شنبه ۱ آذر ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۳۲
ايرانشهر
Front Page

گراني بنزين تهديد يا فرصت؟
فرض كنيد آقاي ايكس، دارنده يك خودروي شخصي، صبح اولين روزي كه قيمت بنزين به دو هزار ريال در هر ليتر رسيده است، از خواب بيدار مي شود. او طبعا مي تواند اولين روز را به سلامت پشت سر بگذارد چون احتمالا از بنزيني كه از روز گذشته باقي مانده استفاده خواهد كرد، اما آقاي ايكس مجبور است مثل ساير دارندگان خودرو از اين پس بنزيني را داخل باك خودروي خودبريزد كه به ليتري دو هزار ريال رسيده است. آيا او خودروي شخصي اش را ديگر روشن نخواهد كرد؟
به عقيده بهبهاني، معاون حمل و نقل و ترافيك شهرداري تهران >خير.« >اگر بنزين گران شود، مصرف كننده راه هاي ديگري پيدا مي كند. او اگر مجبور شود، از خوراك خود كم مي كند تا به اتومبيل شخصي اش بنزين برساند. افزايش قيمت بنزين ممكن است روي ميزان سفرهاي درون شهري تاثير بگذارد، اما ميزان اين تاثير زياد نخواهد بود.«
آمارها نشان مي دهد كه هم اكنون قريب به ۵/۲ ميليون خودروي شخصي در تهران تردد مي كنند كه در مقايسه با خودروهاي ناوگان حمل ونقل عمومي، رقم خيره كننده اي را به خود اختصاص داده اند. بر طبق همين آمارها تعداد تاكسي ها به عدد ۳۵ هزار مي رسد و تعداد اتوبوس ها و ميني بوس ها به عدد ۱۰ هزار. بنابراين جاي تعجب ندارد كه سفر با خودروهاي شخصي درصد عظيمي از سفرهاي درون شهري را تشكيل دهد.
محمود احمدي نژاد، شهردار تهران مي گويد: >از ۱۲ ميليون سفر روزانه در تهران ۶۳ درصد توسط سواري ها و موتورسيكلت ها و ۳۷ درصد توسط وسايل نقليه عمومي انجام مي شود در حالي كه اين نسبت بايد معكوس باشد.«
اما در حال حاضر اين نسبت معكوس نيست. آيا افزايش قيمت بنزين باعث كاهش سفرهاي درون شهري و در نتيجه كاهش آلودگي هوا خواهد شد؟ پاسخ به اين سوال چندان آسان نيست، چون موضوع بايد از زواياي گوناگوني بررسي شود. يك بعد ماجرا به قشر مصرف كننده بنزين بر مي گردد. علي هرندي، رئيس شركت فرآورده هاي نفتي مشهد مي گويد: >اگر قيمت بنزين در هر ليتر دو هزار ريال تعيين شود، صرفا قشر كم درآمد جامعه توانايي استفاده از اين فرآورده را از دست مي دهد و براي اقشار پردرآمد تاثير زيادي ندارد.« اما نكته دقيقا همين جاست، چون اكثر دارندگان خودروهاي شخصي در گروه اول جاي مي گيرند يا حداقل در گروه دوم طبقه بندي نمي شوند.
يك كارشناس محيط زيست مي گويد: >كافي است در خيابانها نگاهي به اطراف خود بيندازيد. ۸۰ درصد وسايل نقليه مدل بالا نيستند. طبعا كسي كه سوار ماكسيما يا زانتيا است به راحتي مي تواند براي هر ليتر بنزين دو هزار ريال بپردازد، اما سايرين چطور؟«
به نظر مي رسد ما دوباره به گفته هاي معاون حمل و نقل ترافيك شهرداري رسيده باشيم. دارنده خودروي شخصي از خوراك خود مي زند تا به اتومبيلش سوخت برساند!
بنابراين پاسخ دادن به سوال اصلي ما كه افزايش بنزين، كاهش سفرهاي درون شهري و كاهش آلودگي هوا را به همراه دارد، چندان هم ساده به نظر نمي رسد. در اين ميان خودروهاي دولتي نيز وجود دارند كه افزايش قيمت بنزين باعث كاهش تردد آنها نخواهد شد.
علي هرندي مي گويد: >دستگاه هاي دولتي بيشترين مصرف كننده بنزين در كشور هستند. دولت بايد براي بهينه سازي مصرف سوخت و كاهش مصرف بنزين كه فشارهاي زيادي رابه كشور وارد كرده، اين امر را ابتدا از دستگاه هاي دولتي شروع كند. تا زماني كه اين امر صورت نگيرد، افزايش قيمت بنزين چندان كارساز نمي تواند باشد.«
در اصطلاح ورزشي اين يك گل به خودي است. دولت بنزين را گران مي كند در حالي كه دستگاه هاي دولتي بيشترين مصرف كننده بنزين هستند. اما خودروهاي دولتي چند درصد از سفرهاي درون شهري را به خود اختصاص داده اند؟ آمار روشني در اين مورد وجود ندارد.
استفاده كنندگان خودروهاي شخصي به سه دسته تقسيم مي شوند. گروهي از روي اجبار با خودروهاي خود داخل شهر مي شوند، گروهي مابين اجبار و اختيار گير كرده اند چون براي آنها استفاده از خودروي شخصي آسان تر است در حالي كه امكان استفاده از وسايل حمل و نقل عمومي وجود دارد و گروه سوم نيز صرفا از سر اختيار خودروهاي شخصي خود را از پاركينگ ها خارج مي كنند. براي دسته آخر خودرو سواري يك نوع از تفريح و وقت گذراني به حساب مي آيد.
معاون حمل و نقل و ترافيك تهران معتقد است كه درآمد ناشي از افزايش قيمت بنزين بايد صرف تجهيز و تقويت ناوگان حمل و نقل عمومي شود. به عقيده او در اين صورت مي توان اميدوار بود از ميزان تردد خودروهاي شخصي در سطح شهر كاسته شود و به گفته كارشناس محيط زيست اگر افراد احساس كنند كه با خودروهاي عمومي به راحتي به مقصد خواهند رسيد و در اين سفر كوتاه مدت از امكانات مناسبي نيز برخوردار خواهند بود، با افزايش قيمت بنزين در استفاده از خودروهاي شخصي تا حدودي دچار ترديد خواهند شد. استفاده از ناوگان حمل و نقل عمومي يعني كاهش سفرهاي درون شهري و درنتيجه حركت به سوي حل يك مساله دشوار: كاهش آلودگي هوا.
معاينه فني خودروها نشان مي دهد كه خودروهاي سنگين عمومي (اتوبوس و ميني بوس) نقش چنداني در توليد ۲CO ايفا نمي كنند.تاكسي ها به سمت گازسوز شدن سوق داده شده اند و قصور توليد آلاينده ها به گردن دارندگان خودروهاي شخصي مي افتد.
بايد به اين نكته توجه داشت كه استفاده از خودروي شخصي نه يك حق، بلكه امتيازي است كه از سوي جامعه به افراد واگذار شده است. در صورتي كه استفاده از اين خودروها منافع جمعي را به خطر بيندازد،  بايد اين امتياز را سلب نمود يا محدوديت هايي براي آن ايجاد كرد.

اهالي ايرانشهر
چند پيشنهاد
همانگونه كه استحضار داريد با تغيير و تحولات سياسي، اجتماعي و فرهنگي به وجود آمده در جامعه ايران به خصوص پس از پيروزي انقلاب اسلامي و با توجه به جوان شدن شديد تركيب جمعيتي اين مرز و بوم لزوم توجه بيشتر و عميق تر در حوزه نشر و رسانه ها به ذائقه ها، مطالبات و نيازهاي متنوع شهروندان به خصوص در عرصه هاي فرهنگي و اجتماعي و به ويژه در كلانشهرها به عنوان كانون تعيين كننده تحولات و فرايندهاي اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي بيش از پيش احساس مي گردد و در اين ميان مطبوعات در جريان گردش اطلاعات ، اخبار و رويدادها و نيز تحليل و تبيين درست و منطقي انديشه ها سهم و جايگاه ارزنده اي دارند. روزنامه ها به خصوص روزنامه پرتيراژ و موثر همشهري لازم است فارغ از جنجال ها و دسته بندي هاي تصنعي سياسي وجناحي به مسائل اصلي و مهم جامعه به خصوص در عرصه پرچالش فرهنگي و اجتماعي كشور پرداخته و محتواي اخبار، اطلاعات، گزارش ها و مقاله ها و تحليل هاي خود را عمق و غناي بيشتري ببخشد.
قطعا براي جذب مخاطبان بيشتر و تاثيرگذاري بر فرايند تحولات جامعه در جهت تكامل و بالندگي و آباداني بيشتر كشور لازم است علاوه بر غني بودن مضامين و محتواي روزنامه به لحاظ فرم و شكل ظاهري نيز با استفاده از ظرافت هاي هنري و زيبايي شناختي است ويژگي ها و خواسته هاي انواع متنوع مخاطبان و سلايق، علايق و نيازهاي آنان را لحاظ نماييم.
اقدام پسنديده روزنامه همشهري در تدوين و انتشار ضميمه >ايرانشهر« مي تواند در تحقق اهداف مديريت شهري تهران، بيان چالش ها, آسيب ها و راه حل هاي حوزه اجتماعي شهري، ارتقاي حسن تعلق و مشاركت اجتماعي شهروندان, تبيين و آموزش حقوق و وظايف شهروندي، مشاركت پذيري شهروندان و نهادينه كردن پاسخگويي مسوولان و اطلاع رساني مطلوب تر در حوزه مسائل فرهنگي، اجتماعي و زيست محيطي شهري موثر و راهگشا باشد.
در اين خصوص پيشنهاداتي به شرح زير ارائه مي گردد:
۱-در صفحات ضميمه، محلي براي بيان نقطه نظرات، مشكلات و درد دل هاي شهروندان در نظر گرفته شود.
۲ - به موضوع مشاركت اجتماعي و شهروندي، ضرورت ها و كاركردهاي آن در قالب مقاله،گزارش و خبر حتما پرداخته شود.
۳ - شوراها به خصوص در كلانشهرها هنوز جايگاه و كاركردشان براي شهروندان شناخته شده نيست و فرايند اطلاع رساني و اتصال شوراها با مردم كامل و نهادينه نشده است. در جهت اطلاع رساني بيشتر و برقراري تعامل شهروندان و شورا ،اين ضميمه مي تواند ايفاي نقش نمايد.
۴ - در صفحات ضميمه ستون يا جايگاهي براي معرفي ويژگي ها،توانمندي ها، قابليت ها و همچنين نيازهاي شهر تهران به طور منظم و به ترتيب محله يا منطقه اختصاص داده شود.
۵ - به مباحث مهمي چون فرهنگ شهري، ايمني شهري،- ترافيك، نابهنجاري هاي شهري،حقوق شهروندي و وظايف شهروندي، حوزه مطالبات جوانان و... با هدف هاي آموزش و اطلاع رساني بيشتر پرداخته شود.
۶ - ضميمه >ايرانشهر« از ورود به مباحث بي حاصل سياسي و جناحي پرهيز نموده و در واقع >اجتماعي« بماند.
اخبار، اطلاعات مربوط به اقدامات و كاستي هاي مربوط به شهرداري هاي مناطق و نواحي جهت اطلاع رساني بيشتر منتشر شود.
۷- در جهت رفع يكي از مشكلات اساسي مديريت شهري كه همان ناآشنايي و يا كمآشنايي شهروندان با قوانين و مقررات شهري است به خصوص در حوزه شهرداري، در ستون ويژه روزانه يا هفتگي مقررات و قوانين مربوطه منتشر و در اختيار مخاطبان قرار گيرد.
۸- توفيق جنابعالي و تمامي خدمتگزاران حوزه انديشه و فرهنگ را از درگاه خداوند متعال خواستارم
حبيب كاشاني 
عضو و معاون اداري و اجرايي 
شوراي اسلامي شهر تهران

ستون شما خيالتان راحت شد!؟
درپي درج گزارشي از زندگي و كار محيط بان پارك ملي خجير و متعاقب آن خبر كوتاهي كه حاكي از اخراج محيط بان داشت، بايد گفت كه دست مريزاد! آفرين! خيالتان راحت ش!؟
به عنوان يك خواننده نمي دانم منظور از اين گزارش خبري آيا اطلاع رساني به مردم و هشدار به مسوولان بود يا بيكاركردن فردي كه به قول خودتان از دلسوزترين و پركارترين محيط بانان كشور بود. دو حالت دارد: يا اين گزارش كذب بوده كه در اين صورت بايد مسوولان جوابگو باشند و از حق خود دفاع كنند يا درست و بر پايه واقعيت بوده كه در آن صورت بايد هم مردم و هم مسوولان بيشتر دقت كرده و به دنبال راهكارهايي باشند نه اينكه با اخراج كسي كه حرف حق زده و براي ما درددل كرده بخواهيم صورت مساله را پاك كنيم.نمي دانم منظور مقام مسوولي كه در پاسخ به خبرنگار گفته بنويسيد اين محيط بان به جرم مصاحبه اخراج شده «چيست؟ آيا او هم مثل ما با شنيدن اين خبر دچار شوك شده يا مصاحبه كردن و واگويي حقيقت را جرم مي داند كه درهرصورت چون ايشان مقام مسوولي هستند و مثل بقيه مردم خارج از گود نيستند حتما مي توانند چاره اي بينديشند كه هم بتوان حداقل زندگي و رفاه را براي اين دوستداران محيط زيست فراهم كرد و هم پارك هاي ملي و محيط زيست را كه اگر همين طور پيش برويم براي فرزندان ما فقط قصه اي و تصويري از آن در كتاب ها باقي مي ماند. به اميد آن روز.اميدوارم قلم خام مرا ببخشيد ولي چه كنم كه دلم از شنيدن اين خبر به درد آمد.
كاشانيان

خريد نعش كش هاي ميلياردي
روزي همه سوار الگانس مي شويم
سرويس اجتماعي :براي آن دسته از شهروندان محترم تهراني كه بهره چنداني از مال دنيا ندارند و ممكن است آرزوي سوار شدن در خودروهاي مدل بالا، ساليان سال به دلشان بماند، اقدام اخير سازمان بهشت زهرا مي تواند نويدي باشد كه حداقل پيش از خفتن در گور سرد، سرانجام آرزويشان برآورده شود. بنزهاي نعش كش كلاس۲۴۰E- كه اخيرا به منظور نوسازي ناوگان حمل جنازه سازمان بهشت زهرا خريداري شده، هوس مردن را حتي به دل عكاس ما انداخت. با اين اوصاف ديگر هيچ تهراني هوس سوار شدن به الگانس را به گور نخواهد برد.
000216.jpg

الگانسهاي ۱۵۰ميليوني
سعيد خال رئيس روابط عمومي سازمان بهشت زهرا در مورد الگانس هاي نعش كش مي گويد: >۴۰ دستگاه آمبولانس خريداري شده كه ده دستگاه آن قابليت حمل ۴ جنازه و ۳۰ دستگاه آن قابليت حمل دو جنازه را دارند.« وي مي گويد: >خريد و ورود اين بنزها براي سازمان بهشت زهرا هر كدام به قيمت ۳۵ ميليون تومان تمام شده است.«اين قيمتي است كه نشان مي دهد، احتمالا سازمان بهشت زهرا توانسته در ترخيص و عوارض گمركي اين بنزها از حداكثر امكانات بهره گيرد. همين كارها سبب شده مسوولان سازمان بهشت زهرا از سازمان مديريت و برنامه ريزي، گمرك و هيات دولت چندين بار تشكر كنند. اما به نظر مي رسد قيمت واقعي اين خودروها بين ۱۰۰ تا ۱۵۰ ميليون تومان باشد.
حالا رانندگان نعش كش ها تحت تاثير سوگواري بستگان در گذشته، گريه كه نمي كنند هيچ، حتي مي خندند آنان به جاي رانندگي آمبولانس هاي زهوار در رفته سوار بر الگانس هاي نقره اي هستند.
عدالت وبرابري براي مردگان
اين آرزويي است كه شايد براي آنان نيز به حقيقت پيوستنش محال مي نمود. بيمه كامل بدنه و بيمه  هاي تكميلي هم سبب شده رانندگان نعش كش ها هنگام رانندگي آب دردلشان تكان نخورد.
شايد حمل جنازه در اين نعش كش ها اندكي هم از آلام صاحب عزا بكاهد. بالاخره حمل عزيز تازه ازدست رفته در يك بنز الگانس مي تواند مباهات برانگيز باشد.
قيمت حمل جنازه نسبت به قبل از خريد اين بنزها تفاوتي نكرده است. اين گفته مسوولان سازمان بهشت زهراست كه با آنچه كه شايع است، زمين تا آسمان تفاوت دارد.
به گفته سعيد خال خدمات حمل و نقل باهمان نرخ  قبلي و براي فقير و غني يكسان عرضه مي شود و در صورتي كه خانواده  اي توان پرداخت هزينه حمل را نداشته باشد، مي  تواند تا صفر ريال از تخفيفات سازمان بهشت زهرا بهره مند شود.
پرانتز باز، بالاخره جايي در اين شهر درندشت با فقير و غني يكسان برخورد شد! پرانتز بسته. نوسازي ناوگان حمل جنازه يك ميليارد و ۴۰۰ ميليون تومان هزينه در برداشته است تا مردگان تهران با بهترين خودرو به سراي ابدي بشتابند. با اين حال ناوگان حمل بيماران هنوز هم هيچ تعريفي ندارد. مردگان مي توانند سوار بر بنز با حداكثر سرعت به سوي بهشت زهرا بتازند. اما بيماري كه شايد زندگي و عمر او به لحظات بستگي داشته باشد، همچنان مجبور است، در زماني بسيار بيشتر از استانداردهاي جهاني به بيمارستان برسد. بيماران تهراني زمان متوسط ۱۴دقيقه را براي رسيدن به بيمارستان از زمان حادثه طي مي كنند، در حالي كه اين مدت در استانداردهاي جهاني حدود پنج دقيقه است.
000214.jpg

كارو بار سكه است
شايد اگر مركز اورژانس هم در تقليدي نيكو به فكر سامان دادن به وضعيت ناوگان خود مي افتاد، كمتر كسي در ميانه راه رسيدن به بيمارستان، نياز به سواري در بنزهاي نقره اي پيدا مي كرد.
اما مسوولان اورژانس براي چنين نقصي همواره از دلايلي چون نبود يا كمبود بودجه سود برده اند. خريد اين آمبولانس ها آن هم با عايدات سازمان بهشت زهرا و بدون كمك گرفتن از سازماني ديگر حتي شهرداري، نشان از  آن دارد كه اين روزها كار و بار سازمان بهشت زهرا سكه است كاش از اين رونق بازار چيزي هم نصيب بخش هاي ديگر مي شد.
اين آمبولانس ها بر اساس ادعاي كارشناسان مي توانند تا ده سال در بهترين شرايط به كار خود ادامه دهند. علاوه برآن مصرف كم بنزين، بازدهي مطلوب و امتحاني كه پس داده شده، از مزاياي بنزهاي الگانس است. در حالي كه آمبولانس هاي ساخت ايران با قيمتي معادل ۱۵ ميليون تومان شايد تا دو سال هم نتوانند حمل ونقل اينهمه جنازه تهراني را تاب بياورند.
خدا نكند كه كارتان به بنزهاي كلاس۲۴۰E- نقره اي بيفتد، اما به هر حال اين شتري است كه در خانه هر كسي مي خوابد.
نوسازي ناوگان حمل جنازه يك ميليارد و ۴۰۰ ميليون تومان هزينه در برداشته است تا مردگان تهران را با بهترين خودرو به سراي ابدي ببرند.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   حوادث  |   در شهر  |   درمانگاه  |   سفر و طبيعت  |
|  يك شهروند  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |