سه شنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۶۱
گشت دور شهر با كرنا و دهل
مي رويم عروسي برنامه اجرا كنيم!
ما هنرمنديم. بيست سال است كه زورنا مي زنم و آقا يدا... هم دهل مي زند. فقط مي رويم مراسم عروسي. الان هم داريم مي رويم جايي براي هنر اجرا كردن! ساعت ۴ بايد آنجا باشيم
005988.jpg
آنها دو پير مرد آذري نوازنده اند كه زندگي شان از همين راه مي گذرد. ساز زدن براي مردم.
عليرضا كيواني نژاد
با ساز و دوهلشان آمدند توي حياط روزنامه. يدا... و سهراب. سهراب كه زورنا مي زند اصرار دارد اسمشان را با پسوند «آقا» صدا كنيم. آمدند، نشستند، چاي خورديم و گپي زديم. وقتي هم كه رفتند، آقا سهراب، سيگارش را جا گذاشت. مي گفت: «فقط زود حرف بزنيم، ما بايد برويم عروسي، برنامه اجرا كنيم!»
كدام يكي از شما دو نفر، بزرگ تر هستيد؟
آقا يدا... بزرگ تر است. فكر مي كنم ۵ سال بزرگ تر باشد يا بيشتر.
آذري زبانيد؟
بله. اهل ميانه ايم.
چند سال است كه ساز مي زنيد؟
بنويس ما هنرمنديم. بيست سال است كه زورنا مي زنم و آقا يدا... هم دوهل مي زند.
چطوري در تهران كار مي كنيد؟
فكر نكن ما توي كوچه و خيابان راه مي افتيم. فقط مي رويم مراسم عروسي. الان هم داريم مي رويم جايي براي هنر اجرا كردن! ساعت ۴ بايد آنجا باشيم.
همين طوري مي رويد عروسي؟
همين طوري كه نه! بايد وقت بگيرند. چون بعضي وقت ها، نمي رسيم همه جا برويم.
چطوري اين مجلس را پيدا كرديد؟
يك گل فروش سر خيابان نواب است و با ما كار مي كند. اگر بخواهند درمراسمي خنچه عقد ببرند، ما را دعوت مي كنند.
چطوري؟
كارت داريم. برايمان چاپ كردند. روي آن شماره تلفن منزلمان نوشته شده است!
الان از اين كارت ها داريد؟
الان نياوردم.
منزلتان كجاست؟
هر دويمان زورآباد كرج زندگي مي كنيم.
بيشتر كجا مي رويد براي ساز زدن؟
شهريار و ساوجبلاغ. جمعه ها مي رويم عروسي.
توي محل هم مي زنيد؟
نه. توي محل خوب نيست. براي بچه هايم حرف در مي آورند. توي مدرسه و ... خوبيت ندارد.
اگر از بچه هايتان بپرسند پدرتان چه كاره است، چه مي گويند؟
مي گويند هنرمند است.
چطوري شد كه ساز زدن را براي آينده انتخاب كرديد؟
سواد كه نداريم. كاري هم بلد نيستيم. از بچگي چوپان بوديم و بعد ديديم كه ديگران ساز مي زنند، ما هم رفتيم ياد گرفتيم و ...
چند تا بچه داريد؟
چهار پنج تا.
بالاخره چهار يا پنج؟
چهار پسر و يك دختر. البته دخترم رفته خانه بخت.
مي داني پسرهايت كلاس چندم هستند؟ اصلا درس مي خوانند؟
درس كه مي خوانند. ولي نمي دانم كلاس چندم هستند.
آقا يدا... چند تابچه دارد؟
شش تا.
چه سالي آمديد تهران؟
سال ۱۳۴۱.بعد از زلزله ميانه.
اگر ساز نزنيد يا كار و بارتان كساد باشد،چه كار مي كنيد؟
بنايي مي كنيم. وردست اوستا بنا مي شيم. روزي ۵ هزار تومان مي دهند. ولي كار گيرمان نمي آيد.
سازتان را چند خريديد؟
اين زورنا را خريدم دوازده هزار تومان. الان پنجاه هزار تومان است.
توي عروسي خودتان هم ساز زديد؟
نه بابا. ديگران آمدند و ساز زدند. شاباش را جمع كردند و بردند. پول نداشتم.
براي سازت مجوز هم داريد؟
بله. چند سال قبل رفتم قزوين و ۳۰۰ تومان - تك توماني - دادم و مجوز گرفتم. از وزارت ارشاد.
تلويزيون هم مي بينيد؟
اگر بچه ها روشن كنند، آره.
ساعت چند مي خوابيد؟
۹ شب به بعد خوابم مي برد.
به جز تهران، كجاها رفتيد؟
مازندران و همدان هم رفتيم.
آنجا هم تركي مي زديد؟
نه. قاسم آبادي و فارسي.
چرا دوستتان رفت بيرون و مصاحبه نكرد؟
نمي دانم چون خجالت مي كشيد.
چه آرزويي داري؟
هيچي.
هيچي؟
آره. من ۶۰ ساله هستم. ديگر آرزويي ندارم. يعني فرصتي ندارم.

فصل كتاب در ده روز
در حوزه خبر، معمولاً آدم ها «خبرساز» مي شوند، اما مگر گناه غير انسان چيست كه خبرساز نشود؟ همين كتاب را درنظر بگيريد كه چندسالي است محور خيلي از حركت هاي فرهنگي است ولي هيچ گاه به عنوان محوري براي خبرها درنيامده است از ناشر و كتابدار و محقق و كتابفروش و دانشجو بگير تا وزير، وكيل و مديركل همه و همه از كتاب حرف زده و مي زنند. روزي كاغذ نبود و مشكل كتاب شده بود يك دردسر بزرگ، روز ديگر حق التاليف موضوع خبرها مي شد، يك روز هم گراني كتاب و همه اينها را بگذاريد كنار كتاب نخواندن مردم كه هميشه محور خبرهاي مربوط به كتاب بوده است.
اما اين روزها كتاب از زاويه ديگر موضوع اخبار شده است. نمايشگاه بين المللي كتاب تهران، كتاب را به يكي از داغ ترين خبرها تبديل كرده است، اگر از موضوعات سياسي هميشه داغ بگذريم، كتاب مهمترين خبر اين روزها بوده است. خبرها از اختلاف برسر محل برگزاري نمايشگاه شروع شد. نمايشگاه بايد در چه محلي برگزار مي شد، آيا مركز توسعه صادرات يا همان محل دائمي نمايشگاه ها - كه البته مي رود تا «دائمي» بودنش را از دست بدهد و به محل ديگري منتقل شود - محل برگزاري نمايشگاه مي شد يا جاي ديگري مثل پاركينگ مجموعه ورزشي آزادي يا مصلاي تهران؟ اين بحث ها ادامه داشت تا رسيد به اينجا كه توافق حاصل شد، امسال هم در همان محل سابق يعني محل دائمي نمايشگاه ها،  نمايشگاه كتاب برپا شود.
بحث ديگر همزماني اين نمايشگاه با نمايشگاه نفت بود كه آن هم يكي دو روز دامن كتاب را گرفت و بحث فرهنگي روز شد. خبرها حاكي از آن است كه اين ماجرا هم به نفع نمايشگاه كتاب به پايان رسيد.
حال بايد منتظر ۱۴ ارديبهشت ماند تا نمايشگاه آغاز شود. هرساله نمايشگاه كتاب ازجمله نمايشگاه هايي است كه در كنار نمايشگاه هايي چون پوشاك بهاره (كه در اواخر زمستان برگزار مي شود) بيشترين بازديدكننده را دارد. رئيس جمهور نمايشگاه را چلچراغ رواق انديشه ناميد و وزير ارشاد - مسجدجامعي - آن را بزرگترين رويداد فرهنگي سال برشمرد. همه اينها حاكي است كه اين نمايشگاه اهميت به  سزايي در عرصه فرهنگ دارد. ناشران هم يك سال منتظر مي مانند تا اين نمايشگاه برپا شود و كمي از ركودي كه در طول سال با آن مواجه هستند،  شكسته شود و رونقي نسبي در بازار كتاب پديد آيد.
در نمايشگاه بخشي هست به نام سراي اهل قلم كه نويسندگان و محققان در آن گردهم مي آيند و گپي مي زنند و از روزگار خود مي گويند.
هستند نويسندگاني كه در روزهاي برپايي نمايشگاه براي ديدن دوستاني كه در طول سال آنها را نديده اند، به هر شكل ممكن خود را به اين سرا مي رسانند. سراي اهل قلم واقعاً سراي نويسندگاني است كه حسرت ديدن دوستان را در طول سال در دل دارند.
دانشجويان، محققان، نويسندگان و همه و همه منتظرند تا نمايشگاه از راه برسد. اما كتاب،  دردسرهايي هم در اين ايام براي خوانندگان خود پديد مي آورد. از خريد كتاب هاي خارجي بگيريد كه هميشه دست دلالان كتاب جلوتر از اهل كتاب هاي علمي و پژوهشي است تا بن خريد كتاب كه به گفته حتي مسوولان امر، معمولاً به دست آنهايي كه بايد برسد نمي رسد. گرچه همين حداقل بني را هم كه به دست اهلش مي رسد و تبديل به كتاب مي شود بايد قدر دانست.
۱۴ ارديبهشت نزديك مي شود و همه آنها كه كتاب مي خوانند و با كتاب زندگي مي كنند منتظرند تا اين نمايشگاه آغاز شود. گرچه خريد كتاب هم نياز به وقت و حوصله و پول دارد كه اين روزها كمتر نشاني از آنها باقي است.

مصائب مسيح به زودي در سينماهاي ايران اكران مي شود
اين فيلم خشن
005991.jpg
موفقيت «مصائب مسيح» همچنان ادامه دارد و سالن هاي سينما در نقاط مختلف دنيا پذيراي تماشاگران زيادي هستند كه مشتاقانه تا آخر فيلم شكنجه ها و خشونت هاي تصويرشده در فيلم را به تماشا مي نشينند. غير از مخالفت صهيونيست ها و اسرائيل با پخش اين فيلم كه يكي از جنجالي ترين فيلم هاي اين چند وقت را براي «مصايب مسيح» مل گيبسون رقم زد، خشونت موجود در فيلم هم بحث هاي زيادي را به وجود آورده است.
بودن فيلم خشن ديگري مثل «شجاع دل» در كارنامه مل گيبسون باعث شده تا او به نوعي گرايش افراطي در تصويركردن خشونت متهم شود. در شجاع دل هم خشونت هاي زيادي شاهد بوديم و حتي يك صحنه از اين فيلم به خاطر خشونت بيش از حد در انگلستان سانسور شد. خشونتي كه در «مصائب مسيح» حضور طولاني تري دارد و باعث شده در بعضي كشورها تا ۱۵ دقيقه از فيلم سانسور شود.
گيبسون در پاسخ منتقدانش گفته: «اين دست آدم ها با من يا فيلمم مشكل ندارند. آنها نمي خواهند واقعيت انجيل هاي چهارگانه را بپذيرند. مشكل واقعي آنها با انجيل هاست. من مي پذيرم اين فيلم لبريز از صحنه هاي خشن است، اما اگر دوست نداريد مي توانيد به سينما نرويد. يا در ميانه هاي فيلم بلند شويد و به خانه تان برگرديد. » او در ادامه گفته: «مي خواستم فيلمي تكان دهنده بسازم كه وقاحت و ستم رواشده بر عيسي را نشان دهد. ميخواستم بگويم حتي باوجود چنين سختي هايي، مسيح با عشق و بخشايش به ميان ما باز خواهد گشت. او همه اين رنج ها را به خاطر گناهان ما تحمل كرد.»
«مصائب مسيح » تا چندوقت ديگر در سينماهاي ما اكران مي شود و معلوم نيست با فيلمي كه در كشورهاي مختلف جهان با محدوديت هاي سني به خاطر خشونت مفرط آن روبه رو شده، در كشور ما چه برخوردي مي شود. البته از همين حالا مي توان حدس زد كه فيلم بدون هيچ محدوديتي به نمايش درآيد.
يكي از چيزهايي كه در سينما و تلويزيون ما با مشكل سانسور روبه رو نمي شود، خشونت است.
بيشتر فيلم هاي خارجي به نمايش درآمده در سينماهاي ما، فيلم هايي هستند كه در آمريكا با درجهR به نمايش درآمده اند.
تماشاگران زير هفده سال براي تماشاي فيلم هايR با محدوديت مواجه هستند. اين محدوديت به خاطر صحنه هاي غيراخلاقي يا موارد خشونت آميز است. صحنه هاي غيراخلاقي اين فيلم ها در هنگام نمايش در ايران حذف مي شود ولي باقي مانده فيلم بدون هيچ محدوديتي به نمايش درمي آيد. اين قضيه در مورد فيلم هاي خارجي تلويزيون هم صادق است. تلويزيون به خاطر محدوديت هايي كه هست، معمولاً فيلم هاي اكشن و پر زد و خورد را مي خرد تا كمتر با مشكل سانسور مواجه شوند. اين فيلم هاي خشن در پربيننده ترين ساعت ها پخش مي شود. يعني ساعاتي كه كودكان و نوجوانان پاي ثابت ديدن تلويزيون هستند.
در تلويزيون هاي دنيا، پخش چنين فيلم هايي كه براي كودكان ضرر دارد، در ساعات پاياني شب اتفاق مي افتد ولي در اينجا برعكس است. درمورد فيلم هاي روز دنيا هم كه به صورتCD و با زيرنويس در اختيار مردم قرار مي گيرد هيچ نظارتي صورت نمي گيرد.
نتيجه اين مي شود كه كودكان ما از صبح تا شب دربرابر تصاويري قرار مي گيرند كه به جز خشونت چيزي براي آنها به ارمغان نمي آورد و معلوم نيست اين خشونت چه بلايي برسر آنها مي آورد.
با گسترده شدن پخش فيلم هاي خارجي در سينماها و تلويزيون و ويدئوكلوپ ها، بحث نظارت و آگاهي به خانواده ها، جديت بيشتري را مي خواهد. پدر و مادر بيگناهي را فرض كنيد كه براي تفريح با كودك خود به سينما مي روند و با فيلمي پر از خشونت مواجه مي شوند كه حتي روي آنها تاثير مي گذارد.
در بيشتر كشورهاي پيشرفته دنيا سيستم درجه بندي فيلم ها برقرار است. ولي معلوم نيست چه وقت در ايران به اين موارد توجه مي شود. از صبح تا شب خبرهاي زيادي درباره تاثير خشونت فيلم هاي هاليوودي بر روي كودكان و نوجوانان مي شنويم و مي خوانيم ولي در عمل خودمان مشتري و قرباني اول اين خشونت ها هستيم.

صبح تا شب
سينما
«راديو» نام فيلمي است به كارگرداني مايكل تولين و با بازي ادهريس و كوباگودنيگ جونيور. داستان درباره رابطه اي است ميان يك مربي فوتبال آمريكايي (با بازي هريس) و يك عقب مانده ذهني كه همه توي شهر او را راديو صدا مي كنند و كارهايش باعث خنده و تفريح بقيه مي شود. نقش اين عقب افتاده را گودنيگ جونيور بازي كرده. مدت زمان فيلم يك ساعت و چهل و نه دقيقه است و اگر با فيلم هاي احساسي حال مي كنيد مي توانيد امروز ساعت ۳۰:۱۶ و ۱۹ در سالن كوچك حوزه هنري  آن را تماشا كنيد.
امروز آنهايي كه عضو برنامه هاي فيلمخانه ملي ايران هستند هم مي توانند ساعت ۳۰:۱۸ بروند سينما صحرا و فيلم مهجور و گمنامي ببينند به نام «شبگرد.» اين فيلم را يك كارگردان گمنام تر به اسم پيترگراهام اسكات كارگرداني كرده كه نه اسم خودش و نه اسم فيلمش را در فرهنگ جهاني فيلم نمي شود پيدا كرد. تازه نام بازيگرهايش را هم بعيد است تا به حال شنيده باشيد: نورمن برد، ادي بيرن، جورج اي كوپر و چارلي دريك. همه اينها كافي نيست تا آدم برود و با چهره هاي جديدي كه سال ۱۹۶۳ پا به سينما گذاشته اند آشنا شود؟
كتاب 
انتشارات نيلوفر يك كتاب از گونتر گراس در دست چاپ دارد به نام «گام خرچنگ». اين كتاب را حسن نقره چي ترجمه كرده است.اهل رمان هاي گراهام گرين نويسنده بزرگ انگليسي هم اگر باشيد مي توانيد به زودي «جان كلام» را با ترجمه پرتو اشراق بخوانيد. جان كلام جزو كارهاي ماندگار گرين است و نامش در ميان صد رمان برتر جهان هم ديده مي شود. «پروست چگونه مي تواند زندگي شما را دگرگون كند؟» هم يك كتاب هيجان انگيز و خواندني براي دوستداران ادبيات و مارسل پروست است، به خصوص كه آن را خانم گلي امامي ترجمه كرده است. نويسنده كتاب هم نامش هست آمن دوباتن. همه اين كتاب ها را كه نشر نيلوفر چاپ كرده مي توانيد در نمايشگاه بين المللي كتاب تهران از غرفه اين انتشارات بخريد.
موسيقي 
اين روزها مي توانيد در بازار موسيقي سراغ آلبومي را بگيريد به نام «اسكناس» كار استاد شاهكار بينش پژوه. اين اولين آلبوم رپ ايران است كه ظاهرا بعد از سه سال سرانجام مجوز انتشار گرفته. شعرهاي اين آلبوم كار خود دكتر بينش پژوه است و كل نوار وCD شامل ۴ قطعه است كه هر كدام حدود هفت دقيقه اند، به اين ترتيب كل زمان اين آلبوم ۲۸ دقيقه است. اگر با رپ حال مي كنيد اين آلبوم را امتحان كنيد و نظرتان را به ما هم بگوييد.
فرهنگسرا
امروز در فرهنگسراي سالمند برنامه هم انديشي بانوان برگزار مي شود. اين برنامه ساعت ۱۵ تا ۱۷ در اين فرهنگسرا برقرار است. ضمنا از امروز در نگارخانه آبي فرهنگسراي سالمند، چهارمين نمايشگاه آثار هنري جوانان افتتاح مي شود. در اين نمايشگاه آثار ۵۰ نفر از هنرمندان جوان تهراني در زمينه هاي هنرهاي تجسمي، گرافيك، مينياتور، كاريكاتور، نقاشي، خوشنويسي و معرق به نمايش گذاشته شده است.
فرهنگسراي اقوام همچنان در دوره هاي بهاره اش ثبت نام مي كند. آموزش علوم قرآني و احكام، هنرهاي تجسمي (نقاشي كودكان، طراحي، سياه قلم، رنگ روغن و خوشنويسي)، صنايع دستي (قلم زني، مجسمه سازي، سفالگري، قاليبافي، خياطي، دوخت هاي سنتي، معرق، منبت و مشبك) و موسيقي (سه تار، ويلن، دف، سنتور، گيتار و پيانو) از جمله رشته هايي هستند كه مي توانيد در آنها ثبت نام كنيد.
تلويزيون 
امشب هيچ فوتبال پخش مستقيمي نداريم. حيف! امروز بعدازظهر در صورتي كه قسمت دوم سريال مسافري از ري را نديده باشيد، مي توانيد تكرارش را ساعت ۱۵:۱۳ تماشا كنيد. تكرار نقطه چين هم ساعت ۱۵:۱۴ از شبكه ۳ پخش مي شود. امشب يك قسمت ديگر از مجموعه پرستاران را هم مي توانيد ببينيد. اگر ساعت ۱۰:۲۲ شبكه يك را بگيريد. طرفداران هيجان و تعليق و انفجار هم يك قسمت ديگر از مجموعه هشدار براي كبري ۱۱ را مي توانند ساعت ۲۱ از شبكه تهران ببينند. امشب شبكه ۲ هم مثل هر هفته فيلم سينمايي پخش مي كند. يك قسمت ديگر از سريال «اين راهش نيست» را هم ساعت ۱۷:۲۰ از شبكه ۳ ببينيد. جست وجو در شهر (شبكه ۵، ساعت ۲۳) و داستان هاي باورنكردني (شبكه ۵، ساعت ۱۹) هم برنامه هاي ديگري هستند كه براي امشب مي شود پيشنهاد داد.

ستون شما
دفاع از عابدزاده 
ستون شمارُُا امروز با انتقادي به مطلب «عابدزاده مرد ناتمام » آغاز مي كنيم كه چهارشنبه هفته گذشته در صفحه خبرسازان چاپ شد. نامه اي طولاني از يك دانشجوي تربيت بدني به دستمان رسيد كه بخشي از آن را برايتان مي نويسيم:
در ابتداي امر،  در پاسخ به مطلب مندرجه «عابدزاده: مرد ناتمام» در ضميمه ايرانشهر به شماره ۳۳۵۵ مورخه چهارشنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۸۳ بايد به اطلاع نويسنده محترم آن متن برسانم كه به رغم انتقادهاي فني ايشان، كارشناسان فوتبال بسياري معترف به اين امر هستند كه احمدرضا عابدزاده - بازيكن سابق تيم تام نه كام - حتي پس از مصدوميت از ناحيه زانوي چپ و سپس هردوپا و پيدايش ضعف هايي در دفع توپ هاي زميني (نه هوايي) از لحاظ فني - دوباره تاكيد مي كنم - بهترين گلر ايران است.
لااقل نگاهي سطحي به گل هاي خورده ملي و باشگاهي او اين امر را ثابت مي كند.
ادامه اين نامه طولاني را هم كه احتمالاً خودتان مي توانيد از مقدمه اش حدس بزنيد. در اين مورد البته پيغامي كوتاه و مفيد(!) از آقاي سرمستي هم دريافت كرديم.
ادامه بدهيد
خانم الهام موذني از تهران تماس گرفتند و خواهش كردند كه ماجراي خانمي را كه پس از تصادف جنازه اش در خيابان مانده بود را رها نكنيم.
«مي خواستم از قضيه خانمي كه جنازه اش در خيابان مانده بود صحبت كنم. به نظر من شما بايد بازهم از اين ماجرا بنويسيد تا مسوولان مطلب را ببينند و جواب بدهند. اين اتفاق ممكن است براي همه ما رخ بدهد. شما ماجرا را پيگيري كنيد تا به نتيجه برسيم. تنها شما مي توانيد پيگيري كنيد.»
ازدواج نكنيد
خانم «آرميتا.ك» يكبار ديگر آتش جنگ بين آقايان و خانم ها را شعله ور كردند. ايشان تقاضا داشتند كه نامه را بدون دخل و تصرف چاپ كنيم اما متاسفانه فضاي اندك ستون شما اين اجازه را نمي دهد.
«هيچ دوست نداشتم وقت پرارزشم به مشاجره با آقايان بگذرد ولي مقاله «به آشپزخانه برگرديد» چنان خشم مرا برافروخت كه بلافاصله بعداز خواندن آن تصميم گرفتم جواب بدهم. در اين مطلب هيچ نشاني از ادب، نزاكت و منطق ديده نمي شد. نمي دانم نويسنده اين مطلب روي چه حسابي فكر كرده كه زنان بابت كار در منزل بايد از همسرانشان حقوق بگيرند؟ تازه در كجاي دنيا آقايان دست و دلبازي به خرج مي دهند؟ بعضي مردها فكر مي كنند اگر در خانه داري و تربيت فرزندان به همسرشان كمك كنند از شان و منزلتشان كم مي شود. از طرفي اين آقا گفته بودند «ما از خانم ها جهيزيه نمي خواهيم» كه فكر نمي كنم تمام آقايان با اين نكته موافق باشند. خيلي ها به خاطر همين چندتا قاشق و چنگال و ماهيتابه قهر مي كنند و مراسم ازدواج را به هم مي زنند. بعد هم در كجاي دنيا ثبت شده كه جهيزيه گرفتن حق آقايان است كه حالا بخواهند از آن بگذرند. درضمن طبق قوانين اسلام گرفتن مهريه هم حق زن است.»
اين مطلب با بحث هايي درمورد درآمد زن، شهرت زن، دفاع از پروين اعتصامي و ديگر زنان سرشناس و ... ادامه داشت و بالاخره به اينجا ختم شده بود كه ... چرا به خواستگاري مي رويد؟ چرا براي يك «بله» ناقابل اين همه منت كشي مي كنيد؟ چرا تن به ازدواج مي دهيد؟ راه حل كار بسيار ساده است؟ اگر ناراحت هستيد ازدواج نكنيد!
نظافت 
«آنچه مسلم است زباله هاي بيمارستاني مملو از انواع ميكرب است و تنها با دفن آنها ماجرا تمام نمي شود. بهتر است اين زباله ها پس از جمع آوري ابتدا سوزانده و سپس دفن شوند. متاسفانه اغلب مطب ها، مراكز جراحي هاي سرپايي و نظير اينها زباله هاي خود را خيلي عادي مثل زباله هاي منازل در خيابان مي گذارند. اين مساله حتي براي كارگران شهرداري هم خطر دارد. بهتر است اين گونه مراكز مثل بيمارستان ها از جمع آوري خاص و تدوين شده اي بهره مند شوند.»
اين هم نكته اي بود كه خانم پريوش ديني پور به آن اشاره كردند.

ذهن زيبا
حتي ناپلئون هم در يك سوم جنگ هايش شكست خورد.
پرمود بترا
نداشتن شكيبايي در مسايل كوچك، نقشه هاي بزرگ را ناكام مي سازد.
كنفوسيوس 
خوبي شهرت در اين است كه وقتي شما در يك ميهماني ديگران را كسل مي كنيد آنان تصور مي كنند كه ايراد از خود آنهاست.
هنري كيسينجر
به خاطر زين، درباره اسب قضاوت نكن.
ضرب المثل چيني

پارك تمدن ها
وقتي كه صحبت از تمدن مي شود، ناخودآگاه بحث «گفت وگوي تمدن ها» در ذهنان نقش مي بندد اما از اين پس مي  توانيم با شنيدن اين واژه ياد پارك تمدن ها بيفتيم. عليرضا قائديان، مدير سازمان ايرانگردي و جهانگردي استان فارس در ملاقات با نمايندگان مطبوعات چنين گفت: ما با الگوبرداري از پروژه اي در «شين جين» چين اقدام به اجراي طرح پارك تمدن ها كرده ايم. در اين پارك قطعاتي از اماكن فرهنگي، آثار و ابنيه تاريخي و گردشگري ايران و ديگر كشورها بازسازي مي شود. پارك تمدن ها، ايران كوچكي است كه براي بازديد گردشگران داخلي و خارجي ساخته مي شود. اينكه چه زماني موفق به ديدار پارك تمدن ها مي شويد هنوز مشخص نيست اما اين عنوان را فعلا بجاي گفت وگوي تمدن ها در ذهن بايگاني كنيد.

دانشكده گردشگري
يك پيشنهاد تازه براي كساني كه دنبال تحصيل در رشته هاي هيجان  انگيز هستند. دانشكده گردشگري با همكاري و پشتيباني سازمان ايرانگردي وجهانگردي تاسيس مي شود.
دكتر عليرضا انوشيرواني، مدير روابط عمومي و بين المللي دانشگاه شيراز گفت: اين دانشكده با كمك يك دانشگاه معتبر اروپايي كه سابقه فعاليت در رشته توريسم دارد آغاز به كار مي كند و تمام كشورهاي خاورميانه را تحت پوشش قرار مي دهد. در اين دانشكده آخرين يافته ها و تجهيزات علمي و عملي به كار گرفته مي شود. پيش از تاسيس دانشكده، با رشته هاي آن آشنا شويد. هتلداري، مديريت جهانگردي ، راهنماي تور، توريسم هنري، تاريخي و ...

هتل هاي جديد
اردبيل شهر خوش آب وهوايي است. براي شما كه قصد سفر به اين شهر را داريد يك خبر خوب داريم. با صدور مجوز جهت احداث حدود ۵۰ هتل و هتل آپارتمان طي سال هاي ۸۱ و۸۲ مبلغي حدود چهل ميليارد ريال در قالب تسهيلات بانكي از طريق سازمان ايرانگردي و جهانگردي بين احداث كنندگان هتل هاي مذكور توزيع شده است.
از اين تعداد هتل تاكنون ۳۰ واحد به بهره برداري رسيده است و بقيه مراكز اقامتي مراحل تجهيز و تكميل را طي مي  كنند و تا پايان سال ۸۳ به مرحله بهره برداري مي رسند.
چمدان هايتان را ببنديد، هتل هاي تازه تاسيس اردبيل در انتظار شما هستند.

تهرانشهر
ايرانشهر
حوادث
خبرسازان
در شهر
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |