چهارشنبه ۱۸ شهريور ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۹۰
فرهنگ
فرهنگ آپارتمان نشيني و عرفاي بزرگ
اگر جلسات كارگاه شهر و شهروندي را كه فرهنگسراي دانشجو برگزار مي كند دنبال مي كنيد، به شما خبر مي دهيم كه جلسه كارگاه اين هفته درباره موضوع فرهنگ آپارتمان نشيني است كه مسلما براي همه تهراني ها كه اين روزها در برج هاي بلند و آپارتمان ها زندگي مي كنند، موضوع مهم و جالب توجهي است. اين جلسه امروز از ساعت ۷بعدازظهر در فرهنگسراي دانشجو برگزار مي شود و براي شركت در آن مي توانيد به نشاني: خيابان سيد جمال الدين اسد آبادي - خيابان۲۱ - پارك شفق مراجعه كنيد يا براي اطلاعات بيشتر با شماره ۸۷۱۷۱۹۵ تماس بگيريد. ضمنا دومين كارگاه ارتباط در خانواده اين فرهنگسرا قرار است روز شنبه ۲۱ شهريور ماه از ساعت۱۷ در سالن آمفي تئاتر فرهنگسراي دانشجو برگزار شود.
در اين كارگاه دكتر محمدرضا شرفي استاد و عضو هيات علمي دانشگاه تهران درباره موضوع الگوپذيري فرزندان از والدين و شيوه هاي تربيت و كنترل فرزندان صحبت مي كند. همچنين فرهنگسراي تابستاني قائم هر هفته روزهاي چهارشنبه برنامه اي را براي بزرگداشت عرفاي بزرگ ايران برگزار مي كند كه در حقيقت فرصت خوبي است تا با زندگي اين بزرگان آشنا شويد و از هدف هاي موثر وارزشمند آنها الگوبرداري كنيد. براي شركت در اين برنامه مي توانيد به نشاني : فلكه دوم صادقيه - بلوار فردوس- بعد از مخابرات- مجتمع فرهنگي فردوس مراجعه كنيد يا با شماره۴۰۸۱۰۲۷ تماس بگيريد.

هوا
فقط چند روز ديگر
چاره اي غير از تحمل اين مكررات نيست. امسال انگار پاييز خرامان تر از هميشه مي آيد. انگار بايد بيشتر ناز گرگ و ميش و آشفتگي و غروب هاي پر از رنگ پاييز را كشيد. دماي هوا، اين روزها به مرزي رسيده كه حداقل يك هفته پايداري و تكرار را در دل خود دارد. بيشترين دماي ۳۵ درجه اي و خنك ترين دماي ۲۳ درجه اي، اوضاعي است كه دهه دوم شهريور با كمي نوسان و تغيير با خود داشته است.
امروز هم تقريبا مثل ديروز است و آسمان مثل هميشه اين ۳-۲ ماه با سادگي و بدون هيچ آرايشي چهره خود را نمايان خواهد ساخت وصاف صاف با خورشيدي ولو شده دردلش و ستاره هايي كه بدون هيچ پرده و حجابي شب براي خود و ما چشمك خواهند زد. اينكه تفاوت دماي شب و روز، روز به روز كمتر شود خود اميدواركننده است.نكته اميدواركننده تر اينكه پيش بيني ها براي اوايل هفته آينده ناپايداري هايي را بيان كرده است.
ما هم مثل شما. مي شود اميدوار بود؛ اميدوار به دلنشين شدن هوا (ولي تا چندين روز ديگر!)

ستون شما
نقطه كور
در خيابان وليعصر، بالاتر از جام جم، روبه روي باشگاه خبرنگاران جوان، كوچه اي هست كه ما در آن زندگي مي كنيم. كوچه ما ظاهرا از ديد شهرداري بيرون مانده. نه آسفالتي، نه چراغي و نه نظافت. لطفا ما را هم ببينيد.
عبدالله بيدار

پاداش حيدري 
آقايي كه اين پيغام را به ما رساندند، احتمالا شماره تلفن ما را با يك روزنامه ورزشي اشتباه گرفتند، اما از آنجايي كه ما متعلق به مردم هستيم اين پيام را مي نويسيم. (قرار است به مدال آوران المپيك آتن پاداش بدهند. به نظر من پاداش آقاي عليرضا حيدري كه به اعتقاد اغلب كارشناسان كشتي جهان، برنده مدال طلاي المپيك بود، بايد اندازه كساني باشد كه مدال طلا آورده اند. ما او را قهرمان مي دانيم.)
محمدرضا لساني، بازنشسته دارايي 

چراغي كه رفت 
آقا اين تقاطع آزادي - استاد معين اول چراغ راهنمايي داشت كه حالا برداشته اند. ماشين ها با سرعت بالا از اينجا عبور مي كنند و همين چند وقت پيش يك پيرزن بر اثر تصادف، جانش را از دست داد. حالا همه با وحشت از اين منطقه عبور مي كنند. اگر امكان دارد، چراغ را بازگردانيد.
- اسم كسي را كه تماس گرفته بود فراموش كرديم اما شما فكري به حال چراغ بكنيد، اسم آدم ها زياد مهم نيست.

روكش فلزي 
پل عابر چهارراه مجيديه كه يكي از پل هاي پرتردد است، قبلا روكش داشت اما مدتي است كه روكش اين پل قديمي از بين رفته و حالا آهن انداخته اند روي روكش. افراد مسن و بچه ها مدام روي اين روكش فلزي زمين مي خورند. با اين وضعيت اين پل در زمستان تلفات زيادي دارد. بهتر است كه روكش پل را عوض كنند.
فراهاني از مجيديه

تشكر
آقايي تماس گرفتند و بابت تهيه گزارش از آتش نشان ها تشكر كردند. (متشكرم كه به كار ما توجه كرديد. فكر مي كنم لازم باشد كه مردم با اين حرفه حساس بيشتر آشنا شوند.)
يك كارمند آتش نشاني 

سبزي هاي آلوده 
چند روز پيش خبري شنيديم در مورد آلودگي آبي كه با آن سبزي هاي جنوب شهر را آبياري مي كنند. اين مساله خيلي مهم است. سبزي هاي آلوده نبايد وارد شهر شوند و مردم را آلوده كنند. از مسوولان مي خواهيم كه اين موضوع مهم را جدي بگيرند.
احتمالا يك خانم

گزارشي از مسافركش هايي كه واقعا متفاوتند
اينگونه هم به مقصد مي رسيد
اين روزها حكايت مسافركشي در اين پايتخت بزرگ باز هم دوره جديدي را در تاريخش ثبت كرده كه نمونه هايش جالب تر از موارد قبلي است 
015346.jpg
فرض كنيد كنار خيابان ايستاده ايد. يك تاكسي نارنجي كه فقط دنبال مسافر دربستي مي گردد، بي تفاوت از كنار شما مي گذرد و پرايد ترمز مي كند. مي دانيم كه انتظارش را نداريد، اماداشته باشيد!
خيلي وقت است كه مردم تهران براي حمل و نقل درشهر به  غير از تاكسي و اتوبوس گزينه هاي ديگري را هم تجربه مي كنند. چند سالي است كه هرموقع كنار خيابان بايستيد انبوه پيكان هاي مسافركش جلوي پايتان ترمز مي كنند و شما را به مقصد مي رسانند. در همين ايام مسافركشي تبديل به شغل دوم خيلي ها شد و خريدن يك پيكان جزو ملزومات زندگي بسياري از پايتخت نشين ها. همه سعي مي كردند به هر ترتيب كه شده پولي فراهم كنند و با آن يك ماشين بخرند و با آن علاوه بر بالابردن رفاه خانواده شان، كسب درآمد كنند. مسيرهاي رفت و برگشت به اداره براي يك كارمند بيشتر مسير خطي هايي بود كه حالا فعاليت دارند. طي اين رفت و برگشت كارمند محترم (يا هر فرد ديگري كه مسافركشي مي كرد) علاوه بر اينكه فارغ از مشكلات سوارشدن تاكسي و اتوبوس مسير خودش را با خيال آسوده طي مي كرد، با كرايه اي كه از مسافران مي گرفت هزينه هاي ماشين و... را هم به دست مي آورد.

كم كم داستان مسافركشي پايتخت نشين ها با ماشين هاي پيكان مدل به مدل عادي شد كه سروكله كوچولوهاي كره اي پيدا شد. اگر تا همين دو سه سال پيش يك راننده جوان و مرتب با پرايدش شما را به مقصد مي رساند حتما كرايه اي بيش از قيمت عادي از شما دريافت مي كرد. براي مدتي هم آژانس هايي كه به شما سرويس مي دادند اگر پرايد دراختيارتان مي گذاشتند، قيمت بيشتري را طلب مي كردند. اما اين روزها حكايت مسافركشي در اين پايتخت بزرگ باز هم دوره جديدي را در تاريخش ثبت كرده كه نمونه هايش جالب تر از موارد قبلي است.
خانوادگي 
يك پرايد يخچالي جلوي پايت ترمز مي كند و مي گويي: تجريش. يك خانم و يك آقا سرنشينان ماشين هستند و وقتي چند لحظه از سوارشدنت به ماشين مي گذرد متوجه مي شوي كه زن و شوهر هستند و براي تفريح به سمت تجريش و دربند مي رانند. در تمام دقايق كه سوار ماشين هستي صداي آنها را مي شنوي كه درمورد غذاي شب، دير رسيدن آقا به خانه و... صحبت مي كنند. خانم از پلاستيك جلوي پايش يك بشقاب و كارد بيرون مي آورد و شروع به پوست كندن سيب مي كند. بعد هم راجع به عروسي يكي از فاميل ها كه چند روز ديگر است با همسرش مشورت مي كند. به تجريش كه مي رسيم مرد مي پرسد: كرايه اين مسير معمولا چقدر است و تو هم مثل دفعات گذشته يك اسكناس ۲۰۰ توماني به او مي دهي و وقتي از ماشين پياده مي شوي انگار از اتاق پذيرايي يك ميهماني خانوادگي بيرون زده اي، احساس راحتي مي كني. هرچه سعي مي كني متوجه اين موضوع نمي شوي كه چرا اين ماشين جلوي پاي مسافران ترمز مي كند. مبلغ دريافتي از مسافران زياد نيست و اين نكته را هم بايد درنظر گرفت كه اعضاي يك خانواده دو نفره در آن براي يك تفريح چند ساعته آماده مي شوند، ضمنا مسافران بيچاره چه گناهي كرده اند كه بايد درطول مسير شنونده مسايل و مشكلات خانوادگي ديگران باشند. اما هرچه باشد از در خيابان ماندن بهتر است، نيست؟!
آخرين مدل 
تجربه مسافركشي با ماشين هاي مدل بالا و گرانقيمت هم اين روزها براي خود عالمي دارد. سن پسر در خوشبينانه ترين حالت به ۲۰ نزديك است، البته اگر بتواني صورت او را با كلاه بزرگي كه روي سرش گذاشته و نيمي از رخش را پوشانده ببيني. وقتي از دور چراغ مي زند آنقدر دودل مي شوي تا كنارت بايستد، سوار كه مي شوي چند ثانيه اي زمان نيازداري كه به فضاي داخل ماشين عادت كني.
ماشين فول اتوماتيك با يك پخش ديجيتال مدرن و بلندگوهاي بزرگ و پرصدا و بوي عطري غليظ كه ماشين را پر كرده باعث مي شود كه در پرداختن كرايه تعلل كني. يك اسكناس ۵۰۰ توماني حتي خرج استهلاك يك بار باز و بسته شدن درهاي اين ماشين بيست و چند ميليوني را ندارد و وقتي از راننده مي پرسي كه چرا مسافر سوار مي كند جواب مي شنوي كه من تا شب وقت دارم. بعد از آن بايد با دوستان جايي بروم در اين مدت بدم نمي آيد كه در بزرگراه هايي كه خلوت ترند رانندگي كنم تا دست فرمانم خوب شود. كرايه هم براي اين مي گيرم كه كسي فكر نكند من يك بچه پولدارم كه يك بار هم سوار تاكسي نشده ام. من قيمت كرايه تمام اين مسيرها را مي دانم، در ضمن تمرين رانندگي بايد پول بنزين و روغنش را هم دربياورد.
خانم متشكرم 
در خيابان آفريقا منتظر ماشين ايستاده اي كه بوق ماشين يك خانم توجهت را جلب مي كند. فكر مي كني كه مسير را گم كرده يا مي خواهد آدرس بپرسد. اما وقتي مي پرسد: گفتين كجا؟ متوجه مي     شوي تو را هنگامي كه به تاكسي در حال حركت جلو او داد زدي آرژانتين ديده و مسيرش با شما يكي است. يك خانم مسن كه به گفته خودش حدود يك سال است كه در اين محدوده مسافركشي مي كند. هم پول در مي آورد و هم از تنهايي نجات پيدا مي  كند. مي     گويد: به مسافرهايم مثل فرزندانم نگاه مي   كنم و دوستشان دارم. البته اگر خطي ها و تاكسيد ارها بگذارند كار كنم چون معمولا داد و بيداد راه مي اندازند. اين ماشين هم كه گوشه خانه افتاده پس چرا مسافركشي نكنم. هم چند نفر را به مقصد مي رسانم، هم از شر تنهايي راحت مي شوم و هم پول تعمير وخرج ماشين را در مي آورم. البته معمولا در همين حوالي دور مي زنم چون در مركز شهر و جاهاي ديگر معمولا كسي سوار ماشيني نمي شود كه راننده اش يك زن است. مطمئن باشيد كه نمونه هاي جالب ديگري هم هستند كه تجربه مسافركشي را به دست مي آورند اما نكته اصلي اين است كه اين جريان تا كجا ادامه خواهد داشت.
**
مسعود مير


پايتخت
جاكارتا
مثل اينكه موضوع مهاجرت مردم شهرهاي مختلف به پايتخت ها در اكثر كشورهاي دنيا رايج شده است. كشور اندونزي و پايتختش يعني جاكارتا هم از اين قاعده مستثني نيست و به دليل همين مهاجرت ها كم كم به تعداد مناطق شهري جاكارتا اضافه مي  شود و گويا وسعت اين شهر هم زيادتر شده است تا جايي كه سازمان ملي پليس كشور اندونزي تصميم گرفته تا براي هر كدام از سه منطقه شهري جديدي كه اضافه شده اند يك اداره پليس تاسيس كند. در حقيقت اين اقدام براي اينكه مردم اين مناطق با آرامش و امنيت بيشتري زندگي كنند، انجام شده است. اين ادارات تحت نظارت و سرپرستي شهرداري هاي مناطق مربوطه هستند و گويا افسران پليس اين ادارات هم آنقدر فعال و مسووليت پذيرند كه كارشان را حتي قبل از كامل شدن ساختمان اداره پليس آن منطقه شروع كرده اند!
بيروت 
گويا اخيرا رفت و آمد به بيروت زياد شده است و به همين علت هم ترافيك در فرودگاه بين المللي بيروت در هفت ماه اوليه سال در مقايسه با همين دوره درسال قبل تا ۲۵ درصد افزايش پيدا كرده است. به طور كلي حدود ۲ ميليون مسافر به اين فرودگاه آمده اند و از آن خارج شده اند كه از اين تعداد، ۸۱۳ هزار نفر با پروازهاي اين فرودگاه از بيروت خارج شده اند۹۵۳، هزار نفر به اين شهر آمده اند و ۸۲ هزار نفر هم از پروازهاي داخلي آن استفاده كرده اند كه در مقايسه با سال قبل تعداد گروه اول ۲۴ درصد، گروه دوم ۲۵ درصد و گروه سوم هم ۲۷ درصد افزايش پيدا كرده است. در واقع در طول اين ۷ ماه، ۲۲ هزار و ۳۳۰ هواپيما از باندهاي تنها فرودگاه بين المللي بيروت بلند شده و فرود آمد ه اند كه در اين بين بيشترين تعداد مسافرها مربوط به امارات متحده عربي، فرانسه، عربستان سعودي، كويت، مصر و ايالت كينگ دام بوده است.
آنكارا
باز هم همان مساله هميشگي سرعت زياد و تصادف و... اما اين بار اين مساله مربوط به يك قطار مسافربري در آنكاراست كه در ماه جولاي به خاطر سرعت زياد از خط خارج شده است. اين قطار در طول مسير آنكارا- استانبول دچار اين سانحه شد كه در آن ۳۸ نفر هم مرده اند. در تصادف ديگري هم كه در يكي ديگر از خطوط راه آهن تركيه اتفاق افتاد ۸ نفركشته شدند. بعد از اين اتفاقات گويا دولت تركيه تصميم گرفته است براي خريد ترمزهاي اتوماتيك سرمايه گذاري بزرگي را انجام دهد تا شايد بتواند از چنين حادثه هايي جلوگيري كند. ضمنا خط آنكارا- استانبول هم كه بعد از حادثه ماه پيش براي تعميرات وبازسازي بسته شده بود، از اين هفته قرار است دوباره كارش را شروع كند

صحنه
هملت خياباني
اينكه مجموعه تئاتر شهر، نمايش هاي جذابي روي صحنه دارد كه ديگر خبر تازه اي نيست. پس بايد از تالارهاي خنك نمايش بيرون بياييم و براي پيدا كردن خبري تازه سري به خيابان هاي داغ بزنيم.
شهروندان جنوب تهران مي توانند شاهد اجراي بيش از ۲۰۰ نمايش خياباني باشند.
اين نمايش ها به منظور غني سازي اوقات فراغت شهروندان ازسوي سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران روي صحنه خيابان مي روند. فرهنگسراي بهمن، ورزش، ولاء،  اقوام، خانه هاي فرهنگ خزانه، ابوسعيد و بعثت اين روزها محل تجمع شهروندان علاقه مند به نمايش خياباني هستند.
مثلا مردم جنوب تهران حتماتا حالا با عنوان هايي مثل( شهر ما آسمون آبي مي خواد)، (اگه اون بياد)، (كنكور ۸۴)، (موش)، (ليلي ومجنون)، (معركه)، (هملت خياباني)، (انتقام)،( پارك زيباست)، (آمدن اشكبوس)، (جزيره ميكرب ها) و... آشنا شده اند.

جعبه
تحت تاثير فوتبال
تلويزيون شكل هر چهارشنبه خودش نيست. مشكل از گيرنده هاي شما نيست، البته مساله اين است كه همه برنامه هاي هميشگي را نگاه مي كند تا زمان بگذرد و عقربه هاي ساعت از عدد ۹ عبور كند. مي توانيم به شما پيشنهاد بدهيم كه تماشاي سريال خانه اي در تاريكي از شبكه ۳، سريال طلسم شدگان از شبكه تهران و ... را فراموش نكنيد. اما اين چهارشنبه تمام برنامه ها بهانه اي هستند تا برسيم به پخش مستقيم مسابقه فوتبال.
امروز ايران با اردن بازي مي كند. اينكه مردم منتظر سوت پايان اين مسابقه هستند تا به خيابان بريزند و جشن به راه بيندازند البته نكته اي است كه با توجه به نام حريف وحضور در اولين مرحله مقدماتي جام جهاني جاي بحث دارد، اما ما كه روزنامه ورزشي نيستيم، پس بدون بحث منتظر به صدا درآمدن سوت آغاز مسابقه ايران - اردن وتلافي شكست دور رفت در تهران مي نشينيم.مسابقه فوتبال كه تمام شد، اگر فيلم سينمايي شبكه ۲ هنوز تمام نشده بود، شبكه تلويزيون را تغيير دهيد. برنامه مهتاب را هم مي توانيد طبق معمول به عنوان آخرين برنامه شبكه ۳ تماشا كنيد. اميدواريم وقت ديدن اين برنامه حوصله خنده داشته باشيد!

تهرانشهر
ايرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
درمانگاه
طهرانشهر
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  درمانگاه  |  طهرانشهر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |