شنبه ۹ خرداد ۱۳۸۳ - شماره ۳۳۹۳
نگاهي به آلبوم «ريشه در خاك»
موسيقي برآمده از شرايط
007704.jpg
هوشنگ ساماني
با وجود آنكه نقد و بررسي موسيقي در كشور ما جايگاه مناسبي ندارد و بنابه زودرنجي بيشتر هنرمندان موسيقي، كمتر قلمي ميل به نوشتن پيدا مي كند اما وقتي پديد آورنده يك اثر موسيقايي چهره جوان و جوياي نام باشد، نگراني ناشي از بازتاب نقد كمتر مي نمايد. زيرا جوانان پيشرو بيشتر از  آنكه دنبال تشويق هاي دلسوزانه باشند، خواهان كشف نقايص كار خويش اند تا در آينده با اثر محكم تري ظاهر شوند. به همين دليل توجه به كارهاي جوان ضرورت بيشتري پيدا مي كند، ضمن اينكه مسن ترهاي موسيقي هم علاوه بر ناخرسندي شان نسبت به نقد اثر، آرد خويش را ريخته و غربالشان را آويخته اند. پس نقد اثر ايشان با حساب شرايط كار چندان ضروري به نظر نمي رسد.
اين جمله ها پيش درآمدي بود تا به بررسي و احياناً نقد اثر تازه اي به نام «ريشه در خاك» ساخته آهنگساز جوان، پژمان طاهري بپردازيم. طاهري ۳۴ ساله و چنانكه در نوشته خويش آورده، از ارادتمندان آهنگساز مبتكر؛ پرويز مشكاتيان است. هشت تصنيف دو روي نوار هم بدون ترديد، اين وابستگي هنري را نشان مي دهند. آهنگساز جوان در اين اثر علاوه بر نواختن ساز تخصصي اش؛ سنتور، به همخواني با يك خواننده زن -مهسا وحدت- پرداخته است. انتخاب چهار شعر از زنده ياد فريدون مشيري، دو شعر از هوشنگ ابتهاج (سايه) و يك شعر از عزيزالله كاشانيان، رويكرد آهنگساز به مضامين امروزي از زبان شاعران معاصر را نشان مي دهد. سازبندي اثر نيز با هنرمندي گروه «ايراني»، شامل تار، سنتور، كمانچه، قيچك، ني، سه تار، سه تار بم، عود، دف و تنبك شكل گرفته است، كه تركيب آشناي سه دهه اخير را به ذهن متبادر مي كند، هر چند در سرتاسر اين اثر صداي ني به گوش نمي رسد و در عوض كمانچه و قيچك جولان مي دهند، از اين نظر هيچ پديده نويي به چشم نمي خورد. به عبارتي آهنگساز تمام توجه خويش را معطوف به گردش نغمات و چگونگي تلفيق اشعار كرده است. آهنگ هاي وي با وجود شباهتشان به آثار مشكاتيان، كم و بيش شخصيتي مستقل دارند. نقطه قوت كار در تلفيق  به جاي اشعار، با آهنگ است كه امروزه كمتر نوار موسيقي با اين ويژگي راهي بازار مي شود. تسلط آهنگساز بر مقوله ريتم و گردش نغمات موسيقي ايراني باعث شده تا وي در مواجهه با پستي و بلندي هاي شعر فريدون مشيري، مجبور نشود اشعار را قرباني آهنگش بكند و باز هم در آثار امروزي كمتر آهنگسازي را سراغ داريم كه هنگام تلفيق شعر و آهنگ، جانب شعر را نگه دارد.
«ريشه در خاك» همانند ساير آثار موسيقي سنتي به طور كلي يك اثر تك صدايي است و همخواني دو خواننده زن و مرد هم بيشتر در فاصله هنگام و گاهي به صورت همصدا صورت مي گيرد. از آنجا كه نوع سازبندي اثر و همين طور فواصل اجرايي همانند ديگر اركسترهاي سنتي است، بنابراين هيچ صدادهي يا سونوريته جديدي به گوش نمي رسد و به نظر مي رسد نقطه قوت كار تنها در انتخاب اشعار، تلفيق درست با آهنگ و استفاده از صداي زن با ويژگي هاي ياد شده، باشد. با وجود اين، امروزي بودن اثر و شباهت آن به كارهاي مشكاتيان كاملاً مشهود است. گرچه ضرب آهنگ تصانيف در مقايسه با آثار مشكاتيان، آرام تر مي نمايد ولي تنظيم هاي ويژه، شخصيتي كم و بيش مستقل بدان ها مي دهد.
استفاده از گستره صدايي بانوان در توليد گونه هاي موسيقي امروز رواجي كمتر فني و بيشتر تقليدي يافته است. ممنوعيت تكخواني زنانه و در نتيجه همراه كردن يك صداي مردانه با صداي ايشان كه صرفاً براي مجاز بودن كار صورت مي گيرد، موجب توليد آثاري مي شود كه نه قدرت و صلابت تكخواني مردانه را دارند و نه لطافت و ظرافت صداي زنانه را. اين در حالي است كه تركيب ياد شده ويژگي هاي گروه كر به معناي واقعي آن را هم ندارد. روشن است پيدايش چنين آثاري پيشتر از آنكه مبتني بر الزامات موسيقايي باشند، محصول شرايط زمانه اند. اگر روزگاري پرويز مشكاتيان در كنار صداي كم نظير محمدرضا شجريان مي توانست هوش از سر شنوندگان بربايد، امروز چنين امكاني براي آهنگسازان جوان وجود ندارد و لذا خلاقيت هاي آهنگسازي ايشان غالباً معطوف به آثار بي كلام و يا كلام دار از نوع ياد شده مي شود. ريشه اين آسيب را پيش از آنكه در محدوديت  صداي بانوان بدانيم، بايد در نحوه نگرش موسيقيدان ايراني به مقوله اركستر جستجو كرد. از يكصد سال گذشته تاكنون كاربرد سازهاي مختلف در كنار هم به صورت همصدا و يا در فاصله هنگام، به يك رويه در موسيقي ايراني تبديل شده است. به عبارتي سنگ بنايي را كه دو يا سه نسل پيش در كار اركستر ايراني برپا كرده اند، امروزه با تفاوتي اندك همچنان از سوي موسيقيدانان جوان مورد استفاده قرار مي گيرد. كنار هم قرار دادن صداي زن و مرد نيز با الگوبرداري از همين رويه است. اگر پديده وارداتي اركستر با عمق بيشتري وارد كشور ما مي شد، شايد امروز شاهد همخواني ها و همنوازي هاي انبوه در آثار موسيقي سنتي نبوديم. اركستر به معناي واقعي آن، صداي بسيار متفاوتي از آثار موسيقي سنتي دارد كه الان شنيده نمي شود.
از يك منظر «ريشه در خاك» تلاشي براي گريز از خواننده محوري است و بي آواز بودن اثر هم در همين جهت ارزيابي مي شود. اين مهم اگر بخواهد به نتيجه مطلوب برسد، البته ساز و كار بهتر و قوي تري مي طلبد. محروميت از دسترسي به خوانندگان طراز اول خود بهترين دليل براي گريز از خواننده محوري است ولي چنين هدفي با اركسترهاي متداول سنتي تقريباً راه به جايي ندارد، مگر اينكه تغييراتي جدي و اساسي در چيدمان سازهاي ايراني صورت گيرد و مهمتر از آن صداهاي مجاز، در مطلوب ترين حالت موسيقايي به كار گرفته شود.

پاسخ خسرو سلطاني به حسين عليزاده
هنرمند باسخاوت
007707.jpg
مي خواستم چند سطري درباره توضيحات دور از حقيقت حسين عليزاده، نوازنده بنام تار كه در بهمن ماه ۱۳۸۲ در روزنامه همشهري در مورد ساخت و اجراي موسيقي «نوبانگ كهن» داده شده بود، براي آگاهي مخاطبان محترم هنر موسيقي بنويسم.
تيتر مقاله با اين عنوان شروع مي شد: «شناسنامه اثر را تحريف نكنيم»، شناسنامه اي كه خود ايشان بدون نظرخواهي از من نوشته و طرح ريزي شده و به زير چاپ فرستادند، البته شناسنامه اي مي باشد كه به قول خودشان جاي هيچ حرفي باقي نگذاشته است.
همان طور كه اشاره كرديد، بافت نوبانگ كهن براساس رديفهاي آوازي و سازي موسيقي ايران پايه گذاري شده و كسي به عنوان آهنگساز در اين كار مطرح نيست.
براي روشن شدن مطلب دو سؤال پيش مي آيد؛ سؤال اول مگر موسيقي نوا، در جشن هنر شيراز، شورانگيز يا چهارگاه، به اسم صبحگاهي، غير از برداشت هاي مستقيم از رديف ها و گوشه ها و روايات و ساخته هاي استاداني از جمله درويش خان و دوامي، ابوالحسن صبا و غيره مي باشد! و زينت كارها با بداهه كمانچه و ني و آواز؟ در عجبم كه چگونه ايشان در اين مرحله به عنوان آهنگساز مطرح مي شوند. دوم، وقتي موسيقي نوبانگ كهن بدون نظرخواهي از من به عنوان موسيقي متن فيلم سينمائي پرويز صياد و هادي خرسندي مورد استفاده قرار مي گيرد، با خط درشت نوشته مي شود «آهنگساز: حسين عليزاده» صد عجب!!
اشاره كردند تنظيم و رنگ آميزي توسط نوازندگان در استوديو در حين ضبط انجام گرفته. براي آگاهي: رنگ آميزي و تنظيم نوبانگ كهن در آن زمان نتيجه بيست سال همكاري و همنوازي من در زمينه موسيقي قرون وسطي و رنسانس در اروپا مي بوده و نه چهار روز ضبط در استوديو.
هيچ شكي نيست كه ايشان به گفته خودشان جزو تعداد معدودي مي باشند كه در امر بداهه نوازي به مراحل بالايي دست يافته اند. ولي در اين مورد هم نيز بيانات ايشان دور از واقعيت امر است. در آن زمان بداهه نوازي هاي رباب و سه تار با نظردهي من اجراء گرديد و بداهه نوازي عود چون در اطريش عود مناسب در دست نبود قرار بر اين شد در تهران ضبط شود كه براي عود هم نتش را نوشتم و بدست ايشان دادم. نظراتم را در مورد اجراي بداهه عود حتي سلفژ كردم كه جاي نگراني نماند. ولي حتما ايشان فراموش كرده اند!!
اشاره كردند، حضور افتخاري معنوي ايشان صرفاً جنبه تشويق داشته و بود يا نبود آن در كارنامه هنري او تأثيري نداشته. البته كه درست مزدي براي اجراء از من نگرفتند ولي تمام سود فروش نوار تا به امروز به حساب ايشان واريز گشته و بلافاصله با بيرون آوردن كارهاي جديد به بازار كارنامه هنري ايشان رنگي جديد به خود گرفت كه دركارهاي بعدي او به گوش مي رسد.
ايشان با صراحت و قطعيت به ياد دارند كه وقتي مسئوليت اين مجموعه را به عنوان دوست و راهنما پذيرفتند بنده بي اندازه شكرگزار اين سخاوت بودم. خوشبختانه شواهد اين ماجرا هنوز در قيد حيات مي باشند. من اصلاً قرار بود اين كار را با برادرم ضبط نمايم و شروع به برنامه ريزي هاي اوليه هم كرده بوديم. چون در آن زمان عليزاده در منزل من زندگي مي كرد و مسائل را طبيعتاً دنبال مي كرد. پيشنهاد كردند، حال كه من اينجا هستم اگر بخواهي تمام سازهاي مضرابي اين كار را برايت اجرا مي كنم. هيچ شكي نيست كه من از اين برخورد بسيار خوشحال گشتم. نكته آخر اين كه هر هنرمندي داراي شناسنامه اي مي باشد، جناب عليزاده از معدود هنرمنداني هستند داراي شناسنامه رنگارنگ، با هويتهاي مختلف. كارنامه هنري ايشان از شروع كار تا به امروز چندين بار رنگ عوض نموده، يا به اصطلاح هنري تغيير سبك داده است.
سبك در هنر موسيقي يا هر هنري ديگر يكي از مهمترين اصول مي باشد كه نشان از درون و يك رنگي هنرمند مي دهد. وقتي كارهاي ايشان را كنار همديگر مي گذاريم جز صد رنگي و بي ربطي به يكديگر به چيزي برخورد نمي كنيم. كارهائي كه در هر چند صباحي با سبك و رنگي جديد به عنوان نوآوري بيرون مي آيد كه اين فقط بستگي به آن دارد كه در آن هنگام معاشر و يا هم نواز و همساز او چه كسي باشد. بعد از مدت كوتاهي به همان سبك كاري نوين اجرا مي شود. كارهايي چون نواي جشن هنر شيراز، حصار، ني نوا، آواي مهر، عصيان و غيره آثاري نيستند با يك هويت مشخص.
انشاءالله اگر عمري باقي ماند، لطف نموده شناسنامه اصلي اين آثار را دوباره به عنوان المثنا ضميمه كارها نمايند.
ختم كلام اگر عليزاده تا به اين اندازه شيفته اثر نوبانگ كهن شده اند، من از حق خود گذشته و آن را تقديم ايشان مي نمايم تا در شناسنامه هنري خود ثبت نمايند.
خسرو سلطاني

گفت وگو با سودابه باباگپ برنده دو جايزه جشنواره فيلم مستند بلگراد
كشتي نوح
007710.jpg
در سالهاي اخير زنان مستند ساز تحول جديدي را در تاريخ سينماي مستند ايران باعث شده اند كه مي تواند سرفصلي تازه براي سينماي مستند ارزيابي بشود. سودابه باباگپ، كه نقاش و شاعر نيز هست، از نيمه دهه ۶۰ به مطالعه و تحقيق در زمينه ادبيات به ويژه شعر معاصر ايران و جهان و فعاليت حرفه اي و تدريس در زمينه نقاشي روي آورد و آثارش در اين زمينه، در كتابهاي منتخب آثار نقاشان و شاعران معاصر به چاپ رسيده است. او در دهه هفتاد به عنوان نويسنده، محقق، كارگردان، فيلمبردار و طراح صحنه در چند پروژه فيلم كوتاه شركت كرد و در مستند ۳۵ ميلي متري «كشتي نوح» با زباني شاعرانه به تلفات و فجايع جنگ دريايي و سرنوشت كشتي هاي گم شده در جريان جنگ ايران و عراق پرداخت، اين فيلم علاوه بر موفقيت در جشنواره هاي داخلي، در خارج از مرزها نيز حضور موفقي داشته است، از جمله در جشنواره بين المللي فيلم هاي كوتاه و مستند بلگراد (يوگسلاوي) كه كشتي نوح برنده دو جايزه اصلي و برتر جشنواره شد: جايزه بزرگ جشنواره، تنديس زرين  گرند پري، ديپلم افتخار و مبلغ دو هزار يورو، به عنوان بهترين فيلم، همچنين جايزه پلاك طلا، ديپلم افتخار و مبلغ هزار يورو به تهيه كننده «كشتي نوح» به عنوان بهترين فيلم اهدا شد.
باباگپ پيش از سفر به بلگراد، براي شركت در دومين جشنواره زنان، فيلم مور به تركيه رفت. فيلم مستند «كشتي نوح» در برنامه افتتاحيه اين جشنواره در دياربكر به نمايش درآمد. با سودابه باباگپ در شرايطي گفتگو داشتيم كه او و فيلمش را براي حضور در بخش رسمي، جشنواره هاي بين المللي ديگري دعوت كرده اند.
*همزمان با روز جهاني زن، تنها زن فيلمساز از ايران، در جشنواره زنان «فيلم مور»  در تركيه بوديد درباره جشنواره بگوييد؟
- همزمان با هشتم مارس روز جهاني زن، منتخبي از آثار سينمايي فيلمسازان زن جهان در دومين جشنواره زنان فيلم مور به نمايش درآمد. در اين جشنواره، آثار مستند فيلمسازان شهيري مثل جيل گادميلو، كيم لانگنتيو، آنيس واردا، نينا روزن بلوم، ماي ماسري و... در تالارهاي مركز فرهنگي فرانسه، مركز فرهنگي آتاتورك و دانشگاه بيگلي استانبول و پس از آن در شهر دياربكر به نمايش درآمد. در اين جشنواره بخش ويژه اي با عنوان «فيلمسازان همسايه ما» به معرفي و نمايش منتخبي از آثار مستند و داستاني زنان فيلمساز ايراني مي پرداخت، در اين بخش فيلمهاي «خانه سياه است- فروغ فرخ زاد»، «درخت ميان دو لحظه- مريم حق پناه»، «صداي ماه- فرحناز شريفي»،« روزي كه زن شدم- مرضيه مشكيني»، «روزگار ما- رخشان بني اعتماد»،«يوفك- مهوش شيخ الاسلام»،« افغانستان حقيقت گمشده- ياسمين ملك نصر» و كشتي نوح حضور داشتند. اين جشنواره هر سال با تلاش چند نهاد غيردولتي براي گراميداشت و معرفي آثار ارزشمند زنان فيلمساز جهان برگزار مي شود. جشنواره فيلم مور، در روزهاي هشتم تا شانزدهم مارس در استانبول و پس از آن در دياربكر تركيه برگزار شد.
*در مركز فرهنگي فرانسه در تركيه سخنراني اي با موضوع ادبيات و سينما داشتيد، در اين مورد توضيح دهيد.
- در اين جشنواره بخش ديگري با حضور شاعران و انديشمندان تركيه وجود داشت كه ضمن شعرخواني، نمايش فيلم و گفت وگو سعي در معرفي فعاليت ادبي، سينمايي فروغ فرخ زاد داشت. براي اين بخش، مطالبي در اين زمينه ها ارائه دادم: بررسي ارتباط تجربه هاي ادبي فروغ در رسيدن به بياني شاعرانه در سينما و از طرفي انتقال تكنيك و تجربه هاي سينمايي او در طراحي و تقطيع ساختار صدايي و تصويري آخرين اشعارش (شعرهاي ايماژي او) كه عنوان اين مطلب بود و درواقع بخشي از مطالب پروژه ام در دهه هفتاد براي درس ادبيات معاصر ايران و جهان با استاد دكتر تميم داري بود.
*سخنراني در بلگراد شامل چه موضوع هايي بود؟
- يكي از برنامه ها سخنراني در دانشگاه هنرهاي دراماتيك بلگراد بود كه موضوع آن سينماي مستند ايران به ويژه شرايط ساخت فيلم مستند بود. برنامه هاي ديگر نشستهايي بود كه در دانشگاه ادبيات، زبان شناسي و فلسفه بلگراد داشتم كه عناوين آن دو مقام عشق درشعر حافظ و مولانا بود.
لازم است از فعاليت ايران در بلگراد و مسئولين مركز فرهنگي ايران آقايان وفايي، گودرزي ،آذرپناه، رضوي و بانوي فرهيخته خانم ميلنارويايي قدرداني كنم. اين نشست ها به همت ايشان برگزار مي شود و درواقع مركز يادشده در معرض فرهنگ و هنر و آثار هنرمندان ايراني به صربستان بسيار فعال است.
*ظاهراً سفارت صربستان (يوگسلاوي سابق) اخيراً نشستي براي تقدير از حضور فيلمسازان ايراني در بلگراد برگزار كرده است.
- بله آقاي ميلوش واسيلي ويچ با حضور برخي از شخصيتهاي فرهنگي ايران- صربستان نشستي به اين منظور در محل سفارت برگزار كردند از برخورد فرهنگي ايشان كه خود فردي هنرمندند به خاطر تقدير و تبريك صميمانه شان بسيار سپاسگزارم. همين طور از آقاي ولاديمير پروويچ (فيلمساز مطرح صربستان) براي تلاش صادقانه شان در معرفي آثار فيلمسازان ايراني به اين جشنواره.
* با توجه به برگزاري جشنواره فرهنگ ايران زمين و جشنواره يادگار كه امسال سومين دوره آن برگزار مي شود، نظر شما در مورد مستند هايي كه به فرهنگ بومي و ميراث فرهنگي مي پردازد چيست؟
- قبلاً مطالعه و پژوهشهايي در زمينه آداب و رسوم، فولكلور، لهجه شناسي و فرهنگ بومي برخي اقوام ايراني به ويژه عشاير داشته ام و نتيجه آن هم ساخت فيلم مستندهايي در اين زمينه ها، حداقل منابع تصويري واقعي و مستندي خواهيم داشت كه هنگام پژوهش پيرامون فرهنگ ايران زمين، اين آثار به مثابه اسنادي تاريخي، قوم شناسي و جامعه شناسي از هر دوره و برگهايي از شناسنامه اين سرزمين قابل بررسي اند و به كار مي آيند.
آوازها و لالايي ها، رقص ها، زارها و مويه ها، آيين هاي سوگ و سرور و سال نو، رنگارنگي اقليم و جغرافيا كه رنگ آميزي ها و لحن هاي متفاوتي را براي سازها ولهجه ها فراهم آورده، منابع صوتي و تصويري قابل توجهي اند كه همواره در ادبيات و سينما منبع الهام برخي هنرمندان بوده اند.اگرچه ايجاد بستر و شرايط مناسب را براي تحقيق و توليد آثاري از اين دست كه اساساً سرمايه گذاري جدي و درازمدتي را مي طلبد، اقدامي ضروري تر و شايسته تر براي حمايت از فيلمسازان يا معرفي آثار هنرمندان فعال در اين رشته مي دانم، اما طبعاً اين حمايت دشواري خاص خود را دارد، بردباري طلب مي كند و تنها در زماني طولاني مي تواند ثمربخشي خود را تثبيت كند.
* برنامه آينده تان چيست؟
- در حال حاضر بيشتر در تلاشم تا امكانات و بستري مناسب براي تكميل تحقيق و توليد پروژه بعدي ام پيدا كنم كه اميدوارم اين روند خيلي طولاني نشود.

در يك نگاه
فرهنگ موسيقي زبان مشترك ملت ها در خدمت گسترش زبان فارسي
007713.jpg
فاضل جمشيدي
آنجا كه فرهنگ و هنر به عنوان كليد دوستي و مهر نقش خود را ايفا كند و آنجا كه زبان مشتركي چون موسيقي جاي خود را در دل ملت ها محكم كند و آن زمان كه بسياري از روابط سياسي و اقتصادي بين ملت ها هم به وسيله اكسير فرهنگ و هنر تلطيف شود و بسياري از تجارب نشان دهد كه راه توسعه روابط فيمابين ملت ها با رنگ هنر مشخص مي گردد... بسياري از صاحب نظران و دست اندركاران فعاليت در اين عرصه درخواهند يافت كه چه حجم گسترده اي از كار و چه نتايج پرباري حاصل خواهد شد.
روزي كه احساس كردم در بسياري از فعاليتها در حوزه هاي مختلف، به ويژه گسترش و آموزش زبان فارسي، نقش و جايگاه فرهنگ و هنر بويژه مبحث پراهميت موسيقي خالي است به تكاپو افتادم. طرحي را آماده نمودم و در آن به اجراي دقيق اين پروژه پرداختم، دريافتم كه در پروسه پراهميت آموزش زبان فارسي «اگر به شعر و موسيقي توجه بيشتري نماييم و در طي اين دوره ها به شكل مستقيم و يا غير مستقيم، دانشجويان زبان فارسي را ترغيب به شنيدن اشعار و ترانه هاي ايران نماييم، عزمم جزم تر شد و به اقدامات عملي پرداختم، شروع كار ارتباط مستقيم با تعدادي از دانشجويان از ملل مختلف بود، ساعتها نشستيم و به روخواني اشعار و ترانه هاي دلنشين ايراني پرداختيم، سپس زمزمه كرديم و گرد شمع موسيقي ديرپاي ايراني گشتيم. هرچه مي گذشت شوق اين سماع بيشتر مي شد. روزها گذشت و چه دلنشين بود زماني كه غير ايرانيان علاقه مند ترانه خوان نغمه هاي ما شدند «مرغ سحر ناله سر كن.... داغ مرا تازه تر كن»...
هر چند كه هركار بزرگي از نقطه كوچكي آغاز مي شود و هر تجربه جديدي مستلزم صبر و انتظاري طولاني براي رسيدن به مقصود است و تلاش و تمنا و خستگي وليكن به مصداق«آنكه در راه طلب خسته نگردد هرگز...» گشتيم و گشتيم و مي گرديم و مي گرديم و اما شوق ديگران در خارج از مرز را پايان نيست. از روزي كه با فرهنگ و هنر اين مرز و بوم آشنا شده اند شوق و اشتياقانشان دو چندان گرديده و انگار زبان فارسي با شيره چسبنده و شيرين موسيقي و فرهنگ اين مرز و بوم بيشتر به دل و جانشان مي چسبد. فرمود صائب كه «.... خبر از خويش نداري كه چه پرداخته اي...» اميد كه ما ايرانيان بيشتر از گذشته بدانيم كه چه پشتوانه اي غني داريم كه هر جا كه مي رويم، اگر ملبس به تن پوش و زيور هنر اين سرزمين باشيم جايمان آنجاست و دوستي با همه ملتها ميسر است و درخت توسعه فرهنگ مان هر روز بارورتر مي گردد.

سايه روشن هنر
هري پاتر ۳ به نمايش درآمد
سومين فيلم جديد «هري پاتر» براي نخستين بار در سينماهاي آمريكا به روي پرده رفت.
به گزارش خبرگزاري رويترز از نيويورك، فيلم جديد «هري پاتر و زنداني آزكابان» به كارگرداني «آلفونسو كوارون» هفته آينده در اروپا و از چهارم ژوئن (۱۵ خرداد) در ساير نقاط جهان به نمايش در مي آيد.
دو فيلم پيشين هري پاتر با عنوان هاي «هري پاتر و سنگ جادو» و «هري پاتر و تالار اسرار» توسط «كريستف كلمبوس» كارگرداني كتاب هري پاتر توسط خانم «جي كي رالينگ» نويسنده بريتانيايي نگاشته شده است.
سري فيلمهاي هري پاتر براساس داستانهاي زنجيره اي به همين نام به فيلم تبديل شده و شخصيت هاي اين فيلم جهاني شدند.
گفته مي شود ساخت و موضوع فيلم «زنداني آزكابان» از پيچيدگي بيشتري نسبت به دو فيلم پيشين هري پاتر برخوردار است.
برخي از كودكان آمريكايي كه فيلم را ديده اند آن را اندكي ترسناك توصيف كرده و از جلوه هاي ويژه آن ستايش كرده اند.
007716.jpg

فيلم خرداد منتشر شد
ماهنامه سينمايي فيلم شماره خرداد ماه خود را با گزارشي از ماجراهاي مارمولك منتشر كرد.
گفت و گوي رامين جهانبگلو با كريستف زانوسي پس از آشويتس، صد شخصيت بزرگ تاريخ سينما، آنها روياها را ساختند، كارگاه فيلمنامه نويسي ژان كلود كرير در تهران، درباره تيم برتن و آخرين فيلمش ماهي بزرگ، گفت و گو با عليرضا داوودنژاد درباره ملاقات با طوطي، گزارش دومين جشنواره فيلم كوتاه اصفهان، نقد فيلم هاي بچه جاسوس هاي ۲، جزيره روياهاي گمشده، تغيير چهره و مستند باد صبا از جمله مطالبي است كه در اين شماره ماهنامه فيلم به چاپ رسيده است.

هنر
ادبيات
اقتصاد
انديشه
سياست
ورزش
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |