جمعه ۱ اسفند ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره ۳۳۱۴
نگاهي به چند ماجراي اسيدپاشي
انتقامجويي از وسعت ديدي ناچيز
001617.jpg
تازه ديپلم گرفته بودند. هر دو خواهر با هم. يك روز بعد از آن كه قرار خريد گذاشته بودند از خانه خارج شدند. چند قدمي كه از خانه دور شدند صداي غريبي دلشان را به لرزه درآورد. يك موتورسوار بود. همين كه برگشتند براي لحظه اي او را شناختند. اما سردي مايعي سوزان همه چيز را از يادشان برد. هر دو خواهر جيغ كشيدند. هر دو سوختند. صداي موتورسيكلتي كه دور مي شد را هم نشنيدند. مردم نمي دانستند چه شده است و بالاخره آنها در بيمارستان فهميدند كه صورتشان با اسيد سوخته است.
چند روز بعد وقتي حالشان بهتر شد با طرح شكايتي از خواستگارشان پرونده آنها وارد مرحله تازه اي شد اما ديگر چه مي شد كرد؟ هر دو دختر جوان زيبايي خود را از دست داده بودند. جواني كينه جو در پي پاسخ منفي يكي از آن دو به ازدواج با او چنين كرد تا ماجراهاي «اسيدپاشي» در قالب انتقام گيري را نقطه عطفي ببخشد و سرفصل تازه اي در آن بگشايد.
گرچه پس از ماجراي آن دو دختر تهراني قانوني در تشديد مجازات اسيدپاشان تصويب شد اما اين حربه همچنان به عنوان يك اقدام كينه توزانه ادامه دارد. چندي قبل يكي از روزنامه ها خبر از قرباني شدن دختران چشم آبي در صومعه سراي گيلان به دست اسيدپاشي داد كه موجب دلهره و ترس فراواني در آن شهر شده است. با اين وصف هنوز نمي توان به درستي علتي جز انتقام گيري و كينه جويي را در اقدام كنندگان به اسيدپاشي يافت.
تبعات ناشي از چنين كاري به دليل عدم امكان قصاص (اقدام مشابه بر مرتكب) موجب مي شود تا مرتكب فقط به پرداخت ديه محكوم شود ولي قرباني به سبب وضعيت نابهنجاري كه برايش روي داده است از تمام فعاليت هاي اجتماعي و حتي زندگي خود طرد مي شود و به حاشيه مي رود و عملاً  انتظار پايان زندگي اش را مي كشد.
پس از ماجراي آن دو دختر تهراني، اسيدپاشي يك زن به هوويش در شمال پرونده اي ديگر را رقم زد ولي بازهم مرتكب به پرداخت ديه محكوم شد و «سپيده» زن جواني كه قرباني اين واقعه شده بود به حاشيه زندگي خزيد چراكه صورتش دچار سوختگي شده بود.
سال ۸۲ نيز در حالي كه به پايان خود نزديك مي شود حوادثي از اين دست را در خود جاي داده است. شايد ماجراي صومعه سرا با يك كلاغ چهل كلاغ اهالي ابعاد ديگري يافت ولي نگاهي به ماجراهاي سال ۸۲ و اسيدپاشي مي تواند فصل مشترك وقوع آنها را نمايان تر سازد.
انتقام گيري در ازدواج
ماجراي اسيدپاشي براي انتقام گيري در ازدواج كه به نظر مي رسد قديمي ترين انگيزه ارتكاب باشد در سال ۸۲ در «گرم آوران» تهران روي داد.
اين ماجرا با شكايت مرد جواني به نام «اشكان» كه از ناحيه صورت و دست دچار سوختگي شده بود، در دادسراي امور جنايي تهران طرح شد. اشكان در شكايت خود اعلام كرد روز ۱۲ تيرماه در حالي كه سوار بر خودروي پرايدش بود ناگهان مرد افغان به سويش حمله ور شده و با پاشيدن اسيد او را مصدوم كرده است.
در پي تحقيقات مقدماتي و با شناسايي مرد افغاني مشخص شد كه وي بابت دريافت پول دست به اين كار زده است و براي شخصي به نام  «سعيد» كار مي كرده است. با چهره نگاري صورت گرفته از مرد افغاني كه محمد نام داشت و به دام افتادن وي سعيد نيز شناسايي و دستگير شد.
سعيد كه راهي براي فرار از اعتراف نداشت به ماموران پليس آگاهي تهران گفت: «هفت سال قبل با دختري آشنا شدم كه نسترن نام داشت. من با اين دختر ۲۰ ساله قرار ازدواج گذاشته بودم و در حالي كه سه سال از آشنايي من و نسترن مي گذشت به يكباره نظر او درباره من عوض شد و قصد ازدواج با شخص ديگري را كرد.»
وي در ادامه اعترافاتش گفت: «او با اشكان كه صاحب يك شركت رايانه اي بود آشنا شده بود و با او ازدواج كرد. من هم كه خودم را قرباني مي ديدم تصميم گرفتم از اشكان انتقام بگيرم.»
اسيدپاشي براي سرقت
واقعه ديگر اسيدپاشي مربوط به يك سرقت است. ماجرا با شكايت جواني به نام ابوالفضل در دادسراي جنايي كرج طرح شد.
اين مرد جوان در شكايت خود به قاضي نعمت ا... حاجعلي رئيس شعبه ۱۱۹ جزايي كرج گفت: «عصر دوشنبه ششم خرداد ۸۱ در پي پيشنهاد دو نفر به نام هاي فتحعلي و يك افغاني به نام احمد، دربستي آنان را به سمت روستايي در بوئين زهرا بردم. تا به نزديكي آن روستا رسيديم هوا تاريك شده بود. حدود ساعت ۱۱ شب بود كه به ناگاه سوزش شديدي در خود احساس كردم. متوجه شدم فتحعلي اسيدي را روي بدنم ريخته است. با اين حال كه سوزش شديدي داشتم و مي دانستم آنها ديگر مي خواهند مرا بكشند كليد صندوق عقب خودروام را دادم تا آنها آب بياورند. اما همين كه آن دو پياده شدند به سرعت فرار كردم و خودم را به بيمارستان رساندم.
با اعلام شكايت اين مرد و در پي ۱۳ ماه تلاش، كارآگاهان دايره اول پليس آگاهي كرج موفق شدند يكي از دو مرتكب را شناسايي كنند. اين مرد كه فتحعلي نام داشت شاطر يك نانوايي در اشتهارد كرج بود. وي پس از دستگيري و اعتراف به كارآگاهان گفت: «با همدستي احمد قصد كشتن راننده پيكان و سرقت خودرواش را داشتيم ولي او در بين راه و در حالي كه سوخته بود فرار كرد.»
وي درباره احمد كه تبعه افغاني بود، گفت: «وي قرار بود كار را انجام بدهد و من در ازاي همكاري با او ۵۰۰ هزار تومان مي گرفتم ولي احمد با وقوع اين حادثه به افغانستان فرار كرده است و من هيچ اطلاعي از او ندارم.»
بدين ترتيب رسيدگي به اتهام اين مرد در دادگاه جزايي كرج آغاز شد و توسط پليس بين الملل احمد نيز تحت تعقيب قرار گرفت.
انتقام گيري ديگري به خاطر ازدواج
اواخر ديماه ۸۲ در نوشهر دو جوان از خانواده اي قرباني يك اسيدپاشي ديگر شدند.
دو جوان كه از آنها به نام «م» و «ع» ياد شده است صبح يك روز شنبه در نوشهر توسط دو موتورسوار كه از سوي قربانيان شناخته شده اند قرباني اسيدپاشي شدند. فرد اسيدپاش در خبري كه روزنامه همشهري در شماره ۳۲۸۹ خود به چاپ رساند «ب» معرفي شد. گويا او به خواستگاري خواهر «م» رفته بود ولي آنها پاسخ منفي داده بودند.
روز حادثه وقتي داماد خانواده «م» در پي فرياد او به كمكش آمد خود نيز قرباني اسيدپاشي شد. امدادرسانان نوشهري در پي اين حادثه اعلام كرده بودند پس از هفت سال دوباره ماجرايي دلخراش با اسيدپاشي را شاهدند.

يك انتقام گيري ديگر
آبان ماه سال ۸۰ و در روستايي در اطراف بهبهان واقع در خوزستان نيز زن ۲۱ ساله اي جوهرنمك به صورت مردي از اهالي روستا پاشيد. در پي شكايت آن مرد، زن جوان مدعي شد كه مدت ها آن مرد قصد اذيت و آزار او را داشته است و وي براي رهايي دست به چنين كاري زده است. با اين اوصاف دادگاه بهبهان زن جوان را به قصاص در ملاءعام محكوم كرد. قصاص در چنين مواردي كه نمي توان عيناً به اندازه جنايت اعمال شود ساقط مي شود. حكم صادره از دادگاه بهبهان توسط ديوان عالي كشور نقض شد.

انگيزه هاي سياه
آنچه در چند ماجراي مشابه از اسيدپاشي مشهود بود انتقام گيري در آنها بود و بعد نقشه اي براي تبهكاري هاي ديگر.
از آن جا كه اسيد مايعي سوزاننده است دادگاه به دليل مشخص نبودن ميزان خورندگي و آثار آن نمي تواند حكم به قصاص دهد و به موجب ماده ۲۷۲ و ۲۷۷ قانون مجازات اسلامي جاني يا همان مرتكب بايد ديه تعيين شده را پرداخت كند. اما آنچه مهم است اين كه با پرداخت ديه ديگر هيچگاه نمي توان وضع سابق را بازگرداند و عملاً قرباني در شرايطي قرار مي گيرد كه به دليل وضع جسمي خود كه معمولاً آسيب ديدگي در زيبايي است به حاشيه زندگي كشانده مي شود.
انتقام گيري فصل مشترك همه اين جنايت هاست درحالي كه در همه موارد امكان توسل به راههاي منطقي ديگر وجود داشته است. شايد جوان هاي انتقامجو و كينه جو از ياد برده اند كه به وسعت دنيا مي توانند دختران زيبا و دلخواه خود را پيدا كنند و ظرف ديد آنها محدود به چارچوبي است كه در آن زندگي مي كنند. شايد اگر مي توانستند قدري بيشتر به دنيا و زيبايي هاي آن بنگرند با يك پاسخ نه به حذف آن زيبايي ها راضي نمي شدند.

اوج قتل هاي خانوادگي
001611.jpg
پرونده قتل هاي تهران در دو هفته گذشته با اوج گرفتن حوادث مربوط به جنايات خانوادگي جريان داشت. پس از قتل چند زن و خفه شدن سه مرد در اوايل بهمن ماه، دومين هفته اين ماه با ركودي در ثبت قتل، باز هم به قتل هاي خانوادگي اختصاص يافت. با اين وصف درحالي كه ماه محرم نزديك است پيش بيني كارشناسان حكايت از كاهش ميزان وقوع جرايم به ويژه قتل دارد. محرم به همراه ماه رمضان دوماهي هستند كه ظاهر امر در آنها نشان دهنده نوعي كاهش در ثبت و وقوع جرايم است. اما هنوز هيچ تحقيق جامعي در اين باره و اثر اين دوماه انجام نگرفته است.
پرونده قتل هاي تهران در دوهفته پاياني بهمن ماه باز هم شاهد قتل هاي خانوادگي با شدت و تعدد ضربات بود.
يك جسد حلق آويز شده
001614.jpg

نخستين ثبت جنايت قتل در نيمه دوم بهمن با كشف جسدي در خيابان پاسداران رقم خورد. ماموران پليس كلانتري ۱۰۲ پاسداران جسد مرد مجهول الهويه اي را كه حدوداً ۳۵ ساله به نظر مي رسيد كشف كردند. اين جسد درحالي كشف شد كه در خيابان اصلي از يك تير چراغ برق حلق آويز شده بود. بازپرس محمد عرفان در پي بررسي صحنه كشف جسد دستور انتقال آن به پزشكي قانوني و تحقيق درباره آن را صادر كرد. در همين حال كه موضوع اين به ظاهر خودكشي در دست بررسي قرار داشت تصادف يك اتوبوس با عابري در حكيميه تهران قتلي ديگر را رقم زد. راننده اتوبوس واحد بلافاصله محل را ترك كرد و متواري شد، اما تنها يك روز بعد دستگير شد.
كشف جسدي در شهريار
دومين قتل نيمه دوم بهمن ۸۲ با كشف جسدي به وسيله ماموران پليس در شهريار رقم خورد تا اين بار كارآگاهان دايره يازدهم آگاهي تهران كه در پي مردي گمشده بودند راز يك معماي قتل را كشف كنند. كارآگاهان در پي شكايت زني به نام «زينت» مبني بر گمشدن همسرش «اميرهوشنگ» تحقيق درباره ماجرا را آغاز كرده بودند. ماموران پس از كشف وسايل اميرهوشنگ در يك تاكسي سرويس و ظن به دوستان وي، با كشف جسد اميرهوشنگ موفق شدند در بازجويي از دوست مقتول به نام بهزاد راز جنايت را برملا كنند. بهزاد مستاجر مقتول بوده و از او طلب داشته و همين مسئله موجب درگيري ميان آنها شده و بهزاد با يك ضربه ميله آهني او را كشته است.
قتل يك جواهرفروش
اما سومين ثبت قتل مربوط به جان سپردن يك طلافروش تهراني بود. «عباس» در پي حمله دو مرد مسلح و اصابت سه گلوله به سينه اش مجروح شد و پس از ۱۳ روز تحمل اغما جان سپرد.
در واقعه حمله مسلحانه به طلافروشي پونه واقع در خيابان رودكي در جنوب تهران علاوه بر هدف قرارگرفتن صاحب آن، سه كيلو طلا نيز به سرقت رفت. جان سپردن اين مرد در جمعه ۱۷ بهمن ۸۲ با درگيري دو سرباز در ميدان سپاه همزمان شد. اين دو جوان در پي درگيري لفظي با هم به اسلحه متوسل شدند و يكي ديگري را به ضرب گلوله به قتل رساند.

پنجمين قتل در يك يخچال[pict
ماجراي پنجمين جنايت نيمه دوم بهمن ماه با اعتراف پسري ۱۷ ساله مبني بر قتل و مثله كردن پدرش در شهرك ولي عصر رقم خورد. مصطفي با مراجعه به كلانتري مستقر در شهرك ولي عصر پرده از مرگ پدرش برداشت و در پي بررسي هاي ماموران جسد پدر اين جوان درحالي در يخچال خانه مصطفي كشف شد كه تكه تكه شده بود. بازپرس كشيك ويژه قتل تهران، مجيد متين راسخ در پي اعلام گزارش قتل «علي»، پسرش را بازداشت و تحت بازجويي قرار داد. اين جوان به شدت به مواد مخدر معتاد بود و عامل اصلي وقوع جنايت نيز نرسيدن مواد مخدر عنوان شده بود.

اوج قتل هاي هفته، برادركشي
بازپرس مجيد متين راسخ در آخرين روز هفته سوم بهمن ماه به پرونده يك جنايت تهران در تهرانپارس نيز رسيدگي كرد. در اين ماجرا جواني كه
001608.jpg
دانشجوي مترجمي زبان انگليسي بود با ۱۸ ضربه چاقو و قطع سر برادرش، مرتكب جنايتي خانوادگي شد. حسين در اولين بازجويي ها به قتل عباس برادر بزرگتر خود اعتراف كرد و انگيزه اش را انتقام از تحقيرهاي او عنوان كرد. حسين گفت: برادرش كه تحصيلكرده حقوق بود همواره او را تحقير مي كرده و تاكيد داشته كه وي از لحاظ علمي توان كمتري دارد. حسين جمعه ۱۷ بهمن ۸۲ درحالي كه والدينش در خانه نبودند و در پي يك درگيري لفظي بر سر درس و معلومات، عباس را به قتل رساند. در پي اين قتل خانوادگي روز يك شنبه ۱۹ بهمن ۸۲ نيز بازپرس راسخ رسيدگي به يك پرونده قتل را آغاز كرد كه در آن يك پليس در گرگان به ضرب گلوله مجروح و در تهران پس از مداوا جان سپرده بود. هيچ اطلاعاتي از اين جنايت اعلام نشد.

يك جنايت هفت ساله
اما روزهاي آخر بهمن ماه و در حالي كه همه مردم سرگرم تعطيلات بودند با به سرانجام رسيدن تحقيقات كارآگاه رزي افسر رسيدگي به پرونده هاي قتل و شناسايي عامل جنايت پس از ۷ سال خاتمه يافت. در پي شكايت دختر مردي به نام «محمد» كه هفت سال قبل در خانه اش به قتل رسيده بود و تحقيقات پليس به سرانجام نرسيده بود به دستور قاضي جعفرزاده تحقيقات جديدي آغاز شد.
در اين تحقيقات پليس اسماعيل، پسر مقتول را به عنوان اصلي ترين مظنون تحت بازجويي قرار داد و سرانجام وي به قتل پدر خود اعتراف كرد. اسماعيل معترف شد در سال ۱۳۷۵ و به دليل فحاشي هاي پدرش او را به قتل رسانده است.
پرونده قتل هاي تهران اين هفته نيز بدين ترتيب خاتمه يافت. اما به راستي فرصت داريم، ببينيم چرا دادسراي امور جنايي تهران لحظه اي استراحت و بيكاري ندارد؟!

يادداشت
جامعه در سايه فرهنگ
مينو گله
من و شما چقدر با هم متفاوت هستيم و اين تفاوت در كجاست؟ چگونه اجتماعات تشكيل مي شوند و چه تعريفي يك جامع را از جامعه اي ديگر متمايز مي سازد؟
«گوناگوني رفتارها و كليه دستكار هاي مادي و ساخته هاي ذهني انسان، ميراث اجتماعي يك جامعه است كه فرهنگ ناميده مي شود». بدين ترتيب فرهنگ، مفهوم شيوه فكري و اعتقادي و روش هاي زندگي يك گروه از مردمان است. دهخدا در توضيح كلمه فرهنگ آورده است: اين واژه  مركب از فر كه پيشاوند است و هنگ كه از ريشه تنگ اوستايي به معني كشيدن و فرهيختن است و معين در توضيح اين واژه، از كلماتي چون ادب، تربيت، معرفت، دانش، علم كمك گرفته است.
سر ادوارد بارنت تايلور، مردم شناس انگليسي نخستين كسي است كه براي اين اصطلاح مفهوم قابل توجهي ارايه داد. تايلور فرهنگ را مجموعه پيچيده اي مي داند كه شامل: دانش ها، باورها، هنر، قوانين، اخلاق، آداب و رسوم و ديگر قابليت ها و عادت هايي كه انسان به عنوان عضوي از جامعه آنها را فرا مي گيرد. پس از تايلور تعريف هاي بسياري براي فرهنگ ارايه شد كه هر كدام سعي مي كنند مرز واقعي بين رفتارهاي واقعي از يك سو و ديگر ارزش ها و ادارك هاي انتزاعي جهاني كه در پشت اين رفتارهاست روشن كنند. به عبارت ديگر فرهنگ مجموعه اي از ارزش ها و باورها و آداب و رسوم و رفتارها و ساخته هايي كه انسان جهت تطبيق با دنياي پيرامونش به كار مي بندد.
فرهنگ در كاربرد كلي باستان شناختي، اشاره به آن جنبه از رفتار اجتماعي است كه در گزارش هاي باستان شناختي مطرح مي شود و آن را فرهنگ مادي مي نامند. اما از نظر جامعه شناسي علاوه بر دست كارهاي مادي و ساخت هاي ذهني و روحي، اشكال متمايز رفتارها را مانند آيين ها و سازمان هاي گوناگون شامل مي شود كه البته انسان آگاهانه يا ناآگاهانه و به واسطه ارتباطات طي فعاليت هاي روزانه آن را وارد زندگي خود كرده است و از طريق آموزش از نسلي به نسلي ديگر منتقل شده است.
اما در مردم شناسي، فرهنگ راه و رسم زندگي يك جامعه است و شامل فرهنگ مادي و غير مادي مي شود. فرهنگ مادي شامل همه موضوعات و يا چيزهايي است كه قابل دستيابي براي مردم يك جامعه است مانند: نوشتن، تلفن، كاغذ، اجاق گاز ... و فرهنگ غير مادي شامل ابداعات غير ملموس انساني است كه قابل توجه ترين اين ابداعات شامل باورها، ارزش ها، هنجارها و نمادها است.
در مردم شناسي براي توجيه طرز عمل دروني فرهنگ ها و گسترش و تكامل خصوصيات آنها، مكتب هاي گوناگون پيدا شد اما مردم شناسان به يك تسلسل تكاملي وسيع در تاريخ فرهنگي بشر خصوصاً در زمينه هاي فرهنگي و اقتصادي اعتقاد دارند. اين مراحل را همه فرهنگ ها طي نكرده اند اما گاه از طريق هم فرهنگي جهشي از يك يا چند مرحله صورت مي گيرد.
مفهوم فرهنگ به تعريف تايلور چندان گسترده و سودمند بود كه در حوزه علوم اجتماعي، ادبيات، علوم زيستي نيز به كار رفت.
فرهنگ مجموعه منتظمي است از دانش ها، باورها، هنرها، قوانين، آداب و رسوم كه انسان به عنوان عضوي از جامعه آن را به دست مي آورد و بين اجزاي آن رابطه اي مستقيم يا غير مستقيم وجود دارد. اين اجزا در بقاي يكديگر سهيم هستند. فرهنگ به شخص كمك مي كند تا بتواند رفتارها و واكنش هاي ديگران را پيش بيني كند و اين به روابط انسان ها با يكديگر فرم و قالب  مي دهد.
ويژگي ديگر فرهنگ آموختني بودن آن است؛ به لحاظ آن كه فرهنگ مجموعه رفتارها و آداب اكتسابي يك فرد  است پس آن را از رفتاري كه زيست شناختي است جدا كرده و آموزش پذير مي كند.
فرهنگ پديده اي پويا، انتقال پذير و پايدار است. تجربه ها و الگوها و رفتارها در ذهن افراد جامعه نقش مي بندد، در اين صورت عميق و پايدار مي شوند و از نسلي به نسل ديگر منتقل مي شوند.
از مهم ترين و اساسي ترين ويژگي هاي فرهنگ كاربردي است كه در كنترل اجتماع دارد. از آن جا كه آموختني است بنابراين مجموعه رفتارها، آداب و ... كه فرد فرا مي گيرد، باعث يكسان و يكنواخت شدن تمايلات و رفتارهاي اجتماعي مي شود و اين به كنترل و نظم در جامعه كمك بسياري مي كند.
«در بسياري از جوامع امروزي، قتل عمد نوزادان يا كودكان خردسال يكي از زشت ترين جنايت ها است. در حالي كه مثلاً فرهنگ چين، نوزادان دختر را غالباً در هنگام تولد خفه مي كردند، زيرا آنها به جاي آن كه آنها را دارايي خانواده به حساب آورند سربار خانواده مي دانستند و يا در نمونه اي ديگر، اين كه مسلمانان و يهوديان گوشت خوك نمي خورند، حال آن كه هندوها آن را مي خورند اما از خوردن گوشت گاو خودداري مي كنند»
اينها موارد كوچكي از تفاوت فرهنگي در جوامع مختلف است. بستر گوناگوني فرهنگ ها آنچنان وسيع است كه ما قادر به شناخت كلي و درك و فهم و شيوه زندگي آنها نيستيم حتي شناخت و درك فرهنگ پيشينيانمان براي ما دشوار است اما ذكر چند مورد قابل توجه در گوناگوني فرهنگ ها قابل توجه و تاثير گذار است.
فرايندهايي مانند زبان، ادراك حسي، بيان حالات چهره، پايگاه اجتماعي كودك و تربيت و پرورش آن از جمله مواردي هستند كه نقش اصلي را در شكل دادن فرهنگ يك جامعه و متفاوت كردن آن از ديگر فرهنگ ها دارند.
فرهنگ الگوهاي خاص خود را دارد و امروزه نيز علي رغم وجود وسايل ارتباطي گوناگون و پيشرفته كه در زندگي روزمره تاثير بسياري دارند و حتي قادرند بر پوشاك، نوع خوراك و برخي رفتارهاي اجتماعي تاثير بگذارند هنوز هر جامعه اي فرهنگ خاص خود را دارد و هنوز در دنيا فرهنگ اوليه و بكر در كنار فرهنگ هاي پيچيده وجود دارد.
گرچه فرهنگ ها دستخوش تغيير و تحولات مي شوند در سايه اين تغيير و تحولات رشد مي كنند، غني مي شوند و البته پايدار مي مانند.

خبر
دختران فراري مركز مشاوره ندارند
001605.jpg

مراكز مشاوره دختران فراري در تهران وجود ندارد.
معاون مجتمع قضايي اطفال با اعلام اين خبر گفت: متاسفانه چنين مراكزي در تهران به عنوان شهري كه بيشترين آمار دختران فراري را در خود جاي داده وجود ندارد.
ربابه قادري در گفت وگو با خبرگزاري مهر بر ضرورت ايجاد مراكز مشاوره براي هدايت دختران فراري تاكيد كرد.
وي با اشاره به كاهش ۵۰ درصدي فرار دختران از خانه در فصل زمستان گفت: فرار دختران از خانه در فصول سرما به ويژه زمستان به علت شرايط نامناسب براي سپري كردن در خيابان ها و پارك ها تا ۵۰ درصد كاهش دارد.
قادري با اشاره به اين كه برخي دختران فراري از خانواده هاي مرفه هستند، گفت: «اكثر دختران فراري از شهرستان هاي مختلف براي رسيدن به آرزوهايشان خانه را ترك كرده و راهي تهران مي شوند و غالباً پس از سرگرداني در خيابان هاي شهر گرفتار افراد سودجو مي شوند.»
مسافر خوش شانس فوكر ۵۰
يك ايراني از حادثه سقوط فوكر ۵۰ جان سالم به در برد. از ميان ۴۶ سرنشين هواپيماي فوكر ۵۰، سه نفر زنده مانده اند كه يكي از آنان ايراني است. اين فرد كه نويد خداورديان نام دارد، هم اكنون در بيمارستان بستري است.
001602.jpg

سرپرست سازمان هواپيمايي كشوري در جلسه اي خبري، با اعلام اين خبر گفت: از همان ابتداي حادثه جعبه سياه هواپيما كه شامل نوار مكالمات و اطلاعات ثبت شده است در حال انتقال به يك كشور ثالث است تا پس از بررسي، علت قطعي اين حادثه اعلام شود.
براساس خبري كه سايت جام جم منتشر كرده است، مهندس حاج محمد علي فر افزود: «آنچه تاكنون مشخص شده است تاييد مي كند كه هواپيما در يك لحظه دچار اختلال شده و در ادامه دماغه هواپيما به سمت پايين كشيده شده كه در نتيجه پس از اصابت هواپيما به زمين، اين حادثه رخ داده است.»
با توجه به شدت سانحه و آسيب هاي جدي به مسافران آزمايش DNA در امارات در حال انجام است كه تاكنون جسد ۱۸ مسافر خارجي شناسايي شده و از ۱۳ نفر ديگر آزمايش و تشخيص هويت انجام خواهد شد و سپس اجساد به كشور انتقال خواهند يافت.
گفتني است كه هواپيماي فوكر ۵۰ متعلق به كيش اير به علامت D-LCA در بيست و يكم بهمن از كيش به مقصد شارجه به پرواز درآمده است كه در ساعت
۱۱ و ۳۸ دقيقه به وقت محلي شارجه در فاصله دو مايلي فرودگاه شارجه دچار سانحه شد و سقوط كرد.
اين هواپيما داراي ۴۶ مسافر بود كه شش نفر از آنان را گروه پروازي تشكيل مي داد. در اين حادثه تنها سه نفر زنده مانده اند و هم اكنون در بيمارستان بستري هستند.

۳۰۰ زن قرباني قاتلان
001599.jpg

نزديك به ۳۰۰ زن در يك شهر مرزي مكزيك كشته و ناپديد شده اند. قتل هاي زنجيره اي و ناپديد شدن زنان و دختران در شهر «سيودادخوآرز» مكزيك به يك فاجعه بين المللي تبديل شد. از سال ۱۹۹۳ حدود ۱۰۰ زن و دختر در اين شهر كشته شده و اجساد مثله شده آنان در ميان زباله هاي حومه شهر پيدا شده است. نزديك به ۲۰۰ تن از قربانيان اين جنايت ناپديد شده و اجسادشان نيز تاكنون كشف نشده است.
سايت جام جم در خبري آورده است كه قربانيان اين جنايات زنان جوان سياهپوست و فقير بوده اند كه غالباً در سر راه مدرسه يا كار ناپديد شده اند.
در راهپيمايي اعتراض آميزي كه هفته گذشته برپا شد، علاوه بر مردم اين شهر، عده زيادي دانشجو از آمريكا و مليت هاي ديگر شركت كردند.
به نظر مي رسد با توجه به موقعيت اجتماعي قربانيان دولت مكزيك براي پيدا شدن قاتل يا قاتلان اين قربانيان تلاش جدي و موثري نداشته است.

زيرآبي رفتن
۳۳ زوج جوان در سال گذشته «زيرآبي»  ازدواج كردند. همين «زيرآبي»  ازدواج كردن باعث شد تا نام آنها از كتاب هاي مربوط به وقايع عجيب سردربياورد.
وجود آب در مراسم عروسي مردم تايلند نشانه اي از شكوفايي و شادي است. به همين دليل ۱۴ زوج تايلندي براي به حداكثر رساندن شادي در مراسم عروسي شان تصميم گرفتند عروسي خود را در دريا در عمق ده متري برگزار كنند.
واحد مركزي خبر به گزارش از شبكه تلويزيوني رويتر خبر داد كه اين ۱۴ زوج پس از مراسم رسمي ازدواج در يك معبد بودايي در جزيره كودانگ تايلند با رفتن به عمق ده متري دريا در حالي كه از كپسول اكسيژن در زيرآب استفاده مي كردند اقدام به امضاي دفتر ثبت عقد و ازدواج كردند و سند ازدواج دريافت كردند.

جامعه
ادبيات
ايران
دهكده جهاني
علم
كاغذ اخبار
ورزش
هنر
صفحه آخر
|  ادبيات  |  ايران  |  جامعه  |  دهكده جهاني  |  علم  |  كاغذ اخبار  |  ورزش  |  هنر  |
|  صفحه آخر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |