سه شنبه ۲۳ فروردين ۱۳۸۴
ناشناخته هاي خانم الن مك آرتور
سفر به ناشناخته ها
011844.jpg
مريم دري منش
الن مك آرتور ستاره جديدي در بين زبدگان قايقراني است. اين زن انگليسي كه تنها ۶۰/۱ متر قد دارد، در اوايل ماه فوريه صاحب ركوردي شد كه به سختي قابل بهبود مي باشد. تقريباً ۳۳ ساعت سريعتر از فرانسوا ژويون فرانسوي به تنهايي با قايق خود به نام «B&Q » دور دنيا را درنورديد.
مك آرتور ۲۸ ساله قايقراني را در چهار سالگي آغاز كرد و در زماني كه تنها يك نوجوان بود با قايق دور بريتانيا را طي كرد. در سال ۲۰۰۱ در مسابقات قايقراني تك نفره «vendee Globe» نفر دوم شد و در آن موقع جوان ترين كسي بود كه تا آن موقع به تنهايي و بي وقفه با قايق به سفر دور دنيا رفته بود. وي پس از موفقيت اخير از سوي ملكه، لقب اشرافي بانو را دريافت كرد.
مك آرتور در مصاحبه اي با مجله «اشپيگل» در مورد ركورد دور دنياي خود، خطرات مرگ آور تنهايي در اقيانوس، پيشرفت سريع فن قايقراني و فتح قلمرو مردان گفت وگو كرده است.

* خانم مك آرتور، در حين شكستن ركورد دور دنيا، اغلب مجبور مي شديد از تمام نيروي خود بهره بگيريد. در مسير بازگشت از روي اقيانوس اطلس، در شرايط توفاني و امواج شش متري، در حالي كه خطر مرگ شما را تهديد مي كرد، دكل را بالا نگه مي داشتيد تا از بروز صدمه جلوگيري كنيد. آيا آن موقع سخت ترين لحظات در طول دو ماه و نيم سفر انفرادي روي اقيانوس بود؟
- نه، بدترين موقع، دوازده ساعت قبل از آن بود، زماني كه برايم معلوم شد بايد براي تعمير دكل، خطر بالا رفتن از آن را به جان بخرم. البته فشار روحي اين موضوع بسيار بي رحمانه و شديد بود، نه فشار جسمي آن.
* دقيقاً  چه چيز آزارتان مي داد؟
- به طور كلي در تمام مدت اوضاع بد و بدتر مي شد. يا باد خيلي ضعيف بود و يا خيلي شدت داشت و دائماً  مسير را تغيير مي داد و من مجبور مي شدم مسير حركت را اصلاح كنم. باد ناپايدار و متغير واقعاً  وحشتناك است. سه مرتبه به خاطر بالا و پايين شدن بادبانها، مجبور شدم با دست با آنها كلنجار بروم و جهت بادبانها را عوض كنم كه حسابي خسته و عصبي شدم. براي اين كه گاهي بتوانم استراحت كنم، نياز به باد ثابت داشتم. دو هفته نتوانستم درست بخوابم و كاملاً از پا افتاده و خسته شدم. اما آنچه بيش از هر چيز آزارم مي داد فكر شكستن ركورد قديم بود، كه بيشتر از پنج روز كاملاً  مرا مشغول به خود كرده بود. روزها را يكي پس از ديگري از دست دادن و احياناً  كمي قبل از رسيدن به هدف شكست خوردن، كشنده است.
* وقتي آماده مي شديد كه براي تعميرات به ارتفاع ۳۰ متري برويد، مي دانستيد كه چه چيزي انتظارتان را مي كشد؟
- البته، اين اولين بار نبود. وقتي قايق با سرعت در توفاني ۲۰ گره اي و بيشتر به ميان امواج مي رود، باد بدون آهنگي ثابت از هر طرف به ديرك برخورد مي كند. در آن بالا خطر شكستگي استخوان وجود دارد. برخورد ديرك انسان را بيهوش مي كند، حتي اگر كلاه ايمني بر سر داشته باشد. هر حركت و كاري را بايد متوقف كرد. بايد به نيروهاي طبيعت احترام گذاشت، اما فكر كردن به خطر نبايد آنقدر زياد باشد كه انسان كنترل خود را از دست بدهد. اگر لازم شد، بايد پايين آمد و دوباره امتحان كرد. خودم هم يك بار مجبورشدم همين كار را بكنم.
* شما دقيقاً  ۷۱ روز و ۱۴ ساعت و ۱۸ دقيقه و ۳۳ ثانيه در راه بوديد و قايقراني دور دنيا را سريعتر از تمام كساني انجام داديد كه قبل از اين مبادرت به اين كار كرده بودند، هميشه مي دانستيد كه اگر در شب به شدت به يك كوه يخ يا يك كشتي برخورد كنيد، به احتمال فراوان كشته مي شويد. هيچ گاه از خود نپرسيديد كه چرا همه اين كارها را انجام مي دهيد؟
- نه، هرگز. مي دانستم كه به سفر تفريحي نمي روم. من عاشق قايقراني هستم، حتي زماني كه يك دختر بچه بودم. من از رفتن به اقيانوس لذت مي برم. اين طوري خوشبختم و دلم نمي خواهد كار ديگري غير از اين انجام دهم. متأسفم، نمي توانم بهتر از اين اشتياق و علاقه ام به قايقراني را بيان كنم.
* عجيب است، بالاخره ممكن است در يك سمينار، به طور مثال براي عده اي مدير صحبت كنيد. آن وقت چه چيزي به شنوندگان مي گوييد؟
- قرار نيست براي آنها سخنراني كنم و بگويم كه چه كار بايد بكنند و چه كار نكنند. سرگذشتم را خيلي ساده برايشان تعريف مي كنم و بعد آنها هستند كه مي  توانند تصميم بگيرند كه كدام قسمت آن خوب است. وقتي دختر بچه بودم، كتاب هاي كساني مثل سرفرانسيس چيچستر و سررابين ناكس جانسون كه در قديم با قايق به دور دنيا سفر كرده بودند، مجذوبم مي كرد. حالا ميل دارم ديگران را ترغيب كنم تا ايده هايشان را تحقق بخشند.
* هموطن و همكار حرفه اي شما، پت گاس انگيزه خود را چنين بيان مي كند: «من با قايق به راه نمي افتم تا اين كه آدم ديگري شوم، روحم را پيدا كنم يا كار خاصي ترتيب دهم. من فقط مي خواهم قايقراني كنم.» آيا شما هم همين طور فكر مي كنيد؟
- اين را بايد در عمل نشان دهم.
011847.jpg
* تفاوت هاي زندگي روي آب با زندگي در خشكي در چيست؟
- در همه چيز. كوچكترين تشابهي نيست. روي آب ريتم ۲۴ ساعت وجود ندارد. هيچ روزي مثل روز ديگر نيست و هيچ گاه از قبل نمي داني كه روز بعد چگونه مي شود. همه چيز فقط در جهت بقا و زنده ماندن است: زماني مي خوابي كه هوا اجازه دهد، مي خوري چون ضرورت دارد. غذا خوردن هرگز يك لذت نيست، خود من هر گاه احساس گرسنگي مي كنم، نسبت به هيچ غذايي تمايل ندارم. آب داغ را از دستگاه تصفيه گرفته و با غذاي خشك مخلوط مي كنم و آن را مي خورم تا سير شوم. روي قايق نمي توانم آشپز باشم.
* اما ناوبر، هواشناس و ... مي توانيد باشيد.
- هم اينها و هم مكانيك، كارشناس كامپيوتر و پزشك. مجبورم زخم هايم را خودم مداوا كنم، عيب هاي قايق را برطرف و دوربين روي عرشه را تعمير كنم و نيز بادبانها را وصله كنم. نبايد شارژ كردن باتري ها را فراموش كنم. دائم بايد توجه كنم كه در مورد چيزي اسراف نكنم، چه الكل ژنراتور برق، چه ذخيره غذايي و يا كاغذ آشپزخانه باشد همه چيز به خاطر كمبود جا فقط به مقدار محدودي وجود دارد.
* وقتي روز و شب عوض مي شود، چيزي تغيير مي كند؟ چگونه خوابتان را تنظيم مي كنيد؟
- با تغيير روز و شب فقط چشم انداز عوض مي شود. در اكثر مواقع فقط مي توان تا ۲۰ دقيقه چرت زد. يك خواب يك ساعته به ندرت پيش مي آيد، ولي اگر هم پيش آيد استراحت بهتري است تا چهار ساعت خواب پراكنده. اين را از يك پژوهشگر خواب كه از شش سال پيش با او كار مي كنم، ياد گرفته ام. هيچ برنامه زماني وجود ندارد. بايد از هر فرصتي استفاده كني. وقتي چشمهايت را مي بندي، نمي تواني مطمئن باشي كه بتواني ده دقيقه بخوابي.دگمه اي نيست كه آن را بزني و همه چيز را متوقف كني. گاهي اوقات سرم را روي ميز مي گذارم. اينطوري بيدار شدن راحت تر است. صداهاي نامتعارف يا ضربه امواج بيدارت مي كند. گاهي هم كه خطر برخورد با يك كشتي تهديدت كند، صداي آژير بلند مي شود.
* در اقيانوس منجمد جنوبي، حتي در سطح زير آب نيز خطرات فراواني در كمين هستند و هيچكس هم نمي تواند به موقع خود را نجات دهد. چطور در آن شرايط حتي براي پنج دقيقه مي توانيد بخوابيد؟
- حق انتخابي در كار نيست. كاملاً بدون خواب دچار توهم شده و ديوانه مي شوي. بايد هماهنگي بين خواب و بيداري را پيدا كني.
* شما از وجود وسائل رفاهي مثل دوش در قايق صرف نظر كرده ايد. آيا اين كار مانعي براي رعايت بهداشت نمي شود؟
- به هر حال چاره ديگري نيست. گاهي با يك سطل آب خودم را مي شستم، گاهي هم زير رگبار باران دوش مي گرفتم. خيلي هم مهم بود كه در اين زمان مواظب باشم دوربين هاي قايق خاموش باشند.
* چهار سال قبل نيز در همين مسير قايقراني مي كرديد. آن زمان پس از ۹۴ روز برگشتيد. چه تفاوتي بين ركورد شكني فعلي كه به تنهايي انجام داديد و مسابقه قايقراني با ديگران در آن زمان وجود دارد؟
- اين دفعه استرس و كم خوابي بيشتر بود. وقتي مسابقه به تنهايي انجام مي گيرد، تا حدي حالت رقابت از بين مي رود. هنگام ركورد شكني به اين صورت، مرتب روزها و زمان را از دست مي دهي و كم كم به شك مي افتي، چون در اينگونه مسابقات زمان اهميت زيادي دارد و متوقف هم نمي شود.
* در اواسط دوران آماده سازي تان و تنها ۹ ماه قبل از شروع، فرانسوا ژويون فرانسوي در اين رشته، ركورد ۹۳ روز خود را به ركورد افسانه اي ۷۳ روز تبديل كرد. وقتي اين خبر به گوشتان رسيد، دلسرد و مأيوس نشديد؟
- نه، خوشحال هم شدم.
* اين را جدي مي گوئيد؟
- بله. از آن زمان بود كه من و تيم سرپرستي دانستيم كه واقعاً اين مبارزه چقدر بزرگ و با اهميت است. فرانسوا ابعاد تازه اي به اين ورزش داد. حتي موفقيت او كار مرا آسان تر كرد، چون او هم بر روي قايقي مثل مال من قدم در اين راه گذاشته بود. تا آن موقع غيرقابل تصور بود كه با يك چنين قايقي، بي وقفه و تنها دور دنيا را درنورديد. فرانسوا ثابت كرد كه اين كار امكان دارد، و ما راه درست را انتخاب كرده ايم.
* چرا همه فكر مي كنند كه اين قايق هاي بادباني تك نفره به نام تريماران، براي اين كار مناسب نبوده و نمي توانند اين راه را تا انتها بروند؟
- چون انسان با استفاده از آنها جان خود را به مخاطره مي اندازد. غير از اين قايق هاي تك نفره، هيچ قايقي پس از چپ شدن، نمي تواند دوباره به حالت اول برگردد. به علاوه نيروي باد و امواج كه ممكن است باعث شكسته شدن قايق شود، در مورد اين قايق ها بسيار بزرگتر و شديدتر است. در مورد قايق هاي بادباني مسابقه اي سنتي با همين اندازه نيز فشاري معادل هفت تن به بادبان بزرگ آنها وارد مي شود. اين قايق ها هنگام وزش باد شديد كج مي شوند. اما به لطف بدنه سنگين زيرين دوباره به حالت اول برمي گردند. يك تريماران به دليل داشتن سطح بدنه بزرگ، به ندرت خم مي شود. به همين خاطر بادبان بزرگ آن فشاري معادل ۳۰ تن را متحمل مي شود، و اين امر نگراني بسيار زيادي ايجاد مي كند.
* پس مزيت اين قايق ها در چيست؟
- در سرعتشان. بعضي لحظات، انسان حس مي كند كه بر فراز كوه ها پرواز مي كند، ما دو بار واقعاً روي هوا بلند شديم.
* قايق شما « B&Q» يك قايق خاص تقريباً سه ميليون يورويي است كه از جنس پلاستيك يك تكه بوده و پر از قطعات الكترونيكي است، داراي شبكه ماهواره اي و مجهز به بادبان، كه اين قطعات بر روي هم به گراني يك منزل مسكوني مي باشد. با اين وجود روز به روز تكنولوژي پيشرفت مي كند. فكر نمي كنيد به زودي ركورد شما شكسته شود؟
- به هر حال امكانش وجود دارد. هر چه قايق طويلتر باشد، به همان اندازه سرعتش نيز بيشتر است، اما اين امر كه فقط يك نفر مي تواند قايقراني كند، دامنه كار را محدود مي كند. به سختي بتوان يك تريماران طويلتر از «B&Q» كه ۲۳ متر طول دارد ساخت، در غيراينصورت يك نفر به تنهايي مشكل مي تواند آن را هدايت كند. قايق هايي كه توسط يك تيم هدايت مي شوند را مي توان به اندازه دلخواه ساخت. در مورد قايق هاي تك نفره، استفاده از نيروهاي آبي و الكترونيكي، براي سريعتر راندن، ممنوع است و البته بهترين تكنولوژي هم نمي تواند جاي هواي خوب را بگيرد. شايد اگر در اقيانوس اطلس جنوبي باد خوبي مي وزيد، مي توانستم پس از ۶۵ روز برگردم.
* آيا قايقراني در آب هاي بين المللي، همان كاري كه شما انجام داديد، اقدامي به سبك ماجراجويي هاي زمان هاي قديم است؟
- بله، به هر حال ما هر بار به دنياهاي ناشناخته سفر مي كنيم. تكنولوژي و تجهيزاتي كه ما از آن استفاده مي كنيم، به سطح مسابقات فرمول يك مي رسند. من احساس مي كنم كه يك ورزشكار قدرتي هستم. قبل از شروع كار، شش روز در هفته تمرينات بدني انجام مي دادم تا كاملاً روي فرم باشم. من راننده اي هستم كه به جاي اتومبيل، در يك قايق مي نشيند.
* فن و تكنيك، چگونه به شما كمك مي كند كه تسلط بهتري بر قايق ورزشي تان داشته باشيد؟
- بهترين نمونه يك كامپيوتر است كه هدايت كننده خودكار مي باشد و ۹/۹۹ درصد زمان، قايق را هدايت مي كند. من اغلب مسير را تعيين كرده و به كامپيوتر برنامه مي دهم كه سكان قايق چگونه عمل كند. اين نوع قايق ها به قدري سرعت دارند كه غير از اين قابل هدايت نمي باشند.
* در ضمن دائماً از اطلاعات هواشناسان استفاده زيادي مي كرديد، اين پشتيباني چگونه بود؟
- من دو تا تيم داشتم كه به طور مرتب اطلاعات مربوط به هوا را به من مي دادند و در انتخاب مسير كمكم مي كردند. اما نهايتاً اين من بودم كه با نگاه به وضعيت ابرها تصميم مي گرفتم چه كار كنم.
* در اين ركوردشكني چه كسي بيشترين سهم را داشت: حامي مالي، طراح و سازنده قايق، تدارك بيننده اين كار، مدير اين برنامه و يا شما به عنوان قايقران؟
- نمي توان اينها را از هم جدا كرد. من نمي توانم اينجا بنشينم و با فخر بگويم كه همه اين كارها را خودم انجام داده ام. بدون فعاليت عده اي زياد، اين پروژه هيچگاه عملي نمي شد. پروژه اي كه حدود شش ميليون يورو هزينه داشت و بيش از دو سال به طول انجاميد. ما قايق را در سرزميني در آنسوي دنيا ساختيم و آن را به كشور خودمان آورديم. سه ماه در استراليا، يك ماه و نيم در نيوزيلند، دو ماه در نيويورك و خدا مي داند چه مدت در فرانسه مانديم تا زمان شروع كار معلوم شود.
* اما به نظر مي رسد كه يك قايقران قايق يك نفره مثل كسي است كه به تنهايي در يك مؤسسه كار مي كند. آيا اين ذهنيت مردم عوض نشده است؟
- چرا، كمي عوض شده. من هميشه خودم را جزئي از يك تيم مي دانم. اين موضوع مرا از اينكه روي دريا، به فكر انصراف از كار بيفتم، محافظت مي كند، چون چطور مي توانم بگويم: حالا ديگر حوصله ادامه كار را ندارم؟ اينطوري خيلي ها را مأيوس و دلخور مي كردم.
* در كشورتان از شما انتقاد مي شود كه شما روح ماجراجويي را از دست داده ايد و خود را به يك اسپانسر بزرگ فروخته ايد. اين انتقادات را قبول داريد؟
- يك نفر را به اقيانوس منجمد جنوبي مي فرستيد و در آنجا از او سئوال مي كنيد كه آيا اول به تجارت فكر مي كند. فراموشش كنيد. اين نمي تواند انگيزه اين كار باشد. اما بدون اسپانسر، هيچگاه چنين پروژه اي به لحاظ مالي عملي نمي شد.
* كارشناسان محاسبه كرده اند كه سرمايه گذار اصلي اين كار ۲۲۰ ميليون يورو درآمد كسب كرده است. ركورد شكني شما به طور دائمي از طريق اينترنت دنبال مي شد. شما دفتر خاطرات نوشته ايد و مصاحبه هايي داشته ايد، خودتان براي هواداران اي-ميل مي فرستاديد و با دوربين داخل قايق فيلمتان گرفته مي شد. هيچ موقع قبل از اين، كسي عموم مردم را به اين وسعت به داخل قايق نياورده بود. آيا مي خواستيد تصويري از ورزش در آب هاي بين المللي در اختيار مردم قراردهيد؟
- نه، نظر من چيز ديگري بود: گرچه من به تنهايي روي دريا بودم اما به لطف وسائل مدرن ارتباطي هيچگاه تنها نبودم، سعي مي كردم ماجراهايم را با ديگران تقسيم كنم. قبل از هر چيز وقتي انسان خسته است، اگر با هيچكس در تماس و ارتباط نباشد، استرس و فشار روي او بيش از اندازه زياد مي شود.
* حداقل كليشه قايقران تنهاي دور دنيا را خراب كرده ايد. به جاي پسركي گوشت تلخ و نچسب كه پس از يك هفته روي دريا بودن حداكثر يك بار با بي سيم علائم حياتي ارسال مي كند و پس از مدتي طولاني با ريشي انبوه برمي گردد و داستان مرد دريا را بين مردم پخش مي كند، شما چهره ديگري از خود نشان داديد : يك زن جوان و ظريف. با توجه به اينكه وارد قلمرو آقايان شده ايد، نگران بروز جار و جنجال و هياهو نيستيد؟
- نمي دانم. يعني اگر يك مرد ۲۸ ساله بودم، واكنش ها طور ديگري مي شد. براي من كه فرقي نمي كند. البته كاري كه من كردم، در فرانسه بيشتر مورد پذيرش واقع شد. در بريتانيا قايقراني بيشتر به نظر مي رسد براي مرداني در لباس آبي با دكمه هاي برنجي مي باشد، يك ذهنيت اشتباه با توجه به مسابقات قايقراني كه از هزاران سال پيش هر آخر هفته برگزار و يا به عنوان تفريحي روي آب انجام مي شود.
* آيا در زندگي شما جايي براي چيزهاي ديگر غير از قايقراني وجود دارد، مثلاً يك دوست، يك خانواده جديد؟
- نه، واقعاً نه.
* با وجود اينكه خيلي جوان هستيد،  تقريباً به همه چيز رسيده ايد. در مسير موفقيتتان چه چيز ديگري بايد پيش بيايد؟
- سال گذشته فقط به خاطر ۷۵ دقيقه نتوانستم ركورد عبور از اقيانوس اطلس را بشكنم. شايد دوباره اين كار را امتحان كنم.

ورزش
ادبيات
اقتصاد
اجتماعي
سياست
فرهنگ
|  ادبيات  |  اقتصاد  |   اجتماعي  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |