يكشنبه ۲۸ فروردين ۱۳۸۴ - - ۳۶۷۵
خبرسازان
Front Page

كيومرث درمبخش و فيلم جديدش
ايلياتي ها جين مي پوشند!
032706.jpg
او براي ساخت فيلم مستند جديدش با مشكلي به نام پوشش سنتي برخورد كرد و مجبور شد لباسهاي محلي را از موزه بيرون بكشد؛ فقط به يك دليل ساده، اينكه مردان ايلياتي امروزه شلوار جين مي پوشند و زنان مشك هاي پلا ستيكي به دست مي گيرند
زمان مهدي زاده-بهانه گفت وگو همان عكس زيبايي است كه از او روي جلد ويژه نامه حيات وحش ايرانشهر چاپ شد؛ عكسي كه به قول اينانلو– كارشناس سرشناس محيط زيست– كاملا  ساختگي مي نمود و در واقع هم يك عكس ساختگي بود.
چند شكارچي، گوزني را به قتلگاهي بسيار زيبا و سرسبز برده اند ودر حال سر بريدن اين حيوان زبان بسته هستند. اين عكس مربوط به يكي از فيلم هاي مستند دكتر كيومرث درمبخش با عنوان به رنگ خون است.
جالب اينجاست كه عكاس اين تصوير فرد ديگري است: عكس را همسرم، خانم ثريا درمبخش گرفته.
كيومرث درمبخش شصتمين بهار زندگي و سي وپنجمين تولد فيلمسازي خود را جشن مي گيرد. او كه بانخستين فيلم مستند خود به نام جرس كه فيلمي 16 ميليمتري بود جايزه يك جشنواره آسيايي را به خود اختصاص داد، به تازگي ساخت قسمت اول يك مجموعه 10 قسمتي را با عنوان بنكو، پستچي ايل به پايان برده است. اين مستند 70 دقيقه اي آداب و رسوم و پوشاك و موسيقي ايل قشقايي را در استان هاي اصفهان و فارس روايت مي كند. قسمت بعدي قرار است زندگي ايل شاهسون در منطقه آذربايجان و كوهپايه هاي سبلا ن رابه تصوير بكشد.
درمبخش عاشق رنگ است، درست همانگونه كه در عكس روي جلد ويژه نامه حيات وحش اين عشق را به تصوير كشيد. در برخي فيلم  هاي او رنگ از سروروي فيلم مي بارد.
خودش مي گويد: بندناف ما ايراني ها را روي گل هاي قالي بريدند. تا يك سالگي كه ايستادن و راه رفتن را آموختيم، روي همين رنگ ها و نقش ها چهار دست و پاراه مي رفتيم. آنچه مي ديديم، رنگ بود و نقش بود و رنگ. من هم عاشق رنگ شدم. بر خلا ف خيلي ها كه با عكس هاي سياه و سفيد دچار احساسات نوستالژيك مي شوند، اين مستند ساز پرتجربه علا قه اي به سياه و سفيد ندارد: حتي اگر رنگ سياه و سفيد در خواب به سراغم بيايد، خيلي دلتنگ مي شوم.
براي يك مستندساز علا قه  هاي ديگري هم وجود دارد؛ طبيعت، جنگل، مرتع، كوهستان و البته كوير: به كوير خيلي دلبسته ام. خيلي ها فكر مي كنند در كوير چيزي براي تماشا و حظ بصري وجود ندارد، اما براي من سكوت كوير زيباترين سمفوني جهان است.
او حتي طبيعت زيرزميني ايران را هم دوست دارد. يك بار براي تهيه يك فيلم مستند مجبور شد دو سال زيرزمين زندگي و كار كند. اين فيلم كه درباره كارگران معدن است، سرانجام كسوف نامگذاري شد. وجه تسميه فيلم اين بود كه كارگران اظهار مي كردند: خورشيد هست، ولي ما آن را نمي بينيم !
وي و همكارانش براي ساختن فيلم مستند به رغم وجود طبيعت بكر در گوشه گوشه ايران، گاهي با مشكلا تي طنز آميز روبه رو مي شوند. به طور مثال براي ساخت قسمت دوم سريال جديد كه مربوط به ايل شاهسون است، از نظر طراحي لباس مشكلي به وجود آمد. كيومرث درمبخش چاره اي نداشت جز آنكه لباس هاي رنگي و زيباي محلي را از دل صندوقچه ها و آرشيو موزه ها بيرون بكشد. دليل آن ساده است: امروز مردان ايل شلوارهاي جين مي پوشند و زنان مشك هاي پلا ستيكي به دست مي گيرند !
درمبخش تاكنون نزديك به يكصد فيلم ساخته است. خود وي فيلم هايش را به 5 موضوع تقسيم مي كند: شناسنامه و هويت قومي ايران، محيط زيست، سفرنامه هاي خارجي هايي كه ايران از نزديك ديده اند، اجتماعي و ميراث فرهنگي. از نظر او روند مستند سازي دچار آفتي مشابه سينماي داستاني شده است؛ اينكه مستندسازان به پيروي از فيلمسازان جشنواره اي صرفا تلا ش مي كنند تا در جشنواره هاي خارجي مخاطباني براي خود دست و پا كنند: اي كاش از خود سوال مي كردند كه اين مدال ها و جايزه ها به چه قيمتي تمام مي شود و براي وجهه ايران چه هزينه هايي در بردارد؟ يك ميليون و 200 هزار اثر و 70 هزار تپه باستاني در كشور وجود دارد، به علا وه 6 هزار سال تمدن مكتوب. ايران مي تواند بهشت مستندسازان جهان باشد. متاسفانه 99 درصد فيلم هاي مستند و حتي روشنفكرانه ما در دهات و روستاهاي فقير مي گذرد و فيلمسازان بيشتر سعي مي كنند كه انسان هاي عقب افتاده را به تصوير بكشند.
راستي، چرا فيلم مستندي ساخته نمي شود كه نشان بدهد الا ن 65 درصد صندلي هاي دانشگاه هاي ما را دختران اشغال كرده اند؟ چرا از اختراعات و اكتشافات فيلمي ساخته نمي شود؟ آيا كسي هست كه به جاي پرداختن به موضوعات جشنواره پسند، بيايد فيلمي درباره آبشار مارون كه در دنيا بي نظير است بسازد؟
گپ ما با يادآوري اين نكته كه چراها متوجه خود او هم هست، به پايان مي رسد.

گيلا نه در حوالي برج هاي دوقلو
032709.jpg
چهارمين دوره جشنواره ترابيكا از سه شنبه هفته آينده كار خود را آغاز مي كند، در حاليكه با نمايش 250 فيلم همچنان از نظر كميت برتري خود را حفظ كرده است و قصد دارد در كيفيت از جشنواره مشهور ساندنس سبقت بگيرد.
جشنواره ترابيكا كه به نام محله اي در نيويورك نامگذاري شده كه در اثر حملا ت تروريستي 11 سپتامبر بيشترين آسيب را ديد، بلا فاصله بعد از آن حملا ت و به ابتكار ستاره نيويوركي سينماي آمريكا آقاي رابرت دونيرو به وجود آمد كه در اين محله زندگي مي كند و تاسيسات و بناهاي متعددي در اينجا به وجود آورده است، از جمله مركز فيلم ترابيكا. ترابيكا، بلا فاصله كار خود را به عنوان جشنواره اي جهاني و گسترده شروع كرد، با برنامه هايي از فيلم هاي تجاري آمريكايي كه در حضور بازيگران آنها در مراسم باشكوهي نمايش داده مي شوند و مجموعه اي گسترده از كارهاي سينماي جوان آمريكا و سينماي كشورهاي ديگر، با تاكيدي بر خاورميانه و افغانستان.
امسال فيلمي كه جشنواره را در مراسمي با شكوه با حضور ستارگان هاليوود افتتاح مي كند، آخرين كار سيدني لومت، كارگردان برجسته آمريكايي به نام مترجم، با شركت نيكول كيدمن و شان پن كه اولين فيلم تاريخ سينما است كه صحنه هاي آن در ساختمان هاي سازمان ملل فيلمبرداري شده و موضوع آن درگير شدن اتفاقي يك مترجم زبان در سازمان ملل در جلوگيري از يك حمله تروريستي است.
اما از فيلم هاي برجسته اي كه امسال در جشنواره ترابيكا براي نخستين بار در آمريكا به نمايش در خواهند آمد، بايد از آخرين كار وانگ كار واي نام برد؛ فيلمي به نام 2046 كه محافل سينمايي مدت هاست انتظار ديدن آن دارند و همچنين درام سوررآل كارگردان روسي ايليا خريانوسكي، فيلمي با نام ساده چهار كه به خاطر شعر كابوس گونه تصاويرش، تماشاگران جشنواره روتردام را خيره كرده بود. همچنين، اين جشنواره در برنامه ويژه اي، فيلم هايي را نشان مي دهد كه در نيويورك ساخته شده اند يا نيويورك محور داستان و خاستگاه شخصيت هاي آن است كه رنگ محلي به اين جشنواره بين المللي مي بخشد.
لوگان هيل، منتقد مجله نيويورك معتقد است فيلم شگفت انگيز بزرگ جديد كه براي نخستين بار در جشنواره ترابيكا نمايش داده خواهد شد، از آثار شگفت انگيز امسال خواهد بود. اين فيلم كه چند منتقد نسخه هاي ماقبل نهايي آن را در استوديو تماشا كرده اند، بهترين فيلم داستاني خوانده شده كه تاكنون درباره زندگي بعد از حملا ت 11 سپتامبر ساخته شده است و شگفت انگيزتر اينكه اين اثر كار كارگردان دانيلا ينر است كه به ساختن فيلم هاي كمدي سخيف و سطحي شهرت دارد! لا ينر كه ساكن لس آنجلس است، سناريوي فيلم جديد خود را با همكاري يك نمايشنامه نويس لس آنجلسي مقيم نيويورك نوشت كه چند نمايش تك پرده اي مربوط به هم در تئاتر كوچكي از وي روي صحنه رفت. در فيلم، نه صحنه هاي خرابي 11سپتامبر ديده مي شود، نه به آن اشاره اي مي شود، اما عبارت شروع فيلم، 11 سپتامبر 2002 يعني يك سال بعد از حمله كافي است كه به حالا ت و روحيات شخصيت هاي فيلم، به غم و گريه بي جهت يا ترس آنها از اطراف، معني داده شود.
از ايران فيلم گيلا نه از رخشان بني اعتماد و فيلم مستند زيارت از بهمن كيارستمي در جشنواره ترابيكا نمايش داده مي شود كه منتظر درخشش  آن هستيم.

دكه
بيسبال سياسي
032694.jpg
032697.jpg
032700.jpg
032703.jpg
تيتر و عكس يك بيشتر روزنامه هاي مهم آمريكايي در تاريخ 15 آوريل به بيسبال اختصاص داشت. آنچه اين ورزش آمريكايي را در روزنامه هاي سياسي مهم جلوه مي داد، حضور آقاي رئيس جمهور در مراسم افتتاح مسابقه اي بود كه بعد از 34 سال در واشنگتن انجام مي شد.
بوش در نخستين مسابقه تيم جديد بيسبال پايتخت آمريكا، تيم واشنگتن نشنالز در برابر تيم آريزونا دايموندبكس در استاديوم آر.اف.ك شهر واشنگتن، با پرتاب نخستين توپ بيسبال در زمين بازي، مسابقه را آغاز كرد.
از سال 1971 اين نخستين بار است كه واشنگتن داراي تيم بيسبال شده است و نه تنها دوستداران بيسبال در شهر خوشحال هستند، بلكه ساير شهروندان نيز به دليل انجام مسابقات و رونق اقتصادي بيشتري كه براي شهر به همراه دارد، مسرور هستند.
سال 1969 رئيس جمهوري فقيد آمريكا، ريچارد نيكسون در آئين نخستين پرتاب توپ بيسبال در استاديوم شهر شركت كرد و در اين مسابقه تيم پيشين بيسبال پايتخت، تيم واشنگتن سناتورز بود. پرزيدنت بوش نخستين رئيس جمهوري نيست كه در اين آئين شركت مي كند. اين آئين در سال 1910 آغاز شد. در آن سال، يعني 95 سال پيش درست در چنين روزي ويليام هاوارد تفت، رئيس جمهوري وقت آمريكا مسابقه تيم واشنگتن سناتورز با تيم اتلتيكس را با پرتاب توپ بيسبال در داخل استاديوم آغاز كرد.
۱۰ بازيكن قديمي عضو تيم پيشين پايتخت (سناتورز) در مراسم گشايش حضور خواهند داشت كه يكي از آنان جو گرزندا است كه در آخرين مسابقه آن تيم در سال 1971، آخرين پرتاب توپ بيسبال را انجام داد. او همان توپ بيسبال را كه در آن مسابقه به كار رفت به پرزيدنت بوش ارايه و پرزيدنت بوش نيز با پرتاب آن توپ در زمين استاديوم K.F.R مسابقه را آغاز كرد.

سرقلم
منتقد همه كس و همه چيز درگذشت
همزمان با درگذشت پاپ ژان پل دوم، يك شخصيت ديگر هم به ديار باقي شتافت كه از نظر ماهوي با رهبر واتيكان تفاوت اساسي داشت.
اگر مرگ پاپ باعث رضايت گروهي از پروتستان هاي افراطي، طرفداران سقط جنين و همجنس گراها شد، پس از مرگ آندرا دوركين خيلي ها نفس راحتي كشيدند. دوركين يك فمينيست عاصي و معترض بود. او همه كس و همه چيز را به باد انتقادات تند و گاهي بي رحمانه مي گرفت. نويسنده تواناي آمريكايي همزمان با مراسم خاكسپاري پاپ در سن 59 سالگي از دنيا رفت و منتقدانش را غرق در شادي كرد. او در كتاب آخرش با نام دل شكستن شورش هاي فمينيستي را به دوران سركش نوجواني نسبت داد، اما كيست كه نداند وي با چه شور و اشتياقي با قانوني شدن پورنوگرافي در آمريكا مبارزه مي كرد و از اين قانون به عنوان مقدمه خشونت جنسي نام مي برد.
نويسنده يهودي، خود منتقد دولت اسرائيل بود و اعتقاد داشت: اسرائيل تجلي گر و محافظ مرد يهودي است. زن در اين ميان كاملا  خلع سلا ح شده است. او با اين قبيل اظهارنظرها علا وه بر دشمني به نام قرائت واتيكاني از مسيحيت، يهوديان را نيز با خود دشمن كرده بود.
او با ليبراليسم دروغين و رياكارانه غرب نيز سر سازگاري نداشت و دموكراسي اهدايي آنان را سيستمي توصيف مي كرد كه در آن قربانيان تبعيض نژادي و خشونت جنسي، قرباني تر مي شوند. عيب بزرگ وي اين بود كه به همه چيز از ديد جنسيت نگاه مي كرد و معيار او را براي قضاوت معمولا  زن يا مرد بودن افراد تشكيل مي داد. حتي عنوان كتاب سياست زنان رام شده خود گوياي اين نگرش است. دوركين در سال 1965 درحالي كه فقط 18 سال داشت، به خاطر شركت در تظاهرات عليه هيات نمايندگي آمريكا در سازمان ملل دستگير شد و در زندان نيويورك مورد آزار قرار گرفت. اين آغاز مبارزات فمينيستي وي بود. اين يكي از جمله هاي معروف اوست: اين پول است كه هميشه حرف اول را مي زند، اما صداي پول هم مردانه است !

چارچوب
خانه، امن نيست
032712.jpg
اين فقط سونامي نيست كه خواب را بر مردم اندونزي حرام كرده. از قله تالا نگ ابرهاي آتشفشاني برخاسته است. غليان كوه آتشفشان، بيش از 25 هزار نفر از ساكنان اهالي سوماتراي غربي را وادار كرد تا خانه هاي خود را ترك كنند. خانه در اندونزي، ديگر محيط امني محسوب نمي  شود.

كوتاه تر از گزارش
اداي دين به مادر مهربان!
يك مرد آمريكايي پس از آنكه براي جبران زحمات چندين و چندساله مادرش با گيتار به جانش افتاد، به اتهام قتل غيرعمد مادر خود بازداشت شد. برادر بزرگتر اميل باتايا وقتي به طبقه بالا ي خانه رفت، مادرش را غرق به خون و نقش بر زمين ديد. او پليس را مطلع مي كند و پليس گيتار خون آلود را در اتاق اميل پيدا مي كند. باتايا چند ماه قبل به اتهام حمله به مادرش بازداشت شده بود ولي مادر مهربان به آزادي فرزندش رضايت داد تا در كنار هم و در يك خانه زندگي كنند. هم اكنون اميل باتايا تحت معاينه روان شناسان قرار دارد.
پاداش جاسوسي
مدارس دوره متوسطه آمريكايي مكان عمده تخلفات بزرگ و كوچك دانش آموزان به حساب مي آيند. اما با طرحي كه درمدرسه جورجيا اجرا خواهد شد خلا ف به حالت نيمه تعطيل در مي آيد. مسوولا ن اين مدرسه قصد دارند در ازاي اطلا عاتي كه دانش آموزان در مورد دزدي، حمل مواد مخدر و اسلحه به آنها مي دهند مبلغ 100 دلا ر پاداش اعطا كنند. گلن وايت مدير مدرسه گفت: با اجراي اين طرح آمار تخلفات به شدت كاهش خواهد يافت و مدارس ديگر هم بايد پيرو ما باشند. جايزه در نظر گرفته شده براي دانش آموزان جاسوس،۱۰ 25 و 50 دلا ر است و هر كسي كه بتواند از حمل اسلحه خبر دهد مبلغ 100 دلا ر به جيب مي زند.
ماموت بزرگ در كاليفرنيا
عده اي از كارگران ساختماني در اطراف كاليفرنيا فسيل يك ماموت و دندان هاي بلندش را پيدا كرده  اند. يك باستان شناس عمر اين فسيل را بين 400 هزار تا يك ميليون و۲۰۰ هزار سال تخمين زده است. فسيل احتمالا  مربوط به اولين ماموت هايي است كه به شمال آمريكا آمده اند. قرار است ماموت فسيلي به وسيله يك موسسه زيست محيطي به يك موزه برده شود. يكي از اعضاي اين موسسه مي گويد: ما سه قسمت بزرگ از اين حيوان را همراه با دندان هايي به طول 8 و 9 فوت پيدا كرده ايم كه واقعا عجيب هستند.
ناپلئون قهرمان دكتر قاتل
دكتر هارولد شيپمن، قاتل زنجيره اي، پيش از مرگ خود در حال نوشتن كتابي در مورد قدرت ديوانه وار امپراتور ناپلئون بناپارت بوده است. شيپمن متهم به قتل 15 بيمار در شهر منچستر شده بود. البته پس از آن تحقيقات يك بازپرس نشان داد كه وي 260 بيمار را به قتل رسانده است. پيتر مور هم سلولي وي مي گويد: او در حال نوشتن كتابي درباره الگوي خود– ناپلئون– بود. او واقعا به قدرت ناپلئون عشق مي ورزيد. من توصيه مي كردم كه كتاب زندگينامه اش را بنويسد، ولي او معتقد بود براي اين كارها وقت زياد است. دكتر شيپمن در روز تولد 58 سالگي خود در ژانويه سال گذشته و در حالي كه به دار آويخته شده بود پيدا شد.
اينجا معبد است، نه دامداري
پليس كامبوج دستور به جمع  آوري گاوها و بوفالوهايي داد كه با چريدن و ريختن پهن در پرستشگاه هاي باستاني، باعث كثيف شدن اين اماكن مي شوند. سالا نه توريست هاي بسياري از معبدهاي Angkor wat ديدن مي كنند كه وجود حيوانات در اين منطقه از تعداد توريست ها به شدت مي كاهد. به گفته پليس حداقل 30 بوفالو و 10 گاو در اين پرستشگاه در حال چريدن هستند.
درستكار سمج
مثل اين مرد آرژانتيني زياد پيدا نمي شود. كلوديا كه از وضعيت مالي چندان خوبي برخوردار نيست، چند وقت پيش براي خريد لباس به يك مغازه فروش لباس هاي دسته دوم رفت، اما وقتي كه متوجه شد در جيب لباسي كه خريده است، مبلغ 2 هزار فرانك قرار دارد، آن را به مغازه برگرداند تا به همراه صاحب مغازه، صاحب اصلي پول را پيدا كند. صاحب مغازه خريدار مالك قبلي لباس را كه او هم لباس را به دليل كوچك بودن آن از يكي از اقوامش خريده بود، پيدا كرد و در نهايت پول را به دست صاحب اصلي آن رساند. شما در راه رساندن حق به حقدار چقدر سماجت داريد؟

|  تهرانشهر  |   خبرسازان   |   دخل و خرج  |   در شهر  |   زيبـاشـهر  |   محيط زيست  |
|  يك شهروند  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |