پنجشنبه ۹ بهمن ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۲۹۷
فرمانيه،مدرسه ايتاليا يي ها
ردپاي چكمه در تهران
ايتاليا يكي از بزرگترين شركاي تجاري ايران است. مدرسه ايتاليايي ها وظيفه آموزش بچه هاي خانواده هاي ايتاليايي مقيم تهران را بر عهده دارد.البته بچه هاي ديگر كشور ها هم گاهي براي آموزش در اين مدرسه آفتابي مي شوند
002421.jpg
وقتي از ميدان تجريش به مقصد فرمانيه سوار تاكسي مي شوي لذت ديدن يك مدرسه كه قاعدتا با فضاي آموزشي كه ما در آن درس مي خوانديم متفاوت است تو را به خيابان شهيد لواساني مي رساند. روبروي مدرسه كه پياده مي شوي تمام گيرنده هايت را به كار مي اندازي تا چيزي را از دست ندهي. بالاخره بايد خوب همه جا را ديد چون با صحبت كردن كاري از پيش نمي رود.
جلوي در مدرسه يك تابلوي كوچك نصب شده كه روي آن نوشته شده سفارت ايتاليا. مدرسه پيترودلاواله، مدرسه ايتاليايي تهران.
هنوز اسم مدرسه را ياد نگرفته اي كه تير دروازه هاي وسط حياط را مي بيني كه اطراف آن تعداد زيادي درخت قديمي ديده مي شود. وارد ساختمان كه مي شوي روياي مدرسه هاي سريال ها و فيلم هاي خارجي را به عينه مي بيني. در همان راهرو كلي نقاشي و كاردستي هاي كودكانه به چشم مي خورد كه احتمالا كار بچه هاي كودكستاني اين مدرسه است. يكي از اين نقاشي ها كه در آن برج پيزا و آزادي همديگر را در آغوش گرفته اند (البته با تفكر كودكانه يك ايتاليايي ۶ ساله) حسابي لذت بخش است. با يكي از دوستاني كه در اين مدرسه زبان ايتاليايي مي خواند قرار داريم و با او به دفتر آموزش مي رويم. اين مدرسه جهت آموزش فرزندان ايتاليايي هاي مقيم تهران احداث شده. از اين گذشته در ساعات بعدازظهر كلاس هايي را براي آموزش زبان ايتاليايي به علاقه مندان برگزار مي كند و از اين كلاس ها هم استقبال خوبي شده است. اين كه توي اين شهر كساني هم هستند كه آنقدر حال، وقت، حوصله و يا علاقه دارند كه بيايند و ايتاليايي ياد بگيرند بهانه خوبي است كه از مسوول آموزش درخواست كنيم اجازه بدهد سر كلاس بروم. مسوول آموزش اين كار را منوط به اجازه استاد مربوطه مي كند. خانم «متاكي» استادي است كه بايد اجازه حضور در كلاس را از ايشان بگيريم. يك خانم مسن و چاق كه خيلي شبيه مادر لوسين در كارتون بچه هاي آلپ است. استاد از ما قول مي گيرد كه فقط همين يك بار سر كلاس برويم و ديگر اين كار را تكرار نكنيم. از پله ها كه بالا مي رويم تا به طبقه دوم برسيم دوباره چيزهاي جالبي مي بينيم. در پاگرد پله ها روزنامه ديواري هاي بچه هاي كلاس هاي بالاتر حسابي با نمك است. كلي عكس از خود دانش آموزان و يادداشت هايي كه با ماژيك هاي رنگي اطراف آن نوشته شده است.
يك نكته جالب ديگر كه در بيشتر نقاط ساختمان وجود دارد نقشه و پلان هايي است كه در آن محل قرار گرفتن شما و همچنين راه هاي خروجي روي آن نشان داده شده است. در كلاس، ۲۰ صندلي سبزرنگ چيده شده و بچه هاي ايراني منتظر ورود استاد هستند.
استاد متاكي با ليوان قهوه اش وارد كلاس مي شود و روي ميزش مي پرد. همان اول مي گويد كه امروز ميهمان داريم البته او از تمرين كردن با ما معاف است. چند دقيقه اي از درس دادن او مي گذرد كه يك پيرمرد لاغر و قد بلند وارد كلاس مي شود. او پروفسور امتو رئيس مدرسه ايتاليايي ها است. وقتي شروع به صحبت مي كند آنقدر جا مي خوريد كه حد و حساب ندارد. او فارسي را بهتر از خيلي از استادهاي خودمان صحبت مي كند و اگر در ميان حرفهايش ايتاليايي از بچه ها سوال نكند اصلا شك نمي كنيد كه او ايتاليايي است.
پروفسور از بچه ها مي خواهد كه تمريناتشان را جدي انجام دهند و تمام تلاش خودشان را بكنند. انگار براي او بهترين آرزو آموزش ايتاليايي به بچه هاي ايراني است. اين را مي شود از انرژي كه در صحبت هايش وجود دارد كاملا فهميد. وقتي مي خواهد از كلاس خارج شود مي گويد: حرف هگل را قبول كنيد كه زبان يك وسيله تفاهم است و نه چيز ديگر. خودتان را درگير قواعد زبان دست و پا گير نكنيد. وقتي امتو از كلاس خارج مي شود دوباره همهمه ايتاليايي شكسته بچه هاي تهران بالا مي گيرد. بعد از كلاس وقتي كه با بچه هاهم صحبت مي شويم چيزهاي جالبي مي شنويم.
محمد رستگار مي گويد: براي كار اداري اش بايد ايتاليايي بياموزد و به ايتاليا برود و دوستانش كه دورش هستند مي گويند: اكثر بچه هايي كه اينجا مي آيند (البته بچه هم نيستند) به خاطر كار اداري و يا به خاطر تحصيل در ايتاليا به اينجا مي آيند. اما حرف هاي احسان غريب كه دانشجوي انيميشن است حسابي شما را منقلب مي كند. غريب مي گويد: من به خاطر عشق به يوونتوس دوست دارم ايتاليايي را ياد بگيرم و مي افزايد: براي ادامه تحصيل در رشته طراحي هم مي خواهم به ايتاليا بروم. اما علت اصلي همان سياه و سفيد پوش هاي ايتاليايي بودند كه من را ديوانه ايتاليا كردند. از كلاس كه بيرون مي روم هنوز فكر اينكه يك تيم فوتبال آنقدر قدرت دارد كه سرنوشت زندگي آدم ها را تغيير دهد رهايم نكرده است.
وارد خيابان كه مي شوي انگار از مسافرت برگشته اي و دوباره تهران و دغدغه هايش كنار مدرسه و صداي بيل مكانيكي بيداد مي كند. روياي بودن در جزيره ايتاليايي موجود در تهران تمام شده. روي تابلو نوشته شده: خطر، كارگران مشغول كارند.

با تشكر از آقاي شهرداري
هديه قابل توجه به زنگ ورزش
علي الله سليمي 
- آفتابي كم رمق، چهره زمستاني شهر تهران را كمي معتدل تر از روزهاي قبل كرده است. ساختماني نوساز در ضلع جنوب  غربي مجموعه فرهنگي ورزشي رازي، در اولين ساعات روز، پذيراي نمايندگان مدارس شهرتهران است. آنهايي كه هنوز به محل نمايشگاه (سالن سرپوشيده) وارد نشده اند مشتاق ديدن لوازم و تجهيزاتي هستند كه قرار است براي مدرسه خود انتخاب كنند. آنها به نمايندگي از طرف بچه هاي مدرسه آمده اند و اين مسووليت آنها را كمي مشكل كرده است.
- خبر مسرت بخشي است كه از چند روز پيش در رسانه هاي ديداري وشنيداري اعلام شده است. حالا به هر نيتي است بماند كه بچه هاي مدرسه كاري به اين كارها ندارند. فقط اين را شنيده اند كه قرار است به مدرسه آنها مقداري لوازم وتجهيزات ورزشي اهدا شود. بچه ها از نحوه تامين اين گونه اقلام اطلاع چنداني كسب نمي كنند، اما هر بار كه مي شنوند، ابزاري به ابزارهاي قبلي ورزشي مدرسه اضافه شده، فقط خوشحال مي شوند. اين تنها كاري است كه از عهده آنها بر مي آيد و گاهي درخشش هاي گه گاه هر يك از بچه ها درمسابقات مختلف خستگي از تن تامين كنندگان ابزارهاي ورزشي آنها را بيرون مي كند.
اطلاع رساني اين نمايشگاه از طريق مناطق آموزش و پرورش و رسانه هاي ديداري و شنيداري صورت گرفته و حالا نمايندگان مدارس كه اغلب مربيان ورزشي مدارس هستند، با در دست داشتن معرفي نامه مدرسه، خود را به محل نمايشگاه رسانده اند تا اقلام مورد نياز مدرسه خود را از ميان اقلام به نمايش گذاشته شده انتخاب كنند. در مراسم افتتاحيه اين نمايشگاه دكتر محمود احمدي نژاد شهردار تهران، اسفنديار رحيم مشاعي معاون اجتماعي شهرداري و رئيس سازمان فرهنگي هنري شهرداري و تني چند از شهرداران مناطق مختلف شهر تهران و اعضاي شوراي شهر تهران در محل نمايشگاه حضور مي يابند و نويد گسترش چنين طرح هايي را در سال هاي آينده مي دهند.
اين اتفاق مبارك در حيطه ورزش مدارس كه اين روزها تعريف چنداني ندارد، مثل مسكني است كه اين درد كهنه (كمبود لوازم وتجهيزات مدارس) را براي مدتي التيام مي بخشد، اما بايد بدانيم در صورت عدم تكرار چنين حمايت هايي، دوباره آن زخم هاي كهنه دهان باز مي كند و در همه حال خود را به رخ مي كشد. طرح فعلي در نوع خود بديل و منسجم است.
۵۰۰ نوع از اقلام ورزشي از طرف ۶۵ شركت توليد كننده در اين نمايشگاه آماده عرضه به واحدهاي آموزشي است و شهرداري تهران آمادگي دارد تا سقف يك ميليارد و ۲۰۰ ميليون تومان تقاضاي مدارس شهر تهران را نسبت به كالاهاي ورزشي درخواستي تا پايان اسفندماه امسال تامين كند و هر مدرسه تا سقف ۲۲۰ هزار تومان حق انتخاب دارد.
بسياري از مراجعه كنندگان به محل نمايشگاه كمبودلوازم و تجهيزات ورزشي مدارس رادرد اول در اين حيطه مي دانند كه حالا اينگونه تا مدتي مي تواند به فراموشي سپرده شود اما درد دوم، فضاي ورزشي درمدارس است كه همچنان بي درمان مانده است.

پروژه جديد مخالف
002418.jpg
سال هاست كه شون پن در كشورش به عنوان يك مخالف اساسي حكومت شناخته شده است. او جزو اصلي ترين معترضان حمله آمريكا به عراق بود و حالا كه جنگ تمام شده باز بي خيال ماجرا نشده و با سفرهايش به عراق، به اعتراض هاي خودش نسبت به جنگ ادامه داده است.
سابقه آشوب طلبي هاي پن به سال ها قبل بر مي گردد. به زماني كه در هاليوود، به عنوان يك هنرپيشه ناراضي، تهيه كننده ها را ذله كرده بود و در ليست سياه بسياري از استوديوهاي فيلمسازي قرار گرفته بود. پس از اعتراض هاي فراوانش به جنگ، شايع شد كه به شكل غيررسمي و پنهان، از سوي سران هاليوود بايكوت شده است. اما شون پن به كارش ادامه داد و در اثر انتقادي فيلمساز كهنه كار هاليوود - رودخانه سحرآميز - نقش پدري را بازي مي كند كه فرزندش به قتل مي رسد.
معلوم نيست كه پن اين نقش را به دليل حضور ايستوود بزرگ پذيرفت و يا مايه هاي انتقادي - اجتماعي «رودخانه سحرآميز» او را جلب كرد؛ شايد هم هر دو اما به هر حال بازي در اين فيلم باعث شد كه پن، در فهرست اغلب منتقدهاي آمريكايي به عنوان بهترين بازيگر مرد سال حضور پيدا كند و تا جايي پيش برود كه جايزه گلدن گلاب را هم در اين رشته، به دست بياورد.پن البته در اين مدت بيكار ننشسته وپس از سفرش به عراق در ماه نوامبر، گزارش مفصلي را درباره زندگي در بغداد، در روزنامه سان فرانسيسكوكرونيكل منتشر كرده است.
به گزارش سايت فارسي بي.بي.سي، شون پن در گزارشش، سرقت، قتل، آدم ربايي و تجاوز را «رويدادهاي روزمره» در عراق توصيف كرده است و ادامه داده: «عراق يك كشور اشغال شده است. كشوري در جنگ. بسياري از مردم عراق كه با آنها صحبت كرده ام، مي گويند در كشوري كه اشغال شده از آزادي خبري نيست. آنها به دخالت يك جانبه نيز اعتقاد و اعتمادي ندارند.»
شون پن، احتمالا در مراسم اسكار امسال هم مطرح خواهد بود؛ اما نكته جالب درباره او اين است كه روزنامه سان فرانسيسكو كرونيكل كه مقاله پن را درباره عراق چاپ كرده، اعلام كرده دستمزد يك خبرنگار آزاد را به پن پرداخت خواهد كرد اما هزينه سفر او را نخواهد پرداخت. ظاهرا هر جا كه بروي آسمان همين رنگ است.

ستون شما
اختلا ف 
آقاي سيدمجيد ذكردي نامه اي نوشته اند و در آن از عدم همكاري همسايه طبقه اولشان در پرداخت سهم نصب داربست در جلوي ساختمانشان گله كرده اند.
ايرانشهر: در اين مورد گزارشي داشته ايم . ايشان مثل بسياري از شهروندان ديگر پس از خريد خانه متوجه شده اند از سنگ نماي ساختمانشان هر روز تكه اي سقوط مي كند. علي الحساب شما مي توانيد به پيمانكار مسوول نصب سنگ هاي خانه شكايت كنيد.
گلا يه 
«حميد - ن» طي نامه اي از چاپ مطلبي كه در آن به متكديان مستقر در ميادين شهر توهين شده است گله كرده اند و نوشته اند من خودم نويسنده ام و به نان مفت عادت ندارم اما چه بسا كه چند سال ديگر در يكي از ميادين تكدي گري كنم.
ايرانشهر: در اين جور مواقع ما كي باشيم كه جواب بدهيم!
صداي بم 
مهندس كريم راجي نوشته اند كه اين بار هم از هشدار طبيعت درس گرفته اند و آرزو كرده اند كه نقش مهندسان در پيشگيري از حوادث طبيعي و پاسداري از محيط زيست و مقاوم سازي بناها موثرتر شود. در پايان نامه هم آمده: اميد است كه صداي بم به گوش همه برسد.
نكته 
لطفاً درمورد افراد سن بالا از كلمه پيرمرد يا پيرزن استفاده نكنيد. همراه اين درخواست يك مطلب از روزنامه هم ضميمه شده است كه در آن ۹ بار كلمه پيرمرد و پيرزن بكار رفته است.
ايرانشهر: حتماً اين قضيه براي خانم مريم يحيي پور خيلي مهم است كه در امضا مطالبشان نوشته اند: خواننده ميانسال شما
براي ارايه پيشنهادات وانتقادات مي توانيد با شماره هاي زيربا تحريريه ايرانشهر تماس بگيريد.
تلفن: ۹-۲۹۰۲۹۳۸
نمابر:۲۹۰۲۹۴۰


ايرانشهر جشنواره اي
در روزهاي برگزاري جشنواره فيلم فجر، ذهن خيلي از روزنامه خوان ها بيشتر درگير جشنواره و فيلم هايش است تا مطالب روتين و معمولي كه در نشريات چاپ مي شود.ما هم كه جشنواره باز هستيم، تصميم گرفتيم در دهه فجر «ايرانشهر» را به ويژه نامه جشنواره تبديل كنيم و باز از آنجا كه اغلب نشريات از اين جور مطالب دارند، بايد ويژه نامه اي درآوريم كه به هر حال بودنش از نبودنش بهتر باشد. در اين ويژه نامه، علاوه بر حرف و نقد درباره فيلم هاي روز جشنواره، كلي توليد گزارش و معرفي چهره ها و ستاره هاي جشنواره داريم. مصاحبه با فيلمسازها هم هست و چند گفت وگوي حسابي با هفت، هشت نويسنده معروف سينمايي كه شايد براي اولين بار تعارف و اين حرف ها را كنار گذاشته اند.ضمنا اينكه بنا داريم بيشتر به جشنواره توجه كنيم تا اينكه با ترجمه چند مصاحبه و نقد خارجي بي شناسنامه، صفحات مان را پر كنيم. پس حتما ببينيد و از دستش ندهيد. ما اين طوري هستيم، خاكي و متواضع!

زرتشت
پيروان اين پيامبر و دين پر از تاريخ اش فردا را جشن مي گيرند. جشن سده يكي از قديمي ترين جشن هاي ايراني است وسابقه اش به سه هزار سال مي رسد. ماه بهمن يكي از ماه هاي پربركت و دوست داشتني براي زرتشي هاست. روز دهم اين ماه هم روز جشن سده است و زرتشتي ها اين روز دور آتش بزرگ جمع مي شوند تا آيين اين روز مقدس را به جاي بياورند. سده براي تمام ايراني ها روز جشن است اما بيشترآنها ديگر دارند اين روزهاي شاد تاريخ شان را فراموش كنند، همان طور كه جشن مهرگان و بهمن ؟؟ و خيلي جشن هاي ديگر فراموش شده اند. فردا دهم بهمن هشتاد و دو اين فرصت هست كه با تاريخ آشتي شود و آيين اين روز ديده شود.

چارليز ترون
تماشاگران ايراني، معمولا او را با نقش زن معصوم فيلم «وكيل مدافع شيطان» مي شناسند كه توسط شيطان تسخير مي شود و در آن صحنه دلخراش خودش را مي كشد. اما به هر حال، اين بازيگر بلوند، هيچ وقت از حد يك بازيگر زن درجه دو فراتر نرفته است.
اما امسال اوضاع فرق مي كند. او در فيلمي به اسم هيولا، نقش آيلين دورنوس، يك قاتل زنجيره اي مشهور را بازي كرده است و نقش آفريني حيرت انگيزش در اين فيلم باعث شده كه از سوي بسياري از منتقدان و صاحبنظران سينمايي به عنوان بهترين بازيگر زن سال انتخاب شود. او چند شب پيش، جايزه گلدن كلاب را هم به خاطر بازي در اين نقش گرفت و اينطور كه از قراين بر مي آيد، بازي اش در نقش اين كارآگاه زنجيره اي باعث آغاز دوره تازه اي در سرنوشت حرفه اي او شده است.

كيانوش عياري
خبر ساخت فيلمي درباره زلزله بم از سوي كيانوش عياري، بسيار اميدبخش است. واقع گرايي جذابي كه در فيلم هايش رعايت مي كند و انسان دوستي متعالي او كه با سطحي نگري هاي سينماي جشنواره اي ايران متفاوت است، نويد ساخت فيلمي ماندگار درباره زلزله بم را مي دهد.البته اين طور كه معلوم است گروه فيلمبرداري با مشكلات زيادي در محل حادثه دست و پنجه نرم مي كند و حتي به لحاظ روحي و رواني نيز گرفتاري هاي زيادي دارد ازجمله اينكه فيلم ساختن در برابر چشمان حادثه ديدگاني كه فقدان بستگان شان را با تمام وجود حس كرده اند، چندان صورت خوشي ندارد. شايد به دليل همين گرفتاري ها و معضلات است كه گروه اعلام كرده حتي بخش هايي از فيلم را هم نمي تواند براي نمايش در اختيار جشنواره فيلم فجر قرار دهد.

صبح تا شب
جواد رسولي 
سينما
حالا كه ارباب حلقه ها گوي طلايي بهترين فيلم سال را برده و شانسش براي گرفتن اسكار اين رشته چند برابر شده، نمايش اين فيلم در جشنواره امسال يك غافلگيري بزرگ است. قسمت سوم اين سه گانه با نام « بازگشت پادشاه» قرار است در بخش جلوه هاي ويژه به نمايش در بيايد. البته اگر در جريان داستان نباشيد و ندانيد در دو قسمت قبلي چه اتفاق هايي افتاده، تماشاي اين فيلم سه ساعته فقط حوصله تان را سر مي برد اما آنهايي كه شاهكار تالكين( نويسنده داستان) را خوانده اند، خوب مي دانند كه تماشاي اين فيلم را به هيچ قيمتي نبايد از دست داد. اليجا وود، شون آستين، ويگو مورتنسن، يان مك كلن، اورلاندو بلوم، ليو تايلر و هوگو ويوينگ جزو بازيگرهاي اصلي بازگشت پادشاه هستند.
امروز آخرين روز نمايش فيلم حرفه ايتاليايي در حوزه هنري است. يك نكته درباره فيلم اين است كه تويش چارليز ترون بازي مي كند. بازيگري كه همين چند روز پيش برنده يك جايزه گوي طلايي براي فيلم « هيولا» شد. اگر دوست داشتيد بازي او را ببينيد بد نيست سري به حوزه هنري بزنيد.
تئاتر
اين هم برنامه امروز جشنواره تئاتردر سالنهاي اصلي شهر:
تالار وحدت: نيتوس آندرانيكوس (ويليام شكسپير) به كارگرداني روبرتو جولي از آلمان/ ساعت ۱۹
تالار اصلي تئاتر شهر: ليلي و مجنون(ابراهيميان) به كارگرداني اميردژاكام از تهران/ ساعت ۳۰:۱۹
تالار چهارسو: ۲۳۴۲ روز بد به كارگرداني بهروز غريب پوراز تهران/ ساعت ۲۲ -۳۰:۱۹
تالار سايه: يك شب كوچك (چيستا يثربي) به كارگرداني سيما تيرانداز از تهران/ ساعت ۳۰:۲۰ -۱۸
تالار هنر: در انتظار گودو (ساموئل بكت) به كارگرداني پترو مانوس از پرتغال و روماني/ ساعت ۱۸ -۳۰:۱۵
تالار سنگلج: كسي نيست... ( محمد چرمشير) به كارگرداني رضا حداداز تهران/ ساعت ۲۰ -۱۷
تالار مولوي: افرا (بهرام بيضايي) به كارگرداني بزرگ نيا- جعفري / ساعت ۱۷ ۱۴
نمايشنامه خواني كافه ترياي تئاتر شهر: تنگنا( محمود دولت آبادي) به كارگرداني افشين هاشمي / ساعت ۱۵
موسيقي 
تازگي يك آلبوم پاپ ويژه كودكان و نوجوانان منتشر شده به نام ني ني گل. اسم بعضي ازقطعات اين آلبوم تولد، ني ني گل ، گل ستاره ، جنگل ، ورزش ، مداد رنگي ، شهربازي ، صبح بخير و لولو است و شعرهاي آن را فريد احمدي ، بنيامين ، نسيم حشتمي و آليس زميني سروده اند و آهنگسازي آنرا شهريار صالحي انجام داده است .
اگر بچه اي دور و برتان است كه مي خواهيد با موسيقي سرش را گرم كنيد اين شايد گزينه بدي نباشد. در سايت www.saharmusic.com مي توانيد نمونه چند تا از آهنگ هاي آلبوم را بشنويد.
نمايشگاه 
نگارخانه آبي فرهنگسراي سالمند با همكاري مركز اسناد انقلاب اسلامي نمايشگاهي از عكسهاي مربوط به انقلاب اسلامي برگزار كرده. ۵۰ قطعه عكس و اسنادي از وقايع اوايل انقلاب در اين نگارخانه به نمايش در آمده اند و نمايشگاه تا بيستم بهمن ادامه دارد. براي قرار گرفتن در حال و هواي روزهاي انقلاب از ساعت ۸ تا ۱۶ مي توانيد به نشاني ميدان امام حسين ، خ ۱۷ شهريور ، خ خشكبارچي ، پارك خيام سر بزنيد.
در نگارخانه انديشه حوزه هنري، نمايشگاهي از نقاشي هاي علي محمد شيخي نقاش و طراح دكور، برپا شده. ۳۲ اثر نقش برجسته و رنگ روغن اين هنرمند را فقط تا امروز در اين نگارخانه مي توانيد ببينيد. آثاري كه شيخي معتقد است در آنها از آداب و رسوم،  فرهنگ و هويت اسلامي و بومي ايراني ايده گرفته است.
تلويزيون 
امشب باز هم از سينما يك خبري نيست. شبكه يك به جايش ساعت ۳۰:۲۲ فيلم كوچك جنگلي را پخش مي كند. فيلمي كه در واقع خلاصه سريالي است كه بهروز افخمي سال ها پيش آن را براي شبكه يك ساخته و تويش بازيگراني مثل عليرضا مجلل، مهدي هاشمي، جمشيد گرگين و... بازي كرده اند. امشب بد نيست مجموعه روايت راوي را هم كه ساعت ۱۵:۲۰ از شبكه يك پخش مي شود ببينيد. تصويرهاي اين مجموعه سال هاست كه جايي پخش نشده اند وبيشترشان را نسل ما هيچ وقت نديده اند.
فردا فيلم سينما ۴ را حتما ببينيد. فيلمي است با نام كچ ۲۲ كه آنرا مايك نيكولز ساخته و يكي از بهترين آثار ضد جنگ تاريخ سينما به شمار مي رود. فيلم يك جورهايي كمدي است و نگاه هجوآميزي به جنگ جهاني دوم دارد.
آشتي كنان( شبكه ۳ ،ساعت ۱۵:۲۰) و پزشك دهكده(شبكه ۲، ساعت ۲۱) هم از برنامه هاي قابل توصيه فردا هستند. آخر هفته خوبي داشته باشيد.

ورزش، سينما و شوكا
اين خبري ويژه است براي كساني كه به مطالعه ماهنامه علاقه دارند. شما روي كيوسك هاي روزنامه فروشي مجله اي مي بينيد به نام شوكا. اين اسم هيچ ربطي به آن كافه معروف تهران ندارد كه پاتوق روشنفكرهاست. . مثلا شما مي توانيد پيش شماره اين ماهنامه را به قيمت ۵۰۰ تومان تهيه كنيد و مطالبي در مورد فروغ فرخزاد، مايكل كيمن، نيچه، هايدگر، ميلان كوندرا و ... بخوانيد. حالا كه دستمان را روي كيوسك دراز كرده ايم و چند نشريه برداشته ايم بد نيست يك خبر ديگر هم به شما بدهيم. اينكه شماره چهارم از دور جديد چاپ هفته نامه سينما ورزش منتشر شد.-

قول بده
اگر از افرادي هستيد كه به قولشان خيلي اهميت مي دهند بد نيست كه سري به سايت تازه تاسيس قول بزنيد. در اين سايت شما مي توانيد چهار نوع قول بدهيد۱- قول هاي شخصي (انفرادي) ۲-قول هاي دوستانه ۳-قول هاي خانوادگي ۴-قول هاي عاطفي و خب بالاخره چون قولتان ثبت شده است ديگر به سختي مي توان بدقولي كرد. در اين سايت شما مي توانيد به قولهاي ديگران امتياز دهيد و نظرتان را درمورد آنها بگوييد و يا عضو يك گروه شويد كه مثلا قول داده اند هر روز به حيوانات غذا بدهند.آقاي عليپور مسوول اين سايت مي گويد: قول تنها قرارداد اجتماعي نانوشته است و ما مي خواهيم آن را ترويج كنيم و اميدواريم كه با استقبال روبرو شود. .راستي اگر شما قولي دهيد مي توانيد علت  تان را هم كنار آن بگذاريد تا قيافه صاحب قول هم بر همه عيان شود. حالا اگر جرات داريد بدقولي كنيد.آدرس سايت قول را توي دفترتان يادداشت كنيدwww.Gholbede.com:

تهرانشهر
ايرانشهر
جهانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |