سه شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۳
به مناسبت ۲۵ اسفند سالگرد بمباران شيميايي حلبچه توسط رژيم بعث عراق
انكار ديروز، بهانه امروز
011238.jpg
ياسر مرادي
در ۲۳ مارس ۱۹۸۸ خبرنگار روزنامه انگليسي «گاردين» مشاهدات عيني خود را از شهر حلبچه اين طور گزارش مي كند: «سطح كوچه هاي خاكي و خانه هاي با خاك يكسان شده اين شهر دور افتاده و عقب نگاه داشته شده كردستان پر از اجساد مردان، زنان و كودكان و احشام و حيوانات است كه زخم، خون و علائم انفجار رويشان ديده نمي شود. پوست اجساد به طرز عجيبي بي رنگ است، چشم ها باز و خيره و از حدقه بيرون زده، آب خاكستري رنگي از دهانشان بيرون زده و انگشتانشان پيچ خورده است. معلوم است كه درست حين كارهاي روزمره مرگ مانند صاعقه بر سرشان فرود آمده. برخي فقط آن قدر توان داشته اند كه خود را به آستان در برسانند. در اينجا مادري است كه در آخرين لحظه كودكش را به آغوش كشيده، در آنجا پيرمردي خود را ميان طفل شيرخواره و آنچه كه نمي دانست چيست سپر كرده است...»
در مارس ۱۹۸۸ در جريان جنگ ايران و عراق، صدام حسين نيروي هوايي اش را براي بمباران حلبچه فرستاد. اين شهر در يازده كيلومتري مرز ايران است و صدام مي خواست اهالي آن را به خاطر اين كه از فرصت استفاده كرده و عليه صدام به پا خاسته بودند تنبيه كند. در ۱۶ مارس، جت هاي جنگي عراق ۲۰ بار از فراز آن گذشتند و بمب هاي شيميايي و گازهاي اعصاب ريختند. در عرض چند ساعت پنج هزار نفر را به قتل رساندند.
امروز بيست و پنجم اسفند سالگرد اين فاجعه انساني است. لذا مروري به اين پرونده تاريخي خواهيم داشت.

پرونده  سلاح هاي شيميايي
در جنگ ايران و عراق
در ابتداي جنگ تحميلي در منطقه شلمچه، عراق براي اولين بار به طور محدود اقدام به استفاده از سلاح  شيميايي كرد و براي دومين بار اين امر در منطقه ميمك روي داد.
عراقي ها از آذر سال ۱۳۶۱ به طور پراكنده از عوامل شيميايي كشنده استفاده كردند. ابتدا مقدار محدودي از سولفور موستارد(عامل تاول زا) را به منظور درهم شكستن مقاومت رزمندگان ايران در تك هاي شبانه مورد استفاده قرار دادند.
در سال ۱۳۶۲ عراق به كاربرد جنگ افزارهاي شيميايي در پيرانشهر و حوالي پنجوين مبادرت ورزيد. ايران حادثه پنجوين را «جنايت جنگي» ناميد و مجروحان جنگ شيميايي به بيمارستانهاي تهران اعزام شدند. در اواخر ۱۳۶۳ عراق به دو علت از كاربرد جنگ افزارهاي شيميايي موقتا منصرف شد:
۱- در رابطه با اعتراض هاي قبلي اروپا .
۲- علني شدن ابعاد گسترده كاربرد اين جنگ افزارها در جنگ با ايران.
استفاده از جنگ افزارهاي شيميايي در بعد وسيع توسط عراق از اوايل زمستان ۱۳۶۴ كه رزمندگان ايران با عمليات گسترده آفندي خود توانستند شهر فاو را تصرف نمايند، مجدداً آغاز شد.
در اوايل سال ۱۳۶۶ عراق بار ديگر از جنگ افزارهاي شيميايي به طور انبوه در جبهه مركزي سومار استفاده كرد. پس از عمليات والفجر ۸ نيروهاي عراقي به قدري از مواد سمي شيميايي استفاده كردند كه تا آن زمان با چنين بعد گسترده اي نظير و سابقه نداشت. حدود هفت هزار گلوله توپ و خمپاره حاوي مواد سمي عليه مواضع نيروهاي ايران شليك شد. ظرف ۲ روز هواپيماهاي عراقي به طور مداوم بيش از هزار بمب  شيميايي در صحنه عمليات فرو ريختند و عراق متجاوز از ۳ تهاجم شيميايي به هدف هاي غيرنظامي در ايران انجام داد.
بمباران شيميايي شهر مرزي سردشت توسط عراق در ۷ تير ۱۳۶۶ فجيع ترين و وحشتناك ترين تهاجم از اين نوع بود. جمهوري اسلامي ضمن محكوم نمودن اين امر، شهر سردشت را نخستين شهر قرباني جنگ افزارهاي شيميايي در جهان بعد از بمباران هسته اي هيروشيما ناميد.
پروتكل ژنو
به كارگيري سلاح هاي شيميايي از سوي عراق در حالي صورت مي گرفت كه اين كشور جزو ۱۲ كشور امضاكننده پروتكل ژنو راجع به منع استفاده از سلاح هاي سمي خفه كننده و تركيبات باكتريولوژيك قرار داشت. پروتكل ۱۹۲۵ ميلادي ژنو كه طي قطعنامه  ۲۱۶۱(۲۱)B سازمان ملل متحد مجدداً به تصويب رسيده است، صراحتاً استعمال سلاح هاي شيميايي را منع مي كند. قسمت هايي از پروتكل ۱۹۲۵ ميلادي ژنو به شرح زير است:
امضا كنندگان تام الاختيار زير به نام  دولت هاي خود اعلام مي دارند:
«نظر به اين كه در موقع جنگ استعمال گازهاي خفه كننده و مسموم  يا امثال آنها و همچنين هر قسم مايعات يا عمليات شبيه به آن حقا مورد تنفر افكار عمومي دنياي متمدن است. دول متعهد تقبل مي نمايند ممنوعيت استعمال گازهاي خفه كننده و مسموم شبيه آن را به موجب اين اعلاميه به رسميت شناخته و همچنين تعهد مي نمايند كه ممنوعيت مزبور را شامل وسايل جنگ ميكروبي نيز دانسته و خود را ملزم به رعايت مدلول مراتب فوق بدانند.»
روز فاجعه
در يك روز زمستاني بهمن ماه ۱۳۶۱ هواپيماي شخصي ويليام كيسي رئيس سازمان اطلاعات آمريكا(سيا) كه از پاريس پرواز كرده بود، در فرودگاه بين المللي امان اردن بر زمين نشست و در همان محل با برزان تكريتي برادر ناتني صدام حسين و رئيس سازمان اطلاعات عراق گفت وگويي دو ساعته انجام شد. متعاقب آن سفر ديگري توسط ويليام كلارك مشاور امنيتي رئيس جمهور آمريكا، به اتفاق چند افسر بلندپايه اطلاعاتي آمريكا به بغداد انجام شد، كه نتايج اين سفرها و ملاقات ها در جنگ تحميلي اثر قاطعي به جاي گذارد. مسئولين كاخ سفيد تصميم گرفته بودند، قويا در پشتيباني عراق عليه ايران وارد عمل شوند و اولين قدم، همكاري هاي اطلاعاتي با ارتش عراق بود. قبل از آن آمريكا از طريق يك كشور غربي، همكاري هاي اطلاعاتي مستمري با عراق داشت. ولي در اقدام جديد، امكانات و وسعت همكاري ها نه تنها در بعد اطلاعاتي، بلكه در بعد عملياتي بسيار گسترده بود. وجود اطلاعات، نكته اي و به كارگيري آن در طرح ريزي ها و عمليات نظامي نكته ديگري است.
يك ايستگاه سري اطلاعاتي و ارتباطي بسيار پيشرفته سازمان سيا در نزديكي كاخ رياست جمهوري عراق در بغداد تأسيس شد و عملاً سكان هدايت فعاليت هاي اطلاعاتي و طرح ريزي هاي عملياتي را به دست گرفتند و حتي تا آنجا پيش رفتند كه يك دوره آموزش يك ساله براي افسران عراقي به اجرا گذاشتند و طرح ريزي ها و هدايت نبردهاي بعدي با همكاري افسران آمريكايي انجام مي شد.
در روز ۲۵/۱۲/۱۳۶۶ ، ۵۰ فروند هواپيماي ويژه بمباران ارتش عراق كه هر يك به ۴ عدد بمب شيميايي ۵۰۰ كيلويي مجهز بودند در افق غرب آسمان حلبچه ظاهر شدند. مردم حلبچه، بارها شاهد پروازهاي عبوري هواپيماي عراقي از غرب به شرق و به سوي آسمان ايران بوده اند. مردم به تماشاي پرواز هواپيماها پرداختند غافل از اين كه اين دفعه، پس از يك گردش به سمت جنوب، با ريختن ۲۰۰ بمب حاوي مواد شيميايي مجدداً به سمت غرب تغيير مسير داده و از دور نظاره گر ابر زرد رنگي بودند كه بر آسمان شهر سايه انداخته بود. حاصل آن يكي از فجيع ترين صحنه هاي جنگ بعد از جنگ جهاني دوم بود.
اين اولين و آخرين بمباران شيميايي ارتش عراق در جنگ تحميلي نبود، منتها اين دفعه هدف به جاي مردان لباس خاكي پوشان، مردان و زنان سالخورده و كودكان و مادران بچه به بغل بودند. عراق در عمليات خيبر در اسفند ۱۳۶۲ در عمليات بدر در اسفند ماه ۸۳ و متعاقب آن در عمليات كربلا ۵ و ۶ و والفجر ۸ و بازپس گيري شبه جزيره فاو در فروردين ۱۳۶۶ به كرات از سلاح  شيميايي عليه رزمندگان اسلام استفاده كرد.
پروفسور «اوبن هندريكس» رئيس آزمايشگاه سم شناسي بيمارستان دانشگاه «گان» (فلاندر در شمال غرب بلژيك) اظهار مي دارد: عراق از سه نوع گاز مختلف عليه حلبچه استفاده كرده است. وي تأكيد كرد كه نيروهاي عراقي شهر حلبچه را در روزهاي ۱۷ و ۱۸ مارس(۲۷ و ۲۸ اسفند ۶۶) با گاز خردل، گازهاي اعصاب و سرانجام با سيافوژن بمباران كرده اند. وي افزود كه اين سه نوع سلاح به طور مجزا ولي با فاصله اي كوتاه و به صورتي كه مانند «كوكتل بسيار سمي» در آينده مورد استفاده قرار گرفته اند.
نيويورك تايمز آمريكا در ۶/۱/۱۳۶۷ نوشت: «اين عمل از هر جهت و به هر مفهوم يك جنايت جنگي است كه با انكارهاي سست و رسمي عراق و عذر و بهانه هاي غيررسمي در مورد استفاده از يك سلاح ناجوانمردانه  درآميخته است.»
011235.jpg
حلبچه به روايت لوموند
رد پاي فرانسه
ماهنامه لوموند ديپلماتيك در شماره ۶۰۸ خود در نوامبر ۲۰۰۴ روايتي جديد از همكاري فرانسه و آمريكا با عراق را ارائه نموده است كه بخشي از آن را در اين بخش مرور مي كنيم:
«بمباران شيميايي حلبچه، يكي از جنايت هايي است كه صدام حسين بايد در مقابل دادگاه مخصوص جوابگو باشد. بمباران شيميايي روستاي كردنشين حلبچه است كه به قتل و كشتار ۵ هزار ساكنان غيرنظامي منتهي شد. حكومت بغداد، ساكنان حلبچه را متهم مي كرد، كه با ايران همكاري كرده بودند. در آن موقع، آمريكا و فرانسه، تمام سعي و تلاش خود را به كار بردند كه صدام حسين، به خاطر اين جنايت محكوم نشود. نه تنها رونالد ريگان، با استفاده از حق وتوي خود، قانون منع تجارت با عراق را بي اعتبار كرد، در ضمن واشنگتن به تمام سفارتخانه هاي خود در دنيا تلكس فرستاد و از آنها خواست كه بگويند: كردهاي حلبچه توسط ايرانيان بمباران شيميايي شده اند. فرانسه هم»فراموش كرد كه صدام حسين را محكوم بكند. فرداي بمباران شيميايي دولت ميشل روكار (نخست وزير سوسياليست فرانسه!) يك اعلاميه منتشر كرد. در اين اعلاميه چنين آمده بود» ... ما اين حمله شيميايي را از هر ناحيه اي كه انجام شده باشد محكوم مي كنيم. «اما در اين اعلاميه اسمي از صدام حسين ذكر نشده بود. آقاي رونالد دوما، وزير امور خارجه وقت فرانسه نيز چنين توضيح دادند:« اين يك حقيقت است كه غرب يك كمي چشمهايش را مي بست، براي اين كه ما بر اين عقيده هستيم، عراق كشوري است كه براي توازن منطقه براي ما لازم بود. »
ژان پير شوونومان، وزير دفاع وقت فرانسه، (يكي از مدافعان بي قيد و شرط صدام حسين رئيس انجمن دوستي فرانسه و عراق. تأكيد از مترجم) مي گويد: اگر بخواهيم درباره بمباران شيميايي حلبچه، در مجمع قضاوت بكنيم، بايد اهميت حياتي و حساس خاورميانه، در تأمين نفت مصرفي دنيا و توازن مالي جهان را در نظر داشته باشيم. در آن صورت، انتخاب بين خوب و بد نيست، بلكه بين وحشتناك و نفرت آور است كه بايد يكي را انتخاب بكنيم.
در پاريس، رئيس سازمان امنيت خارجي فرانسه (رئيس شبكه جهاني و هماهنگ كننده سازمان جاسوسي خارجي فرانسه) در سال ۱۹۸۱ آقاي پير ماريون از پشتيباني فرانسه از صدام حسين، توسط فرانسوا ميتران سخت نگران بود. اين شخصيت اطلاعاتي، امروز در اين باره اضافه مي كند كه پشتيباني فرانسه از عراق و فروش سلاح به آن كشور، در نهايت براي ادامه جنگ لازم بود. آقاي ماريون اضافه مي كند، آقاي داسو (صاحب كارخانه هاي سازنده هواپيماهاي جنگي در فرانسه Dassault)، در اين معاملات، نفع بسيار مهمي به دست آورد. به علاوه او كه در بين رهبران سياسي فرانسه نفوذ قابل توجهي داشت، اين سياست فروش سلاح به صدام حسين را با نهايت قدرت خود، به مسئولين سياسي فرانسه تحميل كرد.
در سال ،۱۹۹۲ يك انجمن كوچك اروپايي، مركب از حقوقدانان كه مخالف اصول رايج در دولتها، معروف به منطق حكومتي كه به فرانسه La raison dEtet معروف است، عليه فروشندگان اسلحه من جمله، شركتهاي داسو تامسون آئيروسپاسيال، پرونده شكايت تهيه كرده و تحويل دادگاه نمود. دادگاه پاريس، با مطالعه پرونده هاي ارائه شده، در نهايت به اين نتيجه رسيد:«فروش اسلحه، به كشورهايي كه آن سلاحها را براي بمباران مردم عادي، به كار مي گيرند، اين شركتها را در مقابل اين خطر قرار مي دهد كه روزي بايد در مقابل دستگاه عدالت جوابگو باشند.»  امروز ديگر براي همه روشن است كه صدام حسين، بدون كمكهاي شركتهاي سازنده سلاح، هرگز نمي توانست به همسايه خود حمله بكند و دست به چنين جنايات هولناكي بزند. گازهاي مرگ آور جنگي از آلمان مي آمدند، كارخانه هاي سازنده عراقي را فرانسوي ها و آمريكايي ها مجهز مي كردند. ليست كامل اين كارخانه ها،  كه در جنايات جنگي عراق، شريك و همراه (صدام حسين) بودند، تاكنون به طور روشن و كامل اعلام نشده اند. در دسامبر ،۲۰۰۲  C.I. A آمريكا در تاريكي شب، گزارش ۱۲۰۰۰ صفحه اي مربوط به سلاحهايي كه صدام در اختيار داشت و به سازمان ملل پس داده بود را ربود و ۴۸ ساعت بعد از آن پس از دزديدن برگهايي از آن دوباره باقي مانده آن گزارش را، به سازمان ملل پس داد. آقاي گاري ميلهون آمريكايي متخصص در معاملات جهاني اسلحه، توانست به طريقي، به اين برگهاي به سرقت رفته، دست يابد. او بعد از مطالعات اين برگها چنين مي گويد: ما توانستيم اين برگها را مطالعه بكنيم. از اين اسناد چنين نتيجه مي توان گرفت كه آزمايشگاه پاستور (در فرانسه) به عراق، جرمهاي بيولوژيك (براي توليد سلاحهاي ميكروبي)  شركت آلزاسي پروتك وسائل لازم جهت توليد گازهاي شيميايي به كارخانه هاي واقع در شهر سامره را فروخته است. همچنين شركت آمريكايي BECHTEL كه كمكهاي مالي، براي انتخابات خانواده بوش BUSH را تأمين مي كند، براي توليد گازهاي شيميايي، كارخانه توليد اين مواد را فروخته است. بعضي از اين اسناد كه مي توانند دخالت شركتهاي غربي را در تجهيز صدام به سلاح هاي شيميايي به اثبات برسانند و توسط بازرسان سازمان ملل متحد تهيه شده اند، در مقر اين سازمان خوابيده اند و خاك مي خورند. آقاي ميلهون با تأسف اضافه مي كند:« ... من با كارمندان سازمان ملل در اين باره صحبت كردم، آنها گفتند كه اين پرونده ها به عنوان پرونده هاي سري بايد در اينجا بمانند. »
ردپاي آلمان در حلبچه
روزنامه «فرانكفورتر روندشاو» چاپ آلمان اسفند ۱۳۷۶ در گزارشي تحت عنوان «يادآوري و تأكيد بر گناه آلمان در حمله شيميايي بر ضد كردها» به قلم «ادگار آوت» نوشت، ۱۶ مارس سال ۱۹۸۸ ميلادي، تنها در حلبچه ۵ هزار نفر كشته و ۷ هزار تن مجروح شدند و اهالي اين شهر اكنون از سرطان پوست، بيماريهاي مجاري تنفسي، معده و روده رنج مي برند و بسياري نيز حتي تغيير قيافه يافته اند.
روند شاو مي افزايد: سقط جنين در اين مناطق به شدت افزايش يافته و نوزادان اكثراً  ناقص الخلقه به دنيا مي آيند.
به نوشته اين روزنامه، نتيجه تحقيقات نشان مي دهد كه در بمباران حلبچه و چندين روستاي كردنشين ديگر، از گازهاي« خردل »و« لوست» و گازهاي «اعصاب» استفاده شده است.
اين روزنامه به نقل از سازمان طرفدار پناهندگان در آلمان (پرو آزول) نوشته بود كه بمباران حلبچه اوج عمليات نابودكننده عليه كردهاي عراق بوده است.
به گفته «هايكو كافمان» سخنگوي سازمان طرفدار پناهندگان  آلمان، هيچ كشوري مثل آلمان، عراق را تا اين اندازه در احداث تأسيسات تسليحاتي و زرادخانه هاي توليد سلاح هاي شيميايي ياري نكرده است.
به نوشته اين روزنامه، براساس محاسبه كارشناسان بنياد« برگهوف »در برلين در سال ،۱۹۹۱ عراق بين سالهاي ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۶ ميلادي تسليحات نظامي به ارزش ۶۲۵ ميليون دلار، از آلمان دريافت كرد و چهارمين واردكننده بزرگ تسليحات از اين كشور بود.
فرانكفورتر روندشاو نوشته بود، اين سلاح هاي صادراتي به عراق،  تنها آن دسته از تسليحاتي هستند كه مجوز صدور آنها به عراق صادر شده بود.
اين گزارش نشان مي دهد محافل دولتي در آن زمان به ۱۷۰ مؤسسه و شركت آلماني در مورد انتقال كالاهاي تسليحاتي و يا دانش فني از طريق دور زدن هاي اقتصادي مظنون شدند و درباره عملكرد ۲۵ شركت تحقيقات قضايي آغاز كردند.
براساس اين گزارش، در اين ارتباط از جمله دو شركت «كارل كولب» و«پيلوت پلانت» از شهر«دارم اشتات» و شركت «واتر انجينيرينگ تريدينگ» در «هامبورگ» مسئول تحويل سلاح هاي شيميايي به عراق شناخته شدند، اما پس از سالها محاكمه ۱۰ مدير كارخانه در دارم اشتات، تنها سه نفر به زندانهاي تعليقي محكوم شدند.
اين روزنامه با اشاره به عذرخواهي مدير
«مديكو اينترناسيونال» به نقل از وي نوشته بود،«ائتلاف بزرگ ما در ارتكاب اين گناه و خودداري از قبول مسئوليت، ديگر غيرقابل انكار است.»
در پايان اين گزارش آمده بود،  سازمانهاي امدادگر خواهان پرداخت۵۰۰ ميليون مارك غرامت از سوي دولت آلمان، به بازماندگان قربانيان حلبچه شده بودند.
ديوانگي زمامدار وقت عراق در حمله شيميايي به حلبچه سبب شد كه« جرج دبليو بوش »رئيس جمهوري آمريكا براي موجه نشان دادن حمله آمريكا به عراق به بهانه در اختيار داشتن سلاح هاي كشتار جمعي در ۲۹ اسفند ۱۳۸۱ به عراق حمله كند و اين كشور را به اشغال خود درآورد.
به عنوان بارزترين نمونه استفاده از سلاح هاي شيميايي مي توان استفاده از اين نوع سلاح ها در جنگ آمريكا عليه ويتنام را نام برد كه بر اثر بمباران بمب هاي اعصاب و
«ناپالم» عده زيادي از مردم ويتنام كشته و مجروح شدند.
آمريكا مقصر اصلي
سالها از حمله به حلبچه گذشت تا اين كه پرزيدنت بوش در سخنراني سالانه خود در مقابل كنگره آمريكا به تاريخ ۲۹ ژانويه ،۲۰۰۳ اين واقعه را دليلي براي جنگ آمريكا عليه عراق قلمداد كرد. او در اين سخنراني گفته است:« ديكتاتوري كه خطرناكترين سلاحهاي جهان را در دست دارد، قبلا اين سلاحها را عليه مردم خود استفاده كرده و بر سر روستاهاي كشور خود ريخته است و هزاران نفر كشته، معيوب و كور بر جاي نهاده. »
اين داستان بوش يك اشكال كوچك دارد! و آن هم اين است كه نمي گويد آمريكا، هم در انجام اين حمله به صدام كمك كرد و هم در پوشاندن آن. در واقع، افرادي كه امروز در كابينه بوش هستند شخصا به صدام كمك كردند.
در سال ۱۹۸۰ آمريكا هراسان از سرنگوني شاه كه سنگ بناي مهمي براي نفوذ آمريكا در خاورميانه بود، عراق را تشويق به حمله به ايران كرد. آمريكا اولين بار در سال ۱۹۷۸ محموله آنتراكس (سم كشنده بسيار قوي) به عراق فرستاد و طي ده سال پس از آن هفت محموله ديگر در اختيار رژيم صدام نهاد. در سال ۱۹۸۳ رونالد ريگان رئيس جمهور وقت آمريكا دونالد رامسفلد (وزير دفاع كنوني آمريكا) را به عنوان فرستاده مخصوص خود براي ملاقات با صدام حسين فرستاد و سفارت آمريكا در بغداد را بازگشايي كرد. در مارس ۱۹۸۴ وقتي كه سازمان ملل طي گزارشي، بغداد را به دليل استفاده از گاز سمي عليه سربازان ايران محكوم كرد، رامسفلد در حال ملاقات با طارق عزيز وزير خارجه عراق بود. در سال ۱۹۸۶ پنتاگون (وزارت دفاع آمريكا) افسراني را براي كار با افسران عراقي به آن كشور فرستاد تا بتوانند قدرت مرگبار نيروي هوايي صدام را بالا ببرند. در مارس ۱۹۸۸ نيروي هوايي عراق بمب هاي شيميايي را بر روي حلبچه كه تحت كنترل چريكهاي كرد مخالف صدام و پاسداران جمهوري اسلامي ايران بود ريخت و هزاران تن از مردم غير نظامي را به قتل رساند. كمپاني هاي آلماني تامين كننده اين گازهاي شيميايي بودند. با بالا گرفتن خشم و اعتراض در جهان، مقامات آمريكايي ادعا كردند كه تمام شواهد را در مورد جنايت حلبچه بررسي كرده اند اما به هيچ نتيجه اي نرسيده اند. همان سال، وقتي كه پرزيدنت بوش (پدر همين بوش) رئيس جمهور آمريكا بود، جواز صدور قارچهاي ويروسي براي استفاده نظامي در عراق را صادر كرد. همچنين اجازه قرارداد يك ميليارد دلاري يك كمپاني خصوصي آمريكايي با عراق براي ساختن كارخانه پتروشيمي با طرحي كه قابل تبديل به كارخانه توليد گاز خردل باشد را تصويب كرد. علاوه بر اين قرارداد خصوصي، بوش يك كمك پانصد ميليون دلاري به عراق را تصويب كرد (در قالب سوبسيد براي خريد محصولات كشاورزي آمريكا) و سال بعد اين كمك را دوبرابر كرد. پس از حمله به حلبچه، انگلستان نيز ابزار و آلات نظامي به عراق فرستاد. جالب آنجاست كه پدر بوش در سال ۱۹۸۸ مانع از آن شد كه شوراي امنيت سازمان ملل رژيم صدام حسين را به خاطر جنايت حلبچه محكوم كند و حال پسرش از همان جنايتي كه پدرش حاضر نشد محكوم كند، به عنوان يك بهانه اخلاقي براي تجاوز نظامي به عراق استفاده نمود.
اصل گزارش تسليحاتي ۱۲ هزار صفحه اي عراق كه شامل برنامه تسليحاتي عراق از دهه ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۸ است به جاي ارائه به دبيرخانه شوراي امنيت، در اختيار آمريكا قرار گرفت و واشنگتن پس از مميزي برخي از نكات آن، نسخه سانسور شده گزارش را در اختيار اعضاي غيردائم شوراي امنيت قرار داد كه در آن اسامي و مليت شركت هايي كه در توليد قطعات سلاح هاي كشتار جمعي عراق دست داشته اند حذف گرديده است كه گفته مي شود ۸۰ شركت آمريكايي در طرح هاي تسليحاتي عراق از نكات برجسته اين گزارش است.
با اين اوصاف، سؤال اين است كه امكان دارد آمريكا از كاربرد سلاح شيميايي عراق در صحنه  هاي نبرد جنگ تحميلي و به ويژه در حلبچه بي اطلاع باشد؟
آمريكا چه در تسليح عراق به امكانات تهيه سلاح شيميايي و چه با حضور عناصر اطلاعاتي و عملياتي در صحنه هاي نبرد جنگ تحميلي نقش مؤثري داشته است.

زندگي
اقتصاد
انديشه
فرهنگ
ورزش
هنر
|  اقتصاد  |  انديشه  |  زندگي  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |