چهارشنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۸۴ - - ۳۶۸۳
انجام آزمايش DNA ناصرالدين شاه قاجار
دو سند براي تنوير تاريخ
000657.jpg
مهراد قوام
چرخ هاي درشكه شاه نزديك حرم مي شد. سنگفرش هاي شهر ري تا حرم حضرت عبدالعظيم(ع) را شسته بودند تا شاه بيايد؛ در حالي كه گوشه سبيلش را مي تاباند،آخرين تكيه كـلا م پدرسوخته در دهانش مي ماسد. گلوله اي سربي از طپانچه اي رها مي شود و قلب ناصرالدين شاه را مي شكافد پيش از آنكه پنجاهمين سال سلطنت را پشت سر گذارد.
ناصرالدين شاه قاجار، پيش از مرگش، بيش از ديگر پادشاهان قجري خرج روي دست اين مملكت گذاشت. بناي اروپا رفتن را او بين پادشاهان مد كرد. حالا  هم پرخرج ترينشان خودش است. قرار است آزمايش نمونه گيري DNAبراي نخستين بار در ايران از خون او به عمل آيد. او از سردمداران ورود مظاهر مدرنيته به ايران بود. دوربين عكاسي را آورد وخودش اولين عكاس بود. حرمسراي پرجمعيتي هم داشته و بيش از بقيه پدران و عموها و فرزندان بر اين مرز و بوم حكومت كرد. طي دوران حكومت او طهران براي پايتخت واقعي شدن گام برداشت. بناهايي ساخته شد و به همت وزير مقتدر و انديشمندش- اميركبير- دارالفنون و مدرسه در ايران گشايش يافت. طهران پوست تركاند و رشد كرد. خيابان ناصريه (ناصرخسرو فعلي)، ميدان توپخانه و خيابان ها و ميادين ديگر در دوره حكومت او در طهران شكل گرفت.
روز واقعه
ناصرالدين شاه بين عامه مردم گرايش به مذهب زيادي از خود بروز مي داد. برنامه  هاي تكيه دولت و برق كشي به آنجا نمونه اي است از ظاهرسازي يا عقايد او. مردي كه در عين حال خوشگذراني را از حد گذرانده بود و عاقبت هدف گلوله ميرزا رضاي كرماني قرار گرفت. تظاهر به مذهب، شهوت قدرت و شهرت و خودپسندي صفاتي است كه تاكنون از اسناد دوره ناصريه(حدود۵۰ سال حكومت) به دست آمده و همه متعلق به پادشاه بوده. با آزمايش DNA صحت و سقم يا تاكيد تاريخ بيشتر عيان مي شود.
حرم حضرت عبدالعظيم (ع)، امامزاده صالح، امامزاده زيد، زبيده خاتون، ابن بابويه و... اماكن تاريخي مذهبي طهران بودند. ارادت مردم پر جمعيت ري نسبت به حرم حضرت شاه عبدالعظيم (ع)، اين مكان را در بين اماكن مذهبي برجسته تر مي كرد. از اين رو در جلسه تشريفات دربار كه در كاخ گلستان برگزار شد مقرر كردند، جشن پنجاهمين سالگرد را با بيعت با امامزاده آغاز كنيم. لا بد ناصرالدين شاه با زبان فاخرانه اش مي تواند گـفتـه بـاشـد في الحال تـــرجـيــح مــي دهـيـم، پنجاهمين سال مبارك و ميمون سلطنت همايوني را در حـرم آغـاز كنيـم تا رعيتمان بداند شاه اگر فـرنـگ مـي رود و ريـش مي تراشد، ارادتش به اهل بيت كم وكسر نگرديده. پـرده هـا را نو مي كنند. خيابان ها را گل مي گذارند. مـردم عـامـه بـايـد جلو خانه شان را آب و جارو كنند(هرچند در طهران از روزگـار كهن اين رسم بوده)، شمعدان هاي بيشتر در حرم گذاشتند و همه چيز مهيا شد براي ورود شاه به حرم و البته ديدار از قبر جيران، سوگلي حرمسرايش كه جوان بود و تازه مرده بود. فوت جيران خاطرناصرالدين شاه را آزرده و مكدر كرده بود. ميرزا رضاي كرماني 2 روز پيش به طهران رسيده و در شهر ري ساكن شده. بازار شلوغ است و خيلي از مسافران صورتشان را پوشانده اند. جوان باريك اندام فرز مي پيچد داخل حجره اي و بعد هيچ كس نمي بيندش.
مسير كالسكه شاه پيداست. آذين بندي شده و آراسته. كالسكه از در گورستان وارد مي شود و تا مقابل حرم مي آيد. هنگام پياده شدن پادشاه، جان بر كفان و غلا مان و مليجك دورش را گرفته اند. پس، پيش از پياده شدن. اصلا  تير انداختنت چطور است جوان؟ و گويي ميرزا رضا لبخندي تلخ، گوشه لبش مي نشيند، طپانچه را در دست مي چرخاند. نگاه از آن مي گيرد و مي گويد: فرداخواهيد ديد. فردا جارچي ها و پادوها دور شو، كور شوسر مي دهند كه ميرزا رضاي كرماني پس از ورود كالسكه به گورستان ماشه را مي چكاند. گلوله سربي رها شده و پيش از رسيدن صداي شليك به گوش شاه به قلبش مي نشنيد.
دكتر تولوزان ،پزشك مخصوص فرانسوي كه همراه و به درخواست ناصرالدين شاه به ايران آمده بود، دستمالي در قلب سوراخ مضروب به ضرب گلوله گذاشت تا جاي خون بند بيايد. هرچند مي دانست كار تمام شده. اسب ها از صداي شليك شيهه كشيدند و پا كوبيدند. با ضرب نيش مهميز بر تن اسب  ها، كالسكه ايستاد. شاه را كه چشم هايش سفيد شده و از حفره سينه اش مثل چشمه خون مي جوشيد از كالسكه پياده كردند. ملا زمان چشم در چشم هم دوختند. اعلي حضرتشان را كجا بگذارند؟ خون مي آيد و پاي هركس كه قطره اي خون بر جامه اش باشد، گير است. نمي توانند درازش كنند روي زمين رو به قبله تا بگويندمنتظر مرگ شاه بودند. صندلي در همان نزديكي آماده نشستن است. آنان اميدوارند شاه هنوز بتواند بر صندلي بنشيند و سكه هاي پول را پس از هر دستبوس كف دستشان بگذارد. ناصرالدين شاه را روي صندلي در مقبره خانوادگي بدر مي نشانند.
اسناد براي آزمايش
زمان گذشت. عقربه هاي ساعت، ساعت ها، روزها و سالها را جويدندو پيش آمدند. علم و تكنولوژي پـيشـرفـت كـرد. بشر به آزمايش هاي ژنتيك نظير DNA دست يافت كه به واسطه آن مي تواند بسياري از پرسش هايش را راجع به افـراد، اقوام و جوامع به دست آورد؛ سندي محكم براي تاريخ نگاري.
با انجام آزمايش DNA بسياري از علا يم رفتاري فـرد مشخـص مـي شود. هـمچنيــن ذائـقـه هـا و تـمــايـلا ت ژنتيـكاش. تفاوت اينگونه آزمايش با اثر انگشت در ژنتيك بودن آن است. به طوري كه منيژه  هاديان، مسوول پرونده تعيين گروه خوني و DNA ناصرالدين شاه مي گويد: الـگـوهـاي ژنتيـك كـه براساس بررسي مولكولي DNA انجام مي شود، حاوي مناطق ژني است كه در يك قوم تكرار مي شود و دانشمندان از آن براي مطالعات نژادشناسي بهره مي گيرند. اثر انگشت از مناطق ژني منحصر به فرد محسوب مي شود، ولي براي تعيين ماهيت ژنتيك يك قوم به بيش از 5 نمونه از الگوي ژنتيك افراد آن قوم نياز است.
داستاني كه درباره ترور ناصرالدين شاه خوانديد، وقتي كامل مي شود كه پاسخ آزمايش DNA معلوم شود. اكنون پارچه اي كه روي زخم گلوله گذاشتند و صندلي كه شاه را بر آن نشاندند در موزه كاخ گلستان پشت شيشه ها، مردم دو قرن و اندي بعد را تماشا مي كند. روي پارچه آغشته به خون، دستخط دكتر شيخ مشهود است كه دستمال را همين دستمال قصه ما گفته و امضاي دكتر تولوزان نيز براي اطمينان بيشتر روي پارچه قرار دارد. از همان روز كه جسد شاه مقتول را به كاخ گلستان آوردند،پارچه جايي براي خودش پيدا كرد و مورد مراقبت قرار گرفت. يك سال و اندي پيش نيز خانواده بدر رو يه صندلي را به همراه خود صندلي به موزه كاخ گلستان اهدا كردند،همان روز حادثه خاندان بدر، حدس زدند صندلي كه شاهد چنين ماجرايي بوده به درد خواهد خورد و ماننديك سند تاريخي از آن محافظت مي كنند؛ دور از آفتاب و نور و گرما و هر چيزي كه بتواند اين رويه و لكه هاي خونش را پير كند و از بين ببرد.
با ورود رويه صندلي، فكر آزمايش DNA روي اين آدم عجيب و غريب قوت گرفت و مقدمات كار راه افتاد. آزاده نصيريان، مسوول واحد بيوتكنولوژي پژوهشكده حفاظت و مرمت اموال تاريخي، فرهنگي مي گويد: قرار است ماده اي كه استخراج DNA را آسان مي كند، توسط انستيتو پاستور از آمريكا آورده شود.
استفاده از داروي تسهيل استخراج DNAبراي نخستين بار روي پارچه تاريخي و قديمي انجام مي شود. مسوولا ن ميراث فرهنگي از اثر آن روي پارچه اطلا عات دقيقي ندارند. نصيريان ضمن بيان اين جمله ادامه مي دهد : منتظر اجازه مسوولا نيم تا آزمايش انجام شود.
پارچه خوني گواهي مي دهد
انستيتو پاستور ايران و سازمان پزشكي قانوني پس از بحث و جدل ها بالا خره راهي پيدا كردند براي آزمايش DNA از پارچه آغشته به خون ناصرالدين شاه. توافق اين دو سازمان و موسسه به نتايج مثبت رسيد كه حرف هاي پروين ثقه الا سلا م، پروژه را در جاي خود ميخكوب كرد: از آنجا كه اين اشيا از لحاظ تاريخي بسيار باارزش هستند، هرگونه بررسي بر آن بايد با نظارت مستقيم سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري و مرمتگران رسمي اين سازمان انجام شود.
او آمادگي تيمش را براي آزمايش از پارچه اعلا م مي كند و تاكيد دارد: در اين مسير به كمك كارشناسان مرمت سازمان نيازمنديم، چراكه آزمايش تشخيص DNA بسيار حساس و پيچيده است.
تصوركنيد در كاخ گلستان، پارچه را از محفظه بيرون آورده اند و 10-12 كارشناس قرار است شاهد لكه برداري از آن باشند. اميدواريم مسوولا ن كاخ گلستان با نظارت بر چنين پروژه هايي از محوطه كاخ و كاشيكاري هاي آن نيز مراقبت كنند.
اكنون رويه صندلي اهدايي خانه بدر و پارچه آغشته به خون چهارمين پادشاه قاجار كه آويخته بر چوب، داخل محفظه هاي شيشه اي نشسته اند، منتظر ورود دارو، اجازه قطعي مسوولا ن و آغاز تحقيقات روي خون و ژنتيك قجرها هستند.

خواندني ها
سربازها بخوانند
دوران سربازي كه براي بسياري همرديف گذر از هفت خان رستم است و خيلي ها هم از آن به عنوان كوره پخته شدن و پا به حيطه مردانگي گذاشتن ياد مي  كنند، دوره غريبي است.
خوب يا بد اين دوره هم با يك جمله مشهور كه اغلب زير نقاب كلا ه نوشته مي شود به سر مي  آيد: چون مي  گذرد غمي نيست.
اما بشنويد از آخرين روزهاي مهرماه سال 1305 و ماجراي سربازگيري و طرز قرعه كشي براي خدمت پاي پرچم در طهران: اولين جلسه سربازگيري با حضور حكمران طهران، يك نماينده از طرف علما، مدعي العموم و يك قاضي به همراه جمعيت كثيري در تكيه دولت تشكيل شد. در همين جلسه چون عده اشخاص 21 ساله زياد بود مقرر شد اشخاص هر ناحيه در روزهاي معين براي قرعه كشي به تكيه دولت بيايند، اما طرز قرعه كشي كه در روزنامه ها نيز اعلا م شد از اين قرار بود: اسامي مشمولا ن هر ناحيه حاضر و غايب مي  شوند بعد اسامي كساني كه در مجلس حاضر شده اند روي ورقه هاي كوچك نوشته، لوله كرده و در كيسه مي  ريزند.
كيسه اسامي در دست آقا شيخ ابوطالب قاضي است و ايشان اسامي را از كيسه خارج و قرائت مي  نمايند. صاحب اسم از بين حضار خارج شده و بالا ي تخت وسط تكيه دولت رفته از توي كيسه كه در دست عادل الدوله مدعي العموم است يك لوله كاغذ خارج نموده و در حضور عموم اعضاي مجلس باز مي  نمايند. اگر روي كاغذ نوشته شده بود سرباز شدم قرعه به او اصابت كرده و اگر سفيد درآمد به كلي رد مي  شود.
عجب روزگاري است. كاش سربازي ما هم مي  افتاد به سال 1305 و نصيبمان يك كاغذ سفيد مي  شد. چه مي  شود كرد؟
چرخ بازيگر و آگهي هاي 90 سال پيش
سه نمونه آگهي مربوط به 80-90 سال پيش مي  تواند ما را بكشد ببرد به طهران سال هاي دور. اولين آگهي به خاطر نشاني سر راست انتهاي آن جلب توجه مي  كند، هر چند كه مرور كل آن هم خالي از لطف نيست: يك نفر جوان باسواد با داشتن شرايط لا زمه و با اطلا ع از امور فلا حت براي سرپرستي يكي از دهات دوردست و نزديك حاضر است. آقايان ملا كان كه طالب هستند پاچنار به ميرزااحمد ترياك فروش مراجعه فرمايند. نمره اعلا ن .94
دومين آگهي هم عنوان چراغ برق جيبي دارد: اگر مي  خواهيد در زمستان شب ها بدون زحمت عبور نماييد به مغازه برق رفته چراغ برق جيبي خريداري نماييد. نمره اعلا ن .165
اما سومين آگهي: امشب سري پنجم پنجه ببر را با ترجمه فارسي در گراند سينما تماشا كنيد. نمره اعلا ن .91
از ذكر چهارمين آگهي كه مربوط به مناقصه خريد عليق 71 الي 100 راس نقليه بلديه است و امضاي كفيل بلديه طهران سرهنگ بوذرجمهر را دارد و به دنبال ترفندي براي تهيه كاه و يونجه به كمترين قيمت است مي گذريم تا سر صبر حساب كنيم ببينيم اين آگهي چه قدر آب خورده است، بلكه بازي روزگار دستمان بيايد.

طهرانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
محيط زيست
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  طهرانشهر  |  محيط زيست  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |