جمعه ۲۵ دي ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۶۱۲
index
در باره آخرين فيلم كلينت ايستوود
زشت و زيباي پير مرد
009849.jpg
كلينت ايستوود در ۷۵ سالگي مانند يك جوان پرشور اميداور به دريافت چهارمين اسكار زندگي اش است تا ركوردي تاريخي از خود به جا بگذارد. تا دو هفته ديگر نامزدهاي جوايز اسكار امسال اعلام خواهند شد و اگر نام ايستوود در ميان نامزدها باشد، كه احتمال آن نيز زياد است بايد نام او را بر رده هاي بالاي فهرست پرافتخارترين سينماگران تمام دوران ها نوشت.
«بچه ميليون دلاري» آخرين ساخته كلينت ايستوود از هفته آينده به شكل گسترده در سينماهاي آمريكاي شمالي اكران مي شود تا آخرين فيلم مدعي حضور در ميان نامزدهاي اصلي اسكار، رنگ پرده را به خود ببيند. هرچند از سه هفته قبل به صورت محدود در هشت سينما نمايش آن شروع شده است و در همين مدت كم و در اين سينماهاي اندك به فروش حيرت آور ۱/۲۷ ميليون دلار يافته است.
فيلم داستان يك مربي كهنه كار بوكس است كه در آخرين اقدامش تصميم به احياي يك دختر جوان به عنوان يك بوكسور تازه وارد مي گيرد. او تا به حال مربي يك دختر نبوده است و همين موضوع باعث باز شدن پاي دوست قديمي مربي با نام ادي (مورگان فريمن) به موضوع مي شود.
مجموعه اي از اتفاقات باعث مي شود بوكسور جوان تا مراحل نهايي تبديل به يك قهرمان حرفه اي پيش برود. ايستوود اين داستان را بر اساس فيلمنامه اي از پل هگيس ساخته است كه در اصل برگرفته از كتابي نوشته جري بويد است كه مجموعه اي از داستان هاي كوتاه بود و در سال ۲۰۰۰ انتشار يافت. جري بويد كه مدير برنامه كهنه كار بوكس براي ساليان متمادي بود و كتاب «داستان هايي از گوشه» در واقع خاطرات او از سال ها حضور و فعاليت در اين شغل بود. هگيس فيلمنامه نويس «بچه ميليون دلاري» خط اصلي داستان فيلم را از يكي از داستان هاي كوتاه اين كتاب انتخاب كرد و كمپاني وارنر براي ساخت آن گزينه اي بهتر از ايستوود را پيدا نكرد. البته ايستوود بهترين انتخاب ساخت چنين فيلمنامه اي بود. فيلمنامه اي كه در آن مايه هاي مبارزه فرد با سيستم و تلاش براي احيا بعد از يك سقوط، هراندازه مورد علاقه هاليوود است براي كلينت ايستوود كه در تمام سال هاي فعاليتش چهره اي از يك قهرمان تنها و البته همواره برنده را به خود گرفته است، به همان اندازه جذاب است. ايستوود در سال هاي آخر فعاليتش گرچه چهره يك سينماگر از كارافتاده را ندارد، اما آشكار است كه ديگر در انتهاي راه قرار دارد. به همين دليل بچه ميليون دلاري مي تواند آخرين تير اسلحه كهنه سربازي ميدان ديده باشد. تيري كه ظاهراً هدف خود را خيلي دقيق پيدا كرده است.
009852.jpg
راجرابرت منتقد سرشناس از آخرين ساخته ايستوود به عنوان بهترين فيلم سال ياد كرده و جيمز برادينلي ديگر منتقد شناخته شده نيز از اين فيلم به عنوان اتفاق سال سينماي ۲۰۰۴ نام برده است. استقبال تماشاگران در همين مدت كم در اين سينماهاي اندك نيز نشان داده است كه مخاطبان عادي هم به فيلم روي خوش نشان داده اند. همه اين اتفاقات نشان از آن دارد كه كلينت ايستوود به اندازه سال گذشته و سال ۱۹۹۳ كه فيلم نابخشوده را ارايه داده بود، مي تواند اميدوار به ربودن جايزه اسكار باشد. بچه ميليون دلاري تا همين جا يكي از پرافتخارترين فيلم هاي آمريكايي در سال ۲۰۰۴ بوده است. جوايز بهترين فيلم منتقدان شهرهاي بوستون، شيكاگو، دالاس، فلوريدا، كانزاس، نيويورك، سن ديه گو و سياتل از جمله اين جوايز است كه وقتي در كنار نامزدي جوايز معتبرتري چون انجمن كارگردانان آمريكا و گلدن گلوب در رشته هاي مهمي چون بهترين كارگرداني، بهترين فيلم و بهترين كارگردانان قرار گيرد، بچه ميليون  دلاري را در رديف بهترين فيلم هاي سال ۲۰۰۴ حتي اگر به موفقيتي در اسكار دست پيدا نكند قرار مي دهد.
نكته جالب توجه درباره بچه ميليون دلاري اين است كه برخلاف ديگر فيلم هاي اين چنيني درباره ورزش بوكس حاشيه هاي آن، آخرين ساخته ايستوود تلاش كرده است در فضايي واقعي با به وجود آوردن ارتباطاتي انساني كه تماشاگر بيشتر درگير اين ارتباطات شود روايت مي شود و ظاهراً سازندگان به صورت آگاهانه اي از قهرمان پروري و ايجاد هيجان كاذب دوري كرده اند. بيست و پنجمين ساخته كلينت ايستوود عصاره اي از تمام تجربيات او در تمام اين سال هاست و به نظر مي رسد حتي نسبت به رودخانه مرموز با استقبال بيشتري مواجه شود. آنچه اين ساخته ايستوود را متمايز از ديگر آثارش مي كند حضور چشمگير ساير عوامل در فيلم است. ايستوود خود موسيقي متن فيلم را نوشته كه به اندازه كافي و در زمان هاي لازم به گوش مي رسد و فيلمبرداري نيز بدون آن كه تماشاگر را متوجه خود كند فيلم را در تمام صحنه ها در فضاهايي كم نور و تيره، با انبوهي از سايه ها تصور كرده است. بخش عمده اي از فيلم در شب مي گذرد و جالب اين جاست كه تماشاگر اصلاً از اين موضوع خسته نمي شود. اما شايد مهم ترين عامل پرقدرت فيلم غير از كارگرداني، حضور هيلاري سوانك به نقش مگي بوكسور جوان در فيلم است. سوانك آنقدر درخشان در اين فيلم ظاهر شده است كه بسياري پيش بيني دريافت دومين اسكار بر او را مي كنند. او در همانندي عجيبي با نقشي كه برايش نخستين اسكار را به ارمغان آورد اين بار نيز نقش زني را به عهده دارد كه شرايط او را ناچار از پذيرفتن هويتي خارج از قالب زنانه اش مي كند. سوانك در «پسرها گريه نمي كنند» دختري پسرنما بود كه بازي اش تمام نگاه ها را متوجه خود كرد. او در بچه ميليون دلاري نيز دختري است كه وارد دنياي خشن ورزش بوكس مي شود. فضايي كه به ناچار او را وادار به فاصله گرفتن از خصوصياتش مي كند. سوانك كار خود را به عنوان بازيگر آثار تلويزيوني آغاز كرد و پسرها گريه نمي كنند او را به عنوان بازيگري با استعداد معرفي كرد. در كنار سوانك، مورگان فريمن بازيگر قديمي نيز بازي در خوري ارايه داده است كه باعث شده تيم بازيگري بچه ميليون دلاري يكي از قوي ترين تركيب هاي چند سال اخير در يك فيلم باشد.
009846.jpg
كلينت ايستوود در سياهه فعاليت هايش، حضور درفيلم هاي مختلفي را تجربه كرده است و تقريباً چهار دهه است كه در سطح اول فيلمسازي دنيا حضور دارد. او در تمام اين سال ها آنقدر تجربه كسب كرده است كه هم خود را به عنوان يك فيلمساز متبحر معرفي كند و هم به عنوان سينماگري قديمي تا حد يك پيشكسوت قديمي چهره اي محترم تمام افراد به خود بگيرد. او تا به حال سه بار مجسمه اسكار را به بالاي سر برده است. اسكار بهترين فيلم و بهترين كارگردان براي نابخشوده و اسكار يك عمر فعاليت سينمايي در سال ۱۹۹۵. او سال گذشته براي فيلم رودخانه مرموز نيز كانديد دو جايزه اسكار بود كه موفقيتي به دست نياورد. چهار جايزه گلدن گلوب كه يكي از آنها هم باز به خاطر يك عمر فعاليت هنري است از ديگر افتخارات اوست كه به احتمال زياد با فيلم بچه  ميليون دلاري به تعداد آنها افزوده خواهد شد.
و بالاخره كسب عنوان جايزه سزار هنري فرانسه و دريافت جايزه از جشنواره فيلم كن ۲۰۰۳ براي رودخانه مرموز تكميل كننده اين سياهه است. براي فيلمسازي كهنه كار چند هفته آينده روزهاي مهمي خواهد بود. روزهايي كه براي اين پيرمرد دوست داشتني مي تواند خاطره انگيزترين دوران ها در نيمه دوم عمر باشد. به احتمال زياد اعضاي آكادمي علوم و هنرهاي سينمايي نيز اين نكته را به خوبي مي دانند و احترام پيرمرد را نگه خواهند داشت.
بچه ميليون دلاري (۲۰۰۴)
كارگردان: كلينت ايستوود
نويسندگان فيلمنامه: پل هگيس، اف ايكس تول
مدير فيلمبرداري: تام استرن
موسيقي متن: كلينت ايستوود
تهيه كنندگان: كلينت ايستوود، پل هگيس، تام رزنبرگ، آلبرت رادي
بازيگران: كلينت ايستوود، هيلاري سوانك، مورگان فريمن، مايك كالتر، لوسيا ريچكر
محصول: كمپاني وارنر، ۱۳۷ دقيقه

خبر
009837.jpg
بازي در مهارت
جودلا در هفته گذشته با يكي از هنرپيشگان جوان سينماي هاليوود ازدواج كرد كه سيئنا ميلر نام دارد و چند سالي است كه همانند جودلا پله هاي موفقيت را در عرصه بازيگري طي مي كند.
از جودلا در آينده فيلمي را خواهيم ديد كه نامش «مهارت» است و توسط گادين اوكانر كارگرداني مي شود. فيلمنامه آن را كارن كرانر براساس داستاني از داگلاس بائر نوشته و داستانش درباره سفر جنون آميز يك زن و مرد به نيويورك است. در فهرست بازيگران فيلم فعلاً نام جودلا گنجانده شده و از قرار معلوم اطلاعات تكميلي آن در هفته هاي آينده اعلام خواهد شد.
009840.jpg

سيگاري
اوون ويلسون اعلام كرده كه مي خواهد در فيلم Outsourced بازي كند. تاكنون تنها نام نويسنده فيلمنامه اين فيلم اعلام شده كه تيموتي دالينگ نام دارد. اين فيلم ماجراي اعمال مخفيانه يك كارخانه در مرز آمريكا و مكزيك را روايت مي كند. در روزهاي اخير به غير از فيلمنامه نويس، نام دو بازيگر آن هم اعلام شده كه به غير از ويلسون، نام وينس وان هم در اين فهرست به چشم مي خورد. اين فيلم در سال ۲۰۰۶ ميلادي آماده پخش خواهد شد. ويلسون قرارداد بازي در فيلم ديگري را هم امضا كرده كه نام آن «سيگاري» است و توسط ريچارد لينكليتر كارگرداني خواهد شد. فيلمنامه اين فيلم كه در ژانر كمدي ـ رمانس است توسط پيتر تولن براساس داستان كوتاهي از ديويد شيكلر نوشته شده و درباره دانشجويي است كه خصوصياتي متمايز دارد و با اين ويژگي ها به كالجي مي رود كه در آن همه با او سر مخالفت دارند. از قرار معلوم ناتالي پورتمن هم بازي ويلسون در اين فيلم خواهد بود. منتظر اكران آن در سال ۲۰۰۵ باشيد.
اوون ويلسون تا پيش از اين در فيلمي بازي مي كرد كه هم اكنون در مرحله تدوين قرار دارد. نام اين فيلم «داستان وندال بيكر» است و توسط دو نفر به نام هاي اندرد ويلسون و لوك ويلسون كارگرداني مي شود و فيلمنامه را لوك در ژانر كمدي ـ رمانس نوشته است. اين فيلم ماجراي مردي را روايت مي كند كه پس از بازنشستگي تصميم به تاسيس يك هتل مي گيرد. اسپنسر اسكات و پل رايت از ديگر بازيگران اين فيلم هستند كه زمان اكرانش در سال ۲۰۰۵ است.
009834.jpg

خانم كم كار
خانم شلي دووال ۵۵ ساله كه بازي هايش در فيلم هايي همچون شالينينگ همچنان خاطره انگيز است به تازگي مشغول بازي در فيلمي با عنوان آب سياه شده كه كارگردان آن والتر سيلز است و از قرار معلوم در ژانر وحشت ساخته مي شود. فيلمنامه اين فيلم براساس رماني از كوجي سوزوكي نوشته شده كه پيش از اين در فيلم حلقه هم هنر او در داستان نويسي را شاهد بوده ايم. نام فيلمنامه نويس اين فيلم هيدئو ناكاتا است و از قرار معلوم، داستان مادر و دختري را روايت مي كند كه به آپارتمان جديدي مي آيند. آپارتماني كه در  آن وقايعي هول آور به وقوع مي پيوندد. جنيفر كانلي همبازي دووال در اين فيلم تريلر است و از ديگر بازيگران آن مي توان به آريل گيد و برلاهاني ژاردين اشاره كرد.
شلي دووال مدتي است كه كم كار شده و آخرين فيلم او به سال ۲۰۰۲ باز مي گردد كه در اين فيلم بهشت براي من به كارگرداني گابريلد بارتون ظاهر شده بود. بايد ديد كه بازي در فيلم آب سياه مي تواند او را از كم كاري درآورد يا نه.
009843.jpg

در اوهايو
لورادرن كه بازي اش را در فيلم هايي نظير پارك ژوراسيك ديده ايم كه نامش «دختري كه به تام گوردون علاقه داشت» است. اين فيلم اقتباسي از يكي از رمان هاي نويسنده مشهور جهان، استيون كينگ خواهد بود. از قرار معلوم، اين رمان در شمار رمان هاي پرفروش اين نويسنده قرار دارد و حالا سينماي هاليوود قصد دارد كه اين موفقيت را در مورد فيلم هم تكرار كند. هنوز كارگرداني براي اين فيلم تريلر انتخاب نشده و از بازيگران آن هم تنها نام لورادرن به چشم مي خورد.
درن تا پيش از اين مشغول بازي در فيلمي با عنوان «موقعيت درجه يك در اوهايو» بود كه توسط جين اندرسون نويسندگي و كارگرداني شده است. اين فيلم هم اكنون در مرحله تدوين قرار دارد و گويا داستانش زندگي واقعي مادري است كه به طريقه تحسين انگيزي ۱۲ بچه خود را سر و سامان مي دهد. اين فيلم در سال جاري ميلادي اكران عمومي خواهد داشت.

سينماي ايران
تكنولوژي ديجيتال در سينماي ايران - ۵
تعبير اشتباه
امروزه همه اين ديدگاه را قبول دارند كه تكنولوژي ديجيتال در عرصه فيلمسازي و برنامه سازي تحولات شگرفي را پديد آورده است. اين تحولات را حتي مخاطبان عادي فيلم ها و برنامه ها هم احساس مي كنند. به طوري كه مي توان گفت امروز آنها بيش از ساير گروه هاي مخاطب به اين امر معترف هستند و در واقع شايد بهتر از فيلمسازان و برنامه سازان اين تحولات را احساس كنند. چه، در سال هاي اخير تكنولوژي ديجيتال باعث شده كه گروه هاي بيشتري درگير فيلمسازي و برنامه سازي شوند و از اين رو گستره انتخاب مخاطبان به حد چشمگيري افزايش پيدا كرده است. به تبع اين افزايش، سليقه  مخاطبان هم بالا رفته و آنها با ديد موشكافانه تري، كيفيت فيلم ها را تشخيص مي دهند. چه، وقتي گزينه هاي انتخاب بيننده بالا رفت آن وقت بايد منتظر بود كه او برخي محصولات (اعم از فيلم سينمايي يا برنامه  تلويزيوني) را پس بزند و بهترين ها را گزينش كند. بدين گونه است كه مي توان مدعي شد عمر ابررسانه ها رو به پايان است و آنها بايد به پذيرش نقش هاي جديدي در مقام يك رسانه بينديشند. در دهه هاي گذشته، به دليل هزينه بالاي راه اندازي يك موسسه رسانه اي (از تلويزيون تا نشريه) اين موسسات تنها و تنها در اختيار صاحبان قدرت و ثروت جهاني قرار داشت. اما امروز به واسطه اختيارات زيادي كه تكنولوژي ديجيتال در اختيار اقشار گوناگون مردم گذاشته، اين انحصار در حال از بين رفتن است. وقتي در ابعاد كلان فعاليت رسانه اي چنين شرايطي حاكم است آن وقت بايد توقع داشت كه در بخش هاي مختلف رسانه اي هم چنين شرايطي به وجود بيايد. امري كه در عرصه فيلمسازي و برنامه سازي به طريقه چشمگيري در حال همه گيرشدن است. از سوي ديگر تكنولوژي ديجيتال فرهنگ برنامه سازي و فيلمسازي را تغيير داده، به طوري كه امروز، مي توان تعاريفي از فيلمسازي و برنامه سازي ارايه داد كه در برخي وجوه به طور كامل با شرايط دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ متفاوت است. وقتي گستره اين مشاغل افزايش پيدا مي كند و به نوعي همه گير مي شود، آن وقت تعاريف جديدي هم بايد از آن ارايه داد كه به اين ترتيب گروه هاي ديگري را از اين عرصه حذف مي كند.
در اين جا بايد به يك  سوء تفاهم شايع اشاره كرد. وقتي مي گوييم تكنولوژي ديجيتال توانسته امر فيلمسازي و برنامه سازي را همه گير كند اين به آن معنا نيست كه در سايه اين فناوري همه فيلمسازان و برنامه سازان در يك رده قرار مي گيرند و نمي توان كلاس ها و رده هاي مختلف كاري براي آنها در نظر گرفت. در واقع نمي توان اينطور تعبير كرد كه فناوري ديجيتال، تنها به اين منظور به بازار عرضه شده كه شرايط موسوم به توليد Big Production يا عظيم را خاتمه دهد و فيلمسازي را به سمت نوعي سادگي و سهولت سوق دهد. مي دانيم كه برخي فيلمسازان ايراني در مورد تكنولوژي ديجيتال به چنين باوري رسيده اند و در فيلم هايشان سعي كرده اند اين باور را گسترش دهند. با بررسي جزيي تر نفوذ و حضور اين فناوري متوجه مي شويم كه ديدگاه اين فيلمسازان تا چه حد از واقعيت امر به دور است. فناوري ديجيتال، نه تنها كلاس ها و رده هاي مختلف فيلمسازي را از بين نبرده بلكه در بسياري موارد اين مرزبندي ها را تشديد كرده است. همان طور كه مي دانيم توليدات فيلمسازي و برنامه سازي به لحاظ مسايلي نظير بودجه، امكانات و غيره، رده ها و كلاس هاي مختلفي را پديد آورده كه هركدام داراي نكات و موارد مجزايي از هم هستند. مثلاً بديهي است كه توليد يك فيلم تاريخي، بسيار متفاوت از توليد يك فيلم ملودرام شهري است و به نظر مي رسد كه اين نوع از تقسيم بندي جزو اصول مسلم فيلمسازي به شمار مي آيد. كاري كه فيلمسازي ديجيتال انجام داده اين است كه سطح هركدام از طبقات مختلف توليد را به نحو چشمگيري افزايش داده و در واقع به بهبود هرچه بيشتر كيفيت آنها كمك كرده است. مثلاً در توليد فيلم هايي با بودجه و امكانات عظيم اين تحول را به وجود آورده كه جلوه هاي تصويري اين فيلم ها را به طريق واقعي تري به ببيننده انعكاس دهد. يكي از مشكلاتي كه در توليد فيلم هاي عظيم تاريخي، علمي ـ تخيلي و... وجود داشت اين بود كه چگونه مي توان جلوه هاي تصويري را به حالتي درآورد كه در آن تماشاگر حداكثر ارتباط را با فيلم برقرار كند. اين مسئله از وجوه بنيادين اين فيلم ها به شمار مي رفت و اگر چاره اي براي آن انديشيده نمي شد اين احتمال وجود داشت كه توليد اين نوع از فيلم ها به فراموشي سپرده شود. در سال ها و دهه هاي اخير فن سالاران و هنرمندان به طريق جالب  توجهي بر اين مشكلات فايق آمده اند و توانسته اند آثاري توليد كنند كه تماشاگر با تماشاي آنها هيچ شك و شبهه اي در واقعي بودنشان نكنند. توليد فيلم هايي نظير ارباب حلقه ها از جمله اين موارد است. فيلمي كه در آن به نحو چشمگيري واقعيت و مجاز در هم ادغام شده و بيننده نمي تواند اين دو را از هم تفكيك كند. به تبع آن در توليد فيلم هايي با حجم بودجه و امكانات كمتر هم تحولات بسيار مثبتي به وقوع پيوسته است. اگر فيلم هاي تاريخي و علمي ـ تخيلي و... با استفاده از فناوري ديجيتال توانسته اند، درصد واقعي جلوه كردن خود را افزايش دهند اين در مورد فيلم هايي در ژانرهاي ديگر كه هزينه هاي كمتري مي طلبد به طريقه دوچنداني به وقوع پيوسته است و تحولاتي را موجب شده كه روز به روز بر حجم آن افزوده مي شود.

سينما
ايران
هفته
جهان
پنجره
داستان
چهره ها
پرونده
ديدار
حوادث
ماشين
ورزش
هنر
|  ايران  |  هفته   |  جهان  |  پنجره  |  داستان  |  چهره ها  |  پرونده  |  سينما  |
|  ديدار  |  حوادث   |  ماشين   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |