شنبه ۱ آذر ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۳۲
صبح تا شب
تنفر از شنبه ميراث دوران مدرسه است. يك روز بعد از جمعه تعطيل صبح زود بيرون آمدن از تخت هم رنجي بود اما حالا شنبه يك روز معمولي است. روزي مثل تمام روزها. از اين شنبه لذت ببريد.
سينما
اول اين كه امروز شنبه است و بليت سينماها نيم بهاست. اين تذكر را در راستاي اينكه آدم معمولا چيزهاي بديهي را فراموش مي كند گوش كنيد. حالا ديگر به خودتان مربوط است كه از اين فرصت براي ديدن دختر ايروني استفاده كنيد يا دختري در قفس كه قدرت ا... صلح ميرزايي آن را ساخته است و در گروه سينماهاي آفريقا و بلوار و فلسطين ۳ و ... به نمايش درآمده. از آقاي قدرت سال گذشته فيلم عجيب >بي تو تنهايم« را ديده بوديم.
اگر خواستيد فيلم خارجي ببينيد، پيشنهاد ما جهاد دانشگاهي دانشگاه تهران است. امروز ساعت ۲ اينجا فيلم >طبيعت بي جان« مرحوم سهراب شهيد ثالث را نشان مي دهند، سانس بعد هم يك فيلم ديدني از داك ليمن اكران مي شود به نام هويت بورن كه تويش مت ديمون بازي مي كند. ساعت ۶ مي توانيد فيلم تنگه وحشت را ببينيد. اين يكي نسخه اوليه فيلم است كه جي لي تامپسون ساخته و رابرت ميچم و گرگوري پك در آن بازي كرده اند.
كتاب 
آنهايي كه با موسيقي اسپانيايي حال مي كنند و مي خواهند درباره اش بيشتر بدانند، مي توانند كتاب >موسيقي به سبك اسپانيايي« را بخرند كه محسن عنقايي آن را ترجمه و گردآوري كرده و انتشارات نورگيتي هم چاپش كرده است. قيمت اين كتاب ۲۱۶ صفحه اي ۱۲۰۰تومان است. اما از آن طرف سيگاري ها براي بالا رفتن اطلاعاتشان درباره چيزي كه به آن عادت كرده اند، يعني سيگار، بد نيست نگاهي به كتاب سيگار و سيگاري بيندازند. حسين ناظري قمي كتاب را نوشته و انتشارات منوچهري منتشرش كرده است.
همايش 
يك هفته ديگر يعني از ۷ تا ۱۴ آذر يك نمايشگاه وسوسه كننده و خوش مزه در نمايشگاه بين المللي تهران برگزار مي شود. قرار است دومين نمايشگاه شيريني و شكلات را كه هدفش گسترش همكاري صادركنندگان و واردكنندگان صنايع شيريني وشكلات است اينجا ببينيم. اين خبر را يك هفته زودتر گفتم تا خودتان را براي غلت زدن توي شكلات آماده كنيد!
نگارخانه 
امروز براي سر زدن به گالري هاي شهر و ديدن نقاشي انتخاب هاي مختلفي وجود دارد. در گالري آتش زاد (ولي عصر نرسيده به ونك، توانير) نقاشي هاي ياسمن معنوي به نمايش گذاشته شده اند.نگارخانه آريا هم فقط تا فردا ميزبان كارهاي شراره زنديان است. بر و بچه هاي شهرك هم مي توانند سري به نمايشگاه نقاشي محمدرضا پورفرزانه بزنند كه در نگارخانه دريابيگي فاز ۳ خيابان دوم برقرار است.
موسيقي 
كنسرت هاي زيادي به زودي برگزار مي شوند اما بليت اين كنسرت ها اگر دير بجنبيد خيلي زود تمام مي شود. بنابراين اگر برنامه داريد اجراي زنده خشايار اعتمادي را در سالن ميلاد ببينيد و بشنويد، همين امروز براي خريد بليت اقدام كنيد. مثل هميشه فروشگاه هايي مثل بتهوون، دارينوش، باخ و ققنوس بليت كنسرت را مي فروشند. اجراي پيام عزيزي با شعار جالبش (و حالا... كنسرت بزرگ!) هم در راه است و استاد حميد ماهي صفت هم قرار است همين هفته در سينما فردوس اجرا داشته باشد.
تلويزيون 
امشب ساعت ۱۰، شبكه ۳ يك قسمت ديگر از سريال معما را پخش مي كند كه كارآگاهش مجيد مظفري است. اما گذشته از اين سريال، دو تا فوتبال پخش مستقيم هم امشب پخش مي شوند. يكي ساعت ۳۰/۱۶ از ليگ برتر باشگاه هاي انگلستان (احتمالا چلسي و ساوتهمپتون) و دومي ساعت ۲۳ و از بازي هاي سريA بازي تيم هاي اينترميلان و رجينا.

كمي شبيه به خيابان هاي ايران
استوديوهاي سيار
000262.jpg
آيا تا به حال فكر كرده ايد ۶/۱۷۷ دسي بل صدا يعني چه؟ يعني مرگ در كمتر از ۵ ثانيه! امروز اتومبيل هايي هستند كه اين حجم صدا را توليد مي كنند.... گزارش را بخوانيد.
اين روزها هر يك از ما در كوچه و خيابان با اتومبيل هايي مواجه شده ايم كه وقتي از كنارمان مي گذرند، صداي رعد آساي موسيقي كه از باندهاي قوي داخل اتومبيل پخش مي شود، يا از جا مي پراندمان يا لحظاتي خشكمان مي زند كه راننده چطور مي تواند اين صدا را درون اتومبيل با درهاي بسته و شيشه هاي بالا  كشيده تاب آورد!
بد نيست مقاله استيفين ويلكينسون را در اين رابطه با هم بخوانيم و آخرين يافته ها راد ر اين رابطه دريابيم.
>تروي ايروينگ« ۱۸ سال دارد و پدر پولدارش براي او يك اتومبيل دوج كاروان دار خريده. تروي اين اتومبيل را به جهنمي از صدا تبديل ساخته است؛ او يك سيستم صوتي روي اتومبيل نصب كرده به شرح زير: ۷۲ آمپلي فاير - متوجه مي شويد؟ ۷۲ آمپلي فاير! - و ۳۶ باتري بزرگ ۱۶ ولت كه قادر است ۱۳ هزار وات نيروي لا زم براي غرش ۹ بلندگوي عظيم ۱۵ اينچي او را تأمين كند. براي تبديل آن به پرسپكتيو، پرقدرت ترين محصول صوتي اتومبيل سيستم آستون مارتين است كه ۱۲۰۰ وات قدرت دارد و البته بيش از ۲۳۰ هزار دلا ر قيمت! ايروينگ يك سيستم صوتي ۸۰ هزار دلا ري در اتومبيلش دارد. جالب است اگر با شيشه هاي پايين در يكي از خيابان هاي شلوغ اصلي شهر حركت كند، نه؟!
اما در واقع چنين نيست. در مهاري به وزن تقريبا ۱۰ هزار پاوند (۴۵۰ كيلو)، كاروان اساسا غيرقابل راندن به نظر مي رسد. عملا  جايي براي راننده وجود ندارد، چه رسد به سرنشين همراه. ايروين با ناراحتي مي گويد: >ما به باتري هاي بيشتري نياز داريم ولي چه كنيم جا نداريم.« اما او حداقل مي تواند در اتومبيلش بنشيند و موسيقي گوش كند، بله؟ عملا ، نه. سيستم صوتي استريوي ايروينگ نمي تواند موسيقي پخش كند. اين سيستم فقط براي پخش يك فركانس واحد طراحي شده - ۷۴ هرتز - ولي خيلي بلند. مي بينيد، ايروينگ قهرمان مسابقاتdB است.
مسابقات شتاب dB (مثل د سي بل >واحد شدت صدا«)، ورزشي ناشناخته است كه در سطح بين المللي رو به گسترش است. در اين مسابقه، رقبا هر بار دو تا سه ثانيه رو در رو مي شوند تا مشخص شود صداي سيستم كدام يك بلندتر است. ركورد سال ۲۰۰۲متعلق به يك تيم از مهندسين آلماني بود كه در مورد ساخت و ساز دستگاه هاي خود سخت پنهانكار بودند: ۶/۱۷۷ دسي بل صدا!
براي آن كه با ميزان صداي ركورد سال گذشته آشنا شويد بد نيست بدانيد كه يك هواپيماي غول پيكر بوئينگ ۷۴۷ وقتي مي خواهد از زمين بلند شود، درست درلحظه پرش يا تيك آف حدود۱۴۰ دسي بل صدا دارد. اگر چه واقعا راهي وجود ندارد كه صداي با طيف وسيع موتورهاي جت را در فضاي باز با صداي صاف با فركانس پايين در فضاي بسته اتومبيل كه داراي ديوارهاي انعكاسي است با هم مقايسه كرد و دسي بل دقيق را به دست آورد. از آنجا كه مقياس دسي بل لگاريتمي است، هر ده دسي بل افزايش صدا معادل دو برابر شدن صداي قابل درك است(به عبارت ديگر سر و صدا يا.(noise با اين حساب علا قه مندان مسابقاتdB صداهاي واقعا بلند ي ايجاد مي كنند. صداهايي كه به راحتي مي تواند انسان را به سر حد جنون نزديك كند. خوشبختانه اين صداها در مكان هاي كاملا  محصور و بسته - مثل داخل يك كاروان كاملا  مهر و موم - توليد مي شود. همان طور كه در عكس ها ملا حظه مي كنيد تمام اقدامات ايمني براي جلوگيري از خروج صدا از داخل اتومبيل انجام شده است. با اين همه، صدايي كه از درون اين اتومبيل ها شنيده مي شود بلندتر ازصدايي است كه از داخل اتومبيلي با شيشه هاي پايين و با آخرين حد از استريوهاي قوي پخش شود. خدا را شكر كه اين مسابقه به اين شكل در كشور ما رايج نيست، وگرنه...

مرواريدي كه از دور مي بينيد
موكت ها قرمز اند. ديوارها هم كرم تيره يا يك همچون چيزي. خيلي نمي تواني مطمئن باشي چون ظاهراً كسي برايش آن قدري اهميت ندارد كه اين جا تميز نگه داشته بشود. از در كه وارد مي شوي فضاي عجيب كاخ مي گيردت. يك معماري بي  عيب و نقص و پر از خلاقيت. اين جا هيچ گوشه اي وجود ندارد. همه چيز منحني است. از ديوارها و صندلي ها و تخت ها بگير تا سقف و استخر آب و حتي پنجره ها، اين جا كاخ مرواريد است.
اتاق هاي كاخ همين جور رديف پهلوي هم ساخته شده اند، اما روي محيط يك دايره كه سطحش شيب دار است و به شكل مارپيچ. اختلاف سطح ميان اولين اتاق كه يك جور اتاق انتظار براي مراجعه كننده ها و احتمالاً ميهمان هاست تا اتاق خواب شمس (خواهر محمدرضا پهلوي و صاحب قديم كاخ) چيزي حدود ۵-۴ متر است اما موقع بالارفتن از سطح شيب دار و ديدن اتاق ها اصلاً متوجه اين ارتفاع نمي شوي. اتاق كنفرانس، اتاق خواب هاي فك و فاميل شمس و اتاق پذيرايي در همين رديف اتاق ها قرار دارند كه مرتب اختلاف سطح شان با كف بيش تر مي شود. بعد از تمام شدن اتاق ها در بالاترين مسطح بنا،  يك سالن وسيع و مسطح قرار دارد كه لابد براي ميهماني ها از آن استفاده مي شد. به هرحال اين چيزها را كسي براي يك بازديدكننده توضيح نمي دهد و ما هم كه هيچ وقت تجربه اين جور زندگي كردن را نداشته ايم. اين سالن از چندجا خروجي و ورودي دارد. يكي از آنها پله هايي است كه متناسب با فضاي كلي كاخ انحنا دارند و به كف كاخ منتهي مي شوند. جايي كه يك سالن بزرگ ديگر انتظارت را مي كشد، اين جا استخر بزرگي قرار دارد و كنارش چمن مصنوعي و صندلي آفتاب گرفتن و تمام آن چيزهايي كه توي فيلم ها ديده ايم. حتي يك پيانو هم كنار استخر هست. يكي ديگر از خروجي هاي سالن بالا به آمفي تئاتر و سالن سينماي كاخ مي رسد. پنجره هاي بزرگ كاخ هم به منظره هاي زيبايي باز مي شوند. يك دشت بزرگ و سبز كه جان مي دهد براي اسب سواري، به علاوه چيزي شبيه رودخانه - كه احتمالاً ساخته شده و طبيعي نيست - كه ساكنان قصر تويش قايق سواري مي كرده اند.
كاخ مرواريد،  در مهرشهر كرج واقع است. بلوار ارم را بايد برويد پايين تا برسيد به نزديكي هاي كيان مهر و آن وقت با ورودي ۳۰۰ تومان مي شود رفت و اين جا را ديد. مي گويند خود شمس روي ساخته شدن كاخ نظارت مستقيم داشته و بعدها وقتي كه يكهو تصميم مي گيرد مسيحي شود،  همان جاها مي دهد يك كليسا هم برايش بسازند، ولي در محوطه قابل بازديد كاخ، خبري از كليسا يا ساختمان ديگري نيست.
اسم مرواريد هم دليلش شكل كاخ از دور است. معماري بيروني كاخ به شكلي است كه انگار داري يك صدف نيمه  باز را تماشا مي كني و توي اين صدف ساختمان اصلي قرار گرفته است. اگر يك آخر هفته وقت داشتيد ديدن اين مجموعه مي تواند تجربه اي به يادماندني باشد. به غير از درس هايي كه آدم از ماجراي اشرافيت و اختلاف طبقاتي زياد بين وابستگان شاه سابق و ساير مردم مي گيرد - و توي كتاب هاي مدرسه درباره اش زياد خوانده ايم - بودن توي آن فضا با معماري پست مدرنش تاثيرهايي رويت مي گذارد كه ديگر از يك چيز كاملاً مطمئن مي شوي؛ اين كه خانه ات چطوري طراحي و ساخته شده باشد خيلي مهم است، آن قدر كه روي شيوه زندگي ات هم تاثير مي گذارد. باور نمي كنيد، امتحان كنيد.

چتي ها و...
تقويم جيبي را باز كنيد و براي چند روز آينده چند ساعت را خالي بگذاريد. دومين جشنواره سراسري تئاتر كوتاه با موضوع >اعتياد و اينترنت« برگزار مي شود.از حضور در اين جشنواره پشيمان نمي شويد. فقط كافيست نام بعضي از تئاترهاي اين جشنواره را برايتان بنويسيم تا متوجه جذابيتش بشويد. >چتي ها«، >خدايا اينترنت را از ما نگير«، >پليكا«.com ، >سه سر خورده«، >«wwwcom. و ... اگر مايل به حضور در اين جشنواره بوديد، بايد به تماشاخانه مهر در حوزه هنري برويد. منتظر اعلام زمان دقيق برگزاري اين جشنواره باشيد.
زير استاندارد
اين موضوع تازه اي نيست كه ميزان گردشگران و توريست هايي كه به ايران مي آيند اصلاً به اندازه ظرفيت واقعي پذيرش توريست  ما نيست و جذابيت هاي گردشگري كشور ما خيلي بيش تر از جاهاي ديگر دنياست.
اما سعيد اميريان،  كارشناس سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور يك دليل مهم ديگر علاوه بر تبليغات منفي بين المللي عليه ايران و ماجراي حمايت از تروريسم مطرح كرده است. او معتقد است كه خدمات و امكاناتي كه فعلاً به جهانگردها در ايران داده مي شود درحد استانداردهاي قابل قبول در دنيا نيست.اين ضعف در خدمات سطوح مختلفي دارد. از تاسيسات زيربنايي مثل آب بهداشتي و سالم سازي درياي خزر و درياهاي جنوب بگيريد تا راهنماي تورها و تورگردان ها كه گاهي اطلاعات كافي درباره جايي كه قرار است به توريست ها معرفي كنند ندارند و بعضي وقتها حتي نمي توانند درست انگليسي صحبت كنند.در كنار اينها مشكلات اداري هم وجود دارد. مثلاً خدمات بانكي پيشرفته براي توريست ها، و ورود و خروج آنها، و صدور ويزا، و حمل و نقل آنها و چيزهايي از اين قبيل. اميريان معتقد است راه حل اين مشكل انتخاب يك استراتژي مشخص و همين طور توسعه روابط خارجي با ديگر كشورهاست.يعني يك جور راه حل بلندمدت.
قدرداني از بازيگر
امروز در خانه هنرمندان از يك عمر بازيگري >مهري مهرنيا« قدرداني مي شود. انجمن بازيگران خانه تئاتر در ادامه برنامه تجليل از پيشكسوتان بازيگري از >مهري مهرنيا«، بازيگر، پيشكسوت تئاتر، سينما و تلويزيون تجليل مي كند. اين مراسم ساعت ۱۸ امروز در خانه هنرمندان برگزار مي شود.
حواستان به دوربين باشد
شبكه تهران دارد برنامه اي توليد مي كند به نام >پنجره شهر«، اين برنامه كه قرار است شديدا به مستند نزديك شود، مي خواهد به مشكلات و مسايل پيچيده شهرنشيني بپردازد. به خصوص ناهنجاري هايي كه در يك شهر بزرگ و بي در و پيكر مثل تهران مي تواند وجود داشته باشد. اين برنامه به خصوص قصد دارد به خطاهاي قرمز برنامه سازي در تلويزيون نزديك شود و سراغ مسايلي برود كه تا به حال كمتر در اين رسانه به آن توجه شده است. مثلا موضوع زنان و مردان خياباني در خيابان هاي اصلي شهر، بي تفاوت شدن گروه هاي مختلف جامعه نسبت به مسايل اخلاقي، انساني و ديني، هيچ انگاري و پوچ گرايي كه در ميان جوانان شهر رواج پيدا كرده و همين طور هنجارشكني هاي بعضي از تهراني ها. پنجره شهر به خصوص قرار است روي مسايل مربوط به وضعيت فرهنگي جوانان مكث بيشتري داشته باشد و آثار عرضه مخفيانه محصولات ضدفرهنگي مثل نوار ، CD، كتاب و چيزهاي ديگر را بر خانواده و جامعه بررسي كند. مسايلي كه با بي توجهي مسئوولين شهرهاي بزرگ هم مواجه است.
در ميان تصاوير و گزارش هايي كه از اين موضوعات در برنامه خواهيد ديد، گفتگو با سارقين و مجرم هايي كه حالا ديگر اين كاره نيستند و تجربه هايشان را براي ما تعريف مي كنند هم گنجانده شده است، به علاوه صحبت هاي كارشناسان علمي و روان شناسي كه قرار است اين مشكلات را ريشه يابي كنند. ظاهرا بيشتر تصاوير اين برنامه با استفاده از دوربين  مخفي فيلمبرداري مي شود.

پرسه هپاتيت و ايدز درخيابانهاي شهر
سوزن هاي مرگبار
000260.jpg
بيماري هاي خوني به راحتي در شهر پراكنده مي شوند. نيازي به انجام رفتارهاي غير اخلاقي نيست. گاهي يك سوزن خالكوبي هم براي انتقال بيماري كافيست. حركتي كه امروز جوانان به عنوان تفريح انجام مي دهند!
از صفحه تلويزيون دوران كودكي صحنه اي نخ نما در ذهنمان مانده: داستان جواني كه مي خواست مثل پهلوانان روي  دست اش خالكوبي كند. او قصد داشت يك شير بزرگ را روي دست اش ببيند اما تحمل يك سوزن را هم نداشت و به شيري بي يال و دم رضايت داد.
صد سال پيش خالكوبي هم حرمتي داشت، مثل خيلي  چيزهاي ديگر. با اين حال صد سال پيش، صد سال پيش بود. حالا خالكوبي داستان ديگري دارد.
روزهايي كه پهلوانان بازوهاي خود را به مردم نشان مي دادند و خالكوبي نماد مردانگي بود زير غبار تاريخ گم شده اند. خالكوبي هنوز زنده است اما ديگر ارزش نيست. >رفيق بي كلك مادر«، >فقط به خاطر تو«،...> عشقت منو كشت« وچند جمله ديگر در بيننده حس نامطلوب ايجاد مي كند.
حالا حتي اگر از سينه، دست و پاي خود بوم نقاشي هم بسازيد كسي شما را تحسين نمي كند. صد سال پيش به تاريخ پيوسته است. امروز خالكوبي نماد اراذل اوباش است.
اين ماجرا وقتي جالب مي شود كه بدانيد شخصيتي كه خالكوبي از يك فرد در ذهن مردم مي سازد حداقل ضرر اين كار است . خالكوبي مي تواند پلي به سوي مرگ باشد!
مساله اين است كه هيچ موسسه اي با مجوز رسمي خالكوبي در وزارت كار ثبت نشده، خالكوبي در مراكز غير مجاز بدون رعايت مسايل بهداشتي و با استفاده از سوزن ها و ابزار غير استريل انجام مي شود . اگر متوجه عمق فاجعه نشديد مساله را بيشتر برايتان باز مي كنيم. پيش از شما ممكن است هر شخصي همان سوزن خالكوبي را روي بدنش حس كرده باشد. فرقي نمي كند كه يك شخص معتاد و مريض روي بدنش نوشته باشد >رفيق بي كلك مادر« و شما جمله  اي از نيچه بنويسيد. مساله بيماري خوني است كه شما و پس از آن جامعه را دچار بحران مي كند.
عشق برخي جوانان امروزي به خالكوبي تبديل به يكي از تهديدهاي بزرگ امنيت خوني ايران شده است. برخي جوانان به تقليد از خواننده ها و هنرپيشه هاي غربي از خالكوبي به عنوان يك تفريح استفاده مي كنند؛ تفريحي كه پايان ناخوشايند دارد.
بيماري هاي ايدز و هپاتيت براي حمله به جامعه مرده همين سوزن هاي خالكوبي هستند.
حتي افراد سالم از لحاظ رفتارهاي اجتماعي هم مي توانند تنها با يك سوزن در رديف كساني قرار بگيرند كه بدون رعايت مسايل اخلاقي دچار بيماري هاي مرگ آور شدند. رواج خالكوبي ميان جوانان ايران باعث كاهش ضريب امنيت شبكه خوني شده است.
يكي از كارشناسان خون در اين مورد مي گفت: >خالكوبي يكي از موارد تهديد كننده شبكه امنيت خوني ايران است . متاسفانه امروز در جامعه اين پديده از سطح برخي افراد خاص مثل معتادان و اراذل اوباش به مردم عادي كشيده شده. حالا خيلي از جوانان فقط به خاطر پيروي از مدروز خالكوبي مي كنند. آنها شبكه خون رساني را دچار مشكل كرده اند. تضميني براي سالم بودن خون افراد وجود ندارد.«
از يك سوزن خالكوبي تا مرگ راهي نيست. بيماري خوني شخص، خانواده و جامعه را تحت تاثير قرار مي دهد.
در حال حاضر محبوبيت خالكوبي بين پسران جوان بيش از دختران است. مساله اين است كه عوامل توزيع بيماري الزاما رفتارهاي غير اخلاقي نيستند. حتما لازم نيست دركوچه و خيابان انگشت نما شويد تا در معرض بيماري قرار بگيريد. حجامت غيربهداشتي، طب سوزني و البته خالكوبي براي ورود به جاده مرگ كافي هستند.
فاجعه وقتي رخ مي دهد كه افراد بيمار بدون اطلاع اقدام به انتقال خون مي كنند.
در واحدهاي دريافت خون براي اطمينان از سالم بودن خون به ادعاي شخص اعتماد مي كنند. غير از اين هيچ روشي هم براي شناسايي فرد سالم وجود ندارد. البته واحدهاي خوني پس از دريافت براي شناسايي عوامل عفوني خطرناك مورد آزمايش قرار مي گيرند. با اين حال عوامل عفوني تا زماني كه توليد پادتن در بدن فرد حامل صورت نگيرد قابل شناسايي نيستند. اين عوامل عفوني ممكن است در مرحله غربالگيري از جريان خارج شوند.
... و اين سوزن هاي خالكوبي هر روز بازوهاي شما را تهديد مي كنند. اين چند سال جواني را بدون خالكوبي پشت سر بگذاريم. اگر غير ممكن است از عكس هاي داخل پوست آدامس خرسي كه با آب دهان روي دست مي نيشيند يا خالكوبي هايي كه به صورت يك بار مصرف به بازار آمده  اند استفاده كنيد. چند سال كه تحمل كنيد عاقل مي شويد. مطمئن باشيد!

تهرانشهر
ايرانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
سفر و طبيعت
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  سفر و طبيعت  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |