پنجشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۰۳
ايرانشهر
Front Page

سه شنبه آخرين فرصت پيش بيني كنندگان براي وقوع زلزله در تهران بود
مغالطه پيشگويان، از ليدي تا تهران
گزارش اول 
كشورهاي بزرگي مثل چين، آمريكا و روسيه هم زلزله خيزند و هم مراكز عريض و طويل زلزله شناسي دارند. چرا تاكنون، حتي يك بار،نديده ايم كه در يكي از اين كشورها زلزله اي به طور مستند و دقيق پيش بيني شده باشد؟
دكتر ناصر كرمي 
009441.jpg
در اين نقشه شما مي توانيد گسل هاي اصلي تهران را ببينيد. طي دو هفته گذشته بسياري از خوانندگان روزنامه مكررا از ما مي خواستند كه اين نقشه را چاپ كنيم ، اما چون مي دانستيم كه چاپ آن مي تواند چه التهابات كاذبي را بر انگيزد، از اين كار خودداري كرديم ، اما اكنون كه تب و تاب پيش بيني هاي زلزله فرو نشسته آن را چاپ مي كنيم . زندگي همچنان ادامه دارد و مي خواهيم كه ادامه داشته باشدو خواهد داشت.آمين.

سه شنبه (پريروز) آخرين ضرب الاجل تعيين شده از سوي پيشگويان جهان مدرن براي وقوع زلزله در تهران بود. زلزله نيامد. اين البته به معناي آن نيست كه ديگر هم در تهران زلزله نخواهد آمد، اما دست كم به اين معناست كه آنها كه در برابر پيشگويي ها كمتر به تب و تاب التهاب و ترس افتادند، كار درست تري كردند.
پيشگوها افراد مختلفي بودند، از رمال هاي ناشناسي كه معلوم نبود چه طور پيش بيني آنها سر از سايت هاي اينترنتي درآورده است تا هيات علمي دانشكده فيزيك معتبرترين دانشگاه فني - مهندسي كشور و از دانشمندان ناشناسي در چين و روسيه تا بنگاه رعب آوري مثل ناسا در آمريكا.
پيش بيني ها مختلف بودند و همه هم بعد از زلزله بلده مطرح شدند. زلزله اي كه پس از سال ها هراس موهوم، اين بار طعم حادثه را ملموس و نزديك به ميليون ها شهروند ساكن تهران چشاند.
درست از فرداي زلزله، شايعات، وحشت را در خيابان هاي شهر تكثير كرد : يك دانشمند چيني گفته است طي سه روز آينده حتما زلزله مي آيد، يك گروه روس زلزله را براي پس فردا پيش بيني كرده اند، يك استاد دانشگاه صنعتي شريف از احتمال وقوع زلزله در هفته جاري خبر داده است يك موسسه زلزله شناسي در ژاپن از ژاپني هاي مستقر در تهران خواسته است كه اين شهر را ترك كنند و ... همين طور پشت سر هم پيشگوها زيادتر و زيادتر مي شدند و به تبع آن پيش بيني ها هراس انگيزتر و باوركردني تر. اما سرانجام تير خلاص را يك دانشگاه معتبر ايراني شليك كرد: روابط عمومي اين دانشگاه بعدازظهر شانزدهم خرداد با انتشار يك اطلاعيه رسمي اعلام كرد بر حسب پيش بيني دانشكده فيزيك اين دانشگاه احتمال عدم وقوع زلزله درتهران طي سه روز آينده (تا نوزدهم خرداد) ۶۴ درصد است. دو ساعت بعد اين دانشگاه با انتشار اطلاعيه ديگري پيش بيني قبلي را اندكي تغيير داده و به ۶۷ درصد رساند. اقدام شبه ژورناليستي اين دانشگاه در اعلام ميزان احتمال عدم وقوع زلزله به جاي ميزان احتمال وقوع آن، جالب توجه بود، اما چه اطلاعيه اول و چه اطلاعيه دوم هر دو بر يك مضمون پا مي فشردند: اينكه طي سه روز آينده در تهران احتمال وقوع زلزله ۳۳ درصد و يا بيشتر است، يعني اينكه يك به سه حتما در تهران زلزله مي آيد، يعني اينكه يك به سه طي سه روز آينده ممكن است ۵۰۰ هزار شهروند تهراني كشته شوند، يعني اينكه يك به سه طي سه روز آينده ممكن است سرنوشت بسياري از ما مسير ديگري در پيش گيرد...
از ميان همه پيش بيني ها، دو نكته موجب مي شد اين پيش بيني حتي براي واقعيت گراترين آدم ها نيز قدري باورپذير به نظر برسد. نخست مرجع اعلام آن كه يك دانشگاه معتبر و مهم داخلي بود و ديگر اشاره آن به كميت دقيق كه مي توانست بيانگر انجام محاسبات علمي و فني لازم توسط پيشگويان باشد.
خوشبختانه (... خيلي خوشبختانه) اين پيش بيني هم به وقوع نپيوست.
از اول تاريخ تا حالا 
009444.jpg

شايد هيچكس درتاريخ بشر به اندازه پادشاه ليدي از دل دادن و اعتماد كردن به پيشگوها ضرر نكرده باشد. ماجراي او شنيدني است: كرزوس تصميم داشت به ايران حمله كند و امپراتوري هخامنشيان را كه با پادشاه مقتدرش ، كورش، در حال توسعه مرزها بود، درهم بشكند. پيش از هجوم به ايران او نزد غيبگوي قوم رفت و از وي پرسيد آيا در حمله به ايران توان تفوق بر امپراتوري آن را پيدا خواهد كرد؟ غيبگو تاييد كرد كه او با قصد حمله به ايران قطعا زمينه ساز نابودي يك امپراتوري بزرگ خواهد شد. سرانجام ماجرا را همه مي دانيم: كرزوس از كورش شكست خورد و تاج و تختش را از دست داد. نقل است كه لحظه اي بعد از هزيمت و اسارت از كورش خواسته بود به او اجازه دهد يك بار ديگر با غيبگوي موصوف ملاقات كند. در اين ديدار او به عتاب از غيبگو خواست كه توضيح دهد چرا پيش بيني اش درست از آب در نيامده ؟ از اينجا به بعد را مورخين همه به گونه اي نقل كرده اند كه از كرزوس تصوير يك احمق ساده لوح را القا مي كند. غيبگو گفت: من گفتم در اين جنگ يك امپراتوري بزرگ فرو خواهد ريخت اما تو نپرسيدي كدام امپراطوري؟ از خيلي سال پيش كه اين ماجرا را شنيده ام، هميشه احساس مي كردم كه در كار غيبگويي ليدي جوري معادله وجود داشته، مثل همه آدم هاي جرزني كه به نحوي آمادگي آن را دارند كه حرف هاي قبلي خود را پس بگيرند. او مي دانست كه در حمله ليريايي ها به ايران بالاخره يكي از دو طرف به هزيمت درخواهد افتاد. اگر كرزوس شادمان باز مي گشت كه فبها، اگر هم نه، پاسخي داد (ولابد از قبل هم به آن فكر كرده بود) كه چاره اي آماده براي رفع و رجوع موضوع بود. شايد به همين خاطر است كه مي شود اينگونه انگاشت كه پشت هر غيبگويي، راهي براي مغالطه نهفته است. به ويژه آنكه مي دانيم در جهان قديم هزاران غيبگو صبح تا شب زندگي خود را از غيبگويي مي گذراندند، اما جز معدودي غيبگويي درست، چيزي در حافظه تاريخ باقي نمانده است، كه آنها را نيز مي توان به امكاناتي كه براي وقوع هر احتمال يا اتفاقي هست، نسبت داد.
البته، پيش بيني زلزله از نوع پيشگويي براندازي يك امپراطوري نيست و اين حكايت صرفا از بهر آن آورديم كه بگوييم اگر كرزوس به آن سادگي دل نمي داد به حرف هاي غيبگوي ليدي، اكنون تاريخ او را ساده لوح نمي انگاشت.

ماجراي زلزله تهران را فراموش كنيد و به اين تصاوير چشم بدوزيد؛ شبيه مسافرت به يكي از نقاط خوش آب و هوا نيست ؟ اين تصور اشتباه است ، پارك هاي تهران به لطف شايعات زلزله روزهاي شلوغي را تجربه كردند.

احتمال پيش بيني زلزله
چقدر احتمال پيش بيني زلزله وجود دارد؟ تا قبل از دو هفته گذشته تصور مي كرديم خيلي كم، اما طي اين دو هفته روزنامه ها پر بودند از اخبار پيش بيني زلزله. توي همين دو هفته هم بود كه متوجه شديم زلزله بم را نه يك نفر و دو نفر بلكه صدنفر و نه يك روز و دو روز، بلكه از يك هفته تا يك ماه قبل از وقوع آن پيش بيني كرده بوده اند! به خاطر اينكه به عنوان مهر استاندارد كنترل كيفيت در كنار هر كدام از پيش بيني ها اين نكته ذكر مي شد كه پيش گوينده! محترم قبلا نيز موفق به پيش بيني زلزله بم شده است. فقط معلوم نيست كه چرا در هيچ منبع مكتوب و مستندي اين پيش بيني ها قابل دستيابي نيست، و اگر اين پيش بيني ها واقعا وجود داشته چرا پيش بينندگان را به دليل عدم پافشاري لازم بر پيش بيني خود و يا مقامات مسوول را به دليل بي توجهي به آنها و يا رسانه هاي جمعي را به دليل عدم انعكاس آنها اكنون محاكمه نمي كنند؟
009450.jpg

و يا اصلا يك موضوع مهمتر: در دنيا همه ساله ده ها زلزله كوچك و بزرگ رخ مي دهد. برخي از اين زلزله ها در كشورهاي بزرگي مثل چين، آمريكا و روسيه رخ مي دهند كه خود هم زلزله خيزند و هم مراكز عريض و طويل زلزله شناسي دارند. چرا تاكنون، حتي يك بار،نديده ايم كه در يكي از اين كشورها زلزله اي به طور مستند و دقيق پيش بيني شده باشد؟ يعني به اين صورت كه در بخش هاي خبري تلويزيون به صورت زنده و مستقيم ببينيم مردم در حال ترك منطقه زلزله زده هستند و دوربين ها در نقاط امن براي ثبت لحظه زلزله مستقر شده اند و سرانجام در حالي كه زلزله مي آيد همه از بيرون مشغول نظاره منطقه زلزله زده و فرو ريختن ساختمان هاي آن هستند؟
ما تصاوير و مستندات زيادي از پيش بيني وقوع سيل ديده ايم. تصاويري كه نشان مي دهد در يك آسمان آفتابي و صاف و در كرانه يك رودخانه آرام مردم به سرعت دارند منطقه را ترك مي كنند (براي مثال ترك منطقه رودخانه زامبزي در آفريقا وسيل متعاقب آن در سال گذشته و يا انتقال سريع يك ميليون نفر ساكنان حوالي رود زرد در چين و سيلي كه يك روز بعد از انجام كامل انتقال به وقوع پيوست) اما هرگز نديده ايم كه يك پيش بيني زلزله نيز چنان واكنشي جدي را برانگيخته باشد. پس حق داريم كه تصور كنيم پيش بيني هاي دو هفته گذشته درباره ادعاي وقوع زلزله در تهران پا در هواتر از آن بودند كه لازم باشد به آنها وقعي گذاشت و اصولا هر چه هم بشر در زلزله شناسي پيشرفت كرده باشد، اما هنوز نتوانسته ميوه نهايي اين علم، يعني پيش بيني زمان، مكان و شدت يك زلزله را بچيند.
نترسيم، اما فارغ البال هم نباشيم!
اين نوشته چند موخره اجتناب ناپذير دارد:
۱-در ايران چند موسسه و مركز معتبر و مهم براي بررسي زلزله وجود دارد. از آن ميان، مي توان به پژوهشگاه علمي زلزله شناسي، مركز ژئوفيزيك دانشگاه تهران و دانشكده فيزيك دانشگاه صنعتي شريف اشاره كرد. شماري از استادان و دانشمندان صاحب نام كشور كه برخي از آنها حتي اعتبار جهاني دارند،در اين مراكز مشغول به كارند. متاسفانه به نظر مي رسيد كه در هفته هاي گذشته اين مراكز، در مقابل موج شايعات افواهي منفعل و سردرگم بوده و بعضاً با واكنش هاي متناقض بر آشفتگي هاي اذهان عمومي مي افزودند. اگر سياستمدارن و مديران دولتي نمي توانند دوريك ميز جمع شده و در يك با يك به تفاهم و توافق برسند شايد بر آنها حرجي نباشد، اما اين موضوع قطعا زيبنده مراكز علمي نيست. انتظار مي رود كه آنها بي دريغ با يكديگر به تبادل اطلاعات بپردازند و در مواقع اين چنين بحراني سامان هايي براي گرد هم آمدن و تاثيرگذاري مثبت بر افكار عمومي داشته باشند.
۲-آنها كه در مراكز علمي مي كوشند براي پيش بيني زلزله راهي دقيق پيدا كنند به يكي از شريف ترين تلاش هاي بشري مشغولند. نوشتاري كه خوانديد البته هرگز ناقض تلاش و حرمت آنها نيست. شايد جان بسياري از ما اكنون در دست آنها باشد كه مي كوشند زلزله در راه را كه شايد يك هفته، يك ماه، يك سال، ده سال يا صد سال بعد بيايد از قبل پيش بيني كنند.
009447.jpg

نكته اين است كه اغلب پيشگويان دو سه هفته گذشته اصلاً صلاحيت علمي براي پيش بيني زلزله نداشتند و به نظر مي رسد دانشمندان زلزله شناسي نيز كه وارد اين گود شده اند مي بايست بيشتر دقت مي كردند كه به دام روش هاي ژورناليستي نيفتند و نيز درباره كاري كه دارند مي كنند قدري فروتن تر باشند.
۳-مي گويند مرده اي كه از قبرستان برگردد صد سال عمر مي كند، لابد حالا كه پيش بيني هاي متعدد زلزله در تهران به وقوع نپيوسته مي بايست انتظار داشت كه تا صد سال ديگر هم درتهران زلزله نيايد؟
اما اين طور نيست. هم اكنون در تهران همانقدر احتمال وقوع زلزله وجود دارد كه يك ساعت، يك روز، يك هفته يا يك سال پيش. فراموش نكنيم كه طبق مستندات موجود احتمال زلزله در تهران حتي بيشتر از بم بوده است. اما آنجا زلزله آمده، ولي اينجا هنوز نيامده است. پس اينكه شايد در تهران نيز در روزي نه چندان دور زلزله اي بيايد، ناقض اين نوشتار نيست.
اگرچه شايد همين بنداز موخره پاياني نوشتار نيز مغالطه اي به نظر برسد از نوع پيشگويي غيبگوي ليدي، روزي كه كرزوس از او خواسته بود فرجام حمله به ايران را پيش بيني كند.

ستون ما
خنده دار است اگر...
شهرام فرهنگي 
قصه كه به سر رسيد از ته دل خنديديم. هميشه ماجرا به همين شكل است؛ اول تحت تأثير قرار مي گيريم و دستپاچه مي شويم، بعد از شدت هيجان سر به ديوار مي كوبيم و آخرش به وحشت بي دليلي كه در دل داشتيم، مي خنديم و فراموشش مي كنيم.
آخرش ما نفهميديم چرا سروكله اين پيشگوها هميشه وقتي پيدا مي شود كه ما سوژه لازم را برايشان فراهم كرده ايم. مثلا كسي پيش از وقوع زلزله بم يا همين زمين لرزه اخير به ما هشدار نداد كه بايد مواظب زير پايمان باشيم اما بعد دهان به دهان پيچيد كه فلاني اين زلزله را پيش بيني كرده بود و حالا هم گفته است كه تكان هاي شديد ديگري هم در راه است.
يك پيشگوي چيني كه ظاهرا مو لاي درز پيش بيني هايش نمي رفت، گفته بود كه تهران حداكثر تا سه شنبه گذشته با خاك يكسان مي شود. يك شخصيت داخلي هم وعده اي ديگر داده بود و فلان فالگير هم در فنجان قهوه دختر همسايه منيژه خانم ترك هاي وحشتناكي ديده بود.
دروغ چرا؟ ما كه وقتي گفتند به خاطر زلزله خيز بودن تهران بحث تغيير محل پايتخت مطرح شده، گفتيم: ما آرزوهايمان را به زلزله نمي فروشيم. بر خود لرزيديم، هر شب بي خوابي كشيديم و ترجيح داديم اغلب ساعات زندگي را در پارك ها و يا بيرون از تهران پشت سر بگذاريم. دروغ چرا؟ ما تمام شايعات را باور كرديم.
حالا خيلي راحت است كه زودباوري خودمان را تمسخرآميز بدانيم و به آن بخنديم. اصلا چه ايرادي دارد كه به خودمان بخنديم؛ درد ما اين خنده هاي از ته دل نيست، ما حافظه اي نداريم كه زودباوري هايمان را به خاطر بسپارد!
درست كه به قضيه نگاه كنيم، اين ماجرا برايمان نه خنده دار است و نه قابل گذشت؛ اگر آدم هاي حساسي باشيم، بايد بگوييم كه چه روزهايي كه با باور شايعات بيهوده گريستيم.
... ما هستيم، تهران هم هست و اتفاقات ريز و درشت ديگري هم در راه است. مثلا هنوز هم هستند كساني كه تاريخ ديگري را براي زلزله نهايي تهران تعيين كرده اند. ما حتي مي توانيم زاويه نگاهمان به اين ماجرا را گسترده كنيم و فراتر از زلزله را هم ببينيم.
پاياني بر شايعات ريز و درشت نيست؛ دو هفته فريب شايعات را خوردن تنها وقتي خنده دار است كه فراموش نكنيم چقدر راحت فريب مي خوريم. شايعاتي تازه در راه است

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   حوادث  |   خبرسازان   |   در شهر  |   سفر و طبيعت  |
|  يك شهروند  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |