محسن ايلچي 
بررسي شاخص هاي توليد در صنعت خودروسازي ايران از گذشته تاكنون موردتوجه محافل صنعتي، كارشناسان و رسانه ها قرار گرفته است. درواقع ايجاد تحول در صنعت خودروسازي و رشد نسبي شاخص هاي تجاري و صنعتي در اين بخش تا اندازه زيادي به دليل نقد مداوم و مكرر رسانه ها از فرآيند توليد و فروش خودرو بوده است. اين در شرايطي است كه شايد در خيلي از مواقع خودروسازان نيز از كاركرد متعارف رسانه ها در اين حوزه خشنود نبوده اند، اما به هر ترتيب برآيند نقادي رسانه ها منجر به افزايش تيراژ، تثبيت نسبي قيمت ها و تنوع تقريبي در توليد، طي دو سه سال اخير شد و در برخي مواقع هم، مديران اين صنعت به دليل فشار بيش ازاندازه رسانه ها، روزهاي سختي را پشت سر گذاشتند. به هر ترتيب خودروسازان در طراحي راهبردهاي آني و آتي خود نسبت به موضع گيري رسانه ها به عنوان سازمان هاي اجتماعي و اقتصادي كه در تغيير نگرش فوري و تدريجي افكار و نگره مخاطبان (رسانه ها) و مشتريان تاثير دارند، اهميت مي دهند، چراكه بنگاه هاي مورد اشاره بر اين باورند كه گاه رسانه ها با رويكرد انتقادي خود باعث تاثير منفي در روند توليد آنها شده اند.
اما با اين مقدمه مي توان اشاره كرد كه در روزهاي پاياني سال كه خودروسازان (به دليل رشد تقاضا در بازار و افزايش عرضه پول) با يكديگر رقابت مي كنند، اين رسانه ها نيستند كه با انتشار اخبار رسمي خود در روند توليد خودرو تاثير منفي گذاشته اند، بلكه اين توليد و انتشار اخبار غيررسمي و شايعات و اخبار محفلي است كه بر روند توليد و تصميمات مديريتي و مواجهه رسانه ها با اين صنعت، اثر منفي گذاشته است. طي روزهاي جاري دو شايعه قوي درخصوص تغييرات مديريتي، رسانه ها را در رويارويي با اين صنعت با ترديد مواجه كرد. شايعاتي كه كشت آن از سوي رسانه ها نبود و توليد و انتشار آن به نظر مي رسد از درون خود بنگاه هاي خودروسازي و سازمان حاكميتي اين بخش صنعتي تراوش مي كند. گزاره شايعه اول تغيير «ويسه» رئيس سازمان گسترش از سوي وزير صنايع بود و گزاره شايعه دوم تغيير «منطقي» مديرعامل ايران خودرو و انتصاب «قلعه باني» مديرعامل سايپا به جاي وي بود. به نظر مي رسد باتوجه به اينكه زمينه هاي سازماني چنين تغيير و تحولات مديريتي باتوجه به سابقه و حافظه تاريخي رسانه ها از شايعه هاي پيشين وجود دارد، ساخت چنين حاشيه هايي نه تنها كمكي به مجموعه مديريت بازار خودرو كه متاسفانه تمام آن در اختيار دولت است نمي كند، بلكه مواضع خودروسازان را در برابر منتقدان خودروسازي و هوداران تحول در صنعت خودروسازي از طريق واردات خودروهاي اقتصادي و ارزان قيمت (كه نگارنده هم از طرفداران اين نظريه هستم) تضعيف مي كند، چرا؟
۱ -به هر ترتيب چيزي معادل ۵۰ هزار نفر در واحدهاي خودروسازي دولت مشغول به كار هستند، بنابراين پخش اينگونه شايعات در مناسبات و تنظيم امور كار اين صنعت تاثير نامطلوب مي گذارد.
۲- طرح اينگونه شايعات اين شائبه را به وجود مي آورد كه وجود اختلاف سليقه و نظر، ريشه اي در سطح مديريت كلان صنعت خودرو دارد. اساسا اين شائبه به وجود آمده است كه دو شركت خودروساز نيز به واسطه حمايت هاي سياسي دوجناح با يكديگر تقابل مي كنند و نه رقابت در افزايش سهم از بازار!
۳- بازار خودرو در ايران ازجمله بخش هايي است كه اصلاحات در آن صورت نگرفته و همچنان به صورت اليگا پولي است. بنابراين در اين شرايط اصولا زمينه تغييرات مديريتي را ندارد و مناسبات تجاري در آن برهم مي ريزد.
۴- به نظر مي رسد اين مرتبه بدون آنكه رسانه ها پيكان انتقاد خود را به طرف عملكرد مديريت كلان صنعت مورد بحث بگيرند، اين مديريت صنعت خودروسازي است كه با پخش و يا اجازه پخش شايعه هايي اينگونه، اقدام به «خودزني» مي كند.