شنبه ۲۲ آذر ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۵۲
سفر و طبيعت
Front Page

سال۲۰۱۰
۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۱ دلار؟!
001320.jpg
محمدعلي اينانلو
ايران با استعدادهاي بالقوه فرهنگي ،طبيعي و تاريخي مي تواند صنعت توريسم را جايگزين فروش نفت كند و از بن بست اقتصادي نجات يابد
در يك كلام در صنعت توريسم هم موفق نبوده ايم! بوده ايم؟! همينطور دلارها و پوندها و يوروها در كيف و جيب جهانگرد چشم آبي از بالاي سر ما پرواز مي كنند و از غرب به هند، نپال، چين و سنگاپور مي روند، همينطور در جيب و كيف چشم بادامي ها از بالاي سر ما پرواز مي كنند و به اسپانيا، ايتاليا و يونان مي روند و ما همينطور چشم به بالا دوخته ايم كه كي و چگونه چندتايشان در كيف و جيب بخت برگشته اي از شرق و غرب در مهرآباد فرود بيايند و با هزار چم و خم و ترفند از لابلاي شلوغي گمرك، پاسپورت، باربر، تاكسي هاي شخصي و شخصي هاي تاكسي فرودگاه نجاتشان بدهيم و به هتلي كه آسانسورش از قطارهاي شاه عبدالعظيم يواش تر مي رود ببريم و در رستوراني كه ارتفاع مجاز فرود بشقاب پرش بر روي ميز از نيم متر بيشتر است، چلوكباب ايراني اش بدهيم و سوار ماشيني كه دهان شاگرد راننده اش بوي پياز كنار ديزي ظهر را مي دهد سوارش كنيم و در جاده اي كه در هر صد كيلومترش نيم ساعت نگهش مي دارند برانيم و اگر معطلمان كردند به سازمان ايرانگردي شكايت كنيم غافل از اينكه خود رئيس سازمان را كه معاون وزير هم هست سه ساعت در يكي از همين ايستگاه هامتوقف كرده اند - البته محترمانه !- و محترمانه تر اينكه آمار درآمد توريسم را بدهيم و سعي كنيم كه رقم را به يك ميليارد دلار برسانيم كه تازه اگر هم برسد يك دهم درآمد جزيره قبرس است كه با دهات اطراف، مساحتش به اندازه ورامين ماست تازه،اگر امامزاده جعفر را هم نداشته باشد!
در يك كلام در صنعت توريسم موفق نبوده ايم! بوده ايم؟!
درحالي كه دنيا براي سال ۲۰۱۰ يعني شش سال ديگر دارد بر روي رقم يك هزار ميليارد دلاردرآمد توريسم برنامه ريزي مي كند ما تازه در فكر ادغام ايرانگردي و ميراث هستيم كه اصولاً از بيخ و بن غلط است ؛ و اگر تازه چنين ادغامي هم صورت پذيرد، بايد چند سال هم شاهد درجازدن و يارگيري ها و تقسيم پست هاي سازمان جديد باشيم و ديگران هي ببرند و ببرند و ببرند و ما در سرزميني كه ثروتمندتر از هر سرزميني است كه تا به حال خداوند در ربع مسكون آفريده است شاهد مسافركشي فوق ليسانس هايمان بر روي پيكان هاي قراضه باشيم كه آن را هم به خاطر كاركرد زياد دارند از رده خارج مي كنند.
مگر نه اينكه مي خواهيم از شر اقتصاد نفت راحت شويم؟ مگر نه اينكه مي خواهيم از استعدادهاي بالقوه و بالفعل مملكت - با مديريت درست؟ - استفاده كنيم و براي مردم رفاه بياوريم؟ مگر نه اينكه مي خواهيم - حداقل در شعار - سهمي در خور از يك هزار ميليارد دلار توريسم داشته باشيم؟ پس چگونه؟ كي؟ با چه برنامه اي؟
«سفر و طبيعت» از امروز بحثي را مي گشايد با عنوان ۲۰۱۰- يك هزار ميليار دلار - در اين بحث آزاد شركت كنيد تا ببينيم كه ايرادهايمان كجاست، راهكارها چيست، چه بايد كرد؟ آخر مگر انصاف است كه در كشوري با اين همه ثروت، جوان هايمان بيكار باشند، بازنشسته هايمان پس از عمري خدمت صادقانه، درست در سن و سالي كه بايد بياسايند و با نوه هايشان بازي كنند تازه با پيكان زهوار در رفته اي كه با دسترنج فروش عمرشان خريداري كرده اند مسافربكشند و با مسافرهايشان درد دل كنند؟ پس كي، چگونه، با چه حرف حساب و مديريتي مي خواهيم به آنچه كه حقمان است برسيم؟
در اين بحث شركت كنيد و به سوال  هاي خبرنگاران ما صادقانه پاسخ دهيد، شايد كه اين بحث بزرگ در اين صفحه ناچيز آغازي باشد براي پايان ندانم كاري هايي كه حداقل در اين صنعت زيان هاي بزرگ به بار آورده است.

ماجراهاي طبيعت
دونده سرخ
001318.jpg
نويسنده: ارنست تامپسون ستون
برگردان:حميد ذاكري  -قسمت دوازدهم 
آه چه روزهاي روشن و شادي مي گذشت در آن دره دلپذير با نام نادلپذير. خورشيد هيچگاه چنان درخشان و روزها هرگز چنان فرخنده نبود و هواي سرشار از عطر كاج چه خوشبو بود، خوشبوتر از مرهم بلسان و شيرين چون رويا.
و پرنده بزرگ نجيب هر روز به روي كنده هميشگي مي رفت، گاهي با همسرش و گاه تنها و به شكرانه اين زندگي شيرين با خوشحالي و نشاط طبل مي كوبيد - شادمان از زندگي، سپاسگزار از بودن. اما چرا گاهي تنها؟ و چرا نه هميشه همراه عروس قهوه اي اش، «براوني»؟ چرا براوني ساعاتي را پيش او مي ماند و به بازي و تفريح مي پرداخت و بعد دزدانه دور مي شد و ساعاتي و گاه تا روز بعد، او راتنها مي گذاشت تا پر قرمز باز بر كنده رود و طبل خواهش بكوبد تا عروس باز گردد؟ رازي جنگلي در اين كار بود كه خروس درنمي يافت و ماندن هاي ماده كبك به تدريج كمتر و كمتر شد تا به دقايقي در روز رسيد و سرانجام يك روز رفت و ديگر بازنگشت روز بعد و روز بعد هم و پر قرمز، وحشي و آشفته از اين سو به آن سو مي پريد و بر كنده هميشگي طبل مي كوفت. بالاي جويبار مي رفت و بركنده اي ديگر مي كوفت. از تپه مي گذشت، به دره ديگر مي رفت و ندا مي داد و طبل مي كوبيد و طبل مي كوبيد. چهار روز گذشت و از براوني هيچ خبري نبود.اما در چهارمين روز، وقتي به محل قرار هميشگي آمد و از سر يأس و سرخوردگي بلند او را صدا زد، صداهايي در بوته زار شنيد و سپس عروسش، براوني، با ۱۰ جوجه زيباي كوچولو از درون بوته اي بيرون آمد. صحنه باشكوهي بود؛ جوجه ها جيك جيك كنان گرد عروس - مادر- مي چرخيدند و براوني، هوشيار و مراقب، به پيش هدايتشان مي كرد.
پر قرمز در حالي كه از فروافتادگي چشمان روشن كبك بانو ترسيده بود، به كنار او خزيد و به زودي متوجه شد كه نيروي عشق جوجه ها در مادر قوي تر از عشق به او است، و اين را از حمله كوتاهي كه مادر بچه ها به او كرد فهميد. اما به زودي تغيير را پذيرفت، و از آن پس به جوجه ها پيوست و به مراقبت از آنها پرداخت، كاري كه پدرش هرگز براي او و برادر و خواهرانش نكرده بود.
در دنياي وحشي كبك ها و باقرقره ها، پدران خوب بسيار كميابند. كبك مادر، لانه اش را مي سازد، تخم مي گذارد، روي آن مي خوابد و بدون هيچ كمكي كوچولوهايش را بزرگ مي كند. او حتي محل لانه را از پدر مخفي نگاه مي دارد و فقط او را در كنار كنده طبل كوبي و زمين تغذيه ملاقات مي كند، يا شايد در زمين داراي خاك نرم كه باشگاه و تفريحگاه نوع كبك براي حمام خاك به حساب مي آيد.
وقتي كوچولو هاي براوني بيرون آمدند، تمام فكر و ذهن او را به خود اختصاص داده بودند، چنانكه حتي مي رفت تا پدر باشكوهشان را نيز فراموش كند. اما روز سوم، وقتي به اندازه كافي قوي شدند، او با صداي احضار پدر، آنها را با خود پيش او برده بود.

لبنان روياي ركورد
001324.jpg
كشورهاي نيمه عقب مانده وعقب مانده دنيا به خاطر ناكام ماندن از رقابت در صحنه هاي اقتصادي، تنها عرصه اي را كه مجال رقابت در كنار كشورهاي پيشرفته مي بينند عرصه توريسم است چرا كه اغلب اينگونه كشورها از پيشينه قوي تاريخي و فرهنگي برخوردارند و با بهبود وتوسعه زيرساخت هاي توريسم شان، مطمئن از حضور ميليوني توريست ها در كشورشان هستند. به ماه نمي كشد كه خبرهاي متعددي از طرح و برنامه هاي جديد توسعه توريسم كشورهايي با ويژگي  فوق مانند اردن، لبنان، تركيه، اخيرا عراق و افغانستان، كويت، عمان، يمن، سواي كشورهاي آفريقايي مي شنويم كه با وجود تنش ها و جنگ هاي متعدد منطقه، به راحتي نمودار ورودي گردشگري خود را سير صعودي بخشيده اند. مثالي عيني تر، لبنان است كه مسوولين اين كشور با قاطعيت مي گويند ما تا پايان سال جاري كه چند روزي به پايان آن باقي نمانده ، آمار ورودي سال ۱۹۷۴ را تكرار مي كنيم. اين كشور در اين سال توانسته بود يك ميليون و ۴۲۳هزار و ۹۵۰ توريست را به كشور خود جذب كند. جاي تامل دارد كه كشوري با ويژگي لبنان بعد از عقب نشيني نيروهاي اشغالگر، توانسته باشددر اين دو، سه سال به چنين رشد قابل توجهي دست يابد. برگزاري نمايشگاه ها، سامان دادن به تورهاي ورودي، استفاده از پتانسيل هاي فرهنگي و تاريخي، بهينه سازي حمل و نقل  شهري و ميان شهري، در كنار تجربه گذشتگان خود، از عواملي است كه به روند جذب توريسم اين كشور شتاب بخشيده است.

تلفن امداد توريست
001322.jpg
سازمان ايرانگردي و جهانگردي درراستاي توسعه صنعت توريسم در كشور و رفع مشكلاتي كه توريست هاي خارجي و داخلي پيدا مي كنند، بزودي تلفن امداد توريست را را ه اندازي مي كند. با راه اندازي اين تلفن امداد ،گردشگران مي توانند اطلاعات مورد نظر خود را درزمينه جاذبه هاي گردشگري هر منطقه و آدرس هاي اينگونه مناطق به راحتي كسب كنند.
درحال حاضر كانون جهانگردي و اتومبيلراني تحت نظر سازمان ايرانگردي و جهانگردي مي تواند با راه اندازي تلفن امداد و هماهنگي ميان بخشي با نهادهايي نظير پليس و اورژانس خدمات خود را در سطح كشور به توريست ها ارايه كند.
هدف از اين سرويس دهي تلاشي براي هدايت توريست ها به مناطق ديدني و ناشناخته ايران است.
دكتر عبدخدايي رييس سازمان ايرانگردي و جهانگردي ضمن اعلام اين خبر افزود: اين مهم ضمن رونق اقتصادي مناطق گردشگري مختلف، موجب بالا رفتن سطح اطمينان و امنيت گردشگران خارجي و داخلي شده و تمايل به سفر در مناطق مختلف ايران را افزايش مي دهد.
طرح مركز تلفني امداد توريست در حال مطالعه است و تا پايان سال جاري به مرحله اجرا در مي آيد.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   حوادث  |   در شهر  |   درمانگاه  |   سفر و طبيعت  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |