چهارشنبه ۱ مهر ۱۳۸۳
سوخت راكتورهاي هسته اي و نياز ايران، جهت دستيابي به غني سازي اورانيوم
فناوري هسته اي
003129.jpg
بحث استفاده از انرژي اتمي اين روزها در محافل گوناگون مورد توجه است. با توجه به اينكه استفاده از انرژي اتمي براي مقاصد علمي و اقتصادي كشور ضروري است،اصلاً مورد مناقشه نيست، در اين مقاله به امكانات بالقوه ايران براي دستيابي به علوم هسته اي نگاهي اجمالي شده است.
در راكتورهاي هسته اي از شكافت هسته اي براي توليد انرژي گرمايي استفاده مي شود. اين انرژي به وسيله توربين به انرژي مكانيكي و توسط ژنراتور به انرژي الكتريكي تبديل مي شود. بنابراين راكتورهاي هسته اي همان نقش را در نيروگاه هسته اي ايفا مي كنند كه ديگ هاي بخار در نيروگاههاي حرارتي با سوخت فسيلي به عهده دارند. تفاوت آنها در نوع سوخت است: در اولي از سوخت هسته اي و در دومي از مواد نفتي- گاز يا ذغال سنگ استفاده مي شود.
ماده اصلي سوخت راكتورهاي هسته اي اورانيوم يا تركيباتي از اين فلز است كه به علت خواصي كه در جذب نوترون و شكافت هسته اي دارد مورد استفاده قرار مي گيرد. اورانيوم به عنوان شكافت پذيرترين عنصر طبيعي توسط نوترون در جهان بسيار قابل توجه مي باشد. البته پلوتونيوم هم فلز ديگري مي باشد كه حتي از اورانيوم هم شكافت پذيرتر مي باشد اما در طبيعت وجود ندارد و از واكنش هاي هسته اي اورانيوم ۲۳۸ با نوترون به وجود مي آيد، در ضمن كار كردن با آن به علت سمي بودن بيش از اندازه فوق العاده خطرناك مي باشد. راكتورهاي آبي نظير PWR غربي و VVER روسي بيشتر مورد بحث ماست چونكه راكتور نيروگاه بوشهر از نوع VVER روسي مي باشد كه تفاوت عمده آنها با PWR غربي در مولد بخار آن مي باشد كه به شكل افقي است. سوخت اين راكتورها اورانيوم با غلظت حدود ۳ الي ۴ درصدي ايزوتوپ اورانيوم ۲۳۵ مي باشد. اورانيوم از چند ايزوتوپ تشكيل شده كه ايزوتوپ ۲۳۵ آن كه تنها به ميزان ۷/۰% در اورانيوم طبيعي وجود دارد براي شكافت هسته اي مورد استفاده قرار مي گيرد. در اورانيوم طبيعي كه ازفرآيند تصفيه به دست مي آيد تنها ۷۱۱/۰ درصد ايزوتوپ U ۲۳۵ وجود دارد و بقيه آن را ايزوتوپ U ۲۳۸ و ساير ايزوتوپ ها تشكيل مي دهند. براي تهيه سوخت اغلب راكتورها از جمله راكتور بوشهر بايد درصد ايزوتوپ اوارنيو ۲۳۵را به به ۳ الي ۴ درصد رساند. به فرآيند افزايشي ايزوتوپ اورانيوم ،۲۳۵ غني سازي اورانيوم گفته مي شود. تاريخ غني سازي اورانيوم به زمان جنگ جهاني دوم برمي گردد. براي تهيه اورانيوم بسيار غني شده يعني بيش از ۹۰% كه براي ساخت سلاح اتمي مورد نياز است فرآيندهاي مختلفي از قبيل الكترومغناطيسي پخش گازي، سانتريفوژ، شيميايي و فتوشيمايي به كار گرفته شد و بعضي از آنها سريعاً توسعه يافتند. روش پخش گازي و سانتريفوژ پايه صنعتي غني سازي را در عصر حاضر در جهان تشكيل مي دهند. روش غني سازي به وسيله سانتريفوژ حدوداً ۴۰ سال پيش توسط فردي به نام زيپر آلماني طراحي شد. چون ايران هم چند سالي است كه تجربه كار با اين سيستم را دارا مي باشد سعي شده كه در مورد اين روش توضيحات بيشتري داده شود. استفاده از سانتريفوژ براي جداسازي مواد با جرمهاي مختلف مي باشد. دو نوع سانتريفوژ طراحي شد يكي با جريان همسو((Concurrent يكي هم با جريان هاي مخالف((Countercurrent.سانتريفوژ با جريان همسو به علت دو نقص بزرگ يكي اينكه فشار در نزديك محور مركزي پايين بود به طوري كه خارج كردن مولكولهاي سبك تر با اشكال مواجه مي شد و ديگر اينكه بازده جداسازي اين سانتريفوژ بسيار پايين بود كنار گذاشته شد. در سانتريفوژ با جريانات مخالف ماده تغذيه از وسط محور چرخشي وارد شده و با حركت در طول محور و جداره در دو جهت مخالف موجب ايجاد اختلاف غلظت ايزوتوپي در طول محور مي شود. در نتيجه مي توان ايزوتوپ هاي سبك و سنگين را در دو انتهاي محور و در نزديك جداره سانتريفوژ برداشت كرد، چون فشار در كنار جداره زياد است. بنابراين برداشت ايزوتوپ سبك تر مشكلي ايجاد نمي كند. اين سانتريفوژ هنوز اهميت خود را حفظ كرده و با به كار گرفتن مواد؛ استقامت و خواص بهتر افزايش بازده و رقابت اقتصادي آن در سطح وسيع ممكن شده است.
با توجه به اينكه ايران معادن بالقوه زياد اورانيوم دارد و بايد آنها را به معادن بالفعل مثل معدن اورانيوم ساغند يزد تبديل كند پس مي تواند به غني سازي هم فكر كند چون مواد اوليه آن را داراست. مانند صنعت پتروشيمي كه ماده اوليه آن را به مقدار زيادي داراست در حالي كه بايد اين موضوع را هم مدنظر داشت كه صنعت پيشرفته غني سازي يك صنعت استراتژيك براي هر كشوري مي باشد. البته اطلاعات ما در مورد معادن اورانيوم خيلي قابل اتكا نيست، مقداري كه در ساغند يزد است، سوخت يك نيروگاه MW1000 را تا چندين سال تأمين خواهد كرد. با اين حال مي توان گفت درمورد اورانيوم، مانند نفت غني نيستيم ولي فقير هم نيستيم، به طوري كه هم اكنون در حال به دست آوردن صنعت و تكنولوژي استخراج اورانيوم هستيم.با توجه به اينكه ايران در حالت ساخت يك نيروگاه ۱۰۰۰ مگاواتي مي باشد و همچنين داراي برنامه براي توسعه برنامه هسته اي خود جهت توليد برق هسته اي تا ۷۰۰۰ مگاوات در آينده مي باشد پس بايد توان غني سازي اورانيوم را داشته باشد تا در صورت عدم همكاري كشورهاي ديگر بتواند سوخت مورد نياز نيروگاههاي هسته اي خود را تأمين كند. به همين دليل جهت استخراج اورانيوم از معدن ساغند يزد ابتدا چيني ها آمدند و بعد از رفتن آنها، ايران به تنهايي اين كار را ادامه مي دهد. اين مسأله در جاي خودش هم فناوري بوده و هم در واقع يك اهرم چانه زني مي باشد. البته وجود معادن اورانيوم در داخل، مغايرتي با هزينه تهيه اورانيوم از خارج ندارد. زيرا قيمت فعلي آن بسيار پايين تر از ميزان ارزش انرژيك آن است. شمار كشورهاي مصرف كننده اورانيوم زياد نيست و توليد كنندگان آن، چندين كشور جهان سوم اند كه هيچ تأثيري بر قيمت آن ندارند و عملاً مجاني مي فروشند.
سوخت مورد نياز يك نيروگاه ۱۰۰۰ مگاواتي، حدوداً ۳۰ تن اورانيوم غني شده با غناي حدود ۴% در سال مي باشد. بايد به اين نكته توجه شود كه چون در شرايط فعلي ما امكاناتي به صورت بالفعل جهت توليد سوخت در داخل كشور نداريم هميشه بايد ترسي از اين مسأله را داشته باشيم كه روزي كشورهايي كه براي ما سوخت تهيه مي كنند ديگربا ما در اين زمينه ادامه همكاري ندهند. بنابراين بايد ايران به دنبال به دست آوردن تكنولوژي غني كردن اورانيوم باشد با توجه به اينكه مواد اوليه آن را نيز دارا مي باشد. به هر حال براي آنكه هر كشوري بتواند روي پاي خود بايستد و مستقل باشد بايد به سمت توليد فناوري و علم پيش برود و ايران هم از اين قاعده مستثني نيست.
ايران هم جهت دستيابي به تكنولوژي غني سازي اورانيوم فعاليتهايي را انجام داده كه البته در مورد دستاوردهاي غني سازي در سايت نطنز و كارخانه توليد گاز ۶UF و تبديل اورانيوم اصفهان (UCF) تبليغات زيادي صورت نگرفته است. بلكه بايد بيش از اينها از طريق تصاوير، عكس و فيلم به معرفي آنها پرداخته مي شد تا بعضي ها برداشت اشتباه و غلط نكنند زيرا كه در كشور حرفهاي تخصصي توسط افراد فاقد تخصص در اين رشته زده شده كه نه تنها نتيجه اي نداشته بلكه مقداري از اعتماد مردم نيز سلب شده است. رشد پيشرفت پروژه هاي هسته اي در چند سال اخير به نسبت از سرعت قابل قبولي برخوردار بوده است. به عنوان مثال مي توان از پروژه توليد آب سنگين اراك يا سايت نطنز نام برد به طوري كه اگر ساخته شود به تنهايي مي تواند سوخت سالانه يك نيروگاه ۱۰۰۰ مگا واتي هسته اي را كه معادل ۳۰ تن اورانيوم غني شده را تأمين كند كه دستاورد باارزشي خواهد بود. طبق گفته اي كه دكتر صالحي اعلام كرده بود يكي از فوايد رفتن به سمت غني سازي اورانيوم توسط ايران قدرت و اهرم چانه زني آن مي باشد.
در نطنز هم جهت غني كردن اورانيوم از دستگاه سانتريفوژ استفاده مي شود كه البته جهت رسيدن به توليد انبوه بايد كارهاي زيادي انجام شود،يعني فعلاً مي شود ادعا كرد كه ايران به غني سازي چند درصدي از اورانيوم دست پيدا كرده است. شايد عده اي از خود بپرسند كه آيا در حال حاضر ايران مي تواند اورانيوم را بالاتر از ۴ درصد غني كند؟در پاسخ به اين افراد بايد گفت كه به طور كل بحث غني سازي بالاي ۴ يا ۵%، بحث ديگري است و بايد كار را از صفر آغاز كرد زيرا كه طراحي و اتصال قطعات دستگاه سانتريفوژ فرق خواهد كرد، شايد براي روشن شدن موضوع بهتر است كه مثال توليد خودرو با تراكتور را مطرح نماييم. الان ايران توليدكننده خودرو مي باشد و اگر بخواهد تراكتور بسازد مسأله فرق مي كند. هر چند كه توليد اين دو شباهت هاي زيادي با هم دارند ولي به هر حال تراكتور و خودروي سواري دو نوع مختلف اند و تكنولوژي توليد آنها فرق مي كند. به هر حال ايران تا حدي مراحل فناوري مربوط به غني سازي را پشت سر گذاشته و مي تواند در حد امكان دستگاه سانتريفوژ بسازد و مشكلات آن را نيز تا حدودي حل كرده است. البته به اين مفهوم نيست كه مثلاً مي تواند هر ۵۰ هزار تا دستگاه سانتريفوژ را با هم بسازد، بلكه ابتدا تعدادي در حد ۲۰۰ تا را توليد و از آن استفاده مي كند به طوري كه كم كم مشكلات اين دستگاههاي سانتريفوژ در فرآيند سعي و خطا مشخص و حل مي شود، كما اينكه ۱۶۴ دستگاه سانتريفوژي كه در نطنز ساخته شد، مشكلات زيادي داشت و طبيعي هم هست، چون بين علم و فناوري فرق است، از نظر علمي تقريباً مشكل نداريم ولي از نظر فناوري هنوز بخشي از راه را بايد بپيمائيم. به هر حال براي اينكه به بلوغ صنعتي برسيم، بايد گام به گام پيش برويم. مثلاً در مورد دستگاه سانتريفوژ ابتدا يكي از دستگاه ها به حركت درآمد بعد سه تاي آنها و اكنون ۴۰ تاي آنها با هم كار مي كنند و مشكلات قبلي كمتر شده است، در اين مسير هيچ چاره اي نيست. چون ما قبلاً كه غني سازي نكرده بوديم، مهندسي با تجربه هم كه از خارج نياورده ايم كه بگويد چه بايد بكنيم، لذا بايد سعي و خطا اين تجربه را كسب و اشكالات آن را حل كنيم. اگر بخواهيم راه اندازي با همه ۵۰ هزار دستگاه سانتريفوژ را داشته باشيم نياز به زمان چندساله داريم تا به اين تكنولوژي پيشرفته دست پيدا كنيم كه البته توان بالايي را طلب مي كند. به هر حال غني سازي اورانيوم هم يكي از دستاوردهاي تكنولوژيكي هسته اي مي باشد كه كشورهاي عضو باشگاه هسته اي دنيا نگاه ويژه اي به اين امر دارند. اگر بخواهيم از كشورهاي در حال توسعه كه سوخت هسته اي توليد مي كنند نام ببريم مي توان به برزيل، هندوستان، پاكستان، چين و... اشاره نمود.
رامتين راوندي

سايه روشن اقتصاد
۵۰ شركت برتر جهان
سازمان ملل، فهرست ۵۰ شركت برتر چند مليتي جهان را بر اساس فعاليتها و سرمايه گذاريهاي خارجي و ارزش دارائيهاي خارجي اعلام كرده است كه شركتهاي خودروسازي جهان بيشترين سهم را به خود اختصاص دادند.
به گزارش خبرگزاري فارس، سازمان ملل در گزارش توسعه و جهاني سازي سال ،۲۰۰۴ اعلام كرد: شركت ودافون انگليس با دارايي خارجي بيش از ۱۸۷ ميليارد دلار برترين شركت در حوزه فعاليتهاي خارجي شناخته شد.
اين گزارش حاكي است: شركت جنرال الكتريك آمريكا با دارايي خارجي ۱۸۰ ميليارد دلار در رتبه دوم و شركت نفتي بريتيش پتروليوم انگليس هم با دارايي خارجي ۱۱۱ ميليارد دلار در رتبه سوم برترين شركتهاي جهان قرار گرفت.
بنابراين گزارش، ۱۱ شركت از اين ۵۰ شركت برتر بين المللي آمريكايي هستند و آمريكا بيشترين شركتهاي برتر جهان را در خود دارد. فرانسه و آلمان نيز با در اختيار داشتن هر كدام هشت شركت بين المللي مشتركا در رده دوم قرار دارند و انگليس هفت شركت برتر جهان را در خود دارد و از اين نظر پس از آمريكا، آلمان و فرانسه در جايگاه بعدي قرار گرفت.
گزارش سازمان ملل حاكي است: ژاپن نيز پس از انگليس در رتبه بعدي قرار دارد و چهار شركت برتر بين المللي در اين كشور قرار دارند. بر اساس اين گزارش، ۹ شركت برتر جهان در حوزه خودروسازي فعاليت مي كنند و از اين نظر شركتهاي خودروسازي بيشترين سهم را به خود اختصاص دادند و هشت شركت برتر جهان نيز نفتي هستند. اين گزارش افزود: پس از حوزه هاي خودرو و نفت، حوزه برق، آب و گاز با اختصاص شش شركت به اين حوزه بيشترين سهم را از شركتهاي برتر جهان دارد و حوزه هاي الكترونيك، مخابرات و داروسازي نيز در رده هاي بعدي قرار گرفتند.
اين گزارش ليست شركتهاي برتر بين المللي را به همراه داراييهاي خارجي بر حسب ميليارد دلار و به ترتيب اولويت برتري به شرح زير اعلام كرد: ودافون انگليس ۱۷۸ ميليارد دلار، جنرال الكتريك آمريكا ،۱۸۰ بريتيش پتروليوم انگليس ،۱۱۱ ويوندي فرانسه ،۹۱ دويچه تلكام آلمان ،۹۰ اگزون موبيل آمريكا ،۸۹ فورد آمريكا ،۸۱ جنرال موتورز آمريكا ،۷۵ شل انگليس و هلند ،۷۳ توتال فرانسه ،۷۰ سوئز فرانسه ،۶۹ تويوتا ژاپن ،۶۸ فيات ايتاليا ،۴۸ تلفونيكا اسپانيا ،۴۸ فولكس واگن آلمان ،۴۷ شرون تگزاكو آمريكا ،۴۴ هوتچيسون هنگ كنگ ،۴۰ شركت خبري استراليا ،۳۵ هوندا ژاپن ،۳۵ اي. اون آلمان ،۳۳ نستل چين ،۳۳ آر. دبليو. اي آلمان ،۳۲ آي. بي. ام آمريكا ،۳۲ اي. بي. بي چين ،۳۰ يونيلور انگليس ،۳۰ اني ايتاليا ،۲۹ بي. ام. و آلمان ،۲۹ فيليپ الكترونيك هلند ،۲۹ كارفور فرانسه ،۲۹ الكتريك فرانسه ،۲۸ رپسال اسپانيا ،۲۷ سوني ژاپن ،۲۶ اونتيس فرانسه ،۲۶ والمارت آمريكا ،۲۶ دايملر كرايسلر آلمان و آمريكا ،۲۵ لافارجي فرانسه ،۲۴ نيسان ژاپن ،۲۴ آي. اي. اس آمريكا ،۲۳ راچ چين ،۲۲ باسف آلمان ،۲۰ دويچه پست آلمان ،۲۰ باير آلمان ،۲۰ گلاكسواسميت لاين انگليس ،۲۰ رويال آهولد هلند ،۱۹ كامپجيندي سينت گوبين فرانسه ،۱۹ بيليتون گروپ استراليا ،۱۹ دياگئو انگليس ،۱۹ كونوكو آمريكا ،۱۹ فيليپ موريس آمريكا ۱۹ و نشنال گريد ترانسكو انگليس ۱۹ ميليارد دلار.

اقتصاد انرژي
003132.jpg
طرح جامع توسعه نهايي ۱۶ ميدان مناطق مركزي ايران آماده شد
طرح جامع توسعه ۱۶ ميدان هيدروكربوري مناطق مركزي ايران نهايي شده است.
به گزارش شانا، توسعه ۷ ميدان در حال توليد پايدار، پايدار غرب، سركان، ماله كوه، دهلران، كبود، دانان و ۹ ميدان جديد خشت، كوه كاكي، سروستان، سعادت آباد، شروم، ريگ، دودرو، بوشهر و بوشگان در قالب طرح توسعه ۱۶ ميدان مناطق مركزي ايران، مطالعه شده است و بر اساس نتايج به دست آمده، توليد ۱۳ ميدان از اين تعداد افزايش خواهد يافت.
ميزان نفت در ميدان هاي مطالعه شده، ۱۸ ميلياردو۶۳۲ ميليون بشكه برآورد شده است كه با ضريب برداشت ۷۳/۱۱ درصد، حدود ۲ ميليارد و ۱۸۵ ميليون بشكه نفت خام آن قابل برداشت است و با اجراي طرح توسعه، روزانه ۱۹۶ هزار بشكه نفت خام از آنها توليد خواهد شد.
براي اجراي اين طرح، حدود يك هزار و ۴۷۸ كيلومتر لرزه نگاري دو بعدي و يك هزار و ۱۸ كيلومتر مربع لرزه نگاري سه بعدي انجام شده است، ضمن آن كه مطالعات اوليه، لرزه نگاري، پردازش و تفسير اطلاعات اين طرح با مشاركت شركت هاي خارجي انجام شده است و شركت نروژي «سينتف» مطالعه ۷ ميدان و شركت «ECL» انگليس مطالعه ۹ ميدان جديد را بر عهده داشته اند.
بر اساس برنامه ريزي هاي انجام شده، ميدان چشمه خوش  نيز در كنار ميدان هاي تعيين شده در قالب طرح توسعه ۱۶ ميدان مناطق مركزي ايران توسعه خواهد يافت.

تلاش ليبي
نخست وزير ليبي با بيان اين كه كشورش براي فروش نفت خام به آمريكا آمادگي كامل دارد، ابراز اميدواري كرد كه شركت هاي نفتي آمريكا بار ديگر فعاليت در اين كشور را آغاز كنند.
به گزارش روزنامه گلف نيوز، «شكري غانم» ، نخست وزير ليبي، اظهار كرد: مذاكرات براي بازگرداندن شركت هاي نفتي آمريكا به ليبي در حال انجام است و به زودي به نتيجه خواهد رسيد.
وي افزود: ليبي كاملاً آماده است تا صادرات نفت به آمريكا را بار ديگر از سر بگيرد، به ويژه از زماني كه سواحل شرقي آمريكا تبديل به بازار اصلي نفت ليبي شده است.
آمريكا و ليبي پس از ۲۴ سال بار ديگر روابط ديپلماتيك شان را آغاز كردند و واشنگتن به تازگي تحريم اقتصادي عليه اين كشور را لغو كرد.

اقتصاد
انديشه
زندگي
سياست
سينما
علم
ورزش
|  اقتصاد  |  انديشه  |  زندگي  |  سياست  |  سينما  |  علم  |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |