يكشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره - ۳۶۳۷
دولت نبايد ... مساله اين است
جايگاه فرهنگ در سبد خانوار
شما براي ديدن فيلم و تئاتر، خواندن كتاب يا گوش سپردن به موزيك پول مي  دهيد و حق داريد اگر از چيزي خوشتان نيامد، پولي هم بابت آن نپردازيد
029628.jpg
امير رضواني 
هر وقت از فيلمسازي در جهان صحبت مي  شود، هاليوود و پس از آن باليوود به گوش مي  رسد. در كنار گردش مالي آنها كه در مجموع بيشتر از كل بودجه ساليانه ايران است، اما سينما و ساير هنرها در ايران ما را به ياد انبوه انتقادهايي مي  اندازد كه تهيه كنندگان، كارگردانان، بازيگران، فيلمنامه نويسان و... مطرح مي  كنند: چرا دولت از ما حمايت نمي  كند؟ البته طبيعي است تا زماني كه همه بي   عرضگي هاي خود را به دولت نسبت مي   دهيم، نبايد توقع پيشرفت و نام آوري جهاني را هم داشت.
يك معيار جهاني براي ارزيابي فيلم ها و فيلمسازها در جهان غرب، قيمت آنهاست. اينكه فلان فيلم چقدر هزينه داشته و به كارگردان يا بازيگر آن چه دستمزدي پرداخت شده، شايد براي خوانندگان مجله ها و ستون هاي نقد فيلم در آن كشورها، خيلي مهم تر از آن باشد كه مثلا آن فيلم مي  خواهد زبان  كدام گروه جامعه باشد و آنكه فيلم، نتيجه و گزارشي از زندگي شخصي نويسنده آن محسوب مي  شود يا نه.
جدول هايي كه در همه روزنامه ها به يك شكل چاپ مي  شود و جايگاه فيلم ها و فيلمسازها در آن ربطي به سليقه خبرنگاران و مديران جرايد پيدا نمي  كند، حكايت از آن دارد كه قيمت يك شاخصه قابل اتكا و ترديدناپذير است؛ شاخصه اي كه ربطي به حب  و بغض ها ندارد و جدول هاي مقايسه اي را شكل مي  دهد كه هيچ كس نمي  تواند با پرداخت رشوه به خبرنگاران، جايگاه خود را در آن ارتقا دهد.
احتمال ورشكستگي 
حدود دو دهه است كه تهيه كنندگان سينمايي در ايران، مرتب غر مي  زنند كه اگر فلان شرط فراهم نشود همگي ورشكست مي  شويم و البته كه ورشكسته نمي  شوند، چون هنوز خيلي چيزها را از دولت مي  گيرند و البته به زور هم مي  گيرند. تهديد مي  كنند كه مثلا اگر فيلم خام ارزان به ما ندهيد، مي  گوييم سانسور زياد است يا اگر ميز مونتاژ مفت نباشد، از كارشكني هاي وزارت ارشاد در تهيه  فيلم مان، با خبرنگاران سخن خواهيم گفت. طبيعي است كه دولت هم تحت همين فشارها، وجهه حامي فرهنگ پيدا مي  كند و پول همه مردم را مي  دهد به كساني كه شايد همه مردم از كار آنها خيلي خوششان نيايد.
بيمه بازيگران 
بيمه بازيگران درصنعت سينما خيلي جا افتاده است و حتي به آنجا رسيده كه بعضي بازيگران، بدن خود را هم بيمه مي  كنند! ولي در آنجا دولت بودجه اي بابت اين كار اختصاص نمي  دهد. در واقع وقتي گردش مالي يك صنعت به دليل تقاضاي مشتريان بالا باشد، بيمه بانك ها و ده ها نهاد خدماتي ديگر هم تحت تاثير علاقه اي كه به پول دارند، در حاشيه آن صنعت به فعاليت خواهند پرداخت. حتي حاضر مي  شوند در سود و زيان كارهاي فرهنگي شريك شوند. ولي در ايران همه چشم ها به سوي دولت است: دولت بايد ما را بيمه كند.
دولت بايد... زبان مشترك همه آدم هايي است كه وقتي نمي  توانند با مشتري هاي خود ارتباطي منطقي ايجاد كنند، انتظار دارند شخص سومي به نفع آنها وارد معركه شود.
وزارت ارشاد هر هفته فهرستي از كتاب هايي كه خودش خريده را چاپ مي  كند بي  آنكه در كشور حتي يك گزارش ساليانه و واقعي از خريد مردمي كتاب منتشر شود
كتابخانه ها
انتظار غيرمعقول از دولت، به صنعت سينما محدود نمي  شود و تمام حوزه هاي فرهنگي ايران را دربرمي گيرد. كتاب و بازار آن، نمونه خوبي از اين وضع است. وزارتخانه هاي ارشاد و آموزش و پرورش، هر سال بودجه  زيادي را صرف خريد كتاب هايي مي  كنند كه مشتري ندارند و البته در كنار آنها چند كتاب خوب هم مي  خرند. اين بودجه كه مي  تواند صرف توسعه و تجهيز فني كتابخانه ها و بهبود شيوه سرويس دهي آنها شود، شبكه اي ناسالم را فراهم مي  آورد كه در خوشبينانه ترين حالت، كتاب هاي بنجل چند ناشر را مي  خرد. اما ماجرا به اين سادگي ها هم نيست. بسياري از كتاب ها فقط در تيراژي چاپ مي  شوند كه به خريد تضميني از سوي دولت برسند. در واقع كتاب هايي وجود دارد كه دولت همه تيراژ آنها را مي  خرد بدون آنكه حتي يك مشتري ديگر داشته باشند.
و اين چنين است كه طرح حمايت دولت از رواج كتابخواني ، به فهرستي 20، 30 تايي از برخي ناشران منتهي مي  شد كه برخي معاونان وزراي آموزش و پرورش و ارشاد سهامدار آنها هستند و بي  نياز از حتي يك مشتري، گردش مالي چند ميليارد ريال در سال را رقم مي  زنند.
وزارت ارشاد هر هفته فهرستي از كتاب هايي كه خودش خريده را چاپ مي  كند بي  آنكه در كشور حتي يك گزارش ساليانه و واقعي از خريد مردمي كتاب منتشر شود و البته كلي گزارش هم در روزنامه ها چاپ مي  شود كه سوال محوري آنها اين است: چرا مردم كتاب نمي  خوانند . البته در هيچ يك از اين گزارش ها به اين موضوع اشاره نمي  شود كه كتاب ها براي مردم چاپ نمي  شوند كه آنها بخواهند خواننده آن باشند. حتما مسوولان وزارت ارشاد و هيات امناي كتابخانه كتاب مي  خوانند و لابد همين كافي است.
تئاتر
تئاتر، شفاف ترين بازار فرهنگي ايران است. هر هفته گزارش واقعي از فروش بليت نمايش هاي ارايه شده درتهران به روزنامه ها فاكس مي  شود كه نشان مي  دهد بيش از 50 درصد تماشاچيان تئاتر، به صورت رايگان و با بليت اهدايي به تماشا مي  روند. ديالوگ هاي پيچيده اي كه فقط آدم هاي خيلي خيلي باسواد مي  توانند معني آن را بفهمند، جايي براي مشتريان عادي باقي نمي  گذارند تا آنها بخواهند پول تهيه تئاتر را پرداخت كنند. شايد به همين دليل است كه كل گردش مالي اين بخش در حال حاضر به يك ميليارد تومان نمي  رسد.
بانگ و گلبانگ 
وضع موسيقي شايد در ميان هنرها، بهتر از بقيه باشد. برخي كنسرت ها با حضور آدم هاي مشتاقي برگزار مي  شود كه گاهي حاضرند تا 10 برابر بهاي رسمي بليت، پول پرداخت كنند.
اما اين بخش نبايد خيلي ما را خوشحال كند. چون در بازار CD و نوار كاست، همان وضعي برقرار است كه در ساير بخش هاي فرهنگي. كپي رايت در ايران رعايت نمي  شود و به همين دليل ارايه CD با فرمت هاي فشرده اي مانند 3 MP به صورت رسمي صورت نمي  گيرد. چون تضميني براي كپي  كردن يك CD كه حاوي ترانه هاي زيادي است وجود ندارد. همچنان كه درست به همين دليل، CD با فرمت تراك هم رو به زوال است. با اين اوصاف اكثر تهيه كننده ها ترجيح مي  دهند از تكنولوژي هاي جديد صرفنظر كرده و كارهاي خود را روي نوار كاست عرضه كنند. در واقع كيفيت، فداي عقب مانده بودن روابط اقتصادي حاكم بر بازار موسيقي مي  شود.
وضع اسفبار فرهنگ در ايران نشان مي  دهد كه شايد اگر هيچ حمايتي صورت نگيرد، بتوان شاهد رشد و توسعه صنايع فرهنگي بود. نان بربري، پيكان، كتاب و فيلم يك شباهت با هم دارند؛ حمايت دولت، كيفيت را از بين مي  برد.

فروشگاه
قيمت انواع آبزيان
029643.jpg
قيمت ها به صورت نسبي طي هفته گذشته ثابت مانده اند، اما باتوجه به تداوم فصل سرما و پيش بيني افزايش تقاضا، شاهد افزايش مجدد بهاي انواع آبزيان خواهيم بود.
كيفيت بالاي  آبزيان زنده و كاهش نسبي بهاي زنده فروشي در ميادين ميوه و تره بار شهرداري تهران سبب افزايش ميزان مصرف آبزيان در بين شهروندان و تثبيت قيمت زنده فروشي در فروشگاه هاي سطح شهر شده است.
029646.jpg
029649.jpg

دخل و خرج
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
در شهر
زيبـاشـهر
طهرانشهر
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  طهرانشهر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |