يكشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۸۳ - شماره ۳۳۹۹
زلزله شايعه
008088.jpg
افكار عمومي قضاوتش را درباره شايعه تا زمان به ثمر رسيدن تحقيقات جامع و علمي به تعويق نمي اندازد. خيلي سريع بايد اين شكاف ترميم شود و هيجان به سرعت تسكين يابد بنابراين لازم است تبيين ها بدون معطلي ارائه شود
اشاره:
وقايع و حوادث مبهمي كه اخبار و اطلاعات موثق، دقيق و درستي در مورد آن وجود ندارد، يا اطلاعات ناقص و بعضاً متناقض از آن در جامعه جريان پيدا مي كند، زمينه شكل گيري يك جريان خبري تخريب كننده، نادرست و غيرواقعي به نام «شايعه» را فراهم مي كند. حوادث طبيعي و غيرمترقبه اي چون زلزله كه هم به اندازه كافي وحشتناك و هراس آور و فراگير و هم از نظر علمي غيرقابل پيش بيني است مي تواند زمينه هاي قدرت گرفتن رسانه شايعه را فراهم كند. زلزله اخير در شمال كشور كه تهران و چند شهر ديگر كشور را نيز به شدت لرزاند منشأ بروز شايعات زيادي در اين زمينه شد. تجربه مشابهي در اين زمينه در مورد زلزله ۱۹۳۴ هندوستان وجود دارد، اين مقاله به بررسي اين نمونه به اميد عبرت گيري هموطنان و جلوگيري از وقوع شايعات پرداخته است. با هم مي خوانيم.
۱- شايعه هاي زلزله بزرگ و دسته بندي آنها
در پانزدهم ژانويه سال ۱۹۳۴ زلزله عظيم و مصيبت باري در ايالت بيهار هندوستان رخ داد و ترس و وحشت مردم را فرا گرفت و تعداد زيادي شايعه زبان به زبان نقل شد. من براي بررسي عوامل روانشناسي شايعه، شايعه هاي مذكور را جمع آوري كردم. در ادامه به برخي از آنها همراه با آنچه واقعاً رخ داده بود اشاره مي كنم:
شايعه شماره ۱: چهار هزار ساختمان در شهر پاتنا ويران شده، انسانهاي زيادي كشته گرديده و شهر خسارتهاي زيادي ديده است. (پانزدهم ژانويه ۱۹۳۴).
- هر چند در واقع بخشي از چندين خانه ويران شده بود و افراد زيادي آسيب ديدند، ولي بررسي ها نشان مي دهد خبر مذكور تا حد زيادي اغراق آميز است.
شايعه شماره ۲: ساختمان دانشگاه پاتنا تخريب شده و بخش شيمي دانشكده علوم به اندازه چهار فوت به زمين فرو رفته است. (پانزدهم ژانويه ۱۹۳۴).
- در واقع فقط قسمت بالايي ساختمان دانشگاه پاتنا (ساختمان قديمي) فرو ريخت و فرو رفتن ساختمان شيمي آن هم به اندازه چند اينچ مورد ترديد بود. بنابراين خبر مذكور بسيار اغراق آميز است.
شايعه شماره۳: مسير رودخانه گنداك (شمال بيهار) به خاطر زلزله تغيير كرده است (هفدهم ژانويه ۱۹۳۴).
- يك تغيير جزيي در مسير رودخانه بوجود آمد و آنچه گزارش شد اغراق آميز است.
شايعه شماره ۴: در سيتاماري (در شمال بيهار) نيازي به دكتر نبود زيرا ديگر كسي زنده نمانده است (بيست و يكم ژانويه ۱۹۳۴).
اين گزارش بسيار اغراق آميز و مبتني بر تخمين هاي جعلي درباره مرگ و ميرهاي چند منطقه بيهار شمالي است.
شايعه شماره ۵: شش سياره قبل از پانزدهم ژانويه گرد هم آمدند و سپس هفتمين سياره يعني ماه در ساعت ۲ بعد از ظهر به جمع آنها پيوست و سپس زلزله رخ داد. جنگ بزرگ بين كوروس و پانداواز كه در كتاب مهابهاراتا شرح داده شده است نيز پس از گردهم آمدن همان سياره ها رخ داد با اين تفاوت كه در اين جنگ ۸ سياره گردهم آمدند (بيست و يكم ژانويه ۱۹۳۴).
- اين مطلب را بسياري از مردم به عنوان علت برخي فاجعه هاي بزرگ مي دانند.
شايعه شماره ۶: بوسيله طالع بين هاي محلي زلزله اي پيش گويي شد كه تا اندازه اي شگفت انگيز بود به طوري كه وقتي زمين لرزيد، بسياري از آنها در معابد براي كاهش آثار و نتايج بلا دعا كردند (هفدهم ژانويه ۱۹۳۴).
- اين خبر در چندين روزنامه درج شد و بسياري از مردم آن را باور كردند.
شايعه شماره ۷: قبلاً بوسيله طالع بينان زلزله اي وحشتناك پيش گويي شد. پيش گويي آنها مبتني بر اين بود كه زلزله اي در روزهاي چهاردهم و پانزدهم ژانويه بين ساعت ۲تا ۴ بعد از ظهر اتفاق خواهد افتاد و اين زلزله در شهر بيهار شديد است. اين شايعه مدتها قبل در روزنامه هاي بومي و انگليسي درج گرديده بود. (هفدهم ژانويه ۱۹۳۴).
شايعه شماره ۸: در هجدهم و نوزدهم ژانويه يك گردباد سخت از جنوب هند به سمت شهر پاتنا خواهد آمد.
شايعه شماره ۹: يك پيام تلگرافي توسط يك كارمند بانك سلطنتي دريافت شد مبني بر اينكه «يك غارت سخت در هفدهم ژانويه رخ خواهد داد».
- هنگامي كه اين شايعه منتشر شد آب و هوا بسيار آشفته بود و آسمان ابري و سرماي سختي حكمفرما شد.
شايعه شماره ۱۰: طالع بينان روزهاي شيطاني را براي سال ۱۹۳۴ (از ابتدا تا انتها) پيشگويي كرده اند.
- اين پيشگويي هم قبل از زلزله و هم بعد از زلزله در روزنامه ها منتشر شد (شانزدهم ژانويه ۱۹۳۴).
شايعه شماره ۱۱: بيست و سوم ژانويه سال ۱۹۳۴ روز نحسي است و در آن فاجعه غيرقابل پيش بيني رخ خواهد داد (هفدهم ژانويه ۱۹۳۴).
- در واقع در آن روز هيچ اتفاقي رخ نداد، اما بعد از آن، اين خبر كه طوفان سختي در جنوب هند و سيل بزرگي در آن روز در چين رخ داده است، در روزنامه ها درج شد.
شايعه شماره ۱۲: شخصي خواب ديده است كه خدايان هيماليا به خاطر سعي عده اي از كاشفان بيگانه براي رسيدن به بلندترين قله آن خشمگين شده اند و اين دليل رخ دادن زلزله است (نوزدهم ژانويه ۱۹۳۴).
- در تاريخ اساطير محل سكونت خدايان بزرگ، شيوا ياماهادوا و همسرش پارياتي كيلالش در يكي از بلندترين ارتفاعات هيماليا است.
شايعه شماره ۱۳: زلزله سختي در روز ماه گرفتگي رخ خواهد داد (بيست و يكم ژانويه ۱۹۳۴).
- اكثر مردم عميقاً اين شايعه را باور كردند. معمولاً چنين تصور مي شود كه ماه گرفتگي خسارت آور است و به همين دليل موجب افزايش هيجان مي شود اما هيچ چيز اتفاق نمي افتد.
شايعه شماره ۱۴: سيلي از نپال به سمت مادهوباني (شمال بيهار) حركت مي كند. در بعضي دهكده ها مردم خانه هايشان را ترك كرده، بالاي درختان رفته اند و بقيه به سمت جنوب هجوم آوردند.
- اين خبري ساختگي است.
شايعه شماره ۱۵: يك شهر بزرگ در ساحل رودخانه گنگ در بيست و ششم فوريه ۱۹۳۴ ويران خواهد شد.
- شهر مذكور، شهر پاتنا پايتخت بيهار است كه در ساحل رودخانه گنگ قرار گرفته است. وقايع بعدي ثابت كرد كه اين پيش بيني نادرست است و در هيچ يك از شهرهاي بزرگ هند كه در ساحل گنگ واقع شده است اتفاقي نيفتاد.
شايعه شماره ۱۶: يك طالع بين به آقاي X تلگرافي زد و از او درخواست كرد «شهر پاتنا» را در بيست و ششم فوريه ترك كند زيرا در آن روز مرگ شهر را فرا مي گيرد.
- نبايد به نام اين فرد توجهي كرد. به هر حال تلگراف از سوي او دريافت شد ولي هيچ اتفاقي نيافتاد
شايعه شماره ۱۷: در شانزدهم فوريه يك پراليا (مجموع سيل و ويراني) رخ خواهد داد.
- اين خبر ظاهراً باور كردني نبود اما بطورگسترده اي منتشر شد.
شايعه هاي بالا به سه گروه تقسيم مي شوند:
گروه اول خود به دو دسته تقسيم مي گردد:
الف - اخبار اغراق آميز
ب - اخبار ساختگي و جعلي
اين دسته از شايعات كوشش بخشي از افكار عمومي براي درك حقايق و شرايط واقعي است، يعني تلاش براي درك شرايط مبهم.
گروه دوم: پيش گويي طالع بينانه است. طالع بينان به افراد كه در تماس با آنان هستند درباره آنچه كه ممكن است در آينده رخ دهد هشدار مي دهند، اين هشدارها يك سپر دفاعي در مقابل فجايع ناگهاني است.
گروه سوم شايعات تبييني است كه يك عزم اجتماعي را برمي انگيزد. اين شايعات بيانگر قدرت عظيم تخيل انسان است.
۲- روان شناسي شايعه
مطالعات روان شناسي نشان مي دهد كه افكار عمومي بر انسان تأثير مي گذارد. در اينجا من صرفاً عكس العمل فرد در مقابل ديگر اعضاي گروه را - به ويژه در موقعيتي كه به لحاظ اجتماعي مهم است - در نظر مي گيرم. دكتر برنارد هارت وجود يك گروه يا ذهن جمعي را در مطالعه جالبش در مورد روان شناسي شايعه، به صراحت رد كرد و بيان نمود ما يك روان شناسي اجتماعي و يك روان شناسي فردي نداريم. روان شناسي اجتماعي همان روان شناسي يك فرد در محيط ويژه - يعني در حضور ديگر افراد گروه است. بهر حال تجربه شخصي من درباره وضعيت اجتماعي شايعاتي كه در طول زلزله منتشر شد، مرا به اين نظر راهنمايي كرد كه يك قسم ذهن گروهي كه تعيين كننده افكار و فعاليت هاي فردي به طرق گوناگون است، وجود دارد. دكتر هارت سعي مي كند پديده شايعه را بوسيله بررسي ابهامات تبيين كند. البته واژه ابهام را در معناي وسيع و نسبتاً عمومي آن استفاده مي كند. او معتقد است شايعه يك پديده اجتماعي است ، اما فرد در ارزيابي اش عامل اجتماعي خاصي را كه در انتشار شايعه مؤثر باشد، نمي يابد.
به نظر من اگر بحث به صورت زير ارائه گردد بهتر است اولاً ماهيت شرايطي كه شايعه به عنوان عكس العملي در برابر آن عمل مي كند بررسي گردد، ثانياً خصايص خود اين واكنش مورد بحث قرار گيرد، ثالثاً عواملي كه ماهيت و خصايص اين واكنش - يعني عوامل تعيين كننده اين واكنش - را تعيين مي كند مورد بررسي قرار گيرد. من ادعا نمي كنم كه مباحثم دقيق است، ولي سعي مي كنم فقط نكات اصلي و آشكارتر را بيان كنم.
۳- شرايطي كه باعث مي شد شايعه منتشر گردد
شرايط نوعي و مثالي كه به انتشار شايعه كمك مي كند شامل موارد ذيل است:
الف- شرايطي كه در آن يك اختلال احساسي و هيجاني بوجود آيد.
ب- شرايط اختصاصي و غيرمتداول باشد.
ج- افراد در آن شرايط با مسائل ناشناخته اي مواجه شوند.
د- شرايط، عوامل ناشناخته اي را در برگيرد.
هـ- شرايط به يك گروه ذينفع مرتبط باشد.
الف - ترس و وحشت و هيجان در زمان زلزله بين مردم شايع شد و هيجان بعنوان يك گرايش منتشر شده بيش از سه ماه ادامه يافت. البته وحشت به عنوان يك امر آگاهانه، بطور پيوسته در آن مدت حاكم نبود، بلكه تنها به عنوان گرايشي كه به ذهنيت و رفتار مردم به صورت نيمه آگاهانه اما مؤثر و غيرمعمول سمت و سو مي دهد عمل مي كرد. در اين شرايط بطور گسترده يك اختلال احساسي بوجود آمد، اختلال احساسي وقتي در مدت زماني كم و بيش زياد ادامه مي يابد زمينه را براي رشد و انتشار شايعه فراهم مي كند. جنگ ها، شورش ها، جشن ها، روزهاي شلوغ نمونه هايي از اين قبيل موقعيت ها است موقعيتي كه در آن اختلال احساسي و هيجاني با يك خصيصه كم و بيش پايدار وجود دارد.
ب - موقعيت شايعه يك موقعيت منحصر به فرد و غير معمول است. زلزله در ايالت بيهار پديده اي منحصر به فرد و غيررايج نيست. اما مطمئناً يك تكان خيلي سخت كه مدت زيادي به طول انجامد و فجايع وحشتناكي به دنبال آورد يك پديده عجيب و منحصر به فرد است. پديده هاي منحصر به فرد و عجيب واكنش هاي بسيار مؤثر و متناسبي را ايجاد مي كند. شايد اين بخاطر اين است كه يك پاسخ مناسب وجود ندارد. در چنين شرايطي جوابهاي ذهني (تخيلي) جهت جبران فقدان جواب مناسب يا كافي بوجود آمده، رشد مي كند. از اين جهت شايعه خواه در شكل گزارش هاي اغراق آميز، اخبار جعلي، تلاش جمعي براي تبيين آن پديده و خواه در شكل طالع بينانه آن، همگي از تخيل سرچشمه مي گيرد.
ج- علاوه بر اين، شايعه در شرايطي منتشر مي شود كه مسائل مبهم و ناشناخته اي براي افراد گروه وجود داشته باشد. در زلزله مورد بحث اولا علل زلزله براي مردم ناشناخته بود و زماني كه افراد با چنين مساله اي روبرو نشوند افكار عمومي علاقه اي به شناخت و بررسي علل زلزله ندارد. اما همين كه اين پديده رخ داد و يكسري نتايج عملي داشته باشد، افكار عمومي كه مقدار كمي درباره آن مي داند، براي تبيين آن به تكاپو مي افتند. زماني كه براي يك تغيير محيطي علتي پيدا نمي شود، يك احساس آشفته از نقص به جاي مي ماند و تلاش براي درك و معنا كردن موقعيت تغيير يافته با فرآيند تكميل نقص افزايش مي يابد. گاهي همين فرايند به عنوان سخن بيهوده اما عقلاني مورد توجه قرار مي گيرد. مسئله مهم اين است كه براي تسكين و هيجان ناشي از نقص بايد به طريقي به آنچه كه در آن موقعيت معين مي طلبيم - يعني شناخت علل آن تغيير - دست يابيم. افكار عمومي قضاوتش را درباره آن پديده تا زمان به ثمر رسيدن تحقيقات جامع و علمي به تعويق نمي اندازد. خيلي سريع بايد اين شكاف ترميم شود و هيجان به سرعت تسكين يابد، بنابراين لازم است تبيين ها بدون معطلي ارائه گردد. اين ذهنيت جمعي است كه مي گويد كدام تبيين مناسب است. زيرا تبيين هاي مناسب، متناسب با ميراث سنتي و فرهنگي خاص آن گروه ارائه مي شود تا خوشايند اعضاي گروه و مورد قبول آنان باشد.
د- خصيصه ديگر شرايطي كه اجازه مي دهد شايعه هايي از اين نوع رشد كند، اين است كه شايعه هاي تكذيب نشده در يك مدت زمان نسبتاً طولاني دست نخورده باقي بماند. در زلزله مورد بحث به دليل تخريب كليه وسائل ارتباطي و نبود اخبار موثق- به ويژه در نواحي شمالي- گزارشات اغراق آميز و غلط براي مدتي طولاني مورد بررسي قرار نگرفت. شمار زيادي از شايعه ها به آثار و نتايج زلزله در اين نواحي مربوط مي شد. علاوه بر اين، در شرايطي كه امكان بررسي وجود دارد، افرادي كه اين نوع شايعه ها را انتقال مي دهند معمولاً توجهي به بررسي خبر نمي كنند و به سادگي آن خبر را به افراد ديگر منتقل مي كنند. البته زماني كه مشخص شود بسياري از شايعه ها هيچ پايه و اساسي نداشته و يا بيانگر بخشي از حقيقت بوده، تب شايعه به سرعت فروكش مي كند، حال آن كه شايعه هاي ديگري كه امكان بررسي آنها وجود ندارد تدام مي يابد زيرا هيچ واقعه مرتبطي وجود ندارد هر چند اصرار بر اين امر وجود دارد.
هـ- مطلب آخر كه مهمترين مطلب است اين كه لازم است آن شرايط به طريقي به يك گره انساني ذينفع مرتبط باشد. اساساً اين امر شايعه را يك پديده اجتماعي مي سازد. در نتيجه زلزله يك بحران اجتماعي و يك گسست آني در زندگي گروهي مردم به وجود آمد. به خاطر تخريب وسايل ارتباطي تماس بين تعدادي از شهرهاي شمال بيهار و اطراف آن قطع شد و عملاً دولت سه- چهار روز بر آن نواحي كنترلي نداشت. افرادي كه در آن مكان نبودند گرفتار شرايط مبهمي شدند. گزارشها و اطلاعاتي كه در آن زمان دريافت مي شد همه به وسيله بررسيهاي هوايي به دست آمده بود. طبيعي است كه اين اطلاعات، اطلاعاتي كلي و غير مشخص باشد و سبب شود تعبير و تفسيرهاي گوناگوني از وقايع صورت گيرد و اخبار اغراق آميز و جعلي شايع گردد. اين شرايط باعث شد همه مردم يك شكل غيرمتداول از خطر واقعي را درك كنند و وقوع مكرر تكانها بر شدت و استمرار هيجان عمومي افزود.
ادامه دارد
نوشته: جي.پراساد
ترجمه: عبدالرضا خليلي

زندگي
ادبيات
اقتصاد
انديشه
سياست
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  زندگي  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |