مسعود مير
دوباره صبح زود و پدر و مادري كه بايد سريع يك فنجان چاي را سر بكشند و بچه بيچاره را به زور از رختخواب جدا كنند و همانطور كه هنوز خميازه مي كشد هرچه سريعتر به دست ديگران بسپارند. روز كاري بعضي والدين با سپردن كودكشان به كساني كه براي نگهداري از او پول مي گيرند و روزگار خود و كودكانشان را اينگونه مي گذرانند آغاز مي شود.
والدين براي هرچه بهتر شدن زندگيشان و تامين آينده فرزندانشان تلاش مي كنند، اما پيش از هر چيز در اين راه آسايش كودكان مساله اي است كه به راحتي انكار مي شود. جلوي در ورودي مهد، ماشين هاي مختلفي ايستاده اند و عده اي هم قدم زنان، بچه ها را به اين مركز اجباري نگهداري مي آورند. قبل از اينكه دختر و پسرهاي كم سن و سال بتوانند براي در كنار پدر و مادر ماندنشان بهانه گيري كنند نوازش هاي مهربانانه و استقبال گرم دربان يا مستخدمه مهد آنها را در خواب و بيداري به داخل مهد مي برد. زنگ سلام در مهد كه زده مي شود پدر ومادر تازه به محل كارشان رسيده اند و مثلا فعاليت براي تامين رفاه را آغاز كرده اند.
بنابر آمار موجود در حال حاضر حدود 500 هزار كودك از كل جمعيت 9 ميليوني كودكان زير سنين مدرسه از امكانات مهد استفاده مي كنند كه حدود 7درصد از كل اين جمعيت را تشكيل مي دهد. مهدهاي كودك در ايران داستان متفاوتي دارند. مهدها در واقع اولين مراكز آموزش و پرورشي هستند كه كودكان قبل از سنين مدرسه در آنجا تجربيات جالبي كسب مي كنند. اما مهد كودك ها تحت پوشش سازمان بهزيستي قرار دارند و اصل ثبت نام كودكان در مهد نيز نه به واسطه رشد و تربيت بلكه اغلب به خاطر نبود وقت نگهداري از كودكان است. اولين نكته اي كه با شنيدن اين موضوع به ذهن خطور مي كند اين است كه 7 درصد از كودكان ايراني نيمي از عمرشان را چگونه و درچه شرايطي طي مي كنند؟
فضا
صبح ها تا ظهر يا بعدازظهر، بچه ها بايد در مكاني زندگي كنند كه شرايط خاصي را دارد. اگر بدانيد كه كودكان مهد كودكي ايراني اين زمان را در ساختمان ها يا خانه هايي سپري مي كنند كه 90 درصدشان استيجاري است متوجه مشكل مي شويد. دولت هيچگونه امكانات وتسهيلاتي را در اختيار اين مهدها قرار نمي دهد و به همين دليل اولويت از آموزش مناسب به سمت يك كارعادي و احتمالا پرسود و صرفا جالب سوق پيدا مي كند.
بعضي از مهدها هم به صورت خصوصي اداره مي شوند كه شهريه هاي ثبت نام در اين مهدها از ثبت نام در مدارس غير انتفاعي چيزي كم ندارد. با توجه به چنين شرايطي پر واضح است كه مسايل مالي براي مسوولان مهدها از اولويت برخوردارند، شايد به همين دليل است كه در اكثر مهدها امكانات خلاصه مي شود در وسايل بازي و تلويزيون و حداكثر چند برنامه تفريحي. جاي خالي آموزش هاي مهم و اساسي مثل كامپيوتر، آموزش هاي پيش ازدبستان، آشنايي بچه ها با حروف الفبا و رياضيات حتي به صورت جزيي كاملا محسوس است. نكته ديگر اينكه برگزاري كلاس هاي مهد در فضاهاي كوچك از بعد روحي روي بچه ها تاثيرگذار است. ساعاتي كه در آن كودكان بيشترين انرژي را در طول روز دارند در مكان هايي مي گذرد كه فضاي كوچك و تعداد بچه هاي زياد مانع از تخليه اين انرژي مي شود و نتيجه هم كه معلوم است. علاوه بر ايجاد حس نارضايتي در كودكان از ماندن در مهد مشكلاتي هم در ساعات پاياني روز به وجود مي آيد كه گريبان والدين خسته از كار روزانه را مي گيرد. اين مشكلات يا به صورت شلوغ كاري هاي كودكانه يا به صورت بهانه گيري و بي حوصله  بودن بروز مي كند كه در هر دو حالت دردسرساز است.
بچه ها
پدر و مادر مي دانند كه فرزندشان از چه خصوصيات اخلاقي بهره مند است. كي ناراحت مي شود، چه زماني كه خسته و دلگير است، چه موقعي كه غذا مي خورد يا مي خوابد و چه هنگامي كه در جاده شيطنت هاي كودكانه مي دود. اما وقتي اين بچه در يك شرايط اجباري در بين چند ده كودك ديگر با سلايق و اخلاق هاي متفاوت ساعاتي را مي گذراند، ديگر نمي توان ادعا كرد كه خلقيات او براي همه مشخص است.
تمام اين بچه ها با هر اخلاقي تحت سرپرستي يك مربي و البته با سليقه او بايد زندگي كنند. جالب اينكه اين روزها انتخاب مربيان مهد بيشتر از آنكه بر پايه هاي آشنايي يا رفتارشناسي، روانشناسي و تربيت استوار باشد برپايه آشنايي رفاقت استوار است. هنوز براي خيلي ها مربي مهد بودن يك كار عادي و معمولي است كه هر خانمي از پس آن برمي آيد. در صورتي كه در كشورهاي پيشرفته انتخاب مربيان مهد بسته به سن بچه ها ، علايق مشترك آنها و حتي ميزان ارتباط برقرار كردن كودك با مربي تغيير مي كند. آخرين آمارها حاكي از اين است كه تعداد مهدهاي دولتي و خصوصي چه در مناطق روستايي يا شهري به عدد 8 هزار و 500 نزديك است و با يك حساب سرانگشتي مي توان به تعداد مربيان مهد در ايران پي برد. در هر حال با تمام مشكلات و خوبي ها، مهدهاي كودك نقش راه حلي را بازي مي كنند كه مشكلات پيچيده والدين را برطرف اگر نگوييم، لااقل كمرنگ مي كنند.
متفاوت 
اما هزاران پدر و مادر هم وجود دارند كه بايد ساعاتي را در بيرون از خانه سپري كنند، ولي فرزندانشان در مهدكودك هاي معمولي پذيرش نمي شوند. داستان مشكلات اين خانواده ها دامنه دارتر است، چون داراي فرزندان معلول هستند. نگهداري اين بچه ها در بيرون از خانه آن هم براي چند ساعت به عهده مهدكودك هايي بخوانيد مراكزي است كه شرايط نگهداري از اين كودكان را دارا هستند. مهستي نادرتبار كارشناس ارشد كار درماني درخصوص ويژگي اين مراكز مي گويد: فضاي چنين مراكزي با مهدهاي معمولي كاملا متفاوت است. بهره مندي از ميزتحريرهاي مخصوص ، صندلي هاي مخصوص كودكان فلج و وجود رمپ و سطوح شيب دار براي عبور ويلچر تفاوت هاي ظاهري اين مراكز با مهدهاي معمولي است. اين كودكان به همان نسبت كه نبايد از جامعه جدا شوند به همان نسبت هم بايد مورد توجه ويژه قرار گيرند. در اين مراكز به جاي آموزش شعر، قصه و خلاصه فعاليت هايي كه در ساير مهدها از اولويت برخوردارند، تشخيص نوع ناتواني، كاردرماني، تشخيص ضريب هوشي و توانايي هاي عملكردي در صدر امور قرار دارند و بعد ازاين مراحل نوبت به ساير فعاليت هاي معمول مي رسد. در اين مراكز برخلاف مهدها كه يك مربي كارهاي بچه ها را انجام مي دهد و آنها را سرپرستي مي كند با يك كار تيمي مواجهيم كه پزشك، فيزيوتراپ كار درمانگر، گفتار درمان، شنوايي سنج و روانشناس، اعضاي اين تيم را تشكيل مي دهند. مهدهاي كودك و مراكز نگهداري از كودكان زير سن مدرسه فعاليت هاي خودشان را روز به روز گسترش مي دهند، اما هنوز تا رسيدن به سطح ايده آلي كه در آن كودكان بتوانند آموزش و پرورش را همزمان و البته به خوبي آغاز كنند فاصله بسيار است. نتيجه اين فاصله هم كه ...بگذريم.

رضا محدث-رژيم غذايي براي كاهش وزن و لاغر شدن. اين روزها بعضي ها حاضرند هر كاري بكنند تا چند كيلو كاهش وزن پيدا كنند. در كشورما اين قضيه براي خانم ها مصداق بيشتري دارد. يك روز مي گويند فلان چيز چاق مي كند و فرداي آن روز همان چيز را دو برابر مي خورند!! عجب داستاني است اين لاغري.
اين قضيه در انگلستان برعكس است. يك چهارم از مردان انگليسي از مواد غذايي رژيمي استفاده مي كنند كه روز به روز نيز در حال افزايش است، البته نسبت به خانم ها.
نتايج تحقيقات روي 25 هزار نفر نشان مي دهد كه 8/24 درصد از مردان در تلاشند تا وزنشان را كم كنند و اين در حالي است كه 3/48 درصد از كساني كه در تلاش براي كاهش وزن هستند، زن بودند. دو سوم از مردان و 60 درصد از زنان از اضافه وزن رنج مي برند. اين تحقيقات مربوط به سال 1980 بوده. در مقايسه آن سال با سال 2004 مشخص شده كه بسياري از انگليسي ها به اين نتيجه رسيده اند كه بيشتر بايد مراقبت سلامت خود باشند.
همچنين تمرينات و ورزش هاي سبك نيز رواج بيشتري پيدا كرده و از 3/42 درصد در سال 1980 به 5/48 درصد در سال 2004 رسيده است.
اين گزارش ها و تحقيقات، مردان انگليسي را كمي نگران كرد. آنها در طول 5 تا 10 سال گذشته درك كرده اند كه بايد هرچه بيشتر مراقب خورد و خوراك خود باشند.
دكتر پيتر باركر، رئيس مركز سلامت مردان خبر افزايش علاقه مردان به استفاده از مواد غذايي را مثبت ارزيابي مي كند. او يكي از مشكلات مردان در آن روزهارا دسترسي نداشتن به كتاب ها و اطلاعاتي مي داند كه آنها نياز داشتند. آنها خودشان را با كار در بيرون از خانه مشغول كرده بودند. دقيقا برعكس زن ها.
تعداد بسيار زيادي از مردان اضافه وزن دارند و اين نشانه اي است كه آنها تصميم گرفته  اند اين آمار و ارقام را تغيير دهند.
مردان انگليسي هم رو به رژيم آورده اند. ما هم اگر دور و بر خودمان را خوب نگاه كنيم افراد بسيار زيادي وجود دارند كه نه تنها هيكل زياد جالبي ندارند كه حتي لحظه اي هم به فكرشان خطور نمي كند كه بايد ورزش كنند. به هر حال اين هشدار تنها براي مردان انگليسي نيست. نتايج آمار جديد نشان مي دهد كه 8/54 درصد از مردان انگليسي براي حفظ سلامت خود هم ورزش مي كنند و هم از رژيم هاي غذايي درست استفاده مي كنند. آمار درستي در كشورمان در اين خصوص نداريم اما اين مطلب هشداري است به مردان ايراني كه نگران وضع جسمي خود نيستند.
بي.بي.سي 

رقص پرواز نام سريالي است كه تا چند وقت ديگر توسط يكي از شبكه هاي تلويزيوني پخش مي  شود. فيلمبرداري اين مجموعه آغاز شده و همچنان نيز ادامه دارد. نويسنده اين سريال عليرضا طالب زاده است و كارگرداني آن را هم احمدمرادپور بر عهده دارد. مهدي هاشمي، لاله اسكندري، شهاب حسيني، بيوك ميرزايي و امير حسين صديق هم از بازيگران اين سريال تلويزيوني هستند.
همچنين شبكه چهارم سيما نيز مجموعه تلويزيوني را در دست ساخت دارد با نام مولانا. اين مجموعه مي  كوشد پاره اي از ابعاد مهم عرفان، انديشه و زندگي مولانا جلال الدين بلخي را خصوصا در موضوعاتي چون عشق، ارتباط ميان انسان با خدا، نبوت و پيامبري، معاد و ساير موضوعات به تصوير كشيده و بينندگان را هر چه بيشتر و بهتر با اين شاعر آشنا سازد. اين مجموعه در 13 قسمت 30 دقيقه اي در حال ساخت است. باز هم به پنج شنبه و جمعه رسيديم. اين آخرين آخر آهفته  ماه رمضان است. اذان مغرب امروز به افق تهران ساعت 19:17 خواهد بود. 30:17 از شبكه دوم مي  توانيد كمكم را تماشا كنيد. 10:18 خانه به دوش از شبكه سه پخش مي  شود. ساعت 19 مي  توانيد رسم عاشقي را تماشا كنيد و آخرين سريال افطار هم مانند هر روز 45:19 از شبكه اول پخش مي  شود؛ اگر بابام زنده بود. 15:20 مي  توانيد فيلم سينمايي دختران انتظار را تماشا كنيد. اين فيلم از شبكه سوم پخش مي  شود. سينما يك هم مانند هر پنج شنبه برنامه دارد.
اين هفته فيلم سينمايي بازمانده كه بي  ارتباط با روز جهاني قدس هم نيست از شبكه يك پخش مي  شود. زمان آن هم حول و حوش ساعت 30:22 است. جمعه يعني فردا روز جهاني قدس است و احتمالا صبح فردا ويژه  برنامه هاي اين روز كه ارتباط مستقيم با محل راهپيمايي دارد هم جزو آن خواهد بود. ساعت 14 فردا مي  توانيد كمين را از شبكه سه تماشا كنيد. دسيسه ساعت 16 از شبكه دو پخش مي  شود. ساعت 16 فيلم سينمايي عصرهاي جمعه شبكه يك را هم فراموش نكنيد. فردا در آخرين جمعه ماه رمضان لحظه افطار ساعت 19:17 خواهد بود. سريال ها هم مانند امروز به همان ترتيبي كه عرض كردم پخش مي  شود. فردا ساعت 20 مي  توانيد قسمت ديگري از سريال طلسم شدگان را تماشا كنيد. ساعت 45:20 سينما 4 آغاز مي  شود. فيلم اين هفته سينما 4 نفرت نام دارد. اين فيلم محصول سال 1995 است. 45:21 مي  توانيد صندلي داغ را تماشا كنيد از شبكه دو سيما. بچه هاي غبار را هم مي  توانيد ساعت 10:22 فردا شب از شبكه يك ببينيد.

دو كتاب ديگر از مجموعه تاريخ جهان با عنوان خاور نزديك باستان و عصر اكتشافات منتشر شده است. خاور باستان نوشته كلاريس سويشروتر اولين بار در آمريكا منتشر شد و حالا انتشارات ققنوس آن را با ترجمه عسگر بهرامي چاپ كرده است. سويشروتر اين كتاب را با يك پيشگفتار و 9 فصل نوشته و در آن وقايع و رويدادهاي اين منطقه از جهان را از حدود 10 هزار سال قبل از ميلاد تا حدود سال 331 ميلادي ذكر كرده است. اولين بخش اين كتاب هم چگونگي شكل گيري اولين كشتزارها در اين منطقه تا زمان فروپاشي امپراتوري آشور به دست ايرانيان يا پارسيان و شخص كوروش را روايت مي كند.
كتاب عصر اكتشافات هم نوشته سارا فلاورز استاد دانشگاه هاي آمريكا است كه فريد جواهر كلام آن را ترجمه كرده است. اين كتاب اولين بار در سال 1999 در آمريكا منتشر شده و در آن تاريخ هاي مهم در دوران اكتشافات از سال 1410 تا 1580 ميلادي ذكر شده اند. اولين تاريخ آن مربوط به ساخت رصد خانه دريايي هانري است كه در سالگردش ساخته شده و آخرين تاريخ مربوط به آغاز سفر دريايي در يك در سال 1580 به دور دنيا است.

اين روزها را با خانه هاي شطرنج پر كنيد. شما تاپايان ماه رمضان مي  توانيد هر روز به خانه فرهنگ فرزانگان برويد، بازي كنيد، جايزه بگيريد و براي افطار راهي خانه شويد. مسابقه هاي شطرنج هر روز ساعت 10 تا 12 و 14 تا 16 در خانه فرهنگ فرزانگان برگزار و به برندگان هم جوايزي اهدا مي  شود. خبر بعدي اينكه كانون ادبي خانه فرهنگ هاشم آباد در زمينه هاي شعر، داستان و دكلمه فعاليت خود را آغاز كرد. هدف از افتتاح اين كانون، جذب استعداد و سعي در پرورش جوانان علاقه مند به ادبيات است. اگر فكر مي  كنيد در اين زمينه خيلي با استعداد هستيد، همين امروز به آدرس خيابان خاوران، سه راه هاشم آباد، انتهاي خيابان هاشم آباد مراجعه كنيد تا شما را كشف كنند. و بالاخره آخرين خبر از فرهنگسراي سالمند. اين فرهنگسرا با هدف معرفي بيشتر رشته هاي هنرهاي تجسمي، اقدام به برگزاري دوره هاي آموزش نقاشي رنگ روغن كرده است. در اين دوره آموزشي، هنرجويان ضمن آشنايي با تركيب انواع رنگ ها، اصول اوليه نقاشي رنگ روغن را فرا مي  گيرند. اگر مشكل شما براي حضور در اين كلاس ها نداشتن نشاني است، ما اين مشكل را حل مي  كنيم. ميدان امام حسين، خ 17 شهريور، خ خشكبارچي، پارك خيام، فرهنگسراي سالمند.

اگر جزو آن دسته از افرادي هستيد كه داستان هاي ريموند كارور را دوست دارند، بايد به شما مژده دهيم كه قرار است يك تئاتر بر اساس داستان هاي كارور روي صحنه رود.
داستان هاي كارور نمايشي در سه اپيزود است كه بر اساس بازخواني سه داستان از اين نويسنده معاصر آمريكايي با اقتباس آزاد حميدرضا نعيمي اجرا خواهد شد. اپيزود اول خانه چف نام دارد كه درباره مردي به نام وس است كه بعد از مدتي از همسر سابقش مي  خواهد در منزلي كه از يك تعميركار اجاره كرده زندگي دوباره  اي را آغاز كنند.
اپيزود دوم وقتي از عشق حرف مي  زنيم، از چه حرف مي  زنيم؟ نام دارد كه ماجراي يك ميهماني خانوادگي است با حضور يك مرد كور و اپيزود سوم كه اين همه آب و اينقدر نزديك به خانه ناميده مي  شود، داستان سه مرد است كه براي ماهيگيري به كنار رودخانه اي رفته اند و با جسد يك دختر جوان كه در ميان آب و سنگ گير افتاده مواجه مي   شوند.
اين نمايش با طراحي و كارگرداني آرش دادگر و حميدرضا نعيمي هر روز به جز شنبه ها ساعت 45:18 در تالار نو روي صحنه مي  رود.

بعد از مدت ها كه حال و هواي سينما خوب نبود، دوباره يك دوره طلايي ديگر در انتظار سينما ها است. عيد فطر بهانه اي است كه در آن تهيه كنندگان تلاش مي كنند بهترين محصولاتشان را به پرده برسانند. امسال هم اكران ويژه عيد فطر از امروز آغاز مي شود. در ميان فيلم هايي كه براي ركوردشكني در اين اكران ويژه آماده شروع مسابقه اند دو فيلم از جايگاه برتري برخوردارند. اولين فيلم جايي ديگر نام دارد. فيلم پر سر و صداي مهدي كرم پور كه اولين ساخته بلندش هم محسوب مي شد، بعد از اينكه در جشنواره فجر نديده گرفته شد و بعد هم مجوز اكران نگرفت قرار است بالاخره به پرده سينماها بوسه بزند. كوله  باري از بازيگران درجه يك و موسيقي و انيميشن هيچي نداشته باشد به اتكاي همين موارد ارزش ديدن دارد. فيلم ديگر هم كه بولدوزر درو كردن سيمر غ هاي سال گذشته جشنواره بود دوئل نام دارد. فيلمي پر خرج كه احمد رضا درويش ساخته و تبليغاتش ماهها است كه در داخل و خارج كشور آغاز شده است. بمباران هوايي، آتش  زدن لوكوموتيو، استفاده از بازيگران درجه يك فقط در چند دقيقه، همه و همه اين نويد را مي دهد كه دوئل ارزش ديدن دارد. اكران ويژه عيد فطر را از دست ندهيد، همين.

آسمان به گريه افتاده، آسفالت خيس شده. چقدر منتظر اين روز ها بوديم. از اول پاييز به آسمان چشم دوختيم كه ببارد و ما بخنديم. امروز پاييز است كه مي بارد. چه فايده؟ حالا حال خنديدن نيست!
مي بينيد كه از امروز جاي ستون هوا هم عوض شده. دلمان براي حاشيه روي تنگ شده، اما جاي جديد كوچك است. پس امروز 18 درجه سانتيگراد و شب هم 8 درجه سانتيگراد. چتر را فراموش نكنيد. چه تنها باشيد، چه تنها نباشيد!

اندرزگويي بهتر از مورچه نيست. مورچه حرف هم نمي زند.
پرمود بترا
عقل خام، از انديشه اي به انديشه ديگر مي جهد. عقل پخته، يك انديشه را دنبال مي كند.
هاري اورستريت 
كسي كه در جست وجوي خوشبختي از خانه خود بيرون مي رود، دنبال سايه مي رود.
ضرب المثل چيني 

۱- مي گويند و درست و غلط هم پاي خودشان، زماني كه ميروسلاو بلاژويچ مربي تيم ملي بود، هميشه ليستي از بازيكنان تيم ملي تهيه مي كرد، به فدراسيون مي برد و بعد مي ديد ليست ديگري در روزنامه ها چاپ شده. فكر مي كنيد عكس العمل مربي تيم ملي چه بود؟ يك جمله: آقاي رئيس شما فوق العاده ايد.
۲- صفحه تهرانشهر مدام دچار تغيير و تحول مي شود. توضيح اينكه مطلب شماره يك ستون ورود را دوباره بخوانيد!

نه، ما از تقويم عقب نيفتاده  ايم، حتي قصد نداريم مثل خيلي وقت ها خودمان را گول بزنيم؛ ما از پاييز واقعي حرف مي زنيم. بيشتر از يك ماه زمان لازم بود كه پاييز خودش را پيدا كند. حالا پاييز تنها يك اسم نيست، ما نفس سردش را روي پوستمان حس مي كنيم. تنها آدم هايي كه دوست ندارند پايان گرما را باور كنند، هر روز با لباس هاي تابستاني از خانه بيرون مي آيند، اما اين جماعت هم اگر به زبان نياورند، وقت بازگشت به خانه - شب ها - ياد ضرب المثل  خود كرده را تدبير نيست مي افتند.
پيشنهاد امروز، هم به درد كساني مي خورد كه پاييز را باور كرده اند و هم آنها كه نكرده اند. اهل نصيحت نيستيم، اما براي گروه دوم مي نويسيم كه بايد تابستان را فراموش كنند. چاره اي جز باور پاييز نيست. آنها پس از باور پاييز مي توانند وارد گروه اول شوند و از ورود پاييز واقعي به شهر لذت ببرند. مثلا بيرون كشيدن لباس هايي كه يكسال از تاريخ مصرفشان گذشته، وسط زندگي يكنواخت  ما يك لذت است. داستان باران و قدم زدن روي برگ هاي زرد و... هم كه جاي خود. شايد با اين تيپ جديد و قدم زدن زير باران، اتفاقي تازه در راه باشد. پاييز با حال وهواي شاعرانه اش خواص ديگري هم دارد. روي برگ هاي زرد راه برويد و منتظر باشيد؛ منتظر يك اتفاق !

نگاه از اين نوشته بكن، دوست عزيز. چپ نه، راست؛ نگاه كن. هميشه بودن، فاصله بعيد بود و نبود را از بين مي برد. هميشه بودن هم درد بزرگي است. يك روز به خودت مي آيي، اطرافت را نگاه مي كني، هستي اما انگار كه نيستي!
اين است كه گاهي بايد به فكر عوض كردن جاي خالي ديگران با خود افتاد. اين است كه جاي مثلا يكشنبه با دوشنبه عوض مي شود. امروز البته پنج شنبه است. روزي براي نبودن و هميشه بودن!