پنجشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۸۲ - شماره ۳۳۲۵
سياست
Front Page

آمريكا و اروپا وجوه توافق وعوامل اختلاف
تاريخ نگار بزرگ فرانسوي، جان دليمو مي گويد پيشرفت اخلاقي تمدن غربي در حد پيشرفت هاي علمي و فناوري كه اين تمدن به آن رسيده،  نيست
003390.jpg
هاشم صالح- الشرق الاوسط
شايد قدري شگفت انگيز باشد كه ما شهروندان كشورهاي كوچك جرأت بررسي اوضاع كشورهاي بزرگ و موازنه قواي حاكم بر كل جهان را پيدا مي كنيم، در حالي كه سطح آگاهي ما از چهارچوب محلي يا حداكثر عربي فراتر نمي رود. به هر حال از همان آغاز از خواننده پوزش مي خواهم اگر به اين موضوع پيچيده و سترگ، كه فراتر از گنجايش و امكانات من است، پرداخته ام. در واقع من در اين عرصه، چيز جديدي را ارايه نمي دهم بلكه بر گفته هاي سياستمداران و فيلسوفان بزرگ غربي تكيه مي كنم. از اين ميان و به عنوان مثال از والري ژيسكار دستن رئيس جمهور پيشين فرانسه نام مي برم كه اخيرا مامور تدوين قانون اساسي اتحاديه اروپا شده است. همچنين بايد از هوبر فورين وزير خارجه پيشين فرانسه نام ببرم كه صاحب نظريه هاي جدي درباره برخورد تمدن ها، يكه تازي آمريكا در تصميم گيري جهاني و ضرورت مهار سركشي هاي بوش و تشكيل جهاني چندقطبي، و نه تك قطبي است. از تزويتان تودورف فيلسوف نيز بايد نام ببرم كه انتقادهاي جدي به سياست هاي ماجراجويانه آمريكا وارده كرده و خواستار تقويت اتحاديه اروپا شده است تا قطب روياروي بولدوزر آمريكا باشد. ديگراني نيز هستند كه كوشيدم به منظور درك حوادث پيرامونمان، ديدگاه هايشان را استخراج و كتاب ها يا مقاله هايشان را بخوانم.
جهان طبق گفته يكي از دانشمندان انسان شناسي به دهكده واحدي تبديل شده است كه چون عضوي به درد آورد روزگار، دگر عضو ها را نماند قرار.
شايد اين علت اساسي توجيه دخالت ما در چيزهايي بسي بزرگتر از ما باشد. همان گونه كه فيلسوف آلماني فردريك نيچه در كتاب مشهور خود مي گويد، جهان، محكوم به اراده قدرت و چيرگي شده است. شايد ابوطيب متنبي، شاعر بزرگ عرب با اين انديشه بيگانه نيست هنگامي كه اين شعر رساي خود را سرود: ستم، از خصلت انسان هاست و اگر شخص نجيبي ديدي كه ظلم نمي كند، علتي دارد. اين را به رغم مخالفتم با اين شعر متنبي مي گويم و هراس دارم كه صحيح باشد!
اين شعر، دست كم در مورد جوامع وحشي مبتني بر زور و چيرگي صدق مي كند اما درباره جوامع متمدن صادق نيست زيرا اينها به گفته كانت بر اثر روشنگري و آموزش و تجارت آزاد و آسايش زندگي، تهذيب يافته اند. در نتيجه به نظر مي رسد متنبي جزو جماعت «هابس»، فيلسوف انگليسي باشد كه انسان را گرگ برادرش انسان، مي داند و از اين رو بايد دولت نيرومندي در راس امور مردم باشد تا آنها را رتق و فتق نمايد وگرنه اوضاع از مهار خارج مي شود و قوي به ضعيف حمله مي كند تا او را بدرد و زير پا له سازد؛ درست همان گونه كه جانوران وحشي، يكديگر را در جنگل مي درند. (نگاه كنيد به كاري كه صدام در كويت يا شارون در فلسطين كرد و...). اما ارتباط همه اين صحبت ها با اروپا و آمريكا چيست؟ آيا سخن از ملت هاي متمدني نيست كه در همه عرصه ها به اوج ترقي رسيده و حتي اخيرا به مريخ هم رسيده اند!
اما تاريخنگار بزرگ فرانسوي، جان دليمو مي گويد پيشرفت اخلاقي تمدن غربي در حد پيشرفت هاي علمي و فناوري كه اين تمدن به آن رسيده،  نيست. بدين سان آ فتاب آمد دليل آفتاب و شخصي از غربيان به اين نكته گواهي داده است. طبعا وي اعتراف مي كند كه پيشرفت اخلاقي قابل توجهي در جوامع غربي رخ داده است و گرنه نمي توانست به همه اين دستاوردها چنگ بزند و بر همه ملت هاي زمين برتري يابد، اما اينها- حداقل تاكنون- در حد مطلوب نبوده است. دليل آن، سياست كنوني دولت آمريكاست. اين سياست اساسا بر مبناي زور و استفاده از چماق است و نه براساس قوانين بين المللي و سازمان بزرگ جهاني همچون سازمان ملل متحد. من با گفتن اين سخن به اصل موضوع مي رسم و آن جايي است كه اختلاف اروپا و آ مريكا در آن نهفته است. لذا بازهاي واشنگتن و نظريه پردازان بزرگش همچون رابرت كاگان،  اروپا را مسخره مي كنند و آن را به ضعف- اگر نگوييم تسليم در برابر مستبدان ستمگر- متهم مي نمايند و اين كه فقط آمريكا مي داند چگونه با آنان رفتار كند و درس هاي فراموش ناشدني به آنها بدهد. اما تودورف فيلسوف به بازهاي واشنگتن پاسخ مي دهد و به آنان مي گويد: سياست خارجي ايالات متحده آمريكا امروزه خطرناك به نظر مي رسد و به جاي آرام كردن كشمكش ها و آشوب هاي جهان بر شدت آنها مي افزايد. اينها قبل از آن كه براي ديگران خطرناك باشند براي غرب خطرناكند و حتي در بلندمدت با مصالح خود ايالات متحد آمريكا نيز تضاد دارند. اينها سياست هايي كوته نظراند.
اما تودورف مي گويد: سخن من به معناي حمله به كل موضع آمريكا و دفاع از موضع فرانسه در مورد جنگ عراق نيست. من آدم ساده  اي نيستم و مي دانم اگر نيرويي پشتيبان حق نباشد يا آن را در عرصه واقعيت تبلور نبخشد معنايي نخواهد داشت. روابط بين المللي روابطي آسماني نيست بلكه مبتني بر موازنه قواست. لذا من خواهان اتحاد نظامي اروپا همانند اتحاد اقتصادي آن هستم تا به نيروي كوبنده اي بدل شود و همه از آن حساب ببرند. در اين صورت رامسفلد «اروپاي پير» را مسخره و تحقير نخواهد كرد. در اينجا به شاه بيت اصلي مي رسيم. آمريكا، اروپا را دست كم گرفت و به قول معروف «ديواري كوتاه تر از ديوارش» نيافت زيرا ارتش جراري ندارد كه بتواند با ارتشش برابري كند.
فرانسه، آلمان يا هر كشور اروپايي ديگر به تنهايي نمي تواند بر مسايل جهان تاثير بگذارد. در قرن نوزدهم چنين كاري ممكن بود اما اكنون ممكن نيست.
اما بي گمان اروپاي متحد داراي نيم ميليارد نفر نيروي عظيم اقتصادي مي تواند اين كار را انجام دهد. وقتي اين سخن را با ژيسكار دستن مطرح مي كني به تو مي گويد: اروپا دست كم تا قبل از پنجاه سال ديگر به كشوري متحد از نظر نظامي و سياسي، تبديل نخواهد شد! آيا اين بدان معناست كه بايد نيم قرن ديگر منتظر باشيم تا نيروي اروپا با آمريكا متوازن گردد و او را مجبور سازد تا نظرش را محترم شمارد يا از غرور و خودپسندي اش دست بردارد؟
رئيس جمهور پيشين فرانسه مي افزايد: بايد دانست اروپا، اكنون با تنوع و تكثر خود- و نه با آميختگي و ذوب كامل- متحد است. اگر چين، بلوك واحدي را تشكيل مي دهد- علتش آن است كه نژاد «هان» هشتاد درصد جمعيت اين كشور را تشكيل مي دهد و اگر آمريكا به رغم تكثر نژادها و قوميت  هايش، كشور واحدي است، علت آن زبان انگليسي است كه همگان دور آن جمع شده اند. اما چه چيزي اروپاي چند زبانه را تا حد آميختگي متحد مي سازد؟ اروپاييان هنگامي كه دور هم جمع مي شوند نمي دانند با چه زباني سخن بگويند. به نظر مي رسد زبان انگليسي خود را بر گردهمايي  هاي بروكسل تحميل كرده است؛ به گونه اي كه كلودشسون، هنگام ديداري اتفاقي با ژاك شيراك در تالارهاي اتحاديه اروپا با او به زبان شكسپير صحبت كرده بود. شيراك، به او خيره مي شود. آري چگونه وزير خارجه فرانسه با رئيس جمهور كشورش با زباني غير از فرانسه صحبت مي كند؟
به اصل موضوع برگرديم. در واقع آمريكا- آن گونه كه ژنرال دوگل مي گفت- دختر اروپا باقي مي ماند؛ گر چه اين دختر بزرگ شده و از مادرش، بسا قوي تر شده است. اكنون يك موافقت ضمني يا صريح براي تشخيص خطري كه اروپا و آ مريكا با آن روبه رو هستند وجود دارد. اين خطر، همان تروريسم جهاني است كه ممكن است بدون مسئوليت، اسلحه كشتار جمعي شيميايي يا بيولوژيك يا حتي هسته اي را به كار گيرد و شايد نيمي از يكي از شهرهاي غربي را منهدم سازد.
اين احتمالي است كه ممكن نيست غرب آن را بپذيرد و همان طور كه غرب- با هر دو شق آمريكايي و اروپايي اش- طي سال هاي جنگ سرد و به مدت نيم قرن با كمونيسم و اتحاد شوروي جنگيد، آماده است تا نيم قرن ديگر با دشمن جديد بجنگد. اما اروپا و آمريكا درباره ابزارهاي اين جنگ و راه هاي رويارويي با هم اختلاف دارند. دولت بوش در مرتبه نخست كاربرد زور و اروپا، راه حل ديپلماتيك، اقتصادي و فرهنگي به علاوه نظامي يا اشاره به زور را ترجيح مي دهد. توني بلر هدف هاي پس از يازده سپتامبر را به اين شكل مشخص كرد: اين، جنگي فراگير ميان تمدن و تعصب كوركورانه ديني است و نه جنگ ميان غرب و كل جهان اسلام زيرا اكثريت مسلمانان نيز مثل ما، قرباني تروريسم اند. پس از آن بلر به شيراك گفت: اگر خواهان تاثير بر سياست خارجي آمريكا هستيم بايد به آمريكا بپيونديم. اما اگر در برابرش بايستيم به ما گوش نخواهد داد و آن چه كه مي خواهد انجام مي دهد و انگار كه ما اصلا وجود نداريم. همچنين به او گفت كه دعوت به جهان چندقطبي نتيجه اي جز تضعيف قطب غرب به سود بلوك چين يا هر قطب ديگري ندارد. آيا شما خواستار آني كه ابتكار تاريخي از دست غرب و تمدن اش كه دست كم سه قرن است بر جهان حكمراني مي كند خارج شود؟

مرور رويدادهاي عراق بعد از حوادث روز عاشورا
003393.jpg

امضاي  قانون  اساسي  موقت  عراق  به  تعويق  افتاد
شوراي  حكومتي  عراق  تصميم  گرفت  امضاي  قانون  اساسي  موقت  اين كشور كه  براي  روز چهارشنبه  پيش  بيني  مي شد را به  دليل  انفجارهاي  خونين  به  تعويق  بياندازد.
به  گزارش  خبرگزاري  فرانسه  از بغداد، عادل  عبدالمهدي  نماينده عبدالعزيز حكيم  رئيس  مجلس  اعلاي  انقلاب  اسلامي عراق  در شوراي  حكومتي  اين كشور گفت : ما مراسم  امضا را به  تعويق  مي اندازيم .
اين  مساله  احتمالا روزجمعه  انجام  خواهد شد، اما در اين  مورد تصميم  رسمي گرفته  نشده  است .
۲۵ عضو شوراي  حكومتي  عراق  روز دوشنبه  متن  قانون  اساسي  موقت  اين  كشوررا به  تصويب  رساندند.
متن  قانون  قرار بود روز چهارشنبه  به  طور رسمي امضا شود و به  امضاي اوليه  پل  برمر حاكم  آمريكايي  عراق  نيز برسد.
براساس  اين  گزارش ، دراثر وقوع  انفجارها در شهرهاي  عراق ، حدود ۱۴۰ نفركشته  و حدود ۵۰۰ نفر نيز زخمي شدند.
اين  خونبارترين  حملات  از زمان  سقوط رژيم  صدام  حسين  از آوريل  سال  ۲۰۰۳ميلادي  تاكنون  به  شمار مي رود.
هدف  انفجارهاي  روز عاشورا برافروختن  جنگ  قومي  است
يك  عضوشوراي  حكومتي  عراق  هدف  انفجارهاي  روزعاشورا را برافروختن  جنگ قومي و طايفه اي  در اين  كشور دانست .
محسن  عبدالحميد در گفت وگو با شبكه  خبري  الجزيره  قطر گفت :انفجارهاي  امروز كربلا و كاظمين  جنايتي  بزرگ  و وحشيانه  بود كه  در سالروزگراميداشت  انقلاب  امام  حسين (ع ) رخ  داد.
وي  افزود: هدف  ازاين  گونه  جنايات  ازبين بردن  وحدت  و يكپارچگي  مردم  عراق و تلاش  براي  برافروختن  جنگ  قومي و طايفه اي  ميان  مردم  اين  كشور است .
عضو شوراي  حكومتي  عراق  درمورد اين كه چه  كساني  ازاين گونه  عمليات  سودمي برند، اظهار داشت : كساني  در داخل  و خارج  اعم  از عراقي  و غير عراقي  كه دشمن  كشور عراقند و نمي خواهند اين  ملت  به  اهداف ، حاكميت  و استقلال  دست  پيداكند و هدفشان  اين  است  كه  مردم  عراق  را به  جان  يكديگر بيندازند، از اين حادثه  سود مي برند.
شبكه  الجزيره  پيشتر در خبري  در مورد شمار تلفات  امروز حوادث  عراق  گفت در انفجارهاي  كربلا ۸۵ تن  و در انفجارهاي  كاظمين  ۵۸ تن  كشته  و ده ها تن  نيززخمي شده اند.
رئيس  مجلس  لبنان ، انفجارهاي  عراق  را فاجعه آميز خواند
سياسي  نبيه  بري  رئيس  مجلس  لبنان ، انفجارهاي  روز سه شنبه  در شهرهاي  مقدس  كربلاو كاظمين  در عراق  را فاجعه آميز خواند.
بري  سه شنبه  شب  با صدور بيانيه اي  ضمن  هشدار درباره  تلاشهاي  تفرقه افكنانه در عراق  تأكيد كرد كه  وقوع  اين گونه  انفجارها از بزرگي  توطئه اي  حكايت  داردكه  براي  ايجاد فتنه  مذهبي  در عراق  برنامه ريزي  شده  است .
رئيس  مجلس  لبنان  مردم  عراق  را به  هشياري  در برابر اينگونه  فتنه ها و تلاش براي  خنثي سازي  آن فراخواند.
رفيق  حريري  نخست  وزير لبنان  هم  با محكوم  كردن  انفجارهاي  روز عاشوراي شهر كربلا اعلام  كرد كه  اين  انفجارها تنها يك  رويداد جنايتكارانه  نيست  بلكه وقوع  آن در مراسم  گراميداشت  عاشوراي  حسيني  به  منظور ايجاد فتنه  صورت گرفته  است .
شيخ  محمد رشيد قباني  مفتي  اهل  سنت  لبنان  نيز با محكوم  كردن  انفجارهاي امروز در شهرهاي  كربلا و كاظمين  تأكيد كرد كه  عوامل  خارجي  در آن دست  دارند.
شيخ  قباني  با صدور بيانيه اي  با دعوت  مردم  عراق  به  وحدت  و هشياري در برابر تلاشهاي  فتنه  گران  خارجي  و داخلي  تأكيد كرد كه  وحدت  تنها راه رويارويي  با فتنه  انگيزي  است .
بيانيه  آيت الله  سيد محمد تقي  مدرسي  به  مناسبت  روز عاشورا
آيت الله  سيد محمد تقي  مدرسي  از علماي  مشهور كربلا با انتشار بيانيه اي بر ضرورت  پيروي  مسلمانان  از راه  و روش  حضرت  سيدالشهدا در دفاع  از اسلام تأكيد كرد.
به  گزارش  خبرنگار ايرنا از كربلاي  معلّي  در اين  بيانيه  كه  روز عاشورا به طور گسترده  در ميان  عزاداران  حسيني  پخش  شد همچنين  بر لزوم  حفظ وحدت  ويكپارجه  ميان  آحاد مسلمانان  باهدف  فائق  آمدن  بر مشكلات  تأكيد شده  است .
در اين  بيانيه  آمده است : اسلام  ديني  مبتني  بر عقل  و علم  مي باشد كه  قادراست  امور اجتماعي  جامعه  مسلمانان  را سامان  بخشد.
آيت الله  مدرسي  در اين  بيانيه  با اشاره  با ايام  سوگواري  سالار شهيدان حضرت  امام  حسين  (ع ) خاطر نشان  كرده است : امام  حسين  (ع ) چراغ  فروزان  هدايت ، وارث  پيامبران  و حجت  خدا بر روي  زمين  است  و راه  و خط سرخ  حسيني  هرگز به محاق  فراموشي  سپرده  نخواهد شد.
خاوير سولانا حملات  تروريستي  در عراق  را به  شدت  محكوم  كرد
خاوير سولانا رئيس  بخش  سياست  خارجي  و امنيت  اتحاديه  اروپا با محكوم كردن  انفجارهاي  كربلا و كاظمين  و نيز حمله  تروريستي  در شهركويته  پاكستان  گفت : اين  حوادث  تروريستي  وي  را دچار ضربه  روحي  شديد (شوكه ) كرده  است .
به  گزارش  ايرنا از بروكسل ، مسئول  سياست  خارجي  و امنيت  اتحاديه  اروپادر بيانيه اي  كه  درباره  حملات  تروريستي  در عراق  و پاكستان  منتشركرد، همچنين  خاطرنشان  ساخت:  گزارش  اين  اقدام هاي  فجيع  و خشونت  باركه  روز عاشورا باعث  به  راه  افتادن  حمام  خون  در شهرهاي  مقدس  شيعيان  درعراق  و شهر كويته  پاكستان  شده  و تعداد زيادي  از زائران  عراقي  و سايركشورها و نيز گروهي  از مردم  پاكستان  را كشته  وي  را دچار ضربه  روحي  كرده است .
سولانا در اين  بيانيه  با خانواده هاي  قربانيان  اين  حادثه  ابراز همدردي كرد و به  بازماندگان  زائران  شيعه  و عزاداران  پاكستاني  تسليت  گفته  است .

راه ناگزير
003387.jpg

منطقه آسياي مركزي بين درياي خزر و كوههاي پامير قرار گرفته است در قرن ۱۵ ميلادي اين منطقه توسط تيمور گورگاني با زور اشغال گرديد.
از قرن ۱۹ ميلادي تزارها با حركت خزنده به اين منطقه آن را تبديل به يك شبه مستعمره كردند .با پيروزي انقلاب اكتبر در ۱۹۱۷ ادغام اين منطقه در اتحاد شوروي كامل گرديد، در اين دوران منطقه در حاشيه قرار گرفته و هيچ قدرت فرامنطقه اي و منطقه اي قادر به نفوذ در آن نبود. با فروپاشي امپراتوري اتحاد شوروي ۵ جمهوري با ۵۶ ميليون سكنه از دل اين منطقه بيرون آمد.
اين جمهوري ها در زمان اتحاد شوروي از عقب مانده ترين مناطق محسوب گرديده و فاقد
زير ساخت هاي اقتصادي جهت توسعه بودند حتي با وجود ذخاير غني نفت و گاز در زمان اتحاد شوروي با برنامه ريزي متمركز بصورت يك اقتصاد تك محصولي اداره مي شدند.
در سال ۱۹۹۱ با فروپاشي اتحاد شوروي و قطع كمك هاي اقتصادي، مهاجرت متخصصان روسي سطح زندگي مردم به شدت تنزل كرد و در سيستم حكومتي نيز هيچ نوع تغييري داده نشد و تقريبا در تمامي منطقه همان دبيران قبلي حزب كمونيست قدرت را به دست گرفتند و شعارهاي كمونيستي تبديل به شعارهاي ملي گرايي و ناسيوناليستي گرديد.
پيامدهاي اين تغييرات و تحولات در اين منطقه چه بود؟ در دوران تزارها و بعد كمونيستها اسلام تحت فشار شديد قرار داشت و جبهه گيري گسترده اي عليه مذهب خصوصا اسلام صورت مي گرفت اما بعد از فروپاشي شاهد رشد سريع اسلام در منطقه بوده بطوري كه در ازبكستان از ۱۷۰۰ سازمان مذهبي كه تشكيل گرديده ۱۵۶۶ سازمان اسلامي است كه عموما توسط وهابيون كنترل و حمايت مي گرديد.از سويي به علل بيكاري گسترده در بين جوانان، فقر فزاينده مردم، نبود دمكراسي و در پيش گرفتن همان سياست خشن كمونيستي در سركوب مخالفان، عدم اطمينان به آينده زمينه مؤثر را براي ايجاد هسته هاي اوليه گروههاي افراطي اسلامگرا كه توسط قدرت هاي فرامنطقه و منطقه اي (پاكستان، عربستان سعودي) حمايت مي كردند مهيا گرديد.
جوانان با توجه به انگيزه هاي مالي جذب اين گروهها شده و سعي مي كنند كه آينده خود را در اين گروهها جستجو كنند  آينده اي كه با توجه به وضعيت فعلي هيچ اميدي به آن ندارند. و به قول يكي از كارشناسان مسائل امنيتي در آسياي مركزي افراد به اجبار اين راه را انتخاب مي كنند زيرا تنها منبع تأمين مالي آنها بوده و افراد با افراطي گرايي مذهبي به دنيا نمي آيند و اين شرايط محيط است كه به آنها تحميل گرديده است.
تهيه و تنظيم: مجيد بوالوردي

نگاه امروز
از ده رانده، در شهر مانده

مسعود تويسركاني
مهاجرت معمولاً به اميد بهبود وضعيت اقتصادي - اجتماعي يا فرهنگي صورت مي گيرد. در اين ميان در كشورهاي در حال توسعه دو روند موازي مهاجرت به چشم مي خورد؛ مهاجرت از مراكز شهري به خارج از كشور كه ويژه طبقات مرفه و متوسط به بالاست و مهاجرت از مناطق حاشيه اي و پيراموني و روستاها و شهرهاي دورافتاده به مراكز شهري.
اگر طبقات متوسط و نخبگان شهري به اميد دستيابي به موقعيت اقتصادي و فرهنگي يا دستيابي به آزادي هاي اجتماعي بيشتر راهي غرب و كشورهاي توسعه يافته مي شوند، روستائيان و ساكنان شهرهاي دورافتاده نيز به اميد دستيابي به درآمد بيشتر و برخورداري از زندگي راحت تر و رهايي از فقر و فلاكت راهي شهرهاي مركزي و پايتخت ها مي شوند.بستر و زمينه هر دو نوع مهاجرت داخلي و مهاجرت به خارج نابرابري و فقدان امكانات براي تأمين نيازهاي زندگي و يا محدوديت فرصت هاي شغلي و تحرك و ارتقاء است.
در ايران اگرچه از شدت روند مهاجرت از روستا به شهر پس از انقلاب به دليل افزايش خدمات رفاهي چون تأمين آب آشاميدني سالم، برق و نيز تشكيل خانه هاي بهداشت روستايي تا حدودي كاسته شده است اما نابساماني زير ساخت هاي اقتصادي، فقدان فرصت هاي شغلي و پايين بودن درآمد و بازده اقتصاد كشاورزي موجب شده است مهاجرت نيروهاي جوان روستايي به شهرها همچنان ادامه داشته باشد. اين مسئله تركيب جمعيتي روستاها را پير و بنيه اقتصادي آنها را كاملاً تحليل برده است. از سوي ديگر روستائيان جوان فاقد مهارت ،بر جمعيت سربار شهرها افزوده و با تشكيل حلبي آبادها چهره اي ناموزون به شهرها داده اند.اين جوانان «از ده رانده و در شهر مانده» اگرچه با سختي و مشقت درشهرها روزگار مي گذرانند و به دليل اختلافات فرهنگي هنوز نتوانستند در جامعه شهري جذب شده و به زندگي پرتنش و استرس شهري دل ببندند اما پاي بازگشت مجدد به روستا را نيز ندارند. هر بار كه سوداي بازگشت را مرور مي كنند با سئوال بزرگي مواجه مي شوند در پي چكار. كدام شغل را در روستا مي توانند اختيار كنند. زمين محدود آباء و اجدادي آيا براي گذران زندگي يك خانواده ديگر كفايت مي كند؟
هر طرح و برنامه اي كه نتواند اين چنين ترديدهايي را رفع و چشم انداز روشني از وضعيت اشتغال و درآمد و زندگي براي روستائيان مهاجر ترسيم كند، از ابتدا محكوم به شكست است. انتقال امكانات و خدمات رفاهي چون آب، برق، تلفن و بهداشت به روستاها اگر همراه با بازسازي ساختار اقتصادي و ايجاد فرصت هاي شغلي نباشد نه تنها از مهاجرت روستائيان جوان به شهرها جلوگيري نخواهد كرد بلكه با دامن زدن به احساس محروميت نسبي روستائيان بر شدت مهاجرت به شهرها مي افزايد.

گزارشي از «ايرين»
مهاجرت معكوس

اشاره:
003381.jpg

يكي از عمده ترين مشكلات كشورهاي در حال توسعه رشد چشمگير شهرنشيني است.
ايران يكي از بالاترين آهنگهاي رشد شهر نشيني را در جهان دارد.
اين عامل از يك سو باعث شده است شهرها با انفجار جمعيت و رشد حلبي آبادها روبرو شوند و از سوي ديگر خالي شدن روستاها از نيروي جوان، كشاورزي را با مشكل روبرو كرده است. از اين رو دولت در صدد است تا با اجراي برنامه  هايي روستاها را براي سكونت جذاب كند تا روند مهاجرت معكوس شود.
«ايرن» كه يك واحد انساندوستانه سازمان ملل است گزارشي در مورد طرحهاي ايران براي مهاجرت معكوس تهيه كرده است كه متن آن از نظرتان مي گذرد اين گزارش توسط سعيد علوي نائيني به فارسي برگردانده شده است.
رعنا رحماني به عنوان نظافت گر در خانه هاي ثروتمند حومه شمال تهران كار مي كند. او شش روز در هفته، ۸ ساعت در روز، با درآمد ۲۵۰ دلار در ماه براي ثروتمندان غذا درست كرده و خانه آنها را تميز مي كند. وي از هنگامي كه ۱۴ سال پيش از روستاي دورافتاده «خشك» در شمال غرب ايران، به تهران آمد، درآمد خود را تقريباً ۳ برابر كرده است و مي گويد طرح آزمايشي جديد دولت كه قصد دارد مهاجران روستايي را به روستاهاي خود بازگرداند براي وي جذاب نيست. وي به ايرين گفت: «ديگر تقريباً هيچ كس در خشك باقي نمانده است. بيشتر دوستان من رفته اند و آنان كه نرفته اند، فقط منتظر ترك آن هستند.»
رشد شديد شهرنشيني
ايران يكي از بالاترين آهنگ هاي رشد شهرنشيني را در جهان دارد. در سال ۱۹۵۰، حدود ۲۷ درصد جمعيت شهرنشين بودند؛ حالا اين رقم بيش از دو برابر شده و به ۶۵ درصد رسيده است و يك گزارش سازمان ملل متحد پيش بيني مي كند تا سال ۲۰۳۰، اين درصد افزايش يافته و به حدود ۸۰ برسد، كه رقمي بي سابقه براي يك كشور در حال توسعه است.
نتيجه جابه جايي جمعيت، اين است كه شهرها نتوانسته اند خود را با انفجار جمعيت وفق دهند. سازمان هاي غيردولتي مي گويند حلبي آبادها، بيكاري شديد، خدمات عمومي ضعيف و يك اقتصاد راكد نتايج مستقيم شهرنشيني انبوه است.
طرح دولت
طرح دولت، به نام «انگيزه مهاجرت معكوس»، كه قرار است در استان خراسان آغاز شود، يك برنامه ۵ ساله است كه اعتبارات زيادي را به تجديد حيات مناطق روستايي تخصيص مي دهد. با سرمايه گذاري در صنايع محلي، كشاورزي و خدمات عمومي، دولت اميدوار است ايجاد شغل كرده و توليدات كشاورزي را كه از سالهاي ۱۹۶۰ رو به كاهش مداوم داشته است، رونق بخشد.
عباسعلي اورنقي، عضو انجمن اسلامي خراسان، اميدوار است كه اين طرح آزمايشي موفق شود. وي به روزنامه همشهري گفت: «ما بايد در نظر داشته باشيم كه جست وجو براي كار يكي از بزرگترين موضوعات براي بيشتر مهاجران است. ما مي دانيم كه بيشتر روستاييان توانايي كار كشاورزي را دارند، بنابراين سرمايه گذاري در اين زمينه ها يك راه حل است.»
اما براي افرادي چون رحماني، بازگشت به زندگي پيشين، يعني كشاورزي، يك گزينه نيست. وي گفت: «در روستاي من، زمين را كشت مي كرديم و زعفران و زرشك به عمل مي آورديم. اما كار بدني سخت است، بدنهاي ما به آن عادت ندارد، زيرا ما اين طور بار آورده نشده ايم و به اين ترتيب دوام نخواهيم آورد.»
طي چندين دهه، دولت سرگرم پژوهش براي يافتن راههاي جلوگيري از جريان مداوم مهاجران مانند رحماني به شهرهاست. براي اين آخرين طرح، دانشگاه فردوسي مشهد يافته هاي پژوهش مستقل خود را با دولت در مورد مهاجرت روستايي به شهر در ميان مي گذارد.
نياز به مشاغل در مناطق روستايي
دكتر داريوش حيدري بيگوند، رئيس اين طرح پژوهشي در دانشگاه فردوسي (مشهد) به ايرين گفت: «هنگامي كه شما آغاز به ايجاد مشاغل و تسهيلات در روستاها مي كنيد، مهاجرت معكوس كم كم پا مي گيرد. براي ايجاد يا برنامه ريزي سياست مهاجرت معكوس، سرمايه گذاري كليد موفقيت است. با سرمايه گذاري مناسب شما مي توانيد شغل ايجاد كنيد، كه به نوبه خود امكانات و تسهيلات خوب به همراه مي آورد.»
اما بابك دربيگي، يك مشاور ارشد در يك شركت مشاوره اقتصادي و سياسي ايراني مي گويد: ايران كشور مركزيت مداري است، اين موضوع ذهنيت طرفداري از شهرنشيني را به وجود آورده است. سياستهاي صنعتي دولت، به گفته وي، شهرها را مقصدهاي رويايي براي روستاييان ساخته است و هيچ ميزان سرمايه گذاري اين روند را تغيير نخواهد داد.
وي به ايرين گفت: «مهاجرت در ايران تنها به عامل هاي اقتصادي بستگي ندارد بلكه به عواملي ديگر مانند امنيت، ديدگاه هاي اجتماعي و فرهنگي وابسته است. پس از انقلاب اسلامي سال ۱۹۷۹، دولت يك رويكرد تازه به اقتصاد داشت و كشاورزي را در اولويت قرار داد. بنابراين دولت تأكيد خود را بر توسعه روستايي گذاشت و شبكه هاي راه، آبرساني و برق رساني، ايجاد كرد.»
اما مهاجرت ادامه دارد
وي گفت: «بيشتر اين برنامه ها براي مناطق محروم مانند خراسان استفاده شد. با وجود اين، مهاجرت در اين استانها ادامه يافت، كه به معناي اين است كه سرمايه گذاري هاي دولت تضميني براي كاهش فرآيند مهاجرت نيست.»
دربيگي روستاي «نمك» در خراسان را مثال مي زند: اين يك روستاي كوچك و محروم با جمعيتي حدود ۳ هزار نفر در پيش از انقلاب ۱۳۵۷ (۱۹۷۹) بود. دولت به طور زياد و فراوان در تجهيزات و خدمات محلي آنجا سرمايه گذاري كرد تا انگيزه اي براي ماندن روستائيان شود.اما برق، شبكه هاي آبرساني و مدارس جديد براي جلوگيري از مهاجرت نمكيان كافي نبود.
003384.jpg

طبق گفته دربيگي، در واقع شمار افرادي كه روستا را ترك كردند بيشتر شد. با اين كه نرخ رشد جمعيت مناطق روستايي به سرعت افزايش مي يابد و با آهنگي بالاتر از مناطق شهري است، اكنون جمعيت روستاي نمك زير ۵۰۰ نفر است. اين موضوع براي دوربيكي دليل كافي است كه هيچ ميزاني از سرمايه گذاري در مناطق روستايي قادر نيست از مهاجرت جلوگيري كند. در ضمن، بيشتر كارشناسان توافق دارند كه بدون كمك بخش خصوصي اين طرح موفق نخواهد بود.
در خشك هيچ دكان و مغازه اي نيست. اگر رحماني مي خواست پياز بخرد، بايد اتوبوس روزانه به نزديك ترين شهر يعني قائن را سوار شود و دو ساعت در راه باشد.
در اين روستا تنها يك مدرسه هست، با يك كلاس و چون دبستان است، دو دختر نوجوان رحماني مي بايست سفر طولاني به قائن را در پيش گيرند. رحماني گفت: «ما خيلي دوست داريم بتوانيم به روستاي خود برگرديم، اما راستش نمي توانيم؛ هيچ كاري، هيچ دكاني و هيچ پولي نيست و تمام چشمه ها خشك شده است.» تهران، آلوده است و من نگران بچه ها هستم، اينجا خطرناك است، مانند روستاي ما نيست. اما حداقل مي توانم در اينجا به عنوان يك نظافت چي كار كنم، در آنجا حتي نمي توانم كار كنم.»
پژوهش حيدري بيگوند نشان مي دهد كه طرح مهاجرت معكوس كارساز است. اگر اين طرح در خراسان موفق باشد- كه بزرگترين استان ايران است- دولت مصمم است آن را در سراسر كشور اجرا كند.
حيدري بيگوند به ايرين گفت: «وقتي روستاييان كه در شهرهاي بزرگ سكني گزيده اند متوجه شوند كه مي توانند در زادگاه شان كار كنند، از مراقبت هاي پزشكي و آموزش و خدمات رفاهي بهره مند خواهند شد، از آلودگي، سر و صدا و مسائل تبهكاري و مواد مخدر شهر دوري جسته و آغاز به مهاجرت خواهند كرد. اگر دولت به طور شايسته در روستاها سرمايه گذاري كند، موفقيت صد در صد خواهد بود.» اما رحماني مخالف است: «هرگز اين اتفاق نخواهد افتاد، برخي روستائيان هرگز برنخواهند گشت. آنان فعلاً زندگي شان در شهر است و اينجا خانه و كاشانه آنهاست.»

|  ادبيات  |   اقتصاد  |   انديشه  |   سياست  |   فرهنگ   |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |