يكشنبه ۹ آذر ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۳۹
قتل مرموز
راز قتل مرد سالخورده اي پس از گذشت هفت ماه، توسط ماموران شعبه 11 اداره آگاهي تهران آشكار شد و دو مرد و يك زن به اتهام قتل اين مرد به دام افتادند. ماجرا از آنجا آغاز مي شود كه زن سالمند روز بيست و ششم خردادماه گذشته به ماموران كلانتري 144 جواديه تهرانپارس اطلاع مي دهد شوهر 64 ساله اش به نام شيرويه كه به شغل خواربارفروشي در تهرانپارس سرگرم بوده است، روز يازدهم فروردين براي رفتن به خانه يكي از دوستانش از خانه خارج شده و ديگر بازنگشته است. پيرزن در شكايت خود ادعا مي كند كه شوهرش با زن ومرد جواني كه در همسايگي شان سكونت داشته و معتاد نيز بوده اند، رفت و آمد داشته و به آنها كمك مالي مي كرده است. با اين كه زن و شوهر جوان از خانه اي كه در آن سكونت داشته اند به نقطه ديگري نقل مكان كرده اند اما شوهرش همچنان با آنها آمد و شد داشت تا اين كه روز يازده فروردين شوهرش هنگامي كه مي خواست از خانه بيرون برود به او مي گويد مي خواهد به ديدن يكي از دوستانش برود و ديگر به خانه بر نمي گردد.
پرونده ناپديد شدن شيرويه به شعبه دوم بازپرسي دادسراي جنايي تهران ارجاع شد و به دستور <رامتين راسخ> بازپرس پرونده، تحقيقات گسترده اي توسط ماموران شعبه 11 اداره آگاهي شروع شد. با توجه به اظهارات همسر مقتول، براي شناسايي و دستگيري زن وشوهر جواني كه با مقتول مراوده داشته اند، جست وجو آغاز شد و سرانجام پس از يك سري عمليات پليسي، زن جوان به دام افتاد. او در تحقيقات اوليه سعي در گمراه كردن ماموران داشت ولي كارآگاهان دريافتند پيرمرد در جريان توطئه اي از پاي درآمده است. زن جوان پس از بازداشت لب به اعتراف گشود و گفت: ...< پيرمرد كه مرتب به خانه ما رفت و آمد داشت به علت اختلافاتي كه با شوهرم پيدا كرده بود، از ما خواست خانه اي را كه برايمان اجاره كرده و پول پيش آن را پرداخته بود، ترك كنيم. ما هم نقشه قتل او را كشيديم و دست به كار شديم. در خيابان ناصر خسرو كه در تدارك خريدن داروي بيهوشي بوديم با جواني به نام محمدآشنا شديم و او مقداري بيسكويت مسموم  و آلوده در اختيار ما گذاشت. بيسكويت ها را به پيرمرد خورانديم و بيهوش شد. چند بار كه به هوش آمد محمد مقداري داروي بيهوشي به او تزريق كرد. سپس نيمه شب پيكر نيمه جان پيرمرد را به كنار رودخانه اي در منطقه افسريه برديم. در آنجا محمد و شوهرم پارچه اي را دور گردن او بستند و او را خفه كردند. كارآگاهان با نشاني هايي كه زن جوان در اختيارشان گذاشته بود، شوهر او را در اراك دستگير كردند و چندي بعد محمد نيز كه به <گرگ سياه> معروف است و قصد داشت به عراق بگريزد، دستگير شد. در تحقيقات بعدي، ماموران متوجه شدند جسد شيرويه دو روز پس از وقوع جنايت توسط ماموران كلانتري مشيريه در حاشيه رودخانه پيدا شده و به عنوان ناشناس به خاك سپرده شده است. بررسي پيرامون انگيزه اين جنايت و اظهارات متهمان پرونده ادامه دارد.

اعتماد يا بي اعتمادي به هر دكتر
از زبان شاهدان عيني 
ابوالقاسم سهرابي مطلق 
پنج شنبه 22 آبان ماه ساعت 7 شب پشت در اتاق عمل به اتفاق همسرم در بيمارستان... بوديم. لحظه اي براي هواخوري به محوطه بيمارستان آمديم. ديدم خواهر همسرم با مردي حدودا ميانسال مشغول صحبت كردن است. سلام و عليكي كردم و پس از معرفي مدر ميانسال، خواهر همسرم گفت ايشان همان مريضي هستند كه هر دو كليه اش را در آورده اند. البته ناگفته نماند (چند روزي بود كه در بيمارستان اكثر عيادت كنندگان راجع به همين موضوع صحبت مي كردند) و من خيلي كنجكاو بودم و دلم مي خواست اين مريض را از نزديك ببينم تا اين كه اين اتفاق افتاد. با مرد ميانسال (مريض كليوي) شروع به صحبت كردم و جريان را از او پرسيدم.
<از شمال بر مي گشتم براي ديدن همسرم رفته بودم (چون كارم در جزيره كيش است و در زمينه صوتي، تصويري فعاليت مي كنم. هر چند وقت يك بار سري به شمال مي زنم و ديداري تازه مي كنم) ميدان امام حسين كه از ماشين پياده شدم حس كردم سنگين هستم و حال خوشي ندارم و توانايي اين كه خودم را به فرودگاه برسانم تا به جزيره كيش بروم ندارم. به خاطر همين از شخصي سراغ كلينيكي را گرفتم كه مرا به بيمارستان... راهنمايي كرد. سريع خودم را به بيمارستان... رساندم و به بخش اورژانس رفتم و مشكلم را با دكتر كشيك در ميان گذاشتم. دكتر فشارم را گرفت. فشارم بالا بود (18). گفت بايد بستري شوم تا آزمايشات لازم انجام شود. قبول كردم و بستري شدم. بعد از چهل و هشت ساعت خانم دكتري آمد و گفت جواب آزمايشات شما نشان مي دهد كه ناراحتي كليه داريد و براي پايين آوردن فشار خونتان بايد دياليز شويد!! (من تا آن روز از دياليز شدن بي خبر بودم) چند روزي به همين منوال گذشت و هر روز فشار خونم را تحت كنترل داشتند.بعد از گذشت حدودا هفت هشت روز خانم دكتر گفتند كه خودت را براي عمل جراحي آماده كن!! (تا هفت هشت روز به هيچ يك از اقوام حتي همسرم اطلاعي نداده بودم!! زيرا به دليل شغلم برايشان عادت شده بود)
تعجب كردم و به خانم دكتر گفتم: <من كه ناراحتي كليه ندارم.> ايشان در جواب گفتند كه فشار بالاي شما از ناراحتي كليه است. با يك عمل جراحي فشار خونتان پايين مي آيد.
روز عمل فرا رسيد و مرا به اتاق عمل بردند. درست بعد از 48 ساعت به هوش آمدم كه ديدم دكتري بالاي سرم ايستاده و مي گويد <مي بينم جوون حالت خوبه> من هم با اشاره سر تاييد كردم. فرداي آن روز فشارم را گرفتند به جاي اينكه پايين آمده باشد، ديدند از حد نرمال كه چه عرض كنم از 18 به 27 افزايش يافته. خيلي نگران شدند و دست پاچه!! فورا مرا به بيمارستان ... فرستادند براي انجام آزمايش آنژيوگرافي. وقتي دكتر... پرونده ام را ديد، گفت شما نيازي به آنژيوگرافي نداريد و شروع به مطالعه پرونده ام كرد كه ناگهان... >

سيگارفروش ها
000704.jpg
از فرانسه خبر رسيده است كه فروشندگان سيگار در اعتراض به افزايش اين كالا در سراسر اين كشور دست به تظاهرات زدند. قابل توجه شركت دخانيات! البته اين چندمين بار است كه آقايان سيگارفروش طي يك ماه گذشته چندين بار در اعتراض به عدم امنيت شغلي، افزايش ماليات و قيمت سيگار تظاهرات كرده اند. جالب اينجاست كه پليس فرانسه تعداد تظاهركنندگان در شهر پاريس را 17 هزار نفر اعلام كرده است.دولت فرانسه به  منظور مقابله با مصرف دخانيات در اين كشور در ماه اكتبر سال جاري ميلادي قيمت سيگار را 8 تا 16 درصد افزايش داده بود.دولت اين كشور به تازگي نيز اعلام كرده است كه در ماه ژانويه سال 2004 حدود 20 درصد قيمت سيگار را دوباره افزايش خواهد داد.از زماني كه قيمت سيگار افزايش يافته، سرقت از مغازه هاي سيگارفروشي نيز دوبرابر شده است.دولت مي بايست باتوجه به افزايش قيمت سيگار درخصوص امنيت مغازه هاي سيگارفروشي نيز اقدام كند.در كشور فرانسه سالانه 60 هزار نفر بر اثر مصرف موادمخدر جان خود را از دست مي دهند.دولت فرانسه در راستاي اجراي طرح هاي خود، ماليات بر سيگار را نيز به تازگي به ميزان 20 درصد افزايش داد كه با اين افزايش سهميه ماليات دولت از فروش سيگار به 80 درصد رسيد.علاوه بر اين امر، دولت اين كشور فروش سيگار به افراد زير 16 سال را نيز ممنوع اعلام كرده است.

حمله ميمون ها
000702.jpg
از جاكارتا خبر مي رسد كه ميمون هاي گرسنه براي سيركردن شكم وامانده شان به خانه هاي شهروندان مثلاً مير جاوه حمله كرده اند.
صدها ميمون گرسنه به روستايي در مركز جزيره جاوه اندونزي هجوم آوردند.به گزارش خبرگزاري فرانسه، روستائيان اين روستا از ترس انتقام ميمون ها نمي خواهند مهاجمان را به دام انداخته يا از بين ببرند. به گفته مسوولان محلي اداره كشاورزي و جنگل ها از بين رفتن سريع جنگل در سراشيبي هاي آتشفشان مراپي و كم شدن غذا را عامل اين رفتار ميمون ها مي دانند.اين خبر براي آن دسته از محيط زيست دوستان عزيزي كه نگران غذاي وحوش هستند مي تواند قابل توجه باشد.

۴۲۴ خارجي
000706.jpg
در طول حدود دو ماه گذشته، 424 خارجي كه به صورت غيرقانوني در كشورژاپن زندگي مي كردند، دستگير شدند.بسياري از اين خارجي ها به دليل نداشتن ويزا و بخشي از آنها هم به دليل فعاليت خارج از چارچوب ويزايشان دستگير شده اند.بيشتر اين خارجي ها در مناطق شلوغ توكيو در هنگام كاركردن در مغازه ها يا در كافه هاي اينترنتي دستگير شده اند.پليس ژاپن اخيرا درپي افزايش تبهكاري خارجيان، نسبت به حضور خارجياني كه بصورت غيرقانوني در كشور فعاليت مي كنند حساس شده و نيروي خود را براي دستگيري آنها بسيج كرده است.آخرين گزارش منتشرشده از سوي اداره مهاجرت ژاپن نشان مي دهد كه افزون بر 220 هزار خارجي به صورت غيرقانوني در اين كشور حضور دارند.حدود 30 هزار تن از اين خارجيان غيرقانوني افرادي هستند كه به صورت قاچاق وارد كشور شده اند.پليس ژاپن در نيمه نخست سال جاري 2003 ميلادي به همراه اداره مهاجرت اين كشور توانسته است 18 هزار و 579 خارجي غيرقانوني را بازداشت و از كشور اخراج كند.گزارش اداره مهاجرت نشان مي دهد كه اتباع كره جنوبي، چين و فيليپين در رده هاي نخست تا سوم اتباع كشورهاي خارجي هستند كه به طور غيرقانوني در ژاپن حضور دارند.

ا بهام در پرونده مريض تخت شماره 4
دانشيان يك بيمار رواني است كه 6 شخصيت دارد
000700.jpg
برخورد نامناسب 
دكتر ... با عصبانيت مي گويد: <بعد از فيلم <خانه اي روي آب> توهين به پزشكان مد شده و من اين وضعيت را تحمل نمي كنم.>
اهانت به خبرنگاران البته ظاهرا از ابتدا مد بوده، دليلش هم رفتارهاي همين خانم دكتر است.
تناقض 
برخوردهاي تند و ناشي از عصبانيت باعث شده بود تا فرصت بحث منطقي و مستند به مدارك فراهم نشود. به هر حال تناقض در گفته هاي حاضران در اين جلسه نيز خود بر ابهام ها و سوال هاي ما افزود.
محمدحسين دانشيان 
اكنون هيچ نشاني از آقاي <محمدحسين دانشيان> در دست نيست و او مي تواند پس از خواندن اين گزارش براي روشن تر شدن موضوع با ما تماس بگيرد.
آبروريزي 
هر چند دكتر .. . مدعي است ما نام وي را به گونه اي چاپ كرده ايم كه همه وي را شناخته اند، اما روز قبل از تنظيم اين گزارش، يكي از كارمندان روابط عمومي... با ما تماس گرفت تا نام بيمارستان و پزشك مورد نظر را جويا شود. ظاهرا به او گفته بودند بايد جوابيه اي براي روزنامه ارسال كند و او نمي دانست بايد در جوابيه از چه كسي دفاع كند.
دكتر ... مي خواهد از سمت خود در بيمارستان استعفا كند. او درست روز بعد از چاپ گزارش، در حالي كه مريض تخت شماره 4 اتاق يك بخش داخلي بيمارستان ... را مرخص كردند، اين تصميم را گرفت.

سي مي گويد: <پدربزرگ من حدود 100 هزار تومان به بيمارستان دولتي بدهكار بود و به خاطر همين او را مرخص نمي كردند.> اما حالا مريض شماره 4با وجود 5/1 ميليون تومان بدهي مرخص شده و ديگر نشاني از او در دست نيست. رئيس بيمارستان مي گويد: <ما شناسنامه اش را گرو گرفتيم البته موقع ترخيص، ماموران نيروي انتظامي هم بودند و موضوع را صورتجلسه كردند.> هفته پيش، بعد از آن كه گزارشي درباره <محمد حسين دانشيان> بيماري كه مدعي شده بود كليه هايش را درآورده اند چاپ كرديم. به دعوت دكتر<...> براي سومين بار به بيمارستان رفتيم تا او حقايق پرونده و مظلوميت خود را برايمان آشكار كند؛ دعوتي كه چندان هم محترمانه نبود.
ساعت 8 و 45دقيقه- بيمارستان...
صداي شيون و زاري چند زن كه روي جدول باغچه مقابل اورژانس نشسته اند در تمام فضاي بيمارستان طنين انداخته و ما به ناچار بي تفاوت به آنها كه به <عزيز از دست داده> مي مانند، پرسان پرسان به دنبال اتاقي مي گرديم كه اكنون به <اتاق اسرار> تبديل شده است.
۵دقيقه بعد اخلاق تند زني ميانسال با قدي متوسط به ما مي فهماند كه جست و جو به پايان رسيده است: زن سفيد پوشي كه همان پزشك معالج مريض شماره 4 است. شما حرف هاي يك مريض كوكائيني-هروئيني ... را چاپ كرديد. حالم از....
اين جملات پاسخ سلامي است كه انگار فقط خود شنيده ايم. خيلي زود در فاصله چند دقيقه، زنگ تلفني داخل اتاق رئيس بيمارستان، رئيس بخش داخلي، پرستاران و... به صدا در مي آيد و آنها مي فهمند: ما آمده ايم.
مراقب پرستار موبلند باشيد
<مراقب پرستار موبلند باشيد اگر او بفهمد شما آمده ايد به رئيس مي گويد و برايتان مشكل درست مي شود.> اين هشداري بود كه دو هفته قبل از زبان مريض شماره 4 شنيده بوديم و حالا آن مرد موبلند مقابل مان ايستاده است؛ پرستاري كه بر خلاف دكتر <... > آرام صحبت مي كند و تمام تلاشش بر اين است تا خود را از اتهامي كه نام جاسوسي بر آن گذاشته، تبرئه كند.
-شما نوشته ايد من جاسوس هستم و تهمت زده ايد من مي دانم منبع خبري شما چه كسي است؛ همراه مريض تخت شماره... همان كسي كه چشمهايش زاغ است و .... بدون آن كه منتظر پاسخ حرفهايش بماند، وسط اتاق روي صندلي چوبي مي نشيند و ادامه مي دهد: <من هر روز صبح زود براي او نان سنگك مي خريدم، تلفن همراهم را 17روز در اخيارش گذاشته بودم تا به هر كجا كه مي خواهد زنگ بزند و حتي 200 هزار تومان وام گرفتم و با آن برايش دارو خريدم چون مي گفت: در اين شهر غريب است.>
اين فيلمنامه يك مجموعه تلويزيوني نيست، درد دل هاي همان پرستار موبلند است و ما بدون آنكه فكر كنيم پس چرا بقيه بيماران از نان سنگك، تلفن همراه، وام و اين همه محبت محروم هستند،حرف هاي او را مي پذيريم تا نوبت اعتراض و شكايت به پزشك جوان و آذري زباني برسد كه از بيمارستان ديگري به محل قرار آمده تا همكارانش را در اين روز دشوار تنها نگذارد.
- برخلاف ادعاهاي دانشيان او با پاي خودش به اينجا نيامده بود بلكه ما او را از بيمارستان ديگردرحالي كه فشارش روي 24 يا 25 بود به اينجا منتقل كرديم و من با خواهش برايش پذيرش گرفتم.
همان طور كه حرف مي زند به پرونده قطوري اشاره مي كند كه ظاهراً بايد متعلق به محمدحسين دانشيان باشد اما موضوع چيزي ديگري است.
- اين مريض قبلاً هم در <...> بستري شده بود. اما هرچه گشتم پرونده اش را پيدا نكردم تا اينكه فهميدم او در تاريخ 31 شهريورماه امسال با اسم جعلي محمد درويش به بيمارستان آمده بود.<بستري شدن با نام جعلي> سوژه اي است كه يكي از پرستاران بيمارستان ... نيز به شدت از آن استقبال مي كند.
- بله! اين مريض 2 بار هم همين جا در بخش <سي.سي.يو> بستري بود يك بار به خاطر درد قلبي و با نام جعلي مهران دانشيار و يك بار ديگر هم...
او نيز مانند رزيدنت داخلي بيمارستان ... دو پرونده قطور در دست دارد؛ پرونده هايي كه در تمام مدت هيچ كس آنها را به ما نشان نمي دهد و نه پزشك، نه پرستاران و نه آقاي رئيس هيچ كدام توضيح نمي دهند به چه دليل بايد پذيرفت مهران دانشيار و محمود درويش همان مريض شماره 4 هستند.
دياليز
۲ هفته قبل هنگامي كه با محمدحسين دانشيان روي تحت بيمارستان ملاقات كرديم اوگفته بود درحالي پزشكان وي را دياليز مي كنند كه تا پيش از بستري شدن در بيمارستان ... سابقه هيچ گونه بيماري كليوي نداشته و اين موضوعي است كه تمامي حاضران در اتاق 12 متري بخش داخلي آن را رد مي كنند اما هركس به شيوه خودش! دكتر... مي گويد: <او قبلاً هم دياليز مي شد و شما با چاپ اين گزارش باعث شديد به هر مريضي اعتماد نكنم. شما مسوول مرگ تمام بيماراني هستيد كه من به آنها رسيدگي نمي كنم.>
رزيدنت بيمارستان... نيز توضيح مي دهد: <هنگامي كه مريض به بيمارستان منتقل شد كليه هايش درحال از بين رفتن بود؛ حالتي كه به آنC.R.F مي گويند.>
باوجود اتفاق نظري كه در ازكارافتاده بودن كليه هاي مريض شماره 4 وجود دارد، هيچ كس براي پاسخگويي به اين سوال كه چرا دانشيان به اين بيماري مبتلا شده، داوطلب نمي شود.
- خيلي وقت ها علت اين مساله مشخص نمي شود. ممكن است به خاطر مصرف كوكائين و هروئين يا افزايش فشار خون باشد.اين نظر يكي از پزشكان بيمارستان است. اما فضاي متشنج محل ملاقات فرصت را از ما مي گيرد كه بپرسيم چه طور پس از 64 روز بستري بودن هنوز علت بيماري محمدحسين دانشيان براي پزشكان متخصص مشخص نشده است.
بيمار رواني 
با فرض اين كه مريض تخت شماره 4 دروغ گفته دچار توهم شده باشد يا ... اين سوال پيش مي آيد كه چرا او بايد عليه پرستاران و پزشكان معالجش در حالي كه مدعي هستند به وي حتي بيش از حد معمول رسيدگي كرده اند، اين چنين جوسازي كند؟!
رئيس بيمارستان خونسردترين فرد حاضر در جلسه است و حتي گاه سعي مي كند همكاران عصبي اش را آرام كند. او اين طور پاسخ مي دهد: <دانشيان يك بيمار رواني است كه 6 شخصيت دارد. او در يك شخصيت جهانگرد است، در شخصيت ديگر همسر لبناني دارد و ... به خاطر همين هم اين ادعاها را مطرح كرده. ما بعد از مرخص شدن وي به شخصيت واقعي اش پي برديم. او هميشه درباره زندگي شخصي خود دروغ مي گفت. اين جواب، آخرين تير تركش مسوولان بيمارستان است؛ تيري كه هدف را اشتباه نشانه گرفته؛ چرا كه مريض شماره 4 درباره زندگي خود به ما دروغ نگفته بود و در برابرمان فقط يك شخصيت داشت. ضمن آنكه اگر او بيمار رواني است، باز هم بايد پرسيد چرا مسوولان بيمارستان به جاي ترخيص، وي را در بخش بيماران رواني بستري نكردند تا هم او تحت درمان قرار گيرد و هم مدرك محكمي براي اثبات گفته هايشان باشد؟

حوادث
ايرانشهر
تهرانشهر
در شهر
درمانگاه
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |