شنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۷۹
گزارشي از داخل سالن معروف گلدون
پشت و پناه كودكان ايران؟
اعضاي موسسه پژوهشي كودكان دنيا گرد هم آمدند تا جشن ۱۰ سالگي خود را در فضايي شيك و اتو كشيده گرامي بدارند
نه فقط ما، كل جامعه جهاني به اينجا رسيده كه كودك يك مساله جزء به جزء نيست كه فقط بخواهيم روي بهداشت يا روان او كار كنيم... او يك موجود كل است بايد روي كل او كار كنيم
007104.jpg
در اين جلسه از يونيسف تقدير شد،اما مسوولا ن مي گفتند مستقلند.
سهيلا بيگلرخاني 
دنيايشان زيباست. بي تكلف، ساده، مثل يك رودخانه آرام. احساسشان رقيق. با يك بادبادك شاد مي شوند. با آن به آسمان مي روند. بالاي بالا. با يك تشر به زمين مي خورند.
اشك مي ريزند. آنان را جدي نمي گيرند. انگار نه اينكه اين كوچولوهاي حساس قرار است، مردان و زنان فردا باشند.
زماني گمشده. در زندگي همه ما. سال هايي زير سايه بزرگ ترها. سايه هاي سنگين. صفر تا ۷ سالگي. حتي مقررات آموزشي هم آن را ناديده گرفته. پازلي كه بدون اين قطعه گمشده ناقص است.
دوره جنيني، پيش آگهي مادر و پدر شدن، دوره اي كه ذوق سرشار والدين كوچك ترين احتياجات فرزند آينده را ناديده نمي گيرد. اما همين كه نوزاد متولد شده به اصطلاح از آب و گل در مي آيد، از ميزان توجه كاسته مي شود. آنقدر كه يا بر اساس سنتي ديرينه كودك را تا ۶ سالگي به حال خود مي گذارند تا پادشاهي كند يا از همان سال هاي ابتدايي زندگي تجربه كلا س هاي متعدد آموزشي را به او تحميل مي كنند و كودك معلق ميان افراط و تفريط. واقعيت اين است كه كودك هيچگاه به عنوان موجودي كامل و همه جانبه تعريف نمي شود. خانواده هايي كه به لحاظ فرهنگي متعلق به طبقات متوسط و بالاي اجتماع اند، توجه به كودك را تنها در آموزش هاي بي شمار جست وجو مي كنند. مهدكودك  هاي دوزبانه و سه زبانه نشان از بالا گرفتن تب آموزش در ميان اين قبيل خانواده ها دارد. روش آموزش و پرورش كودكان زير ۷ سال نه مدون شده و نه كتاب مرجعي براي آن وجود دارد.
جشن ده سالگي يكNgo
دورادور سالن كوچك ورودي ميزهايي بغل به بغل هم چيده شده. هر ميز فعاليت بخشي از موسسه را به نمايش مي گذارد. واحد بازي، واحد صلح جوانان، واحد آشپزي محله، واحد نشريه مربي و ...
مكان؛ سالن معروف گلدون هتل لاله، جشن ده سالگي موسسه پژوهشي كودكان دنيا. موسسه اي كه به ادعاي موسسان آن از ده سال قبل به اين طرف به پژوهش و فعاليت در زمينه امور كودكان مشغول است.
مدعوين مشتاق از اين ميز به آن ميز مي چرخد و مسوولان غرفه ها را سوال باران مي كنند. ثابت براي دو نفر از مدعوين توضيح مي دهد: «نشريه مربي تنها نشريه تخصصي ويژه رشد كودكان است. اين نشريه فعلا يك نشريه داخلي است. اما در حال تلاشيم كه مجوز انتشار سراسري آن را بگيريم.»
تا از ثابت درباره عضويتش در موسسه مي پرسم، پاسخ مي دهد: «عضو داوطلب» و دختر كوچكش هم به دنبال او مي گويد: «من هم عضو داوطلبم.» دختر۹ -۸ ساله او كنار مادرش پشت ميز نشسته و ژست مسوول غرفه را گرفته.
دقايقي بعد مسوولان موسسه مدعوين را به سالن بزرگ فرا مي خوانند تا برنامه هاي خود را آغاز كنند.
سخناني كوتاه از آقاي يوسفي يكي از اعضاي هيات مديره موسسه، خطاب به همكارانش «يادتون هست، ۱۰ سال قبل توي شوراي كتاب،  تصميم گرفتيم كاري براي كودكان انجام دهيم. جا نداشتيم، گشتيم و خانه اي را در خيابان سعدي پيدا كرديم. خانه اي كه وسط آن يك حوض بود. آن موقع كتاب هاي محدودي براي بچه هاي پيش از دبستان در اختيار مادرها و مربيان بود، الان جا داريم. حمايت ها را داريم مي توانيم اينجا جمع شويم اول به اندازه انگشتان دو دست اعضا داشتيم الان صدهادست ما را ياري مي كنند...»
و فيلمي كوتاه از فعاليت هاي موسسه و معرفي آن... آنطور كه از سخنان ۷نفر اعضاي موسس اينNGO برمي آيد، هنوز هيچ كتابخانه تخصصي براي كودكان پيش دبستاني در ايران وجود ندارد. هرچند كه آنان سعي كرده اند در سال ۱۳۷۳ كتابي مرجع در اين زمينه گردآوري كنند.
سخنان زهرا عروجي ديگر عضو اين موسسه و تصاويري از محله ۱۳آبان تهران و مشكلات بچه هاي آنجا.« از سال ۷۷ در اين منطقه فعاليتمان را آغاز كرديم. اين منطقه به خاطر فضاي كم خانه ها، مشكلات خانوادگي ساكنان آن، نداشتن برنامه صحيح براي بچه ها و... ما را به سوي خود جلب كرد .۴۰ دختر تازه ديپلم گرفته را ۲۰ روز آموزش داديم و آنها را براي آموزش كودكان در پارك هاي محلي اين منطقه تقسيم كرديم در اين محله خانه اي را براي مراقبت مادران تاسيس كرديم...»
فيلم پيش مي رود و اعضا يك به يك گزارشي از فعاليت هاي ده ساله خود ارايه مي دهند: «نه فقط ما، كل جامعه جهاني به اينجا رسيده كه كودك يك مساله جزء به جزء نيست كه فقط بخواهيم روي بهداشت يا روان او كار كنيم... او يك موجود كل است بايد روي كل او كار كنيم...»
«... سال ۷۴ طرحي را به عنوان راه اندازي مهدهاي روستايي موقت داشتيم كه ۳۸ روستا اعلام آمادگي كردند و در اين روستاها مهد كودك هايي براي فصل كاشت و برداشت تاسيس شد... »« ...آشپزخانه محلي با هدف تغذيه مناسب با كمترين امكانات راه اندازي شد...» و...
فيلم تمام مي شود يكي از اعضا كه مجري گري برنامه را به عهده گرفته، بقيه را يك به يك به پشت تريبون فرا مي خواند تا همان توضيحات ميان فيلم را مجددا بيان  كنند.
سالن شلوغ است. بسياري از مدعوين سرپا ايستاده اند. پيرمردي صندلي گير آورده روي آن لميده و چرت بعد از ظهرش را كامل مي كند بيشترمدعوين داخل سالن خانم ها هستند، خانمي هايي كه به عنوان اعضاي موسسه از شهرستان ها براي جشن آمده اند. خانمي با لباس سبز محلي جلب توجه مي كند، دختر كوچكي نيز لباسي محلي به رنگ قرمز شاد به تن كرده. سخنرانان مي گويند و مي گويند، نوبت به تشكر از نهادها و سازمان ها مي رسد. «... از شركت... و شركت... به خاطر كمك هاي مالي متشكريم...». نماينده هايي از شركت ها به جايگاه مي روند و هدايا و تقديرنامه هايي از دست كودكان مي گيرند. تصوير مراسم مستقيم برروي پرده پخش مي شود، كودك بازيگوشي د ردستگاه پخش را زده، عروسكش را بالا مي آورد و مقابل چهره سخنرانان مي رقصاند.
براي او تمام اين مراسم تنها در لذت اين بازي كودكانه خلاصه مي شود. آنقدر كه حتي با توصيه هاي مادرش هم حاضر نيست، عروسكش را به كناري بگذارد.
نوبت به تشكر از نهادهاي دولتي مي رسد... نماينده نهضت سواد آموزي به جايگاه مي آيد... و پس از آن نماينده اي از آموزش و پرورش و بعد نهادهاي بين المللي. نمايندگان يونيسف و كميسارياي عالي پناهندگان و يونسكو هم براي تقدير مي آيند.
«سال ۸۱، از سوي يونسكو براي دريافت جايزه فرهنگ صلح كانديدا شديم.»
خانمي كنارم نشسته. مهدوي معاون يك مهد كودك دولتي است. توضيح مي دهد: «اينNGO از سوي يونيسف حمايت مي شوند، حتي ساختمان موسسه را هم يونيسف در اختيارشان گذاشته.» فرصتي ميان برنامه ها دست مي دهد تا با برخي از اعضاي جوانNGo به گفت وگو بنشينيم. زهرا عضو ۲۱ ساله، فوق ديپلم مربيگري «هفته اي يكي دو ساعت وقت مي گذارم. عضو گروه بازي هستم. اين كلاس ها براي خودم هم مفيد است.»
او سالي حدود ۴ هزار تومان بابت حق عضويت خود مي پردازد. دختر جواني نيز در گروه صلح جوانان عضو است. او و دوستش پس از چند سال كار در موسسه معتقدند، اين كارها چندان تاثيرگذار نيست. «مسوولان اين كارها را جدي نمي گيرند. آنقدرها موثر نيست.» خانم يوسفي از اعضاي موسس مي گويد: «فكر مي كنم، اول هفت نفر بوديم، اما حالا خيلي هستيم...»
-«خيلي يعني هزار نفر؟»
-« ...فقط در اين سالن هزار نفر جمع شده اند...»
خانمي كه لباس سبز محلي پوشيده براي توضيح در مورد فعاليت هاي موسسه در كرمان و بم پشت تريبون مي رود. با هيجان ازكودكان آسيب ديده بم مي گويد. صدايش مي شكند. بلندتر مي شود. از واقعه اي كه دل ايرانيان را به درد آورده مي گويد.
چراغ ها خاموش مي شود. برخي از اعضا شمع هايي روشن را به دست گرفته اند. آنان در سرتاسر سالن پراكنده شده اند. خانم جملات تشكرآميز را با حرارت خاصي بيان مي كند: «... سپاس از آناني كه توانستند از پيله فردي خود بيرون آيند و مروج صلح و دوستي باشند.» جمعيت تكرار مي كند: «سپاس، سپاس، سپاس.»سرود محمد نوري از تريبون پخش مي شود. سپاس هاي آنان ميان زير و بم آواز گم مي شود. دست هايشان را زنجيروار به هم مي دهند و از سالن خارج مي شوند و با نوري هم آواز مي شوند: «ما براي آنكه ايران گوهري تابان شود، خون دل ها خورده ايم... ما براي آنكه ايران خانه خوبان شود، رنج دوران برده ايم...» اين تصويري است مينياتوري از فضاي فعاليت براي كودكان در ايران. فضايي رومانتيك و افكاري شاعرانه، تمام آن چيزي است كه ما از كودكان تصور مي كنيم. آنان را جدي نمي گيريم.

مشكلا ت طرح انتقال توقفگاه شركت واحد
راه تو دوره، غزال!
يك راننده مي گويد: ده دقيقه به ساعت ۱۱ شب مي رسم جاجرود. تابرگردم خانه، ساعت مي شود ۱۲. در منزل، همه اعضاي خانواده ناراضي هستند
تا پايان تيرماه يك پايانه ديگر در هنگام كه بالاتر از خيابان فرجام قرار دارد، به بيرون شهر منتقل خواهد شد. پايانه سوم نيز تا انتهاي سال ۸۳ به خارج شهر مي رود
007107.jpg
ابراهيم واعظ آشتياني، يكي از اعضاي شوراي شهر و نماينده اين شورا در هيات رئيسه شركت واحد اتوبوسراني مي گويد: «كار كارشناسي درستي روي انتخاب محل صورت نگرفت. اتوبوس ها بايد كيلومترها حركت كنند تا به اين توقفگاه برسند
محمد محمد پور
توقفگاه هاي اتوبوس و ميني بوس در جوار مناطق مسكوني، مشكلات فراواني را براي ساكنان به وجود آورده است. ما بارها توصيه كرده ايم كه رانندگان شب ها اتوبوس هاي خود را روشن نگه ندارند، اما به اين توصيه ها توجهي نشده. درجا كاركردن اين اتوبوس ها فقط باعث بيماري هاي تنفسي براي مردم نمي شود، بلكه با توليد هيدروكربن هاي نسوخته سلامت گياهان را نيز به خطر مي اندازد.»
اينها حرفهاي محمدحسن پيراسته، مديركل سازمان حفاظت محيط زيست استان تهران، است. حرف هايي كه دلايل موجه اي را براي انتقال پايانه هاي شركت واحد به خارج از شهر درخود دارد. دو پايانه هنگام ولاله، اولي در شرق و دومي در غرب، شب هنگام ميزبان اتوبوس هايي است كه به ويژه در زمستان بايد روشن بمانند تا براي صبح روز بعد آماده حركت باشند. آلودگي هوا، محصول اصلي اين شركت هاي توليد دود است و تبصره ۲۰ ماده ۵۵ قانون شهرداري ها كه مي گويد مشاغل مزاحم بايد از تهران به خارج از شهر منتقل شوند، همچنان به طور كامل اجرا نمي شود. يكي از ساكنان خيابان هنگام مي گويد: «اينجا تا شعاع يك كيلومتري توقفگاه، قابل سكونت نيست. ما اجازه نمي دهيم كودكان ما بازي كنند. اينجا آلوده است. چندين مرتبه به شهرداري نامه نوشته ايم و اميدواريم كه مشكل ما حل شود.»
مزاحمت ها از ساعات ابتدايي شب آغاز مي شود. نزديك به ۴۰۰ اتوبوس بايد به توقفگاه بروند و در اين مسير، بار ترافيكي منطقه، آلودگي و سروصدا را افزايش مي دهند. آپارتمان هاي مسكوني اين منطقه كمي پايين تر از قيمت واقعي به فروش مي رسند يا اجاره داده مي شوند. يك مشاور املاك كه در خيابان هنگام مشغول به فعاليت است، مي گويد: «اكثر مراجعه كنندگان وقتي كه متوجه مي شوند آپارتمان موردنظر آنها درست كنار اين ترمينال ها قراردارد از خريد يا اجاره آن منصرف مي شوند يا حاضرند كه با قيمت پايين تري آنرا تصاحب كنند.» و يك كاسب خيابان هنگام مي گويد:  «آنقدر هواي اينجا آلوده است كه اگر خيابان ها تبديل به باغ شوند هم نمي توانند هواي پاك به ما بدهند.»
توقفگاه هنگام در سال ۱۳۳۵ تاسيس شد، زماني كه تهران جمعيتي بالغ بر ۷۰۰ هزار نفر داشت. آن زمان پايانه هنگام خارج از شهر واقع شده بود اما گسترش شهر تهران و عريض شدن آن اين پايانه را درست در دل شهر قرارداد. دلايلي از اين دست شهرداري را مجاب كرد تا پايانه هاي هنگام را در ابتدا و ساير پايانه ها را در مراحل بعدي به خارج از شهر منتقل كند. گرچه در ابتدا مقرر شده بود كه تا پايان سال ۸۲، پايانه هاي هنگام به بيرون تهران انتقال يابند اما موانعي برسر راه ايجاد شد كه اجراي اين طرح را به تعويق انداخت. اما اين موانع، چه بودند؟
غزال بي غزال!
توقفگاهي در ۲۰ كيلومتري تهران، ابتداي جاده آبعلي (شمال شرقي) با نام غزال خريده شده است كه رانندگان شركت واحد آنرا «جاجرود» مي نامند. اين توقفگاه ۱۱۰ هزار مترمربع وسعت دارد و مي توان ۷۰۰ دستگاه اتوبوس را در آن جاي داد. پايانه اتوبوس هاي منطقه ۹ و ۱۰ اتوبوسراني همين توقفگاه غزال است، اما برنامه طراحان براي انتقال شمار بيشتري از اتوبوس ها به اين ترمينال هنوز محقق نشده است. يكي از بزرگترين مشكلات موجود، بعد مسافت اين پايانه است. رانندگان ترجيح مي دهند اتوبوس هاي خود را در پايانه هاي داخل شهر پارك كنند تا اينكه نزديك به چهل دقيقه برانند و آنها را به پايانه غزال ببرند. اتوبوس هاي توقفگاه غزال بايد ساعت ۵/۵ صبح آماده حركت باشند. بنابراين رانندگان اين اتوبوس ها بايد زودتر از اين ساعت خود را به محل برسانند.
يك منبع آگاه در شركت واحد مي گويد: «دوسوم پرسنل ما اجاره نشين هستند. آنها نمي توانند در نقاط مناسب مسكني برگزينند چون گراني اين اجازه را نمي دهد. پس در نقاط دوردستي ساكن مي شوند و با صرف هزينه هاي بسيار خود را به محل كار مي رسانند. به خصوص رانندگاني كه در اين پايانه توقف مي كنند. آنها بايد ۲۵ كيلومتر را طي كنند و به محل برسند، آن هم به موقع !»
توقفگاه غزال در دوره پيشين شوراي شهر شناسايي و احداث شده است. بعد مسافت آن، مساله اي است كه اعضاي جديد شوراي شهر هنوز نتوانسته اند راه حل مناسبي براي آن پيدا كنند. ابراهيم واعظ آشتياني، يكي از اعضاي شوراي شهر و نماينده اين شورا در هيات رئيسه شركت واحد اتوبوسراني مي گويد: «كار كارشناسي درستي روي انتخاب محل صورت نگرفت. اتوبوس ها بايد كيلومترها حركت كنند تا به اين توقفگاه برسند درحالي كه جاهاي بهتري هم وجود داشت. مشكلات، به خصوص در زمستان بيشتر مي شود. گردنه هاي منتهي به اين پايانه در فصل سرما يخ مي زند و ايمني جاده ها را به شدت كاهش مي دهد. در اين جاده هاي يخ زده، رانندگان بايد بسيار مراقب باشند و دشواري هاي فراواني را تحمل كنند. به خصوص آنها كه زودهنگام بايد حركت كنند.»
شايد به همين دليل باشد كه انتقال پايانه هاي هنگام تا پايان سال گذشته ميسر نشد. اكنون زمستان به پايان رسيده و فصل گرما آغاز شده است. مصائب تا اندازه اي كاهش يافته و مشكلاتي نظير يخبندان و روشن نگه داشتن اتوبوس ها حتي در شب ها وجود ندارد. يك مقام آگاه در شركت واحد مي گويد: «تا پايان تيرماه يك پايانه ديگر در هنگام كه بالاتر از خيابان فرجام قرار دارد، به بيرون شهر منتقل خواهد شد. پايانه سوم نيز تا انتهاي سال ۸۳ به خارج شهر مي رود.»
در اين ميان مشكل بودجه براي احداث يا خريداري پايانه هاي جديد در مناطق خارج از شهر نيز مزيد بر علت شده است تا طرح انتقال توقفگاه ها به تعويق بيفتد. سال گذشته شركت واحد ۴۰ ميليارد تومان بودجه گرفت. اين بودجه با كمك ۵ ميليارد توماني سازمان مديريت و برنامه ريزي و نيز فروش ۲۵ ميليارد توماني بليت هاي شركت واحد به ۷۰ ميليارد تومان رسيد كه بيش از يك سوم آن صرف خريد پايانه غزال شد!
اگر بگويند برو...
«روز اول كه قراردادمان را امضا كرديم، همه چيز آن را هم قبول كرديم. در قرارداد نوشته شده كه تعيين مكان ومحل كار بر عهده كارفرماست. پس اگر به ما بگويند برو جاجرود، چاره اي نيست. بايد برويم.»
رانندگاني كه بايد هرروز و هر شب اين مسير ۲۵ كيلومتري را طي كنند كم و بيش با شرايط آن نيز كنار آمده اند. در پايانه غزال، هم اكنون ۷۰۰ دستگاه اتوبوس وجود دارد. باتوجه به بعد مسافت رانندگان اين پايانه تنها يك شيفت كاري فعاليت مي كنند تا فشار بيش از اندازه اي روي آنها وارد نشود.
يكي از رانندگاني كه هر روز بايد اين مسير را طي كند و از پايانه جاجرود به ابتداي خيابان هنگام بيايد تا فعاليت روزانه خود را آغاز كند، حرف هاي جالبي مي زند. اين مرد ميانسال كه به گفته خودش مجرد است مي گويد:« دير يا زود بايد اين اتفاق مي افتاد آينده نگري يعني همين. تهران بزرگ شده و از اين بزرگ تر هم مي شود ترمينال ها را بايد مي بردند آنجا، فعلا كه اتوبوس هاي دو منطقه به جاجرود مي روند، اما تا چند ماه ديگر، اتوبوس هاي مناطق ديگر هم به آنجا منتقل مي شوند.»
اين راننده شاغل در شركت واحد به مشكلاتي اشاره مي كند كه درجاده وجود دارد:« خستگي راننده ها، ممكن است باعث حوادث ناگواري شود. ما ظهر تا شب در خيابان هستيم و با اين وضع ترافيك، اعصابي نداريم. تازه بعد از پايان كار بايد برويم آنجا دوري راه برايمان مشكل درست مي كند. »
راننده ديگري كه فعاليت خود را از همان خط ابتداي «هنگام» آغاز مي كند و ماههاست كه در اين خط مشغول به كار است، مي گويد:« از زماني كه اتوبوس هاي منطقه ۹ و۱۰ به خارج از شهر منتقل شده اند، مي شود اثر آن را روي ترافيك منطقه متوجه شد. تا قبل از اينكه اين پايانه ها به خارج شهر انتقال داده شوند، تردد خودروها با مشكل مواجه مي شد.»
علاوه بر كاهش آلودگي و سر و صدا، كارشناسان معتقدند كه انتقال پايانه ها به نقاطي بيرون از محدوده شهر باعث كاهش بار ترافيكي در ساعات ابتدايي شب مي شود. اما كاهش اين مشكلات با افزايش مشكلات براي رانندگان اين پايانه ها همراه است، به خصوص براي آن دسته از رانندگاني كه متاهل هستند:« ده دقيقه به ساعت ۱۱ شب مي رسم جاجرود. تابرگردم خانه، ساعت مي شود ۱۲ در منزل، همه اعضاي خانواده ناراضي هستند، اما چه مي شود كرد؟ مدتي هم دو شيفته كار مي كردم كه بعد ديدم اصلا نمي شود و اينجوري تلف مي شوم! طوري شده بود كه ساعت ۱۲ شب مي آمدم منزل، ساعت يك مي خوابيدم و ساعت چهار صبح بيدار مي شدم.»
رانندگان «جاجرودي» اسمي كه خود بر خود نهاده اند - اماهمگي بر يك نكته اتفاق نظر دارند: پايانه غزال بسيار زيبا و مدرن شناخته شده است. يكي از رانندگان اين پايانه مي گويد:« جاجرود مثل انگليس است؛ وقتي مي رويم آنجا، انگار رفته ايم اروپا. همه چيز مرتب و منظم، سرجايش قرار گرفته.» و راننده ديگري حرف هاي اين راننده را تاييد مي كند:« ساختمان هاي فوق العاده شيكي آنجا ساخته اند راست مي گويد آنجا درست مثل انگليس است.» انگليسي كه قطعا اين راننده هاي شركت واحد آن را نديده اند.
جنوب غرب تهران 
وقتي كه شهردار تهران در يكي از پايانه هاي خيابان هنگام حضور يافت و كلنگ احداث مجتمع مسكوني را در آن پايانه به زمين زد، هيچ كس ترديدي نداشت كه اين پايانه به نقطه اي ديگر منتقل مي شود، اما تابلوي احداث مناطق مسكوني همچنان بر زمين فرورفته است، بدون اينكه عملياتي ديده شود.
ابراهيم واعظ آشتياني مي گويد:« طرح اجرا خواهد شد در پايانه  هايي كه از تهران خارج مي شوند، آپارتمان هاي مسكوني براي كاركنان شركت واحد و فضاي سبز احداث شده در اختيار آنان قرار مي گيرد.»
شوراي شهر قصد دارد پايانه هاي ديگري رانيز در نقاطي خارج از شهر شناسايي كند نقاطي كه قبلا بررسي هاي دقيق روي آن صورت گرفته باشد واعظ آشتياني عضو شوراي شهر و هيات رئيسه شركت واحد مي گويد:« در جنوب غربي تهران مكان هاي مناسبي را مي توان پيدا كرد..»
...و شورا اميدوار است با تامين بودجه، هرچه سريعتر شاهد اجراي تبصره ۲۰ ماده ۵۵ باشد. مشاغل مزاحم نبايد در تهران جايي داشته باشند.

كسي پاسخ نمي دهد
زائران حج  هنوز در تهرانند
يكي از روساي كاروان، گفت كه شنبه هفته پيش تمام ويزاهاي زائران تحويل او داده شد و بليت زائران نيز در روز دوشنبه تحويل او شد. قرار بود كه در روز سه شنبه ساعت ۱۵:۱ دقيقه بامداد به سمت عربستان حركت كنند، اما ناگهان تمام پروازها لغو شد
بعد از بروز اين مشكل  هيچ مقامي از مسوولان سازمان حج پاسخي در خور به آنان نداد و حتي نسبت به برخوردي خوب و گشاده، روي برتافته اند
از وقتي رئيس سازمان حج و اوقاف اعلام كرد كه تمام زائران حج عمره به عربستان اعزام مي شوند، زمان زيادي نمي گذرد اما بسياري از زائران از به تعويق افتادن پروازها و يا بلاتكليفي سخن مي گويند. چند كاروان زيارتي با وجود آنكه ويزا و حتي بليت هاي هواپيمايي خود را دريافت كرده اند، هنوز نتوانسته اند به حج اعزام شوند. اين خبر توسط رياست سازمان حج و اوقاف در همين هفته شايد اميدهاي زيادي را به وجود آورده، اما حقيقت چيز ديگري است. بسياري از زائران از عدم پاسخگويي مسوولان سازمان خبر مي دهند و اعلام مي كنند كه با وجود آنكه تاريخ پروازها ۱۹ ارديبهشت تعيين شده است اما تا به امروز هنوز خبري از رفتن نيست.
نظافتي، يكي از مسوولان سازمان حج از پاسخگويي به خبرنگار ايرانشهر طفره رفت و حتي اعلام كرد كه اين موضوع اصلا ربطي به او ندارد. اين در حالي است كه بيش از چند كاروان از پرواز به سمت عربستان باز مانده اند و با وجود آنكه ويزاي كشور عربستان را تهيه كرده اند، هنوز در ايران  هستند. بسياري از زائران به دليل ابلاغ زمان مشخص براي حج عمره، بسياري از امور روزانه شان را تنظيم كرده اند تا بتوانند در تاريخ معين به حج بروند، اما اين عدم هماهنگي و بي برنامگي باعث شده تا بسياري از زائران، در تنظيم برنامه خود دچار مشكل شوند.
يكي از زائران گفت كه مبلغ ۱۸۵۰۰ تومان بابت امور فرهنگي از آنان دريافت كرده اند اما تا به حال علاوه بر اعزام نشدن به حج، هيچ پاسخي در اين رابطه و به ويژه مبالغ دريافتي از مسوولان ارايه نشده است. بديهي است كه بسياري از زائران كه قرار بود از چند روز قبل به عربستان مسافرت كنند، به دليل رزرو هتل و هزينه آژانس ها و شركت هاي طرف قرارداد، دچار زيان خواهند شد. طي تماسي كه با مسوولان سازمان حج برقرار شد، هيچ كدام از مسوولان يا پاسخي ارايه نداده و يا مسووليت اين امر را بر عهده نگرفتند.
يكي از روساي كاروان، گفت كه شنبه هفته پيش تمام ويزاهاي زائران تحويل او داده شد و بليت زائران نيز در روز دوشنبه تحويل او شد. قرار بود كه در روز سه شنبه ساعت ۱۵:۱ دقيقه بامداد به سمت عربستان حركت كنند، اما ناگهان تمام پروازها لغو شد. دليلي كه او ذكر مي كند، آماده نشدن ويزاي كاروان هاي ديگر است، از قرار معلوم، از هفته پيش كه آخرين سري از ويزاهاي زائران تحويل آنها شد، سفارت دولت عربستان، به دلايلي نامعلوم از صدور ويزا امتناع كرده و مسوولان سازمان حج و اوقاف در صدد رفع آن هستند. حتي زائراني كه داراي ويزا هستند، با وجود داشتن رواديد، از اعزام به عربستان باز مانده اند. به نقل از اين رئيس كاروان، كاروان هاي بسيار ديگر از تهران و يزد و ساري و شهرهاي ديگر نيز دچار اين بلاتكليفي مسوولان سازمان شده اند. هيچ ارگاني نيست كه به اين مساله رسيدگي كند و يا نسبت به عدم پاسخگويي مسوولان، رويكردي درست از خود نشان دهد.
در ابتداي سال و به هنگام تحويل سال جديد، سخنان مقام معظم رهبري در مورد پاسخگويي ، چنان شوق و رغبت در ميان همگان برانگيخت كه تماشايي بود. اما با وجود آنكه چند ماهي از تحويل سال نمي گذرد و هنوز پيام مقام معظم رهبري در گوشمان است، سازماني كه متولي امور مذهبي است بسياري از زائران خانه خدا را كه در صدد برگزاري انجام امور مذهبي خود هستند، سرگردان كرده و دريغ از ذره اي پاسخگويي. اين سخنان بسياري از مسافراني است كه با ما تماس گرفته اند. آنها مي گويند كه قصد سفر به خانه خدا را دارند و انجام وظيفه شرعي خود، اما بعد از بروز اين مشكل، هيچ مقامي از مسوولان سازمان حج پاسخي در خور به آنان نداد و حتي از برخوردي خوب و گشاده، روي برتافته اند. وقتي كه ما به عنوان خبرنگار اين موضوع را پيگيري مي كنيم تازه متوجه سخنان مسافران مي شويم. با وجود آنكه به مسوولان مي گوييم كه خبرنگاريم و قصدمان بيان واقعيت است، اما يكي از مسوولان كه بهتر است نامش فاش نشود مي گويد، شما هر چه مي خواهيد بنويسيد، من پاسخي به شما نمي دهم.

خسارت به دنيا آمدن!
اگر قديمي ها فكر مي كردند كه فرزند بيشتر،زراعت بيشتر، امروزي ها مي گويند فرزند كمتر زندگي بهتر! اخيرا مسوولان بهداشت كشور به اين نتيجه رسيدند كه پيشگيري از هر حاملگي در ايران موجب ۷۰ ميليون تومان صرفه جويي مي شود. دكتر دلاور مدير كل سلامت خانواده و جمعيت وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشكي در همايش دو روزه مديران بهداشت و تنظيم خانواده دانشگاه هاي علوم پزشكي كشور افزود: در چهار سال گذشته ۵/۲ ميليون نفر از زنان از خدمات تنظيم خانواده در كشور استفاده كرده اند. وي با اشاره به كاهش اعتبارات تنظيم خانواده از سال ۱۳۸۰ گفت: ۱۳ هزار نفر از زنان واجد شرايط نتوانستند از اين خدمات استفاده كنند كه موجب تحميل ۷۰ ميليارد تومان خسارت به كشور شده است.

آلاينده هاي مرگ آور
آلاينده هاي دود سيگار و سوخت هاي كثيف و فسيلي حدود ۲۸ ميليون مرگ و مير در جهان را موجب مي شود.
آسمان آبي ايران به نقل از بانك جهاني گزارش مي دهد: در كشورهاي پيشرفته حدود ۶ درصد از كل مرگ و ميرهاي سالانه ناشي از اين آلاينده است.
بررسي آمار و اطلاعات در كشورهاي در حال توسعه نشان مي دهد كه قرار گرفتن در معرض آلودگي هواي فضاهاي بسته ناشي از دود سيگار و سوخت فسيلي كثيف باعث عفونت هاي شديد تنفسي(ARI) در كودكان و اطفال، بيماري هاي مزمن تنفسي نظير تنگي تنفس و برونشيت، سرطان ريه، مرگ و مير نوزادان و ... مي شود.

تعريض خيابان هاي تهران
تعريض خيابان هاي تهران با سرعت تمام ادامه دارد. اينبار قرار است ۱۳ خيابان از منطقه ۷ تهران در سال جاري تعريض شود.
صادق عابدين شهردار منطقه ۷ خبر داد كه خيابان هاي بهشتي، مطهري، مفتح، خواجه نصير، خواجه نظام، سبلان، مدني، فتاحي منش، انقلاب، كاج، بهار شيراز، قدوسي و پارك در اين طرح قرار دارد.
به گفته وي ۹۰ درصد اين خيابان ها از طريق اعطاي امتيازهاي ساختمان از قبيل تراكم، تغيير و تثبيت كاربري هاي اداري و تجاري تعريض مي شود.
به مالكان واقع در طرح اطلاع داده شد تا پايان ارديبهشت مي توانند با مراجعه به شهرداري از امتيازات طرح برخوردار شوند.

دردسرهاي بنزين در آمريكا
007110.jpg
فكر نكنيد كه قيمت بنزين فقط در ايران افزايش يافته است،كشورهايي نظير ايالات متحده آمريكا و كانادا نيز دچار دردسرهاي افزايش قيمت بنزين شد ه اند.
در پي افزايش بي سابقه قيمت سوخت در آمريكا رانندگان خودروها در اين كشور براي يافتن ارزانترين پمپ بنزين در شهرهايشان پايگاه هاي اينترنتي ايجاد كرده اند .
به گزارش شبكه تلويزيون العربيه، رانندگان آمريكايي آخرين اطلاعات خود از قيمت سوخت درپمپ بنزين هاي مختلف را در اين پايگاه هاي اينترنتي قرار مي دهند.
قيمت بنزين در آمريكا با رسيدن به گالني دو دلار به بالاترين قيمت در تاريخ اين كشور رسيد. پمپ بنزين هاي آمريكا تابلوهايي را به منظور اعلام آخرين قيمت ها در بزرگراه ها نصب كرده اند.

تبليغ تقليدي ممنوع!
007113.jpg
بازار تبليغاتي صدا و سيما داغ است وتبليغات چي ها به قدري در اين مسير مي تازند كه صداي معاون سيماي سازمان صدا و سيما درآمد: «سازندگان برنامه هاي تبليغاتي نبايد براي سود اقتصادي كوتاه مدت جامعه را در دراز مدت دچار آسيب فرهنگي كنند.»
به گزارش ايرنا، مهاجراني در نخستين همايش تبيين سياست هاي تبليغاتي سازمان صدا و سيما افزود: تكيه بر تبليغ كالاي خارجي علاوه بر تضعيف توليد داخلي، اعتماد و اميد مردم را به آينده صنايع كشور كاهش مي دهد.
اگرچه صنايع داخلي در بخش هايي دچار ضعف است اما نبايد با افزايش تبليغات كالاهاي خارجي اين ضعف را تعميق ونهادينه كرد.
وي افزود: تقليد صرف از تبليغات رسانه هاي خارجي از ديگر نقايص صنعت تبليغات ايران و نشان دهنده بي توجهي سازندگان به شاخصه هاي فرهنگي مردم ايران است.

در شهر
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
خبرسازان
درمانگاه
زيبـاشـهر
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  درمانگاه  |  زيبـاشـهر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |