سه شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۸۳
ارزيابي مجيد جلالي از فوتبال ايران در سال ۸۳
سناريوي تكراري
011220.jpg
مقام سومي فوتبال ايران در جام ملتهاي آسيا
امير بهادري نژاد
رضا خسروي
در گذشته باور عمومي جامعه اين بود كه فعاليت توأمان در حوزه ورزش و تحصيل امكانپذير نمي باشد اما موفقيت كشورهايي كه ورزش را به صورت علمي دنبال مي كردند (در صحنه رقابت هاي المپيك و جهاني) خلاف اين باور نادرست را به اثبات رسانده است. در واقع تلفيق علم و ورزش نتايج بسيار مطلوبتري براي ورزشكاران در بردارد و چند سالي است كه بهترين ورزشكاران جهان از قلب مراكز علمي كشورشان (دانشگاه ها، كالج ها و مدارس ورزش) بيرون مي آيند. در فوتبال ايران كه بافت آن سنتي مي باشد، مجيد جلالي از معدود مربياني است كه از تلفيق علم و فوتبال در جهت پيشبرد اهداف خود استفاده كرده است.
تا پيش از اين كه وي به سمت مربيگري تيم پاس در فصل گذشته منصوب بشود، همگان او را يك تئوريسين و يا به قول خود جلالي «مربي پاي تخته اي» معرفي مي كردند. اما قهرماني او همراه با پاس در ليگ برتر آن هم با تعدادي از بازيكنان جنجالي و پرهياهوي سال هاي پيش استقلال و پرسپوليس، اين واقعيت را به اثبات رساند كه مربيان علم گرا نيز مي توانند در فوتبال ما موفق بشوند. اين روزها مجيد جلالي به دور از استرس هاي نيمكت مربيگري به كارهاي تحقيقي و علمي مشغول است اما شايد در آينده اي بسيار نزديك با يك تغيير جهت در زندگي مربيگري خود به يكي از چهره هاي خبرساز فوتبال ايران تبديل شود. در روزهاي پاياني سال، مجيد جلالي را براي ارزيابي فوتبال ايران در سال ۱۳۸۳ به دفتر روزنامه دعوت كرديم كه او مانند هميشه با تأمل در مورد مشكلات كلان فوتبال كشور صحبت كرد. چكيده گفت وگو با جلالي را با هم مرور مي كنيم.

* اولين رويداد بين المللي براي فوتبال ايران در سال ۱۳۸۳ شكست تيم المپيك ايران مقابل چين و متعاقب آن ناكامي در صعود به المپيك آتن بود، چه عواملي باعث حذف اين تيم شد آن هم در شرايطي كه اين تيم از پتانسيل بالايي برخوردار بود؟
- اگر بخواهيم مجموعه فوتبال ايران را در سال  جاري و يا در سال هاي گذشته بررسي و ارزيابي كنيم به يك مشكل مشترك مي رسيم كه اين مشكل «مديريت» است.
طبيعي است كه اگر مديريت توانا نباشد، برنامه ريزي، ساماندهي و تشكيلات نيز وجود نخواهد داشت. اگر روند كاري تيم المپيك را در دو دهه گذشته ارزيابي كنيم متوجه مي شويم كه همواره اتفاقاتي مشابه براي اين تيم رخ داده است. يعني ما همواره در فاصله يك سال مانده به آغاز رقابت هاي مقدماتي المپيك به فكر تشكيل تيم مي افتيم. البته ۶ ماه از يك سال صرف جدل و اختلاف نظر سازمان تربيت بدني، فدراسيون فوتبال و كميته ملي المپيك با يكديگر بر سر انتخاب مربي تيم اميد شده است و چون زماني تا آغاز رقابت هاي مقدماتي باقي نمي ماند (۶ ماه) تصميمات عجولانه اي براي انتخاب مربي تيم اميد آغاز مي شود. به عبارت ديگر هر بار مربي اين تيم را با عجله انتخاب مي كنيم.
011205.jpg
علي كريمي - مرد سال فوتبال آسيا
در واقع داستان تيم اميد يك داستان كاملاً تكراري بوده است. اما ما مربيان به اين نوع ادبيات عادت كرده ايم كه در هنگام شكست ها، تنها ما بايد جوابگو باشيم، اما پس از پيروزي ها، همه خود را در موفقيت تيم سهيم مي دانند و مربي بايد در آخر صف بايستد. امسال پس از شكست تيم اميد، تمام تقصيرها را متوجه مربي تيم كردند، در حالي كه ما ۴ سال زمان را از دست داديم.
* مكانيسم انتخاب مربي تيم اميد بايد چگونه باشد، آيا فدراسيون فوتبال بايد مربي تيم را انتخاب بكند و يا سازمان تربيت بدني و كميته ملي المپيك؟
- براي تصميم گيري، مشورت كردن تمام گروه ها با يكديگر اشكالي ندارد اما بايد بدانيم كه مركز تصميم گيري براي فوتبال كشور، فدراسيون فوتبال است، چون در نهايت اين فدراسيون است كه پاسخگو است.
* پس شما معتقديد كه تنها عامل حذف تيم اميد، عوامل مديريتي بود؟
- خير، عوامل فني نيز موثر بود اما چون زمان كوتاهي براي آماده سازي تيم وجود داشت، مشكلات فني به قوت خود باقي ماند و مربي تيم نمي توانست با تركيب ها و سيستم هاي مختلف، آزمون و خطا انجام بدهد.
* اما اگر اين تيم يك سال زودتر هم تشكيل مي شد، باز هم باشگاه ها حاضر نمي شدند بازيكنان ملي پوش خود را مثلاً سه روز در هفته در اختيار تيم اميد قرار بدهند.
- يك سال هم بسيار كم است و بايد برنامه چهارساله داشت. ببينيد در حال حاضر ۳ سال با المپيك بعدي فاصله داريم، به همين دليل بازيكناني كه بايد در المپيك چين شركت كنند هم اكنون در رده تيم ملي جوانان بازي مي كنند. پس چه بهتر است مربي اي را كه براي تيم المپيك ۲۰۰۸ چين در نظر داريم هم اكنون به عنوان مربي تيم جوانان انتخاب بكنيم. او فرصت خواهد داشت كه در اين سه سال با بازيكنان خود زندگي كند و اشراف كامل بر مسايل داشته باشد.اما متأسفانه همواره در شرايطي كه ۵۰ روز به آغاز مسابقات زمان باقي مانده، بازيكناني را به اردو دعوت مي كنيم كه باشگاه ها تمايل به آزاد كردن آنها ندارند. در چنين شرايطي، مربي تيم المپيك با بازيكنان، مربيان و مديران باشگاه ها درگير مي شود و هيچ يك از آنها نيز مقصر نيستند. معضل اصلي اين است كه برنامه و مديريت با ثبات وجود ندارد.
* آيا فعاليتي براي تيم المپيك ۲۰۰۸ آغاز شده است يا خير؟
- خير البته تا آنجايي كه من اطلاع دارم به خاطر دارم كه يك ماه پس از پايان المپيك آتن خبري منتشر شد كه متن خبر اينچنين بود: وزارت ورزش استراليا ۱۴ ميليون دلار بودجه براي فاز اول آماده سازي تيم هايش براي شركت در المپيك چين اختصاص داده است. البته فاز اول شامل برنامه ريزي براي تيم هاي ورزشي است. پس اگر استراليا در المپيك بعدي جزو ۵ تيم اول جهان شد نبايد چندان تعجب كرد چون آنها صاحب مديريت با ثبات و برنامه ريز هستند، در حالي كه ما تنها چند ماه مانده به مسابقات شروع به كار مي كنيم. البته شنيده ايم كه كميته هاي نظارتي در كميته ملي المپيك در حال شكل گيري است.
* به نظر مي رسد كه در علوم مربيگري نيز مشكل وجود دارد؟
- دقيقاً چون علوم اين حرفه به اندازه كافي وارد كشور نشده است. همه قبول دارند كه محور توسعه در تمام بخش ها، نيروي انساني است. عوامل مهم نيروي انساني از فوتبال عبارتند از مدير، مربي، بازيكن، داور و...
ما واقعاً براي تربيت نيروي انساني در فوتبال چه مقدار هزينه كرده ايم. براي اين كه مدير فوتبال بسازيم چقدر هزينه كرده ايم؟ مديريت هاي ما داراي سلسله سيستماتيك نيستند، مثلاً فردي كه سوابق ورزشي ندارد و ناشناخته است، ناگهان مدير ورزشي مي شود. همچنين بايد سؤال كرد در ۲۰ سال اخير براي اين كه صاحب مربيان خوبي بشويم، چقدر هزينه كرده ايم. من با اطمينان به شما مي گويم؛ زير صفر. مثلاً اگر يك مربي بخواهد در كلاس مربيگري درجه B شركت بكند بايد ۱۰۰ هزار تومان بپردازد. يعني هزينه كلاس درس و مدرس از مربيان گرفته مي شود.
011208.jpg
قهرماني پاس با خداداد و نكونام
پس براي تربيت مديران و مربيان سرمايه گذاري نمي كنيم و تنها در زمان وقوع شكست ها به فكر مي افتيم كه در حوزه مربيگري مشكل داريم. مديران ما بايد محورهاي توسعه را تشكيل بدهند و در آن بخش ها سرمايه گذاري بكنند نه اين كه پس از هر شكست تيم ملي، مربيان خوب خود را كه هريك به صورت خودجوش مطرح شده اند، از دست بدهيم.
* چگونه مي توان از حضور مديران غيرورزشي در سطح كلان (مثلاً باشگاه ها) جلوگيري كرد؟
- ببينيد وقتي مديران تربيت شده براي ورزش نداريم، مجبوريم از مديران غير ورزشي استفاده كنيم. در حال حاضر آيا مدير فوتبال كه دوره هاي آكادميك مديريت فوتبال را گذرانده باشد در كشور وجود دارد و يا در مورد مربيان كه مي گوييم مربي خوب در ايران نداريم. چون مربي خوب نداريم،  بايد مربيان درجه ۵ كشورهاي درجه ۳ اروپا را بياوريم.
* چرا تعداد مربيان موفق نسل جديد در فوتبال ايران انگشت شمار است؟
- يك مربي خوب بايد صاحب ۱۱ فاكتور مختلف باشد كه اولين فاكتور، عاشق بودن است. در حال حاضر مربياني چون تقوي، پيوس، ايراندوست، ميثاقيان، پيرواني و احمدزاده عاشق كار خود هستند و اگر همين الان فوتبال تعطيل بشود، در كوچه پس كوچه ها تيم تشكيل خواهند داد و به مربيگري خواهند پرداخت. در حال حاضر اين اتهام را به برخي از آنان وارد مي كنيم كه فاقد علوم مربيگري مي باشند و اگر سه نفر نيز در اين گروه از علوم مربيگري برخوردار  باشند مي گوييم كه آنها مربيان پاي تخته هستند. به عبارتي ديگر در هر شرايطي از آنان انتقاد مي كنيم.
اگر كنفدراسيون فوتبال يك كميته آموزش بسيار قوي داشته باشد، تعداد مربيان خوب فوتبال اين قاره افزايش خواهد يافت.
چرا بايد مربياني چون حجازي و پورحيدري خارج از گود باشند. مطمئن باشيد كه آنها علاقه مند هستند علوم مربيگري را فرا بگيرند اما شرايط لازم را براي آنها مهيا نكرده ام. اين مربيان تجربه و شخصيت مربيگري را دارند و بايد با برگزاري كلاس هاي آموزشي، علوم مربيگري را به آنان هديه كرد. در صورت انجام چنين كاري، صاحب اين ليگ تخريبي نخواهيم بود.
* منظور شما از ليگ تخريبي چيست؟
- روندي كه در ليگ وجود دارد، روند اميدواركننده اي براي فوتبال نيست. از ۱۶ تيم حاضر در ليگ ۹ تيم با شيوه كاملاً تخريبي بازي مي كنند و اتفاقاً جايگاه خوبي هم در جدول دارند. در دنيا شيوه هاي تخريبي متعلق به تيم هاي پايين جدول است كه مي خواهند از سقوط به رده پايين تر جلوگيري بكنند. البته باز هم مقصر مربي نيست چون در ليگ ايران يك تيم قهرمان مي شود دو تيم سقوط مي كنند. به همين دليل تفاوت  زيادي ميان تيم دوم و يا چهاردهم جدول وجود ندارد.
* آيا عامل اصلي شكل گيري اين ليگ تخريبي مشكلات سخت افزاري (زمين چمن و ساير امكانات) و يا نرم افزاري (دانش مربيان) است؟
- عامل سخت افزاري بسيار مهم است. مثلاً اگر يك مربي بسيار اصولي كار بكند اما مجبور باشد در شهرستانها بازي كند پس از ۵ دقيقه متوجه خواهد شد كه زمين هاي شهرستانها جاي انجام فوتبال نيست به همين دليل مجبور است كنار زمين بيايد و از بازيكنانش بخواهد به زير توپ بزنند.
هنگامي كه مربي مي بيند اولين عاملي كه به بازيكنان وي در تخريب قابليت هاي حريف كمك مي كند، زمين بازي است، به اين نتيجه مي رسد كه به جاي انجام فوتبال زيبا، فوتبال تخريبي انجام بدهد چون بهتر نتيجه خواهد گرفت.
011211.jpg
سپاهان - قهرمان جام حذفي
عوامل بعدي كه در شكل گيري ليگ تخريبي مؤثر هستند، داوران، جو حاكم بر ورزشگاهها و حتي رسانه ها هستند. آيا واقعاً رسانه ها مي توانند روزي از نخبه گرايي بگريزند و به كيفيت بازي تيم ها هم اهميت بدهند. به هر حال شما هنگامي كه مي بينيد زمين خراب است و داوران با خطاهاي خشن برخورد قاطع انجام نمي دهند، شيوه بازي تخريبي را براي تيم خود در نظر مي گيريد.
بازي رفت دو تيم استقلال و پرسپوليس حدود ۵۶ خطا داشت اين يعني بازي تخريبي. زمان مفيد يك بازي فوتبال ۶۰ دقيقه است و اگر در هر يك دقيقه، يك خطا اتفاق بيفتد، محاسبه كنيد كه چند دقيقه فوتبال مفيد انجام شده است. ما فاقد زيرساخت هاي توسعه فوتبال از جمله نيروي انساني و تجهيزات هستيم.
* پس با توجه به مجموعه عوامل اشاره شده، چشم انداز فوتبال ايران اميدواركننده نيست و شايد با پسرفت مواجه شويم؟
- ما پسرفت نخواهيم كرد چون استعداد فوق العاده در كشور داريم، اما پيشرفت هم نخواهيم كرد.
مثلاً به ناگهان رضازاده اي به وجود مي آيد. حالا اگر مربي اي مانند ايوانف برنامه داشته باشند مي تواند طي ۵ سال، ۵ رضازاده كشف بكند اما اگر او هم وجود نداشته باشد، حداقل يك رضازاده به وجود خواهد آمد. ما با اين وضعيت حتي ۱۰ سال ديگر به سطح تيم هاي درجه ۲ فوتبال اروپا هم نخواهيم رسيد چون فاقد استراتژي پيشرفت در فوتبال هستيم.
* يكي ديگر از رويدادهاي بين المللي فوتبال ايران، شركت در جام ملتهاي آسيا و كسب عنوان سومي بود، عملكرد تيم ملي را در چين چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- تيم ما از نقطه نظر تيمي قوي نبود اما از لحاظ فردي، بهترين تيم آسيا بود. ما بازيكناني مانند مهدوي كيا، دايي، خداداد، كريمي و نيكبخت داريم كه هر تيم آسيايي آرزو دارد تنها يكي از اين بازيكنان را داشته باشد. ولاپان مي گفت، ما در كشورمان بهترين برنامه ريزي را داريم اما چون ستاره نداريم به هيچ جا نمي رسيم. در چين همين ستاره ها كار ما را پيش بردند نه يك بازي گروهي و تاكتيكي تيمي. البته مقصر مربي تيم نبود چون اين شالوده در فوتبال ما وجود ندارد. مربي خارجي كه مي خواهد در يك مقطع زماني در تيم ملي فعاليت بكند، فرصت كافي براي ايجاد تغييرات بنيادين در فوتبال كشور را ندارد. به همين دليل وي داشته  هاي خود را داخل زمين كنار مي گذارد و با چند اقدام مؤثر سعي مي كند نتيجه بگيرد. در يك كلام، كاري براي توسعه تاكتيكي و پيشرفت فوتبال صورت نمي گيرد.
اگر بخواهيم پيشرفت كنيم بايد در حوزه تاكتيك بسيار جلو برويم در آن صورت مجبور خواهيد شد تمركز بيشتري روي تكنيك هاي كليدي انجام بدهيد. در حال حاضر ما فاقد بخش اعظم تكنيك هاي كليدي هستيم و تنها در دريبل زدن تبحر داريم و در سانتر كردن نيز متوسط هستيم.
ما در ساير زمينه هاي تكنيكي از جمله بخش پاس، شوت و ضربه سر بسيار ضعف داريم.
* آيا بازيكنان تاكتيك پذير نيستند و يا مربي در انتقال تاكتيك ها به بازيكنان مشكل دارد؟
011214.jpg
حذف ناباورانه تيم المپيك
عكس: مجتبي جانبخش
- بازيكنان تاكتيك پذير هستند چون همين بازيكن كه در قالب تاكتيكي ما جاي نمي گيرد، در اروپا پيچيده ترين تاكتيك ها را اجرا مي كند. تنها تفاوت اين است كه در آنجا برنامه وجود دارد اما ما اينجا برنامه نداريم.
* چگونه مي توان تدابير تيمي و تدابير گروهي تيم ملي را بهبود بخشيد؟
- اين معضل بزرگ را كه ريشه در زير ساخت هاي فوتبال ما دارد، تنها مربيان بزرگي مي توانند حل كنند مانند رايكوف كه فوتبال ايران را متحول كرد و يا فيليپ تروسيه كه مشكلات بنيادي فوتبال ژاپن را برطرف كرد. متأسفانه هدف ما از آوردن مربي خارجي به ايران، صرفاً پيشرفت نيست بلكه هدف اول كنترل افكار عمومي است. مثلاً براي بازي استقلال و پرسپوليس داور خارجي مي آوريم و همگان اشتباهات اين داوران را مي بينند اما باز هم مي گويند داور خارجي بياوريم چون با اين كار مي توان افكار عمومي را كنترل كرد. در صورتي كه اگر ما قصد داشتيم به توسعه فكر كنيم ابتدا مي  بايد مدير ورزشي خارجي وارد مي كرديم.
* مربي خارجي در چه سطحي براي فوتبال ما سودمند است؟
- در همه سطوح خوب است به شرطي كه ما مربياني بياورم كه در فوتبال ما اثرگذار باشند نه اينكه فوتبال ما آنها را مطرح كند.
* قيمت مربي خوب بالاست، آيا بهتر است كه يك مربي بسيار گرانقيمت بياوريم و يا با پولي كه مي خواهيم به مربي خارجي بدهيم، زير ساخت هاي فوتبال كشور را بازسازي كنيم؟
- ما وارد يك بخش بسيار كليدي شده ايم. در حال حاضر هر سال حدود ۱۰ ميليارد تومان به مربيان خارجي در رشته فوتبال مي پردازيم اما به هيچ عنوان اثرگذار نبوده اند. من پيشنهاد مي كنم كه فقط يك سال از مربيان خارجي استفاده نكنيم و اين ۱۰ ميليارد تومان را روي آموزش ۵۰ مربي ايراني سرمايه گذاري كنيم. بعداز يكسال از ميان اين ۵۰ مربي، حداقل ۲۰ مربي درجه يك خارج خواهد شد كه سرمايه مملكت باقي مي مانند. اما در حال حاضر، هدف، توسعه فوتبال نيست و بيشتر كنترل افكار عمومي است.
* پس در مجموع معتقد به استخدام مربيان خارجي نيستند؟
- ما بايد مربيان خارجي سازنده را استخدام كنيم. به طور كلي دو نوع مربي خارجي در جهان وجود دارد، گروه اول تكنسين نتيجه هستند و گروه بعدي تكنسين سازندگي. آنهايي كه تكنسين نتيجه هستند نمي توانند تغييرات بنيادي ايجاد كنند و پس از ترك كشور هيچ اثري از خود باقي نمي گذارند و تنها در كسب نتيجه تبحر دارند. اما آنهايي كه تكنسين سازندگي هستند، به زمان بيشتري احتياج دارند تا تغييرات بنيادي ايجاد بكنند. به عنوان مثال قطر تنها تروسيه را ۷ ماه استخدام كرد در صورتي كه اگر وي ۴ سال در اين كشور باقي مي ماند، تغييرات عمده اي در فوتبال اين كشور ايجاد مي كرد. به هر حال آگاهي داشتن نسبت به اين ديدگاهها تنها از يك مدير قوي برمي آيد. مدير قوي بايد بداند كه چه هدفي را دنبال مي كند. مثلاً در حال حاضر گفته مي شود كه مي خواهيم رابسون را بياوريم كه بايد توجه داشته باشيم كه به رابسون بايد حداقل سه سال زمان داد تا فوتبال ما را متحول بكند. همچنين بايد از او بخواهيم كه در فوتبال ما تغييرات بنيادي در زمينه كارهاي گروهي و تيمي به وجود بياورد.
011217.jpg
مجيد جلالي - مربي تيم قهرمان ليگ سوم
عكس: عليرضا بني علي
رابسون مي تواند در تيم المپيك چنين تحولي را ايجاد كند و مطمئن باشيد كه باشگاه هاي ما نيز از آن الگوبرداري خواهند كرد.
اگر ما مربياني چون رابسون را جذب كنيم، او علاوه بر دادن اطلاعات و علوم مربيگري به مربيان ما به آنان ايده هم خواهد داد. در حقيقت دانش اين نوع مربيان بسيار كاربردي است. مثلاً هنگامي كه ون گال به بارسلونا رفت، در هر جلسه تمرين، ۳۰ مربي جوان كارت ويژه مي خريدند تا از نزديك تمرينات او را مشاهده كنند و نكات تازه اي بياموزند.
* تيم ما يك مرحله از بازيهاي مقدماتي را پشت سر گذاشته و وارد مرحله سرنوشت ساز شده است، ارزيابي شما از عملكرد اين تيم در بازيهاي مقدماتي چه بوده است و آيا اين تيم به جام جهاني خواهد رفت؟
- ما بايد بدانيم كه ما در حال ايجاد تغيير بنيادي در سطح تيم ملي هستيم و يا صرفاً نتيجه مي خواهيم. كاملاً مشخص است كه نتيجه مي خواهيم و نتيجه لازم را نيز به دست آورده ايم. تا اينجاي كار پيشرفت تيم ملي از لحاظ نتيجه خوب بوده است.
من بعيد مي  دانم كه براي صعود به جام جهاني مشكل داشته باشيم. اما اگر بخواهيم در جام جهاني حضور قدرتمندانه داشته باشيم پتانسيل هاي موجود كافي نيست و بايد در بخش تيمي و تاكتيكي خود را ارتقا بدهيم. ارتقاي كارگروهي يعني ارتقاي بازيهاي ۲ نفره تا ۷ نفره و ارتقاي تيمي يعني بازي ۵ نفره تا ۱۱ نفره.
* در سالي كه گذشت كدام يك از تيم هاي ما در ليگ كمتر بازي تخريبي انجام دادند و بهتر فوتبال بازي كردند؟
- سپاهان، پاس و فولاد كه الگوهاي بهتري را از فوتبال ارائه دادند. فصل گذشته پاس يك تيم رويايي بود كه در بخش تاكتيك فوق العاده عمل مي كرد.
* عملكرد دو تيم بزرگ پايتخت، استقلال و پرسپوليس چگونه بوده است؟
- آنها با بازيهاي خود مردم را سرگرم مي كنند.
* كدام يك از بازيكنان جوان سال ۸۳ در آينده به بازيكنان بزرگي تبديل خواهند شد؟
- تيم پاس يك تعداد بازيكن دارد كه طي دو سه سال آينده پديده خواهند شد و در ۱۰ سال آينده اين تيم را بيمه خواهند كرد.

ورزش
اقتصاد
انديشه
زندگي
فرهنگ
هنر
|  اقتصاد  |  انديشه  |  زندگي  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |