چهارشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۳۱۲
معلم؛ تكريم پشت تكريم!
شور زندگي يا هنر زنده ماندن
مهدي خليلي 
001512.jpg

يار دبستاني من
با من و همراه مني
چوب الف بر سر ما
بغض من و آه مني
حك شده اسم من و تو ...
يادش بخير.براي ما، معلم آن سروش آسماني بود، كسي كه اين شعر و شعور را در كلا س براي بچه ها قرائت مي كرد. او بود كه الفباي محبت و عشق و صداقت را تعليم داد. معلمي كه حالا  نمي دانيم تمجيدش كنيم يا به تقديرش بپردازيم. كلمه اي در شأن او نداريم؛ اما كولباره اي از شأن و شخصيت او را ذخيره كرده ايم و در هر آن و هر زمان و هر مكان به ياد او هستيم.معلمي كه به جامعه گفتار نيك، پندار نيك و كردار نيك ياد مي دهد؛ اما....

جامعه شناسان مي گويند: كليد توسعه هر جامعه آموزش و پرورش است. اگر مي خواهي بداني، جامعه شما در ۲۰ سال آينده چگونه خواهد شد، به آموزش و پرورش امروز آن نگاه كن. براستي هيچ انديشيده ايم كه آموزش و پرورش اين سرزمين چه وضعيتي دارد؟
سؤال اينجاست كه نقش آموزش و پرورش كشورمان در نظام فرهنگي دنيا چگونه است؟ چند درصد توليدات علمي دنيا از آن ما است؟ ايران، يك درصد جمعيت جهان را دارد؛ ولي درصد انجام فعاليت هاي علمي در آن در مقايسه با قواره كشور و استعدادهايش خوب است. همه مي دانيم پيشرفت يك جامعه، بدون توسعه فرهنگي امكان پذير نيست.
پديده ونداليسم، نگرش اقتصادي، مشاركت، مسائل محيط زيست، رسانه و ارتباطات و وطن دوستي زماني نتيجه مي دهد كه بسترهاي فرهنگي آن در جامعه آماده شود. امروزه غير از آموزش و پرورش ۱۷ سازمان ديگر مرتبط با فرهنگ و فرهنگ سازي در جامعه وجود دارد؛ البته همه مي توانند در فرهنگ سازي مؤثر باشند؛ اما زيربناي فرهنگ سازان، مدارس و معلمان هستند.
معلمان مي دانند كه ايران كشور در حال توسعه است. ايران، مشكلا ت اقتصادي فراواني دارد، اما خواسته هاي آنان نيز هميشه منطقي بوده است و اين توقع را از دولتمردان دارند كه اگر بودجه و پول نيست، براي همه نباشد و اگر پول و بودجه هست، براي همه باشد.
چرا كارمندي كه در ساير وزارتخانه ها  با مدرك همتاي او كار مي كند گاه حدود سه برابر حقوق مي گيرد؟ اگر معلمان و مدارس نقش مهمي در توسعه دارند پس چرا اين همه تبعيض وجود دارد؟ باور كنيد عدالت مقدس ترين واژه اي است كه انسان قبل از آزادي آن را مي خواسته است. تا عدالت نباشد، آزادي وجود نخواهد داشت. در يك جامعه نابرابر و ناعادلا نه، آنان كه داراي زر و زور هستند، آزادتر هم مي باشند و در يك جامعه نادان، آزادي جز هرج و مرج معنا و مفهوم پيدا نمي كند.
پرسش هاي كليدي 
بگذاريد بگوييم، در مورد سؤال فوق دو توجيه از سوي مسؤولا ن وجود دارد كه البته غيرمنطقي نيزهستند:
الف) معلمان زياد هستند. خودتان اين جمله را تفسير فرمائيد. آيا واقعاً اين طور است؟ معلمان مي گويند اگر زياد هستيم كه زيادي نيستيم. جامعه ما جمعيت دانشآموزي فراوان دارد. در كشورهاي صنعتي به ازاي هر ۱۵ دانشآموز يك معلم وجود دارد و در كشور ما به ازاي هر ۳۵ نفر يك معلم! واقعاً آيا معلمان زياد هستند؟ اگر زياد هستند، پيشنهاد مي شود از تعداد معلمان زيادي كاسته و به آنها كه مي مانند، در حد كارمندان ساير وزارتخانه ها رسيدگي شود. پس مي توان از مقاطع راهنمايي و متوسطه در مدارس كشور صرف نظر كرد و فقط مقطع ابتدايي بماند.
مگر تعريف باسوادي در كشور ما چيست؟ اگر فردي در اين سيستم ۳۰۰كلمه خواندن و نوشتن از ادبيات فارسي و عمل چهار اصل رياضي را بداند، او باسواد است و درس براي او كفايت مي كند.
مگر ما به دنبال توليد علم هستيم؟ بگذاريم اروپائيان و ژاپني ها فكر كنند. فكر و تحقيق و توليد از آن آنهاست و ما مصرف كننده محض بمانيم!
ب) معمولا ً توجيه دوم اين است كه مي گويند: معلمان سه ماه تابستان تعطيل هستند. آيا واقعاً اين توجيه از نظر منطق و عقل درست مي باشد؟!
در تمام كشورهاي دنيا، دانشآموزان همه اوقات سال درس نمي خوانند و دو تا چهار ماه مدارس تعطيل مي باشند، تا هم دانشآموزان استراحت كنند و هم معلمان فرصتي براي مطالعه و پژوهش براي سال آينده داشته باشند. وظيفه معلمان آن است كه از علم و دانش روز عقب نمانند و با آمادگي كامل به كلا س هاي درس بروند. ما در هزاره اي به سر مي بريم كه علم از تخليل سبقت جسته است. امروزه با اوهام و تخيلا ت نمي توان زندگي كرد. مي توان؟
ارقام نيش دار
001515.jpg
نمونه فيش حقوقي يك معلم ( كارشناس ارشد )

آموزش و پرورش هر كشوري چند ركن دارد، كه البته يك ركن آن معلمان و فرهنگيان به شمار مي روند.
فيش حقوقي يك معلم متأهل با مدرك كارشناس و ۱۲ سال سابقه كار در اين صفحه ارائه شده. با دقت به آن نگاه كنيد باور كنيد اعداد مثل كلمات مقدسند و كلمات و اعداد دروغ نمي گويند. شايد اين ما انسان ها هستيم كه با تزوير از اعداد و كلمات استفاده مي كنيم.
همان طور كه در فيش مشاهده فرموديد، جمع پرداخت ماهانه يا درآمد ماهانه يك معلم فقط ۱۵۱۱۶۵۹ريال است (۱۵۱۰۰۰ تومان) كه دريافتي خالص او ۱۲۷۰۰۰ تومان مي شود.
سؤال اينجاست كه يك معلم با اين دريافتي در يك ماه چگونه روزگار بگذراند؟ آيا او مي تواند زندگي كند يا فقط تلا ش مي كند تا زنده بماند؟
اكنون معلمي كه فقط ۱۵۱۰۰۰ تومان در ماه حقوق مي گيرد و دريافتي خالص او ۱۲۷۰۰۰ تومان مي باشد و اگر اين مبلغ در ۱۲ ضرب شود ميزان درآمد سالانه او ۱۵۲۴۰۰۰ تومان مي شود. هيچ دريافتي ديگري هم ندارد. يعني پاداش و مزايايي كه در وزارتخانه هاي ديگر وجود دارد، در آموزش و پرورش خبري نيست (البته اضافه شود سالي ۶۰ هزار تومان بن هم مي دهند!!).
هم چنين معلمي كه با مدرك فوق ليسانس و ۱۲ سال سابقه كار، متأهل فقط ۰۰۰/۱۵۰ تومان در ماه حقوق مي گيرد در صورتي كه متوسط هزينه هاي خالص سالا نه يك خانوار شهري آن هم در سال ۱۳۷۹، تقريباً ۰۰۰/۳۰۰/۳تومان مي شد، يعني اين معلم با درآمد سال ۱۳۸۲ نمي تواند هزينه هاي سال ۱۳۷۹ را بپردازد.
به كدام سو مي رويم؟
حال اگر معلم به جايي برسد كه اين نمادها برايش بي معنا باشد، متعلم چگونه به بار ميآيد و بعدها چه ميوه و نتيجه اي خواهد داد و آيا شأن يك جامعه اسلا مي و انساني اين گونه است؟
بياييد صادق باشيم و اندكي فكر كنيم و به تلا ش معلمان حرمت بگذاريم و به معلمان وعده ندهيم.
به قول نويسنده برزيلي پائولوكوئليو:«اول آن كه به وعده ها اعتماد نكن. جهان پر از وعده است: وعده ثروت، رستگاري ابدي، عشق مطلق. بعضي فكر مي كنند مي توانند وعده هر چيزي را بدهند، ديگران هر وعده اي را كه روزگار بهتري را براي آنها تضمين كند، مي پذيرند. اين كه چه طور، مشكل خودشان است.»كساني كه وعده مي دهند و وفا نمي كنند، به ناتواني مي رسند و همين بلا  به سر آن هايي ميآيد كه دلشان را به وعده ها خوش مي كنند.و هم اوست كه مي گويد: كسي كه نمك را زير قيمت مي فروشد، حتماً به شدت به پول احتياج دارد. كسي كه از اين موقعيت استفاده مي كند، نشان مي دهد كه به عرق و مبارزه يك انسان براي توليد نمك، احترام نمي گذارد.
بر معلم حرمت نهيم تا او با آسودگي بتواند نسلي خوب و سالم براي جامعه تربيت كند.

درحاشيه خبرها
افزايش ۲۰ درصدي قيمت سكه طلا  در روزهاي پاياني سال
افزايش قيمت سكه طلا  در ماه هاي پاياني سال طي چند سال اخير تقريباً به عادت مردم تبديل شده است و شرايط را به گونه اي فراهم كرده كه امروز قيمت هر قطعه سكه تمام بهار آزادي حدود ۹۰ هزار تومان است.
عرضه سكه طلا  به بازار به اين شكل است كه معمولا ً بانك مركزي در زمان هاي مشخص تعداد قابل توجهي سكه را به وسيله بانك كارگشايي از طريق مزايده به بازار تزريق مي كند.
اين نوع عرضه در ماه هاي ديگر سال (به جز ۲ ماه پاياني) تقريباً با تقاضا براي خريد سكه همخواني دارد. به همين علت آن طور كه شاهديم تغيير قيمت در ماه هاي ديگر سال در حدود يك يا دو درصد است، در حالي كه افزايش قيمت سكه در ماه هاي بهمن و اسفند به ۲۰ درصد هم مي رسد.مهم ترين علت افزايش ۲۰ درصدي قيمت سكه در پايان سال، تقاضاي بالا ي نهادهاي دولتي براي پرداخت سكه به كاركنان است كه اين روند تعادل بازار را برهم مي زند.در همين ارتباط بانك مركزي اعلا م كرده كه عرضه سكه را در بازار تشديد مي كند. البته در اعلا ميه بانك مركزي هيچ اشاره اي به نحوه عرضه سكه نشده ولي اگر اين كار انجام شود مي توان منتظر تثبيت قيمت يا حتي كاهش قيمت سكه بود.البته پيش بيني مي شود همزماني ماه اسفند با آغاز ماه محرم كمي از تقاضاي خريد سكه در پايان سال را كاهش دهد هرچند كه چندان نمي توان به اين ايده تكيه كرد.
نكته مهمي كه در بحث افزايش قيمت سكه طلا  مطرح است رسيدن و گذشتن قيمت سكه از مرز يكصد هزار تومان است؛ چرا كه اين اتفاق تأثيرات نامطلوبي بر ديگر مؤلفه هاي اقتصادي كشور مي گذارد و باعث مي شود بخشي از نقدينگي كشور به اين سمت سوق پيدا كرده، عملا ً از چرخه اقتصادي كشور خارج شده و راكد بماند.
يكي ديگر از دلايل افزايش تقاضا براي خريد سكه در پايان سال بالا  بودن ميزان نقدينگي در ميان گروه هاي متوسط جامعه است؛ چرا كه اين خانواده ها با انجام اين كار به نوعي سرمايه گذاري كوتاه مدت انجام مي دهند.يك كارشناس مسائل مالي درباره علل افزايش قيمت سكه طلا  در ماه هاي پاياني سال به خبرنگار ما گفت: افزايش قيمت سكه در بازار ايران از ۲ عامل سرچشمه مي گيرد: يكي تقاضا و ديگري افزايش قيمت طلا  در بازارهاي جهاني.عباس سليماني گفت: تأثيرات بازار جهاني در قيمت سكه موضوعي است كه چندان نمي توان در آن خلل ايجاد كرد؛ ولي بانك مركزي به راحتي مي تواند تأثير نامطلوب افزايش قيمت حاصل از تقاضا را به حداقل برساند.وي اظهار داشت: چنانچه بانك مركزي در برنامه  زمان بندي شده مشخص عرضه سكه را ادامه دهد، به طور حتم قيمت سكه كاهش مي يابد.وي تأكيد كرد: بانك مركزي مي تواند كنترل قيمت سكه را در اختيار داشته باشد.

صداي  مصرف كننده
فقط شماره خودرو را بدهيد تا مساله حل شود
در مطالب نگاشته شده در صفحه چهار بازارچه همشهري شماره ۳۲۵۹ دوشنبه مورخ ۱/۱۰/۸۲ تحت عنوان «اگر به فرودگاه مي رويد»، صاحب امضاء، گروهي از كاركنان پاركينگ فرودگاه مهرآباد را مورد اتهام قرار داده اند، كه انتشار آن از طريق روزنامه كثيرالانتشار علا وه بر هتك حرمت عملا ً ما رادر شرايط عدم تأمين شغلي در قبال كارفرما قرار داده است.لذا ناچاريم به منظور روشن شدن موضوع براي خود، مديريت فرودگاه و كارفرما و نيز ديگر همكاران و به ويژه افكار عمومي مواردي را اعلا م نماييم:
الف- چنانچه صاحب امضاء تنها شماره اتومبيل خود را ذكر فرمايند، با استفاده از امكانات رايانه اي مي توان شماره باجه مربوطه و نيز ساعت دقيق ورود و خروج و كد فرد مسئول باجه را استخراج نمود تا مشخص شود كه چه فردي از بين ما مخاطب و مورد اتهام اصلي است.
ب - چنانچه ساعت ورود و خروج صاحب امضاء بين۲ و ۴ بامداد باشد، كرايه حق توقف بر مبناي تعرفه رسمي پاركينگ۴۷۰ تومان است. بالاخره يك جاي كار اشكال دارد، يا ۲۵۰ تومان و يا ۲ ساعت توقف.
ج - ما در شروع هر شيفت مقدارقابل توجهي پول خرد تحويل مي گيريم و بر حسب وظيفه بقيه پول مراجعين پرداخت مي گردد.ايراد اتهامات اين چنيني برما، كه در تابستان گرم و شبهاي سرد و طولا ني زمستاني زير فشار جسمي و رواني، سعي در انجام وظيفه خود داريم ولي پيوسته مواجه با بدلحني و تندخويي معدودي از مراجعين مي شويم، روا نيست.
د - از كارفرما و مديريت محترم فرودگاه و نيز دادسراي فرودگاه درخواست مي نماييم موضوع را از حالت اتهامات سنگين به افراد موهوم خارج نموده و در جهت مشخص نمودن فرد يا افراد حقيقي مورد اتهام اقدام نمايند و چنانچه اين اتهامات صحت دارد، افراد خاطي را از مجموعه خارج نموده و چنانچه صحت ندارد در جهت استيفاي آبروي اجتماعي كاركنان زحمتكش و بي پناه در قبال اين نوع فشارها و نيز تحت تعقيب قرار دادن افراد يا فردي كه اتهام وارد ساخته است اقدام مقتضي بعمل آورند.
جمعي از كاركنان پاركينگ فرودگاه مهرآباد
چهار راه مرگ 
در خيابان ششم نيروي هوايي تقاطع خيابان ۲۱/۶ روزانه شاهد حداقل يك تصادف منجر به جرح هستيم. براي نصب سرعت گير قبل از اين تقاطع بارها اهالي محل به شهرداري مربوطه و راهنمايي و رانندگي نامه نگاري كرده اند ولي افسوس هنوز هيچ كمكي براي كم كردن اين تصادفات نشده است. انتظار داريم روزنامه همشهري درخواست ما را به اطلا ع مسئولا ن برساند.
رضا محراب (نماينده اهالي محل)
يا پيكان بگير، يا پولت را
شهريور گذشته، مبلغ ۱۳ ميليون تومان براي خريد يك دستگاه پژو پارس در وجه ايران خودرو واريز كردم. اواخر دي ماه بود كه نمايندگي مربوط گفت يا پيكان تحويل بگيريد يا پولتان را پس مي دهيم. اين چه جور معامله و پيش فروش است؟
محمود گودرزي 
پول كهنه كلافه مان كرده 
كارمند امور بانكي هستم و به ناچار هر روز با انبوهي از اسكناس هاي كهنه و فرسوده روبرو مي شوم. بهتر است براي خارج كردن اين اسكناس ها از چرخه اقتصادي، فكري اساسي صورت گيرد.صفرپناه 
دست شما درد نكند
بدين وسيله از زحمات شهردار تهران در جهت رفع موانع بزرگراه دارآباد به ويژه منطقه لويزان، تقاطع جعفريان و ايجاد راههاي دسترسي به آن و همچنين از معاونت فني و عمراني و مدير عامل سازمان مهندسي و عمران و شهردار منطقه ۴ و پيمانكاران و مجريان پروژه قدر داني و تشكر مي كنيم.
اهالي لويزان 
تلفن ها چه شد؟
ما، جمعي از اهالي كوچه گلهاي ۴، خيابان ۲۵ متري شهدا، شهرك قلعه مير، جاده ساوه تابستان سال ۷۹ براي تلفن ثابت ۸۰۰ هزار ريال واريز كرده ايم. قرار بود همان سال در دهه فجر تلفن بدهند، هنوز اقدام نكرده اند. جالب اين كه سيمها را كشيده اند اما خط تلفن را وصل نمي كنند. از مخابرات خواهشمنديم در اين روزهاي مبارك و خجسته، تلفن هاي ما را وصل كنيد.محمود قرباني - به نيابت از اهالي محل 
معلم ها را از شهرستاني ها نگيريد
معاون وزير آموزش و پرورش اعلام كرد طبق قانون جديدي كه از تابستان امسال اعمال خواهد شد، نزديك به ۳۰ هزار نفر از معلمان آموزش و پرورش بازنشسته خواهند شد كه به دنبال آن پاي معلم هاي شهرستاني به مدارس تهران باز مي شود. مگر دانش آموزان شهرستاني چه گناهي كرده اند كه با اجراي چنين طرحي معدود معلمان خوب خود را از دست بدهند؟
روشن، دبير زيست شناسي 
نگاه خود را وسعت بدهيد
از بازارچه همشهري انتقاد دارم. بيشتر اخبار، گزارش ها و نقد و نظرهاي اين صفحات مربوط به شهر تهران است در حالي كه مشابه همين گرفتاريها و مشكلات براي ساكنان ساير نقاط كشور هم هست اما به آن پرداخته نمي شود. كمي هم به درد دلها و مشكلات اقتصادي خانواده ها در شهرستانها بپردازيد.
رضايي پور - رشت 
درست نمي شود
رفتار و  رانندگي موتور سوارها در تهران درست نمي شود و كم كم به اين نتيجه مي رسم كه هيچ كس با هيچ ابزار و قانوني نمي تواند از پس خلافهاي آشكار آنان برآيد. مي گوييد نه؟ از تلويزيون بخواهيد يكي از دوربين هاي خود را در تقاطع انقلاب - ولي عصر نصب كند و آنچه را در اين چهارراه مي گذرد بطور مستقيم در معرض قضاوت عامه و متوليان امور ترافيك قرار دهد تا همگان در اين ادعا با من همصدا شوند.
دلسوز سابق ترافيك تهران

آيينه تصوير
001539.jpg

ژاپن به سرزمين آفتاب تابان مشهور است. شايد به همين دليل باشد كه چشم بادامي ها به خوبي قدر برف را مي دانند. در ساپوردو واقع در شمال ژاپن جشنواره ساليانه اي برگزار شده كه طي آن هنرمندان سازه هاي برفي خود را به نمايش مي گذارند. عكس، طرحي زيبا از شهر نيويورك را كه با برف ساخته شده، نشان مي دهد.

001542.jpg

مجسمه اي زيبا كه به دستان «ايگور ميتوراي» پرداخته شده و در يكي از ميدان هاي ورشو جاي داده شده است. لهستاني ها، هم اكنون كشوري زيبا، روي ويرانه هاي مانده از جنگ جهاني دوم و پس از آن هجوم روسيه، بنا كرده اند كه جهانگردان زيادي را جلب خود مي كند.
001545.jpg

كاركنان باغ وحش در بلكپول انگليس، نام شتر تازه متولد شده اي را، به خاطر اين كه كوهان ندارد «جردن» گذاشته اند. سخنگوي باغ وحش نهادن نام يك مدل معروف روي شتري شش هفته اي را جالب خوانده است. به هر روي، جردن نخستين شتر زاده شده در دوازده سال گذشته در اين باغ وحش است. مديران آن اميدوارند جردن و خواهرش اوايل بهار، براي به نمايش گذارده شدن آماده باشند.
001548.jpg

دانشمندان استخواني را يافته اند كه گمان مي برند استخوان پاي دايناسور پنج متري، همان چهارپاي غول آسايي است كه نمونه آن در فيلم «پارك ژوراسيك» فراوان ديده مي شود. اين استخوان كه در صخره اي در پورتلند يافت شده، قسمتي كوچك از بدن اين دايناسور بيست تني است اما قدمت يكصدوسي ميليون ساله آن مي تواند براي محققان بسيار ارزشمندباشد.

تحريريه
تلفن تحريريه : ۷-۶۹۵۵۲۵۴ فاكس : ۶۹۵۳۳۵۹
E-mail:info@hamshahri-bazar.com

گوناگون
بازارچه خودرو
بازارچه خوراك
بازارچه لوازم خانگي
بازارچه مسكن
بازارچه رايانه
بازارچه حمل و نقل
|  بازارچه خودرو  |  بازارچه خوراك  |  بازارچه لوازم خانگي  |  بازارچه مسكن  |  بازارچه رايانه  |  بازارچه حمل و نقل  |   گوناگون  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |