دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۹۵
دكتر محمد باقر منهاج، دانشمند برگزيده سال ۲۰۰۴
مردي كه ناهار نمي خورد
008844.jpg
عكس: ساتيار
سهيلا بيگلرخاني 
آينده را بيشتر از گذشته دوست دارد و اين يعني نگرش متفاوت با غالب هموطنانش. اصرار دارد، موفقيت هايش را به حساب مجموعه استادها و دانشجوهاي دانشگاه بگذارد. موفقيتي كه اين بار جهاني است و حتي مي تواند بهانه اي براي شنيده شدن نام ايران باشد.
دكتر محمدباقرمنهاج عضو هيات علمي دانشكده مهندسي برق دانشگاه صنعتي اميركبير، از سوي موسسه بين الملليISI به عنوان دانشمند سال ۲۰۰۴ برگزيده شد.او متولد رشت است و تحصيلات خود را تا پايان دوره متوسطه در همين شهر گذرانده و آنگاه با شركت در امتحان اعزام دانشجو به خارج توانسته براي ادامه تحصيل به غرب برود. «بورسيه نبودم. بلكه پدر و مادرم مجاز بودند، مخارج تحصيلم را از همين جا بپردازند. مدتي آلمان بودم و سپس به آمريكا رفتم.»
اين استاد ۴۵ ساله به سختي همين مختصر را درباره گذشته اش مي گويد: «بهتر است درباره آينده صحبت كنيم تا گذشته. دانشگاه هاي ما پر است از استعدادهايي كه اگر شكوفا شود، مي تواند افتخارات بيشماري را براي ايران به بار آورد.»
دكتر منهاج ترجيح مي دهد بيشتر درباره نكات فني كارش سخن بگويد. گو اينكه اين ميزان را هم با وسواس مي گويد: «پيش از اين كمتر كسي من را مي شناخت، حالا بعد از اين انتخاب روزنامه ها يك دفعه آدم را بالا مي برند و بعد هم به يكباره به زمين مي زنند.»
او مطالعاتش را كه عنوان دانشمند سال را برايش به ارمغان آورده، حاصل كوشش دسته جمعي مي داند. «كارهايي را كه انجام داديم با كمك دانشجويان دوره فوق ليسانس به دكترا انجام شد. نهايت به جايي رسيد كه مساله مطرح شد. اگر افتخاري هم باشد، متعلق به اين دانشجويان است.» وي پيشتر مي رود و مي افزايد: «در دانشگاه استادان خيلي بهتري داريم.»
به گفته وي موسسهISI موسسه اي است كه پژوهش هاي متفاوت در همه رشته هاي علمي را بررسي مي كند و در واقع نوعي موسسه استاندارد كارهاي علمي - پژوهشي در دنيا به حساب مي آيد. «كارهاي علمي - پژوهشي را نمره بندي مي كنند و هر سال در هر رشته يكي انتخاب مي شود.»
دكتر منهاج سه سال اخير را در دانشگاه اوكلاهاماي آمريكا گذرانده، با اين حال از سال ۱۹۹۳همكاري خود را با دانشگاه اميركبير شروع كرده و پژوهش هاي علمي خود را در دوره فوق دكترا آغاز كرده و انتشار مجموعه مقالاتي در نهايت او را به عنوان دانشمند ۲۰۰۴ معرفي كرده است.با آنكه مقالات و پژوهش هاي علمي دكتر منهاج بهترين در نوع خود شد، وي از كسب اين عنوان اطلاعي نداشت. «من خبر نداشتم. دكتر موسوي معاون پژوهشي دانشكده تربيت مدرس، سايت موسسهISI را ديده بود و به من خبر داد كه چنين خبري روي سايت آنها منتشر شده.»
مدلي از مغز انسان 
شايد جذاب تر از انتخاب دكتر منهاج، رشته تحقيقي و پژوهشي او باشد. «سيستم هاي كنترل، سيستم ها و فيلترهاي تطبيقي و هوش محاسباتي.» به زبان ديگر با مدل كردن مغز يك انسان خبره و تصميم گير، نوع محاسبات كمي و ساختار مغز او طراحي شده و در نهايت سيستمي با قابليت هاي محاسبات تكاملي و تصميم گيري پديد مي آيد. اين سيستم ها در ربات هاي هوشمند و دستگاه هاي مختلفي در جامعه كارايي دارد. به زبان ساده تر دانشمند ايراني در صدد طراحي ربات هاي پيشرفته با قدرت تصميم گيري است. دكتر منهاج وعده مي دهد: «اين كارهاي تحقيقاتي ما است و در آينده هم تلاش مي كنيم از اين تحقيقات استفاده كنيم و بتوانيم از آن در مسيرهاي ديگري استفاده كنيم.» اين تحقيقات در مسيرهايي مانند مدلسازي ژن سرطاني قرار مي گيرد «من معتقدم اين سيستم ها به شكلي طراحي مي شوند كه يك وظيفه را انجام بدهند، نه فقط حل يك موضوع خاص. مثلا شما كه گزارش مي نويسيد وظيفه اي را انجام مي دهيد نه فقط يك مساله مثلا يك محاسبه رياضي را حل كنيد.» به اعتقاد دكتر منهاج رفتارها و كارهاي انسان مي تواند مدل قرار گيرد و سيستم هاي هوشمند از روي آنها طراحي مي شود. دانشمند ايراني مي گويد:« اين طرح ها بيشتر از دانشكده منتفع مي شود تا شخص. پس از آن نيز بيشتر مورد استفاده دانشكده قرار مي گيرد.»
پيشي گرفتن دانشجو بر استاد بزرگترين آرزو
دكتر منهاج سال ۱۳۶۹ دختري از همشهريان خود را براي ازدواج برگزيده و حاصل ۱۴ سال زندگي مشترك اين زوج يك دختر ۱۲ ساله به نام «دل آرام» است. دل آرام در آمريكا متولد شده وبه گفته دكتر ترجيح مي دهد، بيشتر كتاب هاي انگليسي را بخواند. دكتر براي دخترش آرزو ها يي هم دارد:«دلم مي خواهد دل آرام خردورز باشد، بتواند خودش را مديريت كند.» دكتر، عاشق زادگاهش رشت است. «آخرين باري كه آنجا بودم چند ماه پيش بود.» اما بزرگترين آرزوي دانشمند سال ۲۰۰۴ پيشرفت دانشجويان است:« بزرگترين آرزويم اين است كه دانشجويان ما از ما بهتر شوند.»
شايد به همين دليل است دكتر منهاج بيشترين وقتش را با دانشجويان مي گذراند و به همين دليل دانشجويان جوانش در سال هاي بدو تدريسش بيش از ديگران اورا باور كردند، با اين حال او از در جا زدن در نحوه تدريس در ايران گله مند است.« خارج از ايران هر چند سال در شيوه تدريس بازنگري مي شود.»
به اعتقاد او دانشجو هم مي تواند به استادش ياد بدهد، به اين شرط كه باور كنيم دانشجويان نبايد فقط شنونده سخنان استادشان باشند. او نوعي مكانيزم مشاركت در كلاس را پيشنهاد مي كند كه مي تواند براي دانشجويان انگيزه ايجاد كند مهمترين مساله، به وجود آوردن انگيزه و خودباوري در دانشجويان است.»
استاد ناهار نمي خورد
دكتر سال هاست كه وعده هاي غذايي خود را به دووعده در روز تقليل داده تا فرصت بيشتري براي كار داشته باشد، صبحانه و شام. «بسته به روز ساعت۵ يا۷ از خواب بيدارمي شوم وبيشتر وقتم رادر دانشگاه به تدريس و جلسات دانشگاهي مي گذرانم.» به دكتر مي گويم كه خانواده هاي ايراني بر اين باورند، بچه ها با كتاب خواندن زياد دانشمند مي شوند.« من با فشار به بچه ها براي درس خوان شدن مخالفم، درس خواندن امتيازي ويژه را به شخص مي دهد، اما خوردن، زندگي آرام داشتن، خوابيدن و... حق بچه است و پدر نبايد به خاطر امتياز ويژه، حق فرزندش را سلب كند. هيچ پدري حق ندارد براي درس خواندن، فرزندي را تنبيه كند.» به گفته او مهم اين است كه والدين زمينه را براي ورود بچه  هايشان به دنياي علم فراهم كنند و فرزندان خود را خردورز و انديشه ورز بار بياورند. اين نيازمند يك حركت مداوم است نه يك برخورد لحظه اي.
از دكتر مي خواهيم راز موفقيتش را افشا كند. ابتدا مي گويد سخت است گفتنش: «ممارست. اين از همه مهمتراست. دانشجويان ما هم باهوش هستند. هوش ايراني ها حتي از هوش  متعارف در دنيا بالاتر است، اما در اين ميان كساني موفقند كه بيشتر تلاش مي كنند.»
براساس يك باور قديمي مي گويند ايراني ها آفتابه هم نمي توانند بسازند و حتي هنوز اين باور وجود دارد.
دكتر با اينگونه ضرب المثل ها به شدت مخالف است. اين ضرب  المثل ها بسيار به نسل آينده و فرهنگ ما ضربه مي زند. نمي دانم چنين مثل هايي از كجا وارد فرهنگ ما شده است. ما بايد ياد بگيريم، تدبر كنيم، ياد بگيريم، كار مشترك انجام دهيم. به اعتقاد او مشكل اين است كه ايراني ها به جاي انتقاد ازيكديگر به هم گير مي دهند و اين گيرهاي بي اساس و بيهوده و نديدن نكات مثبت يكديگر سرانجام به تنازع مي انجامد:«خيلي روي اين مثال ها حساب باز نكنيد مطمئن باشيد اگر در محيط علمي هم مديريت درستي اعمال شود، وضعيت بهتر از امروز خواهد بود. مديريت صحيح مهمترين مساله در ايران امروز است.»
از اوكلاهاما تا اميركبير
دانشمند ايراني پس از تحصيل در دانشگاه اوكلاهاما و پس از گذراندن دوره فوق دكترا در رشته سيستم هاي كنترل به تدريس درآنجا پرداخته وسپس به ايران بازگشته و در دانشگاه اميركبير مشغول به تدريس شده است.« سپس در سال ۱۳۷۹ به آمريكا رفتم و سال ۱۳۸۲ به ايران بازگشتم اين دوره (فرصت مطالعاتي) ۹ ماهه بود اما مسوولان چون ديدند در اين مدت تحقيقات خوبي را انجام داده ام به خاطر طولاني شدن آن به من سخت نگرفتند. در اين سه سال در آمريكا تدريس مي كردم و از شهريور سال ۱۳۸۲ كه به ايران برگشته ام، در دانشگاه اميركبير تدريس مي كنم.»
او به ايراني بودنش افتخار مي كند. به اينكه به دانشجوياني مستعد درس مي دهد، افتخار مي كند. از اينكه دانشجويانش از تحقيقات او دفاع مي كردند، خوشحال است (پيش از آنكه تحقيقات دكتر در دنيا مورد توجه قرار گيرد، برخي چندان هم تحقيقات او را جدي نمي گرفتند و اين دانشجويان بودند كه دفاع علمي از استاد خود را بر عهده داشتند) اما به خاطر دانشگاه ها نگران است آينده دانشگاه هاي ما پربار است اگر كمي مورد توجه قرار گيرد. الان شيوه درستي در برخورد با اساتيد حاكم نيست. اين درست نيست كه به استاد دانشگاه به ازاي ساعات تدريس، حق التدريس بدهند. به ازاي ساعات شورا، حق جلسه و... من از بقيه نقاط دنيا خبر ندارم اما مي دانم حداقل در آمريكا اينگونه نبود. حقوق استاد بايد در حدي باشد كه دنبال حق التدريس و گرفتن ساعات اضافي تدريس نباشد. استاد بايد بتواند، وقت بيشتري براي تحقيق صرف كند. بايد بعد تحقيقاتي دانشگاه را قوي كنند بايد حقوق اوليه استاد براي ماندگاري او در دانشگاه كفايت كند .در حال حاضر اساتيدمجبورند اين دانشگاه و آن دانشگاه كار كنند. استاد دانشگاه اميركبير دل پري از شيوه برخورد با اساتيد دانشگاه دارد اين شيوه پرداخت پول از نظر او غير منطقي است « زماني دانشگاه مي تواند به لحاظ علمي سرپا باشد كه به آن امكان پيشرفت را بدهند كه استادها بتوانند با خيال راحت به تحقيق وپژوهش مشغول شوند در اين صورت دانشگاه هاي ما پر است از استعدادهاي فراواني كه شكوفا خواهد شد.»
حكايت حق الزحمه تدريس تنها حكايت معلمان نيست. در سطحي بالاتر مدرسان دانشگاه را نيز مبتلا به خودكرده است. طبيعي است كه وقتي ذهني پر از حساب و كتاب و دو دو تا چهارتاي، دخل و خرج باشد، امكان خلاقيت از آن سلب مي شود و اين زماني نمود بيشتري پيدا مي كند كه پاي تحقيقات وپژوهش به ميان در آيد، با اين حساب شايد تنها اختصاص اعتبار بيشتر براي پژوهش كافي نباشد و شايد بهتر از آن بايد فرصت پژوهش براي پژوهشگران و دانشجويان و اساتيد دانشگاه فراهم آيد.

كار در پاس از توان من خارج است
008847.jpg
جلالي مي گويد: «با شرايط روحي و جسمي كه برايم پيش آمده، حداقل تا سه ماه آينده بايد استراحت كنم، در حالي كه اين دوران براي تيم پاس از اهميت ويژه اي برخوردار است، البته اگر مسئولان باشگاه بخواهند، به عنوان مشاور فني در كنار آنها خواهم ماند، اما ادامه كار مربيگري همانند سال گذشته خارج از توانم بوده و غيرممكن است.» وي انتخاب يكي از دو گزينه سلامتي يا مربيگري فوتبال را سخت و اجتناب ناپذير دانست و به ايسنا گفت: «فوتبال جزيي از زندگي من است و شايد در تيمي كه فشار كارش پايين تر باشد، به فعاليتم ادامه دهم، ولي فعاليت درتيم بزرگي مثل پاس كه قهرماني آسيا را ميخواهد به طور طبيعي كار سنگيني است و نقشه هاي بسياري براي اين فعاليت داشتم اما با حادثه اي كه پيش آمده و مطالبي كه پزشكان توصيه مي كنند، اين امر خارج از توان من است.» وي گفت: «اهدافم در پاس نيمه تمام ماند، دوست داشتم اين كار را به جايي بهتر برسانم، زندگي همينه...!» جلالي با اظهار تأسف از روند فعلي فوتبال كشورمان در سطح ملي و باشگاهي سير ناصحيح فوتبال را دليل اصلي وارد آمدن فشارها بر مربيان و مديران عنوان كرد.
وي اضافه كرد: «فوتبال ما مسير صحيحي را دنبال نمي كند، لذا به عوامل اصلي آن فشار زيادي وارد مي شود، اگر روند عادي را دنبال كنيم، فشارهاي رواني بر روي يك باشگاه ،تيم، مربيان و بازيكنان وارد نخواهد شد. ما فوتبال را همانند زندگي نمي دانيم، همانگونه كه زندگي پر از پستي ها و بلنديهاست، فوتبال نيز اينگونه است اما تفكر غالب در فرهنگ فوتبال ايران، تنها حول محور نتيجه مي گردد. براي مثال، رئيس فدراسيوني كه با شوق فراوان و انرژي زياد فعاليتش را آغاز مي كند چرا بايد در مدت زمان كوتاه دلزده شده و عطاي كار را به لقايش ببخشد! در حالي كه در ساير كشورها، روِساي فدراسيونها حتي تا ۱۶ سال به فعاليتشان ادامه مي دهند اما در ساختار فوتبال ما مديران پس از سه سال توان اوليه خود را به علت فشارهاي حاشيه اي از دست مي دهند.
اين فشار به سود فوتبال نيست.» جلالي در حالي اين صحبتها را مطرح مي كند كه گفته مي شود وي استعفاي خود را يك هفته پيش تقديم باشگاه پاس كرده است.

كاريكاتوريست پيشكسوت
و آن حكايت تلخ...
008850.jpg
وقتي به سراغ استاد غلامعلي لطيفي كاريكاتوريست برجسته با ۵۲ سال سابقه كار در مطبوعات و نشريات مهم طنز ايران مي روي با لبخند معروفش پذيرايت مي شود. لطيفي دست كم با دو اثر معروف در ميان مخاطبان مطبوعات ايران در طول ۳ نسل، نامي شناخته شده  و بلند آوازه است يكي كاريكاتور روي جلد توفيق در اوايل سال هاي دهه ۴۰ با شعر معروف؛ گفتي كه نان ارزان كني،  كو نان ارزانت،  عمه ات به قربانت! (شعر همراه اين كاريكاتور را مرحوم غلامعلي لقايي طنزنويس شهير و زبردست سروده بود). ديگري كاريكاتور معروف «چراغ سبز فضاي باز سياسي» كه در سال ۱۳۵۷ در روزنامه كيهان چاپ شد و اعتراض شخص محمدرضا شاه پهلوي را برانگيخت.
اما اين روزها لطيفي كه سخت سرگرم تحقيق و پژوهش در زمينه پيشينه و سير تحول مطبوعات طنز درايران است، به دليل از دست رفتن بخش مهمي از دسترنج سال هاي اخيرش قدري برآشفته است. ماجرا شبيه به يكي ازهمين مسايل رايج ناشي از عملكرد افراد فرصت طلب در شراكت هاي نافرجام است و استاد لطيفي هم گرفتار يكي از آنها شده است. بدون اجازه او كتاب هايش را به فروش رسانده اند و از آن طرف هم كلي بدهكارش كرده اند! دوستداران آثار اين هنرمند پيشكسوت اميدوارند كه با برطرف شدن مشكلات كنوني، استاد را با شادي پايدار ببينند.

ستاره عطر ياس در تالار وحدت
اديب وحداني-خيريه هاي خوب و تجمع هاي سودمند براي نيازمندان ضرورت دارند. از جشنواره هاي متعدد كه براي موضوع هاي متنوع برپا مي شود گرفته تا كنسرت هاي موسيقي كه براي هنرمندان و مخاطبان شان هر دو به يك مقدار جالب است.
سال هاست كه در دنيا موضوع توجه آدم ها و گروه ها قرار گرفته او در كنار محك (حمايت از كودكان مبتلا به سرطان) اخيراً مدام اسم خيريه «فيروزنيا» به گوش مي رسد و اين بار به خاطر كنسرت ويژه بانوان «اركيده حاجي وندي» است كه از ۱۲ سالگي سنتور ياد گرفته و دانشگاه موسيقي رفته و از سال ۱۳۷۹ در فرهنگسراهاي مختلف آهنگ هايي از خودش و آدم هاي ديگر را با شعرهايي از يك خانم ديگر اجرا مي كند و تالار وحدت، فارابي و تالار هتل سيمرغ و جاهاي مختلف ديگر مرتب ميزبانش بوده اند. امسال اركيده در اولين حضورش روي صحنه كه از ساعت ۶ در روزهاي ۱۱ و ۱۲ خرداد برگزار مي شود، به نفع بنياد خيريه مذكور، ۱۸ آهنگ را اجرا خواهد كرد كه ۱۶ تاشان با كلام است و برخي از آنها با تلفيق سازهاي ايراني و سازهاي مرسوم پاپ، توسط خانم ها اجرا مي شوند و برخي ديگر، فقط موسيقي پاپ خالص هستند كه اركيده را به ستاره جشنواره عطر ياس (بزرگداشت حضرت فاطمه (س)) تبديل كرد.

مجسمه داود و حمام يك ساله
008853.jpg
ميكل آنژ، مجسمه ساز شهير ايتاليايي، حتي ۵۰۰سال پس از حياتش هم دست از خبر سازي برنداشته است. اول اين هفته، از مجسمه داود اين هنرمند كه يك سال تمام در دست مرمت و پاكسازي قرار داشت، در گالري آكادمياي شهر فلورانس پرده برداري شد. موضوع پاكسازي يكساله مجسمه، البته دغدغه خاطر بسياري از كارشناسان ايتاليايي را هم برانگيخته بود. بسياري از اين صاحب نظران، نگران صدمه ديدن مجسمه در اثر بي احتياطي احتمالي بودند و حتي اولين مسوول طرح، از آنجا كه ديد مخالفتش با استفاده از آب براي پاكسازي راه به جايي نبرده، استعفا داد، ولي در نهايت سينزيا پارنيوني و گروه همكارش توانستند با كمك پنبه و آب مقطر، لايه به لايه جرمي را كه به مرور زمان بر مجسمه نقش بسته بود بزدايند و حفره هاي پرشده از خاك را مرمت كنند. عمليات پاكسازي تنديس ۶ تني و ۵ متري، در گالري آكادميا - محل نمايش - و در مقابل انظار عمومي صورت گرفت، اما اگر مي خواهيد از سابقه ساخت اين تنديس مختصر اطلاعاتي داشته باشيد، خالي از لطف نيست بدانيد كه ميكل آنژ، مجسمه داود را در سال ۱۵۰۱ به سفارش اتحاديه تاجران پشم فلورانس، از قطعه مرمري يك پارچه خلق كرد. تنديس به مدت چندين قرن در ميدان شهر فلورانس شاهد وقايع تاريخي گوناگون بود و حتي در سال ۱۵۲۷، در حين يك تظاهرات خشونت آميز صدماتي هم ديد. ولي نخستين حمام داود، به سال ۱۸۴۳، آن هم با استفاده از اسيد كلريك صورت گرفت. در سال ۱۸۷۳ تنديس را به گالري آكادميا منتقل كردند. يكي از جالب ترين حوادثي كه بر مجسمه رفت، حمله يك نقاش ايتاليايي رواني با چكش در سال ۱۹۹۱ بود كه تلفاتي بيش از شكستن يكي از انگشت هاي پاي چپ داود نداشت.
فرانكا فالتي، مدير آكادميا به تازگي خيال تمام علاقه مندان تنديس را راحت كرده و قول داده است از اين پس هر سال هشت بار مجسمه بازبيني و گردگيري خواهد شد.
اگر در زمان ميكل آنژ، مسايلي چون كپي رايت و اين حرف ها وجود داشت و قرار مي شد كه عوايد حاصل از مجسمه به حساب شخصي خالقش واريز شود، امروز مي توانستيم ميكل آنژ را ثروتمندترين هنرمند فقيد معرفي كنيم. چون هر سال يك ميليون نفر براي ديدن مجسمه پول خرج مي كنند و راهي فلورانس مي شوند.

مولن روژ
فرهاد فرجاد
008856.jpg

يك يادآوري مختصر
بيلي باب تورنتن و كيت بكينسيل، در يك تريلر روانشناسي به نام«Fade Out - محو شدن» كنار هم حضور خواهند داشت. فيلم كه توسط مايكل كريستوفر كارگرداني مي شود، داستان يك فيلمنامه نويس دو شخصيتي (اسكيزوفرني) را حكايت مي كند كه در جديدترين اثرش، بازتابي از زندگي روزمره خود را گنجانده است. نويسنده رواني (با بازي تورنتن) رفته رفته مرز بين واقعيت و تخيل را در زندگي خود گم مي كند.
بكينسيل در نقش همسر زجركشيده نويسنده ظاهر مي شود. فيلم به احتمال فراوان از اواخر ماه ژوئن كليد خواهد خورد. راستي، فيلمنامه «محوشدن» شما را قدري ياد «درخشش» و نگاه هاي وحشيانه جك نيكلسون نيانداخت؟
از بازي كامپيوتري تا فيلم
008859.jpg

فروش حيرت انگيز بازي ويدئويي onimusha ، باعث شده تا تهيه كنندگان سينما به فكر ساخت يك فيلم سينمايي از آن باشند. فضاي داستاني اين بازي كم شباهت به بازي«Resident Evil with Ninjas« نيست و قهرمانان، همان شمشيرزن هاي چيره دست هستند، هنوز شخص خاصي براي كارگرداني پروژه در نظر گرفته نشده است و پيتر جكسون از نامزدهاي احتمالي است.
پروژه جديد دمي مور
به دنبال موفقيت گيشه اي «فرشتگان چارلي» دمي مور بازگشت به مرحله بازيگري را با حضور در يك تريلر رمانتيك به نام « نيمه روشن» قدرت مي بخشد. كريگ رزنبرگ در مقام كارگردان و فيلمنامه نويس اين پروژه سعي كرده تا داستان را براساس تريلرهاي هيچكاكي، حول محور دنياي پيچيده و ماورالطبيعه بپروراند. دمي مور در اين فيلم نقش يك نويسنده موفق كتاب هاي معمايي را ايفا مي كند كه با مرگ پسر پنج ساله اش، زندگي دگرگوني مي يابد. يك سال بعد وقتي در پي مهاجرت به شهري جديد، قصد دوباره نوشتن را مي كند، تراژدي به سراغش باز مي گردد... اين نخستين نقش نخست مور پس از چهار سال به شمار مي رود.
پايان انتظار ۲۴ ساله
008862.jpg

درست ۲۴ سال پس از مرگ چهره نخست گروه Joy Division ، يان كرتيس، به فاصله ۴۸ ساعت از هم، دو كمپاني فيلمسازي خبر از آغاز پروژه هاي خود پيرامون زندگي و مرگ كرتيس داده اند. كمپانيDouble a Films پيش تر اعلام كرده بود كه فيلم جديدش با عنوان Transmission (انتقال) از كتاب همسر اين خواننده، دبورا كرتيس، اقتباس شده و حقوق آن را خريده است اما ظاهراً كمپانيClaraforla نيز توانسته خو د را وارد كارزار كند و نقبي به كتاب بزند. كرتيس از ستاره هاي موسيقي پانك (از شاخه هاي پاپ) منچستر به شمار مي رفت كه در سال ۱۹۸۰ در ۲۳ سالگي خودكشي كرد.
008865.jpg

جدال بر سر فارنهايت ۱۱/ ۹
منازعه و تنش بين دو كمپاني بزرگ ديزني و ميراماكس بر سر يافتن يك توزيع كننده براي فيلم جديد مايكل مور، فارنهايت ۱۱/۹، هنوز پايان نيافته است. يك هفته پس از تصاحب نخل طلاي كن، اين فيلم نتوانسته يك توزيع كننده مناسب را به خود ببيند.
اين در حالي است كه كمپاني هاي صاحب نامي چونLions Gate ، Focus Features و Newmarket تمايل خود را براي توزيع اين فيلم مستند سياسي اعلام كرده اند.

خبرسازان
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  درمانگاه  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |