جمعه ۲۵ دي ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۶۱۲
index
نگاهي به شكل گيري مراسم ازدواج به سبكي جديد
بدون عروسي
ما به مراسم شلوغ علاقه داريم ترجيح مي دهيم عروسي شلوغ و جشن همگاني باشد.اين جاست كه سهم مشاركت اجتماعي در مورد موضوعي با نام عروسي افزايش مي يابد.در چنين مواقعي يك زوج جوان حتي اگر بخواهند متفاوت عمل كنند  نمي توانند.گاه پيش مي آيد كه حركات كوچك در زمينه مراسم هاي متفاوت هم نوعي توهين به مهمانان و آشنايان دوطرف تلقي مي شود
009669.jpg
داوود پنهاني
متوسط زمان براي يك عروسي ايراني چه اندازه است؟ هزينه در نظر گرفته شده براي اين برنامه چقدر است؟ اگر يك زمان شش ماهه تا يك ساله را متوسط زمان راه اندازي مقدمات يك جشن عروسي در ايران بدانيم و مبلغ ميانگين براي هزينه چنين جشني را با تمامي احتمالات خوشبينانه بين سه تا ۱۰ ميليون در نظر بگيريم آن وقت بايد يك شق سوم را هم براي اين احتمالات در نظر بگيريم. اين شق سوم كه البته چندان به مذاق برخي خوش نمي آيد، اين است: عده اي ترجيح مي دهند زندگي مشتركشان را بدون مراسم عروسي برگزار كنند. حتماً تعجب مي كنيد آدم به ياد آن شوخي معروف آمريكايي مي افتد: «بايد دست هم را بگيريم و فرار كنيم.»
به هرحال، از آن جا كه زرق و برق جشن هاي عروسي همواره رو به افزايش است، بدون شك تعداد زيادي از زوج هاي جوان تصميم مي گيرند كه از جاروجنجال، زحمت و هزينه هنگفت پرهيز كنند و به ازدواجي بدون مراسم بسنده كنند.
«مهدي سرافراز» مي گويد: «ما افراد صرفه جويي هستيم.» پس از تجربه عروسي خواهر و برادر خود، مهدي و نامزدش به زحمات يك عروسي پر زرق و برق پي بردند. آنها براي روز عروسي خود به مراسم ساده اي اكتفا كردند «فقط خانواده ما بود و خانواده عروس. برادر و خواهرها، پدر و مادر، همين.» ساناز همسر او مي گويد: «خرج كردن ميليون ها تومان پول به نظرمان اسراف بزرگي مي آمد. هيچ يك از ما نسبت به اين موضوع احساس خوشايندي نداشتيم.» آنها به گفته خود با دردسرهاي عروسي سنتي مشكل دارند. راه حل رفع اين مشكل به نظر اين زوج يك مراسم ساده عروسي است. اين درحالي است كه در يك جشن عروسي معمولي در ايران حداقل ۳۰۰ مهمان حضور دارند. اين تعداد براي بعضي از زوج ها دلپذير نيست. «شروين» ۳۱ ساله كه با همسرش «مريم» عروسي بدون مراسمي برگزار كردند، مي گويد: «ما يك عروسي كوچك و صميمي مي خواستيم. وقتي به مادر و پدرهايمان گفتيم كه فقط مايليم فاميل نزديك حضور داشته باشند آنان گفتند كه پس تكليف اين عمو و آن خاله زاده و ۱۵ دوست خانوادگي مان چه مي شود. اين جا بود كه ناگهان عروسي ۱۵ نفره اي كه مورد نظر ما بود به يك جشن ۸۰ تا ۱۰۰ نفره تبديل شد. پدر و مادر دوست داشتند جمعيت زياد باشد و درست متوجه نمي شدند كه ما به معناي واقعي چنين چيزي نمي خواستيم.» مريم ادامه مي دهد: «ما ديده بوديم كه بسياري از دوستانمان جشن عروسي هاي بزرگ برگزار كرده بودند. به نظر مي رسيد كه بيشتر وقت آنها به جاي جشن گرفتن تعهدشان به يكديگر، صرف صحبت كردن با افرادي مي شد كه تقريباً نمي شناختند. بنابراين ما مي خواستيم كاري كنيم كه عروسيمان، روز ما باشد. عروسي بدون مراسم، اين امر را امكان پذير كرد.»
در حالي كه بيشتر زوج ها مي خواهند روز عروسيشان «روز آنها» باشد، همه راضي نمي شوند به ازدواج بدون مراسم به شكل يك راه حل اساسي نگاه كنند. دليل آن تا اندازه اي اين است كه نمي خواهند باعث آزار يا بي احترامي به والدين خود شوند. مناسبات فرهنگي حاكم بر جامعه، اين امكان را از آنها گرفته است. حرمت نهادن به والدين در هنگام شكل گيري چنين مراسمي، در كنار عرف حاكم بر جامعه كه شكل واقعي عروسي را يك عروسي پر زرق و برق، همراه با مهمانان بسيار معرفي مي كند در اين زمينه بي تاثير نيست. با اين حال بسياري از زوج ها به خاطر پياده كردن نقشه اصلي خود مبني بر راه اندازي عروسي به عنوان روزي «فقط و فقط براي خود»، به راه حل هاي ديگري پناه مي برند. بسياري از زوج ها امروزه با برگزار كردن يك مهماني پس از ازدواج براي جشن گرفتن آن، به همراه دوستان و خانواده راه حل اين مسئله را پيدا كرده اند. اين ايده خوبي است. در چنين مواقعي آنها با دعوت از تمامي دوستان و آشنايان به گله هاي باقي مانده پاسخ مي گويند. زهره كه يك سالي از خاطره هاي آن روزش را سپري كرده، با يادآوري آن لحظات مي گويد: «پدر و مادر همسر من پس از ازدواجمان در تابستان يك مهماني بزرگ به افتخارمان برگزار كردند. ايده بسيار خوبي بود. آنها توانستند تمام كساني را كه مايل بودند دعوت كنند. همه راضي بودند. وي اعتراف كرده و ادامه مي دهد: «ازدواج بدون مراسم ما،در ابتدا آنها را ناراحت كرده بود، اما با برگزاري آن مهماني يخ كدورت ها آب شد. برخي حتي از ما تشكر كردند كه باعث شده ايم مقدار زيادي در هزينه هايشان صرفه جويي شود.» با اين وصف آيا محبوبيت ازدواج بدون مراسم در شهري چون تهران افزايش مي يابد؟ كارشناسان مسايل اجتماعي با اشاره به تعيين يك دوره زماني براي جا انداختن چنين معيارهاي تازه اي به دنبال كردن موانع شكل گيري چنين ايده هايي علاقه نشان مي دهند.
حميد پورنگ كارشناس و پژوهشگر مسايل اجتماعي چنين ايده هايي را در تناقض با شرايط عيني اجتماع انساني در جامعه ما مي داند. وي با اشاره به تحليل رفتاري روحيات ايراني ها مي گويد: «ما به مراسم شلوغ علاقه داريم، ترجيح مي دهيم عروسي شلوغ باشد. چون فكر مي كنيم اين مراسم يك روز شاد و فرخنده است، يك جشن همگاني است. باورهاي ما به ما مي گويند حتي اگر به عروسي دعوت نشدي برو. اين جاست كه سهم مشاركت اجتماعي در مورد موضوعي با نام عروسي افزايش مي يابد و بالا مي رود. در چنين مواقعي يك زوج جوان حتي اگر بخواهند متفاوت عمل كنند،  نمي توانند. گاه پيش مي آيد كه حركات كوچك در زمينه مراسم هاي متفاوت هم نوعي توهين به مهمانان و آشنايان دوطرف تلقي مي شود.» پس مي بينيد كه كار اندكي مشكل مي شود. بهروز يكي از جوانان تهراني در توضيح اين نكته به عروسي خود اشاره مي كند. او با يادآوري خاطرات آن روزها ادامه مي دهد: «بعد از اين كه ما عروسي ساده خود را بدون حضور مهمان برگزار كرديم بسياري از دوستان من فكر مي كردند كه ما ازدواج را مسخره كرده ايم، اما من به آنها مي گفتم كه ما ازدواجمان را خيلي جدي گرفتيم.»
009666.jpg
اشتياق براي عروسي هاي متفاوت نيز يكي ديگر از دلايلي است كه جوانان را به سمت ازدواج بدون مراسم سوق مي دهد. اين اشتياق هرچه باشد يك واقعيت اجتماعي است. در چنين مواقعي جوانان با اتخاذ تصميمات عجيب و غريب به قالب سازي رفتارهاي تازه تعريف شده خويش ادامه مي دهند. آرش يكي از شهروندان تهراني مي گويد: «يك بار در خيابان يك مراسم عروسي مشاهده كردم كه در آن عروس و داماد با استفاده از يك تراكتور ازدواج خود را جشن گرفته بودند. به عبارتي ماشين داماد يك تراكتور بود.»
الگوهاي جديد، از تغييرات جديد در اطراف ما حكايت مي كنند. جوانان، آن جا كه شرايط بيروني را بر وفق مراد خويش نمي يابند براي آينده نقشه مي كشند. ازدواج هاي بدون مراسم يا با مراسم هاي ساده از آن رفتارهايي است كه در روزگار ما امري غيرمعمول شناخته مي شود. فشار مسايل اقتصادي، توقعات خانواده و اصرار آنها بر تصميم گيري همه جانبه براي جوانان را مي توان از دلايل رشد چنين پديده هايي دانست. خانواده ها با تاكيد چندين و چند باره بر استفاده از زرق و برق فراوان، جشن هاي آنچناني، هزينه هاي كلان در عمل خود به ايجاد شرايطي كمك مي كنند كه در آن جوانان با فاصله گيري از تصميمات آنها راه و روش آينده را برمي گزينند. اين راه و روش ها هرچه باشند، براي آنها به منزله تصميمي پذيرفته شده و قابل قبول مطرح است. در پايبندي بر اين روش ها آنان در مواردي توجه چنداني به عرف، رسم و رسوم يا آنچه عادت هاي مسلط اجتماع ناميده مي شود، ندارند. توجه به علت استفاده از چنين رويكردهايي يك كارشناس مسايل اجتماعي را در دو سطح درگير مي سازد. در يك سوي ماجرا خانواده و والديني قرار دارند كه  سال ها در تلاش براي تسلط به جوانان خويش نقشه كشيده اند. در يك سوي ديگر نيز فرزندان سركش و ناآرام با دنياي پرتلاطم به سر مي برند. كارشناسان با توجه ويژه به هر دو سوي ماجرا كندوكاو در چگونگي شكل گيري اين رخدادها را آغاز مي كنند. رويكرد جامعه شناختي بر تغييراتي انگشت مي گذارد كه جامعه در گذر از يك مرحله به مرحله اي ديگر با آن مواجه مي شود. اين تغييرات به منزله حركت دروني اجتماع به كهن ترين نهاد اجتماعي نيز رسوخ كرده است. باور به اين تغييرات و توجه به بنيان هاي واقعي شكل گيري آن با توجه به نيازها همراه مي شود كه قشر جوانان جامعه به سمت آن گرايش پيدا مي كند. پاسخگويي به اين نيازها با انكار و سدسازي در برابرشان امكان پذير نيست. هر تغييري با كاناليزه كردن نيازها، در جهت خوبي هدايت مي شود. بي توجهي به نياز ما، انكار آنان، مقابله با جوانان به خاطر تمايل و گرايش به سمت اين نيازهاي تازه تعريف شده و سعي در القاي رفتارهاي موردعلاقه خويش به آنها، عاقبت خوبي به دنبال نخواهد داشت. تمايل به ساختارشكني از قواعد كهن يك جامعه با اين كه در بعضي موارد مي تواند تاثيرات مثبتي بر جا بگذارد، در مواردي نيز به مرزهاي خطر نزديك مي شود. نيازهاي آنان، پاسخ هاي درست و مناسب مي طلبد. نگاه افراطي به تمايلات فردگرايانه اي چون ازدواج به سرمنزل مقصود نمي رسد.

گپ هفته
هدف جمعي
ماني خورشيدي
از قديم گفتند «عروسي» كه بعد همه چيز را پاي عروس بگذارند. حتي تعداد مهمان هاي عروسي هم هرچه بيشتر باشد انگار همه تقصيرها گردن عروس است.
خواهر داماد مي گويد: «خب عروس گفته بايد مراسم باشكوه باشه.»
جهيزيه كامل تر از كامل شده، مادر عروس در برابر نگاه سرزنش گر فاميل و آشنا مي گويد: «دخترم خواسته».
به هرحال همه كاسه كوزه ها سر عروس شكسته و تجملات عروسي همه پاي عروس نوشته مي شود.
گروهي معتقدند هرچقدر مراسم عروسي ساده تر برگزار شود عروس و داماد زندگي بهتري خواهند داشت. هرچند اين گروه هيچ نظريه علمي محكمي براي اثبات ادعايشان ندارند اما به تازگي با نگاهي به آمار طلاق هاي انجام شده ميان زوج هاي كميته امداد نتيجه گيري مي كنند كه اين زوج ها به دليل تمايل به برگزاري مراسم ساده از زير بار تجملات رها شده و زندگي را بهتر و راحت تر ادامه مي دهند. همين جا يك نكته باقي مي ماند: اين كه زوج هاي مذكور از سر اختيار حاضر شده اند با مراسمي ساده زندگي خود را آغاز كنند يا شرايط پيش آمده سبب برگزاري مراسم بي پيرايه شده است.مي توان تعيين كرد كه اين گروه اگر كار به اختيار بود نيز سادگي را مي پذيرفتند يا نه؟
افزايش توقع
براساس تحقيقي كه با همكاري معاونت پژوهشي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي درباره موانع ازدواج دختران تهراني بيان مي كند كه افزايش سطح توقعات و انتظارات دختران تهراني از همسر آينده خود مهم ترين مانع ازدواج و افزايش سن دختران تهراني در سال هاي اخير است.
دكتر اشرف موسوي معتقد است: علاوه بر بالابودن سطح توقعات،سخت گيري خانواده،تجربه شكست و يا حضور زناني كه از زندگي مشترك خود ناراضي هستند از جمله دلايل ديگر در تاخير ازدواج دختران تهراني است.
او معتقد است: «زنان ناراضي به هيچ وجه الگوهاي مناسبي براي دختران دم بخت نيستند و به نوعي نگرش دختران در خصوص ازدواج را به نحو قابل توجهي تحت تاثير قرار مي دهند.»
موسوي مي افزايد: «در سال هاي اخير انتظار جوانان از ازدواج تغيير كرده ولي در مقابل راهكار مناسبي براي رسيدن به ازدواج موفق توسط خانواده و جامعه به نسل جوان ارايه نشده كه ناهماهنگي در اين امر به ايجاد مانعي براي ازدواج و همچنين ازدواج هاي ناپايدار ختم مي شود.»
او يكي از راههاي كاهش طلاق و مشكلات پس از ازدواج را مشاوره بيان مي كند و معتقد است: دختران و پسران پيش از ازدواج از خدمات مشاوره اي بهره ببرند تا با ويژگي هاي فردي، خانوادگي، اقتصادي، اجتماعي و به ويژه تعاملات بين فردي با يكديگر آشنا شوند.
با دقت در اظهارنظر و يا حتي عنوان پژوهش انجام شده از سوي معاونت پژوهشي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي باز نوك پيكان به سوي دختران و زنان است. اين بار هم به نظر مي رسد اين گروه دختران هستند كه با بالابردن سطح توقع و خواسته شان سبب تاخير افتادن در سن ازدواج هستند.
كمبود شش ميليوني
دكتر هادي معتمدي مديركل دفتر آسيب ديدگان اجتماعي سازمان بهزيستي از كمبود شش ميليون پسر آماده ازدواج در ۲۰ سال آينده خبر داد.
دكتر معتمدي در گفت و گو با خبرگزاري مهر با بيان اين كه در حال حاضر تعداد پسران يك ميليون بيشتر از دختران است، مي گويد: «اما در مقابل تعداد پسرهاي آماده به ازدواج از تعداد دختران آماده به ازدواج كمتر است و علي رغم اين كه ادامه تحصيل و كسب مدارج عالي براي دختران به جهت آگاه تر شدن آنها نسبت به حق و حقوق خود بسيار ضروري تلقي شده و نبايد به هيچ وجه مانع ورود آنها به دانشگاه شد.»
دكتر معتمدي كمبود پسران را ناشي از سخت بودن شرايط پسران براي ازدواج دانسته و مي گويد: «در جامعه ما دختران براي كسب آمادگي لازم براي ازدواج به رضايت والدين و تهيه جهيزيه نياز دارند در حالي كه پسران شرايط سخت تري داشته و بايد شغل، مسكن، تحصيلات، خودرو و... را به عنوان مقدمات ازدواج فراهم كنند كه در اين راستا يا بايد فرهنگ جامعه و به ويژه نگرش دختران را تغيير دهيم به طوري كه يك دختر اساس همه چيز را در ازدواج با يك پسر داراي تحصيلات ليسانس نديده و با يك جوان ديپلمه هم ازدواج كند...»
به نظر مي رسد حتي دكتر معتمدي هم با تكيه بر دانسته هايش توپ را به زمين دختران مي اندازد و او هم تنها راه حل گشودن اين گره را پايين آوردن سطح توقع دختران قلمداد مي كند.
تنها راه حل ماجرا
براساس حرف هاي كوچه و بازار و خاله خانباجي هاي فاميل تنها راه براي از بين رفتن مانع بزرگ ازدواج در ميان نسل جوان كاهش سطح توقع دختران است.
فكرش را بكنيد تنها راه حل مسئله «حذف صورت مسئله است» اگر صورت مسئله خواسته هاي دختران، كه توسط ديگران توقعات ناميده مي شود، را حذف كنيم و بتوانيم آنها را راضي كنيم كه با كمترين خواسته تن به زندگي مشترك بدهند مشكل اصلي جامعه كه بالارفتن سن ازدواج است حل خواهد شد. فكرش را بكنيد دختران بي توقع مشكل جامعه را حل مي كنند.در آخر هم تمام تقصيرها را به گردن گروهي مي اندازند كه در حقشان به اندازه كافي قصور و كوتاهي شده است.

يادداشت
جدال قرن
مينا شهني
به نظر مي رسد در سال هاي گذشته فرانسه در صدر اخباري با موضوع حجاب قرار داشت. بروز مشكلاتي در فرانسه كه به عنوان قانون منع حجاب نام گرفت خبر از اخراج دانش آموزان و دانشجوياني بود كه علت اوليه اخراجشان حفظ حجاب اسلامي بوده، تصاويري كه همواره از تلويزيون پخش مي شد دختراني با حجاب اسلامي را نشان مي داد كه به اين دليل از محل تحصيل اخراج شده اند. حمايت برخي گروه ها از رعايت حجاب در تمام كشورها از سويي و تاييد قوانين فرانسه كه استفاده علني از نشانه هاي ديني مذهبي را براي دانش آموزان و دانشجويان ممنوع مي كرد از سوي ديگر سبب بروز يك كشمكش دايمي شد. خبرهايي كه در طي هفته بارها پخش مي شود نشانگر طولاني شدن پروسه حجاب شده است.
به نظر مي رسد ماجراي حجاب به جرياني بحث انگيز در طي سال هاي جديد تبديل شده در واقع تمايل به استفاده از حجاب كه از سوي برخي افراد مورد توجه قرار گرفته سبب شده تا گروه هايي به دلايل متفاوت با آنها مخالفت كنند. در دو سوي ماجرا مخالفت و موافقت گروه ها بر سر حفظ يا عدم حفظ حجاب سر آغاز جنجال بزرگي است كه اروپا را نيز در بر مي گيرد.
۶۹ سال قبل
دي ماه ۶۹ سال قبل رضاخان ميرپنج كه آن زمان رضاخان پهلوي نام گرفته بود با سفر به كشور همسايه، تركيه، تحت تاثير قرار گرفت و تصميم گرفت لباسي متحدالشكل را بر تن زنان و مردان ايراني بپوشاند. شاه پس از بازگشت از سفر دستور استفاده از پوشش يكسان را به اجرا سپرد.
ديگر زنان و مردان اجازه نداشتند با لباس هايي متعلق به سرزمينشان در انظار عمومي ظاهر شوند، استفاده از لباس هاي محلي لري، تركي، كردي و ... در انظار غير قانوني بود. روايت مي كنند هرگاه زني از عشاير بختياري قصد مي كرد براي انجام كاري به شهر برود لباس عشايري اش را با يك كت و دامن كه به آن «كت و دامن اداري» مي گفتند عوض مي كردند و به شهر مي رفتند. در ميان هر فاميل و قبيله يكي از زنان يا دختران صاحب كت و دامن اداري بوده و آن را به ديگران قرض مي داد. مردان عرب نيز سال هاي قبل هرگاه با پوشش محلي شان، دشداشه وارد اهواز مي شدند سربازان بلنداي دشداشه شان را مي بريدند.
برداشتن چادر از سر زنان باعث شد تا بسياري از آنان كه عمري را سپري كرده بودند خانه نشين شوند و تا پايان عمر رنگ كوچه و خيابان را هرگز نديدند. نيمه دي ماه سال ۱۳۱۴ حضور زنان در خيابان هاي شهرها با چادر ممنوع شد اما پيش از آن در سال ۱۳۱۳ با افتتاح دانشگاه تهران در بهمن ماه آن سال به همه دختران دستور دادند كه بدون حجاب به تحصيل بپردازند. هرچند پس از تبعيد رضاشاه اجباري شدن حجاب نيز برطرف شد و زنان چادر به سر دوباره در خيابان ها ظاهر شدند اما شاه بعدي از روش ديگري براي تغيير پوشش بهره برد او بي آن كه اجباري را به مردم تحميل كند تن پوش آنان را همراه مردانشان رفته رفته به سوي پوشش اروپايي سوق داد. اين بار براي تحصيل و كار دختران و پسران لباس  فرم مي پوشيدند كه لباسي واحد براي مدارس بود و همين ماجرا سبب شد كه زنان لباس هايي نظير زنان اروپايي برتن كنند.
شركت در مراسم رسمي نيز از اين قاعده مجزا نبود. هرگاه تصميم داشتند در مراسم رسمي شركت كنند ناگزير بودند كه حتماً لباس رسمي بر تن كنند.
مسئله حجاب
دكتر محمدعلي اكبري استاد تاريخ دانشگاه شهيد بهشتي مي گويد: «نگرش دولت پهلوي به فرهنگ مكانيكي و ابزاري است. زيرا اين دولت مي انديشيد كه هر زمان بخواهد مي تواند در فرهنگ تغيير ايجاد كند.» او معتقد است: «دولت پهلوي فرهنگ را مجموعه اي از پروژه هاي فرهنگي مي ديدند نه پروسه اي كه طي مدت زمان تغيير كند. نمونه پيامدهاي اين تفكر تجربه شكست در كشف حجاب بود كه برنامه ريزان فرهنگي آن مي پنداشتند ابزار آن فراهم است و با سياست هاي مختلف از جمله تشويق و ... با چاشني خشونت مي توانند به كشف حجاب نايل شوند.
در صورتي كه بازگشت شديدتر مردم به حجاب پس از شهريور ۱۳۲۰ نشان داد كه جنبه هاي تغيير رفتار، هنجار و ديگر حوزه ها كيفي فرهنگي كه در قالب زمان و به كندي شكل گرفته، به راحتي در قالب يك پروژه تغييرناپذير است.»
اين استاد دانشگاه كه در نشست طرح هاي ملي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي با موضوع «تجربه برنامه ريزي دولتي در حوزه فرهنگ ايران معاصر» سخن مي گفت با بيان ديدگاه هاي خود مي گويد: «برنامه اي كردن سياست هاي بخش فرهنگ نيز با اعمال نگرش سياست هاي برنامه اي بودجه اي از طريق فرهنگ از يك مقوله كيفي به يك مقوله كمي از ديگر دستاوردهاي برنامه ريزي فرهنگي در دهه هاي ۱۳۰۰ تا ۱۳۵۰ شمسي است.»

هفته
ايران
جهان
پنجره
داستان
چهره ها
پرونده
سينما
ديدار
حوادث
ماشين
ورزش
هنر
|  ايران  |  هفته   |  جهان  |  پنجره  |  داستان  |  چهره ها  |  پرونده  |  سينما  |
|  ديدار  |  حوادث   |  ماشين   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |