پنجشنبه ۵ شهريور ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۷۸
پدر بزرگ ها، مادربزرگ ها و نوه هاي غريبه در جشنواره بادبادك ها
روياي كودكي روي هوا
گروهي از بچه هايي كه از طرف مسجد محله شان براي اردوي تفريحي به آنجا آمده بودند، به طرف غرفه فرهنگسرا دويدند و هركدام از آنها با شادي زيادي سعي مي كرد براي خودشان يك مادربزرگ انتخاب كند! صحنه جالبي بود و صداهايي كه شنيده مي شد جالبتر. يكي از بچه ها مي گفت: كسي يه نوه زرنگ قرضي نمي خواهد؟
014361.jpg
عكس: ساتيار
ندا لهردي 
احتمالا برايتان پيش آمده است كه دلتان براي دوران كودكيتان تنگ شود و دوست داشته باشيد حتي براي مدتي خيلي كم به گذشته برگرديد و به قول معروف كودكي كنيد. اين اتفاق درست همان زماني مي افتد كه بار مسووليت ها و مشكلات زندگي بيشتر از هر وقت ديگري روي شانه هايتان سنگيني مي كند و شما همان جمله معروف ««از اين زندگي خسته شده ام» را به زبان مي آوريد. شايد در اين موقع تنها چيزي كه بتواند شما را به آن دوران ببرد يكي از بازي هاي مورد علاقه تان در كودكي باشد.اما كدام بازي و با چه وسيله اي اين موضوع مهمي است كه مسلما مي تواند خيلي چيزها را عوض كند.
شايد بادبادك همان چيزي باشد كه مي تواند دنياي شما را عوض كند. اين موضوع را پدربزرگ ها و مادربزرگ ها بهتر از همه ما مي دانند. چون سال ها پيش از زماني كه ما با بادكنك بازي  كنيم، آنها با كمك كاغذ و چوب حصير و كمي سريش شادي هاي كودكانه شان را در حياط يا پشت بام خانه شان به هوا مي فرستادند. به همين دليل هم بود كه روز دوشنبه در ايستگاه اول تله كابين توچال پدربزرگ ها و بيشتر مادر بزرگ ها صف بلندي را تشكيل داده و منتظر بودند تا اتاقك هاي كوچك تله كابين، آنها را به ايستگاه پنجم برساند، جايي كه جشنواره بادبادك ها قرار بود با حضور آنها برگزار شود. داخل اتاقك تله كابين بعد از مدتي تنها چيزي كه شنيده مي  شد صداي آرام صلوات و خوردن دانه هاي تسبيح به هم بود. زهرا خانم در حاليكه چشم هايش را بسته بود، مي گفت براي اولين بار است كه سوار تله كابين شده و از ارتفاع هم خيلي مي ترسد، به همين علت هم در تمام طول مسير صلوات مي فرستاد و دعا مي كرد كه سنگكوب نكند و سالم به مقصد برسد. بالاخره به مقصد يعني همان ايستگاه پنجم رسيديم و زهرا خانم نفس راحتي كشيد. در اينجا، اولين چيزي كه نظر همه را به خود جلب مي كرد پارچه بزرگي بود كه همراه با خوش آمدگويي بزرگ روي آن نوشته شده بود: جشنواره بادبادك ها با حضور پدربزرگ ها و مادربزرگ ها. با ديدن اين پارچه يكي از مادربزرگ ها فرياد زد: دختر خانم ها! بياييد اينجا جلوي اين پارچه يه عكس يادگاري بيندازيم. بعد از انداختن عكس يادگاري، مادربزرگ ها و پدربزرگ ها بايد به همراه نوه هايشان به غرفه فرهنگسراي سالمند كه در فضاي باز ايستگاه پنجم قرار داشت مي رفتند و بعد از آنكه فرم هاي مخصوص مربوط به مشخصات فرديشان را پر مي كردند آنها را به مسوول غرفه تحويل مي دادند. درست در همين موقع كه مادربزرگ ها از نيامدن نوه هايشان عصباني بودند و مي گفتند كه آنها سرشان شلوغ است و كلي كار و مشغله دارند، گروهي از بچه هايي كه از طرف مسجد محله شان براي اردوي تفريحي به آنجا آمده بودند، به طرف غرفه فرهنگسرا دويدند و هركدام از آنها با شادي زيادي سعي مي كرد براي خودشان يك مادربزرگ انتخاب كند! صحنه جالبي بود و صداهايي كه شنيده مي شد جالبتر. يكي از بچه ها مي گفت: كسي يه نوه زرنگ قرضي نمي خواهد؟ و يكي از مادر بزرگ ها كه مرتب با صداي بنلد اعلام مي  كرد نوه اي ندارد، جلو آمد و به پسربچه گفت: تو نوه من باش... بعد از مراسم انتخاب نوه و مادربزرگ، مسوول غرفه به هر كدام از مادربزرگ ها دو ورقه بزرگ كاغذ رنگي به همراه دو چوب يك اندازه حصيري و يك ليوان پر از سريش مي داد.
از زمان تحويل اين وسايل، نوه ها و مادربزرگ ها فقط يك ساعت فرصت داشتند كه بادبادك هايشان را درست كنند. در هر گوشه از فضاي باز ايستگاه پنجم، زوج هاي مادربزرگ ها و نوه ها با سرعت سعي مي كردند تمام سليقه و ذوق خودشان را در ساختن بادبادك هايشان به كار ببندند. نكته جالب اين بود كه اكثر بچه ها درست كردن بادبادك را بلد نبودند و اين مادربزرگ ها بودند كه ساختن بادبادك را به آنها ياد مي دادند و شور و اشتياق خودشان را به آنها منتقل مي كردند. آنها با همكاري و مشورت با هم تصميم مي گرفتند كه از چه رنگ هايي استفاده كنند يا روي بادبادك هايشان چه طرح و جمله اي را بنويسند. هر كسي با ديدن اين صحنه مسلما تفاوت سني آنها را فراموش مي كرد. نوه ها از تجربه ها و راهنمايي هاي مادربزرگ ها استفاده مي كردند و مادربزرگ ها هم گويا سن و سال و درد و بيماري را فراموش كرده و در دنياي كودكي غرق شده و مشغول سرگرمي هاي كودكانه بودند.
در گوشه ديگري زير سايه سقف گوني مانند، عده اي از بچه ها به همراه پدربزرگ ها و مادربزرگ هايشان و بعد از ساختن بادبادك ها نشسته بودند و نمايش عروسكي آقا شغاله را تماشا مي كردند. آنها همراه با آقا شغاله شعر مي خواندند و زماني كه براي اجراي مسابقه قرار بود از بين آنها چند نفر انتخاب شود، تعداد دست هاي مادربزرگ ها و پدربزرگ ها خيلي بيشتر از تعداد دست هاي بچه ها بود!
اما آنهايي هم كه كندتر كار مي كردند و هنوز بادبادك هايشان را آماده نكرده بودند،  از نمايش عروسكي بي بهره نبودند. بابا جهانديده و مامان جهانديده با موهاي سفيد دربين جمعيت مي رفتند و آنها را تشويق مي كردند كه سريعتر كار بكنند. بعد از آنكه وقت ساختن بادبادك ها تمام شد، نوبت به مسابقه رسيد. حالا بايد هر كدام از گروه ها به غرفه فرهنگسرا مي رفتند و بادبادك شان را به داوران نشان مي دادند. البته اين بخشي از مسابقه بود كه در آن بادبادك ها از نظر روش ساخت، زيبايي و شعار و جمله هايي كه روي آن نوشته شده بود با هم مقايسه مي شدند. مرحله بعدي مسابقه وقتي بود كه بادبادك ها به هوا مي رفتند و هر قدر كه ارتفاع آنها از زمين بيشتر بود امتياز بيشتري هم داشت. تصورش را بكنيد، تمام آسمان آبي (!) ايستگاه پنجم توچال پر از بادبادك هاي رنگي بود.
بالاخره بعد از برگزاري مسابقه و پذيرايي از نوه ها و پدربزرگ ها و مادربزرگ ها، كم كم برنامه جشنواره بادبادك ها تمام شد و از آن علاوه بر خاطره يك روز خوش، يادگاري هاي رنگارنگ يك روز كودكي باقي مي ماند با كودكي پيرها و پرواز بادبادك ها.

ورود
در همين حوالي
دلمان مي  خواست براي مطلب اول صفحه يك مقدمه بنويسيم اما اين كار خيانت به متن اصلي بود. با اين حال دلمان نيامد از مقدمه اي براي كارگران كوچك جهان بگذريم و ياد ستون ورود افتاديم.
ما فقط به رسم حاكم بر صفحه تهرانشهر وفادار مانديم و طبق معمول هر سه شنبه مطلب اصلي صفحه را به يك گزارش خارجي اختصاص داديم اما حقيقت اين است كه كارگران كوچك را ما خوب مي  شناسيم. آنها نزديك ما هستند، در كوچه پس كوچه  هاي همين شهر شلوغ. سرتان را از زمين بلند كنيد، ما سال هاست كه آنها را مي  شناسيم.

ستون شما
باز هم پول خرد
آقا، اين مشكل پول خرد ها گويا قرار نيست به اين سادگي ها حل شود. تماسي ديگر داشتيم مبني بر اينكه پمپ هاي بنزين به علت وجود نداشتن پول خرد از دادن بقيه پول خودداري مي كنند. اين آقا گفتند كه قضيه در مورد روزنامه فروشي ها و تاكسي و ... نيز صادق است. خلاصه اين آقا بحث را به هزار جا كشاندند.
- خدمت اين همشهري عزيز در خصوص پمپ بنزين يك توصيه مي توانيم انجام دهيم و آن اينكه لطفا از اين پس به جاي توجه به كنتور ليتر به كنتور قيمت توجه كنند وهركجا كه ديدند روند شد دست از زدن بنزين بردارند. در مورد ساير قسمت ها از قبيل روزنامه فروشي ها هم كه ايشان گفتند به جاي پول خرد آب نبات مي دهند؛ جهت شيرين كردن دهان در ابتداي صبح و يك كار هماهنگ شده با روزنامه هاي شهر است.
توضيح 
احتراما، ضمن تشكر از حسن توجه جنابعالي و همكاران ارجمندتان به مقوله تجارت الكترونيك و كارت هاي اعتباري كه شايسته است در مقطع زماني كنوني همپاي توسعه كشور در رسانه ها نيز بيشتر به آن پرداخته شود، به اطلاع مي رساند در مطلب مربوط به كارت هاي اعتباري ايراني مندرج در روزنامه همشهري تاريخ ۲۷/۵/۸۳ در صفحه ۷ با عنوان «اين كوچولوهاي پولدار/جنس بخر و پولش را نده!» ظاهرا به طور سهوي اطلاعاتي اشتباه درباره ثمين كارت منتشر شده است كه مستدعي است به نحو مناسب اطلاع رساني صحيح صورت پذيرد.
در اين مطلب با اشاره به اين كه ثمين كارت اولين كارت اعتباري ايراني است شيوه دريافت آن با پرداخت مبلغي پول از ۲۰۰ هزار تومان تا يك ميليون تومان ذكر شده است، درحالي كه هم اكنون موسسه ثمين كارت فقط از طريق عقد قرارداد با سازمان ها، شركت ها و نهادها مشترك مي پذيرد. ضمنا از مشترياني كه اعتبار آنها را سازمان مشخصي تاييد كرده هيچ پولي براي صدور كارت اعتباري دريافت نمي كند.
در پايان يك بار ديگر از توجه دست اندركاران آن رسانه ارزشمند به موضوع كارت اعتباري و اهميت آن در تسهيل تجارت و خريد و فروش در دنياي امروز سپاسگزاري مي كنيم.
مدير اجرايي ثمين كارت 
حسين گلستاني فر
جوابيه
احتراما در پاسخ به مطلب درج شده در صفحه ۱۴ مورخه ۲۰/۳/۸۳ با عنوان (دردسر والدين)، خواهشمند است توضيحات زير را جهت آگاهي خوانندگان محترم چاپ فرمائيد.
رئيس پليس راهنمايي ور انندگي تهران بزرگ 
سرتيپ ۲ ستاد پاسدار حسين بيژني 
«تقاضاي تعدادي از اهالي محترم ساكن در خيابان نصرت غربي داير بر ايمن سازي تردد عابرين پياده به سازمان ترافيك تهران منعكس و برابر پيگيري هاي معموله، موضوع جهت بررسي به هيات كارشناسي محول كه انشاءا... نظر والدين محترم تامين خواهد شد.»
پليس راهنمايي و رانندگي تهران بزرگ 
مركز اطلاع رساني تهران بزرگ

هوا
گرما دل نمي  كند
ابتداي اين هفته لكه هاي ابري در آسمان شهر خودنمايي كرد كه دور از انتظار بود. هرچند گرما هنوز به حكومت بي چون و چراي خود ادامه مي دهد وخورشيد قصد سپردن تخت سلطنت را به ناپايداري آسمان ندارد. دماي امروز هم آنچنان فرقي با ديروز ندارد. يعني بايد طبق معمول اين ۳-۲ ماه، آخر هفته گرمي ر ا گذراند. ۳۶ درجه سانتيگراد دمايي است كه براي چندمين بار در اين روزها و در گرم ترين ساعات تكرار مي شود و خنك ترين زمان هم ۲۵ درجه سانتيگراد است كه قدري متعادل است.
مي  شود مثل اول هفته به ابرهاي ناخوانده آسمان آبي اميدوار بود. هرچند باراني براي عرضه ندارند ولي تا حدي در تعديل دما نقش ايفا خواهند كرد. دو هفته ديگر را بايد با همين جملات مكرر ادامه داد تا از نيمه شهريور به انتظار آشفتگي  ها و پريشاني هاي پاييز دوست داشتني نشست. تعطيلات آخر هفته خوبي را براي همه شما آرزو مي كنيم.

جعبه
بهترين سال هاي زندگي ما
امروز و فردا هم بروبچه هاي المپيكي ما به مصاف حريفان خواهند رفت، كشتي آزاد هم ظرف امروز و فردا كار خود را آغاز خواهد كرد.اما به غير از برنامه هاي المپيكي ساير برنامه ها بدين ترتيبند كه: تكرار سريال خانه اي در تاريكي را ساعت۳۰:۱۳ از شبكه ۳ مي توانيد تماشا كنيد. تكرار فيلم سينمايي خط قرمز باريك را بار هم مي توانيد ساعت۳۰:۱۵ در برنامه سينما ۴ تماشا كنيد. مجموعه تلويزيوني باجناق ها امروز ساعت ۲۱ از شبكه تهران پخش خواهد شد. سينما يك امشب فيلم سينمايي ايستگاه مركزي برزيل را به نمايش درخواهد آورد كه زمانش هم ساعت ۳۰:۲۲ است. فردا صبح را مي توانيد با فيلم سينمايي شبكه سوم آغاز كنيد ،ساعت ۳۰:۱۱ صبح. فيلم سينمايي امروز بعدازظهر شبكه اول «نقشه نجات» نام دارد و ساعت ۳۰:۱۶ پخش مي شود. در سينما ۴ فرداشب مي توانيد بهترين سال هاي زندگي را تماشا كنيد. بينوايان ۱۰:۲۲ از شبكه يك پخش مي شود. طلسم شدگان را ۳۰:۲۱ از شبكه تهران ببينيد و صندلي داغ هم ۴۵:۲۱ از شبكه ۲ پخش مي شود. آخر هفته خوبي داشته باشيد.

فرهنگ
پدر خوب من
فرهنگسراي اقوام جلسات بررسي متون كهن فارسي را اين هفته هم برگزار مي  كند. جلسه اين هفته اختصاص دارد به تفسير كتاب كشف الاسرار كه در ساعت ۱۵ برگزار مي  شود.در اين جلسه، دكتر پرويز عباسي داكاني (استاد دانشگاه) به تحليل كشف الاسرار امام ميبدي مي  پردازد. علاقه مندان براي شركت در اين برنامه كه امروز برگزار مي  شود بايد به نشاني ميدان ابوذر - خيابان سجاد جنوبي - ميدان بهاران - فرهنگسراي اقوام مراجعه كنند. براي كسب اطلاعات بيشتر با تلفن هاي ۶۲۳۷۴۷۰ و ۶۲۱۸۵۶۸ تماس بگيريد.از اين گذشته، در خانه فرهنگ خزانه به مناسبت ايام تولد اميرالمومنين(ع) دو مسابقه برگزار مي  شود.اولين مسابقه، مسابقه نقاشي با موضوع بهترين پدر است كه نوجوانان زير۱۷ سال با ارسال يك يا دواثر مي  توانند در آن شركت كنند. اثرها بايد در قطع۴ A كشيده و به آدرس خانه فرهنگ ارسال شود يك مسابقه تلفني هم تحت عنوان پدر خوب من در اين خانه فرهنگ برگزار مي  شود كه نوجوانان بايددر كوتاهترين و زيباترين جمله احساس خود را در برخورد با واژه پدر بيان كنند. آدرس و شماره تلفن خانه فرهنگ خزانه براي شركت در مسابقه نقاشي و مسابقه تلفني از قرار زيراست:خزانه بخارايي - فلكه اول عباسي - خيابان شهيد پرستويي - پلاك ۱۳۳ تلفن ها: ۵۳۱۲۹۲۱-۵۳۱۲۹۲۲
فقط كمي عجله كنيد. روز پدر نزديك است.

بيت
از خود بياغازيد دنيا را كه هردم
بانگ اناالحق مي رسد از دار منصور

تاكنون راجع به شاخصه هاي مختلف تكامل با هم حرف زده ايم. از خودشناسي هم سخن گفتيم حالا به نكته اي اشاره مي كنيم كه زير مجموعه همين بحث دامنه دار خودشناسي است.
بعد از اينكه آدمي«خويشتن» خويش را شناخت بايد بداند كه چگونه مي شود با اين آگاهي و شناخت در مسير پيشرفت و كمال قرار گرفت. در يك كلام از خود شروع كنيد. تجربه تاريخ براي همه آدم هاي بزرگ كه روحي بلند و مرتبه اي آرماني دارند نشان داده كه هيچ كس بااتكا به اجتماع اطراف و آدم هاي پيرامون، پيشرفت نكرده و بالا نيامده است. البته در مراحلي از زندگي برخورداري از انرژي هاي همسان و پيشرو ياران صميمي مي تواند نقش كاتاليزور را ايفا كند ولي به هر حال اين خود آدمي است كه مي آغازد، ادامه مي يابد و به سرانجام مي رسد. هركدام از ما انسان ها با توجه به داشتن بعدي روحاني و خدايي - علاوه بر بعدي جسماني - مي توانيم تا مقام خليفه اللهي كه در قرآن هم به آن اشاره شده برسيم. وديعه اي در ما به امانت گذاشته شده كه همانا عشق است و اين وديعه مي تواند پتانسيلي آماده براي تبديل به بالقوه شدن باشد و پويايي آدمي را در تمامي عرصه هاي زندگي به ارمغان بياورد. بعد از شناخت خويش كه همانا اولين پله است، مي شود نقشه اي كامل و صحيح براي زندگي ريخت و با توجه به مختصات خود، هدف را معين كرد.
شروع راه فقط به خود آدمي باز مي گردد. البته نمي شود منكر اين نكته شد كه محيط فعاليت و زندگي آدمي عاملي موثر مي تواند باشد ولي اگر انصافا بخواهيم حكمي نهايي صادر كنيم، بايد به نفع «شروع از خويش» صادر كرد. چه بسيار انسان هاي بزرگ كه در بدترين شرايط زندگي و اجتماعي و حتي فردي،  با عزمي راسخ قدم برداشته و راه تعالي را پيموده اند.
دوباره تكرار مي كنيم، دنيا و زندگي از خود شما آغاز خواهد شد يعني شما خود قدرت آفريدن داريد با شما ادامه مي يابد، يعني خود شما توان امتداد آفريده خود را دارا هستيد و خلاصه براي شما هم سرانجام اين خلق رقم خواهد برد- تنها خود شما- پس از همين حالا شروع كنيد و به فكر آفريدن دنيايي تازه با توجه به شناخت خود باشيد.

امروز
زردهاي نمكي
014364.jpg
بعضي وقت ها براي استفاده كردن از چيزي و لذت بردن يا تجربه كردنش يك زمان كوتاه داريد. در اين صورت اگر اين فرصت را از دست بدهيد حتما حالتان گرفته مي شود.
پيشنهاد امروز هم دقيقا چنين ويژگي دارد. اگر كمي دير بجنبيد ديگر خيلي بايد زمان سپري شود تا آن را دوباره بيابيد.
فكر نكنيد راجع به موفقيت و انديشه هاي عجيب و غريب زمان مولر صحبت مي كنيم. نه بابا براي اينكه بدانيد پيشنهاد امروز ما چيست گوشهايتان را تيز كنيد و هرجا صداي «شيربلال» را شنيديد توقف كنيد. بساط بلال فروش ها و زغال هاي قرمز رنگشان همين چند روز برپاست و بعد از آن كلي آدم در خوزستان و جاهاي ديگر بايد يك سال ديگر عمرشان را سپري كنند تا يك ذرت درست و حسابي به عمل آورند. ممكن است قيمت هاي بلال ها در بالا يا پايين شهر متفاوت باشد و بعضي جاها تا دانه اي ۵۰۰ تومان هم برسد، اما بد نيست كه يكي از بلال هاي مغز پخت آتشي را انتخاب كنيد و آن را آغشته به آب نمك كنيد و گاز بزنيد. هوا كه سرد شد ديگر خبري از آن نيست.

پايتخت
سيدني
خبري از سيدني پايتخت استراليا. گروهي از جوانان مخالف انجام فعاليت هاي ژنتيكي در شهر مشغول انجام فعاليت هاي ضد ژنتيكي هستند. اين افراد با نصب برچسب هايي روي مواد خوراكي، كنسروها و همچنين نصب پلاكاردهايي بر روي در و ديوار شهر، مردم را از خطرات احتمالي اينگونه فعاليت ها آگاه مي كنند. يكي ازاين مخالفان مي گويد: فروشندگان از اين كار ما بسيار استقبال مي كنند. ما هم وظيفه خود مي دانيم تا آگاهي هاي لازم را در خصوص موارد مختلف ژنتيكي به مردم بدهيم.
منامه 
پايتخت بحرين با وجود گرماي فراوان در اين شهر با قطع برق مواجه شد و چند ساعتي را بدون برق سپري كرد. مقامات بحريني در خصوص اين قطع برق اعلام كردند كه اين يك اشكال فني بوده و پس از چند ساعت اين مشكل فني رفع و برق شهر مجددا وصل شد. البته قطع برق در بحرين اتفاق غير معمولي نيست و هر از گاهي از اين اتفاقات آنهم در گرماي بالاي ۴۰ درجه پايتخت روي مي دهد.
قاهره
خبري هم بخوانيد از فرودگاه قاهره كه اين روزها تعدادي از افراد در اين فرودگاه حضور پيدا مي كنند و بدون پرسش از مسافر اسباب و اثاثيه وي را بر مي دارند و آن را به محل مورد نظر آنها مي رسانند. البته اين كار شايد براي ما چيز زياد عجيبي نباشد اما براي توريست هاي فرودگاه قاهره بسيار عجيب است. اين افراد پس از اينكه اسباب و اثاثيه را به محل مورد نظر مسافر مي رسانند از آنها درخواست پول مي كنند و مسافران را در كار انجام شده قرار مي دهند. خلاصه قرار شده كه مسوولان فرودگاه قاهره از امروز (پنج شنبه) تدابيري بينديشند تا ديگر چنين افرادي وارد فرودگاه قاهره نشوند.

پرده
بيرون از پرده
اين صحنه را در ذهن مجسم كنيد: در حاليكه جمعي از روزنامه نگاران بليت در دست، خود را براي تماشاي فيلم «مهمان مامان» آماده مي كردند،  يك نفر مقابل در ورودي سينما قيام فرياد مي زد: سي دي، سي دي مهمان مامان. بگذريم، مهمان مامان روي پرده منتظر چشم هاي شماست و امروز هم پنج شنبه است. گوش هايتان را دو دستي بگيريد و بدون توجه به پيشنهادهاي چند دستفروش وارد سينما شويد. به هر حال ديدن هر فيلمي روي پرده ارزش ديگري دارد.
از اين خبر كه بگذريم به خبري در مورد سربازان جمعه مي رسيم؛ هنوز سي دي سربازان جمعه در بساط هيچ دستفروشي ديده نشده. اين خبر را مي توانيد هر طور كه دوست داريد تفسير كنيد!
خبر ديگر از سينما اينكه شما مي توانيد فيلم «شمعي در باد» را هر روز راس ساعت ۱۹ با زيرنويس انگليسي در سالن نمايش موزه سينما ببينيد و بالاخره آخرين خبر از سينما اينكه در آستانه برگزاري نوزدهمين جشنواره بين المللي فيلم كودك، فيلم بلند داستاني «كوچه هاي باريك» با دريافت پروانه ساخت كليد مي خورد. تلاش عوامل فيلم اين است كه آن را هر طور شده به جشنواره كودك اصفهان برسانند.

نمايشگاه
نقاشي به علاوه روماتيسم در فرهنگسراي دانشجو
امروزآخرين روز برگزاري نمايشگاه نقاشي و حجم «سارا اصغرزاده» و «اسماعيل محمدي» است كه در فرهنگسراي دانشجو برپاست. اگر مايليد ۳۰ اثر از اين دوهنرمند را ببينيد، از ساعت ۹ تا ۱۳ و ۱۴تا ۱۹ وقت داريد به نگارخانه شفق در فرهنگسراي دانشجو مراجعه كنيد. اگر تا امروز وقت نكرده ايد سري به اين نمايشگاه بزنيد، حتما آدرس فرهنگسراي دانشجو را يادداشت كنيد و امروز اين كار را انجام دهيد. درمورد آدرس هم عجله بكنيد كه هنوز كارتان با فرهنگسراي دانشجو تمام نشده.
تا از اين فرهنگسرا بيرون نرفته ايم يك خبرديگر هم برايتان بنويسيم. همايش يك روزه روماتيسم ستون فقرات با همكاري انجمن روماتيسم ستون فقرات ايران فردا با حضور استادان و متخصصان بيماري A.S، مديركل بهزيستي و هيات مديره جامعه معلولا ن ساعت ۱۷ در فرهنگسراي دانشجو برگزار مي  شود.
فرهنگسراي دانشجو در خيابان سيدجمال الدين اسدآبادي - خيابان ۲۱ - پارك شفق قرار دارد و تلفن هاي آن ۸۷۱۷۱۹۵ و ۸۵۵۴۰۱۶ است.

صحنه
ما كه ما نيستيم
از اين آخر هفته تا آن اول هفته، فرصت داريد كه روي پيشنهاد ما فكر كنيد. پيشنهاد ما تلاش براي سردرآوردن از جريان «ما كه ما نيستيم» است. صبر كنيد تا ماجرا را كمي برايتان بيشتر توضيح بدهيم. «ما كه ما نيستيم»، نمايشنامه اي دواپيزودي است كه شنبه و يكشنبه هفته آينده، سر ساعت ۸ ، در نهمين جلسه نمايشنامه خواني بنياد آفرينش هاي هنري نياوران اجرا مي  شود. اين نمايشنامه را داود بني اردلان نوشته. البته بعد از تماشاي «ما كه ما نيستيم»، مي  توانيد «فارسي شكر است» نوشته محمدعلي جمال زاده كه كارگرداني آن برعهده داود بني اردلان است را ببينيد.
اما خبر ديگر در عالم نمايشنامه اينكه، اولين دوره نمايشنامه خواني در فرهنگسراي هنر آغاز شده. اين دوره در پنج شنبه ساعت ۱۷ در كافه گالري با برگزاري جلسه نمايشنامه خواني پيگيري مي  شود. اين هفته قرار است نمايشنامه «سرزمين مادري» بررسي شود. شما براي شركت در اين دوره ها تنها تا آخر تابستان فرصت داريد. اگر از اين موقعيت استفاده نكنيد، بايد منتظر شروع دوره پاييزي نمايشنامه خواني در فرهنگسراي هنر باشيد. اما قبل از شركت دراين دوره ها لطفا به «ما كه ما نيستيم» يا چيزي شبيه به آن! ما كه نيستيم فكر نكنيد!

ذهن زيبا
كمتر حرف بزنيد و بيشتر بگوييد.
پرمودبترا
عشق يك چشم دارد و نفرت كور است.
ضرب المثل آلماني 
بي صبري در راه موفقيت، مانع بزرگي است.
ناپلئون بناپارت 
تجربه نشان مي دهد كه در موفقيت، شوق و حرارت بيش از قابليت اثر دارد. برنده كسي است كه با جان و دل كار مي كند.
چارلز باكشون

تهرانشهر
ايرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
سفر و طبيعت
عكاس خانه
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  سفر و طبيعت  |  عكاس خانه  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |