جمعه ۲۵ دي ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۶۱۲
index
يك هفته بر روي صحنه
پيش به سوي جشنواره
009828.jpg
عكس:آرش عاشوري نيا
آرتا پورملك
در حالي كه تنها چند روز به آغاز بيست و سومين دوره جشنواره تئاترفجر باقي مانده است، تالارهاي نمايشي تهران، ميزبان آخرين اجراهاي عمومي نمايش هاي روي صحنه هستند.
در مجموعه تئاترشهر هم اكنون ۹ نمايش اجرا مي شود. سالن اصلي ميزبان «هي مرد گنده گريه نكن» به كارگرداني جلال تهراني است كه با شش اجرا توانسته ۱۳۵۳ تماشاگر را جذب خود كند و به فروشي در حدود يك ميليون و ۸۰۰ هزار تومان دست يابد.
اما «حرفه اي ها» كاري از بابك محمدي همچنان پرتماشاگرترين و پرفروش ترين نمايش مجموعه تئاترشهر است. اين نمايش پس از ۱۴ اجرا در تالار قشقايي، ۲۳۹۶ تماشاگر داشته و حدود
شش و نيم ميليون تومان فروخته است.
«تياتر اجباري» نوشته و كار حسين كياني نيز با ۹ اجرا در تالار قشقايي توانسته ۹۴۲ تماشاگر را جذب خود كند و در حدود يك ميليون و دويست هزار تومان بفروشد.
«باغ وحش شيشه اي» به كارگرداني منوچهر هرسيني نيز كه در تالار سايه اجرا مي شود، پس از ۱۰ اجرا ۴۳۷ تماشاگر داشته و ۷۰۰ هزار تومان فروخته است.
اما در تالار سايه همچنان نمايش «آواز قوي آنتوان چخوف» به كارگرداني محمد رحمانيان اجرا خواهد شد.اين نمايش پس از ۱۰ اجرا ۱۰۶۱ نفر را جذب خود كرده و به فروشي در حدود دو ميليون تومان دست يافته است.
در تالار نو نيز «غول زنگي قلعه سنگباران» كاري از شكرخدا گودرزي اجرا مي شود. از اين نمايش پس از ۱۲ اجرا در اين تالار، ۲۳۵ نفر ديدن كرده اند. فروش غول زنگي و قلعه سنگباران تنها چيزي در حدود ۲۵۰ هزار تومان بوده است.
«گل هاي شمعداني» به كارگرداني محمد يعقوبي نيز با هفت اجرا در تالار چهارسو ۴۹۷ تماشاگر داشته و در حدود ۵۰۰ هزار تومان فروخته است. «خانه من اين جاست» كاري از مينا حبيلي هم كه در تالار كوچك اجرا مي شود، پس از پنج بار روي صحنه رفتن تنها ۴۳ تماشاگر داشته و فقط ۲۰ هزار تومان فروخته است.
«من ديگه آدم بشو نيستم» به كارگرداني مهدي محمدي نيز با هشت اجرا در خانه خورشيد ۱۰۷ تماشاگر را جذب خود كرده و به فروشي در حدود ۱۱۰ هزار تومان دست يافته است. اما هفته گذشته در بخش نمايشنامه خواني نيز چند نمايشنامه روخواني شدند.
در بخش دانشجويي عصري با نمايش، «تشنگي» كاري از آرش اكرمي با يك اجرا در كافه ترياي اصلي حدود سه هزار تومان فروخت. نمايشنامه «خواستگاري» كاري از روشنك روشن نيز در بخش ويژه چخوف روخواني شد و به فروشي در حدود ۲۰ هزار تومان دست يافت.
در بخش ويژه اكبر رادي نيز نمايشنامه «از پشت شيشه   ها» به كارگرداني معصومه تقي پور اجرا شد و حدود ۱۰ هزار تومان فروش كرد. اما تالار مولوي همچنان ميزبان دو نمايش است. در سالن اصلي «سوگ مهر» نوشته حسن باستاني و به كارگرداني حجت سيدعليخاني اجرا مي شود. تالار كوچك مولوي نيز شاهد اجراي نمايش «غربت پلاك ۱۳» نوشته و كار محمدرضا عطايي فر است. در تالار خانه نمايش نيز «مرد اتفاقي» به كارگرداني وحيد رهباني اجرا مي شود. «طلسم شهرجادو» به كارگرداني ناصر آويژه نيز كه يك اثر آموزشي درباره تغذيه است، در تالار هنر روي صحنه رفته است.
در تالار سنگلج هم يك نمايش آييني سنتي با عنوان «دلاك باشي» اجرا مي شود.
اما اواسط هفته گذشته اجراي نمايش «شب بيست و يكم» نوشته محمود استاد محمد و به كارگرداني مجيد قرباني در تالار تجربه عروسكي خانه هنرمندان متوقف شد.
دليل توقف اين اجرا عدم استقبال تماشاگران و تعداد كم بليت هاي فروش رفته اعلام شده است.
گفته مي شود مسئولان خانه هنرمندان پرداخت هزينه اجاره سالن از سوي دست اندركاران اين نمايش براي ادامه اجرا را نپذيرفته اند و عنوان كرده اند اين تعداد بليت فروخته شده، در شان خانه هنرمندان نيست.
اما قرار است پس از اتمام جشنواره تئاترفجر و با آغاز ماه محرم، تعدادي نمايش كه مناسبت موضوعي با اين ايام را دارند در تئاترشهر روي صحنه روند. بدين منظور شش نمايش در اين مجموعه اجرا خواهند شد. تالار اصلي ميزبان نمايش «اين غرفه از بهشت» به كارگرداني داوود فتحعلي بيگي خواهد بود. اين نمايش در جشنواره تئاترفجر نيز اجرا خواهد شد. در تالار چهارسو نمايش «داغ پوست» به كارگرداني سيروس كهوري نژاد اجرا مي شود. تالارهاي قشقايي و سايه نيز به ترتيب ميزبان اجراي نمايش هاي «بي قراري» به كارگرداني سعيد شاپوري و «سه خانه كوچك» كاري از مهرداد راياني مخصوص خواهند بود.
رحمت اميني نمايش «مجلس غريب تنهايي» را در تالار كوچك اجرا خواهد كرد و تالار نو نيز پذيراي نمايش «آواي باد» كاري از حسين كشفي اصل خواهد بود.
اين نمايش ها از ۱۸ تا ۳۰ بهمن ماه اجرا خواهند شد.

نگاهي به خوابگاه دختران
ميان واقعيت و رويا
009831.jpg
عكس:نادر فوقاني
مژگان نيكويي
نام فيلم براي تماشاگر آنقدر جذابيت دارد كه او را به سينما بكشاند. چرا كه در عالم سينما همواره تماشاگر به دنبال دليلي براي انتخاب نام فيلم مي گردد.
در فيلم محمدحسين لطيفي دقيقاً همين اتفاق رخ مي دهد و تماشاگر مي رود كه از پرده سينما خوابگاه دختران را به چشم ببيند.
از طرفي اين فرصت به تماشاگر داده مي شود كه تماشاي يك فيلم «كمدي ـ ترسناك» را تجربه كند.
محمدحسين لطيفي سعي كرده ترس حاكم بر زندگي بشر امروز را در سايه طنز به تصوير بكشد. تلاش براي اين كه فاصله كمي در زندگي امروز ميان شادي و غم وجود دارد. شايد به اندازه يك سايه زودگذر شادي ها جاي خود را به غم ها مي دهند و اين بار سايه مردي ديوانه كه خانواده هاي زيادي را عزادار كرده ديدگاه طنزآميز فيلم را تهديد و خطرات ناشي از وحشت حاكم را مطرح مي كند. واقعيتي اساسي كه در آن دلهره و نابودي دسته جمعي بشريت ديده مي شود. طنز سياه فيلم مي توانست به منظور پايان بخشيدن به اين شرارت ها مطرح شود. فيلم به اثري در عين حال واقع گرايانه درباره تهديدها و ناامني ها تبديل شود.
موضوع خوابگاه دختران به نوعي مبتلا به جامعه است كه فقط اختصاص به تهران ندارد. در شكل كمدي فيلمساز خواسته در مكانيزم دفاعي ذهن نفوذ كند و آن را متاثر سازد اما متاسفانه بي آن كه مسئله شكافته شود طنز حاكم بر آن در حد سطح باقي مي ماند و تلخي هاي موجود به درستي طرح نمي شوند.
فيلم مي توانست با بياني نو به معضلات دانشجويان غيربومي از قبيل نداشتن خوابگاه، فضاي آموزشي و غيره بپردازد. اما مثل هميشه با چاشني عشق و عاشقي داستان جلو مي رود و تماشاگر ميان ديالوگ هاي نيمه آذري و روابط تصنعي به جلو هدايت مي شود.
فيلم خوابگاه دختران اثري عامه پسند است كه خواسته بار دغدغه هاي ذهني روايت گرانش را مطرح كند.
فيلمساز نخواسته با طرح معضل جدي دانشگاه به عوارض جانبي ناشي از آن بپردازد دختران تازه دانشجو در وسط ناكجا آباد! يعني پشت همين تهران خودمان سرگردان مي شوند.
داستان از جايي آغاز مي شود كه دو دوست كه در دانشگاه قبول شده اند و مي خواهند براي تحصيل به شهرستاني دور افتاده بروند با مخالفت پدرهايشان مواجه مي شوند.
بالاخره اتفاقاً مخالفت ها با حمايت مادرها از بين مي رود و سفر با از بين رفتن مانع ناخوشايند يعني مخالفت پدرها آغاز مي شود.
فرهاد (برادر يكي از دخترها) عاشق پيشه، به همراه خواهرش شيرين و رويا سفر خود را آغاز مي كنند. تماشاگر از دانشگاه فقط زن عصبي را مي بيند كه فريادزنان اعلام مي كند دانشگاه خوابگاه ندارد و پيشنهاد مي دهد به ساختمان مخروبه مجاور دانشگاه كه متصدي آن زني به اسم خاله سكينه است مراجعه كنند.
دختران شادان از شكستن شاخ غولي به اسم دانشگاه به ناچار در خانه خاله سكينه اتاقي را اجاره مي كنند.
آنها در شب اول ورود با سه دختر دانشجوي ديگر كه آنها نيز ساكن خانه خاله سكينه هستند روبه رو مي شوند. نقل گردهمايي آنها به جاي درس و مشق و دانشگاه وجود جن در عمارت ويرانه روبه روي خانه خاله سكينه است كه شب ها از آن جا صداي وحشتناك به گوش مي رسد.
قصه با همين موضوع جلو مي رود تا جايي كه استاد دانشگاه نيز همين موضوع را به  عنوان سرفصل آشنايي با دانشجويان مدنظر قرار مي دهد.
صحنه هاي عاطفي فيلم، دلمشغولي تماشاگر را تشكيل مي دهد. اين مسئله با دادن نوار توسط فرهاد به رويا شكل مي گيرد كه البته اين بار عاطفي نيز در جواب هاي «خفه شو» رويا گم مي شود. آنچه مي توانست توجه و علاقه عمومي را در اين ميان برانگيزد، در لابه لاي مفهوم تنزل يافته شكل ابراز علاقه عاطفه گم مي شود.
همين نوار سرنوشت  فيلم و قهرمان داستان را رقم مي زند. در خط روايي داستان از زبان خاله سكينه
بي  آن كه گيج گونه درونمايه براي تماشاگر به وجود بيايد، با ايجاد برش هايي به گذشته تماشاگر فقط مي شنود كه تعدادي دختر درست شب عروسي شان غيب شده اند و تلاش پليس و مردم نيز به جايي نرسيده است.
تماشاگر به جاي اين كه با قهرمان داستان جست و جوگرانه در طول فيلم همراه شود و كشف جديدي را كه منحصر به فرد باشد انجام دهد، با آنچه از زبان خاله سكينه مي شنود بسنده مي كند.
حتي رويا نيز با مونولوگ هايش ما را به وادي خيال نمي كشاند و هيچ تجسم بصري در ما ايجاد نمي كند.
او تلاش مي كند ثابت كند چيزي براي ترسيدن وجود ندارد در حالي كه خودش نيز مي ترسد. او وقتي در اثبات ادعايش در عمارت سرگردان به دنبال دليل مي گردد كه نترسد با پرواز ناگهاني پرندگان جست و جويش را نيمه رها مي كند و فريادزنان آن جا را ترك مي كند.
تنها عاملي كه باعث مي شود رويا دوباره به آن جا بازگردد از دست دادن نوارش است. اين بار گره قصه گشوده شده و راز عروس هاي گمشده برملا مي شود. لباس هايي كه همگي به خون آغشته هستند و دور تا دور ديوار آويزان و در وسط آن خنچه عقدي كه در حصار تارهاي عنكبوت محصور شده اند. رويا غنيمتي از ميان آن اشيا برمي دارد كه تاج عروسي است كه احتمالاً متعلق به يكي از صاحبان لباس عروس بوده است.
وقتي رويا ماجرا را براي دوستانش و خاله سكينه تعريف مي كند متوجه مي شود تاج متعلق به دختري به اسم ربابه است كه او نيز در شب عروسي ربوده شده او به اتفاق خاله سكينه به محل بازمي گردد اما اين بار محل پاكسازي شده است، اين  مسئله مي تواند هشداري باشد براي تماشاگر كه نبايد قاتل را دست كم گرفت آنها در بازگشت متوجه مردي ديوانه به نام عبدا... مي شوند كه به فرمان خاله سكينه در آن بيغوله مي رقصد ولي با ديدن تاج در دست رويا از رقصيدن بازمي ماند.
معلوم نيست چرا خاله سكينه كه تا اين حد از آن عمارت مي ترسيده و در تمام طول عمر پايش را به  آن جا نگذاشته، به همراه رويا به آن جا مي رود و با وجود اين شرايط براي نترسيدن آواز مي خواند و از عبدا... مي  خواهد براي او و رويا برقصد.
در اين ميان سؤالاتي مطرح مي شوند كه هيچ جوابي براي  آنها وجود ندارد. چرا رفت و آمدهاي مكرر عبدا... تا به حال ديده نشده است آن هم در شهرستان كوچكي كه همه چيز زير نگاه مردم كنجكاو قرار دارد. چرا تا قبل از آن كسي آن جا را تفتيش نكرده؟ مگر آن كه پليس نيز به واسطه ترسيدن از اجنه به آن جا نرفته باشند. در همان شب  خاله سكينه توسط عبدا... كشته مي شود و رويا جان سالم به در مي برد. در پايان شتاب آميز فيلم عبدا... كه توسط پليس دستگير و به تهران اعزام مي شود به طرز باورنكردني وقتي به خاطر مجروح كردن خودش به بيمارستان منتقل شده است، مامور همراهش را مي كشد و از آن جا فرار مي كند.
جالب اين كه عبدا... ديوانه كه پايش را از شهرستان خود بيرون نگذاشته و تا به حال هيچ سرپرستي نداشته به يك باره تبديل به مردي مي شود كه تهران را مثل كف دستش مي شناسد او با وانت سرقتي خانه رويا را بي هيچ جست و جو و آدرسي پيدا مي كند و سپس با مهارت در اتاق رويا به كمين مي نشيند و بي هيچ مانعي قبل از آن كه پليس متوجه چيزي شود به مخفيگاهش بازمي گردد.
پليس نيز كه در اين ماجرا حتي به اندازه عبدا... هوش و حواس ندارد به جاي خبردادن به شهرستان موردنظر خودش آژيركشان راه مي افتد تا فرصتي باشد براي عبدا... و رويا در كشمكش مرگ و زندگي.

هفت از هفت
جواد قادري
۱
روزي كه اين مطلب نوشته مي شود تنها ۱۸ روز به آغاز بيست و سومين جشنواره بين المللي فيلم فجر باقي مانده است. در چنين شرايطي تنها فيلم هاي بخش مسابقه مستند به همراه داورانشان مشخص شده اند و نام هيچ فيلم بخش ديگري اعلام نشده است.
با اين كه گفته مي شد از ۲۰ دي ماه به بعد (كه باز هم موعد ديرهنگامي است) اطلاعات مربوط به فيلم ها، داوران و... اعلام خواهد شد ولي هيچ خبري نيست كه نيست. باز هم بايد از ضرب المثلي قديمي ياد كرد كه مي گويد: سال به سال دريغ از پارسال.
۲
استوديوها و لابراتوارها شلوغ ترين روزهاي كاري خود را سپري مي كنند. همه در تلاش هستند تا فيلمشان (هرچند بي موقع) براي نمايش در جشنواره آماده شود. عجله اي كه باعث مي شود تا بسياري از فيلم ها پس از نمايش در جشنواره به صداگذاري، ساخت موسيقي و حتي تدوين مجدد روي بياورند.
جشنواره فجر است ديگر!
۳
گويا جشنواره بيست و سوم رنگ فيلم كيميايي را نخواهد ديد و «حكم» در اين جشنواره صادر نخواهد شد. جعفر پناهي هنوز تدوين اين فيلم را آغاز نكرده و فيلمبرداري همچنان ادامه دارد. حتي گفته مي شود كيميايي قصد فيلمبرداري مجدد برخي صحنه هاي گرفته شده در شمال را دارد. هرچند كه كيميايي هميشه به حضور در جشنواره فجر علاقه داشته است، اما اين بار فيلمش رنگ جشنواره را نخواهد ديد. شايد هم مثل فيلم «مرسدس» كه در روز آخر جشنواره هفدهم به نمايش درآمد، اين فيلم نيز در روزهاي آخر جشنواره نمايش داده شود. حتي اگر فيلم براي نمايش در جشنواره نيز آماده نشود، به نظر نمي رسد كيميايي تا جشنواره آينده صبر كند و حكم طي ماههاي آينده اكران خواهد شد.
۴
امسال برخلاف ساليان گذشته اسامي فيلم هاي متقاضي شركت در جشنواره فجر اعلام نشده اند. گفته مي شود دليل اين امر مراعات حال فيلمسازاني است كه آثارشان در هيچ بخشي پذيرفته نمي شود و فيلمشان امكان نمايش در جشنواره را نمي يابد، رودربايستي مسئولان جشنواره با فيلمسازان كمي جاي تعجب دارد. به هرحال يا اثر به لحاظ كيفي كف حضور در جشنواره را دارد و يا از كف پايين تر است. در شرايطي كه بسياري بايدها و نبايدها، درست يا نادرست بدون هيچ گونه رودربايستي به فيلمسازان تحميل مي شود اينگونه ملاحظه ها چندان جالب به نظر نمي رسد.
۵
يكي ديگر از آثاري كه حتماً در جشنواره
بيست و سوم حضور نخواهد داشت، «ته دنيا» افخمي است. افخمي كه اين روزها در حال ساخت «فرزند صبح» است، تدوين ته دنيا را نيز به همراه دستيارش انجام مي دهد. اما با توجه به سابقه اي كه افخمي دارد به نظر نمي رسد به اين زودي ها فيلم به سرانجامي برسد.
حتي گفته مي شود افخمي مي خواهد در كن ۲۰۰۵ نيز حضور يابد و بخشي از صحنه هاي فيلمش را آن جا و در آن زمان فيلمبرداري كند.
۶
با اين كه زمان زيادي به آغاز جشنواره باقي نمانده، اما هنوز هم تعدادي از فيلمسازان كه فيلمشان همچنان در مرحله فيلمبرداري است، اميدوارند تا اثر موردنظر به جشنواره برسد. با اين  كه چنين اتفاقاتي در همه دوره هاي جشنواره افتاده است، اما امسال اين وضعيت بيشتر به چشم مي آيد. گفته مي شود دليل اصلي اين مسئله و تاكيد اين دسته از فيلمسازان به رساندن فيلمشان به جشنواره به دليل دريافت به موقع وام از بنياد فارابي است. چون آثاري كه قصد آماده شدن به منظور نمايش در جشنواره را دارند از اولويت براي دريافت وام برخوردار خواهند شد و كمك مالي موردنظر به موقع انجام مي گيرد. اين هم يكي ديگر از خاصيت هاي جشنواره فجر!
۷
در حالي كه همه كم و بيش در تب و تاب جشنواره فيلم  فجر قرار گرفته اند، اكران عادي سينماها نيز به كار خود ادامه مي دهد. فروش دوئل به شدت افت كرده و به نظر مي رسد تا آغاز جشنواره روي پرده باقي بماند. اما خوابگاه دختران با اين كه سينماي اصلي گروه اش را از دست داده، توانسته مرز ۳۵۰ ميليون تومان را پشت سر بگذارد و در فكر ارقام بالاتري باشد.

جمعه بازار
سينماي ايران
فروش فيلم ها در سينماهاي تهران تا تاريخ ۲۱ دي
009897.jpg
توضيح: اين هفته بالاخره و با دو هفته تاخير فيلم «وعده ديدار» ساخته جمال شورجه اكران خواهد شد. فيلم «خداحافظ رفيق» به كارگرداني بهزاد بهزادپور نيز به جاي «تارا و تب توت فرنگي» در گروه سينمايي استقلال به نمايش درخواهد آمد.
دوئل همچنان با در اختيار داشتن ۱۳ سينما پرفروش ترين فيلم روز است. خوابگاه دختران هم با ۲۰ سينما در جاي دوم قرار گرفته است. اما هفته به هفته به تعداد سينماي نمايش دهنده فيلم قدمگاه افزوده مي شود. اين فيلم پس از دو هفته نمايش در هفت سينما به فروشي در حدود ۳۰ ميليون رسيده كه رقم قابل توجهي است. قدمگاه حتي ظرفيت بيشتري نيز براي جذب مخاطب در اختيار دارد. اما تنها فيلم كودك و نوجوان اين دوره، روز كارنامه، تنها يك سينما را در اختيار دارد. در حالي كه اين فيلم مي توانست با كمي تبليغات بهتر، به فروش مناسب تري دست يابد اما پس از حدود يك ماه اكران تنها حدود پنج ميليون تومان فروخته است. هيام ساخته محمد درمنش نيز كه از تبليغات گسترده تلويزيوني برخوردار است، نتوانسته مخاطبان زيادي را جذب خود كند و تنها حدود دو ميليون تومان فروخته است.
سينماي جهان
فروش فيلم ها در سينماهاي ايالات متحده تا تاريخ ۱۰ ژانويه
009882.jpg
توضيح: ملاقات با خانواده فوكرها با ۲۰۰ ميليون دلار فروش طي سه هفته مداوم، همچنان در صدر گيشه هاليوود قرار دارد. اين فيلم طي سه هفته اكران خود كه از هفته پاياني سال ۲۰۰۴ آغاز شده، تاكنون ۲۴ ميليون و ۳۰۰ هزار دلار فروش داشته است .
پس از فيلم ملاقات با خانواده فوكرها فيلم تازه اكران شده صداي سفيد محصول كمپاني فيلم سازي يونيورسال قرار دارد كه در سه روز آخر هفته گذشته ۲۴ ميليون دلار فروش داشته است .
در واقع اكران موفق اين دو فيلم، باعث شده است تا گيشه  هاليوود در هفته هاي آغازين سال جديد با رونق روبه رو شود آنچنان  كه فروش اين گيشه نسبت به همين زمان در سال گذشته، هشت درصد افزايش داشته است.
فروش گيشه  هاليوود در ۱۲ فيلم برتر اين گيشه از آغاز سال جاري تاكنون به ۹۸ ميليون و ۳۰۰ هزار دلار رسيده است.
فروش نمايش ها در تالارهاي تهران تا تاريخ ۱۹ دي
009885.jpg
توضيح: نمايشنامه هاي «تشنگي» به كارگرداني آرش آدمي در بخش عصري با نمايش در كافه ترياي اصلي، «خواستگاري» كاري از روشنك روشن در بخش نمايشنامه خواني ويژه چخوف و «از پشت شيشه ها» به كارگرداني معصومه تقي پور نيز در بخش ويژه اكبر رادي روخواني شدند.

هنر
ايران
هفته
جهان
پنجره
داستان
چهره ها
پرونده
سينما
ديدار
حوادث
ماشين
ورزش
|  ايران  |  هفته   |  جهان  |  پنجره  |  داستان  |  چهره ها  |  پرونده  |  سينما  |
|  ديدار  |  حوادث   |  ماشين   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |