جمعه ۴ ارديبهشت ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۳۵۷
index
گزارشي از يك نمايشگاه لباس ايراني
پاسخ به پرسش پوشش
003129.jpg
شيرين نجوان
نورافكن ها روشن مي شوند. همهمه آرام مي گيرد. نگاه ها از سكوي وسط سالن تا دري كه چارچوب آن از فرش پوشيده است، مي روند و برمي گردند. سكوهاي دوطرف سالن، پر است از تماشاچي و رقص نورها در بين آنها مي چرخند و روي سطح سالن كه تماماًَ از پارچه اي سفيد پوشيده شده است، با موزيكي ملايم هماهنگ مي شوند.
حياط بيروني سالن مملو از خانم هايي است كه تفاوت نسل ها و همچنين شور و هيجان ميان آنها كاملاً قابل لمس است.
چند خانم راهنما با پوششي كاملاً اسلامي اما مدرن پشت ميزي نشسته اند كه روي آن پر است از بروشورهاي تبليغي برنامه، ژورنال هاي لباس هاي ملي ايران و برگه هايي درخصوص مزيت حجاب و پوشش اسلامي.
در اين جمعيت از خانم هاي مسن تا دخترهاي جوان حضور دارند و در چهره تمامي آنها نوعي اشتياق و تمايلي خاص ديده مي شود. شايد علت اين روحيه، پرداختن به يكي از علايق مشترك خانم ها يعني توجه به پوشش و تنوع آن است.
بعد از تحويل تلفن هاي همراه، جمعيت آرام آرام به سمت در ورودي حركت مي كنند و پس از تفتيش بدني، بررسي وسايل شخصي و دريافت چند بروشور تبليغاتي وارد سالن مي شوند. يك محيط كاملاً زنانه، بحث ها داغ، مشترك و مورد علاقه به همراه موجي از هيجان و اشتياق در بين آنها.
عده اي به خواندن بروشورها مشغولند، تعدادي گرم صحبت و عده اي ديگر با چشم هايي كه برق مي زنند به سكوي وسط سالن چشم دوخته اند.
بروشورها با ارايه اطلاعات سودمند و عكس هايي از مدل هاي مختلف، زمينه ذهني كافي براي تماشاچي ها فراهم كرده است.
«... از آنجا كه پوشاك سنتي توسط يك پل ارتباطي با پوشاك مدرن و در تلفيق با آن خواهد توانست علاوه بر زنده نگاه داشتن آداب و سنن ملي از كارايي و روزآمدي بيشتري برخوردار باشد، علاقه مندان، دانشجويان و متخصصان رشته هاي مرتبط با هنر و صنعت پوشاك را مي توان به آفرينش هاي هنري و شكوفايي استعدادها در اين زمينه تشويق و ترغيب كرد. اينك به همت جمعي از شيفتگان فرهنگ فخرآفرين ايران ضمن معرفي چهار دوره تاريخي لباس، آغاز فعاليت نمايشگاه پنجمين دوره پوشاك را به حضور هموطنان عزيز اعلام داشته و در نهايت الگوهاي خود را به تمامي كشورهاي اسلامي و نيز اروپايي عرضه مي داريم.»
همچنين در اين بروشور كه پوشاك را بر مبناي تفكرات، نيازهاي اقليمي، شرايط مادي و معنوي و نگرش هاي سياسي، فرهنگي و اجتماعي و... مي داند با يادآوري الگوپذيري جوانان از غرب عنوان كرده است: «به رغم الگوپذيري پوشاك جمع كثيري از جوانان اين مرز و بوم از غرب، طبق نظر بسياري از محققان و نشانه شناسان اقتباس و الهام گيري غرب از شيوه هاي پوشاكي رايج در شرق و به ويژه فلات ايران غيرقابل انكار است و دير نيست كه با فعاليت هايي از اين دست به همراه مدرنيزه كردن جامه هاي سنتي ايران ضمن تحت پوشش درآوردن فرهنگ لباس خودي، صدور موفقيت آميز اين الگوها به اقصا نقاط غرب را شاهد باشيم.»
چند خانم جوان ژورنال مدي را كه خريداري كرده اند، ورق مي زنند و با نشان دادن مدل هاي مختلف هريك نظري مي دهند و بحث مي كنند.
«لوتوس» اولين ژورنال تخصصي لباس هاي ملي مدرن ايران است. در اين ژورنال انواع و اقسام جامه هاي ايراني با طرح ها و مدل هاي متنوع و مدرن وجود دارند. تنوع و در عين حال پوشيده و اسلامي بودن آنها از نكات حايز اهميت است؛ دو ويژگي اصلي كه خانم هاي ايراني خواستار توام آنها هستند و تلفيق آنها يعني پرداختن به يكي از اصلي ترين علايق خانم هاي ايراني.
خانم مسني كه از سايت اينترنتي لوتوس ديدن كرده است به شرح مدل ها و لباس ها قبل از شروع نمايش پرداخته و مي گويد: «من اكثر مدل ها را از طريق اينترنت ديده ام. واقعاً زيبا هستند. در ضمن هر مدلي را كه بخواهيم، مي توانيم از طريق فروش آن لاين خريداري كنيم.»
موزيك فراز و نشيب مي گيرد وجو سالن را پي در پي تغيير مي دهد.
دختري جوان محو در بروشوري شده است كه مضمون آن حاوي مزيت حجاب و سخناني از بزرگان است. «ان المراة ريحانه... همانا زن گل است.» (از نهج البلاغه نامه ۳۱) و «حجاب مثال غنچه گل است. گل تا در غنچه حجاب است هم معطر است و هم كسي را هوس چيدنش نيست اما همين كه حجاب را كنار زد و باز شد، هم عطر خود را از دست مي دهد و دست هاي هوس او را مي چينند، گرچه چند روزي هم او را در جاي مناسبي بر سر تاقه بگذارند اما ديري نمي پايد كه پژمرده و پرپر مي شود و آنگاه آن را دور ريخته و به زير پا مي اندازند.»
رقص نور ثابت مي شود. خانم ساكي، مجري راديو، پشت ميكروفوني در حاشيه سالن، به معرفي اجمالي بخش هاي مختلف نمايش مي پردازد و بعد از ايشان خانم زماني ضمن خوشامدگويي، دوره اي از فعاليتشان را در سال ۷۲ و همچنين برخي تخلف ها و مشكلات ايجاد شده در آن سال را يادآوري مي كنند و به دنبال آن از تماشاچي ها به منظور اعمال حراستي قبل از شروع برنامه عذرخواهي مي كنند. «بسياري مي پرسند لوتوس يعني چه. لوتوس گلي است مذهبي كه منجي گفتارنيك، پندار نيك است و روبه خورشيد دارد. ساقه اش در آب و ريشه اش نيز در لجن است.»
خانم زماني ادامه مي دهند: «بعد از سال ها تلاش اولين دايرة المعارف لباس هاي ايراني در شش جلد آماده شده است كه با استقبال بي نظيري همراه بوده است. مدل هاي ارايه شده كاملاً ايراني و الهام گرفته از تاريخ كشورمان، كتيبه ها و مدل هاي سنتي هستند. همچنين تمامي طرح هاي ارايه شده، تاييد شده وزارت ارشاد هستند و استفاده از آنها در مكان هاي عمومي منعي ندارد.» ايشان متذكر مي شوند: «چرا بايد منتظر مدل هاي غربي باشيم. ما كشوري غني از فرهنگ و تمدنيم پس چرا بايد دنباله روي غربي ها باشيم. غربي هايي كه امروز از عرياني به تنگ آمده اند. همه ما اعتقاد داريم زيبايي در پوشيدگي است. اگر حرير روي تن مجسمه ونوس وجود نداشت آيا به همان اندازه زيبا بود؟
جالب است بدانيد كه آنها از مدل هاي ايراني ما بسيار استقبال مي كنند و نمونه آن قراردادي است كه ما روز هشتم مهرماه با شركتي ايتاليايي بستيم. حالا لباس هاي مدرن و پوشيده ايراني در دويست شعبه در سرتاسر اروپا به فروش مي رسند. فقط كافي است از موفقيت هايمان سوءاستفاده نكنيم و با حمايت از طراحان ايراني فعاليت مان را گسترده تر كنيم.»
چند نورافكن به روي فرش قرمزي كه سكوي وسط سالن را به در ورودي مانكن ها وصل كرده است، متمركز مي شوند. موزيك اوج مي گيرد و همراه با همنوايي زنانه، با قدم هاي آهسته اولين مانكن هماهنگ مي شود.
چادري سورمه اي رنگ به همراه پوششي برقع مانند بر روي صورت.
حين ورود مانكن ها، مجري برنامه - خانم ساكي - با جملاتي تاثيرگذار حركات آنها را هماهنگ تر جلوه مي دهد.
«من نمادي از زن گذشته ام. من در اين سرزمين و در اين اقليم بسيار زيبا رشد كرده ام. من زن ايراني ام و به آنچه هستم فخر بسيار دارم.»
طول سكوي وسط سالن را طي مي كند، ميانه هاي راه برقع را از صورت بالا مي زند. به دو طرف سالن چشم مي دوزد. دوباره به حالت اول باز مي گردد. از چند پله پايين مي رود. فرش قرمز را تا در ورودي طي مي كند. تماشاچي ها تشويق مي كنند و مانكن بعدي وارد مي شود.
بخش اول شامل لباس هاي موزه اي و تاريخي ايران است كه جامه هاي اين قسمت در آرشيو مجموعه فرهنگي فخر نگهداري مي شوند. تنوع رنگ ها و قدمت لباس ها تنوعي خاص به آنها بخشيده است.
دختر جواني با چهره اي گرم و خندان و قدم هايي موزون و مناسب يك مدل، وارد مي شود. پوششي سرتاسر سبزرنگ همراه با كلاهي شبيه به كلاه خود.
خانم ساكي جملات خود را با انرژي اي خاص بيان مي كند، «سبزي سبزه را به خاطر مي آورم. من به تاريخم مي بالم. من زن ايراني ام.»
نورافكن ها به استقبال مانكن بعدي مي روند. شليته اي پرچين، آبي رنگ و روسري يراق دوزي شده.
«شاپركم. شاپركي زيبا در بوستاني از عشق و محبت. من به كشورم، ايران، عشق مي ورزم.»
مجري برنامه علاوه بر ايجاد جنب و جوش در نمايش به شرح و تحسين مدل ها نيز مي پردازد.
خانم ساكي آغاز نمايش لباس هاي مدرن را اعلام مي كند. مانكن ها با رعايت تنوع و در عين حال همراه با چهره هايي گرم، مخصوص جوان هاي ايراني، زيبايي خاصي به مدل ها بخشيده اند. به لباس هريك از آنها شماره اي متصل است كه تماشاچي ها مي توانند با يادداشت آن از طريق سايت و يا تلفن مربوطه، مدل خود را انتخاب و سفارش دهند.
نورافكن ها به سمت در ورودي مي روند. بالاپوشي سفيد و بلند همراه با طرحي زيبا از طبيعت پشت آن كه الهام گرفته از نقش هاي استاد فرشچيان است. طول سكو را طي مي كند. بالاپوش را از تن درمي آورد و از رويي ديگر مي پوشد. طرح مخفي مي شود.
«بي شباهت به طاووس نيست، به زندگي، زنده بودن. من رنگ ها را از طبيعت الهام گرفته ام.»
موسيقي اوج مي گيرد. دو مانكن باهم وارد مي شوند. هريك با گوشي هاي همراه و ژست هاي مخصوص آن طول سكو را طي مي كنند. فاصله رعايت مي شود. به دو طرف مي چرخند، مكان هايشان را جابه جا مي كنند و از پله ها پايين مي روند.
اغلب لباس هاي اين بخش جامه هاي مدرن امروزي است؛ روسري، مانتويي مدرن - با آستين هاي غيرطبيعي بلند - عينك، كيف كوچك و تلفن همراه.
حين راه رفتن دست هايش را رو به بالا مي گيرد تا شكاف آستين هايش مشخص شود و بعد با همان ژست، فرش قرمز را طي مي كند.
نوبت به بخش لباس هاي سنتي مي رسد؛ لباس هايي كه برگرفته از جامه هاي محلي كشمير و پنجاب است. رنگ هاي متنوع، براق و مدل هايي كاملاً پوشيده از ويژگي هاي اين بخش است.
موسيقي تغيير مي كند و آواهايي از صداي چند زن در بستري از موسيقي كشور هند مي نشيند.
پنج مانكن باهم وارد سالن مي شوند. ساري هاي رنگارنگ همراه با دوخت هاي براق و گلدوزي هاي دست. اين بار بعد از طي كردن سكو از پله ها پايين مي آيند و در كل فضاي سالن پراكنده مي شوند. حركات و چرخش هاي سنتي يك هندو با موسيقي هماهنگ مي شود. هريك با ديگري جابه جا مي شوند، لبخند مي زنند، دو كف دست را به نشانه احترام روي هم مي گذارند و از سالن خارج مي شوند.
در فاصله آماده شدن مانكن ها و ورود به بخش لباس هاي پرسنلي، خانم زماني از مراكز و بخش هاي ياري دهنده تشكر مي كنند و ضمن اين كه لوتوس، طراح و مجري لباس هاي تشريفاتي، پرسنلي و مجلسي، براي كليه سازمان ها، نهادها، فيلم هاي سينمايي و تئاتر سفارش دريافت مي كند، به معرفي بسياري از مراكزي كه از خدمات موسسه استفاده كرده اند، مي پردازد. رقص نورها به سمت در ورودي منحرف مي شوند و نورافكن ها ثابت. بخش لباس هاي پرسنلي.
«اين مدل به دوره هخامنشي باز مي گردد. تاج سر الهام گرفته از تاج سر همسر داريوش، ماندانا، است و به هتل داريوش كيش اختصاص دارد.» به سر سكو مي رسد. مي ايستد. دو طرف را نگاه مي كند و بعد از سكو پايين مي رود.
«يك پوشش مناسب براي يك خانم استاد دانشگاه.» مانتو و شلواري پوشيده همراه با روسري اي به سبك جديد.
زمان رو به اتمام است. نوبت به آخرين بخش
- لباس هاي نامزدي و عروسي - مي رسد. موسيقي مي كوبد. مانكني با تاجي بلند و پرنگين در پوششي از لباس سپيد عروس وارد مي شود. تمامي نقش و نگارها و سنگ دوزي ها هنر دست است. تماشاچي ها تشويق مي كنند. مجري برنامه به هيجان فضا مي افزايد، آخرين مدل ها نيز مي آيند. زمان رو به اتمام است. رقص نورها مي چرخند و در نقطه اي به آرامي مي لغزند و خاموش مي شوند.

صفردرجه
لباس عروس
003198.jpg

تور، تور، ساتن، پولك، منجوق و...
اگر تا حالا عروسي نكرده ايد هنوز به لزوم و اهميت لباس عروس پي  نبرده ايد. اما اگر عروسي كرده ايد هرگز دغدغه هايي را كه براي لباس عروسي تان پشت سر گذاشته ايد از خاطر نمي بريد. ممكن است هنوز با نگاه كردن به فيلم و عكس جشن  عروسي تان افسوس بخوريد كه چرا در انتخاب لباس دقت بيشتري نكرده ايد.
به نظر مي رسد لباس عروس مهم ترين لباس در طول زندگي هركسي باشد. از ماهها پيش از جشن  عروسي مدام به اين فكر مي كنيد كه لباس تان چه مدلي باشد. به مجله هاي مدل خارجي و ايراني با دقت نگاه مي كنيد بيشتر فيلم هاي جشن عروسي دوست و آشنا را زير ذره بين مي گذاريد تا نكته اي از لباس عروس را كه به نظرتان جالب آمده به خاطر بسپريد و براي لباس جشن عروسي خودتان به كار بنديد. هرچند اين لباس را يك بار وتنها يك بار به تن خواهيد كرد اما از اهميت ويژه اي در تمام طول زندگي تان برخوردار است.
لباس هاي عروسي كه براي كرايه در اختيار مشتريان قرار مي گيرد قوانين خاصي دارد. اگر لباس را براي اولين بار بپوشيد يعني به نوعي شما اولين  كسي باشيد كه لباس را بر تن مي كنيد براي كرايه آن بايد مبلغي  بيش از سايران بپردازيد و مي توانيد توي در و همسايه و فاميل پز بدهيد كه لباس  را اولين بار شما پوشيده ايد يا به قول صاحبان فروشگاه هاي لباس عروس «پرو اول» بوده است و براي لباس هايي كه «پرو اول» نيستند مي توانيد مبلغ كمتري بپردازيد.
اگر بخواهيد لباس عروسي تان را بخريد يا سفارش دوخت بدهيد حتماً با فاكتورهاي سرسام آوري روبه رو مي شويد و البته بعدها به يك چوب رختي نوستالژيك در كمد شما آويزان مي شود و مي توانيد خاطره تان را مرور كنيد. البته اگر بر ا ثر جابه جايي و اسباب كشي از دست نوستالژي خسته نشويد و لباس را به ارزان ترين قيمت حراج نكنيد.
مزون هاي معروف لباس عروس در كشور ما فروشگاه خاصي ندارند و البته همين بازار لباس هاي مارك دار را داغ  مي كند. به اين معنا كه هركس فاميل و آشنايي در سرزمين هاي دور دارد سفارش لباس عروس مي دهد تا با پوند يا دلار آزاد بهاي آن را بپردازد و همين  ماجرا البته بازار لباس هاي مارك دار دسته دوم را بسيار داغ كرده است.
به هرحال شما هركس كه باشيد روزي درگير خريد و طراحي لباس عروس خواهيد شد. فقط يادتان باشد كه در طراحي اين لباس يك بار مصرف نهايت تلاشتان را به كار ببريد تا موجب پشيماني نشود.
003189.jpg

كت و شلوار
اگر بخواهيم معادل مردانه لباس عروس را در نظر بگيريم، بدون شك گزينه اي به جز «كت و شلوار» وجود ندارد، لباسي كه حتي «اسپورت پوش ترين» مردان جهان نيز براي جشن ازدواج خود انتخاب ديگري پيش روي خود نمي بينند.
اما به هر حال كت و شلوار يك تفاوت اساسي با لباس عروس دارد؛ معمولاً بانوان محترم لباس عروس را فقط مي توانند يك بار استفاده كنند و پس از آن به وسيله اي براي مرور خاطرات تبديل شده و به گنجه نوستالژي ها مي پيوندد، ولي كت و شلوار براي آقايان استفاده هاي فراواني دارد. بدون شك رسمي ترين پوششي كه آقايان،  از وكيل و وزير گرفته تا عادي ترين مردم سراسر دنيا مي توانند انتخاب كنند كت و شلوار است تا جايي كه حتي در بسياري از جوامع، اين لباس براي خانم ها نيز به عنوان پوششي كاملاً رسمي پذيرفته شده است.
ترديدي نيست كه پوششي به نام كت و شلوار ريشه اي غيرايراني دارد اما مردم اين مرز و بوم نيز همانند ساير جوامع بشري اين لباس را به عنوان پوشش رسمي خود برگزيده اند.
در حال حاضر تهيه يك دست كت و شلوار براي ايراني ها كار چندان سختي نيست و مراجعه به يكي از فروشگاه هاي لباس، كه تعداد آن كم هم نيست، كفايت مي كند.
اما مهم ترين نكته اين است كه فرد خريدار، مي خواهد تا چه ميزان براي اين لباس هزينه كند، حق انتخاب هم فراوان است، چراكه در شهري مثل تهران مي توان يك دست كت و شلوار با قيمت بيست هزار تومان تا ششصد ـ هفتصد هزارتومان خريداري كرد.
عواملي مختلف از جمله محل خريد، زمان خريد، مارك و مواردي از اين دست مي تواند تاثيرگذار باشد. به هر حال انتخاب نهايي با شماست!
003162.jpg
003186.jpg

كفش
بسياري از پزشك ها از كفش به عنوان مهم ترين عنصر خانواده پوشاك نام مي برند.
حتماً شما هم اين جمله را شنيده ايد:«قلب دوم شما، پاي شما است؟» اين مسئله براي افرادي كه ساعات بسياري از روز را خارج از خانه سپري مي كنند،  اهميت بيشتري پيدا مي كند. به گفته پزشك ها راحت بودن پا در كفش مي تواند آرامش را براي فرد به ارمغان آورد و در مقابل راحت نبودن پا در كفش تنش هاي عصبي زيادي را به دنبال خواهد داشت.
از سوي ديگر بسياري از افراد نه از ديدگاه سلامت و تندرستي، بلكه از جنبه شخصيتي، براي انتخاب كفش خود اهميت ويژه اي قايل هستند.
به هرحال شما چه جزو گروه طرفداران سلامت و چه جزو طرفداران شيك پوشي باشيد، ناگزير يك راه بيشتر نداريد؛ انتخاب كفش مناسب و مرغوب. شايد در نگاه نخست انتخاب كفش مرغوب زنانه يا مردانه، گرانقيمت بودن را در ذهن افراد يادآور شود اما اين نكته را فراموش نكنيد كه جنس مرغوب دوام بيشتري دارد و در كنار آن نكات مربوط به سلامت و بهداشت روان را در پي خواهد داشت.
اين مسئله هم براي كساني كه كفش هاي اسپورت را ترجيح مي دهند و هم براي افرادي كه كفش هاي رسمي را مي پسندند قابل تامل است.
به نظر شما تفاوتي ميان يك كفش با چرم مرغوب با كفشي ساخته شده از پلاستيك بازيافتي وجود ندارد؟
از سوي ديگر كفشي با پاشنه خيلي بلند براي خانم ها و يا پنجه اي بيش از حد باريك براي آقايان، به سلامت افراد زيان نمي رساند؟
به نظر شما پاي افراد، قلب دوم آنها نيست؟!
003177.jpg

لباس در اينترنت
با گسترش روزافزون شبكه جهاني اطلاعات، اهميت حضور در فضاي اينترنتي نيز روزبه روز افزايش يافت.
شركت ها برندهاي معتبر و غيرمعتبر صنعت پوشاك در سراسر دنيا نيز از قاعده حضور مستثنا نبودند و سعي كردند هرچه پررنگ تر در شبكه جهاني وجود خود را به اثبات برسانند.
آدرس وب سايت برخي از فعالان عرصه پوشاك بدين ترتيب است:
www.hakopian.net
www.maximiran.com
www.ecutco.com
www.patanjameh.com
www.ariancollection.com
www.arianjeans.com
www.jouraban.com
www.bossini.com
www.zanetti.com
www.levis.com
www.gap.com
www.polo.com
www.josbank.com
www.blue- jeans.com
www.puma.com
www.brooksbrothers.com
لينك هاي ديگر
www.iranapparels.com
www.pelasco.com
www.zarnakhnegar.com
www.pishkooh.com
www.tehranvista.com
www.gisha.net
www.tabashoe.com
www.leatherandshoemagazine.com
www.isooda.com

مانتو
003183.jpg

مانكن هاي پشت شيشه هركدام يك رنگ لباس پوشيده اند. لباسي كه امروزه رايج و متداول شده است. همان «مانتو» كه مانوس ترين لباس زنانه است. همه خانم ها ناگزير به استفاده از اين لباس هستند.
جالب است به يادآوريم كه در ابتدا از مانتو به عنوان پوششي تقريباً گشاد استفاده مي شد كه بيشتر زنان و دختران مي پوشيدند. بعدها كم كم نشانه هاي جديدي در اين لباس گشاد و ساده پديدار شد. مدل مانتو يك بازار رقابت را پديد آورد كه هنوز هم ادامه دارد. در ابتدا با حفظ همان غالب گشاد مانتوها از هر سو داراي برش ها و چين هاي زيادي شدند و طراحان مانتو آنقدر در اين كار اغراق كردند كه براي پوشيدن هر مانتو و بستن تمامي دكمه هايش بايد دوره آموزشي مي گذراندي. با اندكي تاخير حضور رنگ در اين پوشش جاي ويژه اي پيدا كرد تا پيش از آن مانتو در رنگ هاي مشكي، خاكستري، قهوه اي و ساير رنگ هاي كاملاً تيره با پارچه هاي بدون طرح دوخته مي شد.
باظهور رنگ در مانتو يك انفجار رخ داد تا آن جا كه براي اين پوشش رنگ قرمز و زرد هم به كار رفت و جالب اين كه رنگ ها هم مشتري هاي خود را داشتند.
بازار مانتو از اين هم فراتر رفت دوخت  مانتوهايي با پارچه هاي طرح دار بعد از ظهور رنگ همه گير شد شايد شما هم يكي از اين مانتوهاي طرح دار را هنوز در كمد لباستان داشته باشيد طرح هايي كه اغلب ريزنقش بودند.
تحول ديگري كه مانتو پشت سر گذاشت قد اين لباس كه در برخي سال ها تا مچ پا مي رسيد و سال هاي ديگر به زانو هم نمي رسيد با اين همه
پيچ و تابي كه اين پوشش همگاني در چند سال گذشته پشت سر گذاشته يكي از پرفراز و نشيب ترين لباس ها بوده است. اگر تا همين ۱۰ سال پيش خانم ها به مانتو به عنوان يك لباس راحت و معمولي نگاه مي  كردند؛ امروزه اين لباس يكي از اصلي ترين پوشش هاست كه خانم ها وقت و هزينه زيادي براي تهيه آن خرج مي كنند.
انتخاب رنگ، مدل و جنس مانتو يكي از دردسرهاي نوظهور امروزي است. جالب است بدانيد كه در ساير كشورهاي دنيا نيز از مانتو استفاده مي شود، در واقع مانتو پوشش پاكيزه اي است كه در سراسر دنيا مورد استفاده خانم ها قرار مي گيرد. هرچند در كشور ما چون لباس رسمي است در چهار فصل سال استفاده مي شود اما در ساير كشورها تنها در يك فصل يا بيشتر اين لباس را بر تن خانم ها مي بينيد علاوه بر زنان و دختران جوان كشورهاي ديگر خانم هاي مسن از طرفداران پروپاقرص مانتو هستند با كمي دقت در پوشش ساير كشورها اين لباس آشنا را بر تن خانم هاي ديگر نيز مي توانيد ببينيد هرچند ما هنوز نمي دانيم براي آنها هم انتخاب اين لباس دردسر دارد يا نه؟
نكته جالب توجه ديگري كه درباره مانتو مي توان گفت دسته بندي اين لباس است مانتو داراي دسته بندي هاي متفاوتي است مثلاً مانتوي كار، مانتوي مجلسي، مانتوي خيابان و... و مسلماً اين مانتوها با هم تفاوت هاي بنياديني از نظر فرم، جنس و رنگ دارند. مسلماً شما يك مانتوي زرد را براي رفتن به سركار نمي پوشيد. همان طور كه يك مانتوي كاملاً معمولي را براي رفتن به مهماني انتخاب نمي كنيد. چرا كه مانتوهايي كه براي مهماني در بازار عرضه مي شوند ويژگي هاي مخصوص به خود دارند ويژگي هايي نظير جنس و گلدوزي هاي متعددي كه جلوي يقه و سرآستين هايشان را زشت يا زيبا تزيين كرده است. در هرحال خريد يك مانتو وقت و حوصله زيادي مي خواهد. باور نمي كنيد امتحان كنيد.
003180.jpg

جين
شايد قديمي ترها هيچ وقت فكرش را نمي كردند كه لباس كتاني آبي رنگ روزهاي سخت كارشان به يكي از لباس هاي محبوب جوانان جهان تبديل مي شود؛ لباس راحت و بادوامي به نام «جين».
«جين» در گام نخست به دليل راحتي و دوام خوبش در سبد خريد افراد جاي گرفت اما به مرور زمان توليدكنندگان به فكر گسترش تجارت خود افتادند و با افزايش مدل ها و رنگ هاي آن، در صنعت پوشاك راه خود را جدا كردند، تا جايي كه هم اكنون بسياري از توليدكنندگان معتبر عرصه پوشاك دنيا، فقط و فقط لباس جين توليد مي كنند.
امروزه تنوع محصولات جين فقط به توليد شلوار خلاصه نمي شود و در بازار از پيراهن، دامن و كاپشن تا يك دست كت و شلوار كامل جين به چشم مي خورد. ديگر هيچ كس هم وقتي مردي را با كاپشن و شلوار جين آبي رنگ در كوچه و خيابان مي بيند، احساس نمي كند كه او يك كابوي تگزاسي است، اما همچنان چيزي كه بيش از ساير محصولات خانواده جين ها شهرت و محبوبيت دارد «شلوار» است؛ شلوارهايي كه گاهي تنها تفاوت آنها مدل جيب آنها است و نه طرح و رنگ.
به هرحال شلوار جين را مي توانيم بر اندام اقشار مختلف جامعه ببينيم ولي به طور قطع طرفدار عمده اين محصول را دختران و پسران جوان تشكيل مي دهند، آنهايي كه بيشتر طرفدار تيپ هاي اسپورت هستند تا تيپ هاي رسمي.
البته طرفداران شلوار جين هم آنقدر گزينه براي انتخاب دارند كه بتوانيم آنها را هم طبقه بندي كنيم و بگوييم همه جين پوش ها سليقه يكساني ندارند؛ جين هايي با رنگ و طرح بسيار ساده و يا برعكس، طرح هايي كه به شدت فرضيه استيصال طراحان آن را درذهن آدم تقويت مي كند تا خوش ذوقي آنها!
به هرحال هر كدام از طرح ها و رنگ هاي لباس هاي جين طرفداران خاص خود را دارد؛ طرفداراني كه اولين شرط انتخابشان راحتي و دوام است.
003201.jpg

كمربند و جوراب
شايد خيلي ها كمربند و جوراب را جزو خانواده لباس ها به حساب نمي آورند و بالطبع براي انتخاب آن اهميتي هم قايل نيستند. در اين بين بررسي دو جنبه كاملاً جداگانه در انتخاب «كمربند و جوراب» اهميت اين موضوع را بيش از پيش به ياد ما مي آورد.
تقريباً كسي شك ندارد كه انتخاب جورابي كه جنس آن با فصل استفاده اش تناسب داشته باشد، براي سلامتي مفيد است. شايد شما هم تجربه كرده باشيد كه جوراب هاي بافته شده از نخ هاي پلاستيكي موجب تعريق بيش از حد پا در كفش مي شود و در تابستان و زمستان نه تنها باعث آزار خود شخص بلكه ممكن است موجب آزار اطرافيان او هم بشود!
به هرحال استفاده از جوراب هاي نخي در تابستان و پشمي در زمستان توسط بسياري از پزشكان توصيه شده است.
اما آن دسته از افرادي كه علاقه خاصي به شيك پوشي دارند، معمولاً وسواس خاصي را در مورد انتخاب جوراب خود به خرج مي دهند و علاوه بر جنس آن، به  رنگش هم توجه مي كنند، به اصطلاح جورابشان را با بقيه لباس هايشان «ست» مي كنند!
و اما كمربند هم از اين قاعده مستثنا نيست، جدا از مسئله طرح و رنگ آن؛ باز هم مسئله جنس مطرح است.
درست است كه كمربندهايي كه از چرم مرغوب تهيه شده اند، گران تر از كمربندهاي پلاستيكي هستند، اما هم نماي بهتري دارند و هم دوام بيشتري، در عين حال مي توانيد اطمينان خاطر داشته باشيد كه به شلوارتان رنگ پس نمي دهد!
و اما باز شيك پوشان براي انتخاب كمربند خود هم وسواس به خرج مي دهند، چون مي دانند كه اين عنصر به ظاهر پنهان البسه، تاثير بسزايي در نحوه لباس پوشيدن آنها دارد.
انتخاب شكل، طرح سگك، پهني و باريكي تسمه و ساير مشخصات كمربند هم كه كاملاً سليقه اي است.

لباس محلي سفير تمدني هفت هزار ساله
مردم هر منطقه اي از دنيا آداب و سنن و افكار خاص خود را دارند كه شايد پوشش مردم آن منطقه تا حد زيادي منعكس كننده اين افكار باشد، با اين كه هنوز هم وقتي به برخي شهرستان ها و روستاها مي رويد سايه روشن هايي از لباس هاي محلي آن مناطق به چشم مي خورد اما واقعيت اين است كه ديگر حتي روستاييان و عشاير نيز به لباس هاي روزمره عادي شهري كه بعضاً آنها را به كشورهاي ديگر نسبت مي دهند روي آورده اند. با اين شرايط بيشتر لباس هاي محلي را بايد در فيلم ها و سريال هاي تلويزيوني ديد.
اين نكته اي است كه ذهن بسياري را معطوف خود كرده كه چرا يك قوم با يك پيشينه قوي تاريخي و فرهنگي بايد از لباس هايي استفاده كند كه سخنگوي فرهنگ و رسوم ديگري است، خصوصاً اين كه هر كدام از اين لباس ها از نظر طراحي در نوع خود بي نظير است، راحتي و سادگي بيشتر لباس هاي مردانه محلي نه تنها در زمان جنگ از آن يك زره مي ساخت كه در زندگي روزمره به لباس كار يك كشاورز يا دامدار زحمت كش بدل مي شد، همين لباس بود كه آرامش درون چادرها و سياه چادرها را بعد از يك روز تلاش سخت فراهم مي كرد.نبايد فراموش شود كه لباس دامادي نيز  همين چند متر پارچه ارزانقيمت بود. اين نكته اي است كه در لباس هاي زنانه محلي وجود دارد، طراحي هركدام از آنها نشان دهنده شرايط آب و هوايي و فرهنگي آنان است، مثلاً رنگارنگ بودن و گشادبودن لباس هاي زنانه كردي نشان دهنده طراوت و شادابي اين قوم كهن است يا اين كه زن ها در جنگ ها دوش به دوش مردان ايستادن، برقع زنان جنوب نماد گرماي ويران كننده و در عين حال صبر و استقامت پايان ناپذير اين قوم مقاوم است كه خواه ناخواه آدم را ياد دليران تنگستان مي اندازد، قطعاً اين موضوع، خاص شمال و جنوب يا شرق و غرب نيست هركدام دنياي خود را دارند همان طور كه تركمن ها، بلوچ ها، گيلك ها، آذري ها و بختياري  ها نيز در اين دايره بزرگ و دوست داشتني قرار مي گيرند.
شايد نكته مشترك تمام لباس هاي محلي در خودكفايي و صرفه اقتصادي آنها بوده كه بيشتر آنها از مواد اوليه آن منطقه يا مناطق اطراف تهيه مي شدند و اين بي نيازي از واردات، را نه از كشورهاي همسايه كه از اقوام همسايه، به دنبال داشت. حال منسوخ شدن تدريجي اين لباس ها نكته اي است كه موجب نگراني تاريخ شناسان و جامعه شناسان و بسياري از مردم شده است، بايد به دنبال راهي براي احياي دوباره آن بود زيرا با آن مي توان تمدن هفت هزار ساله اين مرز و بوم را زنده نگه داشت، برپايي نمايشگاه لباس هاي محلي با نمايشگاه هاي ايرانگردي و جهانگردي مي تواند در اين راه كمك شايان ذكري محسوب شود.

تبليغات در عرصه پوشاك
ستاره هاي روي بيلبورد
003210.jpg
مدت زيادي از بالا رفتن بيلبوردهاي تبليغاتي پوشاك در تهران نمي گذرد اما خيلي زودتر از آن چيزي كه به فكر مي رسيد، توانست تاثيرگذاري خود را به همگان ثابت كند.
تبليغات با موضوع پوشاك در ايران، مقوله چندان جديدي نيست و در سال هاي اخير با تغييراتي بنيادي همراه بوده است، به طوري كه حضور برنده هاي معروف صنعت پوشاك دنيا در ايران و در كنار آن فعال شدن بيش از پيش برنده هاي ايراني، بار رقابت را تا حد زيادي بر دوش تبليغات انداخت.
در اين ميان استفاده هوشمندانه يكي از فعالان پوشاك ايراني از يكي از هنرپيشه هاي سينما و تبديل كردن وي به المان ثابت تبليغات خود، به ياد تمامي شهرونداني كه از بزرگراه هاي تهران گذر كرده اند، مانده است.
در نگاه نخست حضور محمدرضا گلزار در هيبت يك مانكن جالب به نظر مي رسد؛ كسي كه نه به خاطر بازي هاي درخشان و قدرتش در بازيگري به سينما راه يافت و نه به خاطر قابليت بالاي نوازندگي و طلايي بودن سرپنجه هايش پا به عرصه موسيقي گذاشت! اما خيلي زودتر از آن چيزي كه به فكر خيل طرفداران و منتقدانش مي رسيد، به يك سوپراستار تبديل شد.
به عقيده بسياري از كارشناسان هنري و گرافيك، بيلبوردهايي كه با حضور گلزار در بزرگراه ها خودنمايي مي كند از طرح ها و ايده هاي مناسبي نيز برخوردار بوده است و به كار بردن المان هايي چون فنجان قهوه، اسب و دريا در كنار حضور يك ستاره توانسته است گوي سبقت را از رقباي داخلي و خارجي خود در كورس تبليغات بربايد و اين موفقيت تا حد زيادي رقبا را به فكر پيدا كردن مشابه و جايگزين گلزار در بيلبوردها انداخت چيزي كه در عرصه تبليغات پوشاك تاكنون تحقق نيافته است.
بعضي ها دليل اصلي خودداري بازيگران در دنياي تبليغات، علي رغم شرايط مناسب مالي را
قيد و بندهاي سفت و سخت شركت هاي تبليغاتي در قراردادها مي دانند، به طوري كه در مورد گلزار گفته مي شود وي حق گريم و تغيير آرايش چهره براي حضور در هيچ كدام از فيلم هاي خود را ندارد و اين مسئله چيزي است كه شايد خيلي از هنرپيشه ها زيربار آن نروند.
اما موضوع حضور ستارگان سال هاي
دور و نزديك بر روي بيلبوردهاي تبليغاتي، پس از پيروزي انقلاب اسلامي و پيش از حضور گلزار مطرح شد؛ براي اولين بار جمشيد مشايخي در تبليغ يكي از توليدكنندگان لوازم خانگي ديده شد و به دنبال آن خبرهاي حضور يكي از خانم هاي مطرح عرصه بازيگري براي تبليغ محصولات يكي ديگر از توليدكنندگان لوازم خانگي قوت گرفت كه هيچ وقت عملي نشد و به دنبال آن حضور پژمان بازغي در تبليغ يكي از توليدكنندگان محصولات غذايي ديده شد.
به عقيده بسياري از كارشناسان حضور ستارگان عرصه هاي مختلف براي تبليغات يك محصول، وجهه قانوني ندارد، اما به هرحال روز به روز بر تعداد بيلبوردهاي تبليغاتي با حضور ستاره هاي سينمايي و ورزشي افزوده مي شود.

پرونده اي براي لباس
غلاف تمام پارچه اي
003171.jpg
سامان سيف الهي
تغيير فصل و رو به گرمي رفتن هوا آرام آرام لباس هاي زمستاني را به پستو مي فرستد و پوشاك با ابهت روزهاي سرد جاي خود را به پوشش يك لاي تابستانه مي دهد.
تابستان مردانه
پوششي به نام «تي شرت» را شايد خيلي ها به عنوان لباس اصلي و رسمي قبول نداشته باشند اما به هر حال چه ما بخواهيم و چه نخواهيم آغاز فصل گرما تي شرت را به يكي از اصلي ترين و فراگيرترين پوشش هاي جامعه ايراني بدل مي كند. بالاپوش يك لايه اي راحتي و خنك بودن آن باعث شده است كه بسياري آن را گزينه اول انتخاب خود در تابستان قرار دهند.
اين مسئله حتي در روزهاي آفتابي و
نيمه آفتابي روزهاي نه چندان گرم بهاري هم ديده مي شود و به محض اين كه آفتاب عالم تاب از پشت ابرها بيرون مي آيد، تغيير شيوه پوشش در جامعه به وضوح ديده مي شود.
دريك روز آفتابي بهار، جواني با تي شرت، شلوار جين و كيفي بر دوش ديده مي شود، خودش را مسعود وزيري معرفي مي كند، ۲۰ ساله از تهران و درباره نحوه پوشش اش مي گويد: «وقتي هوا گرم مي شه ديگه انتخاب ديگري براي آدم باقي نمي مونه، حالا الان هوا زياد گرم نيست ولي تو تابستون با همين تي شرت هم آدم مجبوره كلي آب سرد و نوشابه بخوره تا گرمازده نشه.»
اما حبيب يزدان  پور، ۲۴ ساله، نظر ديگري دارد: «من شغلم يه طوريه  كه بايد در طول روز به هزار و يك جا سر بزنم! اگه بخوام لباس رسمي بپوشم اصلاً نمي تونم به كارم برسم، در صورتي كه تو اين لباس ها خيلي راحتم.»
مهدي روزبهاني هم به نظر مي رسد همسن و سال دو جوان قبلي باشد، اما اسپورت نپوشيده است: «راستش رو بخواهيد من از لباس هاي اسپورت زياد خوشم نمي آيد و ترجيح مي دهم به جاي تي شرت از پيراهن آستين كوتاه استفاده كنم.»
از سوي ديگر جوانان در همه موارد در انتخاب نحوه پوشش خود، مختار نيستند. استفاده از بالاپوش هاي آستين كوتاه در برخي از مراكز و ادارات دولتي و در كنار آن دانشگاه هامجاز نيست. مسعود وزيري مي گويد: «به هر حال تيپ جين با تي شرت و كلاً تيپ هاي اسپورت چندان رسمي نيست، جاهايي مثل دانشگاه هم قانون خاص خودشون رو دارن و ما اگه بخواهيم به چنين جاهايي بريم بايد از قوانين اونها پيروي كنيم.»
تابستان زنانه
اما فصل گرما فقط مخصوص آقايان نيست و خانم ها هم از تابش گرم خورشيد در امان نيستند. از اين رو با آمدن تابستان، استفاده از تي شرت براي خانم ها نيز ناگزير است. اما در كنار پوشش رسمي بانوان ايراني يعني مانتو و در نتيجه انتخاب تي شرت براي خانم ها از درجه پايين تري از اهميت برخوردار است.
نسيم رادمند خودش را ۲۱ ساله و دانشجو معرفي مي كند و در اين باره مي گويد: «انتخاب مانتويي كه مناسب فصل گرما باشه كار چندان آسوني نيست، مثلاً اين كه جنس مانتو نخي باشه يا رنگ روشن باشه خيلي تو تابستون مهمه.»
مهري سلطاني، ۲۵ ساله هم نظر مشابهي دارد: «مانتوهاي تيره مثل مشكي و قهوه اي انگار گرمارو تو خودشون نگه مي دارن ولي چاره اي نيست، چون من خودم از مانتوهاي رنگي زياد خوشم نمي ياد!»
به هر حال از ديدگاه روا ن شناسان نحوه لباس پوشيدن افراد نمايانگر بخشي از شخصيت دروني آنهاست؛ چه در زمستان و چه در تابستان!

گفت و گو با يك فروشنده لباس
شرط  اول: صداقت
003174.jpg
محمدسام نيكوزاد
رامتين كمال پور از موفق ترين فروشندگان لباس در منطقه كسب و كار خود است.
ويترين بسيار ساده مغازه اش در پاساژ كاملاً به چشم مي آيد اما وقتي وارد مغازه نه چندان بزرگش مي شوي، به هيچ وجه لباس هاي عجيب و غريب نمي بيني.
شما فكر مي كنيد فروشنده موفقي هستيد؟
اجازه بدهيد در مورد اين مسئله سايرين نظر بدهند.
بالاخره ميزان فروش شما مي تواند معيار مناسبي براي تشخيص موفقيت باشد، اين طور نيست؟
به نوعي مي توانيم به اين صورت در نظر بگيريم، البته فروش ما كاملاً  فصلي است و با مناسبت ها ارتباط مستقيم دارد؛ مثلاً شب عيد كار ما به مراتب بيشتر است.
به طور ميانگين دركل سال چطور است؟
شكر... راضي  هستيم به رضاي خدا...
مشتري هاي شما بيشتر چه تيپ آدم هايي هستند؟
خب، تقريباً همه جور و همه تيپ به ما مراجعه مي كنند، اما مشتري هاي ثابت و قديمي ما اغلب آدم هايي هستند كه در عين شيك پوشي، بسيار ساده لباس مي پوشند.
راستي چرا در فروشگاه شما كمتر لباس هاي غيرمتعارف و عجيب و غريب ديده مي شود؟
خب... بخشي از اين قضيه به عقيده خود من باز مي گردد كه با مدگرايي از جنبه منفي آن مخالف هستم.
يعني به نظرشما مدگرايي دو جنبه منفي و مثبت دارد؟
بله، كاملاً همين طور است؛ به نظر من لباس شيك و مرتب پوشيدن كه با شرايط روز جامعه هم همخواني داشته باشد با پوشيدن لباس هاي غيرمتعارفي كه معلوم نيست از كجا سرمنشا گرفته است، تفاوت دارد.
شما تا چه حد سعي مي كنيد لباس هاي فروشگاهتان اورجينال و مارك دار باشد؟
منظورتان مارك هاي معروف خارجي است؟
ايراني يا خارجي.
من بيشتر سعي مي كنم جنس خوب و مرغوب بياورم تا مشتري هايم ناراضي نباشند؛ يعني به نوعي جنس كار جواب خودش را پس داده و در واقع گارانتي سرخود باشد.
يعني ايراني يا خارجي بودن آن فرقي نمي كند؟
مهم كيفيت جنس است؛ اگر در بين ايراني ها هم كسي وسواس به خرج دهد، مي تواند لباس هايي با كيفيت خوب و دوخت مناسب پيدا كند.
براي مشتري ها چطور؛ فرقي نمي كند؟
براي مشتري هاي ثابت و دايمي چندان فرقي نمي كند، چون در رابطه ما اعتماد دوطرفه وجود دارد، اما مشتري ها گذري، بيشتر دنبال جنس هاي خارجي هستند.
شما درباره لباس ها و ايراني و خارجي بودن آنها به مشتري هايتان راستش را مي گوييد؟
بله... هميشه راستش را مي گويم؛ چون به جنسي كه مي آورم اطمينان دارم، در اين صورت ديگر دليلي براي دروغ گفتن وجود ندارد.
راستگويي شما به فروشتان صدمه نمي زند؟
شايد اين طور به نظر برسد ولي من ترجيح مي دهم وقتي كسي از فروشگاه من خريد مي كند، براي بار دوم هم به اين جا بيايد.
پس شرط اول صداقت است؟
من اين طور فكر مي كنم.

پوشيدن لباس مارك دار براي كلاس بيشتر
اين جا پاريس نيست
003114.jpg
كيارش نجيب
وقتي در بعضي خيابان هاي تهران راه  مي رويد احساس مي كنيد در خيابان شانزليزه پاريس قدم مي زنيد، حداقل پسرها و دخترهاي جواني كه از نوك سر تا كف پا مارك هاي مختلف به خود چسبانده اند مي خواهند اين حس را به آدم القا كنند. علاقه به مدرن و شيك پوش بودن در بين آنها آنقدر زياد شده كه شايد اين جا با فرانسه و ايتاليا اشتباه گرفته شود، وقتي در بحث هاي آنها شركت مي كنيد مدام صحبت مارك و اوريجينال پوشيدن است اين كه فلان مارك از بهمان مارك معروف تر است. گراني هم جزو جدايي ناپذير اين مجموعه است «هرچه گران تر باشد با كلاس تر است» اگر شما هم مثل آنها لباس پوشيده باشيد كه در جمع آنها پذيرفته مي شويد وگرنه مجبوريد به قول آنها با همان بچه بي كلاس هاي شلخته رفاقت كنيد!
مسئله كيفيت و دوام بيشتر هم كه صرفاً يك توجيه بي اساس است. زيرا همين  آقا يا خانم مارك پوش هرگز نمي تواند در مورد اصل بودن لباس هايش مطمئن باشد، بيشتر آنها در بهترين حالت دعا مي كنند كه لباس گرانقيمت ايتاليايي شان چيني از آب درنيايد!
البته قرار نيست خيلي هم آنها را محاكمه كنيم، زيرا از حق نگذريم اعتبار ۵۰ ساله يا ۱۰۰ ساله يك شركت معروف خيلي جذاب است. ضمن اين كه توليدكنندگان همين انواع تقلبي سعي كرده اند كه فرم و طراحي شيك مارك هاي معروف را رعايت كنند و بيشتر در كيفيت كم بگذارند. بالاخره هركسي حق دارد كه دنبال ظاهر بهتر بگردد و اين را بايد باور كنيم كه طراحي آنها آنقدر خوب است كه آدم را مجذوب خود مي كند و طراحي سنگين در كنار سادگي و كيفيت بالا معجون خوشمزه اي از آب درمي آورد كه دهن آدم را آب مي اندازد. اين موضوع را وقتي كه ويترين نمايندگي هاي مختلف لباس را در پاساژها و مركز خريدهاي شمال شهر نگاه مي كنيد متوجه مي شويد، لباس چيني يا تركيه اي كه تحت ليسانس ايتاليا، فرانسه، انگليس، آمريكا و حتي اسپانيا توليد مي شود حداقل در نگاه اول هيچ چيزي از يك محصول با اتيكت اصل كم ندارد پس طبيعي است هر كدام از ما حداقل براي
يك بار وسوسه شويم و اين همه پول بابت آنها بپردازيم.
هرچه گرانتر بهتر!
دو يا سه برابر قيمت خريدن يك جنس چيني كار خيلي عاقلانه اي نيست وقتي با نصف همان پول مي شود مشابه ايراني اش را با كيفيتي مشابه خريد، بهتر نيست قيد مارك را بزنيم؟ اين سؤال را از هر كدام آنها كه بپرسيد مي گويد: «شايد اين حرف ها درست باشد، ولي ايراني و خارجي اش با هم فرق دارد، حتي اگر چيني باشد.»
انگار اين جزو فرهنگ مردم شده كه هرچه كه گران تر است،  بهتر است. پول خرج كردن هم وسيله اي شده براي پز دادن بعضي ها، توجيه همه آنها هم اين ضرب المثل انگليسي است: «هنوز آنقدر پولدار نشده ايم كه جنس ارزان بخريم.»
تقلب از نوع مارك دار
اما پيدا كردن جنس چيني با يك مارك معروف بهترين حالت ممكن است! وارد كردن مارك هاي مختلف از كشورهايي مثل پاكستان به جزو لاينفك تجارت سوداگران صنعت پوشاك تبديل شده است.
واضح است كه نتيجه چه مي شود؛ يك كارگاه توليدي نه چندان معتبر كه معمولاً جايي به جز
زير پله هم براي آن نمي توان متصور بود، توليداتش با انواع و اقسام مارك هاي معتبر دنيا به بازار تزريق مي شود.
البته و صد البته كه تشخيص تقلبي اين اجناس كار چندان سختي نيست، مخصوصاً اگر خريدار با كمي دقت متوجه شود كه دو مارك موجود روي جنس مزبور، مربوط به دو كشور و يا كارخانه مختلف است!
تخصصي به نام مارك شناسي
خلاصه كه مارك شناسي براي خودش تخصصي شده و كار هر كسي نيست،  خريد كردن از پاساژها، مركز خريدها و نمايندگي هاي لباس و كفش نيز شاني دارد كه آدم بايد براي تحصيل آن زحمت زيادي بكشد و پول زيادي خرج كند!
اما به هر حال اين مسئله اي است كه وجود دارد و بايد قبول كرد كه دو راه بيشتر نداريم يا كنار بياييم يا راه حل پيدا كنيم.
اگر مي خواهيم با آن مبارزه كنيم چاره اي نداريم كه در توليد لباس هاي داخلي بيش از اينها سرمايه گذاري كنيم به خصوص در مرحله طراحي و در كنار آن با برگزاري بيشتر نمايشگاه لباس بيش از پيش محصولات ايراني را به جامعه بشناسانيم و به رونق صنعت پوشاك كشور كمك كنيم؛ مسئله اي كه كارشناسان اين عرصه نيز بر آن تاكيد دارند.

گفت وگو با يك جامعه شناس
به خاطر چندمارك بيشتر
003165.jpg
احسان زندي
سهيلا شهشهاني دكتراي علوم اجتماعي و عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي است.او در زمينه پوشاك و نحوه لباس پوشيدن افراد در فرهنگ هاي مختلف،تحقيقات گسترده اي انجام داده است.با توجه به همه گير شدن لباس هاي مارك دار در بين جوانان و فشارهاي آن بر روي خانواده ها و از آن جا كه پوشيدن اين لباس ها به نوعي دغدغه براي جوانان تبديل شده است با اين استاد و محقق به گفت وگو نشسته ايم.
به نظر شما به عنوان يك جامعه شناس در بين جوانان اصلاً تمايلي براي استفاده از لباس هاي مارك دار وجود دارد. اين تمايل تا چه حد است؟
علاقه جوانان براي استفاده از اين لباس آنقدر زياد است كه حتي نيازي به تحقيق و بررسي براي پي بردن به آن وجود ندارد، آنها همواره از خانواده هاي خود پول بيشتري مي خواهند تا بتوانند نسبت به دفعه هاي قبل مارك هاي معتبرتري بخرند. البته بايد بگويم كه اين تمايل فقط مختص جوانان نيست. اين موضوع در بين سنين بالاتر هم ديده مي شود هر چند ممكن است كه ميزان آن كمتر باشد.
به نظر شما علل اين گرايش چيست. عواملي كه مردم و به ويژه جوانان را به سوي خريد لباس هاي مارك دار جذب مي كند چيست؟ آيا موضوع كيفيت مي تواند دليل مناسبي براي آن باشد يا خير؟
گروهي از مردم كه تعداد آنها كم هم نيست با وجود قيمت بالاتر همچنان در خريد اين لباس ها اصرار مي ورزند، قطعاً عاملي كه اين مسئله را به وجود مي آورد بايد مهم و قوي باشد، شايد مهم ترين علت وجود حس اشراف گرايي در ميان مردم است. اين مسئله اي است كه در ميان مردم ما نيز به وضوح به چشم مي خورد.
بيشتر مردم مي خواهند در نظر اطرافيان و سايران مرفه و به اصطلاح باكلاس جلوه كنند و خريد لباس هاي گرانقيمت و مارك دار را يكي از راههاي آن مي دانند.
نحوه لباس پوشيدن هر كسي نمايانگر علايق، انديشه ها و حتي بعضي از وجوه شخصيت اوست، به همين دليل طبيعي است كه لباس جولانگاه خوبي براي اين قشر از مردم باشد، آنها لباس مارك دار مي پوشند كه بگويند: «من اينطوري هستم، من با كلاسم»، به همين خاطر كمتر مي توان كيفيت را دليل مناسبي دانست، به خصوص اين كه همه مي دانيم در غالب موارد اين لباس هاي مارك دار در كارگاه هاي گمنام داخل تهران توليد مي شوند و از ميان صدها مارك مختلف يكي به صورت تصادفي روي هر لباس دوخته مي شود، در بهترين حالت اين لباس ها در كشورهاي آسياي جنوب شرقي به ويژه چين تحت ليسانس شركت هاي معتبر توليد مي شوند كه كيفيت خيلي بالايي هم ندارند حداقل در مقايسه با قيمت، در واقع تهيه لباس هاي اصل بسيار سخت است علاوه بر اين كه قيمت آنها نجومي است، حال با توجه به اين شرايط كيفيت غير از توجيه چيز ديگري نمي تواند باشد.
اين مسئله بيشتر در بين كدام قشر وجود دارد، آيا منحصر به قشر مرفه و نيمه مرفه است، يا نه آثار آن در اقشار ضعيف تر نيز وجود دارد؟
اين موضوع با شدت و ضعف مختلف تقريباً در همه طبقات اجتماعي وجود دارد. در واقع مارك به آلتي تبديل شده كه به وسيله آن خود را به رخ ديگران بكشيم. البته نمي توان حكم كلي صادر كرد، اما اين تمايل بيشتر در بين كساني به چشم مي خورد كه نياز بيشتري به خودنمايي دارند.
به نظر شما وجود اين مسئله يك معضل اجتماعي تلقي مي شود و آيا لازم است كه با آن مقابله شود؟
ببينيد اين مسئله اي است كه وجود دارد و نمي شود جلوي آن را به اين سادگي ها گرفت، البته نيازي هم نيست زيرا با اين كه از يك سري جهات مشكل ساز است اما هنوز به يك معضل اجتماعي بدل نشده است، جداي شماتت هاي فوق، مردم با استفاده از مارك هاي يكسان احساس هم گروه بودن به دست مي آورند.
اگر به جوانان ياد بدهيم كه لباس پوشيدن هدف نيست و نبايد تمام وقت و هزينه را به خود اختصاص دهد اين موضوع دردسرساز نخواهد بود.
علاقه زياد مردم براي پوشيدن اين لباس ها باعث شده كه توليدكنندگان سودجو لباس هاي تقلبي خود را به نام مارك هاي معروف و با قيمت بالايي بفروشند، به نظر شما بايد چه برخوردي با اين افراد شود؟
مارك هاي معروف همواره قيمت بالايي دارند و تهيه آن براي عامه مردم غيرممكن است.توليد انواع مشابه با قيمت پايين تر براي استفاده عامه مردم كار مناسبي است البته به شرط حفظ نام، براي ايجاد جذابيت  بيشتر نام اين محصولات مي تواند شبيه انواع اصلي آن باشد، ولي توليد تقلبي و استفاده از نام يك شركت معتبر با چندين سال اعتبار و تجربه قطعاً كلاهبرداري است و بايد با آن مقابله شود.
در جامعه ما به خصوص بعد از انقلاب ذهنيت خوبي در مورد مدگرايي وجود نداشته و هميشه زمزمه هاي مبارزه با آن وجود داشته است. آيا مي توان استفاده از لباس هاي مارك دار را عامل ترويج مد دانست و به اين بهانه با آن مبارزه كرد؟
جواب من منفي است اين دو مسئله تقريباً از هم جدا هستند، درست است كه استفاده از لباس هاي مارك دار خود در يك برهه زماني مد شده است اما ترويج يك نوع جديد پوشش كار خيلي راحتي هم نيست، مجموعه اي از عوامل از طراح، كارگر، توليدكننده و توزيع كننده بايد مدت ها براي آن تلاش كنند.يك سري از مدهايي هم كه در جوامع به وجود آمد نتيجه تحريف اهداف گروه هاي خاصي مانند هيپي ها و پانك ها بود، اين گروه ها به عنوان مبارز و معترض اجتماعي براي ترويج افكار و خط مشي هاي خود نياز به جلب توجه افكار عمومي داشتند و پوشش و آرايش عجيب غريب يكي از بهترين راه هاي ممكن بود، به همين دليل تا مدتي لباس هاي گلدار هيپي ها بيانگر اعتراض هاي اجتماعي اين گروه بود اما بعد از چند سال براي سركوب كردن آنها و اهداف شان تبديل شد به كراوات مردان صاحب نام جامعه آمريكا.
استفاده از لباس هاي مارك دار از چه زماني رواج پيدا كرد و منشاء رواج آن چيست؟
اين موضوع تزريق نظام سرمايه داري است به اقشار ضعيف تر، توليدكنندگان سرمايه دار براي كسب درآمد اين كار را آغاز كردند، آنها با تبليغ محصولات خود به ويژه توسط ستارگان سينما و ورزش به فرهنگ سازي پرداختند.
اولين بار شركت معتبر فرانسوي در اوايل دهه ۸۰ ميلادي براي تبليغ لباس هاي خود مارك را از پشت گردن به جلوي سينه آورد. تا نامش بيشتر ديده شود.
در كشورهاي خارجي اوضاع چطور است؟ آيا در بين آنها نيز تمايلي براي استفاده از اين لباس ها مشاهده مي شود يا خير؟
بله، همواره در هر جامعه اي قشر خاصي از مردم به اين موضوع علاقه مند هستند، اما طبق تحقيقات من اين تب در ميان مردم آمريكا كمتر است.
نظر شما راجع به توليدكنندگان داخلي چيست؟ آيا مارك هاي معروف داخلي گزينه مناسبي براي جايگزين كردن انواع خارجي هستند يا خير؟
من كاملاً با اين موضوع موافقم زيرا اين مسئله به ايجاد غرور و هويت ملي كمك مي كند، اما به شرط ايجاد كيفيت و حفظ حد معقول براي قيمت ها زيرا با اين شرايط از لحاظ اقتصادي سود خوبي عايد كشور مي شود.
درست است كه اين يك معضل اجتماعي نيست ولي مي تواند يك معضل اقتصادي باشد، ورود لباس يعني خروج ارز، اگر ما نمي توانيم در حال حاضر ارز وارد كنيم حداقل مي توانيم جلوي خروج آن را بگيريم.

نگاهي به فروشگاه هاي موسوم به تاناكورا
لباس هايي با نرخ سلامتي
003168.jpg
محمدسام نيكوزاد
خريد يك لباس فاخر با ظاهري كه فقط با يك اتوي ناقابل خيلي گرانقيمت به نظر برسد، آن هم با يك سوم قيمت واقعي اش، مسئله ايست كه مي تواند براي همه جالب و قابل تامل باشد.
فقط و فقط با كمي فكر در اين زمينه به اين نتيجه مي رسيم كه تهيه چنين لباسي تنها يك راه دارد: مراجعه به فروشگاه هاي موسوم به «تاناكورا»!
فروشگاه هاي زنجيره اي تاناكورا
كسي دقيقاً نمي داند نام «تاناكورا» چگونه بر فروشگاه هاي شبيه زنجيره اي لباس ارزانقميت گذاشته شده است. تنها فرضيه موجود در اين زمينه اين است كه تاناكورا برآمده از سريال هاي ژاپني اي بوده كه زماني صدا و سيماي ايران يكي پس از ديگري آنها را پخش مي كرد و از آن جا كه اجناس اين فروشگاه ها اغلب از آسياي جنوب شرقي تامين مي شد، از ديدگاه راه اندازان اين شغل كاذب، با كلاس ترين نام ممكن،يك نام نسبتاً ژاپني بوده است.
سبد تاناكورايي
در تمامي فروشگاه هاي تاناكورا يك ميز يا يك سبد خيلي بزرگ در مركز فروشگاه وجود دارد كه انواع و اقسام لباس ها در آن موجود است؛ از تي شرت و تاپ و پيراهن بگيريد تا شلوارهاي مردانه و زنانه. معمولاً اين اجناس، هرچه كه مي خواهد باشد، قيمت ثابت و پاييني دارد؛ شايد هزار يا دوهزار تومان!
دور تا دور فروشگاه با مركزيت همان سبد يا ميز بزرگ هم رگال هاي بعضاً چندطبقه به چشم مي خورد كه بر روي آنها، تقريباً بدون وجود فضاي خالي، لباس هاي مختلف از چوب لباسي آويزان است.
اگر كسي قصد خريد هم داشته باشد بايد براي پشت سر گذاشتن مرحله سخت انتخاب، تك تك لباس ها را از زير ذره بين بگذراند!
بوي غالب اين فروشگاه ها هم كه بوي نسبتاً تند ماده ضدعفوني كننده است و در نتيجه اگر كسي به محض ورود به ياد «رخت شوي خانه بيمارستان ها» افتاد، نبايد زياد تعجب كند!
سارس از نوع تاناكورا
اجناس فروشگاه هاي تاناكورا معمولاً به سه دسته قابل تقسيم است: دسته اول كه بهترين حالت ممكن نيز هست، لباس هايي است كه از حراجي كشورهايي مثل تركيه يا تايلند تهيه شده است و در بين آنها مي توان لباس هاي نو و دست اول پيدا كرد، دسته دوم آنهايي است كه نو هستند اما به دليل نقص در بافت، طرح و يا رنگ اجناس مرجوعي و مردودي كارخانه هاي توليد لباس كشورهايي مثل هند، پاكستان و يا تايلند بوده و در نتيجه بسيار ارزان تر از نمونه هاي سالم همان جنس عرضه مي شود و اما دسته سوم، لباس هاي مستعمل و دست دومي هستند كه اين بخش نيز بيشتر از كشورهايي مثل كره، چين و يا تايلند تغذيه مي شود. حال به وزارت بهداشت حق مي دهيد زماني كه شيوع بيماري سارس در آسياي شرقي و جنوب شرقي توجه همه مردم جهان را به خود جلب كرده بود، بزرگترين نگراني شان فروشگاه هاي تاناكورا باشد؟
مشتريان تاناكورا
به طور قطع نمي توان قشر خاصي از مردم جامعه را به عنوان مشتريان خاص لباس هاي تاناكورايي در نظر گرفت اما بدون شك خانواده هايي كه قدرت خريد كمتري دارند، بيش از سايران توجه شان به سوي اين مراكز ارزان فروشي جلب مي شود.
از سوي ديگر اگر عاملي به نام «قدرت خريد» را ناديده بگيريم اغلب مشتريان محصولات تاناكورايي را افرادي تشكيل مي دهند كه اولويت نخستشان در انتخاب لباس، ظاهر آن است، فارغ از عواقبي كه ممكن است برايشان در پيش داشته باشد.
به هر حال خريد لباس از فروشگاه هاي شبه زنجيره اي تاناكورا توسط هيچ عقل سليمي توصيه نمي شود.

پوشاك ايران باستان
تاريخ پوشش
ليلي ابوالحسني
003195.jpg

فريدون پوربهمن، متخصص تاريخ هنر و ايران باستان و تاريخ قديم فرانسه كتاب تاريخ پوشاك ايران باستان را به زبان فرانسه منتشر كرده است.
كتاب يك دوره زماني حدود پنج هزار ساله را در برمي گيرد وچهار هزار سال قبل از ميلاد و ۶۵۰ سال بعد از ميلاد يعني تا اواخر سلسله ساسانيان را شامل مي شود.
تاريخ پوشاك ايران باستان به كهن ترين پادشاهان اساطيري ايران باستان از جمله تهمورث، كيومرث و به ويژه جمشيد كه گفته مي شود ريسندگي و بافندگي را به مردم روزگار خود ياد داده، اشاره دارد.
كتاب شامل ۱۰۵ طرح و دو نقشه از ايران است كه يكي از نقشه ها به ايران فعلي و يكي ديگر به نقشه ايران باستان مربوط مي شود.
به گفته نويسنده، طرح ها تماماً از روي سكه ها، نقوش برجسته، سنگ نوشته ها و اشيايي كه در موزه هاي ايران باستان، لوور پاريس و موزه هاي لندن، آمريكا و ديگر شهرهاي جهان موجود است، تهيه شده است.
پوربهمن مي گويد كه طرح ها عمدتاً به شخصيت هاي برجسته آن روزگاران مربوط مي شود زيرا درباره مردم معمولي آن دوره اطلاع چنداني در دست نيست.
003192.jpg

وي مي گويد كه بهترين لباس هايي كه نمونه اش هم در ايران و هم در موزه لوور پاريس موجود است، سربازان جاويدان زمان سلسله هخامنشيان است.
كتاب به اشعار فردوسي به عنوان شاهدي از لباس هاي آن روز اشاره دارد و براي نمونه به رنگ لباس لشگريان مي پردازد و به نقل از اين اشعار نتيجه مي گيرد كه سربازان در جنگ از لباس فيروزه اي رنگ استفاده مي كردند
البته نويسنده اذعان دارد كه در اين مورد سند زنده اي در دست نيست و به همين دليل به شعر فردوسي كه در آن رنگ لباس ها در زمان پيشداديان ذكر شده، استناد كرده است.
نويسنده مي گويد در مورد سكه ها يا نقوش برجسته تخت جمشيد يا سلسله هاي باستاني كتب فراواني نوشته شده اما در مورد البسه اين دوره مدارك كمتري در دست است.
پوربهمن مي گويد كه همين موضوع، يعني كمبود مدارك در مورد پوشاك دوره هاي باستان ايران به زبان هاي فرانسه و انگليسي و لاتين از انگيزه هاي او در نگارش اين كتاب بوده است.
كتاب خلاصه اي از تاريخ ايران دارد و از سلسله ايلاميان و پوشاك آنها شروع مي شود. نويسنده با شرح تاريخ ايران، به آمدن آريايي ها، سلسله هخامنشيان، شكست هخامنشيان از اسكندر مقدوني، تسلط سلوكيان بر بخش هايي از امپراتوري هخامنشيان،
روي كار آمدن اشكانيان يا پارت ها و پايه گذاري آخرين سلسله ايران باستان، ساسانيان، به دست اردشير بابكان اشاره كرده است.
كتاب در هر فصل به طور مختصر به تاريخ
هر سلسله و پادشاهان آن و به طور مشروح به پوشاك هر دوره پرداخته است.
نويسنده تاريخ پوشاك ايران باستان در مورد امكان استفاده و الگو گرفتن از طرح هاي كتاب در هويت بخشيدن به لباس هاي امروزي معتقد است كه بسياري از طرح هاي كنوني پوشاك از جمله لباس هاي مربوط به دوچرخه سواري و اسب سواري از لباس هاي ايران باستان الهام گرفته اند و پوشاك قبايل كرد و لر در ايران نيز تا حد زيادي ملهم از لباس هاي هخامنشيان و پارت هاست.

پرونده
هفته
جهان
پنجره
داستان
چهره ها
سينما
ديدار
حوادث
ماشين
ورزش
هنر
|  هفته   |  جهان  |  پنجره  |  داستان  |  چهره ها  |  پرونده  |  سينما  |  ديدار  |
|  حوادث   |  ماشين   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |