شنبه ۱۵ فروردين ۱۳۸۳ - شماره ۳۳۴۰
بررسي اوضاع سياسي - اقتصادي جمهوري هاي گرجستان، ارمنستان و آذربايجان
شهروندان قفقاز
004164.jpg
شعار شورش دو ماه پيش گرجستان كه به سرنگوني ادوارد شواردنادزه رئيس جمهوري اين كشور انجاميد مبارزه با فساد و ايجاد ثبات بود. اين شورش در زماني كوتاه به بار نشست و به علت تلفات انساني كم ، نام «انقلاب مخملي» يا «انقلاب آرام» به خود گرفت.
ارزيابي كاميابي يا ناكامي طرح مبارزه با فساد به زمان بيشتري نياز دارد اما ايجاد ثبات هدفي است كه معمولا به سياستمداران فرصت زيادي نمي دهد. دو هفته پيش كه مرزبانان جمهوري خودمختار آجاريا كه در واقع بخشي از حاكميت گرجستان به شمار مي رود، راه ميخائيل ساكاشويلي رئيس جمهوري گرجستان را بستند و به وي اجازه عبور ندادند، معلوم شد كه رهبران «انقلاب آرام» هنوز بر امور اين جمهوري تسلط كافي ندارند. روزنامه فرانسوي لوموند چند روز پيش از رخ دادن مسائل اخير گرجستان، گرفتاري هاي اين جمهوري و دو جمهوري ديگر قفقاز (ارمنستان و آذربايجان) را از منظر جابجايي قدرت بررسي كرد. متن اين نوشته به قلم ويگن چتريان است.
انقلاب گرجستان ادوارد شواردنادزه را عليرغم رهبري ۳۰ ساله او در صحنه سياسي آن كشور سرنگون كرد. رئيس جمهور مجددا انتخاب شده ارمنستان قول ثباتي را مي دهد كه ممكن است قادر به برقراري آن نباشد و در آذربايجان رئيس جمهور جديد بطور مبهم و ترديدآميزي جانشين پدرش شد.
چه اتفاقي مي افتد اگر شما راي بدهيد و راي شما ناديده گرفته شود؟ در سال ۲۰۰۳ دو انتخابات رياست جمهوري و دو انتخابات پارلماني را در سه جمهوري قفقاز، ارمنستان، آذربايجان و گرجستان شاهد بوديم. اكثر مردم بعلاوه گروه مخالف و ناظران بين المللي ادعا كردند كه اين انتخابات با تقلب و بي نظمي هايي همراه بوده اند. آنها درستي نتايج انتخابات را زير سئوال بردند اما افراد كمي بر روي اين واقعيت تمركز كردند كه نسلي كه پس از سقوط اتحاد شوروي بر سركار بوده است اعم از روشنفكر ملي گرا (مانند ارمنستان) و يا نومنكلاتوراي مدل شوروي (مانند مورد گرجستان و آذربايجان) با نسل جديدي كه فرزندان عصر خصوصي سازي هستند جايگزين شده اند. تقلب در انتخابات پارلماني در گرجستان در ماه نوامبر به تظاهرات روزانه همگاني منجر شد. گروه مخالف از پذيرش نتايج رسمي انتخابات سرباز زد. نتايجي كه حزب ادوارد شواردنادزه را در صدر و متحد وي اصلان آباشيدزه را در رديف دوم قرار مي داد. به محض آغاز به كار اولين جلسه مجلس چهره هاي طرفدار شواردنادزه از جمله رئيس تلويزيون دولتي و رئيس امنيت ملي تغيير مرام دادند. اين امر انزواي رئيس كشور را نمايان كرد. در اين وضعيت اپوزيسيون قدرت گرفت و توده مردم در گرجستان غربي را به حركت درآورده و آنها را آماده راهپيمايي در تفليس كرد. بسياري مي ترسيدند كه گرجستان درگير جنگ داخلي ديگري شود ولي زماني كه تظاهركنندگان به داخل اولين جلسه پارلمان حمله بردند، صدها پليس مستقر در آنجا مقاومتي نكردند. شواردنادزه ۷۵ ساله قبل از اينكه سخنراني اش را به پايان برساند مجبور به خروج از پارلمان شد. شخصيتي كه براي مدت بيش از ۳۰ سال بر عرصه سياسي گرجستان حاكم بوده و بعنوان وزير خارجه ميخائيل گورباچف، به شهرتي جهاني دست يافته بود از قدرت بركنار شد.
او ميراث پيچيده اي ازخود به يادگار گذاشت. بازگشت او به تفليس در بهار ۱۹۹۲ بعد از جنگهاي داخلي خونين اميدهاي زيادي بوجود آورد، ولي گرجستان بزودي در جنگي تازه و حتي خونين  تر گرفتار شد. وقتي سربازان گرجي وارد آبخازيا شدند شكست خوردند و عقب نشستند و به همراه آنان ۲۵۰ هزار گرجي از آبخازيا كوچ كردند. شواردنادزه با زنداني كردن رهبران گروه هاي نظامي و تقويت نيروهاي پليس در گرجستان كه آنها را محور اصلي استقلال ملي قرار داد موفق به حذف آنها شد. به محض اينكه كشور با ثبات شد و اقتصاد شروع به رشد كرد مشكلات مجددا شروع شد و در سالهاي ۱۹۹۶ و ۱۹۹۸ توسط نيروهاي مسلح دو سوء قصد به جان شواردنادزه صورت گرفت كه بدنبال آن متهم شدند كه توسط مسكو تحريك شده اند.پس از سقوط روبل روسيه يك بحران اجتماعي بوجود آمد، تمام اين موارد به ثبات در گرجستان آسيب رساند. استقلال گرجستان در اوايل سالهاي دهه ۱۹۹۰ با سختي به دست آمد. دولت هرگز تلاش نكرد ساختاري متمركز ايجاد كند. شوارد نادزه مجبور به ايجاد توازن ظريفي در بين جريانات سياسي و معارضاني كه در برخي مناطق و بخشهاي كشور حاكم بودند شد. او در دو سال آخر حكومتش، اين تعادل و موازنه را از دست داد و گرجستان را به سمت نابساماني سوق داد. اصلاح طلبان جوان تيم او - زوراب ژوانيا سخنگوي سابق دولت و ميخائيل شاكاشويلي وزير پيشين دادگستري - در اعتراض به حمايت او از مقامات فاسد از سمت خود استعفا دادند. آنها به نينو بورژانادزه كه پس از سال ۲۰۰۱ سخنگو و پس از ۲۲ نوامبر رئيس امور امنيتي بود پيوستند. بعدها آنها به رهبران گروه مخالف براي براندازي وي تبديل شدند. به دنبال تظاهرات عمومي در اكتبر ۲۰۰۱ و پس از تلاش پليس براي بستن شبكه تلويزيوني محبوب Rustavi-۲ شواردنادزده افراد باقيمانده كابينه خود از جمله كاخاتاگامادزه وزير كشور را كه وزارتش دچار بي ثباتي و بي كفايتي شده بود اخراج كرد.
او در حالي به قدرت رسيد كه كشور در معرض فروپاشي و تجزيه بود. گينانوديا، يك تحليلگر سياسي در تفليس مي گويد: «شواردنادزه مانند گورباچف فرد تاكتيك دان و با سياستي است ولي او نمي تواند ببيند كه در درازمدت چه كاري انجام خواهد داد». گروه مخالفي كه شواردنادزه را مجبور به كناره گيري از قدرت كرده است جامعه غربي شده گرجستان را نمايندگي مي كند. شخص برجسته اين اپوزيسيون ميخائيل شاكاشويلي ۳۲ ساله است كه كانديداي رياست جمهوري اپوزيسيون سابق بوده و وكيلي تحصيلكرده در ايالات متحده مي باشد. او بخش وسيعي از جامعه شهري را كه خواهان رهايي از بوروكراسي و عدم تحرك دوران شوروي و سوق دادن گرجستان به سمت اروپا هستند، نمايندگي مي كند.
اين شورش توسط دولت ايالات متحده و اتحاديه اروپا حمايت شد ولي با وجود اين با چالشهايي مواجه خواهد بود. روابط با همسايه شمالي گرجستان بايد بهبود يابد و با ظرافت ويژه اي به تمايلات جدايي خواهانه پرداخته شود. در گذشته، تفليس زماني كه با آبخازيا و اوستياي جنوبي سر و كار داشت مذاكرات صلح را با تهديد به حمله نظامي جايگزين مي كرد كه نه منجر به عادي سازي روابط و نه منجر به اقدام نظامي شديدي عليه آ نان مي شد .دستيابي به قدرت توسط گروه مخالف در گرجستان در روابط با آجاريا تنشهاي جديدي به همراه دارد، سرزميني كه از اوايل سالهاي دهه ۱۹۹۰ مانند يك پديده و كشور نيمه مستقل رفتار كرده است. ولي چالش اصلي براي رهبري جديد، متقاعدكردن گرجي ها در پذيرفتن اعتبار و سودمندي ديدگاه غرب محور خود مي باشد. در صورتي كه مردم پذيراي سياست غرب گرايانه دولت نباشند ممكن است انشعابات و شكافهاي جديدي در جامعه شكل بگيرد.
در ارمنستان، روند مشابهي جريان دارد يك سال پيش از انتخابات، نويان تاپان و A1 پلاس ، دو شبكه تلويزيوني خارج از كنترل دولت مجوز خود براي پخش برنامه را از دست دادند. روبرت كوچاريان رئيس جمهور وقت مبارزات انتخاباتي خود را بر روي بازسازي كشور و حفظ ثبات قرار داد كه از طرف ارتش (رئيس برنامه مبارزات انتخاباتي او سرگ سركيسيان وزير دفاع بود) دولت حاكم و رهبران جديد اقتصاد ارمنستان و اشراف حمايت مي شد. تنها نتيجه غيرعادي اين انتخابات اين بود كه حداقل آراي ۵۰درصدي را كه براي پيروزي كامل نياز بود بدست نياورد و مجبور به رفتن به دور دوم شد كه در آنجا توسط رهبر اتحاد مخالفان، استفان دميرچيان به چالش طلبيده شد كه پسر حاكم ارمنستان شوروي در دوره برژنف است.اين انتخابات با بي نظمي ها، تظاهرات مخالفان و دستگيري فعالان، سوق دادن رسانه ها به جانبداري از كانديداي دولت و نارضايتي سازمانهاي بين المللي همراه بود.
سازمان امنيت و همكاري اروپا (OSCE) كه بر انتخابات نظارت داشت اعلام كرد كه آنها كمبود معيارهاي دموكراتيك را احساس كردند و از ضعف اراده سياسي براي تحقق قوانين انتخاباتي انتقاد كردند. كوچاريان رهبر سابق جمهوري خودخوانده قره باغ يك مسير طولاني سياسي را طي كرده است. جديترين چالش براي حكومت او در ۲۷ اكتبر ۱۹۹۹ اتفاق افتاد، زماني كه ۵ مرد مسلح ناگهان به مجلس ملي هجوم بردند و پيش از تسليم شدن ۸ نفر از جمله نخست وزير و ازگن سركيسيان و سخنگوي مجلس كارن دميرچيان را به قتل رساندند. اين حادثه بحراني سياسي را در كشوري بوجود آورد كه پس از يك دهه بي ثباتي و زلزله ويرانگر سال ۱۹۸۸ و جنگ با كشور همسايه آذربايجان، نشانه هايي از ثبات و آرامش در آن در حال نمايان شدن بود.
ارمنستان وارد دوره اي ديگر از بي ثباتي شد، اين بار اين بي ثباتي داخلي بود ولي كوچاريان با مهارت تمام مخالفان خود را به حاشيه راند و موفق شد ارمنستان را تحت كنترل خود درآورد. در جريان انتخابات شعار اصلي او حول محور ثبات بود كه همچنين ممكن است به معني استمرار و تداوم باشد.
اين ثبات به بهاي گزافي بدست آمده است. رئيس جمهور پيشين لئون ترپتروسيان حكومت خود را بر حمايت فعالان جنبش قره باغ قرار داد ولي دولت كوچاريان بر حمايت ارتش و اشراف متكي است. طبق برخي برآوردها يك چهارم كرسيهاي مجلس جديد كه نمايندگان آن در ماه ۲۰۰۳ انتخاب شدند توسط رهبران جديد اقتصادي ارمنستان اشغال شده است. حزب كمونيست ارمنستان (ACP) ،جنبش ملي ارمنستان (ANM) و گروه هاي كوچكي كه از آنها جدا شده اند داراي كرسي پارلماني نيستند حاكمان پيشين ارمنستان نقش قابل ملاحظه اي در زندگي سياسي ايفا نمي كنند و ديگر داراي كرسي در پارلمان نيستند. همانند دوره شوروي قدرت سياسي كليد دسترسي به منابع اقتصادي و نظامي است. زماني كه ANM,ACP قدرت را از دست دادند از دسترسي به توزيع منابع اقتصادي محروم شده اند. اين احزاب از نظر سياسي قادر به باز توليد خود براي حضور در عرصه سياست نيستند. خارج از قدرت نقش جديدي بر روي آنها گشوده نيست. به نظر مي رسد رئيس جمهور ثبات وعده داده شده را ايجاد كند ولي در پشت اين رويه ظاهري تغييراتي در حال رخ دادن است. مقامات ارمني توسعه اقتصادي دورقمي را اعلام كرده اند ولي هنوز همه از اين انفجار اقتصادي بهره مند نگرديده اند. اكنون مركز ايروان پر از رستورانها و فروشگاه هاي شيك مي باشد و خيابانهاي آن مملو از خودروهاي وارداتي است ولي اگر شما به سمت حومه شهر و يا بدتر اينكه به سمت مناطق كوهستاني حركت كنيد احساس خواهيد كرد كه در قرن ديگري بسر مي بريد.
در آذربايجان حيدر علي اف با دقت خاصي براي پيروزي انتخاباتي پسرش الهام برنامه ريزي كرد و زماني كه سلامتي حيدر در سال ۱۹۹۹ مورد تهديد قرار گرفت الهام را براي رهبري آماده كرد. الهام علي اف عنوانهايي را براي خود انباشته است: رئيس كميته ملي المپيك، رئيس هيات آذربايجاني براي شوراي اروپا، معاون دبيركل حزب حاكم، يني آذربايجان. در ۱۵ اكتبر ۲۰۰۳ پدر و پسر هر دو وارد انتخابات رياست جمهوري شدند و حيدر ۸۰ ساله كه از سال ۱۹۶۹ حكومت مي كند قدرت را در دست نگه داشت. در آوريل ۲۰۰۳ او در جريان يك سخنراني به حمله قلبي دچار و نقش بر زمين شد ولي برخاست و به سخنراني خود ادامه داد. پس از حمله دوم او به بيمارستاني در آمريكا برده شد و در ۴ آگوست از تختي كه در آنجا بستري شده بود الهام را به نخست وزيري منصوب كرد و مقدمات انتقال قدرت به وي را فراهم كرد. الهام علي اف پسر معمولي يك سياستمدار برجسته شوروي است. او در دانشكده روابط بين المللي نخبگان در مسكو تحصيل كرد و بعدها در آنجا به تدريس پرداخت. از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۳ او در استانبول به عنوان تاجر مشغول به كار بود كه بعنوان شخصي قمارباز و زن باره شناخته مي شد. با بازگشت پدرش به باكو الهام به معاونت شركت نفت انحصاري دولتي سوكار منصوب شد كه بر قراردادهاي پرسود خارجي نظارت مي كرد. او به عنوان فردي آرام و ناسازگار با درگيريهاي تند و خشن زندگي سياسي قفقاز شناخته مي شود. او قبل از اينكه رئيس جمهور بشود موفقيتهاي سياسي عمده اي نداشته است. براي مردم جاي سئوال است كه آيا او بعنوان رهبري واقعي ظهور پيدا خواهد كرد يا اينكه همكاران نزديك دوران پدر او بر كشور حكم خواهند راند.نتايج رسمي انتخابات ماه اكتبر به اين صورت بود: آراي الهام علي اف ۸۰درصد و عيسي قنبر عمده ترين رهبر مخالف ۱۲درصد مجموع آرا را به خود اختصاص داد.
در نظرسنجي هاي غيررسمي و مستقل عيسي قنبر ۴۶درصد و علي اف ۲۴درصد آرا را كسب كرده بودند. گزارش شد كه دستكاري هاي گسترده اي در آرا صورت گرفته است. در شب انتخابات دفاتر حزب مخالف مساوات مورد حمله قرار گرفت و تظاهرات ۱۰ هزار نفري مردم كه توسط پليس در هم شكسته شد، ۴ نفر تلفات به همراه داشت. هفت رهبر مخالف و ۲۰۰ تن از فعالان سياسي دستگير شدند.موضع سازمان امنيت و همكاري اروپا ملايم بود كه منعكس كننده ارزيابي تقريبا دقيق خود از دور اول انتخابات رياست جمهوري ارمنستان در ماه فوريه بود.ديپلماسي بين المللي كمتر از آن ميزان كه به ايجاد موازنه و آرامش بين آذربايجان و رقيب همسايه اش ارمنستان براي كمك به مذاكرات بيشتر براي حل مناقشه قره باغ توجه دارد، در مورد تحقق دموكراسي در كشورهاي قفقاز توجه مي كند.با وجود خشم و نارضايتي فعالان حقوق بشر، واشنگتن پاريس و ديگر پايتخت هاي غربي در تبريك گويي پيروزي الهام در انتخابات با مسكو همنوا شدند.
ايوليان هايندراوا يك تحليلگر سياسي از گرجستان مي گويد: اين قابل فهم است كه غرب از اصول خود براي محاكمه رهبر كشور غني نفتي درياي خزر دست كشيده است ولي اينكه غرب هيچ تلاشي در حمايت از آنهايي كه براي دموكراسي و تحقق انتخابات عادلانه مبارزه مي كنند، بعمل نمي آورد قابل درك نيست.
او نگران است كه دولت جديد در باكو تصميم به نابودي حزب مساوات بگيرد. اين انتخابات بدين معنا بود كه تشكيلات دولتي كه حول الهام علي اف تثبيت و تحكيم شده اند، اجازه هيچگونه چالش دروني را نداده و خشونت و سخت گيري نسبت به مخالفان نمايانگر وفاداري به حاكم جديد خواهد بود كه حزب مساوات قرباني اين روند است.نه تحكيم پايه هاي قدرت علي اف و نه وضعيت گروه هاي مخالف مشخص نيستند: آيا وفاداري به تشكيلات حكومتي، زندگي علي اف پدر را احياء خواهد كرد و آيا يكي از مردان قدرتمند طايفه نخجوان به دنبال انگيزه هاي شخصي خود خواهد بود؟
اگر حزب مساوات سركوب شود و يا موافقت كند كه نقش كوچكي را در ساختار قدرت اين كشور ايفا كند مخالفتها شكل زيرزميني بخود خواهد گرفت.در آذربايجان مانند اغلب كشورهاي شوروي سابق دلايلي براي ابراز مخالفت وجود دارد. پول نفت به جيب خانواده هاي پرنفوذ باكو مي رود در حالي كه ديگر شهرها در شرايط بي آبي و فقدان سيستم گرمايشي زندگي مي كنند. اگر دموكراتهاي ملي گرا از صحنه سياست كنار زده شوند ممكن است اسلام  راديكال اين خلاء را پر كند. عارف يونس اف كه اخيرا تحقيقاتي بر روي اسلام سياسي در آذربايجان انجام داده است نگران اين وضعيت است. او مي گويد: قبل از سال ۱۹۹۹ بنيادگرايي اسلامي محدود به اقليتهاي قومي با اصالت قفقاز شمالي بود كه مسلمانان سني مذهب مي باشند، از آن زمان به بعد اسلام راديكال در حال گسترش است. ۲۶۰ مسجد وجود دارد كه توسط واعظان بنيادگرا اداره مي شود.
اسلامگراها شركتهاي نفتي را با اين عنوان كه كانون فساد هستند محكوم مي كنند و ادعا مي كنند كه قدرتهاي غربي از رژيم حاكم حمايت مي كنند و باعث و باني تنزل اخلاقي در جامعه هستند. عليرغم افزايش درآمد ملي از طريق صادرات نفت خام در آذربايجان همه چيز بر وفق مراد نيست. در ژوئن ۲۰۰۲ ساكنان نارداران كه روستايي مذهبي و داراي زيارتگاه است در اعتراض به وضعيت وخيم خود دست به تظاهرات زدند. اين روستا فاقد گاز بوده و توزيع برق در آن نامنظم است. مقامات دولتي با سركوب پاسخ آنها را دادند كه طي آن يك تظاهركننده كشته و دهها تن مجروح شدند. تعداد زيادي دستگير شدند و نيروهاي نظامي روستا را به محاصره درآوردند. مقامات دولتي آذربايجان اين آشوبها را به نيروهاي خارجي، بنيادگرايان اسلامي و حتي القاعده نسبت دادند.
در سپتامبر ۲۰۰۲ حدود ۲۰۰۰ دانشجوي دانشكده افسري آكادمي عالي نظامي نسبت به شرايط ناگوار زندگي خود و فسادي كه پس از انتقال مديريت دانشكده از تركها به افسران آذربايجاني گريبانگير شده بود دست به اعتراض زدند. اين رويداد حكايت از افزايش تنش، فقدان انضباط و فساد در نهادهاي نظامي داشت.
تحليلگران بر اين نظرند كه با وجود درخواستهاي رهبر آن كشور كه بازگشت به اقدام نظامي براي حل اين مناقشه (قره باغ) را بعيد ندانسته است، اين حادثه نشاندهنده اين است كه اصلاح ساختار نظامي آذربايجان پس از جنگ قره باغ موفقيت آميز نبوده است. در ۱۳ ماه نوامبر، يك ماه پس از انتخابات؛ حزب مساوات مجبور به تخليه ساختمان خود در مركز باكو كه بعنوان دفتر مركزي حزب اشاره شده بود، شد.روز بعد دادگاه عالي علي اكرم علي اف رهبر حزب ممنوعه اسلامي را كه پس از حوادث نارداران دستگير و به حبس طولاني مدت محكوم شده بود آزاد كرد. آيا رهبري آذربايجان در حال ملايم كردن موضع خود نسبت به مخالفان اسلامي است تا مخالفان ملي گراي خود را سركوب كند؟
ده سال پيش عرصه سياسي در قفقاز با مناقشات قومي و سرزميني پرخشونتي تكان خورد ولي در انتخابات اخير راي دهندگان از قره باغ يا آبخازيا بحركت درنيامده بودند. آنچه مطرح بود فساد ميان حاكمان و اميد براي تغييري موثر بود، از زمان استقلال در كشورهاي قفقاز، انتخابات هرگز تغييري در قدرت بوجود نياورده است.در تفليس اين انتخابات با تقلب همراه بود كه به سرعت منجر به شكل گيري انقلاب مخملين شد. رئيس جمهور با استفاده از تمامي ابزارهاي اداري و اجرايي ممكن در قدرت باقي مي ماند:  كنترل آراي ارتش، تبديل رسانه هاي جمعي به ابرازهاي تبليغاتي(به عنوان ابزاري براي انتقاد و فشار) اصلاح نتايج نهايي انتخابات.جامعه بين المللي از تقلبهاي انتخاباتي استفاده مي كند ولي پس از انتخابات به تجارت با آنهايي كه در راس قدرت هستند بعنوان امري معمول برمي گردد.در كشورهاي قفقاز شهروندان حقوق سياسي واقعي ندارند و مكانيزمي براي كمك به آنها در بدست آوردن حقوق اجتماعي و اقتصادي خود وجود ندارد. بيش از يك دهه پس از پايان حاكميت شوروي عرصه فعاليت سياسي به عنوان حيطه و قلمرو عده اندك برگزيده اي باقي مانده است.
ترجمه: احمد هاشمي

سياست
ادبيات
اقتصاد
انديشه
فرهنگ
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |