمر ميوه ها و سبزيجات كميابي مي شود كه با شرايطي محلي انطباق دارند، بنابراين نياز به استفاده از مواد نگهدارنده شيميايي كاهش مي يابد. تكنولوژي هاي جديد گونه هايي را رواج داده اند كه مطابق ميل بازار و مقتضيات تجارت بين المللي مي باشد. مثلاً در بريتانيا هزاران گونه سيب محلي وجود دارد اما فقط چند گونه آن براي تجارت در محدوده جامعه اروپا توليد مي شود. دوم اينكه تنوع محصولات و زمين هاي زراعي محدوده شهرها گونه هاي بيشتري از پرندگان و حيوانات را جذب مي نمايند.
كشاورزي شهري مي تواند به ايجاد صنايع و فرصت هاي شغلي جديد در محدوده شهرها و اطراف آنها كمك كند. اين فرصت ها عبارتند از: تهيه و توليد كود، تأمين بذر و ابزار، بازاريابي و توزيع، تعاوني هاي كشاورز- مصرف كننده و خودكار كشاورزي.
زراعت شهري مي تواند به احياي جامعه مدني و توسعه مشاركت همسايه ها كمك كند. ايجاد، مديريت و نظارت بر باغها و باغچه ها و فعاليتهاي مرتبط با آن از آن جمله است. به تمام دلايلي كه ذكر شد، به نظر مي رسد كه كشاورزي شهري در سراسر سياره زمين از لحاظ بوم شناختي، اجتماعي و اقتصادي قابل توجيه باشد.
منابع خارجي
ترجمه- مهدي دهقان
كارشناس ارشد جغرافيا و برنامه ريزي شهري

شهر
اجتماعي
اقتصادي
انديشه
خارجي
سياسي
شهري
علمي فرهنگي
ورزش
ورزش جهان
صفحه آخر
همشهري اقتصادي
همشهري ضميمه
بازارچه همشهري
همشهري دانشجو
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   انديشه   |   خارجي   |   سياسي   |   شهر   |   شهري   |   علمي فرهنگي   |  
|  ورزش   |   ورزش جهان   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |