شنبه ۲۷ فروردين ۱۳۸۴ - سال سيزدهم - شماره ۳۶۷۴ - Apr 16, 2005
گفت و گوي اختصاصي همشهري با جنايتكار اصفهاني
مي دانستم كه اعدام خواهم شد
004017.jpg
با تقاضاي مدعي العموم همدست مرد جنايتكار امروز اعدام نخواهد شد
تقاضاي وكلا براي جلوگيري از اعدام اشخاص كمتر از ۱۸ سال
ايسنا:  جامعه  مستقل وكلاي دادگستري بيانيه اي را در ارتباط با ممنوعيت اعدام افراد زير ۱۸ سال منتشر كرد. بنابه اين گزارش، در اين بيانيه آمده است: متاسفانه عليرغم اينكه مذاكرات مشفقانه اي كه از طرف جمعيت هاي داخلي كشور از يك سو و مجامع جهاني از سوي ديگر اعلام شده است، باز هم خبر از اعدام اطفال كمتر از ۱۸ سال به گوش مي رسد. جامعه  مستقل و كلاي دادگستري ضمن محكوم كردن اين روش خلاف اصول، از مسوولين محترم قوه  قضاييه مصرانه خواستار است:
۱- از اعدام در شرف وقوع طفلي كه هم اكنون در معرض اجراي حكم است، جلوگيري شود.
۲- با توجه به مقررات كنوانسيون حمايت از حقوق كودك و ديگر معيارها و مقررات جهاني، تصويب قانوني در خصوص عدم صدور حكم اعدام نسبت به اطفال را از مجلس شوراي اسلامي تقاضا داريم.
گروه حوادث - خبرنگار همشهري از اصفهان: با توجه به صدرو بيانيه اي كه از سوي وكلاي دادگستري صادر شد، دادستان عمومي و انقلاب استان اصفهان به عنوان مدعي العموم خواهان عفو پسر جنايتكاري شد كه قرار بود سحرگاه امروز در زندان به دار مجازات آويخته شود.
رئيس دادگستري اصفهان در اين خصوص گفت: با توجه به اينكه در مورد سن پسر شبهاتي وجود دارد، فعلاً اجراي اين حكم را متوقف كرديم.اين پدر و پسر جنايتكار در حدود يك سال قبل با ربودن دختربچه ها از مقابل مدرسه آنان را مورد آزار و اذيت قرار مي دادند كه با تأييد حكم اعدام آنها توسط ديوان عالي كشور امروز پدر به دار مجازات آويخته خواهد شد.
زندان اصفهان
ساعت ۳۰/۱۰ را نشان مي داد. ديوارهاي بلند دورتادور زندان را احاطه كرده بود. ماموران پس از شناسايي مدارك اجازه ورود به ما دادند. داخل محوطه تعدادي زنداني درحال قدم زدن بودند. پس از چند مرحله بازرسي وارد راهرو شديم. پس از گفت وگويي كوتاه و گرفتن مشخصات زنداني رئيس اندرزگاه موسي را از پشت بلندگو خواست پس از چند دقيقه مردي با اندام متوسط، موهاي شانه نكرده و ريش هاي نامرتب با نگاهي مضطرب و نگران همراه مامور وارد اتاق شد.مقابلم نشست. انگشتانش را به هم گره كرد و بدون هيچ نگاهي سرش را پايين انداخت وگفت: موسي هستم. ۴۰ ساله. تنها تا كلاس پنجم دبستان درس خوانده ام و پدرم در يك كارگاه موزاييك سازي مشغول به كار بوده است. بچه آخر خانواده هستم و دو خواهر و يك برادر ديگر دارم.
- از دوران بچگي و نوجواني ات تعريف كن؟
موسي دستي در موهايش كشيد و سرش را بالا گرفت. خيره به پنجره نگاه كرد و گفت: بچگي. دوراني كه هرگز تجربه اش نكردم. از وقتي يادم مي آيد درحال كاركردن بودم. پدرم دائما با ما دعوا مي كرد. از سر صبح تا غروب آفتاب در موزاييك سازي پدرم كار مي كردم. هرشب وقتي به خانه مي آمدم آنقدر خسته بودم كه حتي توانايي خوردن شام را نداشتم. پدرم را هرگز دوست نداشتم و ندارم. او ما را كتك مي زد. اصلا از سوي او محبتي دريافت نكردم. كاش هيچ وقت پدر نداشتم. با اينكه از نعمت پدر برخوردار بودم اما هر وقت بچه اي را مي ديدم كه از سوي پدرش مورد محبت قرار مي گرفت به او حسادت مي كردم.
او در ادامه افزود: در جواني تصميم گرفتم تا از خانواده ام جدا شوم. به همين خاطر پس از چند ماه و كاركردن بسيار، توانستم خانه اي را كرايه كنم. در همان دوران جواني در اثر معاشرت با چند تن از دوستانم اقدام به كشيدن ترياك كردم و پس از مدتي معتاد شدم. در حالي كه از زندگي ام لذت نمي بردم با اصرار خانواده ام با دختر كارگر پدرم به اسم سهيلا ازدواج كردم و تنها پس از يك سال از شروع زندگي مان صاحب يك پسر به نام رسول شدم.
- چرا همسرت را طلاق دادي؟
متهم: سراسر زندگي ام پر از دعوا بود. همسرم توقعاتي داشت كه من هرگز نمي توانستم آن را برآورده كنم تا اينكه بعد از تولد رسول زماني كه رسول ۶ ماهه بود فهميده همسرم با فردي رابطه دارد. همين امر بهانه اي شد براي اينكه وي را طلاق دهم.
- بعد از طلاق همسرت رسول را چه كردي؟
متهم: به هر روشي كه بود توانستم پسرم را پيش خودم نگه دارم. پس از طلاق همسرم تا زماني كه رسول ۴ ساله شد، با مادرم زندگي مي كرد. اما بعد از مرگ مادرم، بدبختي هاي رسول بيچاره هم شروع شد. او نيز سرنوشتي شبيه زندگي پدرش داشت. مدتي پيش مادربزرگ ماند اما به خاطر اينكه من داراي سابقه متعدد زندان شده بودم و بارها به اتهام سرقت، مسائل اخلاقي، فرار از خدمت و اعتياد به زندان رفته بودم، فرزندم را تحويل بهزيستي دادند.
از وقتي رسول به بهزيستي رفت از او خبري نداشتم تا اينكه ۱۶ ساله شد و من از زندان بيرون آمدم. به بهزيستي رفتم و از آنان خواستم تا سرپرستي رسول را به من بدهند. آنها قبول كردند و پس از آمدن رسول هر دو در يك كارگاه چادردوزي شروع به كار كرديم.
پس از مدتي تصميم گرفتيم تا موتور سيكلتي خريداري كنيم اما وقتي ديدم توانايي پرداخت اقساط آن را ندارم عصر يك روز اقدام به دزديدن يك موتور سيكلت كردم.
- ماجراي دزديدن بچه ها و آزار و اذيت آنها از چه موقعي شروع شد؟
متهم: درست بعد از دزديدن موتورسيكلت بود كه دزديدن دختربچه ها شروع شد.
- به چه انگيزه اي؟
متهم: تنها سرقت طلاجات.
- اين فكر ابتدا به ذهن كدام يك از شما خطور كرد؟
متهم: من. يك روز وقتي با موتورسيكلت از مقابل مدرسه دخترانه عبور مي كردم، اين فكر به ذهنم خطور كرد.
- چند تا دختر بچه را دزديديد؟
متهم: آن طور كه به خاطر مي آورم حدود ۴۰ دختربچه بودند. اما ظاهرا بيشتر آنها به خاطر حفظ آبرو اصلا شكايتي نكرده اند.
- بعد از دزديدن دختربچه ها چه كار مي كرديد؟
متهم: آنها را تهديد به مرگ مي كردم. بعضي از آنها را كه خوشمان مي آمد به خانه مي برديم و سعي مي كرديم با آنها طوري برخورد كنيم كه اصلاً جرأت نكنند با ما صحبت كنند.
- دختربچه ها التماس هم نمي كردند؟
متهم: در ابتدا چرا خيلي مي ترسيدند به ما التماس مي كردند مثلا ما آنها را از وجود يك پيرمرد افغاني كه در طبقه بالاي خانه مان بود مي ترسانديم و مي گفتيم آن پيرمرد افغاني مطمئنا آنها را خواهد كشت. در اين صورت بود كه آنها اصلا صحبت نمي كردند.
- آيا پسرت به اين كار تو اعتراضي نمي كرد؟
متهم: گاهي اوقات خسته مي شد. اما ما اين كارها را كاملا تفريحي انجام مي داديم.
- آيا فكر مي كني در حق پسرت، پدري كرده اي؟
متهم: مفهوم پدر برايم معنايي ندارد كه بخواهم آن را عملي كنم. محبتي نديده ام كه رسول انتظار محبتي از من داشته باشد.
- از مجازات خود آگاهي داري؟
متهم: بله. انتظاري جز مرگ ندارم. مي دانم كه مجازاتم اعدام است. از همان موقعي كه كودكان را مي دزديم مي دانستم در صورت گرفتاري مجازاتم اعدام خواهد بود حالا هم منتظر سحرگاه شنبه هستم.

سقوط اتوبوس در كلك چال
گروه حوادث: در اثر واژگوني يك دستگاه اتوبوس در جاده كوهستاني كلك چال بيش از ۵۰ نفر كشته و مجروح شدند.
به گزارش خبرنگار ما، در اين حادثه كه ساعت ۳۰/۱۳ ديروز اتفاق افتاده است يك دستگاه اتوبوس كه متعلق به نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي بوده است، زمان بازگشت از كلك چال در حالي كه بيش از ۵۰ مسافر داشته ناگهان به داخل دره سقوط كرد و اكثر سرنشينان آن به شدت مجروح شده اند.
براساس گزارش دريافتي، تاكنون سه تن در اين حادثه جان خود را از دست داده و بقيه مصدومان به بيمارستان شهداي تجريش و ارتش انتقال يافته اند.
به گفته يك منبع آگاه از بيمارستان شهداي تجريش حال بسياري از مصدومان وخيم اعلام شده است. اين حادثه، زماني اتفاق افتاد كه گروهي از خانواده هاي ارتشيان از مراسم بزرگداشت روز ارتش در مقبره شهداي گمنام در ارتفاعات كلك چال به تهران بازمي گشتند. آخرين گزارشها حاكي از آن است كه خلاصي دنده اتوبوس باعث وقوع اين حادثه شده است.

خارج شدن پرونده يك اعدامي از اجراي احكام
004014.jpg
گروه حوادث: پرونده فاطمه-ح كه مدعي است براي دفاع از ناموس دخترش همسر صيغه اي خود را كشته و سپس جسد او را مثله كرده بود بعد از تاييد حكم اعدامش از سوي ديوان عالي كشور و ارسال به اجراي احكام بر پايه آخرين اخبار رسيده از اين پرونده از اجراي احكام خارج شده است.
در اين خصوص با عبدالصمد خرمشاهي وكيل فاطمه-ح به گفتگو پرداختيم كه به شرح ذيل است.
* در چه شرايطي يك حكم نقض مي شود؟
آراء و احكام دادگاهها به دلايل مختلف در ديوان عالي كشور نقض مي شود، اگر حكمي بدون تشريفات قانوني، بدون توجه به دلايل و ملاحظات طرفين صادر شده  باشد و يا يكسري تشريفات قانوني رعايت نشده باشد ا ين حكم در ديوان عالي كشور نقض مي شود. اگر رأي صادر شده محكوم عليه كه به آن اتهام محكوم شده اصلا جرم نبوده يا از ساير جهات قانوني آن عمل جرم شناخته نشود، نقض بلااجرا مي شود و اقدام ديگري صورت نمي گيرد. ممكن است رأي صادر شود كه ديوان عالي كشور پي ببرد در آن تحقيقات ناقص است و تحقيقات كاملي صورت نگرفته است، مثلا از شهود و مطلعين تحقيقات كافي انجام نشده است در اين صورت بعد از آنكه دادنامه نقض شد به شعبه اجرا مي شود و پس از رفع نقض مجددا به ديوان ارجاع داده مي شود. اما اگر دادنامه اي صادر شد و به جهات غير از اين موارد نقض شد از طرف ديوان عالي كشور به شعب هم عرض صادر كننده ارجاع داده مي شود . لازم به ذكر است هر موردي از سوي ديوان عالي كشور نقض شود ديوان مكلف است موارد نقض را به صورت مشروح متذكر شود. به صورت كلي نمي توان حكمي را نقض كرد.
در اين پرونده از تبصره ۲ ماده ۱۸ استفاده شده است كه در آن رياست قوه قضائيه در صورت پي بردن به نقص در تحقيقات و يا صدور حكم خلاف شرع توقف اجراي حكم را صادر مي كنند تا بررسي بيشتر بر روي آن پرونده صورت گيرد.
* اگر حكم اين پرونده نقض شود متهمه چه شرايطي پيدا مي كند؟
مجددا پرونده در دادگاه هم عرض مورد بررسي قرار مي گيرد و پس از رسيدگي مجدد و رفع نواقص رأي صادر مي شود.
* آيا امكان آزادي متهمه وجود دارد؟
احتمال آن وجود دارد. البته بايد ديد كه حكم بر پايه چه مواردي نقض شد ه است ولي اگر دادنامه نقض شود امكان آزادي متهمه وجود دارد.
* چه دلايلي براي نقض حكم اين پرونده وجود دارد؟ 
بنده به طور كامل پرونده مذكور را مورد بررسي قرار نداده ام ولي طبق گفته متهمه يكسري از دفاعيات ايشان پذيرفته نشده است، ظاهرا از خود متهم نيز دفاعيات آخر گرفته نشده است و دفاعيات متهمه مورد توجه كافي نبوده است.
* اگر پرونده به شعبه هم عرض ارسال شود تا چه حد دفاعيات بر روي دفاع مشروع خواهد بود؟
مواردي كه متهم براي دفاع از خود عنوان كرد ه است از موارد دفاع مشروع به حساب مي آيد. بايد صبر كنيم تا نتيجه مشخص شود و در صورت نقص موارد آن مشخص شود.

۱۷ كشته ومجروح در انفجار يك ديزي سرا
گروه حوادث: انفجار گاز شهري در يك ديزي سرا دو كشته و بيش از ۱۵ مجروح بر جاي گذاشت.
به گزارش خبرنگار ما، اين حادثه حدود ساعت ۱۳ روز پنج شنبه در ديزي سراي «آذربايجان» واقع در جاده قديم كرج در حالي رخ داد كه نزديك به ۵۰ نفر براي صرف ناهار به اين مكان مراجعه كرده بودند.به گفته برخي شاهدان حاضر در محل، حدود ۲۴ ساعت پيش از وقوع حادثه، در برخي مسيرهاي انتقال گاز شهري منطقه نشتي گاز مشاهده شد و به دنبال آن سريعا مامورين شركت گاز توسط ساكنين محل از اين مسأله آگاه شدند اما هيچ اقدامي جهت برطرف كردن اين نشتي و بررسي لوله هاي گاز انجام نشد.
در نهايت، گاز منتشر شده به منقل موجود در ديزي سرا كه در حال آماده كردن غذا بود رسيد و به دنبال ايجاد جرقه، منجر به انفجار شديد شد.
ماموران سازمان آتش نشاني و خدمات ايمني ۳ ايستگاه به محض رسيدن به محل حادثه، با مشاهده شعله هاي مهيب آتش اقدام به خاموش كردن آن و آوار برداري كردند.
يكي از شاهدان حاضر در محل با بيان اين كه صداي انفجار بسيار شديد بود، گفت: به محض استشمام بوي شديد گاز افراد را جهت تخليه اين مكان هدايت كردم كه در اين ميان تعداد زيادي به خاطر ترس از وقوع حادثه سريعا مكان را تخليه كردند.
نيكونژاد، فرمانده ايستگاه ۶۲ سازمان آتش نشاني و خدمات ايمني تهران نيز با تأكيد بر اين كه در اين حادثه بيش از ۶ باب مغازه تخريب شدند، به ايسنا گفت: خسارت و علت اصلي اين انفجار به علت شدت وسعت همچنان در دست بررسي است.

كارمند اخراجي صاحب كار خود را كشت
گروه حوادث: كارمند اخراجي يك شركت توليدي عصر روز پنجشنبه مرتكب قتل صاحب كار خود شد.
به گزارش خبرنگار ما، عصر روز پنجشنبه مرتضي ۲۰ ساله به شركت توليدي ت-م ۶۲ ساله رفت. چند روز پيش از آن ت-م او را از شركت اخراج كرده بود و بيكاري فشار روحي زيادي را به ذهن اين پسر جوان وارد كرده بود. وقتي مرتضي وارد شركت شد، ت-م از حضور او در شركت ناراحت شده و اين مسئله موجب ايجاد درگيري بين آنان شد. هنوز چند دقيقه اي نگذشته بود كه مرتضي با چاقويي كه همراهش بود به ت-م حمله ور شده و او را مورد ضرب و شتم قرار داد. ديگر كارمندان شركت به سرعت ت-م را به بيمارستان آپادانا انتقال دادند ولي ديگر فرصتي براي نجات جان ت-م وجود نداشت و شدت جراحت آنقدر زياد بود كه زندگي او را پايان داد.
ماموران كلانتري ۱۰۵ سنايي از ماجرا مطلع شده و در محل واقع حضور يافتند. كارمندان شركت از فرار مرتضي جلوگيري كرده بودند و او را تحويل ماموران پليس دادند.
مراتب به اطلاع بازپرس هنرمند رسيد. جسد ت-م براي انجام آزمايشات لازم به پزشكي قانوني انتقال يافت. مرتضي به دايره ۱۰ آگاهي منتقل شد و بازجويي ها از اين پسر جوان ادامه خواهد داشت.

حوادث
اجتماعي
اقتصادي
دانش انفورماتيك
بـورس
خارجي
سياسي
داخلي
شهري
ورزش
صفحه آخر
همشهري ضميمه
همشهري ايرانشهر
|  اجتماعي   |   اقتصادي   |   دانش انفورماتيك   |   بـورس   |   حوادث   |   خارجي   |   سياسي   |   داخلي   |  
|  شهري   |   ورزش   |   صفحه آخر   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   شناسنامه   |   چاپ صفحه   |