شنبه ۲۲ آذر ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۵۲
افزايش دانشجويان دختردر گفت و گو با دكتر شهلا كاظمي پور استاد دانشگاه تهران و معاون پژوهشي مركز مطالعات جمعيتي
ساختاري يا گذرا؟
مريم غفاري
000212.jpg

اشاره: امروزه جوانب مختلف توسعه يافتگي و توسعه نيافتگي را مي توان در چگونگي و سطوح مشاركت زنان در عرصه هاي گوناگون ديد. تحرك هاي توسعه اي با افق هاي گشوده در فعاليت زنان در جامعه همراه است و اختلال در فرآيندهاي توسعه با تبعيض هاي جنسيتي نسبت دارد. به اين سبب فراهم ساختن زمينه هاي حضور و مشاركت فعال اجتماعي براي زنان و اهتمام به مقوله «توانمندسازي» زن در جامعه از راهبردهاي اساسي توسعه همه جانبه برشمرده مي شود. يكي از نزديكترين راه هاي تلاش براي بالندگي گشودن عرصه هاي آموزش و آموزش عالي به روي زنان است. از آنجا كه افزايش تعداد دانشجويان دختراين روزها تبديل به موضوعي بحث انگيز در محافل مختلف شده است ، به همين بهانه گفتگويي با دكتر شهلا كاظمي پور عضو هيأت علمي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران و معاون پژوهشي مركز مطالعات جمعيتي انجام داده ايم و طي آن نتايج بررسي ها و پژوهش هاي وي را به عنوان مسئول كميته دختران دانشجو در دفتر مطالعات فرهنگي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري، جويا شده ايم .
* علت عدم توازن جنسيتي در دانشگاه ها به دليل افزايش دختران دانشجو چيست و چه پيامدهايي به دنبال خواهد داشت؟
- با گسترش آموزش ابتدايي در ايران كاملاً قابل پيش بيني بود كه تحولي آغاز شده است كه يكي از نتايج آن افزايش زنان داراي تحصيلات عالي است. وقتي اقتضاي برنامه كلان فرهنگي كشور اين بوده است كه آموزش ابتدايي را گسترش دهيم، بايد آثار آن را نيز پذيرا باشيم. حال كه آموزش ابتدايي را آغاز كرده ايم و توسعه آموزش تا محو بي سوادي را بدون توجه به جنسيت به عنوان يك برنامه اساسي پذيرفته ايم، نمي توانيم از تعميق آموزش يعني بالا بردن دوره آموزش كل جامعه، باز هم بدون توجه به جنسيت خودداري كنيم.
سهم دختران در آموزش عالي از سال ۱۳۷۸ به بعد افزايش يافته و به مرز ۶۰ درصد رسيده است و در برخي رشته هاي تحصيلي مثل: تجربي، انساني و هنر اين رقم به ۷۰ تا ۸۰ درصد نيز مي رسد. در مطالعاتي كه به عمل آورده ايم، به مرور زمان كه بحث اشاعه تحصيلات مطرح شد ،خانواده ها بيشتر راغب شدند تا دختران شان را به مدرسه بفرستند.اين مسأله عاملي بود تا تعادل جنسيتي بيشتري در نظام آموزشي ايجاد شود .بويژه كه در سال هاي اخير آمار موجود حاكي از آن است كه در دوران پيش دانشگاهي سهم دختران بيش از پسران است كه درگذشته سهم پسران بيشتر بوده و طي چندسال اخير بنا به دلايل مختلف ميزان افت تحصيلي در راهنمايي و دبيرستان بيش از دختران است و پسران به دليل بحث تورم، عدم تناسب تحصيلات با مشاغل موجود و يا سخت گيري هايي كه به عمل مي آيد و در كنار آن مسايل مختلف اجتماعي مثل مهاجر ت ها، گسترش شهرها،از هم گسيختگي خانواده ها كه همه اثر گذاشته رغبت كمتري به تحصيل نشان مي دهند. به نظر من افزايش دختران يك امتياز مثبت است ولي از طرف ديگر كاهش تعداد پسران در آموزش عالي نيز به عنوان يك مسئله اجتماعي تلقي و بايد مورد بررسي قرار بگيرد. عمدتاً ضعف برنامه ريزي آموزشي در آموزش و پرورش يكي از دلايلي است كه موجب مي شود به دليل توسعه رشته هاي كار و دانش تعداد زيادي از پسران جذب آن شده و ادامه تحصيل ندهندكه اينها در بحث كنكور به حساب نمي آيند و افت تحصيلي پسران، بي حوصلگي آنها در محفوظات، آزادي عمل بيشتر آنها، مسئله اقتصادي و نياز مالي و مسئله سربازي و... همگي عامل بي انگيزگي پسران در ادامه تحصيل مي شود.
افزايش دانشجويان دختر قاعدتاً پيامدهايي به دنبال خواهد داشت كه از نتايج مثبت آن مي توان به افزايش توسعه اجتماعي و مشاركت زنان در اداره امور اجتماع، همچنين بالا رفتن سطح علمي و آگاهي هاي فردي در سطح جامعه و اعتماد به نفس بيشتر زنان و دختران براي ظهور استعدادهايشان اشاره كرد به طوري كه با ورود زنان در عرصه هاي سازمانهاي وابسته به آموزش عالي نقايص و معايب پايگاه و منزلت اجتماعي سنتي آنها به چالش كشيده مي شود، به طور كلي مي توان گفت: خودباوري بيشتر زنان، تغيير الگوهاي تربيتي فرزندان، استفاده بهينه از نيروي انساني زنان، افزايش شانس اشتغال به كار زنان، افزايش آگاهي هاي عمومي زنان و به دنبال آن موفقيت در طرح هاي كنترل مواليد، فعال شدن نيمي از پتانسيل انساني جامعه و افزايش بازده اقتصادي جامعه، افزايش مشاركت زنان در فعاليت هاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي و رعايت بيشتر مسايل بهداشتي در جامعه است.
از طرف ديگر پيامدهاي منفي نيز ممكن است به دنبال داشته باشد. از جمله مي توان به تشديد معضل گسستگي نسلي، تغيير و حتي از هم پاشيدن بنيان خانواده (به دليل اختلاف تحصيلات)، افزايش معضلات و مشكلات خانوادگي اشاره كرد.
* در حال حاضر دانشجويان دختر با چه مشكلاتي مواجه اند؟
- با اينكه رشد فرهنگي در مورد سهيم بودن زنان در امر توسعه مشهود است اما باز كم رنگ و غيرقابل هضم براي خانواده هاي سنتي مي باشد. از اين رو دختران در دانشگاه ها اكثراً با پيشينه سنتي مشغول تحصيل هستند و داراي مشكلاتي از اين قبيل مي باشند.
گسستن ناگهاني از خانواده و فقدان مربيان و مسئولين صاحب صلاحيت در خوابگاه ها كه گاهي منجر به بروز مشكلات رواني اجتماعي براي دختران دانشجو مي شود. همچنين نظارت ها و كنترل هاي مطالعه نشده و خودرو در خوابگاه ها و ايجاد  آزادي ها و يا تنگناهاي مختلف براي دختران و وجود خرده فرهنگ هاي متفاوت در خوابگاه ها و بروز تضادها و تفاوت ها كه جوان را به سردرگمي مي كشاند.
000214.jpg

از مشكلات ديگري كه براي دختران دانشجو، خصوصاً دانشجويان شهرستاني وجود دارد مي توان به توزيع نامناسب امكانات رفاهي و وضعيت خوابگاه ها اشاره كرد. امكانات رفاهي خوابگاه پسران بسيار بيشتر از دختران است.
خوابگاه هاي دختران از نظر امكانات نارسايي هاي زيادي دارد. دختران دانشجو با مشكلات عاطفي، اقتصادي و دور بودن از زندگي جمعي شهر خود ونداشتن مشاركت قابل توجه و نيز مشكلاتي كه ناشي از نوع نگرش جامعه به جنس زن است مواجه هستند. علاوه بر آن محدوديت هايي كه در خوابگاه ها اعمال مي شود و از طرف ديگر با آزادي هايي كه دختران اكنون در سطح جامعه دارند، از نظر شخصيتي براي دختران دوگانگي ايجاد مي كنند. تراكم بيش از حد دانشجو در اتاق هاي خوابگاه ها و حتي استقرار تعدادي از آنها در سالن هاي ورودي يا مسجد خوابگاه ها، كمبود سرويس هاي بهداشتي و آلوده بودن آنها كه موجب بروز بيماريها براي دختران از ديگر مشكلات است.
در اين رابطه پيشنهاد ما، گزينش منطقه اي در كنكور است در حال حاضر كه در تمامي استانها ما دانشگاه داريم لذا بايد حتي الامكان گزينش هاي منطقه اي باشد تا در آينده با مشكلاتي كه ذكر شد كمتر مواجه شويم.
* از آنجا كه رابطه غالبي در دو متغير رشته تحصيلي و شغل افراد در جامعه ما خصوصاً در بين دختران تحصيل كرده وجود ندارد شما چه پيشنهادي براي تسهيل در اشتغال دختران فارغ التحصيل داريد؟
- واقعيت جوامع امروز و بيش از هر جامعه اي جامعه ايران امروز، نشان مي دهد كه ربط تناظري ميان رشته  تحصيلي و شغل و يا اساساً ميان تحصيل كردن و انتخاب شغل وجود ندارد. بديهي است كه سخن فوق به اين معني نيست كه هرگونه ربطي ميان تحصيلات و شغل منتفي است، سخن بر سر اين است كه رابطه ضروري و يا حتي رابطه غالبي در ميان دو متغير وجود ندارد. بسياري از دانش آموختگان دانشگاهي در عموم جوامع به شغلي روي مي آورند كه گاه با رشته تحصيلي آنان، گاه با سطح تحصيلي آنان و گاه با اصل تحصيل آنها ارتباط مستقيمي ندارد. چرا كه در شرايط جديد شايع ترين كاركرد تحصيل دانشگاهي رشد فرهنگ عمومي است و از اين حيث زنان، دست كم به دليل نابرابري فرصت ها درگذشته، مي توانند در اولويت قرار بگيرند.
مشكل بيكاري معلول اين است كه فرآيند توسعه در كشور ما در حوزه توسعه صنعتي به كندي پيش رفت ودر عمل فرصت هاي جديد شغلي بسيار كمي ايجاد شد. به همين دليل بازار كار مبتني بر اقتصاد دلالي و تجاري، از تكيه گسترده به دانش فني فاصله گرفت و در نتيجه اين تصور در جامعه به وجود آمد كه درس خواندن نوعي اتلاف وقت و از دست دادن موقعيت در بازار كار آزاد است. بي منزلتي علم جديد و عدم توجه به توسعه يافتگي اقتصادي و صنعتي دال بر اين است كه نبايد موفقيت در آينده را در گرو تخصص ديد.
براي حل اين مشكل كه ناشي از رشد جمعيت است بايد يك برنامه ريزي صحيح اتخاذ كنيم تا بتوانيم ايجاد شغل كنيم .اگر بتوانيم يك برنامه ريزي اقتصادي انجام دهيم كه در افق آينده ده ساله در سياست هاي كلان مملكت اعمال شود ما با يك بهبود اقتصادي مواجه خواهيم شد. چون زنان بيشتر در رشته هاي نظري تحصيل مي كنند كه بازار كار زيادي ندارد، لذا تحصيل را صرفاً براي كار در نظر نگيرند و يك مقدار نيز كارآفريني كنند.
* دختران فارغ التحصيل از دانشگاه ها عمدتاً  چه مشكلاتي دارند؟
- رشد بالاي جمعيت، بحران اقتصادي و كمبود سرمايه گذاري هاي لازم در كشور ما باعث شده كه دولت نتواند، بطور همه جانبه به برنامه ريزي بپردازد. در نتيجه همه ساله تعدادي از جوانان پس از اتمام تحصيلات و فارغ التحصيل شدن جهت كسب شغل و يا به طور كلي ورود به زندگي اجتماعي با مسايل و مشكلاتي روبرو مي شوند. بخصوص اين مسايل و مشكلات براي جامعه تحصيل كرده در كشور كه با ديد بازتر و توقعي بالاتر وارد اجتماع مي گردند مشهودتر مي باشد. حال اگر عده اي از اين گروه را دختران تشكيل دهند. قطعاً پس از فارغ التحصيل شدن با مسايل و مشكلات وسيع تري روبرو خواهند شد.
ريشه داشتن گرايش هاي مردسالارانه و مقدم شمردن مردان نسبت به زنان در فرهنگ جامعه موجب مي شود دختران فارغ التحصيل براي دستيابي به موقعيت هاي شغلي از شانس كمتري نسبت به پسران برخوردار شوند و ديدگاه هاي مردسالارانه در لايه هاي جامعه، سدي در مقابل اشغال كامل اين قشر ايجاد كرده است كه نهايتاً موجب سرخوردگي از تحصيل و از عمري كه از دست داده اند در آنها مي شود.
* افزايش دختران دانشجو و به تبع آن افزايش سن ازدواج چه تبعاتي ممكن است براي جامعه به دنبال داشته باشد؟
- در رابطه با ادامه تحصيل و افزايش سن ازدواج نمي توانيم بگوييم كدام علت است و كدام معلول. گروهي معتقدند چون دختران ادامه تحصيل مي دهند سن ازدواج بالا مي رود و مدتي را مشغول درس خواندن هستند و گروهي نيز مي گويند چون فرصت هاي ازدواج براي عده اي از دختران فراهم نشده، سن ازدواج بالا رفته و براي پر كردن اين وقت ادامه تحصيل مي دهند. كه در اينجا بحث مضيقه ازدواج پديد مي آيد. يعني بعد از انقلاب رشد جمعيت زياد شد و تعداد دختران بيشتر از پسران شدند و معمولاً دختران ۵ سال زودتر از پسران در معرض ازدواج قرار مي گيرند در نتيجه قاعده هرم تعداد دختران بيشتر هستند يعني اگر آموزش عالي هم نباشد سن ازدواج دختران بالا خواهد بود، مسئله ديگر مسئله توسعه شهرنشيني است كه اگر واقعاً در اجتماع نظارت هاي كافي صورت نگيرد اين افزايش سن ازدواج ممكن است در گروهي منجر به انحراف شود و افراد در يك سراشيبي دچار شوند.
* مهاجرت زنان تحصيل كرده نسبت به مردان به خارج از كشور كمتر است كه مي تواند پتانسيل ملي حساب شود و در صورت تقويت به نفع كشور نيز خواهد بود نظر شما چيست؟
- اگر افرادي كه مهاجرت مي كنند را به عنوان يك نيروي فكري جامعه تلقي كنيم، بله ولي اگر به عنوان يك نيروي كار كه الان آن سياست هاي مهاجرتي را اتخاذ كردند و براي زنان يك كمي احتياط مي كنند در سطوح اقتصادي مي توانند نقش آفرين باشند مهم است چون نسبت دختران كمتر است و هنوز به عنوان يك امر يقين نمي دانيم.
* در مورد برنامه ريزي هاي آتي در آموزش عالي چه پيشنهاداتي داريد؟
- در سيستم آموزش عالي بايد برنامه ريزي كلان و بلندمدت و كاملاً سيستماتيك باشد و از هر نوع سليقه گرايي و فردگرايي پرهيز شود و نسبت به تصحيح نگرش هاي عمومي جامعه نسبت به نقش زنان از طريق رفع موانع ساختاري در آموزش و پرورش و آموزش عالي و هماهنگ نبودن حرف و عمل خودمان نسبت به زنان از جمله مهمترين توصيه ها در زمينه افزايش سهم زنان در آموزش عالي مي باشند.و بررسي اين امر مقطعي نباشد.من در اينجا از مسئولين تقاضا دارم افزايش دختران دانشجو را بحران تلقي نكنند تا زماني كه برنامه ريزي آموزش عالي يا برنامه ريزي توسعه اقتصادي هماهنگ نباشد همچنان دچار اين معضل خواهيم بود.

به خاطر تغيير نظام آموزش متوسطه
افزايش دانشجويان دختر در دانشگاه هاي ايران در چند سال اخير جزو موضوعاتي است كه تاكنون دليل اصلي آن مورد بررسي قرار نگرفته است .مطلب حاضر بر رسي افزايش دانشجويان دختر و پيامد هاي فرهنگي و اجتماعي است كه توسط طاهر گوركاني بروج كار شناس ارشد جامعه شناسي تهيه شده است .روش اين تحقيق تركيبي از روش هاي اسنادي و ميداني است. جامعه آماري آن دانشجويان دختر و پسر دانشگاه اصفهان بوده كه مصاحبه به نسبت تعداد دانشجويان هر دانشكده و نسبت دختر به پسر به وسيله پرسشنامه صورت گرفته است.
آمارهاي رسمي منتشر شده از سوي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري و سازمان سنجش آموزش كشور، نشان مي دهند كه در طول ۳۲ سال برگزاري مداوم كنكور ۲۸ سال دانشجويان پسر از لحاظ پذيرش در دانشگاه ها و مراكز آموزش عالي و حتي از لحاظ فارغ التحصيلي ازاين مراكز پيشتاز بوده اند. در اين مدت سال به سال تعداد پذيرفته شدگان مرد نسبت به زن افزايش يافته است، اما از سال تحصيلي ۷۷ -۱۳۷۶ اين سير آماري تغيير مي يابد و اين بار پيشتازي دانشجويان دختر را نشان مي دهد.
با توجه به مطالب فوق به اين نكته بايد اشاره كرد كه علاوه بر قبولي بيشتر دختران نسبت به پسران بايد كاهش تعداد شركت كنندگان پسر را مورد بررسي قرار داد كه به طور متوسط از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۰ هر سال از تعداد داوطلبين پسر ۸۳/۱ درصد نسبت به دختران كاسته شده و در مجموع شاهد كاهش ۱۱ درصدي داوطلبين پسر بوده ايم.
يافته هاي تحقيق
همان طور كه نتايج نشان داد، مهم ترين عامل افزايش دانشجويان دختر نسبت به پسر تغييرات در نظام آموزشي متوسطه بوده است. زيرا اين تغييرات باعث سوق يافتن پسران بيش از دختران به رشته هاي فني بوده است. بنابراين پيشنهاد مي شود كه دانش آموزان دختر نيز به رشته هاي فني مرتبط با شرايط جسماني و روحي خويشي هدايت شوند و اين ميسر نيست، مگر در صورتي كه رشته هاي مناسب ايجاد و در كنار آن امكانات جذب و تربيت دختران فراهم گردد، مسئولين فرهنگي جامعه و رسانه هاي جمعي، مي توانند با تبليغات و اطلاع رساني حساب شده دانش آموزان دختر و خانواده هاي آنان در انتخاب رشته هاي فني و كارودانش كمك نمايند متوليان آموزش و پرورش، بايد از روش هاي مثبتي كه دركشورهاي صاحب دانش و تجربه اتخاذ شده بهره گيرند و اصلاحات و تغييرات در آموزش و پرورش را تكميل نمايند. لازم به ذكراست كه نگرش سنتي به زنان، كه فقط برخي مشاغل را براي آنان مي پسندد، نيز بايد با كار فرهنگي و اطلاع رساني، به مرور تغيير بيشتري بيابد،  تا خود زنان با ميل باطني و بدون مانع خارجي در رشته هاي مورد علاقه خويش درشاخه فني و كارودانش به فراگيري علم و فن بپردازند. البته بايد اذعان كرد كه دراكثر كشورهاي جهان تعداد دانشجويان دختر در برخي رشته ها بيشتر از پسران است كه كشورما نيز از اين وضعيت مستثني نيست،  اما اين شكاف هر چه متعادل تر باشد، بهتر خواهد بود. گسترش اين شكاف ممكن است در آينده تبعات اقتصادي و فرهنگي و سياسي در پي داشته باشد. دانشجويان پسر بيش از دانشجويان دختر از مشكلات حين تحصيل رنج مي برده اند كه بيشتر آنها مسائل اقتصادي و انتظارات والدين بوده است. بنابراين پيشنهاد مي شود كه رشته هاي موجود بيشتر كاربردي شوند تا دانشجويان در كنار تحصيل به كسب درآمد و تجربه بپردازند تا بدين وسيله از مشكلات آنان كاسته شود.
افزايش تحصيلات باعث افزايش توقعات دانشجويان دختر شده است، كه اين توقعات منطقي مي باشند لذا مسئولين و دست اندركاران بايد خود را موظف به پاسخگويي به خواست هاي دانشجويان دختر ببينند و زمينه هاي مشاركت هرچه بيشتر آنها در مسائل سياسي - اقتصادي و اجتماعي را فراهم سازند.
دانشجويان دختر نيزبايد با توجه به شرايط موجود بعضي ازخواسته هاي خويش از قبيل عدم تمايل به ازدواج با افراد داراي سطح تحصيل پايين تر ازخود را اصلاح نمايند. زيرا در چند سال آينده اگر اين روند ادامه داشته باشد تعداد دانشجويان دختر با تحصيلات عالي بيش از پسران خواهد شد. سياستگذاران و قانونگذاران بايد به تعيين مزد كار خانگي زنان اقدام كنند و مسئولين نيروهاي نظامي نيز در استخدام زنان تحصيل كرده در ارگان هاي خويش بيش از پيش بكوشند. پيش بيني مي شود با توجه به توقعات زنان اگر اين امور به تدريج اجرا نگردد در آينده به دليل افزايش آگاهي زنان شاهد حركت هاي حق طلبانه آنها در پرتو گروه ها و نام هاي مختلف باشيم.
افزايش دانشجويان دختر علاوه بر تبعات مثبت، پيامدهاي منفي مختلفي از جمله اقتصادي، خواهد داشت. بدين صورت كه با ادامه روند فعلي در برخي رشته ها شاهد كاهش شديد دانشجويان پسر خواهيم بود كه در درازمدت نتايج منفي در پي خواهد داشت بنابراين به محققان و پژوهشگران و دانشجويان محترمي كه علاقه مند به اين موضوع هستند توصيه مي شود كه پيامدهاي اقتصادي اين مسئله را مورد بررسي و پژوهش قرار دهند كه مثلاً افزايش دانشجويان دختر در رشته هاي پزشكي، علوم تربيتي و علوم انساني چه نتايجي از نظر اقتصادي و تأمين نيروي موردنياز بخش هاي مختلف اقتصادي خواهد داشت. ديگر اينكه، افزايش دانشجويان دختر در دانشگاه ها از نظر رواني و رفاهي چه پيامدهايي براي دانشجويان دختر و پسر مي تواند داشته باشد.

دانشجو-۴
دانشجو-۲
دانشجو-۳
دانشجو-۵
|  دانشجو-۲  |  دانشجو-۳  |  دانشجو-۴  |  دانشجو-۵  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |