چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۹۶
علي رغم شليك سه گلوله به ناحيه شكم صاحب جواهر فروشي هنوز زنده است
سرقت مسلحانه با پاي پياده
بيمارستان اقبال نمي توانست جان مجروح را نجات بدهد براي همين تصميم گرفته شد وي به بيمارستان ديگري منتقل شود اما مشكل نبود آمبولانس بود
002343.jpg
قاچاق سلاح 
مبارزه با قاچاق سلاح، مهمترين عامل در پيشگيري از سرقت هاي مسلحانه است. با اين وجود برنامه هاي نيروي انتظامي و ساير نهادهاي مسوول در اين رابطه تاكنون موفق نبوده است.
رئيس عقيدتي - سياسي نيروي انتظامي، نيز چند روز قبل بر لزوم مبارزه با قاچاق سلاح تاكيد كرد و آن را از اولويت هاي «ناجا» دانست.
گشت انتظامي 
خيابان رودكي، به نوعي، بازار جواهرفروش ها محسوب مي شود و تعداد زياد مغازه ها و پاساژهاي طلافروشي باعث شده است تا توجه سارقان مسلح را به خود جلب كند. در چنين شرايطي بايد گشت هاي نيروي انتظامي در اين منطقه، افزايش يابد و احساس امنيت بيشتري در بين جواهرفروش ها ايجاد شود.
حفاظت 
با توجه به آمار سرقت از طلافروشي ها، افرادي كه به اين شغل اشتغال دارند بايد براي حفاظت از جان و مال خود، تدابير حفاظتي ويژه اي بينديشند و نهادهاي مسوول نيز بايد در اين راه با آنان همكاري داشته باشند تا از تكرار حوادث اينچنيني، جلوگيري شود.
هنوز تحقيقات ادامه دارد. كارآگاهان اداره مبارزه با سرقت هاي مسلحانه پليس آگاهي تهران، هم اكنون مشغول بررسي و پيگيري سرنخ هايي هستند كه از سارقان مسلح جواهرفروشي بر جاي مانده است.
مردي تقريبا ۵۰ ساله با ته ريش، كلاه مشكي رنگ و مسلح به كلت كمري و جواني با حدود ۳۰ سال سن، آنها متهمان پرونده اي هستند كه هر لحظه احتمال دارد به يكي از افسران دايره جنايي ارجاع شود.
هر چند «عباس فراهاني» هنوز زنده است اما با ۳ گلوله اي كه سينه اش را شكافته، نجات وي شايد چيزي شبيه به معجزه باشد. او هم اكنون پس از يك عمل جراحي چند ساعته و تقريبا موفقيت آميز در بخشI.C.U بيمارستان رسول اكرم(ص) تحت مراقبت هاي ويژه قرار دارد و كارآگاهان، منتظر هستند تا با بهبودي نسبي وي بازجويي از او راآغاز كنند.
«حادثه، چگونه اتفاق افتاده؟ آيا مي تواني آنها را شناسايي كني؟ آنها را مي شناسي؟ و ...»
اينها سوالاتي است كه صاحب جواهرفروشي پونه بايد به آنها پاسخ دهد.
مشتريان ناشناس 
ساعت ۹ صبح روز يكشنبه، ۵ بهمن ماه، هنگامي كه عباس فراهاني هنوز كار روزانه خود را آغاز نكرده بود، ۲ مرد ناشناس از پشت ويترين طلا فروشي وي واقع در تقاطع خيابان آذربايجان و رودكي از او خواستند تا در را به روي آنها باز كند.
مرد جواهرفروش كه هرگز تصور نمي كرد در آن شلوغي هميشگي خيابان، مردان ناشناس قصد داشته باشند به مغازه وي دستبرد بزنند، با فشار دكمه اي كه زير پيشخوان شيشه اي قرار داشت، در را باز كرد اما فقط يكي از ۲ مشتري وارد طلافروشي شد و نفر ديگر بيرون به انتظار ايستاد.
يكي از همسايه هاي مرد جواهرفروش مي گويد: «من آنها را ديدم اما فكر نمي كردم دزد باشند. لحظه اي به خودم آمدم كه عباس غرق در خون شده بود. اول صداي گلوله ها را كه شنيدم خيال كردم ترقه است. باورم نمي شد.»
واقعيت اين بوده: ۲ مرد ناشناس پس از سرقت طلا و جواهرات ويترين مغازه، صاحب ميانسال آن را با ۳ گلوله كه از يك كلت كمري شليك شد تا چند قدمي مرگ پيش بردند.
يك شاهد عيني توضيح مي دهد: «سارق جوان تر، طلا و جواهرات را از ويترين، جمع كرد و مردي كه كلاه بر سر داشت، ناگهان سلاحش را به سوي صاحب مغازه نشانه گرفت و همين كه او به طرف در، آمد، صداي شليك بلند شد. زمين تبديل به جوي خون شده بود و جواهرفروش روي زمين غلت مي خورد.»
فرار
سارقان مسلح پس از سرقت طلا و جواهرات و مجروح كردن عباس، بدون آنكه با مانعي روبه رو شوند به طرف يك كوچه فرعي در خيابان رودكي كه در ۱۰ قدمي مغازه است، رفتند و از آنجا پا به فرار گذاشتند.
مرد آبميوه فروشي كه روبه روي جواهرفروشي پونه، مغازه دارد مي گويد: «سارقان حتي موتور هم نداشتند. آنها پاي پياده فرار كردند و هيچ كس هم جلوي شان را نگرفت. كاملا خونسرد بودند و خيلي عادي وارد كوچه فرعي شدند و رفتند.»
يكي از افسران تجسس كلانتري كه به محل حادثه آمده بود، نيز مي گويد:
تمام حادثه زمان ورود سارقان به مغازه تا فرار آنها حدود ۵ دقيقه طول كشيد و دزدان باتهديد عابران موفق شدند، پاي پياده فرار كنند. البته اين كوچه فرعي به خيابان آذربايجان ختم مي شود و اين احتمال وجود دارد كه فردي در انتهاي كوچه منتظر آنها بوده باشد.
همه ترسيديم
يكي ازشاهدان عيني كه هنگام سرقت در چند قدمي مرد مسلح بود، مي گويد:« به طور اتفاقي از اينجا عبورمي كردم كه يكدفعه مرد ميانسالي يك سلاح كمري از پيراهنش بيرون كشيد و شروع به شليك كرد، خيلي ترسيده بودم. مرگ را به چشم خودم ديدم. هر لحظه احتمال داشت آن مرد سلاحش را به طرف من بگيرد. هنوز هم صداي شليك گلوله ها در گوشم مي پيچد و آن صحنه اي كه خون از بدن مرد صاحب مغازه فواره زد جلو چشمهايم است . خواستم فرار كنم ولي فرصت كافي براي دور شدن از محل نداشتم ومرد مسلح و همدستش در حالي كه سلاح را به سوي مردم نشان رفته بودند، از چند قدمي من فرار كردند. نه من نه هيچ كس ديگر نمي توانست كاري انجام بدهد، همه ترسيده بوديم.
حضور ماموران
۱۰دقيقه پس از سرقت مسلحانه از جواهرفروشي پونه، اكيپي ازماموران تجسس كلانتري ۱۰۸ نواب كه از طريق مركز فوريت هاي پليس در جريان واقعه قرار گرفته بودند، خود را به خيابان رودكي رساندند تا تحقيقاتشان را براي شناسايي سارقان مسلح آغاز كنند اما ازدحام مردمي كه وحشت زده در اطراف جواهرفروشي تجمع كرده بودند كار آنها را با مشكل مواجه كرد.
انتقال به بيمارستان
ماموران در نخستين گام، بدن نيمه جان عباس فراهاني را به بيمارستان اقبال كه در ۱۰۰ متري مغازه واقع شده است ، رساندند اما در آنجا امكانات كافي براي نجات جان مجروح وجودنداشت.
يك افسر ارشد كلانتري نواب مي گويد: «بيمارستان اقبال نمي توانست جان مجروح را نجات بدهد براي همين تصميم گرفته شد وي به بيمارستان ديگري منتقل شود اما مشكل نبود آمبولانس بود. بالاخره او را به بيمارستان رسول اكرم(ص) رساندند.»
پس از انتقال عباس فراهاني به اورژانس بيمارستان رسول اكرم(ص) به علت شدت خونريزي و جراحات، او به سرعت به اتاق عمل منتقل شد و گروهي از جراحان زبده مسووليت يافتند گلوله ها را از بدن مجروح خارج كنند.
تحقيقات پليسي
در همان حين كه تلاش براي نجات جان مرد مالباخته ادامه داشت، كارآگاهان نيروي انتظامي نيز تفحص هاي فني خود را روي اين پرونده آغاز كردند.
آنان با بررسي شواهد اوليه و باتوجه به اظهارات شاهدان عيني به اين نتيجه رسيدند كه سارقان از قبل نحوه سرقت و راه هاي فرار خود را به دقت بررسي و محل را به خوبي شناسايي كرده بودند و در واقع پس از طرح يك نقشه حساب شده، براي سرقت راهي جواهر فروشي شدند.
از سويي ديگر كاملا مشخص است كه دزدان بسيار حرفه اي هستند چرا كه در خونسردي كامل نقشه شان را به مرحله اجرا درآورده اند و حتي بدون آن كه نياز داشته باشند به سرعت از محل حادثه بگريزند با آرامش و پاي پياده از مغازه دور شده اند.
در اين ميان ۲ سرنخ مهم مي  تواند كارآگاهان را به سوي دستگيري ۲ سارق مسلح راهنمايي كند. سرنخ نخست پوكه گلوله هايي است كه از سلاح  متهمان شليك شده و هم اكنون متخصصان اسلحه شناسي نيروي انتظامي مشغول آزمايش روي آن هستند تا نوع سلاح سارقان به طور دقيق مشخص شود.
سر نخ ديگر، وجود چند شاهد عيني است. آنها دقايقي پس از حضور ماموران دايره چهره نگاري رايانه اي اداره آگاهي، فرا خوانده شدند تا از اين طريق تصوير چهره نگاري شده دزدان، ترسيم و با بررسي پرونده هاي موجود در بخش بايگاني پليس آگاهي مشخص شود آيا اين متهمان از دزدان سابقه دار هستند يا تا به حال دستگير نشده اند و سابقه كيفري ندارند.
اموال مسروقه
نكته ديگري كه مي تواند كارآگاهان را در دستگيري سارقان كمك كند، اين است كه آنان فهرست دقيقي از طلاهاي سرقت شده در اختيار داشته باشند.
يكي ازهمسايه هاي مرد جواهر فروش مي گويد: «در اين مغازه چند نفر كار مي  كنند اما عباس صاحب آن بود و هنگام سرقت هيچ كدام از همكاران وي آنجا نبودند.»
حال اگر همكاران صاحب جواهر فروشي بتوانند دقيقا نوع و شكل طلاهاي سرقتي را مشخص كنند و آن را به كارآگاهان ارايه دهند فهرست اموال مسروقه در بين تمامي طلا فروشي ها توزيع خواهد شد و در صورتي كه دزدان براي فروش طلاها به اين مغازه ها مراجعه كنند،  خيلي زود شناسايي و دستگير مي شوند.
از سويي زير نظر گرفتن افرادي كه مظنون به مالخري به ويژه خريد طلا و جواهرات سرقتي هستند راه ديگري براي به دام انداختن دزدان مسلح است.
به هر حال هنوز تحقيقات كارآگاهان ادامه دارد و آنها در تلاش هستند تا با پيگيري سرنخ هاي موجود، ردپايي ازمتهمان فراري به دست بياورند.

د ومزاحم خياباني شناسايي و دستگير شدند
002346.jpg
سعيد مسيح
شما يك دختر جوان هستيد كه پسران بيعار و بيكاري برايتان ايجاد مزاحمت مي كنند، چه كار مي كنيد؟ موضوع را با خانواده تان در ميان مي گذاريد و يا سعي مي كنيد خودتان حساب فرد مزاحم را برسيد. اما تجربه نشان داده كه بهترين كار مراجعه به پليس و اطلاع به آنهاست. اگر به اين قضيه اعتقاد نداريد، اين خبر را بخوانيد و خودتان قضاوت كنيد.
دو پسر جوان كه با ايجاد مزاحمت قصد اغفال يك دختر جوان را داشتند، شناسايي و دستگير شدند.
هفته گذشته دختر جواني به نام «الهام» با مراجعه به اداره آگاهي همدان ماموران را در جريان مزاحمت هاي پسر جواني قرار داد. الهام به ماموران گفت: «چند روزي است كه پسر جواني با خانه ما تماس مي گيرد و مرا تهديد مي كند. او از من مي خواهد كه با او قرار ملاقات بگذارم و تهديد مي كند اگر نيايم به مزاحمت هاي خود ادامه مي دهد.»
ماموران سپس، از آن دختر خواستند كه با پسر مزاحم يك قرار صوري بگذارد. فرداي آن ماجرا الهام با مراجعه مجدد به آگاهي گفت: «آن پسر دوباره براي او ايجاد مزاحمت كرده است و با من ساعت ۵ بعدازظهر در يكي از ميدانهاي شهر قرار گذاشته است.»
گروهي از ماموران در ساعت مقرر در محل حاضر شدند كه پس از تحقيقات اوليه در ساعت ۵ دو پسر از يك دستگاه خودرو پيكان پياده شدند و با توجه به برنامه ريزي از قبل انجام شده، الهام به سمت آنها رفت كه پسران مزاحم با كرايه كردن يك تاكسي از محل دور شدند و ماموران هم به تعقيب نامحسوس آنها پرداختند. خودرو تاكسي چند دقيقه مقابل خانه اي توقف كرد و مزاحمان قصد وارد كردن آن دختر به خانه را داشتند كه ماموران، آنها را دستگير كردند.
ماموران همچنين پسر ديگري را كه قرار بود الهام را به خانه او ببرند، دستگير كردند. متهمان كه «حميد» (۲۰ ساله)، «مسعود» (۲۲ساله) و «محمد» (۲۰ ساله) نام دارند، پس از دستگيري به اداره آگاهي منتقل شدند و در بازجويي به جرم خود اعتراف كردند و كليه متهمان با تشكيل پرونده به مراجع قضايي تحويل داده شدند.
پسر جواني كه اقدام به اغفال دختران دانش آموز در اصفهان مي كرد به دام افتاد. متهم، روزها با ظاهري آراسته در سر راه دختران دانش آموز مي ايستاد و با چرب زباني و هداياي مختلف، اقدام به فريب دختران ساده لوح مي كرد.
اين پسر جوان، پس از كلاهبرداري ازدختران به طور ناگهاني ناپديدمي شد.
پس از شكايت دختران ساده لوحي كه فريب اين كلاهبردار را خورده بودند، ماموران، تحقيقات گسترد ه اي را براي شناسايي آن پسر انجام دادند و با كمك دختران مالباخته توانستند متهم را شناسايي و او را هنگامي كه قصد فريب دختر ديگري را داشت، دستگير كنند. متهم در بازجويي ها به چندين فقره كلاهبرداري و اغفال دختران اعتراف كرد.
مدتي است كه پسران مزاحم با سوء استفاده از ساده لوحي تعدادي از دختران، اقدام به اغفال آنها و در چندين مورد، كلاهبرداي كرده اند كه ماموران نيروي انتظامي پس از اطلاع از ماجرا، موفق به شناسايي اين كلاهبرداران شده اند.

قرباني خشم همسر
مردي در پي اختلافات خانوادگي با چاقو به سوي همسرش حمله ور شد.
ماموران كلانتري غياث آباد قزوين در پي تماس اهالي محله اي در جريان اين درگيري خونين قرار گرفتند. بلافاصله گروهي از ماموران در محل حاضر شدند و با بدن غرق در خون زني روبه رو شدند. در تحقيقات اوليه مشخص شد كه همسر اين زن در پي اختلافات خانوادگي همسرش را با يك چاقو از ناحيه گردن، شكم و پا زخمي كرده و سپس از خانه فرار كرده است.
زن مجروح بلافاصله توسط اورژانس به بيمارستان منتقل شد و ماموران تحقيقات خود را براي شناسايي و دستگيري همسر اين زن را كه «يدالله» نام دارد آغاز كردند.
سرانجام چند ساعت پس از اين ماجرا يدالله در حالي كه با لباس خونين به خانه خود بازگشته بود از سوي ماموران دستگير شد.
متهم در بازجويي انگيزه اش از اين كاررا اختلاف خانوادگي عنوان كرد و گفت: «پس از اين كار پشيمان شدم و به همين خاطر به خانه برگشتم.»
ماموران پس از بازجويي، يدالله را تحويل مراجع قضايي دادند.

درخواست طلاق پس از۲۵ سال زندگي مشترك
تمام جذابيت خبري كه خواهيد خواند در يك نكته است و آن اينكه آيا اگر شما جاي اين خانم بوديد حاضر به چنين كاري بوديد يا نه!
زني پس از ۲۵ سال زندگي مشترك با مردي معتاد، بالاخره پا بر دل خود گذاشته است و به دادگاه رفته و بخاطر همين مساله اعتياد، از همسرش شكايت كرده و تمام تلاشش را بكار بسته تا از او طلاق بگيرد!
اين زن در دادگاه خانواده به قاضي پرونده گفته است كه تازه فرزند اولم بدنيا آمده بود كه بدبختانه متوجه اعتياد همسرم شدم ولي بخاطر فرزند تازه به دنيا آمده ام و ترس از اينكه مبادا بي پدر، بزرگ شود و همينطور به خاطر نصايح بزرگترهاي فاميل، ازتصميم خود براي طلاق گرفتن منصرف شدم. چون آنها معتقد بودن پسرم نبايد بدون پدر، بزرگ شود تازه اگر هم طلاق مي گرفتم بعد از مدت معمول قانون، بچه  بايد نزد همسرم بزرگ مي شد و معلوم نبود چطور بار بياد.
بهرحال اين مادر فداكار و زن صبور سال ها با اين زخم چركين سر مي كند و هر بار به خاطر پسرش از چنين تصميمي منصرف مي شود تا اينكه پسرك بزرگ و بزرگتر مي شود. حالا او براي خودش مردي شده است و در دانشگاه مشغول تحصيل است. در تمام اين ۲۵ سال زن، مرد بيرون ازخانه بوده است و زن خانه و تمام خرج و مخارج اين زندگي را با معلمي و تدريس تامين مي كرده است و حالا پس از ۲۵ سال اينبار نوبت او است كه پسرش را متقاعد كند كه زندگي با مردي معتاد چيزي جز دست و پا زدن در نكبت و بدبختي نيست و پسرش هم قبول مي كند و با مادر به دادگاه مي روند و....
بقيه ماجرا را خودتان بهتر مي دانيد حالا باز هم همان سوال اول را مي پرسيم، اگر شما جاي خانم معلم صبور بوديد چه مي كرديد؟ خانواده وسرنوشت فرزندتان مهم بود يا آسايش و راحتي خودتان؟ ۲۵ سال ! خودش يك عمره!

حفاري عده اي ناشناس
خدابده بركت! اين همه گنج زير زمين زندگي هميشگي ما خوابيده و خودمان بي خبر، كاسه چه كنم چه كنم بدست، آواره اين و آنيم. باور نمي فرماييد خودتان خبر را ملاحظه كنيد.
يكي از ساكنان دهستان (مرا) از توابع شهرستان دماوند طي تماس تلفني اعلام كرد: سالها بود كه از كنار اين قبرستان عبور مي كرديم و برسر مزار يك آرامگاه بسيار قديمي از سر عادت فاتحه مي فرستاديم بدون اينكه بدانيم اين مكان امانتدار آثار باستاني بسيار قديمي است و سالهاست كه كسي از وجود آن اطلاع ندارد. تا اينكه شب گذشته هنگام بازگشت از كنار قبرستان متوجه شديم كه عده اي ناشناس با حفاري و تخريب آرامگاه وسايلي از آن خارج كرده اند كه متوجه شديم اي دل غافل آب در كوزه و ما....

۵/۴ تن موادمخدر
از اصفهان خبر بدي داريم. خبري كه خيلي از خانواده هاي اين شهر را نگران و ناراحت خواهد كرد. خبر رسيده كه در اين استان طي سال جاري بيش از ۵/۴ تن موادمخدر كشف شده است. البته خوشبختانه در ۹ ماهه امسال، شمار زندانيان موادمخدر در زندان هاي اصفهان نسبت به سال قبل۴ درصد كاهش يافته است. در جلسه شوراي هماهنگي مبارزه با موادمخدر اصفهان، همچنين مطرح شده است كه با همكاري نيروهاي بسيج و نيز افزايش فعاليت نيروهاي انتظامي، كشفيات موادمخدر در اين منطقه رو به افزايش است. همچنين در اين جلسه، عنوان شده است كه تشكل هاي غيردولتي، به عنوان بازوان اجرايي و خودجوش مردمي، قادر هستند تا اقدامات وسيع و گسترده اي را در زمينه مبارزه با موادمخدر داشته باشند.

مرگ و مير معتادان
مديركل برنامه ريزي ستاد مبارزه با موادمخدر، تعداد متوفيان ناشي از سوءمصرف موادمخدر در ۸ ماه اول سال ۸۲ را ۱۹۸۲ نفر ذكر كرد.
وي گفت: «اين آمار در مقايسه با سال قبل، ۴۷ درصد رشد نشان مي دهد.»
علي اصغر گليپور،  آمار مرگ و مير معتادان در ۸ ماه اول امسال را نيز دو هزار و ۹۰۶ نفر ذكر كرد. به گفته وي از اين تعداد، دو هزار و ۸۱۷ نفر مرد و ۸۹ نفر زن بوده اند. وي در ادامه، يادآور شد: «در ۹ ماهه اول امسال، ۲۸ هزار و ۷۲۲ نفر در مراكز خود معرف ترك اعتياد پذيرش شده اند.»
براساس آمارهاي موجود در ۹ ماهه اول سال ۱۳۸۱ نيز تعداد ۲۴ هزار و ۵۵۴ معتاد در اين مراكز پذيرش شده اند.

سلول هاي انفرادي
تمام سلول هاي انفرادي در شهرستان مراغه تخريب شد.
نوبخت مختاري، رئيس زندان مراغه با بيان اين مطلب گفت: «اين سلول ها پس از تخريب به سوئيت تبديل مي شوند.»
وي گفت: «اين طرح مورد استقبال مسوولان و زندانيان قرار گرفته است. در اين زندان، مجرمان شهرهاي بناب، مراغه، عجب شير و ملكان نگهداري مي شوند.»
با دستور آيت الله هاشمي شاهرودي رئيس قوه قضاييه، زندان هاي كشور، اقدام به تخريب زندان هاي انفرادي كرده اند.

رواج خريد و فروش زنان و دختران افغاني
در برخي از نقاط افغانستان خريد و فروش زنان و دختران، همچنان رواج دارد.
بيشترين خريد و فروش زنان و دختران در بين قوم «شينوار» در شرق افغانستان رواج دارد. البته به گفته يكي از مسوولان افغانستان اين پديده ناهنجار فراتر از يك منطقه خاص است و در مناطق متعددي مشاهده شده است.
ازجمله دلايل وقوع اين پديده ناهنجار، «ازدواج هاي اجباري» و «فقر اقتصادي» است. بيش از ۳۰ نفر از دختران مهاجران افغانستاني مقيم ايران كه تن به خواسته خانواده هاي خود در پذيرش ازدواج اجباري نداده بودند، فراري شده و به اردوگاه «انصار» در هرات بازگشته اند. دست كم سه نفر از اين زنان و دختران، خودكشي كرده و بقيه نيز حاضر به بازگشت به آغوش خانواده هايشان نشده اند.

۱۲۵ هزار ترقه
عاملان توزيع حدود ۱۲۵ هزار عدد مواد منفجره از نوع ترقه در اسلامشهر دستگير شدند. به گفته رئيس عقيدتي- سياسي فرماندهي انتظامي شهرستان اسلامشهر، ماموران مبارزه با جرايم اقتصادي نيروي انتظامي اسلامشهر موفق شدند با اخذ مجوز از دادستاني، در بازرسي از داخل منزل شخصي در شهرك قائميه، ۱۲۴ هزار و ۶۶۵ عدد مواد منفجره از نوع ترقه ساخت كشور چين را كشف كنند.
متهم در اعترافات خود اعلام كرده است، قصد داشت مواد منفجره را در چهارشنبه آخر سال در بين جوانان و نوجوانان اين شهرستان توزيع كند.
ماموران همچنين در بازرسي، موفق شدند دو نفر از همدستان متهم را دستگيركنند.

گاز گرفتگي
سه دانش آموز روستايي بر اثر سهل انگاري در استفاده از اجاق گازسوز در شهر اسفراين واقع در شمال خراسان جان خود را از دست دادند. قربانيان گاز كه دو نفر از آنها برادران دوقلويي بودند، براي ادامه تحصيل در مقطع پيش دانشگاهي از روستا به شهر آمده و در يك اتاق استيجاري سكونت داشتند. كارشناسان سازمان آتش نشاني و خدمات ايمني اسفراين، دليل فوت اين دانش آموزان را استفاده از اجاق گازسوز غيراستاندارد و نشت گاز اعلام كرد. بخاري مورد استفاده يك گاز تك شعله بود كه از آن براي گرم كردن اتاق استفاده شده بود. مرگ اين سه دانش آموز موجي از نگراني در ميان روستاييان اسفرايني كه فرزندانشان به خاطر نبود دبيرستان روستايي، در شهر مشغول تحصيل هستند، ايجاد كرده است.

حوادث
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
در شهر
درمانگاه
طهرانشهر
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  طهرانشهر  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |